این #پست هر شب تکرار میشود
یک فاتحه و سه توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
...:
🌼🍀🌼قرار هر شبمان یک ختم قرآن👇🏻
( 3سوره توحید) به نیت سلامتی وتعجیل در فرج مولایمان صاحب الزمان عج 🌼🍀
💚دائم سوره قلهو اللهاحد را بخوانید
و ثوابش را هدیه کنید به #امام_زمان
💔این کار عمر شما را با برکت میکند
و
💔 مورد توجه خاص حضرت
قرار میگیرید•
#آیتالله_بهجت رحمه الله علیه⚘
❤️✨هروقتمیریرختخوابٺ
یهسلامۍهمبهامامزمانٺبده
۵دقیقهباهاشحرفبزن
چهمیشودیهشبیبهیادکسیباشیمکه
هرشببهیادمانهست...
#نمازشب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
🌺سلامتی #امام_زمان عج و تعجیل در ظهورش #صلوات🌺
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌹 #طرح_روزانه_انس_با_قرآن🌹
👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان(عج)،هدیه به روح پدران ومادران آسمانی.ارواح مومنین.و شهدا، فقها،دانشمندان، آمرزش گناهان و شفاے مریضان
#صفحه_274 سوره مبارکه
#نحل
#سوره_16
#جزء_14
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
274-nahl-ar-parhizgar.mp3
1.16M
#ترتیل #صفحه_274 سوره مبارکه #نحل
#سوره_16
#جزء_14
قاری: #پرهیزکار
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#متن_ترجمه #صفحه_274 سوره مبارکه #نحل
#سوره_16
#جزء_14
نوشته استاد انصاریان - منبع: پایگاه
(https://erfan.ir)
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
274-nahl-fa-ansarian.mp3
5.62M
#صوت_ترجمه #صفحه_274 سوره مبارکه #نحل
#سوره_16
#جزء_14
منبع: پایگاه قرآن ایران صدا - ترجمه استاد حسین انصاریان
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#متن_تفسیر #صفحه_274 سوره مبارکه #نحل
#سوره_16
#جزء_14
از کتاب تفسیر یک جلدی مبین
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
274-nahl-ta-1.mp3
5.46M
#صوت_تفسیر #صفحه_274 سوره مبارکه #نحل
بخش اول
#سوره_16
#جزء_14
مفسر: استاد قرائتی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
274-nahl-ta-2.mp3
7.18M
#صوت_تفسیر #صفحه_274 سوره مبارکه #نحل
بخش دوم
#سوره_16
#جزء_14
مفسر: استاد قرائتی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
@NedayQran
❣﷽❣
🌺 #به_رسم_هر_روز_صبح 🌺
✨السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن✨
🌺 #دعای_سلامتی_امام_زمان_عج🌺
✨"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"✨
🌺 #دعای_عصر_غیبت_امام_زمان_عج🌺
✨ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى✨
❤️ #السلام_علیــک_یا_امـام_الـرئـــوف ❤️
✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨
#دعای_مخصوص_حفظ_ایمان_در_آخر_الزمان🌺
✨« یا الله یا رحمن یا رحیم، یا مقلّب القلوب، ثبت قلبی علی دینک»
(ای تغییردهندهی قلبها، قلب مرا بر دین خودت تثبیت کن.)✨
#دعـــاے_پــر_فیــۻ_قـــرآن
💎 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
خدایا منور کن قلبهایمان را به نور قرآن
و مزین کن اخلاق مارا به زینت قرآن
خدایا روزیمان کن شفاعت قرآن💎
🌹🕊🌹🕊🌹
🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌤
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
برای دریافت دعا و زیارتهای مورد نظر روب لینک بزنید
#زیارت_ناحیه_مقدسه 👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100396
#زیارٺ_عاشـورا 👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100397
#حدیث #کساء👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100398
#دعــاے_عهـــد 👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100399
#دعای_ششم #صحیفه #سجادیه👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100400
#دعای_هفتم #صحیفه_سجادیه👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/106379
#زیارت #جامعه_کبیره 👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100401
#دعای_عدیله👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100402
#دعای_جوشن_صغیر👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100403
#دعای_یستشیر👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/103866
#امام_زمان_عج
🌹 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
همہ هستی من حضرت ارباب سلام
اۍ دلیلِ تپشِ این دلِ بیتاب سلام
💚< #اَلسَلامُعَلَیکْیٰااَبٰاعَبدِاللّٰه>💚
#سلام_ارباب_خوبم 😍✋
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#سلام_امام_زمانم😍✋
سلام ای دلیل محکم خندهها!
سلام ای دلیل محکم گریهها!
از قعر زمین به اوج افلاک، سلام؛
از من به حضور حضرت یار، سلام؛
▪️یا فارس الحجاز ادرکنی
#امام_زمان عج
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
حقا که تو از سلاله ی فاطمه ای
با خنده ی خود به درد ما خاتمه ای
زیباتر از این نام ندیدم به جهان
سید علی حسینی خامنه ای
سلامتی رهبر عزیزمان صلوات✋
#جانم_فدای_رهبر
#رهبرانه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سلام_حضرت_آقا
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌸تا ابد یاد عزیزان ز دل و جان نرود
🕯جان اگر رفت ولی خاطر خوبان نرود
🕯 #پنجشنبه است
🌸یاد کنیم از گذشتگان
🕯كه جايشان هميشه
🌸در كنار ما خالیست
🕯برای شادی روح آنها #صلوات همراه با
🌸 #فاتحه و آیهای از قرآن بخوانیم
جایگاه رفتگان تان بهشت 🙏🌸
#امام_زمان عج
💚 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💚
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاطمیه خط مقدم ماست...
حجت الاسلام👇
#حامد_کاشانی🎙
#سخنرانی 📺
#ایام_فاطمیه🏴
#ایران
#وعده_صادق
#امام_زمان عج
#فاطمیه_سلام_الله_علیها
💚 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💚
@zohoreshgh
🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
مداحی آنلاین - در افتاده ولی زهرا نیفتاده - کریمی.mp3
5.61M
در افتاده ولی زهرا نیفتاده
طرفدار علی ازپا نیفتاده
علی جانم علی جانم ز لبهایش
در این اوضاع وانفسا نیفتاده
#واحد🔊
#جدید 🔄
21 آبان 1403📅
#ایام_فاطمیه🏴
#محمود_کریمی🎙
#ایران
#وعده_صادق
#امام_زمان عج
#فاطمیه_سلام_الله_علیها
💚 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💚
@zohoreshgh
🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
مداحی آنلاین - به رغم گم شدن در بیکران عشق پیدایی - منصور ارضی.mp3
7.1M
روضه حضرت زهرا(س)
به رغم گم شدن در بیکران عشق پیدایی
#روضه🔊
#جدید 🔄
21 آبان 1403📅
#ایام_فاطمیه🏴
#منصور_ارضی🎙
#ایران
#وعده_صادق
#امام_زمان عج
#فاطمیه_سلام_الله_علیها
💚 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💚
@zohoreshgh
🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌸✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌸✨ ✨ 🌸رمان عاشقانه و اجتماعی #حورا (حوراء) ✨قسمت ۳۲ حورا به خودش امد و محکم گفت: _که بعد
🌸✨🌸✨
✨🌸✨
🌸✨
✨
🌸رمان عاشقانه و اجتماعی #حورا (حوراء)
✨قسمت ۳۳
شب اول وقت قبل از شام به اتاق داییاش رفت و روی صندلی نشست.
_خیالت راحت حورا جان به زن داییت گفتم بهت کار نداشته باشه.
_نه دایی من میخوام درباره یک چیز دیگهای باهاتون حرف بزنم.
عینک طبیاش را از چشمش برداشت و روی میز گذاشت.
_میشنوم.
—فاطمیه شروع شده دایی. میخوام برم حسینیه شبا. اومدم ازتون اجازه بگیرم.
_کاش میتونستی مریمم باخودت ببری.
_من که از خدامه اما ایشون با من جایی نمیان.از من خوششون نمیاد. حقم دارن من جاشونو تو خونه تنگ کردم.باعث زحمتتونم.
آقارضا سرش را گرفت و زیر لب چیزی گفت. کاش میتوانست کمی مرحم راز دخترخواهرش باشد.
_حورا جان من..
_ایرادی نداره دایی جان من عادت کردم. شما هم مثل همیشه زندگی عادیتون رو ادامه بدین.
آقا رضا برخواست و گفت:
_باشه برو اما شب زود برگرد.
_چشم. میتونم مارالم با خودم ببرم؟
_فکر نکنم مریم بزاره. باهاش صحبت میکنم خبر میدم
_ممنون. مزاحمتون نمیشم فعلا.
از اتاق داییاش بیرون آمد و به آشپزخانه رفت و در نبود زن دایی، شام را درست کرد و سپس به اتاقش رفت تا برای شب آماده شود.
شلوار لی مشکی و مانتو مشکی دخترانهاش را پوشید. روسری ساتن خاکستریاش را روی سرش محکم کرد و با برداشتن چادر و کیفش بیرون رفت.
آقارضا مشغول چای خوردن بود. به حورا نگاهی کرد و سرش را به علامت منفی تکان داد..
این یعنی حورا باید تنها به حسینیه میرفت.
با خداحافظی کوچکی از خانه خارج شد و سمت حسینیه سرکوچه حرکت کرد.
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #حورا
✍ نویسنده ؛ « زهرا بانو »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌸🍃🌸.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🌸.🍃🌸═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌸✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌸✨ ✨ 🌸رمان عاشقانه و اجتماعی #حورا (حوراء) ✨قسمت ۳۳ شب اول وقت قبل از شام به اتاق داییا
🌸✨🌸✨
✨🌸✨
🌸✨
✨
🌸رمان عاشقانه و اجتماعی #حورا (حوراء)
✨قسمت ۳۴
وارد هیئت که شد عطر عجیبی به مشامش رسید. یک فضای خاص بود که با وارد شدنت دلت آرام میگرفت.
از همان ابتدا قطرههای اشک یکییکی قل خوردند روی صورت مهتابی حورا..قطرههایی که هرکدام غم و اندوه بزرگی را در خود داشت..
صدای نوحهخوان از پخش بلندگو میآمد و همه را غصهدار میکرد.
حورا مقابل پرده حضرت زهرا سلاماللهعلیها ایستاد و دست ادب به سینه گرفت.
«یا فاطمةالزهرا(سلاماللهعلیها) خودت زندگیمو درست کن. میدونی چقدر درد دارم تو این سینه.. خودت یه کاری بکن قسم به بزرگی نامت که خیلی محتاجم به نگاهی از شما.»
بعد همانطور که اشکهایش را پاک میکرد وارد حسینیه شد و گوشهای نشست...
کتاب دعایی برداشت و تکتک دعاهایی که میخواست را خواند..
سخنرانی که تمام شد،...
نوحه خوان روضه را شروع کرد..آنچنان دردناک و سوزناک میخواند که هر شنوندهای گریه و ناله سر میداد.
دل حورا شکست. با خود گفت:
«خدایا.. میشه به منم یک نگاهی کنی. من دیگه از این زندگی خستهام. کسی رو ندارم باهاش دردودل کنم. کسیو ندارم که بهم محبت کنه. کسیو ندارم که سرمو بزارم رو شونه اش و هق هق کنم...خودت که میبینی حال و روزمو....به حق همین شب عزیز قسمت میدم خدا... منو خلاص کن از این زندگی که از اول تا همین حالا جز شبهایی که پیش توام روی خوشی بهم نشون نداده....مهرزادم، کاری کن فراموشم کنه. من به دردش نمیخورم. نمیتونه رو پای خودش وایسته و مستقل بشه. از همه مهمتر... تو رو باور نداره...من بنده توام خدا. همیشه دست نیازم به سوی تو دراز بوده. دست خالی برم نگردون از مجلس بیبی فاطمه زهرا سلاماللهعلیها..حاجتمو بده..»
گریه میکرد و با خدا حرف میزد..
آخر مجلس بود و وقت دعا. بعد از همه دعاهایی که روضه خوان گفت، زمزمه کرد: خدایا آخر و عاقبتمان رو به خیر کن.
با یک الهے آمین همه بلندشدند تا از حسینیه خارج شوند....
حورا آخر از همه خارج شد و دید که دارند غذا میدهند..پرس غذای خود را که از بویش میتوانست تشخیص بدهد که قیمه است، از دست پسرک جوانی گرفت و راه افتاد سمت در خروجی.اما کمی مکث کرد و دوباره برگشت سمت حسینیه..
همان پسری که غذاها را تقسیم میکرد، با دیدن حورا در آن وضع محو او شد.
_یعنی چقدر مشکل داره که این جوری مثل ابر بهار گریه میکنه؟!!
حورا باز دیگر خواسته خود را از خدا خواست و به سمت خانه به راه افتاد...
"کاش خدا کمی مرا ببیند.
خب چه میشود؟
مگر من سهمی از این دنیا ندارم؟
مگر من چقدر چیزی میخواهم که اینگونه دنیا با من لج میکند؟
خدایا..
دنیایت به اندازه قلب یک گنجشک
کوچک است.
هیچکس به آرزوهایش نمیرسد."
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #حورا
✍ نویسنده ؛ « زهرا بانو »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌸🍃🌸.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🌸.🍃🌸═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌸✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌸✨ ✨ 🌸رمان عاشقانه و اجتماعی #حورا (حوراء) ✨قسمت ۳۴ وارد هیئت که شد عطر عجیبی به مشامش ر
🌸✨🌸✨
✨🌸✨
🌸✨
✨
🌸رمان عاشقانه و اجتماعی #حورا (حوراء)
✨قسمت ۳۵
ساعت۱۱بود که حورا وارد خانه شد..صدای مریم خانم بلند بود.
حورا زیر لب گفت:
باز شروع شد...
_این دختره کجا گذاشت رفت این وقت شبی؟ ماشالله تو هم خونسردی اجازه دادی بره. معلوم نیست کدوم گوری میره با کیا میگرده که انقدر پررو شده. تو هم به جای اینکه جلوشو بگیری تشویقش میکنی بره...
آفرین... باریکلا.... فردا تو در و همسایه حرف درمیارن میگن حورا خانم تا نصفههای شب تو کوچه خیابون پلاسه.
آقا رضا گفت:
_هیس بسه دیگه مریم چقدر بلند حرف میزنی...زشته..
_زشت دختر جوونه که شب تو خیابون معلوم نیست چه غلطی میکنه.
حورا خواست برود، خواست جوابی بدهد، خواست حرفهای دلش را که در این چندین و چند سال روی دلش مانده است را بزند اما.. فقط صبر کرد..دستانش رو مشت کرد و فشار داد. حرفی نزد و سر جایش ایستاد.
ناگهان صداے مهرزاد را شنید که مانند همیشه به طرفداری از او آمده بود.
_چه خبرته مامان؟ مثل این که یادت رفته دختر خودته که تو خیابونا میچرخه نه حورا.
سپس رو کرد به پدرش و گفت:
_چرا وایستادین نگاه میکنین؟ باید بزارین مثل همیشه زنتون هرچی از دهنش درمیاد به حورا بگه؟
مریم خانم باز به صدا درآمد:
_چته تو مهرزاد؟ انقدر از این دختره طرفداری نکن. دختر بیننه بابا که طرفداری نمیخواد.
_حورا بیمادر و پدره اما یکیو داره که خیلی دوسش داره. اونم حورا رو دوست داره. انقدر دوسش داره که تا الان هواشو داشته و علاقه حورا هم بهش ذرهای کم نشده... انقدر دوسش داره که بهش این همه صبر و آرامش داده تا شما و حرفاتون و جهنمی که تو این خونه براش درست کردین رو تحمل کنه.
_حرفای جدید میزنی مهرزاد. ببینم نکنه این دختره رو...
_آره مامان دوسش دارم. مگه دوست داشتن جرمه؟ اونم دوست داشتن دختر پاک و معصومی مثل حورا.
مریم خانم این دفعه جوش آورد و به حالت جیغ گفت:
_خاک بر سرم شد. واااای خدا بیچاره شدم بدبخت شدم.
آقا رضا زیربغل همسرش را گرفت و او را از زمین بلند کرد.
مریم خانم همچنان گریه میکرد و مانند کسی که عزیزش را از دست داده شیون میکرد.
دختر ها از اتاقشان بیرون آمدند و به سمت مادرشان رفتند.
_دیدی مهرزاد؟ از اخر کار خودتو کردی ببین مامان به چه روزی افتاد از دست تو!
مهرزاد با پوزخند گفت:
_هه تو یکی دیگه حرف مراعات و اینا رو نزن. باید بیام از خیابونا جمعت کنم.
_خجالت بکش مهرزاد.
سمت برادرش حمله کرد که پدرش جلویش را گرفت.
_بی غیرت بیآبرو.. برو با اون دختره امل که لیاقتت همونه
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #حورا
✍ نویسنده ؛ « زهرا بانو »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌸🍃🌸.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🌸.🍃🌸═╝