eitaa logo
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
5.3هزار دنبال‌کننده
29.5هزار عکس
7.7هزار ویدیو
557 فایل
فعالیت کانال نشانه های ظهور اشعار مهـدویت حوادث آخرالزمان #رمان های مذهبی و شهدایی 👇👇 @Malake_at مدیر @Yahosin31 مدیر تلگرام ,ایتا,سروش eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran sapp.ir/zohoreshgh #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺° @zohoreshgh ❣﷽❣ ☀️ (ع) 😊 ✨بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ✨ 💙ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ☀️ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ☀️ 💛ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ☀️ ❤️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ☀️ 💜ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ☀️ 💙ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ☀️ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ☀️ 💛ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ☀️ ❤️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢ☀️ُ 💜ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ☀️ 💙ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ☀️ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ☀️ 💛ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ☀️ ❤️السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی☀️ ✨یاخلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان... ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ✨ ✨اللهُـمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج✨ ✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 °✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣 چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین با زبانِ اشک‌های بی‌صدا گفتم حسین یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین... 💚< >💚 😍✋ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
💚   😍✋ 🌷 ای کاش کسی برای آقا تب داشت 🌺 یادی ز انام منتظر بر لب داشت 🌷 قربان غریبی‌ات شوم مهدی جان 🌺 ای کاش که صاحب‌الزمان، زینب داشت عج 🌹 🌹 ✨اللَّهُمَّ‌اجْعَلْنٰا مِنْ‌أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ🤲 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
کور باد آنکه ندارد این ولایت را قبول مرگ بر آنکه کند بر تو اهانت رهبرم تو همان سردار عشقی ما همه سرباز تو از تو میگیریم ما اذن شهادت رهبرم ❤️ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
با خــدا،دنیایَتحتی بی آفتاببرمدار چشمهآی تو میچرخد و همه انسانها،هرچند درسکوکِ بادِ غــرور... دچارِ لِطآفَتِ پُر از پَروانه تو می مانَند ..!. . "با بی حِجابی چه بِه دَست می آوَری بِجُز نِگــاه هایِ هَوَس آلود..؟" +مَـــن یِک دُختـــرم! دستانم بالینـ کودکِ فردایَم خواهد شُد..بــی حُرمَتَش نــمی کنــم! @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
دیگر آن خنده ی زیبا به لب مولا نیست همه هستند ولی هیچ کسی زهرا نیست قطـره ی اشک علی تا به ته چـاه رسیـد چاه‌فهمید که‌کسی‌همچو علی‌تنها نیست عج @zohoreshgh 🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
یتیمات جز دو چشم تر ندارند به غیر از خاک غم بر سر ندارند چو مادر مرده ها باید فغان کرد که طفلان علـی مــ💔ـادر ندارند عج @zohoreshgh 🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌸✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌸✨ ✨ 🌸رمان عاشقانه و اجتماعی #حورا (حوراء) ✨قسمت ۴۱ وسط کوچه حورا چرخید سمت مهرزاد و گفت
🌸✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌸✨ ✨ 🌸رمان عاشقانه و اجتماعی (حوراء) ✨قسمت ۴۲ بشقاب کوچکی ماکارانی برای خودش کشید، و بقیه اش را با ظرف سالادی برای اهالی خانه گذاشت. و رفت به اتاق مارال تا برایش داستان بخواند. این بار تصمیم گرفت داستان حضرت یوسف را برایش تعریف کند چون برای خودش هم جذاب بود..هنوز به اواسطش هم نرسیده بود که مارال خوابید. حورا رویش را بوسید و لبخندی به چهره‌ی معصومش زد. پتو را رویش کشید و به اتاقش رفت. تصمیم گرفت برای نماز مغرب به مسجد برود. چند روزی بود از هدی خبر نداشت. با او تماس گرفت تا از حالش با خبر شود. _الو بله؟ _سلام هدی خانم.. ستاره سهیل. حال شما احوال شما؟ خوب هستین؟ بدون ما خوش میگذره؟ _ایش خیلخب بسه ترمز کن برسم بهت. _نمیخوام بی معرفت. معلوم هست کجایی؟ _خب راستش یک مسافرت چند روزه رفته بودم با خانواده. _عه بسلامتی کجا؟ _جمکران. حورا ناخودآگاه خندید و گفت: _خوش بحالت. کاش بهم میگفتی التماس دعا مخصوص میگفتم بهت. _خیالت تخت همش به جون تو‌ تحفه دعا میکردم. خندید و گفت: _ممنون دوست جانم. دیگه چه خبر؟خانواده خوبن؟خودت چی؟ _زنده ام نفس می کشم. بقیه هم خوبن. تو چیکار میکنی؟واسه جشن آماده ای؟ _کم و بیش.. بهش فکر نمیکنم. _بله منم خرخونی میکردم لازم به فکر نداشتم حتما قبول میشدم. _خیلیخب حسود خانم امشب میای اینجا؟ _ چی؟؟کجا؟؟ خونه داییت؟؟ نه بالا غیرتت حوصله زن دایی فولاد زره تو رو ندارم. _عه هدی غیبت نکن. منظورم اینه بیا با هم شب بریم مسجد محلمون بعدشم بریم حسینیه شب آخره فاطمیه است. هرشب هیئت داره اینجا. مداحشم خیلی خوبه بیا دیگه. _اگه شام میدن میام. _هدی؟! _خیلخب نزن میگم بابام بیارتم. _آفرین دختر خوب منتظرتم. _باشه گلی مواظب خودت باش. تا شب فعلا.. خیلی خوشحال بود از دیدن هدی، و این که میتواند مدتی را با او بگذراند. با کسی که در این دنیای تنگ و تاریکش با او فقط راحت بود. از داشتن دوستی مانند هدی خیلی خوشحال بود. 👈 .... ✍ نویسنده ؛ « زهرا بانو » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌸🍃🌸.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌸.🍃🌸═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌸✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌸✨ ✨ 🌸رمان عاشقانه و اجتماعی #حورا (حوراء) ✨قسمت ۴۲ بشقاب کوچکی ماکارانی برای خودش کشید،
🌸✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌸✨ ✨ 🌸رمان عاشقانه و اجتماعی (حوراء) ✨قسمت ۴۳ از اتاقش بیرون رفت و با دیدن دایی‌اش که روی مبل نشسته بود و روزنامه مطالعه می کرد، ایستاد و به رسم ادب سلام کرد. _سلام دایی. _سلام دختر. خوبی؟ خوشی؟ کم و کسری نداری؟ _خوبم ممنونم. نه کم و کسر ندارم.خواستم ازتون اجازه بگیرم که.. آقا رضا عینکش را برداشت و گفت: _که چی؟ _که امشب نماز برم مسجد از اون طرف هم برم حسینیه. البته دوستمم باهام میاد. آقا رضا بلند شد و رفت جلو. دستش را روی شانه دخترخواهرش گذاشت و گفت: _چقدر تفاوته بین تو و مونا. لبخند کوچکی روی لب های حورا نشست و پرسش گرانه، دایی اش را نگاه کرد. _بهت میگم کم و کسر نداری میگی نه... اما به مونا که میگم شماره کارت میده بهم.میای ازم اجازه بگیری که... که بری مسجد و حسینیه اما مونا بدون اجازه میره مهمونی و تولد دوستاش...تو میگی با دوستت میری چون فکر میکنی تنها رفتن از نظر من عیبی داره... اما مونا هرجا بره تنها میره شایدم با دوستای... سرش را گرفت و گفت: _لا اله الا الله. حورا باز هم سکوت کرد و سرش را به زیر انداخت. آقا رضا دستش را از شانه حورا برداشت و کلافه به سمت پنجره رفت..پرده را کنار زد و به بیرون خیره شد. _برو دایی جان من به اندازه چشمام بهت اعتماد دارم. سپس لبخندی زد و به اتاق کارش رفت. حورا با لبخندی روی لب به آشپزخانه رفت و دو تا چای ریخت و به اتاق مارال برد.بالای سرش نشست و روی موهای مشکی رنگش دست کشید. بوسه ای روی پیشانی اش گذاشت و گفت: _مارال جان؟ عزیزکم؟ خانوم کوچولو؟ بیدار شو دیگه داره شب میشه گلم. برات چای ریختم با هم بخوریم. بیدار شو دیگه گل دختر. مارال با دیدن حورا چشمانش را باز کرد و گفت: _عه سلام حورا جون. قبل خواب و بعد خواب دیدنت چقدر خوبه. مامان هیچوقت منو اینجوری بیدار نکرده..تازشم صبحا برای مدرسه هم خودم بیدار میشم بدون صبحونه میرم مدرسه. دل حورا برای این دخترک شیرین زبان سوخت و او را در آغوش کشید. _از فردا صبح خودم بیدارت میکنم خانومی غصه نخور. حالا هم پاشو با هم‌ چای عصرونه بخوریم. مارال با ذوق بلند شد و بوسه کوچکی روی گونه حورا گذاشت... 👈 .... ✍ نویسنده ؛ « زهرا بانو » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌸🍃🌸.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌸.🍃🌸═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌸✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌸✨ ✨ 🌸رمان عاشقانه و اجتماعی #حورا (حوراء) ✨قسمت ۴۳ از اتاقش بیرون رفت و با دیدن دایی‌اش
🌸✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌸✨ ✨ 🌸رمان عاشقانه و اجتماعی (حوراء) ✨قسمت ۴۴ بعد خوردن چای عصرانه با مارال به اتاقش رفت تا حاضر شود..تیپ مشکی زد و چادرش را به سر کرد. قرآن و جانمازش را برداشت و داخل کیفی گذاشت تا با خود ببرد. مریم خانم هنوز نیامده بود. دلش میخواست مارال را با خود ببرد اما میترسید که با برگشتن مریم خانم همه چی بهم بریزد اگر ببیند دخترش نیست.! کیفش را برداشت و از خانه خارج شد. سر کوچه کنار مسجد منتظر هدی ماند. ده دقیقه ای گذشت که هدی آمد و حورا را از تنهایی در آورد. _سلام دوستی جونم. حورا بغلش کرد و گفت: _سلام علیکم خانم طلا. خوبی؟ چه خبرا؟ _خوبم ممنون بریم تو که سرده منم هیچی نپوشیدم. حورا دستش را گرفت و با هم داخل مسجد شدند...دم در حیاط مسجد، کنار حوض آبی چشم حورا به امیرمهدی افتاد که با پسری تقریبا شبیه خودش ایستاده بود و حرف میزد. امیرمهدی هم با دیدن حورا خودش را جمع و جور کرد و با سر سلامی کرد..حورا با خجالت سرش را تکانی داد و با هدی رفتند داخل. «امیر رضا»، برادرش را با دست تکانی داد و گفت: _مهدی کجایی؟ معلوم هست؟! دختره کی بود؟ _دختر عمه مهرزاده. امیر رضا با تعجب پرسید: _چی؟ مهرزاد؟ همین مهرزاد خودمون؟؟ _ آره داداش بریم تو که الان نمازو میبندن. امیر رضا چفیه اش را روی شانه اش مرتب کرد و با دست پشت برادرش زد و گفت: _بریم سید. با هم وارد مسجد شدند که حاج آقا هم رسید و نماز را بستند.. در قسمت خواهران، حورا بعد نماز مغرب رو کرد به هدی و گفت: _قبول باشه آبجی. _قبول حق. خب بگو ببینم چه خبرا؟ چطور شد ما رو دعوت کردی مسجد محلتون؟ حورا خندید و گفت: _بی مزه نشو اگه میتونستم حتما دعوتت میکردم خونه. _فدات آبحی از شما به ما زیاد رسیده. بی خیال چرا انقدر تو همی؟ خوبی؟ _اره الان که با تو ام عالیم‌. حالم خوبه آبجی. 👈 .... ✍ نویسنده ؛ « زهرا بانو » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌸🍃🌸.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🌸.🍃🌸═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰           @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 #مهدی_شناسی ۹۶۰🌷 🍀اوصاف امام
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰           @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 ۹۶۱🌷 🍀اوصاف امام زمان عجل الله فرجه🍀 🔶مِدار الدَّهر 💠به معنای محور و مدار روزگار و عالم است و از القاب امام زمان علیه السلام که در اعمال نیمه شعبان و دعا برای امام زمان علیه السلام می‌گوییم: «اَللّهُمّ بِحَقِ ّ لَیلَتِنا وَمَوْلُودِها... سَیفُ اللَّهِ الَّذِی لاینْبُو وَنُورُهُ الَّذِی لایخْبُو وَذُو الْحِلْمِ الَّذِی لایصْبُو مِدارُ الدَّهْرِ وَنَوامِیسُ الْعَصْرِ»؛ «خدایا به حقّ این شب ما و مولود آن... آن شمشیر خدایی که کند نمی شود و آن نور الهی که خاموش نمی گردد، و آن بردباری که شکیبایی اش را از دست نمی دهد و آن صبوری که بردباری اش را از دست نمی دهد او که محور روزگار و ناموس عصر و زمان است. ». 🔶‌مُدَّخر 💠یعنی ذخیره شده، از اوصاف امام زمان علیه السلام است، چون خدا «او» را ذخیره کرده و پنهان داشته است تا روزی که اراده فرماید ظاهرش نماید و احکام کامل الهی را جاری کند. و در زیارت آن حضرت می‌خوانیم: «اَلسَّلامُ عَلَیکَ أَیهَا الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِیدِ الْفَرائِضِ وَالسُّنَنِ»؛ «سلام بر تو ای آن که برای زنده کردن فرایض و سنت‌ها ذخیره شده ای». 🔶و در جای دیگر:«السَّلامُ عَلَی الْمُدَّخَرِ لِکَرامَةِ أَوْلِیآءِ اللَّهِ وَبَوارِ أَعْدآئِهِ»؛ «سلام بر آن آقایی که خداوند او را برای عزت و بزرگواری دوستانش و ذلیل و خوار کردن دشمنانش ذخیره کرده است. » 💠این هم فرازی از دعای ندبه: «أَینَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِیدِ الْفَرآئِضِ وَالسُّنَنِ»؛ «کجاست آن بزرگواری که ذخیره شده است تا بیاید و فرایض و سنت‌های فراموش شده اسلام را تجدید کند». 🔶مدبّر 💠به معنای تدبیر کننده امور است و از کتاب مناقب نقل شده که از القاب امام زمان علیه السلام می‌باشد. 💠به معنای تدبیر کننده امور است و از کتاب مناقب نقل شده که از القاب امام زمان علیه السلام می‌باشد. 🔶مُدیل 💠در کتاب دلائل الامامه، امام زمان علیه السلام را با المدیل توصیف نموده است. 🔶مُذکّر 💠به معنای تذکّر دهنده و یادآوری کننده است، چنان که در زیارت امام غایب علیه السلام و در دعای ندبه می‌خوانیم: «اَللَّهُمَّ وَنَحْنُ عَبِیدُکَ التّآئِقُونَ إِلی وَلِیکَ الْمُذَکِّرِ بِکَ وَبِنَبِیکَ»؛ «خدایا ما همه بندگان تو مشتاق ظهور ولی تو هستیم، او که یادآور تو و رسول توست». 💠مُذلّ به معنای خوارکننده و ذلیل کننده می‌باشد و از نام‌های امام زمان علیه السلام است، «او» خوارکننده ستمگران و ظالمان طول تاریخ است، «او» خواهد آمد و معاندان و گردنکشان را سر جایشان خواهد نشاند، به همین علت از ابتدایی که نام مهدی موعودعلیه السلام به زبان‌ها آمد و خبر آمدنش منتشر گشت، مخالفان همواره منتظر بودند که نگذارند متولد شود، بعد که متولد شد می‌خواستند او را از سر راه بردارند، امّا نتوانستند و اینک نیز هر روز به نحوی مشغول توطئه و شبهه افکنی و مخالفت با آن وجود نازنین هستند، امّا «یرِیدُونَ لِیطْفُِوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ»؛«آنان می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند؛ ولی خدا نور خود را کامل می‌کند هر چند کافران خوش نداشته باشند! » 💠و ما امید داریم که روزی می‌آید و همه آنان را خوار و ذلیل می‌کند پس بر او سلام می‌دهیم: «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مُذِلَّ الْکافِرِینَ الْمُتَکَبِّرِینَ الظّالِمِینَ»؛ «سلام بر تو ای آقایی که کافران و متکبران و ظالمان را خوار خواهی کرد». 💠و هر صبح جمعه نیز ندبه می‌کنیم و به دنبالش می‌گردیم: «أَینَ مُعِزُّ الْأَوْلِیآءِ وَمُذِلُّ الْأَعْدآءِ»؛ «کجاست آن که دوستان را عزیز و دشمنان را خوار و ذلیل می‌کند؟ » 🔶 مُرابط 💠به معنای مرزبان و نگهبان می‌باشد و از اوصاف امام زمان علیه السلام است چرا که او از مرزهای عقیدتی مکتب و از مرزهای دین اسلام و کشورهای اسلامی محافظت می‌کند. ‌ عج 📚اوصاف المهدی (عج) ✍احمد سعیدی 👈 .... 🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ 〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 من در قبال علیه السلام چه وظیفه ای دارم؟ 👤 حجت الاسلام کلباسی (مدیر مرکز تخصصی مهدویت) 💥 ظهور بسیار نزدیک است عج @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
04 Onsore Jahadie Jahani (1398-10-18) Fatemieh 1441.mp3
22.6M
🔈 🔰 ، جلسه چهارم * روزگار عجیبی است؛ راه بهشت دشوار و راه جهنم اجباری است! [2:33] * در غیاب زور و تبلیغات، آیا کسی موسی (علیه‌السلام) را با فرعونِ جنایتکار عوض می‌کند؟ [5:01] * آیا پیامبران (علیهم‌السلام)در برابر تهدید کفار، زمین را رها کردند؟ [10:20] * آنگاه که بالاخانه‌ به "ترامپ" اجاره داده شده، چه امیدی به درک حقیقت؟ [11:47] * «ان الارض لله»؛ وقتی زمین از آنِ اوست، فتح قدس دور از دسترس نیست [14:26] * حکمت عجیب الهی؛ موسی (علیه‌السلام) از دل آب به کاخ آمد؛ و فرعون از کاخ در همان آب غرق شد [16:30] * زمانی که بنی‌اسرائیل سختی‌ها را می‌دیدند، اما وعده‌ زمین موعود را نه! [19:10] * حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها): اگر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را تنها نمی‌گذاشتید، شما را به سرچشمه سعادت می‌رساند [27:51] * بازگشت به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) پس از 25 سال؛ آیا این بار حقیقت را فهمیدند؟ [31:38] * مَلکی که خون ستم‌دیدگان را بر قاتلان فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) می‌مالد؛ حقیقت تلخ خوابی که امام صادق (علیه‌السلام) آشکار کرد [33:52] * داغِ سکوت بر دل فرزندان حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)؛ چشم انتظار منتقم ... [48:36] ⏰ مدت زمان: ۴۹:۲۹ 📅 ۱۳۹۸/۱۰/۱۷ عج @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
کارگاه تفکر ۱۹.mp3
11.36M
۱۹ آنچه در پادکست نوزدهم می‌شنوید : ـ تفکر : تنها راه کشف و فهم حکمتهای پنهان خداوند در وضع شرعیات و حرام و حلال‌هاست! - تفکر در همه انسانها به کشف و شهود نمی‌انجامد، مگر کسانی که به انس رسیده‌اند! - تفکر : تنها راه لذت بردن از فهم حقایق پنهان عالَم منبع پادکست : جلسه ۸ از کارگاه تفکر عج @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🚨نماینده حلال زاده مجلس خطاب به ظریف و عراقچی 🇮🇷کوچک زاده، نماینده مجلس: ⛔️ آقای ظریف اندکی قبل در تلویزیون جمهوری اسلامی آمد گفت مردم ایران از هزینه دادن برای فلسطین خسته‌اند! وزیر خارجه (عراقچی) که تربیت شده همین آقای ظریف است آمده گفته ما منتظریم ببینیم آمریکا چه می‌کند ننگی از این بالاتر؟ 🪧 🪧 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨ بوی گل آید و دلتنگ خراسان نشوی؟ میشود بغض فرو داری و باران نشوی؟ او طبیبی‌ست که نزدش بروی،میخواهی تا ابد محضر او باشی و درمان نشوی فاتحِ قلهٔ مقصود نخواهی شد اگر پای بوسِ حرمِ حضرت سلطان نشوی کنج ایوان طلایش بنشینی،هرگز طالبِ داشتنِ ملک سلیمان نشوی هشتمین‌بابِ‌بهشت‌است محال است به دل عشق او داشته باشی و غزلخوان نشوی 😍✋ اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ ع👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/132 💌💌💌💌💌💌💌 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️