eitaa logo
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
5.4هزار دنبال‌کننده
30هزار عکس
8هزار ویدیو
558 فایل
فعالیت کانال نشانه های ظهور اشعار مهـدویت حوادث آخرالزمان #رمان های مذهبی و شهدایی 👇👇 @Malake_at مدیر @Yahosin31 مدیر تلگرام ,ایتا,سروش eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran sapp.ir/zohoreshgh #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️‏سارا معصومی کسی که نظام جمهوری اسلامی را به قتل متهم کرد، دبیر سیاست خارجی خبرگزاری جمهوری اسلامی شد. ‎ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🚨🚨🚨 زنده | نماینده کنگره آمریکا : ⛔️یک "کشتی بزرگ ایرانی در حال پرتاب هواپیماهای بدون سرنشین در سواحل شرقی ایالات متحده است.‼️‼️ 🪧 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
"کربلا" کاش شود موعدِ دیدار، فقط هر "شبِ جمعه" حرم لازمم انگار، فقط تو همان روضهٔ عطشانی و ما روضهٔ اشک چشمِ "زهراست" همان چشمهٔ خونبار، فقط 🌷 🌙 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
مداحی آنلاین - کربلا دلم دوباره بیقراره - پورفرشاد.mp3
6.57M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃کربلا دلم دوباره بی‌قراره 🍃هوای دیدن تو داره 🎙 🌷 🌙 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
Farahmand.Komeil.mp3
30.74M
🌺 مخصوص شب های جمعه☝️☝️ 🎙 👈 متن دعای کمیل👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/51 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨ بهشتِ نقشهٔ جغرافیاست ، مشهد تو دَرِ ورودی عرش خداست ، مشهد تو من اهل شهر تو هستم اگر چه شیرازم من آشنای توام ؛ آشناست ، مشهد تو فرار می‌کنم از غربتم به سمت حرم به دردهای غریبی دواست ، مشهد تو همیشه مقصد صَعْبُ‌العَلاج‌ها حرم است قسم به جان تو دارالشفاست ، مشهد تو سلام می‌دهم آنجا به محضر ارباب چرا که شعبه‌ای از کربلاست ، مشهد تو 😍✋ اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ ع👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/132 💌💌💌💌💌💌💌 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
مولای من ! گرفته قلبم و آه هم مدد مرا ندهد برای درد فراقت کسی دوا ندهد به‌ راه مانده نگاهم بیا گل نرگس کسی به جز تو پناهی به بینوا ندهد عج 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " به رسم وفای هر شب بخوانیم 😍 متن دعا و طریقه خواندن نماز عج 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/102 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
6_144189955922986014.mp3
3.73M
زیاد با تو میگم حرفامو اما یه دنیا حرف مونده که نگفتم هوا دلگیره از بس که نبودی میاد بارون و یاد تو میافتم... عج ♥️ 💔 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این هر شب تکرار می‌شود یک فاتحه و سه توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد ...: 🌼🍀🌼قرار هر شبمان یک ختم قرآن👇🏻 ( 3سوره توحید) به نیت سلامتی وتعجیل در فرج مولایمان صاحب الزمان عج 🌼🍀 💚دائم سوره قل‌هو الله‌احد را بخوانید و ثوابش را هدیه کنید به 💔این کار عمر شما را با برکت می‌کند و 💔 مورد توجه خاص حضرت قرار می‌گیرید• رحمه الله علیه⚘ ❤️✨هروقت‌میری‌رختخوابٺ یه‌سلامۍ‌هم‌به‌امام‌زمانٺ‌بده ۵دقیقه‌باهاش‌‌حرف‌بزن چه‌میشودیه‌شبی‌به‌یاد‌کسی‌باشیم‌که هرشب‌به‌یادمان‌هست... 🌺سلامتی عج و تعجیل در ظهورش 🌺
هدایت شده از ندای قـرآن و دعا📕
🌹 🌹 👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان(عج)،هدیه به روح پدران ومادران آسمانی.ارواح مومنین.و شهدا، فقها،دانشمندان، آمرزش گناهان و شفاے مریضان سوره مبارکه @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از ندای قـرآن و دعا📕
سوره مبارکه نوشته استاد انصاریان - منبع: پایگاه (https://erfan.ir) @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از ندای قـرآن و دعا📕
303-kahf-fa-ansarian.mp3
6.21M
سوره مبارکه منبع: پایگاه قرآن ایران صدا - ترجمه استاد حسین انصاریان @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از ندای قـرآن و دعا📕
سوره مبارکه از کتاب تفسیر یک جلدی مبین @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از ندای قـرآن و دعا📕
303-kahf-ta-1.mp3
5.5M
سوره مبارکه بخش اول مفسر: استاد قرائتی @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از ندای قـرآن و دعا📕
303-kahf-ta-2.mp3
3.9M
سوره مبارکه بخش دوم مفسر: استاد قرائتی @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از ندای قـرآن و دعا📕
303-kahf-ta-3.mp3
3.81M
سوره مبارکه بخش سوم مفسر: استاد قرائتی @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺° @zohoreshgh ❣﷽❣ ☀️ (ع) 😊 ✨بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ✨ 💙ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ☀️ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ☀️ 💛ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ☀️ ❤️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ☀️ 💜ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ☀️ 💙ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ☀️ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ☀️ 💛ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ☀️ ❤️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢ☀️ُ 💜ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ☀️ 💙ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ☀️ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ☀️ 💛ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ☀️ ❤️السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی☀️ ✨یاخلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان... ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ✨ ✨اللهُـمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج✨ ✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 °✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺
4_6001048002414772713.mp3
3.25M
🎤 مولای مهربان وتوای عشق من سلام عجل ولیک الفرج آقای من سلام درندبه های جمعه توراجستجوکنم زیباترین بهانه دنیای من سلام تعجیل درظهور مولا 14مرتبه متن و ترجمه دعای ندبه 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/142 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷زیارت (عج) در روز جمعه 🎤با نوای استاد متن و ترجمه زيارت امام زمان عج 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/152 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین جان🥀❤️ یادت نوسان نفس و نبضِ حیات نامت مترادف ســــــــلام و صلوات ربط تو به ابرهای باران زا چیست ای کشته اشک ها قَتیلُ العَبَرات 😍✋ 💚السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام 💚بی گمان روز قشنگی بشود امروزم 💚چون سر صبح سلامم 💚به تو خیلی چسبید 💚صبحتان حسینی❤️ 💚< >💚 😍✋ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
😍✋ یاصاحب_الزمان..🌼 کی شود در ندبه های جمعه پیدایت کنم گوشه ای تنهانشینم تا تماشایت کنم مینویسم روی هرگل نام زیبای تورا تاکه شاید این جمعه ملاقاتت کنم 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
آه، وقتی که تو، لبخند نگاهت را می تابانی؛ موج موسیقیِ عشق از دلم می گذرد... فدای لبخندت حضرت عشق @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
دوتـا خط وجود دارند،،، ڪه اگه دوطرف یک عدد قرار بگیردند😃 اون عدد رو مثبت میڪنند😍 حتے اگه منفے باشه!!! اون دوتا خط اسمش |قدر مطلقه| چادرمن!❤️ قدرمطلق من است؛ چه خوب باشم چه بد!😌✨ ازمن انسانے خوب میسازد.🤍 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌸✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌸✨ ✨ 🌸رمان عاشقانه و اجتماعی #حورا (حوراء) ✨قسمت ۱۳۵ و ۱۳۶ بعد از تمام شدن صحبت های آقای
🌸✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌸رمان عاشقانه و اجتماعی (حوراء) ✨قسمت ۱۳۷ و ۱۳۸ حورا صبح برای نماز بیدار شد. دست و صورتش را شست و وضو گرفت.چادرنمازی که برای جشن عقد مادر امیرمهدی برایش آورده بود را سر کرد. سجاده اش را هم پهن کرد.نمازش را که خواند، چند آیه ای از سوره «نساء»را تلاوت کرد.شعله گاز را روشن کرد و کتری را روی آن گذاشت.کمی هم آشپز خانه را تمیز کرد.صبحانه را که خورد لباس هایش را پوشید چادر مشکی خود را هم بر سر کرد.در آینه کنار در، نگاهی به خود انداخت ناگهان به فکر حرف امیر مهدی افتاد. "بی هیچ استعاره و بی هیچ قافیه‌چادر... عجیب روی سرت عشق میکند..." ناخود آگاه لبخندی زد و چادرش را جلوتر کشید.‌هنوز هم با امیرمهدی راحت نبود اما باید عادت میکرد. قرار بود بعد کلاسش ناهار را با هم بخورند.. در رستوران روبروی همسرش نشسته بود و به حرف هایش گوش میداد. چقدر این مرد را دوست داشت. چقدر دلش برای ته ریش مردانه اش ضعف میرفت و چقدر دوست داشتنی می‌شد با پیراهن آبی چهارخانه‌اش‌‌. بعد ناهار به پیشنهاد امیرمهدی به پارک نزدیک خانه حورا رفتند.. حورا روی نیمکت پارک بافاصله از شوهرش نشست. اولین بار بود که با هم بیرون آمده بودند. امیرمهدی دو تا فالوده بستنی خریده بود ولی حورا رویش نمیشد که بگوید دوست ندارد.امیرمهدی چند سانت نزدیک حورا شد و حورا همان مقدار ازش فاصله گرفت. زیر چشمی نگاهش می کند. _ بخدا تو زنمـی ها حورا از خجالت سرخ میشود و سرش را پایین می اندازد. _خانم یکم بیا اینورتر بشین. تکان نمیخورد و به کفشهای امیرمهدی خیره میشود. _ دخترخانوم بیا اینورتر..بابا زشته ها...فک میکنن مزاحمتم میان دستبند میزنن میفتیم زندان. ریزمیخندد و یک کم نزدیک تر می شود. _حداقل یجور بشین بستنی بخوریم.ای بابا... دختر جان باور کن اگر نزدیک بشینی گناه نداره ها.بخدا ثوابم داره کچلمون کردی. بازهم مکث حورا و سکوت بامزه اش. _حداقل نگام کن تا باصورت نرفتم توظرف بستنی. نمی تواند جلو خنده اش را بگیرد، نگاهش میکند. _اخه دوست ندارم. _ منو؟عه... _نه اونو. _کیو؟ _اون دیگه. _ وا... اون پیرمرده ک نشسته اونور؟ _نه بستنی، فالوده بستنی دوست ندارم _پس چرا اونجا نگفتی تا نخرم؟ _خجالت کشیدم. _ خوبه خجالت میکشی داری کچلمون میکنی... خجالت نمیکشیدی چی میشد. ***** مهرزاد تمام کارهای ثبت نامش را کرده بود. تصمیمش هم قطعی بود. میخواست برود.. برود و جام شهادت را بنوشد. برایش لذت داشت که برای حضرت زینب سلام‌الله‌علیها جانش را هم بدهد.میدانست باید قید همه چی را در کشورش بزند و برود بجنگد.. او دیگر چیزی برای از دست دادن نداشت.حورا را که از دست داده بود یعنی همه چی را از دست داده.هرچند حس قبلی را به او نداشت فقط ته ته قلبش هنوز هم حس‌هایی به او داشت که نمی‌توانست انکارش کند.فقط مانده بود اجازه مادر و پدرش که بعید میدانست قبول کنند که برای جنگ به سوریه برود. اما مهرزاد با این از تصمیمش منصرف نمیشد. هرطور که شده آن ها را راضی میکرد. فعلا تنها کسی که از تصمیم او با خبر بود آقای یگانه بود. او تنها مشوق او در این امر مهم بود. هنوز آن حرف آقای یگانه را به یاد داشت که او را به رفتن مصر تر میکرد. " تو کسی هستی که تو جمع ما داره به این سفر ارزشمند اعزام میشه. سفری که میدونم خیلی مشتاقشی و دوست داری بری. اینو میخوام بهت بگم مهرزاد تو تازه تغییر کردی، یه جورایی تازه پاک شدی. تازه کردی از همه گناهای گذشته ات اما تصمیم گرفتی بری. درصورتیکه خیلی از بچه ها یا حتی خود من.. رفتنو نداریم. بهت افتخار میکنم مهرزاد جان. میدونم که این همه لطف الکی و بی خود نیست. اول که راهیان نور الانم... مدافع حرم." مهرزاد سر راه خانه دو دسته گل گرفت تا بلکه با آن ها بتواند رضایت پدر و مادرش را بگیرد. به خانه رسید و با کلید در را باز کرد. _سلام بر اهالی خونه. مونا از اتاقش بیرون آمد و گفت: _سلام داداش. چه خبره؟ خوش خبر باشی. _معلومه اونم چه خبر خوبی. مامان؟ بابا؟؟ خونه این؟؟ مریم خانم و آقا رضا با سرو صدای مهرزاد پایین آمدند. _ چه خبرته مهرزاد؟ سلام.. _سلام مامان خوشگلم. _سلام بابا جان. _علیک سلام پدر خودم. خوبین؟؟ مریم خانم قلبش لرزید. میدانست این خوشحالی مهرزاد خبر بدی را در پی‌ دارد. _ این گل ها برای چیه؟ مهرزاد لبخندی زد و گفت: _برای رضایت والدینم. مریم خانم با حرص گفت: _باز چی زده به سرت؟ کجا میخوای بری که داری انقدر پاچه خواری میکنی؟ مهرزاد با دست مادر و پدرش را به سمت مبل ها هدایت کرد و گفت: _مونا جان سه تا چای بیار آبجی. _باشه. 👈 .... ✍ نویسنده ؛ « زهرا بانو » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌸🍃🌸.═══════╗ 👇 @zohoreshgh