♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
ربّنا با صدای زیبا و ملکوتی قاری نوجوان سید علیرضا موسوی... @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن
جهت دستیابی به دعای عظیم الشأن
سحری دعاهای بعداز نماز
دعای فتتاح
دعای ابوحمزه ثمالی
دعای سحری
دعای افطار
دعای یاعلی یا عظبم
تسبیحات ده گانه کلیک کنید⬆️⬆️⬆️
👆👆
التماس دعای فرج از تمامی دوستان
طاعات و عباداتتون قبول حق باشه ان شاءالله😍
.
شِعر دَر دَست ندارَم،
وَلي از رویِ ادَب
اَلسَلام اِی همِه یِ
دار و ندارِ زِینب (سلام الله علیها
صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#مهربوناربـاب
#حسینجانم
💚< #اَلسَلامُعَلَیکْیٰااَبٰاعَبدِاللّٰه>💚
#سلام_ارباب_خوبم 😍✋
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#سلام_امام_زمانم 😍✋
تا ڪے غریبانہ در این ڪنعان بمانم؟!
در انتظار دیدنت گریان بمانم...
تا ڪے منِ قحطے زدہ بین بیابان
محروم از باریدن باران بمانم..؟!
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
گفتند که مهربانتـرین بابا کیست؟🤔
چون ماه شب چاردهم نورانےست🌙
گفتم پـدر معنـوے ملت ما♥️
سیدعلےحسینےخامنه اۍ ست
#رهبرانه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حضرت_آقا
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#چـــــآدُرآنـــــه
•چادر بهانہ ایسٺ ڪہ دریایت ڪنند
• معصوم باش تا پُرِ زیبایت ڪنند
•چادر بدونِ حُجب و حیا تڪہ پارچہ سٺ
این سہ قرار هسٺ ڪہ زهرایت ڪنند✨
#ریحانه #حجاب
#چادر #عفاف
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#دعای_روز_بیست_و_سوم_ماه_مبارک_رمضان
اللَّهُمَّ اغْسِلْنِي فِيهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ طَهِّرْنِي فِيهِ مِنَ الْعُيُوبِ
اى خدا در اين روز مرا از گناهان پاكيزه گردان و از هر عيب و نقص پاك ساز
وَ امْتَحِنْ قَلْبِي فِيهِ بِتَقْوَى الْقُلُوبِ يَا مُقِيلَ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِينَ
و دلم در آزمايش رتبه دلهاى اهل تقوى بخش اى پذيرنده عذر لغزش هاى گناهكاران.
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_318504763102593481.mp3
850K
♻️ #دعای_روز_بیست_و_سـوم
#ماه_مبارک_رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اغسِلْنی فیهِ من الذُّنوبِ وطَهِّرْنی فیهِ من العُیوبِ وامْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَى القُلوبِ یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین.
خدایا بشوى مرا در این ماه از گناه و پاكم نما در آن از عیبها وآزمایش كن دلم را در آن به پرهیزكارى دلها اى چشم پوش لغزشهاى گناهكاران.
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#جزء_بیست_و_چهارم👇👇
برای عزیزانی که میخواند زودتر تلاوت کنند
4_333285742727922313.mp3
4.26M
#تندخوانی_قرآن_کریم
🔺 #تحدیر (تند خوانی) قرآن کریم
#جزء_بیست_و_چهـارم
مدت زمان: ۳۳ دقیقه
حجم۴ مگابایت
اللهم العجل لولیک الفرج الساعـه
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_872278501716131918.mp3
6.26M
💠ختم روزانه کلام الله مجید
#جزء_بیست_و_چهـارم_قرآن
💠با تلاوت استاد صدیق منشاوی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_872278501716131917.mp3
6.29M
💠ختم روزانه کلام الله مجید
#جزء_بیست_و_چهـارم_قرآن
💠با تلاوت استاد صدیق منشاوی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
Juz-024.pdf
1.39M
متن آیه به آیه
همراه با معنی
#جزء_بیست_و_چهارم ♦️24♦️ #پی_دی_اف
(PDF)
•-------------------•°•---------------------•
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
🌟◽️🌟◽️🌟◽️🌟◽️🌟◽️🌟
@zohoreshgh
❣﷽❣
#دعای_شب_بیست_و_چهارم
#ماه_رمضان
یَا فَالِقَ الْإِصْبَاحِ وَ جَاعِلَ اللَّیْلِ سَکَنا وَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ حُسْبَانا یَا عَزِیزُ یَا عَلِیمُ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ وَ الْقُوَّةِ وَ الْحَوْلِ وَ الْفَضْلِ وَ الْإِنْعَامِ وَ الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا اللهُ یَا رَحْمَانُ یَا اللهُ یَا فَرْدُ یَا وِتْرُ یَا اللهُ یَا ظَاهِرُ یَا بَاطِنُ یَا حَیُّ لا إِلَهَ اِلّا أَنْتَ لَکَ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَ الْأَمْثَالُ الْعُلْیَا وَ الْکِبْرِیَاءُ وَ الْآلاءُ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ اسْمِی فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ فِی السُّعَدَاءِ وَ رُوحِی مَعَ الشُّهَدَاءِ وَ إِحْسَانِی فِی عِلِّیِّینَ وَ إِسَاءَتِی مَغْفُورَةً وَ أَنْ تَهَبَ لِی یَقِینا تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِی وَ إِیمَانا یَذْهَبُ بِالشَّکِّ عَنِّی وَ رِضًى بِمَا قَسَمْتَ لِی وَ آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ الْحَرِیقِ وَ ارْزُقْنِی فِیهَا ذِکْرَکَ وَ شُکْرَکَ وَ الرَّغْبَةَ إِلَیْکَ وَ الْإِنَابَةَ وَ التَّوْبَةَ وَ التَّوْفِیقَ لِمَا وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّدا وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ
اى شکافنده روشنى سپیده از شب و قراردهنده شب براى آرامش، و آفتاب و ماه براى حساب زمان، اى توانا، اى دانا، اى صاحب نعمت و عطا و قوت و قدرت و فضل و نعمت بخشى، و بزرگى و بزرگوارى، اى خدا، اى مهربان، اى خدا، اى یگانه، اى تنها، اى خدا، اى آشکار، اى نهان، اى زنده، معبودى جز تو نیست نام هاى نیکوتر، و نمونه هاى برتر و بزرگمنشى و نعمت ها از آن توست، از تو مى خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى، و اینکه قرار دهى در این شب نام مرا از سعادتمندان، و روحم را با شهیدان، و نیکوکارى ام را در بلند مرتبه ترین درجه بهشت، و گناهم را آمرزیده، و به من ببخشى باورى که قلبم همراه آن باشد، و یقینى که شک را از من برطرف سازد، و خشنودى به آنچه نصیبم نمودى، و در دنیا و آخرت پاداش نیکو به ما عنایت فرما و از عذاب آتش سوزان ما را حفظ کن، و در این شب ذکر و شکر خویش و رغبت به سوى خود و بازگشت و توبه روزى ام کن، و به آنچه محمّد و خاندان محمّد را که درودت بر او و بر ایشان باد بر آن موفق کردى توفیقم ده
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌟◽️🌟◽️🌟◽️🌟◽️🌟◽️🌟
✨✨✨✨🌼🌺🌼✨✨✨✨
@zohoreshgh
❣﷽❣
#نماز_شبهای_ماه_رمضان
4️⃣2️⃣ #نماز_شب_بیست_و_چهارم
#ماه_ملارک_رمضان:
هشت ركعت به هر سوره كه ميسر شود اقامه شود.
حضرت علی (ع) فرمود :
هر کس بخواند، مثل کسی است که حج و عمره نموده است.
🌓 #نماز_هرشب_ماه_مبارک
#رمضان
مستحب است در هر شب ماه رمضان دو رکعت نماز در هر رکعت حمد و توحید سه مرتبه و چون سلام داد بگوید:
سُبْحَانَ مَنْ هُوَ حَفِیظٌ لا یَغْفُلُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ رَحِیمٌ لا یَعْجَلُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ قَائِمٌ لا یَسْهُو سُبْحَانَ مَنْ هُوَ دَائِمٌ لا یَلْهُو پس بگوید تسبیحات اربع را هفت مرتبه پس بگوید
سُبْحَانَکَ سُبْحَانَکَ سُبْحَانَکَ یَا عَظِیمُ اغْفِرْ لِیَ الذَّنْبَ الْعَظِیمَ
پس ده مرتبه صلوات بفرستد بر پیغمبر و آل او علیهم السلام کسى که این دو رکعت نماز را بجا آورد بیامرزد حق تعالى از براى او هفتاد هزار گناه
#التماس_دعای_فرج✋😍
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
✨✨✨✨🌼🌺🌼✨✨✨✨
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۹۶ شهاب مجبورش کرده بود، که این ترم ثبت نام کند... با ای
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جانم_میرود
💠 قسمت ۹۷
بعد از صرف شام، شهاب و مهیا، ازجایشان بلند شدند؛ تا کمی قدم بزنند. شهاب دست مهیا را گرفت.
_میدونی همیشه دوست داشتم، با همسر آیندم اینجا بیام!
مهیا به سمتش برگشت.
_واقعا؟! حالا چی داره که تو اینقدر دوست داشتی بیاریم اینجا!
_نمیشه دیگه سوپرایزه...
_اِ میزاری آدم کنجکاو بشه، بعد میگی سوپرایزه!
شهاب به حرص خوردن مهیا خندید.
_اینقدر کم طاقت نباش دختر...
شهاب دست مهیا را کشید. از بین درخت ها گذشتند، مهیا خودش را به شهاب نزدیک کرد.
_وای شهاب اینجا چقدر ترسناکه!
شهاب چیزی نگفت....جلوتر رفتند.مهیا به منظره ی روبه رویش، خیره ماند. روبه رویش رود بود. گرچه کم آب شده بود؛ اما خیلی زیبا بود. مخصوصا که نور چراغ های رنگی پل سفید، روی آب های رود کارون منعکس شده بود.
مهیا با ذوق گفت:
_وای شهاب! اینجا چقد قشنگه!!
شهاب نشست و مهیا را کنارش نشاند.
_قبلش که میگفتی ترسناکه!
_اول بار که میبینیش ترسناکه؛ اما بعد...
حرفش را ادامه نداد و به آب ها خیره ماند.
_شهاب...
_جانم؟!
_اولین باری که منو دیدی، در موردم چه فڪری کردی؟!
شهاب لبخندی زد.
_همون موقع که چند تا پسر، مزاحمت شدند. وای چقدر اعصابم رو خورد کردی... با اون زبون درازت!!
شهاب خندید و ادامه داد:
_چی گفتی؟!
ژست مهیا را گرفت، دو دستش را به کمرش زد. با حالت مهیا گفت:
_چیه نگاه میکنی؟! می خوای مدال بندازم گردنت؟!
بعد هم بلند خندید.مهیا مشتی به سینش زد.
_اِ شهاب ادای منو درنیار...
شهاب ضربه ای به بینی مهیا زد و گفت:
_ناراحت نشو خانمی!
_اما من اولین باری که دیدمت، دم درتون بود.... اولین چیزی به ذهنم رسید؛ آدم ریشو، مذهبی، متعصب، بداخلاق و شکاک بود....
شهاب با چشم های گرد شده، نگاهش می کرد.
_دیگه چی؟!
_خب قبول داشته باش... خیلی بد اخلاق بودی!
_بداخلاق نبودم. لزومی نمیدیم با همه صمیمی رفتار کنم.
مهیا شونه ای بالا داد.
_هر چی،... ولی من الان خیلی خوشحالم!
شهاب لبخندی زد.
_راستی میدونی برنامه مشهد کنسل شد؟!
مهیا با حالت زاری به طرف شهاب برگشت
_چی؟؟ کنسل شد؟!!
_آروم خانوم. آره... متاسفانه به خاطر مسائلی کنسل شد.
مهیا ناراحت سرش را پایین انداخت.
_یعنی بدتر از این نمیشه!
شهاب لبخند زد و دستانش را دور شانه های مهیا حلقه کرد. مهیا سرش را به شانه های شهاب تکیه داد.
_ناراحت نباش. ماه عسل قول میدم بریم مشهد خوبه؟!
مهیا سری تکان داد.
_مهیا! یه خبر خوب!
_چیه؟!
_پس فردا میخوام برم ماموریت...
مهیا با شوک از شهاب جدا شد.
_چی؟! ماموریت؟!
_آره.
_این خبر خوبیه؟!!!
شهاب لبخندی زد و دست مهیا را درستانش گرفت و فشرد.
_آره دیگه دو روز از دستم راحت میشی...
مهیا با بغض گفت:
_ما که تازه عقد کردیم. آخه این ماموریت از کجا در اومد!
شهاب با اخم به مهیا نگاه کرد.
_وای به حالت اگه یه قطره اشک از چشمات بریزه...
اما بعد از تمام شدن حرفش اشکی روی گونه ی مهیا سرازیر شد.شهاب دستش را جلو برد و اشکش را پاک کرد
👈 #ادامه_دارد....
رمان #جانم_میرود
✍ نویسنده #فـاطمہ_امـیرے
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌻🍃🌻.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۹۷ بعد از صرف شام، شهاب و مهیا، ازجایشان بلند شدند؛ تا ک
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جانم_میرود
💠 قسمت ۹۸
_مهیا، فقط دوروز میرم. زود برمیگردم.
_چرا راستشو بهم نمیگی؟! میدونم می خوای بری سوریه! میدونم میخوای مثل اون بار طولش بدی!
مهیا، سرش را پایین انداخت و شروع به هق هق کردن کرد. شهاب دستش را دور شانه هایش حلقه کرد.
_این چه حرفیه عزیزدلم! دوروز میرم، زود برمیگردم. قول میدم.... اون بار ماموریت سختی بود، اما این زیاد سخت نیست، شاید زودتر هم تمام شد.
گریه مهیا قطع شده بود....حرفی بینشان رد و بدل نمی شد. با صدای موبایل شهاب، مهیا کنار رفت و با دستمال اشک هایش را پاک کرد.
_جانم محسن؟!
_.....
_نه شما برید ما حالا هستیم.
_......
_قربانت یاعلی(ع)!
_زشته! کاشکی باهاشون میرفتیم.
_تو نگران نباش، نمیخوای که با این چشمای سرخت بریم حالا فکر میکنن کتکت زدم.
مهیا خندید.
_دست بزن هم داری؟!!
شهاب خندید.فیگوری گرفت.
_اونم بدجور...
هردو خندیدند.
مدتی همانجا ماندند. ولی هوا سرد شده بود. مهیا هم فردا کلاس داشت. تصمیم گرفتند که برگردندند.مهیا در طول راه حرفی نزد.شهاب، ماشین را جلوی خانه متوقف کرد.
_خب، اینم از امشب.
مهیا لبخندی زد.
_مهیا هنوز ناراحتی؟!
مهیا حرفی نزد. شهاب کلافه دستی در موهایش کشید.
_شهاب، میدونم موقع خواستگاری بهم گفتی که باید درک کنم؛ منم قبول کردم. ولی قبول داشته باش، برام سخته
خب...
شهاب دستان سرد مهیا را گرفت و آرام فشرد.
_میدونم خانمی... میدونم عزیز دلم... درکت میکنم. باور کن برای خودم هم سخته... ولی چیکار باید کرد؟! کارم اینه!
مهیا لبخندی زد.
_باشه برو اما وقتی اومدی؛ باید ببریم بیرون!
_چشم هر چی شما بگی!!
_لوس نشو من برم دیگه...
_فردا کلاس داری؟!
_آره!
_شرمنده؛ فردا نمیتونم برسونمت. ولی برگشتنی میام دنبالت.
_نه خودم میام.
_نگفتم بیام یا نه! گفتم میام! پس اعتراضی هم قبول نیست.
_زورگو...
هردو از ماشین پیدا شدند.مهیا دستی تکان داد و وارد خانه شد. شهاب نگاهی به در بسته انداخت.خدا میدانست چقدر این دختر را دوست داشت...
👈 #ادامه_دارد....
رمان #جانم_میرود
✍ نویسنده #فـاطمہ_امـیرے
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌻🍃🌻.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۹۸ _مهیا، فقط دوروز میرم. زود برمیگردم. _چرا راستشو بهم
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جانم_میرود
💠 قسمت ۹۹
خسته، کتاب هایش را جمع کرد.
_مهیا داری میری؟؟
_آره دیگه کلاس ندارم.
_وای خوشبحالت! من دوتا کلاس دیگه دارم.
مهیا لبخندی زد و با سارا خداحافظی کرد.
از وقتی که به دانشگاه برگشته بود، دوست های قدیمی اش دیگر تمایل زیادی برای همراهی و صحبت با مهیا نداشتند. مهیا هم ترجیح می داد از آن ها دور باشد....
تلفنش زنگ خورد.
با دیدن اسم شهاب، لبخندی زد.
_جانم؟!
_جانت بی بلا! دم در دانشگاهم.
_باشه اومدم.
مهیا، به قدم هایش سرعت بخشید.به اطراف نگاهی انداخت. ماشین شهاب را دید.به طرف ماشین رفت.در را باز کرد و سلام کرد.
_سلام!
_سلام خانم خدا قوت!
با لبخند، کیف و وسایل مهیا را از دستش گرفت و روی صندلی های پشت گذاشت.
_خیلی ممنون!
_خواهش میکنم!
شهاب دنده را عوض کرد و گفت:
_خب چه خبر؟
_خبری نیست. هی طرح بزن! هی گرما تحمل کن...
شهاب خندید.
_چقدر غر میزنی مهیا!
_غر نمیزنم واقعیته...
سرش را به صندلی کوبید..
_به خدا خسته شدم.
_تنبل شدی ها!!
مهیا با شیطنت نگاهی به شهاب انداخت.
_الانم که میری ماموریت؛ دیگه نمیرم دانشگاه!
شهاب اخمی به مهیا کرد.
_جرات داری اینکارو بکن!
_شوخی کردم بابا؛ نمی خواد اخم کنی...
شهاب، ماشین را نگه داشت.
_پیاده شید بانو!
از ماشین پیاده شدند.مهیا به کافی شاپ روبه رویشان نگاهی انداخت.
_بفرما اینقدر گفتی بریم کافی شاپ، آوردمت.
مهیا چشمکی زد.
_آفرین!
شهاب در را برای مهیا بازکرد و گفت:
_ولی نمیدونم از چی اینجا خوشتون میاد شما دخترا...
_بعد به من میگه غر میزنی!
مهیا، به طرف میزی که در قسمت دنج کافه بود، رفت و روی صندلی نشست. مهیا، منو را به سمت شهاب، که روبه رویش نشسته بود؛ گرفت و گفت:
_خب چی می خوری؟!
شهاب نگاهی به اطراف انداخت.
_اصلا تو این تاریکی میشه چیزی ببینم که بخوام سفارش بدم؟!!
مهیا؛ ریز خندید.
_دیوونه چراغای کم نور میزارن، تا جو رمانتیک باشه!
شهاب که خنده اش گرفته بود. با لبخند سری تکان داد.شهاب بلند شد، تا سفارش بدهد. مهیا به زوج های اطراف نگاه کرد. مطمئن بود بین همه آن ها فقط خودش و شهاب به هم #محرم بودند. نگاهی به تیپشان انداخت و تیپ خودشان را با تیپ آن ها مقایسه کرد.
ناگهان خنده اش گرفت...
👈 #ادامه_دارد....
رمان #جانم_میرود
✍ نویسنده #فـاطمہ_امـیرے
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌻🍃🌻.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰 @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 #مهدی_شناسی ۷۶۷🌷 🌿شرحي عارفانه
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
@zohoreshgh
❣﷽❣
🌷 #مهدی_شناسی ۷۶۸🌷
🌿شرحي عارفانه بر زيارت آل يس🌿
🔶"السلام علیک ایها الامام المامون"
سلام ما برتو ای امام محفوظ🔶
💠سلام بر جلوداری که در سایه ی امنیت معشوق است.هرکس در دنیا امان می طلبد تنها در پرتوی وجود تو ایمن می گردد.
💠مولايم!
تو امامی و من ماموم و بر ماموم است تا در همه امور بر امام اقتدا کند.برای دستیابی به این تصمیم مهم یاریم نما.
💠مولایم!
با این سلام مرا در سایه وجود خود از جهالتها در امان بدار.از خدا می خواهم تا مرا لایق امانت داری تو کند.
💠ای والاترین امانت زندگی من!
برای حفظ امانت وجود تو از تعلقاتم چشم می پوشم و می گویم:"بابی انت و امی و نفسی"
💠ای امام مامون!
دعایم کن تا معصیتهایم صدمه و آسیبی بر ماموم بودنم وارد نکند و تو با همه معصیت کاریم مرا ماموم خویش قرار دهی.
#مهدی_شناسی
#قسمت_768
#زيارت_آل_ياسین
#امام_زمان
#استاد_بروجردی
👈 #ادامه_دارد....
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
🤲 آقا جان! کاش اجابت تمام دعاهای شب قدرم، جواب همه زمزمههای سحرم، سلامت و ظهور تو باشد… که تو… معنای بندبند جوشن کبیری...
🔹 سَلَامٌ هِيَ حَتَّىٰ مَطْلَعِ الْفَجْرِ...
تا مطلعالفجر، تو را میخوانم...
ای مطلع فرج گمشدگان!
@zohoreshgh
1_3735626276.mp3
6.23M
🍃 #دعای_حفظ_ایمان تاهنگام مرگ🍃
ان شاءالله هرروزتکرارخواهدشد
#اللهمعجللولیکالفرج👇
#امام_زمان عج
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 دلبرترین عالم....
استاد پناهیان
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ رفتار زیبای امیرالمومنین علی علیه السلام با مهمان
استاد پناهیان
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
یاد خدا ۵۴.mp3
11.34M
مجموعه #یاد_خدا ۵۴
#استاد_شجاعی | #استاد_میرباقری
√ مهمترین وظیفه همه ما در شبهای قدر «توبه» است!
اما توبه مراحل مختلف دارد! که باید تمامِ توبه در جان انسان اتفاق بیفتد.
مکانیسم اثرگذاری یک توبه حقیقی در روح چگونه است؟
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️