eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
776 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
273 ویدیو
22 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔰چند نکته برای کسانی که شرایط پیوستن به خیل عظیم جمعیت را دارند اما به دلیل خبرهای ضد و نقیض و... هنوز تردید دارند، آنچه ما مشاهده کردیم. 🔅هوا گرم است اما نفس‌گیر، خیر! 🔅مرز مهران جمعیت زیاد است اما با ترافیک روان! 🔅ازدحام جمعیت وجود دارد اما به تناسب آن، امکانات هم در حد توان برگزارکنندگان فراهم شده است! 🔅صف‌ها طولانی است، سختی وجود دارد اما طاقت فرسا نیست! 🔅امنیت سفر برای بانوان هم فراهم است فقط گروهی و سه چهار نفره بیایند خیال‌شان جمع‌تر است! 🔅خلاصه که فرصت را از دست ندهید! با کوله‌باری سبک آماده‌ی حرکت شوید! فراموش نکنیم اربعین حماسه ظهور است! ➖➖ 《این موج جمعیت خروشی پشت سر دارد پایان عمر قطره‌ها خشم شب دریاست این راهپیمایی فقط یک راه رفتن نیست آمادگاه یاوران یوسف زهراست از این ستون تا آن ستون بوی فرج آید من مطمئنم آخرین موعود هم اینجاستیاحسین   @AFKAREHOWZAVI
9.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌. تصاویری از ناراحتی و اشک ریختن موکب داران عراقی هنگام جمع کردن مواکب، بساط خدمت به زوار هم جمع شد... 🥀سفر، موکب به موکب، کوله‌پشتی، چای، خرما، اشک یقین کن میزبانت اربعین را ساده می‌خواهد🥀   @AFKAREHOWZAVI
. رایحه‌ی حضورنجمه صالحی دلِ هجران کشیده‌ام در شعاعِ نورِ وصلِ تو، گم می‌شود؛ دست روی قلبم می‌گذارم تا حس کنم لطافتِ گلبرگ محمدی را عطر حضورت را، عمیق، نفس می‌کشم به جبرانِ ثانیه‌هایِ بی‌تو بودن کاش مثل تو جاودانه می‌ماند، این حس و حال! https://virasty.com/najmehsalehi/1695922608607186932 @AFKAREHOWZAVI
. صدای محرمنجمه صالحی با آمدن محرم، گویی صدای مویهٔ عرشیان به گوش می‌رسد، صدای ندبه‌های دسته جمعی‌، صدای ناله‌ از غم غربت... دل‌های زلال عاشقان مکتب سیدالشهدا علیه السلام چون آب ریخته از مَشک تیر خوردهٔ قمر منیر بنی هاشم علیه السلام بی‌تاب آل الله علیهم السلام هستند. روزهایی که شانه به شانهٔ دلدادگان حسینی در طریق عشق هم‌قدم می‌‌شویم و چای را همچو داروی شفابخش به جان تزریق می‌کنیم و علاج پیکر ناخوش را نفس کشیدن در این طریق می‌دانیم و از بُن‌جان از گام نهادن در این طریق خرسند هستیم. و در این روزهای پر از شور و شعور حسینی، هر قدمی که در مسیر عشق برمی‌داریم، گویی به سوی نور و حقیقت نزدیک‌تر می‌شویم. صدای طبل و سنج، نوای دلنشین مداحان و زمزمه‌های عاشقانهٔ عزاداران، همه و همه در هم می‌آمیزند و فضایی معنوی و روحانی را به وجود می‌آورند. در این مسیر، هر جرعهٔ چای و هر لقمهٔ نذری، نه تنها جسم را تقویت می‌کند، بلکه روح را نیز به سوی تعالی و آرامش هدایت می‌کند. هر نگاه به پرچم‌های سیاه و سبز و سرخ، هر بوسه بر تربت و هر اشک بر گونه، نشانه‌ای از عشق بی‌پایان به اهل بیت علیهم السلام است. و این عشق، همچون شعله‌ای در دل‌هایمان زنده می‌ماند و ما را به سوی روزهای روشن‌تر و آینده‌ای پر از امید و ایمان هدایت می‌کند. در این مسیر، با همدلی و اتحاد، دست در دست هم، به سوی مقصدی مقدس و الهی پیش می‌رویم. ان شاءالله 🥀من و این روضه‌ها الحمدلله...🥀 @AFKAREHOWZAVI
. عاشورا در تاریخ4⃣ ✍نجمه‌صالحی در سیرۀ عملی اهل بیت علیهم السلام ذکر شده، بارها و در هر زمان، با یاد شهدای عاشورا می‌گریستند و حتی به شاعران دستور می‌دادند که در شهادت سیدالشهدا علیه السلام برای آن‌ها شعر بخوانند. بازماندگان عاشورا، پس از بازگشت به مدینه، به عزاداری بر شهدای واقعه‌ی پرداخته و امام سجاد علیه السلام برای آن‌ها غذا آماده می‌کردند. امام صادق علیه السلام در روز عاشورا، گریان بودند و غم در چهره ایشان نمایان بود. امام کاظم علیه السلام از ابتدای محرم خندان دیده نمی‌شدند و در روز عاشورا ناراحتی ایشان به اوج می‌رسید. امام رضا علیه السلام فرمودند که مصییت روز عاشورا پلک چشمان اهل بیت علیهم السلام را زخم کرده و اشک چشمان ایشان را سرازیر کرده است. به علاوه، اهل بیت علیهم السلام، بارها به شیعیان دستور داده‌اند که در روز عاشورا و حتی در مناسبت‌های دیگر، بر امام حسین علیه السلام گریسته، همواره و در تمامی لحظات ایشان را یاد کرده، به ایشان از راه دور و نزدیک، سلام داده و هرگاه که توانستند ایشان را زیارت کنند. اهل بیت علیهم السلام به شیعیان دستور می‌دادند که در روز عاشورا ژولیده موی بوده، لباس‌ها را به مانند اهل مصیبت پوشیده و در خانه‌های خود عزاداری کنند. برخی از مجالس عزاداری بر امام حسین علیه السلام در حضور خود ائمه علیهم السلام انجام می‌شده است. با این وجود، به دلیل اختناق حاکم در جامعه اسلامی در دوران بنی امیه و بنی عباس، اهل بیت علیهم السلام و شیعیان ناگزیر بودند که این مجالس را به صورت غیر علنی برگزار کنند. ➖➖➖➖ 📚ابن قولویه، کامل الزیارات، صص۲۰۸_۲۱۱، ر.ک. شبر، ادب الطف، ج ۱ برقی، محاسن، ج ۲،ص۴۲۰ شیخ صدوق، امالی، ص۱۹۱ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۸۶. عاشورا در تاریخ1⃣ عاشورا در تاریخ2⃣ عاشورا در تاریخ3⃣ @AFKAREHOWZAVI
. از توبه تا شهادت ✍ایرانپور راه را بر کاروان حسین بست، هم راه کوفه را و هم راه مدینه را سد کرد. تنها راه نینوا را نشان داد. خودش نیز در لشکر عمر سعد جای گرفت و در برابر امام ایستاد. نگاهش را میان دو لشکر چرخاند‌. این طرف را در میانه‌ آتش دید و آن طرف را گلستانی از باغ رضوان. لرزه بر اندامش افتاد و خود را میان بهشت و جهنم مخیر دید. انتخاب حربن‌یزید ریاحی، بهشت بود، همان بهشتی که در جوار فرزند رسول‌الله بود و به فاصله چند قدم از حر فاصله داشت. سوار بر اسب شد و سمت خیمه امام آمد. سپرش را واژگون کرد و سر به زیر افکند. به خجالت زبان باز کرد: « هل لي من توبه؟» درخواست توبه کرد و با کرامت اربابش روبه‌رو شد: «ارفع رأسک». امام فرمود سرت را بالا بگیر و برایش استغفار نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد هستی. از توبه تا شهادت حر چندان به طول نینجامید. با اذن امام اولین مبارز از سپاه امام راهی کارزار با کفر شد. رجز خواند و پیکار کرد و ضربه زد. سرانجام به دست سوارانی از اهل کوفه به شهادت رسید و سربلند میدان شد. [*] پی نوشت: [*]. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۱_۴۲۸ @AFKAREHOWZAVI
از مدینه تا کربلا ✍ ایرانپور فرقی نمی‌کند غلام امام حسن علیه‌السلام بوده یا غلام حُر یا هر پیشینه دیگری. آن‌چه قدر و قیمتش را بالا برد شمشیر زدن در رکاب امام شهید روز عاشورا بود. قاری قرآن بود و گاه کاتب امام حسین علیه‌السلام. در میانه معرکه عاشورا، جنگ نمایانی کرد و طومار نفاق چندین سرباز لشکر عمر سعد را به شجاعت در هم پیچید. جراحات واره بر بدنش، توانش را برید و با اندک جانی که رو به پایان بود به امام اشاره کرد. حضرت بر پیکرش حاضر شد و دست در گردنش کشید و صورت بر صورت غلام گذاشت. تبسمی کم جان بر صورتش نقش بست: «مثل من سعادتمند کیست که فرزند رسول خدا (ص) صورتش را بر صورتم نهاده است...» اسلم بن عمرو، غلامی بود که سر بر دامن سیدالشهدا به دیدار پروردگار شتافت.[*] [*]. تنقیح‌المقال فی علم‌الرجال، ج۹، ص۳۲۷. @AFKAREHOWZAVI
مسیر عاشقی ✍️فاطمه داودی قمر منیر بنی هاشم یاور و همراه دلیر امام حسین(علیه السلام) و علمدار سپاه ایشان بود، علمداری در نبرد وظیفه ارجمندی است و این وظیفه را فقط به دلاور مردی نیرومند و توانمند محول می‌کنند. حضرت ابولفضل(علیه السلام) علی‌وار از امام حسین(علیه السلام) و اهل بیت دفاع کرد. هنگامی که اهل بنی هاشم همگی شهید شدند علمدار کربلا نزد امام حسین(علیه السلام) رفت و از ایشان اذن جنگ خواستند. سپه سالار مامور به رفتن کنار رود فرات شدند که برای اهل بیت آب بیاورند. سقای دشت کربلا حضرت ابولفضل(علیه السلام) آماده نبرد شد، به سمت میدان رفت با دلاوری می‌جنگید، حکیم بن طفیل طایی و زیدبن رقاد(لعنة الله) در کنار فرات کمین کرده بودند حضرت که به فرات رسید ابتدا دست مبارک ایشان را قطع کردند اما حضرت به تنهایی با سپاه دشمن می‌جنگید سپس با زدن ضربه‌ای به سر مبارکشان ایشان را به شهادت رساندند. امام حسین (علیه السلام) خودشان را به کنار بالین حضرت ابولفضل(علیه السلام) رساندند. امام از شهادت حضرت ابولفضل بسیار اندوهگین شده بودند و گریه می‌کردند. در روایات اینکه چرا امام حسین(علیه السلام) حضرت ابولفضل(علیه السلام) را مانند دیگر شهیدان کربلا به خیمه ها نبردند دلایل متفاوتی را ذکر کرده‌اند، اما مهم ترین دلیل آن این بوده است که برای دیگر شهیدان امام حسین(علیه السلام) یاوری داشتند تا پیکرها به خصوص پیکرهای ارباً اربای شهدا را به چادرها ببرند اما برای حضرت ابولفضل(علیه السلام) یاوری نداشتند. امروزه فاصله میان حرم امام حسین(علیه السلام) و حرم حضرت ابولفضل(علیه السلام) بین الحرمین نامیده می‌شود. مسیری که مسیر عاشقان روی زمین است، مسیر اتصال زمین به عرش اعلی.... @AFKAREHOWZAVI
ماه پاره... ✍س.م.ب چهارم شعبان بود. ماه متولد شد. به عشق حسین (ع).. برای حسین (ع).. زمین وآسمان متحیر از وجود او، خانه ی فاطمه بار دیگر، با قدومش نورانی شد. پدر،قنداقه اش را در آغوش گرفت. نگاهی به چهره ی دلربایش انداخت . همچون ماه شب چهارده می درخشید. چشم در چشم او، نفس در نفسش.. نامش را عباس نهاد. اذان واقامه در گوشش خواند. نگاهی به قد و بالایش کرد. دستانش را در دست گرفت وبه آن بوسه زد. اشک از دیدگانش جاری شد. گویی که درسیاهی چشمان عباس صحنه ی عاشورا را دید. ام البنین ، دل نگران گفت؛ یا علی، چرا گریه می کنی؟ آیا فرزندم عیبی دارد! حضرت فرمود ؛ هم اینک می بینم که این دست ها روز عاشورا در کنار شریعه فرات، در راه یاری دین خدا قطع شده است. مادر یقین پیدا کرد، که فدایی حسین (ع)را، به دنیا آورده . قمر بنی هاشم را ... او که فضائلش زبان زد همه بود. همه؛ از ادبش می گفتند. از جمال وکمالش.. ازشجاعت و شکوه و صلابتش... او پسر شیر خدا بود. در دامن شیر زنی قد کشید، که استاد ادب بود. از همان کودکی ، لالا یی های شبانه اش ، ذکرحسین (ع) بود. مشق شبش، عشق حسین (ع)بود. تاب وتبش ، یاد حسین(ع) بود. تولدش برای حسین(ع) بود. شهادتش برای حسین(ع) ... @AFKAREHOWZAVI
. خیمه‌ هدایت ✍ایرانپور کاروانی بازگشته از حج در مسیر کوفه بود. چادر زهیر بن قین تازه علم شده و بساط استراحت بر پا بود. پیکی نزد زهیر آمد و به او گفت که امام حسین علیه‌السلام خواستار ملاقات با اوست. زهیر رو گرداند و از ملاقات سر باز زد. همسرش، «دُلهم» اصرار کرد و او را به خیمه امام شرفیاب کرد. دست تاریخ کوتاه است که امام چه گفت و زهیر چه شنید. زهیری که از خیمه سیدالشهدا (ع) خارج شد زهیری نبود که به خیمه رفته بود. آینه دلش به نگاه و کلام امام حسین علیه‌السلام صیقل خورده و اشتیاق همراهی امام در جانش غلیان کرده و او را از بند دنیا و زندگی رها کرد.‌ هم قدم با کاروان امام به کربلا رسید و در چکاچک شمشیرها سینه‌اش را سپر تیرهایی کرد به قصد امام از چله کمان رها می‌شدند. زهیربن‌قین آزادمردی بود که به ریسمان شهادت چنگ زد و آخرین سخنانش بر صفحه سوزان کربلا ثبت شد: «خدا سوگند، من دوست دارم کشته شوم و زنده شوم و باز کشته شوم تا هزار بار؛‌ و خداى عزوجل با کشته شدن من مرگ را از تو و جوانان و خاندانت دور سازد.»[*] [*]. ارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۲. @AFKAREHOWZAVI
بسم الله الرحمن الرحیم . در هوای تو... ✍بغدادی دلم هوایت را کرده...عزم رفتن می کنم قدم به قدم به خیمه ات نزدیک می شوم نسیم روح افزایی در هوا پیچیده است قند در دلم اب می شود ذوق و ارامشی دارم از جنس نور... ارام ارام راه می روم ذکر یا حسین بر لبانم نشسته است .صدای مکن ای صبح طلوع به گوشم می رسد... به خیمه ات رسیده ام ...کفش هایم را می سپارم به خادمین‌ات ...خود را در میان حرمت می بینم نور سبز و قرمزت چشمان بی رمقم را جلا می دهد. قلبم فرو می ریزد ...دلم زیر قبه ات را می خواهد ...جایی که بقضم بشکند و دعاهایم را هفت اسمان بالا ببرد... پرچم سرخ بزرگی در هوا می چرخد دلم را به طوافت می برد ... حالا ایستاده ام در وسط مجلس روضه ات که می دانم حرم توست ...دستم را روی قلبم که تا ابد در غمت در سوز و گداز است می گذارم و السلام علی الحسین می خوانم... امدم به سمت بی نهایتی که ریشه در اعماق وجودم دارد حسین(ع) کشتی نجات من است نجاتم از خودخواهی ها از هواهای نفسانی از شهوت ها ... بی او مرداری هستم در لجن زار دنیای محدود شده... اوست پر پرواز من به سوی ابدیت به سوی بی نیاز مهربان با او من تنهایم گسترده می شود به میزان تمام انسان ها. فرا زمان و فرا مکان می شوم ارواح مومنین را می بینم که چطور سرمست از این قدرت جمعی مومنین هستند قدرتی به نام هیئت که زمان را خواهد شکافت و ما را خواهد رساند به ظهور منجی بشریت... من نیز باید خودم را فانی کنم در این امواج خروشان که در فراق امامشان به ستوه امده اند و یک صدا اللهم عجل لولیک الفرج می خوانند دلم جاده ی نجف به کربلا می خواهد جاده ای که روزی ما را می رساند به بلندترین قله تاریخ بشریت که امدن منتقم ثارالله است... @AFKAREHOWZAVI