eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
778 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
273 ویدیو
22 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
اعتبار تاریخی و کارکرد فرهنگی مناسبت‌ها (به بهانه سالروز ورود حضرت فاطمه معصومه (س) به قم) ✍🏻 زهرا کبیری پور در بررسی مناسبت‌های مذهبی، همواره نوعی دوگانگی میان صحت تاریخی و اهمیت مناسکی و فرهنگی وجود دارد. گاهی یک تاریخ، ریشه‌ای قطعی در منابع اولیه ندارد، اما در گذر زمان به عنوان یک روز نمادین و رسمی برای بزرگداشت یک شخصیت یا واقعه، در حافظه‌ی جمعی و تقویم‌های دینی و ملی ثبت می‌شود. یکی از نمونه‌های قابل توجه در این زمینه، سالروز ورود حضرت فاطمه معصومه (سلام‌الله‌علیها) به شهر قم است. بر اساس ترجمه‌ی موجود از کتاب تاریخ قم، تنها نکته‌ای که از منابع قدیمی تقریباً مورد تأیید است، اقامت ۱۷ روزه حضرت در قم تا زمان وفات ایشان است؛ اما نه تاریخ ورود ایشان به قم و نه تاریخ وفات به‌صورت دقیق در آن منابع ذکر نشده است. با این حال، تاریخ ۱۰ ربیع‌الثانی به عنوان وفات و در نتیجه تاریخ ۲۳ ربیع‌الأول به عنوان روز ورود، بعدها در منابع و برنامه‌های فرهنگی تثبیت شده است. روشن است که این تاریخ‌ها، مستندات قویِ تاریخی ندارند، بلکه بر پایه‌ی محاسبه و تخمین شکل گرفته‌اند. در این میان، برخی تلاش‌ها برای روشنگری و نقد تاریخی در فضای عمومی دیده می‌شود که بر نادرستی این تاریخ‌ها تأکید دارند. گرچه اصل دقت علمی و شفافیت تاریخی امری پسندیده است، اما لازم است به زمان و بستر طرح این مسائل نیز توجه شود. بیان چنین مطالبی دقیقاً در ایامی که مردم به نیت بزرگداشت و تکریم شخصیت‌های دینی و مذهبی گرد هم می‌آیند، ممکن است ناخواسته موجب تضعیف شور دینی و کاهش اثرگذاری فرهنگی این مناسبت‌ها شود. واقعیت آن است که کارکرد فرهنگی و معنوی مناسبت‌ها، در بسیاری موارد فراتر از صحت دقیق تاریخی آن‌هاست. تجربه‌ی تاریخی نشان داده که حتی تاریخ‌هایی که در ابتدا خاستگاه مشخصی نداشتند، به مرور به ابزارهای مؤثری برای تقویت هویت مذهبی، انسجام اجتماعی و انتقال مفاهیم ارزشی تبدیل شده‌اند. نمونه‌های دیگری از این دست، مانند تاریخ ولادت حضرت علی‌اصغر (علیه‌السلام)، وفات حضرت ام‌البنین (سلام‌الله‌علیها) و سالروز بزرگداشت حضرت شاه‌چراغ (علیه‌السلام) نیز وجود دارد که همگی در راستای تثبیت مناسک دینی و احیای فرهنگ اهل بیت (علیهم‌السلام) تنظیم شده‌اند. از این‌رو، پیشنهاد می‌شود: اولاً میان نقد تاریخی و مناسک اجتماعی تفکیک صورت گیرد تا روح تحقیق علمی حفظ شود، اما فضای مناسکی دچار تشویش و تضعیف نشود. ثانیاً باید توجه داشت که ارزش یک مناسبت دینی صرفاً در مستندات تاریخی آن نیست، بلکه در کارکرد تربیتی، معرفتی و فرهنگی آن نهفته است. ثالثاً شایسته است مسئولان فرهنگی و دینی کشور برای دقیق‌تر شدن مناسبت‌ها، از پژوهش‌های تاریخی بهره بگیرند و از ظرفیت تاریخ‌پژوهان و اسناد معتبر استفاده کنند. این اقدام موجب تقویت پشتوانه‌ی علمی مناسک، افزایش اعتماد عمومی و پیشگیری از بروز تشکیک‌های آینده خواهد شد. در نهایت، باید گفت که حتی اگر تاریخی قراردادی باشد، اما یادآوری بزرگان دین باشد و دل‌های مردم را به یاد آن‌ها گره بزند، نه‌تنها بی‌ارزش نیست، بلکه خود فرصتی است برای زنده نگه داشتن معارف اهل بیت (علیهم‌السلام) در جامعه‌ای که بیش از هر زمان به این پیوندهای معنوی نیاز دارد. @AFKAREHOWZAVI
🔖آفرین بر شما تا آن زمان که موفقیت و پیشرفت در ایران اسلامی، متکی به دو عنصر حیاتی معنویت و قدرت باشد، قطعا پیروزی و سرافرازی در عرصه‌های گوناگون را نتیجه خواهد داد. همانگونه که فرزندان غیور ایران زمین، با نمایش هویت حقیقی ملی خویش که برخاسته از ایمان و تلاش و پشتکار مثال زدنی بود، باردیگر برگهای زرینی در تاریخ ورزش کشور ثبت کردند و با زانوزدن به نشانه احترام و ادای سلام نظامی در مقابل پرچم پرافتخار ایران عزیز، باردیگر صحنه‌‌هایی سرشار از غرور ملی در دل میلیونها ایرانی غیور زنده کردند و بار دیگر پرچم پرافتخار "ایران اسلامی" را بر قله جهانی برافراشتند و مدال تحسین رهبر معظم انقلاب را برسینه نشاندند. 🖋آمنه عسکری منفرد @AFKAREHOWZAVI
«عمه سادات» ✍ عمه سادات، حضرت معصومه، سلام بر تو که نامت آرامش است و حرمتت پناه دل‌های خسته. امروز که پا به حرم تو گذاشته‌ام، گویی تمام جهان به سکوت درآمده و تنها صدای دل من با نجواهای تو هم‌آوا شده است. این صحن‌ها، این ضریح مطهر، هر کدام قصه‌ای از عشق و صبر را در دل دارند و من، این بنده‌ی کوچک و ، در کنار تو، به یاد می‌آورم که حتی در سختی‌ها، راه نورانی ایمان همیشه روشن است. ای عمه سادات، اجازه بده که دلم را، که پر از آشوب‌های دنیاست، به دامان حرمت بسپارم. بگذار سایه‌ی مهربانی‌ات، همان که دل‌های خسته را آرام می‌کند، بر زندگی من نیز بیفتد و یاد تو باشد چراغ راه من در تاریکی‌ها. هر نفس در این حرم، هر نگاه به ضریح، گویا نویدی است برای دل‌های امیدوار، و من ایستاده‌ام، به امید که این نگاه‌های کوتاه، به لطف تو تبدیل به آرامشی پایدار شود. ای عمه سادات، تو پناه صادقان و مونس دل‌های مشتاقی، که از دورترین نقاط به سوی تو روانند. در این لحظه‌ها، قلب من با هر قطره‌ی اشک شکر و اشتیاق، بیشتر از پیش به تو نزدیک می‌شود، و من تنها می‌خواهم بگویم: «در حرمت، همه چیز بهتر است؛ حتی من، این بنده‌ی کوچک، با تو نزدیک‌تر می‌شوم به آسمان.» @AFKAREHOWZAVI
▫️ | راه حفظ تقدس آزادی چیست؟ ✍️ نجمه صالحی چهره‌ی شهر تغییر چندانی نکرده؛ اذان همان است، آسمان همان رنگ را دارد و خیابان‌ها همچنان پر از رفت‌وآمدند؛ اما اگر دقیق‌تر نگاه کنیم درمی‌یابیم که چیزی در عمق جامعه تکان خورده‌ است. در میان شلوغی‌های روزمره نوعی سکوت و فرسایش در ارزش‌ها حس می‌شود؛ نشانه‌ای از یک تحول عمیق فرهنگی که شاید هنوز بسیاری از ما آن را جدی نگرفته‌ایم. امروز با وضعیتی روبه‌رو هستیم که در آن برخی مفاهیم کلیدی از معنا تهی شده‌اند. آزادی که روزگاری پرنده‌ی سبک‌بال رشد و تعالی بود، اکنون گاه به زنجیری بر گردن ارزش‌ها تبدیل می‌شود. در بسیاری مواقع این مفهوم به‌جای آنکه عامل تقویت مسئولیت اجتماعی باشد، ابزاری برای رهایی از قیدهای اخلاقی و دینی تلقی می‌شود. این دگرگونی معنایی تنها یک بحث نظری نیست، بلکه نتایج عینی آن را در خیابان‌ها و فضاهای عمومی می‌بینیم. کافی است کمی در شهر قدم بزنیم؛ کاهش نمادهای دینداری، تغییر پوشش‌ها و تضعیف مرزهای حیا و عفاف از آشکارترین نشانه‌های این روند است. این موضوع لزوماً به‌معنای بد شدن افراد نیست، بلکه بیشتر حاصل قدرت‌گیری گفتمان‌های رقیب در عرصه‌ی رسانه‌ای و اجتماعی است. پرسش جدی اینجاست که این تغییرات چه سرنوشتی برای آینده‌ی فرهنگی جامعه رقم خواهد زد و چگونه می‌توان از فرسایش سرمایه‌های ارزشی جلوگیری کرد. 🔗 متن کامل یادداشت 🔘@tasnimhowzeh | تسنیم حوزه @AFKAREHOWZAVI
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍﷽𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ موضوع: ترامپ منتخب و منجی یهود با توجه به سیر صهیونیسم بین الملل از تاریخ باستان تاکنون نویسنده : مرضیه سادات حمیدی بخش ۱ جریان ملأ و مترف در قرآن از نظر قرآن ملأ اشراف و بزرگان با نفوذ قوم و به قول رهبر معظم انقلاب خواص هر قوم و مترفین نیز سیاستمداران و پادشاهانی جاه طلب اهل دنیا و خوشگذرانی های دنیا هستند. از نظر قرآن مترفین برای تمام کارها خصوصا کارهای مهم با ملأ مشورت می کنند. با توجه به آیات قرآن درباره ی ملأ و مترف به نظر می رسد انتخاب، پذیرش و به حکومت رسیدن مترفین با اراده ی ملأ بوده است. (رج .کنید: بقره ۲۴۶ ) جریان ملأ در تاریخ در تاریخ گروهی معرفی می شوند تحت عنوان موبدان و کاهنان معبد و ...که به نظر می رسد همان گروهی هستند که قرآن از آنها با عنوان ملأ یاد می فرماید. این گروه به گونه ای هستند که عزل و نصب پادشاهان با شرایطی به دست آنها بوده اگر فرد مورد نظرشان شرایط را قبول می کرد آنها او را پادشاه می کردند و اگر قبول نمی کرد آنها او را انتخاب نمی کردند و اگر کسی نیز بدون جلب حمایت آنها پادشاه می شد او را حمایت نمی کردند و بر عکس تلاش زیادی نیز می کردند تا او را از پادشاهی خلع کنند. مثلا داریوش یکی از پادشاهان و مترفینی است که به خاطر قبول شرط های آنها با کودتا علیه بردیا، پادشاه شده است و بردیا یکی از نمونه هایی است که به خاطر همراهی نکردن با ملأ مخفیانه او را با نقشه ای بسیار مرموز به قتل رسانده اند و قتل او را گردن برادرش انداخته اند. (رج .کنید.رضاقلی.م.1392) ✍ادامه متن در کانال برگ سبز👇👇 برگ سبز @AFKAREHOWZAVI
مدیریت زیبایی ف.حکیمی حجاب، فقط یک پوشش ظاهری نیست؛ حجاب پرچم عفت و عزت زن مسلمان است. چادر، تنها یک پارچه سیاه نیست؛ پرچمی است که در طول تاریخ، زنان با ایمان آن را بر دوش کشیده‌اند و با آن، هویت دینی و کرامت انسانی خود را فریاد زده‌اند. زن با حجاب، تنها خودش را نمی‌پوشاند؛ بلکه با انتخاب آگاهانه‌اش، جامعه‌ای را از آلوده شدن به نگاه‌های هوس‌آلود حفظ می‌کند. شهیدان ما به خوبی این حقیقت را دریافته بودند. شهید مطهری در کتابش می‌گوید: «حجاب وسیله‌ای برای رشد زن است، نه عامل رکود او.» و شهید آوینی جایی می‌نویسد: «زن مسلمان با حجاب، نه در قید است و نه اسیر؛ او در اوج آزادی است، چرا که اسارت نگاه‌های آلوده را شکسته است.» همچنین شهید حاج قاسم سلیمانی بارها گفته بود: «خواهرم! حجاب تو از خون شهید بالاتر است، چون خون شهید برای حفظ حجاب ریخته شد.» امروز در جامعه شاهد پدیده‌ای هستیم به نام «حجاب‌استایل»؛ کسانی که در ظاهر چادر دارند، اما آن را با آرایش‌های غلیظ، رنگ‌های جیغ و نمایش‌های افراطی همراه می‌کنند. این دیگر «حجاب» نیست؛ بلکه نوعی استتار برای جلب نگاه‌هاست. فلسفه حجاب، «پنهان کردن زیبایی» نیست؛ بلکه مدیریت زیبایی و جلوگیری از تبدیل شدن زن به ابزار نگاه‌های سطحی است. رهبر انقلاب می‌فرمایند: «حجاب به معنای مصونیت زن است نه محدودیت او.» اگر زن با وقار و پوشش عفیفانه در جامعه حاضر شود، نگاه‌ها به شخصیت و توانایی او جلب می‌شود، نه به ظاهرش. اما وقتی همین حجاب با نمایشگری همراه گردد، مصونیت از بین می‌رود و تبدیل به ابزار دیگری برای جلب توجه می‌شود. ایشان همچنین فرمودند: «زن با حجاب می‌تواند در میدان‌های اجتماعی بدرخشد بی‌آنکه وسیله چشم‌چرانی شود.» این جمله یعنی حجاب یک راهبرد اجتماعی و فرهنگی برای حفظ کرامت زن است. اما «حجاب‌استایل» با روح تجمل‌گرایی، معنای این راهبرد را از بین می‌برد. حجاب، مد نیست که هر روز رنگ و فرم تازه‌ای بگیرد؛ حجاب، یک سبک زندگی آگاهانه و مقاومتی فرهنگی است. وقتی زن مسلمان چادر را با سادگی و وقار انتخاب می‌کند، در حقیقت فریاد می‌زند: «من ارزشمندم، نه برای نمایش و نه برای تماشا شدن، بلکه برای اندیشیدن و اثر گذاشتن.» زیبایی حقیقی زن در عمق وجود و متانت اوست، نه در سایه چشم براق و رژ پررنگ. چادر اگر با وقار همراه شود، «پرچم عزت و عفاف» است؛ اما اگر با آرایش غلیظ و استایل‌های نمایشی همراه گردد، چیزی جز یک نقاب تزیینی باقی نمی‌ماند. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. زن مسلمان انقلابی؛ الگویی بی‌نظیر در مبارزه و تاریخ‌سازی در حالی که مقایسه‌های سطحی میان زنان ایرانی و برخی فعالان زن خارجی در فضای مجازی دست به دست می‌شود، این یادداشت نشان می‌دهد زن ایرانی نه تنها در مسیر مبارزه‌ای عمیق و پیچیده قرار دارد، بلکه خود الگویی بی‌بدیل در جریان مقاومت و جهاد تمدنی است. برخلاف تصور رایج، نقش زنان ایران در تاریخ معاصر، فراتر از صحنه‌های آشکار نبرد است و در میدان‌های علمی، فرهنگی، اجتماعی و فضای مجازی به پیشرفت‌ها و تاثیرات بی‌سابقه‌ای دست یافته است. این نوشته، نقدی است بر دیدگاهی که مبارزه زنان ایرانی را صرفاً در چارچوبی ساده و خطی تحلیل می‌کند و جایگاه واقعی آنان را در سیر تحول تاریخی مقاومت به درستی نمی‌شناسد. 🔗لینک متن کامل یادداشت «خانم هانیه کثیری» در خبرگزاری زنان ایران https://zanannews.ir/271230 @AFKAREHOWZAVI
💢دنبال آدم باوجدان و مسئولیت پذیری هستیم که بپذیرد در جریان و انعقاد اشتباه کرده است! و برای حاضران و آیندگان روشن کند که با چه کسانی در بین الملل طرف هستیم؟! بپذیرد که به یک را به چه روزی انداخته و می اندازد... بپذیرد که برجام یک نماد فاحش از بین‌المللی است ولاغیر! لذا هر گونه تزلزل کلامی و خوشبینی و استخاره و هر تعهد بین‌المللی یا هرگونه توافق با غرب ولو پوسته طلا داشته باشد مردود و مذموم است ۱۰۰٪📛 شهریور ۴۰۴ ط. قادری @AFKAREHOWZAVI
. «به تو مربوط نیست» ✍زهرا سبحانی هیچ خبری توی دنیا نیست. نه اینکه نیست مگر می‌شود این بشر توی دنیا باشد و خبری نباشد؛ اما ربط و عطفش مثل اخلاق مادر خدا بیامرزم شده! هر وقت خبری را خوش نداشت می‌گفت: این حرفا به ما مربوط نمیشه! مادر فکرش را نمی‌کرد که یک زمانی این خُلقش می‌شود استراتیژی دنیا؛ شاید اگر حالا زنده بود خودش این حرف‌ها را رد می‌کرد، فلسطین برایش مهم بود، آن وقت‌ها هم زیاد از فلسطین می‌گفت و حالا بعضی وقتها می‌گویم خوب شد که نیست و ببیند ما‌ها همین را نمی‌توانیم بگوییم چون دنیا نمی‌خواهد بشنود و مدام می‌گوید به ما مربوط نیست که توی غزه کودکانشان دارند ذره ذره جان می‌دهند و می‌میرند، هر بشری اجلش سر وقتش می‌رسد! دیگر می‌خواهد بچه باشد یا جوان، پیرها هم دیگر می‌خواهند چقدر عمر کنند؟! مثل آن دوستی که مدام می‌گفت از غزه و کودکان گرسنه‌اش که شده‌اند پوست و استخوان نگویید، باید فقط از کودکان کار ایران گفت که عیار انسانیت در این است و لاغیر. یمنی‌ها برای او دیوانه‌اند به عبارتش کاسه‌ی داغتر از آش‌اند، دلشان می‌خواهد آش بخورند به ما چه؟! حرف‌هایش تازگی ندارد مثل انواع دستور پخت آشی که توی کله‌هایمان وول می‌خورد و آخرسری ترجیح می‌دهیم نپزیم و فقط به طعمشان فکر کنیم! حالا حالاها هم جا داریم برای این فکرها و این آش‌ها! یکبار که خبر کشتی صمود را توی پیجم گذاشتم یکی آمد و گفت کشتی است یا قایق؟! چند وقت بعدش آمد گفت توی کشتی زن و مرد چه می‌کنند؟ اصلا اینها به ما چه ربطی دارد، بیایید از چیزهای خوب بگوییم، از صلح و صفا! شاید دارد راست می‌گوید، این تردید، تمام دلهره‌ی رسیدن و نرسیدن صمود را دود می‌کند می‌برد هوا! که اصلا برای چه من باید دنبال خبرشان باشم؟! خبر اسنپ بک که ظریف و عراقچی می‌گفتند نیست و حالا هم و غمشان شده که باید برایش کاری کرد هم علی القاعده به ما ربطی ندارد، ما علم سیاست نداریم هرچند خوب می‌فهمیم که به دیانتمان نمی‌خورد ولی چیزی نیست که درباره‌اش بخواهیم بشنویم و بگوییم. یک چیزی توی مایه‌های توافق با آژانس که از آن هم نباید خبردار بشویم. جزء اصرار است. مهم این است که گروسی تحت فشار نباشد ولو هزار و خورده‌ای هم آدم نخبه و غیر نخبه شهید بدهیم، فدای یک ترفند جاسوسی او! دیروز زن همسایه می‌گفت: دوتا دختر پسر، هم رفته‌اند پارک زده‌اند و رقصیده‌اند، آن وسط مسط کارهای دیگری هم کرده‌اند، خب که چی ؟! سرتان به کارتان باشد بگذارید جوان‌ها خوش باشند، از چیزهای دیگر بگویید! دوست دوران دبیرستانم هم همین را می‌گفت. مادرش کارمند بود، خودش باید بفکر شکمش می‌بود هر وقت که از وضعش می‌نالید و می‌‌خواستم کمک‌ش کنم می‌گفت بیا حرف دیگری بزنیم؛ شده قصه‌ی بعضی دخترهای حالا که باباهای مسئولشان بفکر میز و ریاست‌اند و خودشان باید بفکر سیر کردن روحشان باشند. زن همسایه می‌داند که چشم‌ها می‌بینند حتی اگر بهشان بگوییم به شما مربوط نیست! او از چشم‌های پسر کلاس اولش نمی‌گوید فقط از قیمت کیف کوله پشتی مدرسه‌اش می‌نالد؛ شده بود یک میلیون و دویست، یک کیف معمولی که سرش به تنش بیارزد. فروشنده گفته بود چون برادران افغانی را رد کرده‌اند سوی افغانستان اینطور شده و تاکید کرده بود که اجناسش ده درصد تخفیف دارد؟! ولی من خوب می‌دانم که گوشت و مرغ و برنج بی‌تخفیف ول شده‌اند توی بازار. به برادران افغانی هم مربوط نمی‌شود، دارد باورم می‌شود غذایی که یک روز سر سفره‌ی ما پایینی‌ها بود دیگر فقط غذای اعیان است، باید چیز دیگری بپزیم! البته حبوبات هم دیگر به سفره‌ی ما مربوط نمی‌شود. می‌گویند از این «به تو مربوط نیست» نباید گفت. فقط از خوشی بگویید و گشت و گذار، چون اگر بگویی اثرش ناامیدی‌ست. امید را طبق مبانی وفاق تعریف کرده‌اند؛ سکوت در برابر درد. من وفاق را نمی‌فهمم! بخواهم هم بفهمم بچه‌هایم نمی‌فهمند! نمی‌دانم عقل کداممان بیشتر می‌فهمد. من می‌فهمم که توی این کویر سوت و کوری که راه افتاده، هنوز انسانیت نبض دارد و قلمش حرف؛ هر بار هم با خودم تکرار می‌کنم که انسان مجموعه‌ای از دردها و خوشی‌هاست و اگر دردهایش را خفه کند، می‌میرد. درد چاره می‌خواهد نه سکوت! @AFKAREHOWZAVI
. مثمر کاری و قدر دانی از نعمت خدا ✍مرضیه سادات حمیدی دیروز جمعه برای زیارت شهدا و اهل قبور رفتیم دارالرحمه ‎. توجهم به نخل های سر به فلک کشیده راست قامت کنار مزار شهدا که بسیار زیبا بودند و‌ هم چنین درختان مثمر دیگری مثل توت نارنج وگل های یاس، عطا دوله و ... جلب شد خصوصا که نخل ها ثمر داده بودند. به خاطر مثمر کاری خیلی خوشحال شدم و خدا را شکر کردم هر چند کاج و‌ اوکالیپتوس ها برخی دیگر گیاهان خارجی مضر همچنان آزار دهنده در کنار آنها عرض اندام می کردند. اما چیزی که ناراحت کننده بود این بود که نخل ها نجیبانه کلی خرما داده بودند و با مهربانی از طرف شهدا به مردم تعارف می کردند، اما هیچ کس آنها را نمی چید. به یکی از مأموران بهداشت و نظافت دارالرحمه گفتم: چرا این خرماها چیده نمی شوند حیف است ؟ ایشان گفت :ما نمی توانیم هرکسی خواست بیاید بچیند. خواستم برای تبرک چند دانه از زیر درخت بردارم همه نوک زده شده بودند با توجه به اینکه کلاغ زیاد است ترسیدم نیم خورده کلاغ باشد لذا منصرف شدم. به هر جهت باید گفت مثمر کاری یک طرف قضیه است اما طرف دیگر قضیه قدر دانی از ثمر درختان و نعمت خداست. درست است که چیدن این نعمت های خدا سخت است و کسی هم اهمیت نمی دهد و شاید به خاطر مکان آن برخی دلزده شوند. اما این خرماهای کنار مزار شهدا تبرکی و‌ هدیه بهشتند، کاش قدرشان دانسته شود و فکری برای اسراف نشدن آنها شود.‌ @Bargsabz @AFKAREHOWZAVI