eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
905 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
160 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
همین حدودا بود که دیگه فوقف العباس متحیرا...
و چند دقیقه بعد.. یا اخا ادرک اخاک.
سید الشهدا دیگه همین حدودا بود که فرمودند الان انکسر ظهری و ... یعنی حدوداً از این زمان دیگه آقا با کمر شکسته باید صحنه کربلا رو مدیریت کنه ...
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
سید الشهدا دیگه همین حدودا بود که فرمودند الان انکسر ظهری و ... یعنی حدوداً از این زمان دیگه آقا با
سیدالشهدا همین که رسید کنار بدن عباس بلند بلند گریه کرد. مقاتل نوشتند... بکا شدید. آقای ما بلند بلند گریه کرد.
درسته مشک دیگه آب نداره ولی به روی عباس نیارید. عباس همه وجودش شرم شد. فوقف العباس متحیرا یعنی همین. یعنی دیگه بدون دست نمی‌تونست برگرده بجنگه و مشک پیدا کنه و بره به سمت خیمه‌ها. عباس نمی‌دونست باید چیکار کنه. عمو عباس ما الان نمی‌دونیم چیکار کنیم. ای عموی خوبم دست ما رو بگیر ای بی دست کربلا. قربون چشمای خونینت برم آقا. چیکار کنیم. ما هم واقفِ متحیریم. به خاطر رقیه جواب مارو بده آقا. به خاطر علی اصغر جواب مارو بده. الان توی این جنگ نرم و رسانه‌ای دستهای ما رو بریدن. آب گوارای معارف اسلامی رو نمی‌ذارن به لب تشنه دختر و پسرمون برسونیم. خودت ما رو از حیرت و توقف نجات بده آقای خوب من. به جسم اربا اربای علی اکبر قسمت می‌دم.
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
درسته مشک دیگه آب نداره ولی به روی عباس نیارید. عباس همه وجودش شرم شد. فوقف العباس متحیرا یعنی همین.
دیگه همین زمانها بود که حسین علیه‌السلام، جسم خونین عباس رو رها می‌کنه روی زمین گرم کربلا و می‌ره به سمت خیمه ها...جلوی لشکر. می‌رسه جلوی خیمه عباس و عمودش رو میکشه. طولی نمی‌کشه که طفل رضیع رو میذارن توی بغل حسین ... مقاتل نوشتند همون جلوی خیمه بود که تیر سه شعبه زوزه کشان رسید و حسین ... نوشتند آقای ما ... دیگه نمی‌تونم بگم. اینجا خون گلوی طفل شیرخوار رو به آسمان می‌ریزه. مقاتل نوشتند یک قطره از این خون به زمین برنگشت. حسین با بچه ها و اهل حرم خداحافظی می‌کنه. دردهای عالم من الازل الی الابد... سنگ به پیشانی حسین علیه السلام می‌زنند. حسین پیراهن بلند عربی را بالا میاره تا خون پیشانی رو پاک کنه. از این فرصت استفاده می‌کنه و تیر سه شعبه بعدی رو می‌زنه...می‌زنه توی قلب حسین. قلب مهربان حسین علیه السلام. آقای ما به این خوبی. چطور دلشون اومد بکشنش. مگه حسین چکارشون کرده بود؟ بچه های حسین چکار داشتند بهشون؟
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
دیگه همین زمانها بود که حسین علیه‌السلام، جسم خونین عباس رو رها می‌کنه روی زمین گرم کربلا و می‌ره به
این تیر که از قلب حسین عبور کرد از جلو نشد بیرونش بیاره. آقای ما چیکار بکنه خوبه؟! نه عباس داره...نه علی اکبر داره...هیچ‌کس نیست...یک مرد تنها ایستاده و یک دشت نامرد. تا چشم کار می‌کنه نامرد...سی هزار نفر...سی هزار تا کفتار. یک شیر.