هدایت شده از حسین ابراهیمی
عوامل کشش در داستان از نظر محمدرضا سرشار که در کتاب الفبای قصهنویسی جلد دوم آمده است:
(که البته به نظرم بسیار جامع است، با این که استاد به آن زیاد نپرداخته)
- نثر و تصاویر شاعرانه
- عوامل روانشناسانه
- طنز
- درگیری و کشمکش
- حادثههای متعدد و پر هیجان
- بعدش چی شد؟
- چرا یا چگونه چنین شد؟
- بکر بودن و تازگی فضا
- عمق، تازگی و احتمالا چندلایگی مضمون
- صمیمیت و شیرینی حوادث
در ادامه استاد سرشار نوشته است که هر یک به تنهایی و یا دو یا چند عامل از این عوامل با هم، میتوانند باعث ایجاد کشش در یک داستان شوند. که هر چه این عاملها بهجاتر، بهتر و قویتر در داستان مورد استفاده قرار گرفته باشند، اثر از جذابیتی بیشتر برخوردار خواهد بود.
شما فیلمِ
#اسب
یا
#نجات_سرباز_رایان
را دیده اید؟
یا #فهرست_شیندلر
یا #زندگی_زیباست از بنینی
یا #مدفن_کرم_های_شب_تاب شاهکار جیبلی
اینها همه در ژانر #جنگی هستند و تقریبا #غیر_مستقیم
#هفت_قزلباش
#پستچی
برای رمانِ غیر مستقیم.
الگوهایی برای یاد گرفتنِ غیر مستقیم نویسی.
@anarstory
گفتنی است كتاب «ظهور» زندگي سردار شهيد حاج يونس زنگي آبادي فرمانده تيپ امام حسين (ع) از لشكر 41 ثارا را به تصوير ميكشد. نويسنده سعي دارد خواننده را همراه خود به داخل زندگي شهيد بكشاند و لحظه به لحظه همراه شهيد به بيان خاطرات او بپردازد. نويسنده از جانب شهيد مسؤوليت نگارش كتاب را ميپذيرد و در حالي كه شهيد حاج يونس در تمام لحظات همراه نويسنده است، به روستاي زنگي آباد سفر میكند و خودش را در سالها پيشهنگام تولد حاج يونس مييابد. سير وقايع همراه با تفسير و بيان خاطرات گذشته باعث ميشود كه خواننده احساس كند در صحنههای زندگی شهيد حضور داشته است بدين ترتيب، با شرايط زندگی شهيد، محيط خانوادگی وی و روحيات و صفات و خصوصيات فردی اخلاقی و اجتماعی او آشنا شود. فرزندان شهيد به عنوان شاهدان در داستان حضور دارند.
رمان با این جمله شروع می شود:«درست است، خودم هستم، کریم صفایی که با شما در یکی از شبهای آفتابی این روزگار ملاقات کردهام....» ص1
بعد از این جمله، در پانویس آورده شده است که: «ملاقات در شب آفتابی، نوشتة کریم صفایی». پس خط مشی روایی مثل «ملاقات در شب آفتابی» است. کریم صفایی در همان فصل اول با خوانندگان روبرو میشود و از اظهار لطفشان به داستان «ملاقات در شب آفتابی» تشکر میکند. سپس دربارة چگونگی شروع این کتاب توضیح میدهد.
@anarstory
هدایت شده از 🇮🇷عِمران واقفی🇮🇷
لَیلَةُ المَبیت، شبی که امام علی(ع) برای حفظ جان پیامبر(ص) در بستر ایشان خوابید. مشرکان قصد داشتند در این شب دستهجمعی به خانه پیامبر حمله کنند و او را به قتل برسانند. به درخواست پیامبر(ص)، امام علی(ع) در بستر ایشان خوابید و در نتیجه مشرکان متوجه عدم حضور پیامبر نشدند و رسول خدا(ص) توانست در آن شب به سمت یثرب هجرت کند. بسیاری از مفسران، شأن نزول آیه شراء در سوره بقره را این فداکاری امام علی در لیلة المبیت دانستهاند. تاریخ این واقعه، #شب_اول_ماه_ربیع_الاول سال سیزدهم یا چهاردهم بعثت ذکر شده است.
@anarstory
هدایت شده از 🇮🇷عِمران واقفی🇮🇷
به زودی صدای بال ملائک را خواهید شنید....
همگی آمادگی دارید؟
اونهایی که آمادگی دارند یک صلوات برای حاج قاسم بفرستند و روی عددی که میفرستم کلیک کنید.
ده دقیقه دیگه برگردید و
بوی بهشت
صدای فرشته ها
نوازش بال فرشته ها رو برامون توصیف کنند.
راستی امشب لیله المبیت است....
باید امشب...
#تمرین39
عن مفضل بن عمر قال سمعت أبا عبد الله يقول يكون مع القائم ثلاث عشرة امرأة، قلت و ما يصنع بهن، قال يداوين الجرحى و يقمن على المرضى كما كان مع رسول الله، قلت فسمهن لي، قال القنوا بنت رشيد و أم أيمن و حبابة الوالبية و سمية أم عمار بن ياسر و زبيدة و أم خالد الأحمسية و أم سعيد الحنفية و صبانة الماشطة و أم خالد الجهنية
(دلائل الامامه، ص 260)
مفضل بن عمر می گوید: از امام صادق شنیدم که فرمود: 13 زن همراه قائم هستند. گفتم: با آن ها چه می کند؟ (چه ماموریتی به ایشان می سپارد؟) امام فرمود: مجروحان را مداوا می کنند و به امر مریضان رسیدگی می کنند. همان طور که با پیامبر هم زنانی (در جنگ) بودند. گفتم: ایشان را برایم نام ببر. فرمود: قنوا فرزند رشید
ام ایمن
حبابه والبیه
سمیه مادر عمار فرزند یاسر
زبیده
ام خالد احمسی
ام سعید حنفی
صبانه ماشطه (ماشطه قصر فرعون)
و ام خالد جهنی
پ.ن: البته در این روایت نام 9 نفر اومده
#تمرین
#داستان
#داستانک
#غیرادبی
#غیرمستقیم
#هنرمندانه
#خلاقانه
💯💯
اگر شما یکی از این زنانی باشید که نامش نیامده...لحظه ای که متوجه می شوید این بار عظیم روی شانه های شما قرار گرفته را توصیف کنید...
💯💯
#مثلا
چطور به این مقام رسیده اید؟ داستانی بنویسید...
#مثلا
لحظه دیدار امام زمان علیه السلام و گرفتن حکم ماموریت را توصیف کنید...مثلا حضرت به شما ممکن چه بگویند؟
#مثلا
اگر آن چهار زن از دوستان نزدیک هیئتی شما باشند. یا در فضای مجازی همکار شما باشند...دوستی خود را داستانی بنویسید.
#مثلا
طرح خودتان را برای مدیریت زنان جهان توضیح دهید...متن توضیحی هم باشد ایرادی ندارد.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
فقط خلاقانه و غیر شعاری و ...غیر دلنوشته باشد. متن ادبی و دلنوشته و شعر برود در پادشاه وارونه.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/100270145C4e53c7d0f6
#تمرین39
@anarstory
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
#تمرین39 عن مفضل بن عمر قال سمعت أبا عبد الله يقول يكون مع القائم ثلاث عشرة امرأة، قلت و ما يصنع به
ممکن است همین مجروحان و بچه های ضربه دیده در فضای مجازی باشند...
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
#تمرین39 عن مفضل بن عمر قال سمعت أبا عبد الله يقول يكون مع القائم ثلاث عشرة امرأة، قلت و ما يصنع به
نکته مهم.
فارغ از صحیح بودن یا نبودن حدیث فقط به نکته و حس انتخاب شدن توسط ولی عصر که هزاران سلام و صلوات مترادف و متواتر و متواصل خدا بر او متمرکز شوید.
درباره بازخورد گرفتن برای نوشتهها
(همان نقد کردن)
روزانه پیامهای متعددی دریافت میکنم تا دربارۀ انواع مختلفی از مطالب بازخورد بدهم، از شعر و داستان کوتاه تا یادداشت و مقاله؛ و طبعاً فرصت پاسخگویی به همۀ این پیامها را پیدا نمیکنم.
نکتهای که در این یادداشت میخواهم بگویم، از جایگاه یک شیفتۀ یادگیریِ نوشتن است، نه کسی که مطالب زیادی را برای اظهارنظر دریافت میکند.
من تلاش برای بازخورد گرفتن را سم مهلکی میدانم که در ابتدای مسیر نویسندگی احتمالاً مضر و گمراهکننده خواهد بود.
این را بگویم که منظور ابتدای مسیر نویسندگی، یکی دو سال قلمزدن تفننی نیست، گاهی ده سال اول فعالیت یک نویسنده را میتواند ابتدای مسیر طولانی زیست نویسندگی او در نظر گرفت.
وقتی یک نویسندۀ تازهکار بهاندازۀ کافی ظرفیتهای زبانی و نگارشی خودش را گسترش نداده؛ چرا باید انتظار داشته باشد نویسندۀ حرفهایتری زمانش را برای تذکر بدیهیات به او تلف کند؟
اصولاً توقع داریم پس از نشان دادن متنهای نیمبند خودمان چه بازخوردی بگیرم؟ بهعنوان نابغهای نوظهور مورد تحسین واقع شویم؟ یا دنبال شنیدن وردی جادویی هستیم که یکشبه نوشتههای ما را دگرگون کند؟
اصولاً فقط و فقط خود ما هستیم که از روند رشد خودمان آگاهی داریم، هیچکس دیگری از جایگاهی که در آن قرار داریم آگاه نیست. در چنین شرایطی شنیدن تجویزی که هنوز توان اجرای آن را نداریم میتواند ناامیدکننده و بیاثر باشد. نویسندۀ تازهکاری که هنوز دامنۀ واژگانش بهقدر کافی غنی نشده، چه نیازی دارد که نکات پیشرفتهای را دربارۀ ساختار روایت بشنود؟
گاهی حس میکنم وسوسۀ بازخورد گرفتن نوعی بهانه برای فرار از نوشتن است.
کسی که عاشق نوشتن است، بیش از هر چیز باید درگیر نوشتن باشد، باید در خلوت خودش بنویسد و دور بریزد و فقط و فقط از یک طریق بازخورد بگیرد:
خواندن.
بهعنوان داستاننویس، قبل از اینکه دنبال بازخورد گرفتن برای چرکنوشتههای خودمان باشیم، آیا سروانتس و فلوبر و چخوف را دوره کردهایم؟ بهعنوان شاعر جوان، قبل از اینکه دنبال بازخورد باشیم، آیا خواندن درست یا حتی کم غلط سعدی و حافظ و نیما را آموختهایم؟
نوشتن با خواندن عجین شده. بزرگترین نویسندۀ دنیا هم بعد از خواندن نوشتههای ما صادقانهترین جوابی که میتواند بدهد همین است:
بیشتر بخوان.
اصرار برای بازخورد گرفتن مثل این است که میوههای کال را بهزور بکنیم توی حلق دیگران.
تو درختت را آبیاری کن، به وقتش بار میدهد و حتی اگر آنها را نچینی، دیگران سراغش را میگیرند، یا از فرط رسیدگی روی زمین میافتد.
غالباً نوقلمهایی که مشکل عزتنفس دارند دنبال بازخورد (بخوانید: تأیید) میگردند، اصلاً طی چند سال اول نویسندگی نوشتههای ما چندان جدی نیستند که ارزش گرفتن وقت دیگران داشته باشند. این روزها برای خواندن سرسری شاهکارها هم وقت پیدا نمیشود، چطور توقع داریم دیگران حوصلۀ خواندن نوشتههای کممایۀ ما را داشته باشند؟
مسیر یادگیری نویسندگی روشن است، بازخورد گرفتن اصولاً کار بیاثر آماتورهاست. اگر دنبال شنیدن مبادی کار هستید که مطالعه کتابهای آموزشی یا شرکت در دورهها و کلاسها کافی است. چه نیازی هست که اصول اولیه را بعد از خوانده شدن چرکنوشتههایتان بشنوید.
اگر هم نیاز به تشویق دارید، یاد بگیرید خودتان، خودتان را تشویق کنید، یا کتاب انگیزشی بخوانید، وگرنه آدم معتاد به تشویق ممکن است با شنیدن یک بازخورد منفی نوشتن را برای همیشه ببوسد و بگذارد کنار.
اصلاً آدم مینویسد که با نوشتن خودش را تشویق کند دیگر، پس این یکی را هم از خود نوشتن طلب کنید نه دیگران.
بگذارید مخاطب بهصورت ارگانیک سراغ شما بیاید.
من همیشه در جواب کامنتهایی که دنبال یک نشانی برای فرستادن متن هستند میگویم یک وبلاگ راهاندازی کنید و مطالبتان را روی آن بگذارید؛ قطعاً من هم از خوانندههای شما خواهم بود.
به دو دلیل این روش مؤثر است: اولاً بسیاری از افراد متوجه میشوند که نوشتههایشان هنوز در این حد نیست که خودشان مجوز انتشار عمومی آن را بدهند. پس چه نیازی به بازخورد هست؟
ثانیاً متوجه میشوند، بازخورد گرفتن عرق ریختن میخواهد، ماهها و بله سالهای اول پشه هم در وبلاگ آدم کامنت نمیزند! باید آنقدر بنویسی و بنویسی و بنویسی تا برای بازخورد دادن به سراغت بیایند. مسیر نویسندگی میانبر ندارد.
شاهین کلانتری/ مدرسه نویسندگی (کارشان بسیار عالی است.)
@anarstory
#مونونصیحت
با به به و چه چه کسی هنرمند نمی شود.
برای رشد به رنج هدفمند و نقد روشمند محتاج تریم.
@anarstory
مشهور است که جرج برنارد شاو گفته: «عدهٔ بسیار کمی از مردم در طول سال بیش از دو یا سه بار فکر میکنند. من با یک یا دو بار فکر کردن در هفته به شهرتی جهانی دست یافتهام.»
#التماس_تفکر
#فکر
#آموزش
@anarstory
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
مشهور است که جرج برنارد شاو گفته: «عدهٔ بسیار کمی از مردم در طول سال بیش از دو یا سه بار فکر میکنند
در این گفتگو از این میگوییم که چگونه میتوان به جمع افراد معدودی پیوست که حداقل هفتهای یک بار واقعاً فکر میکنند!
به دو شیوه میتوان از نوشتن برای بهتر فکر کردن بهره گرفت:
#بی_انتشار
و
#با_انتشار
نوشتهها...
@anarstory
بی انتشار نوشتهها
«برای دل خودم مینویسم.» بله، بسیاری از ما ممکن است برای دل خودمان بنویسیم، و چند کلمه قلمانداز روزانه ممکن است برای آسودن دلمان کفایت کند.
این شیوه که میتواند نوعی نوشتاردرمانی محسوب شود، برای بروز احوالات و تنظیم احساسات مناسب است. قاعده و قانون خاصی ندارد. کاملاً خصوصی است، و حتی میتواند بعد از نوشته شدن دور ریخته شود. اینجا نفس نوشتن مهم است و رسیدن به آرامش حاصل از برونریزی ذهنی. این شیوه را آزادنویسی مینامیم که محصول آن عموماً دلنوشته است.
نوشتن به افزایش کیفیت تفکر میانجامد؛ درست. آزادنویسی و برونریزی ذهنی هم از گامهای مؤثر تفکر مکتوب است؛ درست. اما شفاف نوشتن، چندان ساده نیست.
بسیار پیش آمده که افراد پس از آزمودن آزادنویسی، احساس پریشانی و ناتوانی کردهاند و نوشتن تأثیر مثبتی روی آنها نداشته است.
با توجه به این موضوع این سؤال مطرح میشود که آیا اصلاً تمام انواع نوشتن ذهن ما را شفافتر میکنند؟
به نظر میرسد که اینطور نیست.
غالباً افرادی که هوس نویسندهشدن میکنند به ورطۀ لفاظی و احساساتیگرایی میافتند.
احساساتیگرایی، زیادهروی در استفاده از قید و صفت و شاعرانگیِ باسمهای ویژگی اغلب دلنوشتههاست.
اما برای بهرهمندی بیشتر از نوشتن باید از این فراتر رفت و از نوشتن به عنوان ابزاری اصلی اندیشیدن بهره جست.
زمانی از والتر لیپمن در مورد دیدگاهش روی موضوع خاصی سوال شد، او در جواب گفت: «من نمیدانم نظرم راجع به آن چیست. من هنوز راجع به آن چیزی ننوشتهام.»
کافی است همین الان دست به قلم شوید و یک صفحه دربارۀ مزایا و معایب یکی از تصمیمهای مهمی که باید بگیرید بنویسید تا حساب کار دستتان بیاید که تفاوت نشخوار ذهنی و تفکر مکتوب چیست.
#التماس_تفکر
#فکر
#آموزش
#نوشتن
#نوشتن_یعنی_تفکر
@anarstory
نوشتن وضوح میآورد. برای اندیشیدن با نوشتن، فقط کافی است دست از قلم برندارید. حتی رودهدرازی دربارۀ مسئله هم مجاز است. طرح درست مسئله، نیمی از حل مسئله است. تلاش کنید تا جنبههای مختلف افکارتان دربارۀ یک موضوع را به واژه تبدیل کنید.
#التماس_تفکر
#فکر
#آموزش
#نوشتن
#نوشتن_یعنی_تفکر
#روده_درازی
#وضوح
@anarstory
چرا وضوح تا این میزان مهم است؟
به خاطر اینکه تا دربارۀ چیزی به واضحترین شکل ممکن فکر نکرده باشیم، نمیتوانیم ارزیابی و تصمیمگیری درستی داشته باشیم.
یکی از مزایای آزادنویسی و برونریزی ذهنی آشکار ساختن افکار مبهم، غلط و پریشان ماست. غالباً دقایق اولیه برنامۀ نوشتاری ما به برونریزی سریع و بیتکلف همین افکار مغشوش میگذرد.
اما باید توجه داشته باشید بسیاری از چیزهایی که برای خود ما واضح به نظر میرسد، پر از سوراخ سمبه و ضعفهای گمراهکننده است.
پس اگر میخواهیم خطاب به مخاطبی غیر از خودمان بنویسیم، رعایت نکات زیر مفید خواهد بود:
-فهرست کردن یکبهیک نکات
-بیان کامل جزئیات
-استفاده از مثالهای ملموس از زندگی روزانه
-بهرهگیری از تشبیه و استعاره برای روشن شدن موضوع (این موضوع مثل…)
جملات زیر کلید خوبی برای واضحتر شدن هر موضوعی هستند:
اصلاً بگذار اینجوری موضوع را برایت باز کنم تا بهتر بفهمی…
بگذار مثال دیگری برایت بزنم…
شبیه این است که…
#التماس_تفکر
#فکر
#آموزش
#نوشتن
#نوشتن_یعنی_تفکر
#برون_ریزی
#وضوح
@anarstory
با انتشار نوشتهها
وقتی مسئله انتشار مطرح میشود موضوع کاملاً فرق میکند. اگر در نوشتههای خصوصی توجه به درستی ساختار و چارچوب و املا و انشا و … چندان ضرورتی ندارد، در این مرحله همۀ این موضوعات ضرورتی دوچندان مییابند.
ارائه و انتشار نوشته مسئولیت میآورد. اگر در خلوت نیازی به نقل منبع نیست، در انتشار مطلب موضوعی ضروری است.
در انتشار نوشته مسئلهی ارتباط مطرح میشود. نوشتن برای مخاطب مشخص و ارائه نوشته، این ضرورت را ایجاد میکند تا با سنجشگرانهاندیشی بیشتری سخن بگوییم.
برای رسیدن به چنین وضوحی به روشهای مناسب استدلال و ساختارهای استاندارد پاراگرافنویسی متوسل میشویم، و همین ما را وادار به عمیقتر شدن میکند.
به همین سبب شاید بتوان گفت تاثیر حقیقی نوشتن بر افزایش تفکر زمانی آغاز میشود که به انتشار نوشتههایمان مبادرت میکنیم.
اما باید به یاد داشت که تفکر به صبر و حوصله و خط زدنهای مکرر نیاز دارد.
محمد قائد میگوید:
«اگر کامپیوتر نبود مجبور بودم اختراعش کنم. با دست واقعاً نمیشود این کارها را کرد، با دست جابهجا کردن پاراگرافها و کلمات در کتاب یا حتی متنی چند هزار کلمهای عملاً ناممکن است. به این میماند که بخواهی از تهران با دوچرخه به کرج بروی ناهار بخوری و برگردی. پیش از ورود کامپیوتر با قلمهای نوکمدادی مینوشتم و پاک میکردم و حرکت از نو…گاهی از متن پرینت میگیرم و دوباره پاراگرافها را جابهجا میکنم و دوباره پرینت میگیرم تا ببینم بهتر شده یا نه. کاری است پر زحمت و گیجکننده. در تحمل هر کسی نیست.»
بدون پذیرفتن مرارتهای کار از سطح دلنوشته فراتر نمیرویم. شاید به خاطر همین است که برنارد شاو گفته عدهٔ بسیار کمی از مردم در طول سال بیش از دو یا سه بار فکر میکنند.
شاهین کلانتری
#التماس_تفکر
#فکر
#آموزش
#نوشتن
#نوشتن_یعنی_تفکر
#انتشار
#وضوح
#صبر
#حوصله
#دلنوشته_یا_فراترازدلنوشته
@anarstory