eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
913 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت موسی وقتی در بیابان گیر افتاده بود گفته بود خدایا من به هرچه که بدهی به آن نیاز دارم و خداوند از همه چیز بهترینهایش را به او داد. هر چه در درخواستت کلیشه کنی کم خواسته ای... بخواهید؛ شب قدر است. برای دیگران هم بخواهید که به خودتان هم بدهند و حسابی دشت کنید. فقط یادتان نرود ابدیت در پیش دارید؛ هر چه برای آنجا بیشتر بخواهید چیزهای ماناتر بیشتری دارید.
افسوس سال‌های از دست رفته و بی تفاوتی نسبت به رسالتی که بردوش من بوده و از آن غافل بودم، آسایش شب و روز را از من گرفته‌است. فکر می‌کنم زمان سریع‌تر از آنچه در گذشته می‌گذشت، می‌گذرد. همه‌ی ما نسبت به آنچه خداوند به ما عطا کرده مسئولیم. یکی از بزرگترین این نعمت‌ها، متولد شدن در یک خانواده‌ی مسلمان، به خصوص شیعه است. من نسبت به هجمه‌های وارده به این مسئله مسئولم. دیگری و دیگری. همه مسئولند. حال ممکن است نحوه‌ی ادای دین متفاوت باشد. من راه در لفافه گویی را بیشتر می‌پسندم. مخاطب یک منبر و سخنران مذهبی تنها و تنها یک قشر مذهبی هستند و هیچ‌گاه صدايشان به بیرون درز نمی‌کند. ولی زبان رمان و داستان، به خصوص اگر ظواهر مذهبی نداشته باشد، بسیار تاثیرگذارتر است. یاری کردن امام عصر و انتظار فرج دست روی دست گذاشتن و دعای به تنهایی نیست. باید تلاش کرد. هر کسی به فراخور توان خود. و اینک قلم در دست من حکم سربازی را دارد که تحت تعلیم است برای یک جنگی جانانه آن هم نه با خون و خون ریزی با نفوذ نرم و یا همان جنگ نرم. اگر چندین و چند جلد رمان و داستان بنویسم (ان‌شاالله جشن امضا ها می‌بینمتون😉) و تنها در یک نفر ایجاد تلنگر کند، من رسالتم را انجام داده‌ام و آن وقت می‌توانم بگویم برای فرمانده‌ام یک قدم در حد یک میلیمتر برداشته‌ام. برای رسیدن به این هدف تا حد توانم تلاش خواهم کرد.
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
#تمرین122 نور خواهر شوهرتان یک بسته فلافل نیمه آماده خریده و آمده خانه‌تان. قرار است شام را خودش
نور. 📆امروز چهارشنبه است و جمعه گذشته امام زمان علیه‌السلام ظهور کرده اند. 🖼شما مدام خوشحال هستید. همه‌اش الکی و بی خودی نیش‌تان باز است. رسانه‌ها مدام تصویر امام علیه‌السلام کنار کعبه را نشان می‌دهند. عربستان که حکومت مرکزی ضعیفی دارد به دست شورایی توسط یمنی‌ها و مردم عربستان اداره می‌شود و آل سعود قدرت ندارد. 💎امام زمان علیه السلام در مسجد سهله استقرار یافته‌اند و جوانان ایرانی کنار مرزها تجمع کرده‌اند تا به سمت کوفه و دیدار امام بروند. شما در شهر خودتان این اتفاقات را دارید می‌بینید. گروه های سرود مدام دارند سرودهای جذاب می‌خوانند. 📻چند وقت است که پسر شما در یک گروه سرود عضو‌ شده. شما خیلی خوشحال هستید و دارید سرودخوانی پسرتان را وسط ورزشگاه ازادی می‌بینید. گزارشگری با چشمک از شما می‌پرسد که می‌خواهید که مصاحبه کنید و شما عنان از کف می‌دهید و نیش‌تان دوباره باز می‌شود. 🎥گزارشگر می‌پرسد: حس و حال خودتان را از حضور در اینجا بیان کنید. شما:خیلی حس خوبی دا. گزارشگر می‌گوید بله خیلی متشکر. دوربین را قطع می‌کند و به نفر پشت سری شما اشاره می‌کند و به دوربین اشاره می‌کند که بیاید جلوتر. حالتان گرفته شد؟ اشکالی ندارد. گزارشگر از آن خانومی که زلفهایش را ریخته بیرون می‌پرسد: خانوم چه حسی دارید؟ خانوم می‌گوید: واااای خیلی عالیه. من خیلی سرود خوانی مذهبی ها رو دوست دارم. همین دو سه سال پیش هم به خاطر همین سرود اسمش چی بود؟ اومممم.. آهان سلام فرمانده. آره به خاطر همون سرود برای اولین بار اومدم اینجا اون موقع کنکور داشتم. حالا سال آخر دانشگاه هستم و خانوووم شدم. جهیزیه‌ هم دارم. خیلی هم دستپختم خوب است. هنرهای دیگری هم دارم. 📹در اینجا به دوربین یک نگاه معناداری می‌کند ولی غافل از اینکه در آن زمان هم همچنان شوهر خوب کم است. فکر کردید خیال کردید. آقا شوهر خوب کمه. هست ولی کم هست. داشتم می‌گفتم، سوالی که پیش می‌یاد این است که این خانوووم برازنده چند سالش است؟ و علت جذبش به جریانات مذهبی چه بوده و اصلا کارکرد سرود و اینا چه بوده... 🤱اصلا اینها را ول کنید. این خانوم بعد از این جریان عروس شما می‌شود. چون برادر شما هم کنار شما نشسته بوده و محو جمال و کمال ایشان شده بوده. داشت یادم می‌رفت ...اصلا این تمرین را برای این دادم که یک داستان بنویسید از سیر رشد سرودهای انقلابی و جذب اقشار مختلف مردم به دین و در نهایت وقتی مردم امام عزیزمان را خواستند امام هم که دورش بگردم و نازشان و قربانشان برم خواهند آمد❤️. الهی فدایشان بشوم. همو که الان دارد می‌بیند که توی گوشی شیائومی یا سامسونگ یا جی ال ایکس یا ال‌جی برایش تمرین می‌نویسید. 🔸 از روابط عاشقانه برادرتان و آن خانوم محترم هم می‌توانید بنویسید. 🔸سرودخوانی ها و همدلی‌های امروز شاید منجر به اتفاقات بزرگی در آینده شود. سر نخ را بگیرید و بنویسید. ﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344 ❤️ @ANARSTORY
نور دیروز جاتون خالی رفتیم سلام بدیم به فرمانده. کاری پیش آمد و کمی دیرتر راه افتادیم. ساعت حدودا شش تمام بلوار بسیج پر از ماشین بود. یزدی ها می‌دانند فاصله مارکار تا میرچماق چقدره...از چهارراه فاطمیه تا چهار راه سلمان کیپ در کیپ ماشین بود. کیپ در کیپ یعنی اگر عکسهای هوایی موجود باشد از بلوار پهنِ بسیج دقیقا مثل جعبه گز بلداجی ماشینها کنار هم ردیف بودند. توی پیاده رو. توی خیابان. توی پارکینگ های محلی. پارکینگ مدارس اطراف و ... زمانی که رسیدیم به اندازه یک خر بندری هم جای خالی توی بلوار و خیابانها نبود البته به خاطر ذکاوت فراوانی که دارم حدس زدم که توی کوچه پس کوچه محله پنبه کاران جای پارک باشد. که بود و پارک کردیم و رفتیم. ما که می‌رفتیم به سمت حسینیه همه داشتند اشتباه می‌آمدند.🤓 برم شام بخورم بر می‌گردم کاملش می‌کنم😂