پازل
کفشهایم را کنار کفش مادرم جفت کردم. چادرش را گرفتم و وارد مسجد شدم.
به ستون تکیه دادم و کیف صورتی عروسکیام را باز کردم. دفتر نقاشی و مداد رنگیهایم را بیرون آوردم.
دخترکی مثل فرفره جلویم ظاهر شد.
پیش دستی کردم و گفتم:
_لطفا دست نزن، یادگاریه.
دخترک اخمی کرد. شانههایش را بالا انداخت و با ناز گفت:
- بابام از این دفترها برام خریده!
اشک در چشمهایم حلقه زد ولی اجازهی جاری شدن به آنها را ندادم.
پازلی را که عکس بابایم بر آن نقش بسته بود از کیفم بیرون کشیدم و مقابل صورت دخترک گرفتم.
به پازل اشاره کردم:
- بابای من هم قبلا این دفتر رو برام خریده.
دخترک سرش را به زیر انداخت و مثل شمع از خجالت آب شد.
به قلم #فاطمه_صداقتی
#اقتدار
#یادگاری
#دختر
#بابا
#پازل
💠
۱۲ بهمن ۵۷، زمینهی تشرّف جامعهی ایرانی را به مثابه انسان کبیر، از فطرت اول به فطرت ثانی مهیا کرد.
از همان روز این انسان کبیر در جدال و کشش بین طبع ناسوتی و روح متعالی قرار گرفته است. آیا این جدال پایانی خواهد داشت؟ با پیروزی کدام یک؟
آنچه روشن است اینکه این جدال با راحت و عافیت همخوان نیست. برای همین جامعهی ایرانی هر از گاهی با زبان تاریخی ابتلائات قوم موسی(ع) لب به سخن میگشاید که:
قالُوا أُوذينا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنا وَ مِنْ بَعْدِ ما جِئْتَنا قالَ عَسي رَبُّکُمْ أَنْ يُهْلِکَ عَدُوَّکُمْ وَ يَسْتَخْلِفَکُمْ فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرَ کَيْفَ تَعْمَلُونَ
قوم موسی به او گفتند : هم پیش از آن که نزد ما بیایی و هم بعد از آن که نزد ما آمدی در سختی و آزار بودیم. گفت: امید است پروردگارتان دشمن شما را نابود کند و شما را در این سرزمین جانشین گرداند تا شما را بیازماید و بنگرد که چگونه رفتار میکنید.
اعراف/۱۲۹
#یادگاری
🆔️ @yaminpour
✒️
تکنولوژى جدید حاصل چیست؟ به تعبیر هایدگر تکنولوژی حاصل انکشافی خاص برای انسان است؛ حاصل نگاه به طبیعت به عنوان منبع تامین کننده انرژى. این نگاه خاص بشر جدید، از رابطهای تازه میان بین انسان و طبیعت حکایت میکند. هایدگر این رابطه را "تعرض" و "تصرفِ بىامان" میداند. نوعی در افتادن با همهی اشیاء به عنوان "منبع" به قصد مصرف آن.
"علم جدید" الهام گرفته از این نگاه تکنولوژیک به جهان است. طبیعت از نیروهاى محاسبهپذیری تشکیل شده که به ما امکان کشف و سپس تسخیر و تصرف را میدهد.
زمین دیگر مکان زندگی ما نیست؛ بلکه مجموعهای از "چیزهای به درد بخور" است که بناست روزی مصرف شود. کوهستان و رودخانه و جنگل، همه منبع تسخیر و تصرف انسان جدید اند نه اقامتگاه انسان روی زمین. انسان جدید، بیخانمان و آواره است.
هایدگر در پیامی به مردم زادگاهش مینویسد: "بیاندیشید که آیا در روزگار تمدن یکسان ساز تکنیکی، هنوز خانهای برای زیستن وجود دارد؟"
این عجیبترین بلایی است که بشر جدید را گرفتار کرده؛ مواجهه با هر چیزی به عنوان ابژهی تسخیر و مصرف. وقتی انبوه زائران را در مماسترین حالت به نقطهی قدسی اعتاب مقدس میبینم که موبایل به دست در تقلا برای گرفتن سلفی با ضریحِ یک قدّیس هستند، میپرسم حتی زیارت، حتی باطنیترین دقایق در ملکوتیترین جغرافیا هم "مصرف" میشود. آن لحظه را ثبت میکنند تا در نمایشگاهی مثل شبکههای اجتماعی یا در یک مهمانی مجازی آنرا مصرف کنند.
#یادگاری
🆔️ @yaminpour
طرز بودن آدمها «در-جهان» مُسری است؛ به تعبیر دیگر «در-جهان-بودن»ِ ما انسانها مُسری است. آنگاه که با یکدیگر هستیم، نحوهی بودنمان همچون ابر یا هوای مهآلودی که در آن غرق میشویم، به دیگران سرایت میکند. انسان صبور، به جهان و رخدادهایش، در نسبت صبر قرا دارد و انسان مهربان با جهان و چیزهایش در نسبت مهر. نسبت صبوری و مهربانی او با جهان و چیزها، نحوهی هستی اوست که هرآینه به دیگرانی که با او هستند، سرایت میکند.
آنکه طرز بودنش در نسبت مِهر با چیزها نیست نمیتواند با زبانش دیگران را به مهربانی فرا بخواند... اینچنین است صبر، شجاعت، خضوع و...
فرمود: «کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم...»
#یادگاری
➕️ @Yaminpour
تفاوت هنر و رسانه اینجاست...
هنرمند طرز بودنش را -نحوه بودنش در هستی را- بیان میکند، بدون اینکه مخاطبی را در نظر بیاورد و یا سودای تاثیر بر او را در دل بپروراند.
اما رسانه ابزار غلبه و تاثیر است. از ابتدا سودای مخاطب دارد و به ایجاد چیزی در او میاندیشد؛ سوبژکتیو است: تصرف در مخاطب به هدف تغییر دادنش.
هنرمند بهواسطهی بیان هنری، نحوهی بودنش و طرز و نسبتش با چیزها را چونان هوایی که دیگران در آن تنفس میکنند، چونان عطری که استشمام شود و دیگران را ناخودآگاه به یاد چیزی بیندازد، منتشر میکند.
هنر هم لامحاله مخاطب دارد، مخاطب نطلبیده؛ و تاثیر میگذارد، تاثیر وجودی. نسبت مخاطب با هنرمند و هنرش، اُنس است و نسبت مخاطب با رسانه، انفعال.
[اين متن فقط دربارهی ارتفاع هنر نسبت به رسانه است؛ نه خوب و بد یا ضرورت و نیاز و... ]
#یادگاری
➕️ @Yaminpour