eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
917 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
آشیخ غلام رضا اول صبح چند کلمه منبر رفت .جونم،بنده هر چی می خواد.باید از خدا بخواد. وقت چیز خواستن از خداموقع سلام نمازه . از خدا بخواین،ائمه اطهار رو وسیله قرار بدین. نگین به امید ابوالفضل علیه السلام. بگین به حرمت ابوالفضل علیه السلام.اون ها مستقلا کاری انجام نمی دن،واسطه اند. واسطه خیروبرکت. هرچی خدا بخواد همون میشه. ما در جریان امور نیستیم. بال بال می زنیم و نمی دونیم چی شده. اونچه خدا گفته بگو چشم،جونم. غمت هم نباشه. فحش هم خوردی غمت نباشه. فحش مردم بهتر از سلامه.
هدایت شده از 🍀
مرخصی چندبار آمدم تا تمرین طراحی یک شخصیت طنز را انجام بدهم، اما باز گفتم باشد برای دفعه دیگر. شاید به خاطر این است که دقیقاً نمی فهمم این تمرین چه می خواهد؟ باید ویژگی های یک شخصیت ظنز را بنویسیم؟ شخصیتی که شبیه خودمان باشد؟ برای انتخاب اینکه خود را به چه چیزی تشبیه کنیم، باید یکی از علایق ما باشد؟ یکی چیزی که بتوان جنبه طنز بیش تری را روی آن سوار کرد؟ مثلاً انار! از بین میوه ها انار را خیلی دوست دارم. اما از آن میوه هایی است که خوردنش یک مقدار با زحمت است. با همین انار شروع می کنیم، ان شاالله که به جای خوبی برسد! خاندان انار، از دسته میوه هایی هستند که برای اینکه بتوانی از فضل و کمالاتشان بهره مند شوی باید زحمت بکشی و عرق بریزی! همین جور مفت و مجانی، چیزی را به کسی نمی دهند! و تا بخواهند چیزی را به کسی بدهند، خون به دلش می کنند، و ذره ذره و قطره قطره به او می دهند! و وقتی هم خیرشان به کسی می رسد، از خودشان ردی به یادگار می گذارد! جالب تر از همه اینکه، آن ها خودش را پادشاه میوه ها می دانند و به علامت پادشاهی، تاجی بر سرشان گذاشته اند و این تاج، نسل به نسل، بین اعضای خاندان انار ها، دست به دست می شود، و به خیال خودشان، جزء گران قیمت ترین و لاکچری ترین میوه ها هستند، و یاقوت هایی دارند که هیچ کجا پیدا نمی شود، و پوست سفت و سختشان را هم علامت این ارزشمندی حساب می کنند! اما انار خانم ما، برعکس همه ی انار ها که خیلی خودشان را جدی نشان می دهند، و انگار از دماغ فیل افتاده اند، همیشه شاد است و شنگول بازی از خودش در می آورد. و هر چقدر هم که به او می گویند، بابا خودت را جمع کن، با این کارها آبروی خانوادگی ما را می بری، انگار نه انگار، ذره ای و کمتر از ذره ای هم به خودش نمی گیرد! با این حال، انار خانم، دست بخشنده ای دارد، و هر بار که چشمش به کسی می افتد که رنگ به رخسار ندارد، دلسوزانه، دانه ای از وجودش را می کند و به او می دهد. انار خانم ما، با همه ی نشاط و شادی که دارد، تنها کافیست از موضوعی ناراحت شود، دانه هایش قرمز قرمز می شوند و حسابی باد می کنند، این طور وقت ها یا خودش، به غار تنهایی خودش پناهنده می شود، یا بقیه حساب کار دستشان می آید، و از جلوی چشمانش پا به فرار می گذارند! اما یک بار، یک میوه هلو، به انار خانم گفت روی یکی از دانه هایت لک افتاده، انار خانم، یکی از دانه های سالمش را کند و به او داد! هلو تا یک ساعت، از این کار خانم انار، دهنش باز مانده بود! دانه های انار خانم، اما با تمام این بذل و بخشش ها، انگار تمام شدنی نبود، و روز به روز جذاب تر می شد! اضافه خواهد شد! ان شاالله