eitaa logo
فرهنگی و اجتماعی شهید دانشگر
83 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
7 فایل
*"خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی،* *جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری"* حضرت علی (ع) *#لشگر_سایبری
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴 🔆دنيا در نظر مردان خدا 🏴مرحوم علاّمه مجلسى رحمة اللّه تعالى عليه ، به نقل از يكى از اصحاب امام جعفر صادق عليه السلام به نام محمّد بن سنان حكايت كند: 🏴از حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم شنيدم ، كه در جمع اصحاب خود مى فرمود: روزى شخصى به محضر مبارك محمّد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله وارد شد، در حالى كه حضرت روى حصيرى دراز كشيده بود و سر مبارك خود را بر بالشى از ليف خرما نهاده بود و استراحت مى كرد. 🏴همين كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله ، متوجّه ورود آن شخص گرديد، از جاى خويش بلند شد و نشست و خواست دستى بر صورت و بدن خود بكشد كه آن شخص مشاهده كرد كه حصير بر بدن مبارك حضرت و نخ ‌هاى ليف بر صورت نورانيش اثر گذاشته است . 🏴با خود گفت : قيصر و كسرى روى پارچه هاى ابريشمى و مخمل مى خوابند و هنوز به اين زندگى تشريفاتى كه دارند راضى و قانع نيستند، ولى شما با اين مقام والا و عظيم بر روى حصير مى نشينى و بر ليف خرما مى خوابى ؟! 🏴و چون رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ، متوجّه افكار آن شخص شد، او را مخاطب قرار داد و فرمود: توجّه داشته باش كه ما از آن ها بهتر و برتريم . 🏴به خدا قسم ! ما با دنيا و اءشياء آن رابطه اى نداريم ؛ چون مَثَل ما در اين دنيا همانند سواره اى است كه بر درختى سايه دار عبور كند، سپس جهت استراحت كنار آن درخت فرود آيد و زير سايه اش بنشيند؛ و چون به مقدار كافى استراحت كرد آن را رها كند و به دنبال مقصد خويش به راه افتد. 📚 بحارالا نوار: ج 16، ص 282، ح 129. 🏴🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅معرفی حضرت پیامبر(صل الله علیه وآله) توسط خداوند در قرآن کریم 🔰 🏴فرا رسیدن شهادت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم تسلیت باد 🏴🏴🏴🏴🏴
✨﷽✨ 🏴آخرین وداع پیامبر(صلی الله علیه و آله) با یاران... ✍پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) روزهای آخر بیماری در حالی كه سرش را با پارچه‌ای بسته بود، سه روز پیش از شهادت خود، به مسجد آمد و شروع به سخن نمود و در طی سخنان خود فرمود: هر كسی حقی بر گردن من دارد برخیزد و اظهار كند، زیرا قصاص در این جهان، آسان‌تر از قصاص در روز رستاخیز است! در این موقع سوادة بن قیس برخاست و گفت: موقع بازگشت از نبرد "طائف" در حالی كه بر شتری سوار بودید، تازیانه خود را بلند كردید كه بر مركب خود بزنید. اتفاقا تازیانه بر شكم من اصابت كرد، من اكنون آماده گرفتن قصاصم. درخواست پیامبر یك تعارف اخلاقی نبود؛بلكه جداً مایل بود حتی یك چنین حقوقی را جبران نماید. گذشته از این، چون اصابت تازیانه بر شكم سواده عمدی نبود، از این نظر او حق قصاص نداشته است، بلكه با پرداخت دیه‌ای جبران می‌گردید. مع الوصف پیامبر، خواست، نظر وی را تامین كند... پیامبر دستور داد، بروند همان تازیانه را از خانه بیاورند، سپس آماده قصاص شدند. یاران رسول خدا با دلی پر غم و دیدگانی اشكبار وناله‌هایی جانگداز، منتظرند كه جریان به كجا خاتمه می‌پذیرد؛ آیا سواده واقعا از در قصاص وارد می‌شود؟ 💥ناگهان دیدند سواده بی اختیار،بجای قصاص، شكم و سینه پیامبر را می‌بوسد؛ در این لحظه پیامبر او را دعا كرده، فرمود: خدایا! از سواده بگذر، همانطور كه او از پیامبر اسلام در گذشت... ▪️صلی الله علیک یا رسول الله...▪️ 📚فروغ ابدیت ج2، صفحات 865و864 🏴🏴🏴🏴🏴
از مرحوم علامه سید احمد مستنبط: 👈در روایتِ صحیح است هرکس روز شهادت معصومین سوره را قرائت کرده به آن معصوم هدیه نماید؛ خداوند عزوجل، ثواب شهید در رکاب آن حضرت را برایش مینویسد. ‼️قرائت سوره الرحمن و هدیه به محضر پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و سلم وروح مطهر حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام فراموش نشود.. 🏴🏴🏴🏴🏴
▪️▪️▪️▪️▪️ 🦋🦋بيابانگردان دانشمند بيابانگردى، رسول (ص) را گفت:  يا رسول الله!حساب خلق كه كند فردا؟   گفت: حق تعالى.  گفت: اين حساب، خود كند يا به ديگران واگذارد و آنان از بنده حساب كشند؟  رسول (ص) گفت:  خود كند . اعرابى بخنديد . رسول (ص) گفت: (( بخنديدى اى‏ اعرابى!))  گفت: آرى، كه كريم چون دست يابد عفو كند، و چون حساب كشد، سخت نگيرد.  رسول (ص) گفت: راست گفتى، كه هيچ كريم نيست از خداى تعالى كريم‏تر.  پس گفت:  اين اعرابى، فقيه است .  تو مگو ما را بدان شه بار نيست - - با كريمان، كارها دشوار نيست  📚حكايت پارسايان، رضا بابايى ▪️▪️▪️▪️▪️
▪️▪️▪️▪️▪️ 💠 سخن بس گوهربار امام حسن مجتبی علیه السلام:💠 قیل له: 💮 لأی شَی ء لا نَراک تَرُدُّ سائِلا وَ إنْ کنْتَ عَلی ناقَة؟ 💮 فقال-🌟 علیه السلام-: 💎«إنّی للهِ سائِلٌ، وَ فیهِ راغِبٌ، وَأَنا أَسْتَحْیی أنْ أَکونَ سائِلا وَأَرُدُّ سائِلا، وَ إِنَّ اللهَ عَوَّدَنی عادَةً أَنْ یفیضَ نِعَمه عَلَی وَ عَوَّدْتُهُ أَنْ أَفیضَ نِعَمَهُ عَلَی النّاسِ فَأَخْشی إنْ قَطَعْتُ العادَةِ أَنْ یمْنَعَنی العادَةَ.» وَ أَنْشَدَ یقُولُ: إذا ما أَتانی سائِلٌ قُلْتُ مَرْحَباً بِمَنْ فَضْلُهُ فَرْضٌ عَلَی مُعَجَّلٌ وَ مِنْ فَضْلِهِ فَضْلٌ عَلی کلِّ فاضِل وَأَفْضَلَ أَیامِ الفَتی حینَ یسْأَلُ. 💮 شخصی از امام حسن مجتبی (علیه السلام) پرسید چرا به هیچ نیازمندی که درخواست کمک می‌کند جواب رد نمی‌دهید حتی اگر سوار بر شتر (و در حال حركت) باشيد؟! 🌟 امام فرمود: 💎 به راستی كه من هم گدای خدايم و در اين گدايی خود به درگاه خدا چشم اميد دارم (و راغبم)؛ و شرم دارم که خود سائل باشم و سائلی را رد کنم. 👈 خدای بزرگ، مرا به برنامه‌ای عادت داده است که همواره نعمت‌هایش را بر من فرو می‌ریزد و من هم او را چنان عادت داده‌ام که نعمت‌هایش را به مردم می‌بخشم. 👈 می‌ترسم اگر اين عادتم را ترک کنم، او‌ نیز عادتش را واگذارد‼️ آنگاه این شعر را خواند: (هرگاه سائلی به نزد من آید به او خوش آمد و آفرین می‌گویم، زیرا بخشش نمودن به او بر من واجب است.) (و هر بخشنده‌ای که به سائل بخشش نماید به فضیلت رسيده، و نیکوترین روزهای روزی است که از او شود.» 📚 احقاق الحق (قاضي نورالله شوشتري): ج۲۶، ص۴۴۵ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🥀🥀🥀🥀🥀 🌷 🌷 !! 🌷وقتی به سقز رسیدیم، صدای خواندن دعای کمیل ما را به سمت خود کشید. کسی که دعا می‌خواند، در بین دعا خاطره‌ای از آن منطقه تعریف کرد و گفت: «کوموله‌ها ده نفر از سربازهای ارتش را اسیر کردند و گفتند: ما به شرطی گروگان‌ها را پس می‌دهیم که یک پاسدار به ما بدهید. یکی از برادران سپاه داوطلب شد و گفت: من حاضرم بروم. برادران دیگر اعتراض کردند و گفتند: ما هم می‌خواهیم برویم. قرعه‌کشی شد و قرعه به نام همان داوطلب اولی درآمد. او رفت و ما.... 🌷و ما با دوربین نگاه می‌کردیم. منافقین آن پاسدار را گرفتند و به غیر از یک سرباز، نه اسیر را آزاد کردند. با چشمانمان دیدیم که اول لباس فرم آن سپاهی را سالم درآوردند و بعد مثل وحشی‌ها با چاقو بر سر او ریختند و هر کدام تکه‌ای از بدنش را کندند. هر کسی این منظره را با دوربین نگاه می‌کرد، حالش بد می‌شد. بعد کوموله‌ها بدن تکه‌تکه شده را داخل پلاستیک گذاشتند و لباس سپاه را رویش قرار دادند و به آن سرباز گفتند: این هم پاسدار شما، حالا برو.» : جانباز سرافراز سعید بلوری از رزمنده گردان تخریب لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) 📚 کتاب "روزهای جنگی سعید" ❌️❌️ امنیت اتفاقی نبوده و نیست!! 🥀🥀🥀🥀🥀
▪️▪️▪️▪️▪️ 🔆علی عابد در زندان 🌼در میان فرزندان امام حسن مجتبی علیه‌السلام که منصور دوانیقی آن‌ها را زندانی کرد و در زندان فوت شد، یکی «علی عابد» (علی بن حسن مثلث) بود که از نظر عبادت و یاد خدا و صبر ممتاز بود. 🌻هنگامی‌که منصور، سادات و بنی الحسن را در زندان حبس کرد، به‌قدری زندان تاریک بود که روز و شب معلوم نمی‌شد مگر به‌واسطه‌ی اذکار و مستحبّاتِ همین علی عابد بود، زیرا چنان مرتّب و متوالی بود که دخول وقت نمازها را می‌فهمیدند. 🌼یک روز «عبدالله بن حسن مثنی» از سختی زندان و سنگین بودن زنجیر بی‌اندازه ناراحت شده و به علی عابد گفت: «ابتلاء و گرفتاری ما را می‌بینی، از خدا نمی‌خواهی ما را از این بلا نجات دهد؟» 🌻علی عابد کمی مکث کرد و آنگاه فرمود: عمو جان برای ما در بهشت درجه‌ای است که به آن نمی‌رسیم مگر صبر به این بلاها و یا شدیدتر از این‌ها؛ و برای منصور جایگاهی است در جهنّم که به آن نمی‌رسد مگر آنچه درباره ما روا می‌دارد. 🌼اگر بر این گرفتاری و شداید صبر کنیم، به‌زودی راحت خواهیم شد، چون مرگ ما نزدیک شده است. اگر میل داری، برای نجات خود دعا می‌کنیم، لکن منصور به آن مرتبه‌ای که در جهنّم دارد، نخواهد رسید؛ عبدالله گفت: صبر می‌کنیم. 🌻سه روز نگذشت که علی عابد در حال سجده از دنیا رفت. عبدالله گمان کرد که در خواب است، گفت: پسر برادرم را بیدار کنید، همین‌که او را حرکت دادند دیدند بیدار نمی‌شود و فهمیدند از دنیا رفته است. 📚پند تاریخ، ج 2، ص 172 -مقتل خوارزمی، ج 2، ص 108 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 ویژه ؛ | ▪️ امام رضا منو دوباره دعوتم کن‌‌... 🖤 🎙 🏴🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤کوثر اشک من 🕯از ساغر و پیمانه، توست 🖤دل آتش ‌زده‌ام، 🕯شمع عزا خانه تـوست 🖤جگر سوخته، 🕯خاکستر پروانه تـوست 🖤شعله‌های دلم 🕯از آه غریبـانه تـوست 🏴شهادت امام رضا(ع) بر تمـام شیعیـان تسلیت بـاد 🏴 🖤🖤🖤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب که شب شهادت امام رضاست...از دور و نزدیک...چشمان‌مان را ببندیم...دستی روی سینه بگذاریم و...با سلامی...زائر امام هشتم شویم 🖤التماس دعای فرج ان شاءالله🖤 🕊✨ أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج 🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5994622082799897336.mp3
23.81M
🏴روی قلبم حک شده یا علی ابن موسی الرضا . (علیه السلام) ◾حضرت علیهماالسلام فرمودند: «به راستى در بقعه‌ايست كه در زمان آينده محل رفت و آمد شود؛ پياپى فوجى از آسمان فرود آيند و فوجى بالا روند تا در صور بدمند.» ⁉️ به او عرض شد يابن رسول الله، آن كدام بقعه است؟ 🌅 فرمود: «زمين است و آن به خدا باغى است از باغ‏هاى بهشت؛ هر كه مرا در آن بقعه زيارت كند، چون كسى باشد كه صلی‌الله‌علیه‌وآله را زيارت كرده و بنويسد خداى تبارک تعالى برايش بدان ثواب و و من و پدرانم او باشيم در روز قيامت.¹» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌 ۱. عيون أخبار الرضا علیه‌السلام، ج۲، ص۲۸۶؛ أمالی، شيخ صدوق، ص۱۱۹. 🏴🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅علامه طباطبایی(ره): 🔻هروقت خواستید حاجت خود را از امام رضا (علیه السلام) بگیرید،او را به مادرش حضرت زهرا (علیهاالسلام) ،قسم بدید. 🖤🖤🖤🖤
🏴🏴🏴🏴🏴 🏴امام رضا(ع): بدان كه هر كس مرا در غربتم زيارت كند خداوند ثواب صد هزار شهيد و صد هزار صديق و صد هزار حاجى و عمره گزار و صد هزار مجاهد مى دهد و با ما محشور مى شود و در درجات عالى بهشت رفيق ماست. ▪️5سال آخر امامت علی بن موسی الرضا (ع) در زمان خلافت عبدلله مامون گذشت.او که ارکان حکومت خویش را متزلزل می دید، با ارائه پیشنهاد مزورانه ولایت عهدی به امام رضا (ع)، در پی این بود که با این پیشنهاد و تهدید ایشان به قبول این پیشنهاد که به هیچ عنوان مورد قبول امام نبود، به 3هدف خویش دست یابد: 1- دورساختن وجود امام رضا از مدینه و خنثی سازی هرگونه قیام شیعیان و نیز بنی عباس بر علیه حکومت نامشروع خود 2- با آوردن امام به مرو و تحمیل ولایت عهدی به ایشان، مقداری از فشارها و تهدیدهای احتمالی از سوی علویان و ایرانیان را فرو نشاند. 3- مردم با دیدن حضور امام رضا علیه السلام در دستگاه خلافت مأمون، از شورش و مخالفت منصرف شوند. ▪️خادم امام رضا علیه السلام می گوید:پس از آن که ولایت عهدی امام رضا علیه السلام استقرار یافت، دیدم که امام علیه السلام دست هایش را به سوی آسمان بلند کرده، به خدا چنین عرض کرد: «خدایا، تو می دانی که من در مورد قبول ولایت عهدی ناگزیر شدم. پس مرا مورد بازخواست قرار نده، چنان که بنده و پیامبرت یوسف علیه السلام را هنگامی که حکومت مصر را به دست گرفت، بازخواست نکردی». ▪️امام رضا علیه السلام با قبول ولایت عهدی اجباری هم چون امام حسن علیه السلام که صلح تحمیلی معاویه را پذیرفتند به مردم فهماندند که سیاستش از سیاست مأمون کاملاً جداست و در گفت وگو با مأمون درباره خلافت، با کمال صراحت به مأمون فرمود: «تو چکاره ای که خلافت را به من واگذاری؟ اگر خلافت را خدا به تو داده، تو نمی توانی آن را به دیگری واگذاری، و اگر خدا به تو نداده، چه حقّی داری که درباره آن تصمیم بگیری». ▪️مامون وقتی صراحت گفتار و رفتار امام رضا را دید، دریافت که گفتار و رفتار آن حضرت در نهایت موجب ضعف و تزلزل حکومت او می شود؛ لذا تصمیم گرفت که آن حضرت را به گونه ای از میان ببرد. ولی کاملاً مراقب بود که این عمل به طور کاملاً محرمانه انجام گیرد تا مسئله جدیدی برای حکومتش پیش نیاید. لذا با مسموم کردن آن حضرت به هدف خود رسید. امام علیه السلام در روز آخر صفر بر اثر زهر مسموم و دعوت حق را لبیک گفت و به اجداد پاکش پیوست. ▪️مردم و دوستداران آن امام وقتی که خبر شهادت حضرت را شنیدند ازدحام کردند و گفتند که مأمون با نیرنگ امام علیه السلام را کشته است. مأمون شخصی را نزد مردم فرستاد و گفت تشییع جنازه به فرصتی دیگر موکول شده است. مأمون از ترس این که آشوبی برپا شود مردم را با این ترفند متفرق کرد و دستور داد جنازه آن حضرت را شبانه غسل دادند و به خاک سپردند. ▪️امام رضا علیه السلام هم چون اجداد پاکش، قبل از هر چیز، بنده خالص خدا بود و همه چیز را در خط بندگی خدا دنبال می کرد. زهد و عبادت و راز نیاز و مناجات و سجده های طولانی او، نشان می داد که دلداده خداست. رجاء بن ضحاک سرپرست مأموران مأمون که مسئولیت آوردن امام را از مدینه به خراسان برعهده داشت، در این باره می گوید: «سوگند به خدا، مردی را ندیدم که با تقواتر از امام رضا علیه السلام باشد و در همه ساعات زندگی یاد خدا کند و به اندازه او خوف از عقاب خدا را در دل داشته باشد». 🌹 امام رضا علیه السلام فرمودند: لا یستَکمِلُ عَبدٌ حقیقةَ الایمانِ حَتَّى تَکونَ فیهِ خِصالُ ثَلاثٍ: اَلتَّفقُّهُ فِى الدّینِ وَحُسنُ التَّقدیرِ فِى المَعیشَةِ، وَالصَّبرُ عَلَى الرَّزایا؛ ♦️هیچ بنده اى حقیقت ایمانش را کامل نمی‌کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین شناسى، تدبر نیکو در زندگى، و شکیبایى در مصیبت ها و بلاها. 📚بحار الانوار، ج 78، ص 339، ح1 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴 🔆خبر از غيب و خريد كفن ❄️علىّ بن احمد وشّاء - كه يكى از اءهالى كوفه و از دوستان و مواليان اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام است - حكايت كند: ❄️روزى به قصد خراسان عازم مسافرت شدم و چون بار سفر بستم ، دخترم حُلّه اى آورد و گفت : اين پارچه را در خراسان بفروش و با پول آن انگشتر فيروزه اى برايم خريدارى نما. پس آن حُلّه را گرفتم و در ميان لباس ها و ديگر وسائل خود قرار دادم و حركت كردم ، وقتى به شهر مرو رسيدم در يكى از ❄️مسافرخانه ها اتاقى گرفتم و ساكن شدم . هنوز خستگى راه از بدنم بيرون نرفته بود كه دو نفر نزد من آمدند و اظهار داشتند: ما از طرف حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام آمده ايم ، چون يكى از دوستان ما فوت كرده و از دنيا رفته است ، براى كفن او نياز به حُلّه اى داريم كه شما همراه آورده اى ؟ ❄️و من به جهت خستگى راه آن را فراموش كرده بودم ، لذا گفتم : من چنين پارچه و حُلّه اى همراه ندارم و آن ها رفتند؛ ولى پس از لحظاتى بازگشتند و گفتند: امام و مولاى ما، حضرت رضا عليه السلام سلام رسانيد و فرمود: حُلّه مورد نظر ما همراه تو است ، كه دخترت آن را به تو داده تا برايش ‍ بفروشى و انگشتر فيروزه اى تهيّه نمائى ؛ و تو آن را در فلان بسته ، كنار ديگر لباس هايت قرار داده اى . ❄️پس آن را از ميان وسائل خود خارج گردان و تحويل ما بده ؛ و اين هم قيمت آن حُلّه است ، كه آورده ايم . ❄️پس پول ها را گرفتم و آن حُلّه را بيرون آوردم و تحويل آن ها دادم ، آن گاه با خود گفتم : بايد مسائل خود را از آن حضرت سؤ ال نمايم و سؤ ال هاى خود را روى كاغذى نوشتم و فرداى آن روز، جلوى درب منزل حضرت رفتم كه با جمعيّت انبوهى مواجه شدم و ممكن نبود كه بتوانم از ميان آن جمعيّت وارد منزل حضرت شوم . ❄️در نزديكى منزل حضرت رضا عليه السلام كنارى ايستادم و با خود مى انديشيدم كه چگونه و از چه راهى مى توانم وارد شوم و نوشته خود را تحويل دهم تا جواب آن ها را مرقوم فرمايد؟ ❄️در همين فكر و انديشه بودم ، كه ناگهان شخصى كه ظاهرا خدمت گذار امام رضا عليه السلام بود نزديك من آمد و اظهار داشت : اى علىّ بن احمد! اين جواب مسائلى كه مى خواستى سؤ ال كنى . ❄️وقتى نوشته را دريافت كردم ، ديدم جواب يكايك سؤ ال هايم مى باشد كه جواب آن ها را برايم ارسال نموده بود، بدون آن كه آن ها را تحويل داده باشم ، حضرت از آنها اطّلاع داشته است . 📚مناقب ابن شهرآشوب : ج 4، ص 341، كشف الغمّة : ج 2، ص 102، الثّاقب فى المناقب : ص 479، ح 406. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴 🔆آرایشگر و امام رضا علیه السلام 🥀هنگامیکه امام رضا علیه السلام به سمت مرو میآمدند بعد از نیشابور کاروانسرایی رسیدند و کاروان متوقف شد. 🥀بر اساس دستور مأمون، ماموران اجازه ارتباط گیری مردم با امام را نمی‌دادند تا اینکه پیرمردی عاشق امام رضا ـ علیه‌السلام ـ شغل و هنر خود را بهانه کرد تا امام زمان خویش را ببیند. او به بهانه اصلاح و آرایش سر و صورت امام رضا ـ علیه‌السلام ـ خود را به حضرت رساند و توفیق دیدار امام زمانش را به دست آورد و امام رخصت دادند و مشغول کار شد. پیرمرد هنگام آرایش موهای امام، از اشتیاق دیدن آن حضرت صحبت میکرد که یک لحظه فکر کرد: 🥀 ای کاش از امام تقاضای اجرت کند‌‌‌ تا این فکر به ذهنش رسید، در همان لحظه امام رضا ـ علیه‌السلام ـ با اشاره به سنگی که به‌وسیله آن قیچی خود را تیز میکرد آن را تبدیل به طلا کردند. 🥀این پیرمرد بامعرفت به امام عرض کرد: ای امام رئوف، من اجرت دنیوی نمی‌خواهم من صباحی بیش زنده نیستم؛ چرا که عمر خود را گذرانده‌ام ؛ من پیراهنی از شما میخواهم که با آن نماز خوانده‌اید و عبادت خدا را کرده‌اید تا کفنم باشد و خداوند به‌واسطه آن عذاب و فشار قبر را از من بردارد. 🥀امام رضا ـ علیهالسالم ـ دستور دادند که یکی از لباس‌هایشان را به پیرمرد بدهند، در این لحظه پیرمرد به ذهنش رسید تا درخواست دیگری داشته باشد پس گفت: ای مولی! من از سکرات موت می‌ترسم و بزرگواری کنید و لحظه مرگ در کنار من باشید که امام پذیرفتند. 🥀پیرمرد با خوشحالی لباس و وسایل سلمانی خود را بدون نگاه به سنگ طلا برداشت و خداحافظی کرد. آن حضرت فرمودند: سنگ طلایت را بردار ما آنچه را که دادیم پس نمیگیریم. 🥀(این خاندان، خاندان کرم هستند تا کسی را راضی نکنند دست از بخشش و کرم برنمیدارند مخصوصاً که لقب رضا ـ علیه‌السلام ـ را خداوند متعال به ایشان عنایت فرموده است.) 🥀روزی اطرافیان امام دیدند حضرت رضا ـ علیه‌السلام ـ فرمودند: »لبیک لبیک لبیک« و بعد از آن هرچه به دنبال آن حضرت گشتند ایشان را نیافتند تا اینکه آن حضرت آمد و ماجرای این پیرمرد سلمانی را تعریف کردند و فرمودند اکنون لحظه جان دادن او بود. من هم بر بالینش حاضر شدم تا به آسانی جان داد. 📚همای سعادت، همائی واعظ، ص ۱۱ 🏴🏴🏴🏴🏴
با اجازه مادر سادات رخت عزای پسرش را نه از جان بلکه از تن در می‌آوریم و می‌گوییم ای حسین داغ تو تا ابد در سینه ما خواهد ماند... 🔹حلولِ ماهِ ربیع الاول ماهِ شادی و شادمانیِ اهل بيت(ع) را تبریک عرض می‌کنیم. 🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿 🍃🌹از بایزید بسطامی پرسیدند: علامت محبت خدا چیست؟ 🍃🌹بایزید گفت: آنکسی که خدا او را دوست دارد سه خصلت بدو دهد: 🍃🌹سخاوتی چون سخاوت دریا محبتی چون محـبت آفتــاب و تواضعی چون تواضع زمین 🌿🌿🌿🌿🌿
🦋🔅🦋🔅🦋🔅🦋🔅🦋 🔆موسی علیه‌السلام و صورت بر خاک ✨امام صادق علیه‌السلام فرمود: «حضرت موسی علیه‌السلام وقتی نماز می‌خواند، از جا برنمی‌خاست تا اینکه گونه راست و چپ خود را بر زمین می‌نهاد.» ✨امام باقر علیه‌السلام فرمود: «خدا به موسی وحی کرد: میدانی چرا تو را برای سخن گفتن با خود برگزیدم و دیگری را انتخاب نکردم؟» عرض کرد: ✨«نه!» فرمود: «ای موسی! من به همه‌ی بندگان نظر کردم، از تو متواضع‌تر و ذلیل‌تر نسبت به خودم نیافتم که پس از هر نماز دو طرف صورت بر خاک می‌گذاری.» 📚مکارم الاخلاق، ج 2، ص 42 🔆🔆امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «رسولان خدای سبحان، ترجمان حق و سفیران میان خالق و مخلوق هستند.» 📒غررالحکم، ج 1، ص 469 🦋🦋🦋🦋🦋🦋