▪️▪️▪️▪️▪️
#داستان_آموزنده
🦋🦋بيابانگردان دانشمند
بيابانگردى، رسول (ص) را گفت: يا رسول الله!حساب خلق كه كند فردا؟
گفت: حق تعالى.
گفت: اين حساب، خود كند يا به ديگران واگذارد و آنان از بنده حساب كشند؟
رسول (ص) گفت: خود كند .
اعرابى بخنديد .
رسول (ص) گفت: (( بخنديدى اى اعرابى!))
گفت: آرى، كه كريم چون دست يابد عفو كند، و چون حساب كشد، سخت نگيرد.
رسول (ص) گفت: راست گفتى، كه هيچ كريم نيست از خداى تعالى كريمتر.
پس گفت: اين اعرابى، فقيه است .
تو مگو ما را بدان شه بار نيست - - با كريمان، كارها دشوار نيست
📚حكايت پارسايان، رضا بابايى
▪️▪️▪️▪️▪️
▪️▪️▪️▪️▪️
💠 سخن بس گوهربار امام حسن مجتبی علیه السلام:💠
قیل له:
💮 لأی شَی ء لا نَراک تَرُدُّ سائِلا وَ إنْ کنْتَ عَلی ناقَة؟
💮 فقال-🌟 علیه السلام-:
💎«إنّی للهِ سائِلٌ، وَ فیهِ راغِبٌ، وَأَنا أَسْتَحْیی أنْ أَکونَ سائِلا وَأَرُدُّ سائِلا، وَ إِنَّ اللهَ عَوَّدَنی عادَةً أَنْ یفیضَ نِعَمه عَلَی وَ عَوَّدْتُهُ أَنْ أَفیضَ نِعَمَهُ عَلَی النّاسِ فَأَخْشی إنْ قَطَعْتُ العادَةِ أَنْ یمْنَعَنی العادَةَ.» وَ أَنْشَدَ یقُولُ:
إذا ما أَتانی سائِلٌ قُلْتُ مَرْحَباً بِمَنْ فَضْلُهُ فَرْضٌ عَلَی مُعَجَّلٌ
وَ مِنْ فَضْلِهِ فَضْلٌ عَلی کلِّ فاضِل وَأَفْضَلَ أَیامِ الفَتی حینَ یسْأَلُ.
💮 شخصی از امام حسن مجتبی (علیه السلام) پرسید چرا به هیچ نیازمندی که درخواست کمک میکند جواب رد نمیدهید حتی اگر سوار بر شتر (و در حال حركت) باشيد؟!
🌟 امام فرمود:
💎 به راستی كه من هم گدای خدايم و در اين گدايی خود به درگاه خدا چشم اميد دارم (و راغبم)؛
و شرم دارم که خود سائل باشم و سائلی را رد کنم.
👈 خدای بزرگ، مرا به برنامهای عادت داده است که همواره نعمتهایش را بر من فرو میریزد
و من هم او را چنان عادت دادهام که نعمتهایش را به مردم میبخشم.
👈 میترسم اگر اين عادتم را ترک کنم،
او نیز عادتش را واگذارد‼️
آنگاه این شعر را خواند:
(هرگاه سائلی به نزد من آید به او خوش آمد و آفرین میگویم، زیرا بخشش نمودن به او بر من واجب است.)
(و هر بخشندهای که به سائل بخشش نماید به فضیلت رسيده، و نیکوترین روزهای #جوانمرد روزی است که از او #درخواست_کمک شود.»
📚 احقاق الحق (قاضي نورالله شوشتري): ج۲۶، ص۴۴۵
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🥀🥀🥀🥀🥀
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#قرعهکشی_برای_رفتن_به_قربانگاه_کومله!!
🌷وقتی به سقز رسیدیم، صدای خواندن دعای کمیل ما را به سمت خود کشید. کسی که دعا میخواند، در بین دعا خاطرهای از آن منطقه تعریف کرد و گفت: «کومولهها ده نفر از سربازهای ارتش را اسیر کردند و گفتند: ما به شرطی گروگانها را پس میدهیم که یک پاسدار به ما بدهید. یکی از برادران سپاه داوطلب شد و گفت: من حاضرم بروم. برادران دیگر اعتراض کردند و گفتند: ما هم میخواهیم برویم. قرعهکشی شد و قرعه به نام همان داوطلب اولی درآمد. او رفت و ما....
🌷و ما با دوربین نگاه میکردیم. منافقین آن پاسدار را گرفتند و به غیر از یک سرباز، نه اسیر را آزاد کردند. با چشمانمان دیدیم که اول لباس فرم آن سپاهی را سالم درآوردند و بعد مثل وحشیها با چاقو بر سر او ریختند و هر کدام تکهای از بدنش را کندند. هر کسی این منظره را با دوربین نگاه میکرد، حالش بد میشد. بعد کومولهها بدن تکهتکه شده را داخل پلاستیک گذاشتند و لباس سپاه را رویش قرار دادند و به آن سرباز گفتند: این هم پاسدار شما، حالا برو.»
#راوی: جانباز سرافراز سعید بلوری از رزمنده گردان تخریب لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
📚 کتاب "روزهای جنگی سعید"
❌️❌️ امنیت اتفاقی نبوده و نیست!!
🥀🥀🥀🥀🥀
▪️▪️▪️▪️▪️
#داستان_آموزنده
🔆علی عابد در زندان
🌼در میان فرزندان امام حسن مجتبی علیهالسلام که منصور دوانیقی آنها را زندانی کرد و در زندان فوت شد، یکی «علی عابد» (علی بن حسن مثلث) بود که از نظر عبادت و یاد خدا و صبر ممتاز بود.
🌻هنگامیکه منصور، سادات و بنی الحسن را در زندان حبس کرد، بهقدری زندان تاریک بود که روز و شب معلوم نمیشد مگر بهواسطهی اذکار و مستحبّاتِ همین علی عابد بود، زیرا چنان مرتّب و متوالی بود که دخول وقت نمازها را میفهمیدند.
🌼یک روز «عبدالله بن حسن مثنی» از سختی زندان و سنگین بودن زنجیر بیاندازه ناراحت شده و به علی عابد گفت: «ابتلاء و گرفتاری ما را میبینی، از خدا نمیخواهی ما را از این بلا نجات دهد؟»
🌻علی عابد کمی مکث کرد و آنگاه فرمود: عمو جان برای ما در بهشت درجهای است که به آن نمیرسیم مگر صبر به این بلاها و یا شدیدتر از اینها؛ و برای منصور جایگاهی است در جهنّم که به آن نمیرسد مگر آنچه درباره ما روا میدارد.
🌼اگر بر این گرفتاری و شداید صبر کنیم، بهزودی راحت خواهیم شد، چون مرگ ما نزدیک شده است. اگر میل داری، برای نجات خود دعا میکنیم، لکن منصور به آن مرتبهای که در جهنّم دارد، نخواهد رسید؛ عبدالله گفت: صبر میکنیم.
🌻سه روز نگذشت که علی عابد در حال سجده از دنیا رفت. عبدالله گمان کرد که در خواب است، گفت: پسر برادرم را بیدار کنید، همینکه او را حرکت دادند دیدند بیدار نمیشود و فهمیدند از دنیا رفته است.
📚پند تاریخ، ج 2، ص 172 -مقتل خوارزمی، ج 2، ص 108
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 ویژه #استوری ؛ #تصویری | #شهادت_امام_رضا
▪️ امام رضا منو دوباره دعوتم کن... 🖤
🎙 #حسین_طاهری
🏴🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤کوثر اشک من
🕯از ساغر و پیمانه، توست
🖤دل آتش زدهام،
🕯شمع عزا خانه تـوست
🖤جگر سوخته،
🕯خاکستر پروانه تـوست
🖤شعلههای دلم
🕯از آه غریبـانه تـوست
🏴شهادت امام رضا(ع)
بر تمـام شیعیـان تسلیت بـاد 🏴
🖤🖤🖤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زیارت_از_راه_دور
امشب که شب شهادت امام رضاست...از دور و نزدیک...چشمانمان را ببندیم...دستی روی سینه بگذاریم و...با سلامی...زائر امام هشتم شویم
🖤التماس دعای فرج ان شاءالله🖤
🕊✨ أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج
🏴🏴🏴🏴
4_5994622082799897336.mp3
23.81M
🏴روی قلبم حک شده
یا علی ابن موسی الرضا .
(علیه السلام)
◾حضرت #على_بن_موسى_الرضا علیهماالسلام فرمودند:
«به راستى در #خراسان بقعهايست كه در زمان آينده محل رفت و آمد #فرشتگان شود؛ پياپى فوجى از آسمان فرود آيند و فوجى بالا روند تا در صور بدمند.»
⁉️ به او عرض شد يابن رسول الله، آن كدام بقعه است؟
🌅 فرمود: «زمين #طوس است و آن به خدا باغى است از باغهاى بهشت؛ هر كه مرا در آن بقعه زيارت كند، چون كسى باشد كه #رسول_خدا صلیاللهعلیهوآله را زيارت كرده و بنويسد خداى تبارک تعالى برايش بدان ثواب #هزار_حج_مبروره و #هزار_عمره_مقبوله و من و پدرانم #شفيعان او باشيم در روز قيامت.¹»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌 ۱. عيون أخبار الرضا علیهالسلام، ج۲، ص۲۸۶؛ أمالی، شيخ صدوق، ص۱۱۹.
🏴🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅علامه طباطبایی(ره):
🔻هروقت خواستید حاجت خود را از امام رضا (علیه السلام) بگیرید،او را به مادرش حضرت زهرا (علیهاالسلام) ،قسم بدید.
🖤🖤🖤🖤
🏴🏴🏴🏴🏴
🏴امام رضا(ع): بدان كه هر كس مرا در غربتم زيارت كند خداوند ثواب صد هزار شهيد و صد هزار صديق و صد هزار حاجى و عمره گزار و صد هزار مجاهد مى دهد و با ما محشور مى شود و در درجات عالى بهشت رفيق ماست.
▪️5سال آخر امامت علی بن موسی الرضا (ع) در زمان خلافت عبدلله مامون گذشت.او که ارکان حکومت خویش را متزلزل می دید، با ارائه پیشنهاد مزورانه ولایت عهدی به امام رضا (ع)، در پی این بود که با این پیشنهاد و تهدید ایشان به قبول این پیشنهاد که به هیچ عنوان مورد قبول امام نبود، به 3هدف خویش دست یابد:
1- دورساختن وجود امام رضا از مدینه و خنثی سازی هرگونه قیام شیعیان و نیز بنی عباس بر علیه حکومت نامشروع خود
2- با آوردن امام به مرو و تحمیل ولایت عهدی به ایشان، مقداری از فشارها و تهدیدهای احتمالی از سوی علویان و ایرانیان را فرو نشاند.
3- مردم با دیدن حضور امام رضا علیه السلام در دستگاه خلافت مأمون، از شورش و مخالفت منصرف شوند.
▪️خادم امام رضا علیه السلام می گوید:پس از آن که ولایت عهدی امام رضا علیه السلام استقرار یافت، دیدم که امام علیه السلام دست هایش را به سوی آسمان بلند کرده، به خدا چنین عرض کرد: «خدایا، تو می دانی که من در مورد قبول ولایت عهدی ناگزیر شدم. پس مرا مورد بازخواست قرار نده، چنان که بنده و پیامبرت یوسف علیه السلام را هنگامی که حکومت مصر را به دست گرفت، بازخواست نکردی».
▪️امام رضا علیه السلام با قبول ولایت عهدی اجباری هم چون امام حسن علیه السلام که صلح تحمیلی معاویه را پذیرفتند به مردم فهماندند که سیاستش از سیاست مأمون کاملاً جداست و در گفت وگو با مأمون درباره خلافت، با کمال صراحت به مأمون فرمود:
«تو چکاره ای که خلافت را به من واگذاری؟ اگر خلافت را خدا به تو داده، تو نمی توانی آن را به دیگری واگذاری، و اگر خدا به تو نداده، چه حقّی داری که درباره آن تصمیم بگیری».
▪️مامون وقتی صراحت گفتار و رفتار امام رضا را دید، دریافت که گفتار و رفتار آن حضرت در نهایت موجب ضعف و تزلزل حکومت او می شود؛ لذا تصمیم گرفت که آن حضرت را به گونه ای از میان ببرد. ولی کاملاً مراقب بود که این عمل به طور کاملاً محرمانه انجام گیرد تا مسئله جدیدی برای حکومتش پیش نیاید. لذا با مسموم کردن آن حضرت به هدف خود رسید. امام علیه السلام در روز آخر صفر بر اثر زهر مسموم و دعوت حق را لبیک گفت و به اجداد پاکش پیوست.
▪️مردم و دوستداران آن امام وقتی که خبر شهادت حضرت را شنیدند ازدحام کردند و گفتند که مأمون با نیرنگ امام علیه السلام را کشته است. مأمون شخصی را نزد مردم فرستاد و گفت تشییع جنازه به فرصتی دیگر موکول شده است. مأمون از ترس این که آشوبی برپا شود مردم را با این ترفند متفرق کرد و دستور داد جنازه آن حضرت را شبانه غسل دادند و به خاک سپردند.
▪️امام رضا علیه السلام هم چون اجداد پاکش، قبل از هر چیز، بنده خالص خدا بود و همه چیز را در خط بندگی خدا دنبال می کرد. زهد و عبادت و راز نیاز و مناجات و سجده های طولانی او، نشان می داد که دلداده خداست. رجاء بن ضحاک سرپرست مأموران مأمون که مسئولیت آوردن امام را از مدینه به خراسان برعهده داشت، در این باره می گوید: «سوگند به خدا، مردی را ندیدم که با تقواتر از امام رضا علیه السلام باشد و در همه ساعات زندگی یاد خدا کند و به اندازه او خوف از عقاب خدا را در دل داشته باشد».
🌹 امام رضا علیه السلام فرمودند: لا یستَکمِلُ عَبدٌ حقیقةَ الایمانِ حَتَّى تَکونَ فیهِ خِصالُ ثَلاثٍ: اَلتَّفقُّهُ فِى الدّینِ وَحُسنُ التَّقدیرِ فِى المَعیشَةِ، وَالصَّبرُ عَلَى الرَّزایا؛
♦️هیچ بنده اى حقیقت ایمانش را کامل نمیکند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین شناسى، تدبر نیکو در زندگى، و شکیبایى در مصیبت ها و بلاها.
📚بحار الانوار، ج 78، ص 339، ح1
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴
🔆خبر از غيب و خريد كفن
❄️علىّ بن احمد وشّاء - كه يكى از اءهالى كوفه و از دوستان و مواليان اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام است - حكايت كند:
❄️روزى به قصد خراسان عازم مسافرت شدم و چون بار سفر بستم ، دخترم حُلّه اى آورد و گفت : اين پارچه را در خراسان بفروش و با پول آن انگشتر فيروزه اى برايم خريدارى نما.
پس آن حُلّه را گرفتم و در ميان لباس ها و ديگر وسائل خود قرار دادم و حركت كردم ، وقتى به شهر مرو رسيدم در يكى از
❄️مسافرخانه ها اتاقى گرفتم و ساكن شدم .
هنوز خستگى راه از بدنم بيرون نرفته بود كه دو نفر نزد من آمدند و اظهار داشتند: ما از طرف حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام آمده ايم ، چون يكى از دوستان ما فوت كرده و از دنيا رفته است ، براى كفن او نياز به حُلّه اى داريم كه شما همراه آورده اى ؟
❄️و من به جهت خستگى راه آن را فراموش كرده بودم ، لذا گفتم : من چنين پارچه و حُلّه اى همراه ندارم و آن ها رفتند؛ ولى پس از لحظاتى بازگشتند و گفتند: امام و مولاى ما، حضرت رضا عليه السلام سلام رسانيد و فرمود: حُلّه مورد نظر ما همراه تو است ، كه دخترت آن را به تو داده تا برايش بفروشى و انگشتر فيروزه اى تهيّه نمائى ؛ و تو آن را در فلان بسته ، كنار ديگر لباس هايت قرار داده اى .
❄️پس آن را از ميان وسائل خود خارج گردان و تحويل ما بده ؛ و اين هم قيمت آن حُلّه است ، كه آورده ايم .
❄️پس پول ها را گرفتم و آن حُلّه را بيرون آوردم و تحويل آن ها دادم ، آن گاه با خود گفتم : بايد مسائل خود را از آن حضرت سؤ ال نمايم و سؤ ال هاى خود را روى كاغذى نوشتم و فرداى آن روز، جلوى درب منزل حضرت رفتم كه با جمعيّت انبوهى مواجه شدم و ممكن نبود كه بتوانم از ميان آن جمعيّت وارد منزل حضرت شوم .
❄️در نزديكى منزل حضرت رضا عليه السلام كنارى ايستادم و با خود مى انديشيدم كه چگونه و از چه راهى مى توانم وارد شوم و نوشته خود را تحويل دهم تا جواب آن ها را مرقوم فرمايد؟
❄️در همين فكر و انديشه بودم ، كه ناگهان شخصى كه ظاهرا خدمت گذار امام رضا عليه السلام بود نزديك من آمد و اظهار داشت :
اى علىّ بن احمد! اين جواب مسائلى كه مى خواستى سؤ ال كنى .
❄️وقتى نوشته را دريافت كردم ، ديدم جواب يكايك سؤ ال هايم مى باشد كه جواب آن ها را برايم ارسال نموده بود، بدون آن كه آن ها را تحويل داده باشم ، حضرت از آنها اطّلاع داشته است .
📚مناقب ابن شهرآشوب : ج 4، ص 341، كشف الغمّة : ج 2، ص 102، الثّاقب فى المناقب : ص 479، ح 406.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴
🔆آرایشگر و امام رضا علیه السلام
🥀هنگامیکه امام رضا علیه السلام به سمت مرو میآمدند بعد از نیشابور کاروانسرایی رسیدند و کاروان متوقف شد.
🥀بر اساس دستور مأمون، ماموران اجازه ارتباط گیری مردم با امام را نمیدادند تا اینکه پیرمردی عاشق امام رضا ـ علیهالسلام ـ شغل و هنر خود را بهانه کرد تا امام زمان خویش را ببیند. او به بهانه اصلاح و آرایش سر و صورت امام رضا ـ علیهالسلام ـ خود را به حضرت رساند و توفیق دیدار امام زمانش را به دست آورد و امام رخصت دادند و مشغول کار شد. پیرمرد هنگام آرایش موهای امام، از اشتیاق دیدن آن حضرت صحبت میکرد که یک لحظه فکر کرد:
🥀 ای کاش از امام تقاضای اجرت کند تا این فکر به ذهنش رسید، در همان لحظه امام رضا ـ علیهالسلام ـ با اشاره به سنگی که بهوسیله آن قیچی خود را تیز میکرد آن را تبدیل به طلا کردند.
🥀این پیرمرد بامعرفت به امام عرض کرد: ای امام رئوف، من اجرت دنیوی نمیخواهم من صباحی بیش زنده نیستم؛ چرا که عمر خود را گذراندهام ؛ من پیراهنی از شما میخواهم که با آن نماز خواندهاید و عبادت خدا را کردهاید تا کفنم باشد و خداوند بهواسطه آن عذاب و فشار قبر را از من بردارد.
🥀امام رضا ـ علیهالسالم ـ دستور دادند که یکی از لباسهایشان را به پیرمرد بدهند، در این لحظه پیرمرد به ذهنش رسید تا درخواست دیگری داشته باشد پس گفت: ای مولی! من از سکرات موت میترسم و بزرگواری کنید و لحظه مرگ در کنار من باشید که امام پذیرفتند.
🥀پیرمرد با خوشحالی لباس و وسایل سلمانی خود را بدون نگاه به سنگ طلا برداشت و خداحافظی کرد. آن حضرت فرمودند: سنگ طلایت را بردار ما آنچه را که دادیم
پس نمیگیریم.
🥀(این خاندان، خاندان کرم هستند تا کسی را راضی نکنند دست از بخشش و کرم
برنمیدارند مخصوصاً که لقب رضا ـ علیهالسلام ـ را خداوند متعال به ایشان عنایت
فرموده است.)
🥀روزی اطرافیان امام دیدند حضرت رضا ـ علیهالسلام ـ فرمودند: »لبیک لبیک لبیک« و بعد از آن هرچه به دنبال آن حضرت گشتند ایشان را نیافتند تا اینکه آن حضرت آمد و ماجرای این پیرمرد سلمانی را تعریف کردند و فرمودند اکنون لحظه جان دادن او بود. من هم بر بالینش حاضر شدم تا به آسانی جان داد.
📚همای سعادت، همائی واعظ، ص ۱۱
🏴🏴🏴🏴🏴
🌿🌿🌿🌿🌿
🍃🌹از بایزید بسطامی پرسیدند:
علامت محبت خدا چیست؟
🍃🌹بایزید گفت:
آنکسی که خدا
او را دوست دارد
سه خصلت بدو دهد:
🍃🌹سخاوتی چون سخاوت دریا
محبتی چون محـبت آفتــاب
و تواضعی چون تواضع زمین
🌿🌿🌿🌿🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ فتح الفتوح امام رضا علیه السلام
🌿🌿🌿🌿🌿
🦋🔅🦋🔅🦋🔅🦋🔅🦋
#داستان_آموزنده
🔆موسی علیهالسلام و صورت بر خاک
✨امام صادق علیهالسلام فرمود: «حضرت موسی علیهالسلام وقتی نماز میخواند، از جا برنمیخاست تا اینکه گونه راست و چپ خود را بر زمین مینهاد.»
✨امام باقر علیهالسلام فرمود: «خدا به موسی وحی کرد: میدانی چرا تو را برای سخن گفتن با خود برگزیدم و دیگری را انتخاب نکردم؟»
عرض کرد:
✨«نه!» فرمود: «ای موسی! من به همهی بندگان نظر کردم، از تو متواضعتر و ذلیلتر نسبت به خودم نیافتم که پس از هر نماز دو طرف صورت بر خاک میگذاری.»
📚مکارم الاخلاق، ج 2، ص 42
🔆🔆امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «رسولان خدای سبحان، ترجمان حق و سفیران میان خالق و مخلوق هستند.»
📒غررالحکم، ج 1، ص 469
🦋🦋🦋🦋🦋🦋
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
💠 لیلة المبيت شب فداکاری مولی الموحدین حضرت علی علیه السلام
✍ ليلة المبيت شبی است که حضرت علی علیه السلام به جای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بستر آن حضرت خوابید تا رسول خدا(ص) از توطئه قتلی که مشرکان مکه برای او ریخته بودند بتواند جان سالم به در ببرد واز مكه به مدينه هجرت بنماید.
🔸این هجرت در سال سیزدهم بعثت رخ داد که مبدا تاریخ قمری قرار گرفت.(1)
🔸فداکاری حضرت علی (ع) در لیله المبیت یکی از فضائل امام (ع) است و در شان آن حضرت، آیه 207 سوره بقره نازل شد:
☀️ «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَءُوفُ بِالْعِبَادِ؛ و از ميان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مىفروشد، و خدا نسبت به بندگان مهربان است.»
🔸 ابنابىالحديد كه از علماى قرن هفتم اهلسنّت است، در شرح نهجالبلاغه خود آورده است؛ تمام مفسّران گفتهاند، اين آيه درباره علىبنابىطالب (ع) نازل شده است كه در ليلةالمبيت در بستر رسول خدا (ص) خوابيد.
🔸 و اين موضوع در حدى از تواتر است كه جز كافر يا ديوانه آنرا انكار نمىكند.( 2)
---------------------------
(۱) تاریخ طبری، ج 2، ص 253
(۲) شرح نهجالبلاغه، ج 13، ص 262
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱
#داستان_آموزنده
🔆درمان خرابى دندان و زبان در خواب و بيدارى
✨شخصى به نام ابواحمد، عبداللّه صفوانى حكايت كند
💫روزى به همراه قافله اى از خراسان عازم كرمان شدم ، در بين راه دزدان و راهزنان ، راه را بر ما بستند و تمام اموال و وسائل ما را غارت كرده و به يغما بردند.
💫در اين ميان ، يكى از همراهان ما را كه مشهور بود، دست گير كردند و او را مدّتى در يَخ و برف نگه داشته و دهانش را پر از يخ و برف كردند، به طورى كه بعد از آن قدرت و توان بر سخن گفتن و غذا خوردن را نداشت .
💫پس از آن ، اين شخص در عالم خواب ديد كه به او گفته شد: حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام در مسير راه خراسان مى باشد، چنانچه درمان زبان و دندان هايت را مى خواهى ، نزد آن حضرت برو، كه درمان مى نمايد.
💫و در همان عالم خواب ، امام عليه السلام را مشاهده كرد و مشكل دهان خود را با آن بزرگوار در ميان گذاشت ؛ و تقاضاى معالجه و درمان دندان ها و زبانش را كرد؟
💫امام عليه السلام فرمود: مقدارى كُمّون - زيره - و سعتر - مَرزه ، آويشم - با قدرى نمك تهيّه كن و آن ها را در هم و يك جا بكوب تا تمامى آن ها پودر شود.
💫سپس چند مرتبه با اين پودر، دهانت را شستشو بده تا ناراحتى زبان و دندان هايت بر طرف و بهبودى حاصل شود.
💫بعد از آن كه آن شخص از خواب بيدار شد، اهميّتى به آنچه در عالم خواب ديده بود نداد، تا آن كه وارد شهر نيشابور شد؛ و از محلّ سكونت حضرت سؤ ال كرد؟
💫به او گفتند: حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام از نيشابور به سمت خراسان حركت كرده است .
💫بدين جهت ، آن مرد نيز به سمت خراسان حركت كرد؛ و در منزلى به نام رباط سعد، امام عليه السلام را ملاقات نمود.
💫پس به محضر مبارك حضرت وارد شد و جريان خود را به طور مشروح براى حضرت بازگو نمود؛ و سپس اظهار داشت :
💫ياابن رسول اللّه ! از شما خواهش مى كنم دوائى را براى درمان و بهبودى دندان ها و زبانم معرّفى فرما كه بتوانم به آسانى غذا بخورم و سخن بگويم ؟
💫حضرت به آن شخص فرمود: همان داروئى را كه در خواب برايت گفتم ، تهيّه كن و به همان كيفيّت مورد استفاده قرار بده ، و عمل نما تا خوب شوى .
آن مرد اظهار داشت : اى پسر رسول خدا! چنانچه ممكن باشد يك بار ديگر آن را تكرار فرما؟
💫حضرت فرمود: مقدارى كُمّون و سعتر را با مقدارى نمك تهيّه كن و آن ها را به طورى مخلوط كن و بكوب تا يك جا پودر شود و سپس چند مرتبه مقدارى از آن ها را داخل دهان گردان و شستشو بده تا بهبودى حاصل شود؛ و ناراحتى آن برطرف گردد.
💫پس از آن كه آن شخص ، همان دارو را طبق دستور حضرت تهيّه نمود و مورد استفاده قرار داد، عافيت و سلامتى كامل خود را باز يافت ؛ و همانند قبل به طور معمول غذا مى خورد و سخن مى گفت .
💫ثعالبى نيز - كه يكى از علماء اهل سنّت است - گويد: و من خودم آن مرد را ديدم و همين حكايت را از زبان او شنيدم.
📚إ علام الورى طبرسى : ج 2، ص 58 57، عيون اءخبارالرّضا عليه السلام : ج 2، ص 211، ح 16، الثّاقب فى المناقب : ص 484، ح 413.
🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🌼🦋
زُلال باشید...
🪴
پرندگان
به برکه های آرام پناه می برند
🌻
و انسانها
به دلهای پاک...
🍀
زیرا دلهای پاک،
همچون برکه های آرام اند
و دیگران بدونِ هیچ وحشتی به آنها اعتماد میکنند؛
🌿
پس خوشا بحالِ کسانی که مایه ی آرامشِ دیگران هستند...🌱
🍃🍃🍃🍃