فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «دانشجوی منتظر»
👤 استاد #رائفی_پور
⁉️ چقدر برای ظهور آمادهای دانشجو؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ حکمت وجود فتنه ها در آخرالزمان به خصوص فتنه اکبر
👤⚘استاد رائفی پور⚘
⚠️فتنه های آخرالزمان بسیار شدید هستند
🌴تنها راه نجات تکیه به .. امام زمان است
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🤲
⭕️ سه گروه مخالف ظهور
1️⃣ گروه اول از مخالفان ظهور، آدمهای پستهمت و خودخواهی هستند که دنبال آبادی همۀ جهان نیستند.
2️⃣ طبق روایت،ظهور وقتی خواهد بود که نظریات مدعی ادارۀ زندگی بشر به بن بست رسیده باشند و بشر از انواع نظامهای حکومتی غیر ولایی مأیوس شده باشد. گروه دوم مخالفین ظهور آنهایی هستند که امید دارند غرب وشرق عالم راهی برای سعادت بشر باز کنند. در واقع، غربزدهها مخالف ظهورند! اینها دنبال جامعۀ مدنی غربی هستند نه جامعۀ مهدوی! مدینۀ #فاضله اینها جوامع عقبماندۀ اروپایی و آمریکایی است که رذلترین انسانها بر آنها حکومت میکنند. اینها رشد و سعادت را در آنجا میدانند، و لذا دنبال ظهور مهدی فاطمه نیستند.
3️⃣ سومین گروه مخالفین ظهور، مسئولانی هستند که نانشان فعلاً در روغن است و دوست دارند اول نان خودشان در روغن باشد و بعد خدمت کنند؛ اینها بهدرد امام زمان نمیخورند و طبیعتاً اینها برای فرج هم دعا نمیکنند! چون حضرت به دولتمردانش سخت میگیرد و به آنها جز نان خشک و لباس خشن نخواهد داد! (إِلَّا أَکْلُ الْجَشِبِ وَ لُبْسُ الْخَشِن؛ دعوات راوندی/296) و مسئولانی که اول دنبال نان خودشان هستند را دور خواهد انداخت..
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🤲
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_567
ارشیا بلند شد و در حالی که آستین هایش را بالا می زد وارد آشپزخانه می شد.
ترنج داشت از یخچال بسته قارچ را بیرون می کشید. به ارشیا که دست به سینه او را تماشا می کرد گفت:
_قارچ که دوست داری؟
ارشیا به طرف او آمد و گفت:
_نه.
ترنج با تعجب و سوال به طرف او برگشت و گفت:
_نه؟
ارشیا به چشمان ترنج خیره شد و گفت:
_من فقط تو رو دوست دارم.
ترنج زود نگاهش را گرفت و گفت:
-لوس.
بعد بسته قارچ را داد دست ارشیا که باز هم داشت برای خودش می خندید و به او گفت:
-بیا اینا رو بشور و خرد کن تا من بقیه مواد و آماده کنم.
ارشیا چشمی گفت و رفت سمت سینک ظرفشوئی.
ترنج مواد دیگر را از یخچال بیرون کشید ومشغول شد.
ارشیا داشت سعی می کرد قارچ ها را یک اندازه خرد کند.
ترنج با دیدن او خندید و گفت:
-می دونی ارشیا یک سوالی چند وقتی هست تو کله من داره رژه می ره.
ارشیا دست از کارش کشید و گفت:
-چی هست؟
-اینکه تو و ماکان با این همه تفاوت اخلاقی و فکری چه جوری با هم دوست موندین؟
ارشیا شانه ای بالا انداخت و گفت:
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_568
-باور کن این برای خودمون هم سواله. ولی بازم می گم درباره ماکان قضاوت بد نکن من می دونم پسر خوبیه.
ترنج دلش نمی خواست فعلا به این موضوع فکر کند و ان نهار دو نفره استثنائی با ارشیا را خراب کند.
بنابراین چیزی نگفت و به کارش مشغول شد.
نهار را در کنار هم با خنده و شوخی خوردند و ترنج بالاخره آرام شد.
ارشیا همان ارشیای دوست داشتنی خودش بود.
بعد نهار هم ترنج چای را دم کرد و برد به سالن. ارشیا همان کاناپه جلوی تلویزیون را انتخاب کرده بود و داشت کانال ها را بالا و پائین می کرد.
این بار یک دستش را روی پشتی کاناپه باز گذاشته بود. ترنج سینی چای را مقابل ارشیا گذاشت و بعد لبش را گزید وآرام کنار ارشیا نشست.
ارشیا برگشت و نگاهش کرد. دستش نا خودآگاه دور شانه ترنج حلقه شد.
او هم بدون هیچ اضطرابی به سینه ارشیا تکیه داد و نفس عمیقی کشید. آغوش ارشیا جای امن و آرامی بود.
**
مهتاب داشت ساکش را جمع می کرد تا برود شهرشان اغلب آخر هفته ها می رفت.
مخصوصا که شنبه ها صبح هم کلاس نداشتند. ترنج گفته بود او را تا ترمینال می رسانند ولی مهتاب اصرار داشت خودش برود.
حتی ترنج به ارشیا هم خبر داده بود که مهتاب همراهشان می رود. ولی مهتاب هنوز قبول نکرده بود.
ترنج باز هم با حرص گفت:
-مهتاب چقدر اذیت می کنی بیا بریم دیگه؟
مهتاب زیپ ساکش را بست و نگاهی به اطراف انداخت تا ببیند چیزی را جا گذاشته یا نه بعد هم رو به ترنج با لحنی شبیه او گفت:
ای ترنج چقدر تو گیری. بابا من روم نمی شه.
آره یعنی الان داری خجالت می کشی؟
بابا جون شوهر توه ولی برا من همون استاد مهرابیه جیگره.
ترنجی مشتی به بازوی مهتاب که از خنده ریسه رفته بود زد و گفت:
-چشمت دنبال شوهر من نباشه که کلامون می ره تو هم.
-اوه برو بابا آقای خودمون خوش تیپ قد بلند اوه باید ببیتیش.
ترنج خندید و گفت:
-مرض. حالا واقعا اینجوریه؟
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_569
مهتاب ساکش را بلند کرد و گفت:
_آره بش نمی خوره سی و هشت داشته باشه. ولی خوب هر چی باشه بیست سال از من بزرگتره. قیافه هم چیزی رو
عوض نمی کنه. می دونی خیلی مغروره. همینش بیشتر منو حرص میده. یه جوری به من نگاه می کنه انگار منو
خریده.
مهتاب هر کلمه که می گفت اخمهایش بیشتر توی هم می رفت و در آخر جمله اش با حرص اضافه کرد:
-عوضی.
ترنج آهی کشید و دسته ساک مهتاب را گرفت:
-بده من کمکت بدم تا ایستگاه.
بعد هر دو از در خوابگاه بیرون آمدند و به طرف ایستاگاه اتوبوس رفتند.
طبق قرار سر اولین ایستگاه ترنج پیاده شد
و مهتاب را هم به زور همراهش کرد.
مهتاب مدام غر می زد:
-خدا بگم چکارت نکنه به خدا زشته استاد می گه این چه کنه ایه.
-اصلانم نمی گه. ارشیای من خیلی ماهه.
مهتاب با شنیدن این حرف ادای اوق زدن را در آورد و گفت:
-تو رو خدا جلو من رعایت کنین نپرین همو ماچ کنین که من اصلا خوشم نمی اد از این حرکات.
ترنج با آرنج محکم به بازوی مهتاب کوبید و گفت:
-بی ادبه بی حیا.
-ترنج یخ زدیم کی میاد این شوهر خوش تیپت؟
ترنج نگاهی به انتهای بلوار انداخت و گفت:
-دقیقا همین الان رویت شد.
-وای ترنج من روم نمشه.
ترنج دست مهتاب را کشید و گفت:
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
@Abbasse_Kardani
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
سفارش حضرت آقا به خواندن هر روز این دعا
@Abbasse_Kardani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهدیاران:
🎬 #کلیپ «دنیا طلبی عامل نرسیدن به امام زمان»
👤 استاد #رائفی_پور
🌍 قبل از ظهور دوتا اتفاق در دنیا میوفته...
⭕️ حق الناس های نابخشودنی!
✳️حقالناس یعنی حساب و کتابی که در آن با مردم طرفیم. بدهی که به مردم داریم.
⛔️در روز قیامت حقالناس را خداوند نمیبخشد
بلکه باید با خود شخص مسئله را حل کنیم.
اونم با بخشیدن کارهای خوب و حسناتمون و در برخی مواقع با به دوش کشیدن بار گناهان شخص شاکی...
❎اما چیزی که این وسط خیلی از ماها نمیدونیم این هست که فکر میکنیم حق الناس یعنی فقط دزدی و بالا رفتن از دیوار مردم!
💠 در حالیکه بر خلاف تصور عوام حق الناس فقط زدن جیب مردم نیست!
💠حق الناس فقط کلاهبرداری و اختلاس نیست!!
🔻گرفتن آرامش روان،
🔻گرفتن پاکی چشم و قلب مردان،
🔻گرفتن آرامش خاطر زنان و نابودی تعهد و عشق بین همسران،
🔻سرد شدن گرمای خانه ها و تنوع طلب کردن مردان،
🔻افزایش نرخ طلاق و....
⚫️اینها همه حق الناس هایی است که به واسطه بی حجابی و دلبری های خیابانی بر گردنِ ماست!!...
🔷اگر یک جوان با دیدن سر و وضع ما به گناه بیفتد گناه آن شخص را هم پای ما مینویسند،
اگر یک زندگی به هم خورد گناه و تاوانش به عهده ماست،با خودمان نگوییم نه گناه اون به ما مربوط نیست!خودش مواظب باشه گناه نکنه من دلم میخواد هرجوری دوست دارم بگردم!
⛔️نه ما همچین حقی نداریم در ملاعام هرجوری دوست داریم باشیم، باید اون جوری باشیم که خدا دستور داده نه هرچی دلمان خواست!
⛔️همه ی این نافرمانیها تاوان داره
⛔️به ما هم مربوطه و برای ما هم نوشته میشه.
🔵خداوند هرگز حق الناس را نمی بخشد.
فراموش نکنیم!
📘قسمتهایی از سخنان آیت الله مجتهدی ره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 آخرالزّمان (قسمت اول)
⁉️ با توجه به این روایت شما برای نجات در آخرالزمان، چه تصمیمی اتخاذ مینمایید؟!
⭕️ جوانان، یاوران مهدی
📖 مشخصات کتاب؛
📗 از ویژگیهای اساسی یاران حضرت جوان بودن آنان است. که این کتاب به این ویژگی از ویژگیهای یاران حضرت پرداخته است.
1⃣ فصل اول کتاب که تحت عنوان «چرا جوان...؟!» تنظیم شده درصدد پاسخگویی به این سؤال است که چرا یاران حضرت جوان هستند؟
2⃣ فصل دوم با عنوان یاران صبح به برخی جنبه های یاران وقیام اشاره دارد مسائلی مثل تعداد یاران زنان در رکاب حضرت، شعار سپاه حضرت و...
3⃣ فصل سوم نشانهها، برخی ویژگی ها و اوصاف یاران حضرت را بر میشمارد. ویژگی هایی مثل:دل باختگی به خدا، نظم و ترتیب، قدرت و شجاعت و...
4⃣ فصل چهارم امیران نوربه این نکته اذعان دارد که کل جهان هستی در یَد قدرت یاران جوان حضرت است و آنان بر همه عالم سیطره خواهند یافت.
🔰 در ادامه به این مسئله اشاره دارد که که اگر کسی بخواهد درمقام یاور و پیروان وفادار آن عزیز سفر کرده باشد باید اولاً خود را در حالت انتظار و آمادگی حفظ کند و اثر این انتظار همراه با آمادگی، شکلدهی شخصیت و ساماندهی زندگی براساس معیارهای دینی است.
👤 محمدباقر پورامینی
📚#معرفی_کتب_مهدوی
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🤲
🔺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️امام زمان عجل الله :هدف خلقت
💫💫💫💫💫💫💫💫
بندگی کامل خدا ،باعث میشود رشد و تعالی صورت بگیرد.
💫✨💫✨💫✨💫✨
سخنران: استاد عالی🎤
➖➖➖➖➖ ⏰:01:00
@Abbasse_Kardani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌آثار بد گناهان در زندگی انسان
🎙️استاد عالی
⌛1 دقیقه
🌹تعجیل در فرج و سلامتی امام زمان صلوات🌹
🌹 اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم 🌹
@Abbasse_Kardani
#افلاکیان❣
💚زندگی نامه شهید شهید عباس دانشگر
شهید عباس دانشگر ۱۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۲ در خانواده ای مذهبی ومومن در سمنان چشم به جهان گشود. یعنی سیزدهم رجب ۱۳۴۳. او با تربیت مذهبی پدر و مادر، از همان دوران کودکی با احکام و قرآن و تعالیم دینی آشنا شد؛پدرش او را مرتب به همراه خود به مسجد محل می بردو همین باعث شده بود او از بچگی با این فضا انس بگیرد.💚
#افلاکیان❣
💚ازدواج شهید عباس دانشگر
شهید دانشگر در ۲۳ بهمن سال ۱۳۹۴ دختر عموی خود را به همسری برگزید و صیغه موقت خوانده شد. چند صباحی از دوران نامزدی نمی گذشت که مقدمات سفر به سوریه فراهم شد. در جواب فرمانده اش، سردار اباذری که به او گفته بود: " شما تازه صاحب همسر شدی، هنوز دو ماه از نامزدی ات هم نگذشته؛" گفته بود:« میترسم زمین گیر شوم و توفیق از من سلب شود». شهید دانشگر اعتقاد داشت حضور در جبهه مقاومت واجب عینی است و باید از حرمین شریفین با تمام توان دفاع کنیم. خانواده اش نیز مانع تصمیمش نشدند و حقیقت راهی که عباس انتخاب کرده بود ایمان داشتند. در نهایت او با اصرار زیاد به فرمانده اش، در اول۱ اردیبهشت سال۱۳۹۵داوطلبانه عازم سوریه شد.💚
#افلاکیان❣
💚خصوصیات اخلاقی شهید عباس دانشگر
۱- یکی از خصیصه های بارز شهید دانشگر ؛ شجاع و نترس بودن او در دوران کودکی و نوجوانی اش بوده است.
۲- او همیشه خنده ای بر لب خود داشت و در ارتباط با دیگران روابط عمومی بالایی داشت .او در اولین برخورد انقدر گرم و صمیمی می شد که رابطه ای صمیمی و عاطفی با اطرافیان برقرار میکرد.
۳-شهید عباس دانشگر هیچوقت از کارها و کلاسهایش چیزی به خانواده اش نمیگفت. بعد از شهادتشان خانواده ی او گفتند:« که ایشان دورههای بینش مطهر را گذرانده و مدتی بود در دانشگاه، سطح ۱ بینش مطهر را تدریس میکرده است. یا اینکه مدرک کارشناسی ادوات نظامی را هم گرفته بود. از دوستانشان شنیدیم که مرتب در کلاسهای استاد پناهیان و دکتر عباسی شرکت میکرده است.»💚
#افلاکیان❣
💚نحوه ی شهادت شهید عباس دانشگر
یکی از دوستان او میگوید:« اودر شب نیمه شعبان بود که مراسمی در مقری که مستقر بودیم گرفتیم و عباس از ساعت ۱۲ شب تا نزدیک اذان صبح در کنار پنجره مقر و زیر نور مهتاب احیا گرفت و دعا میخواند و گریه میکرد. این تنها جایی بود که دیدم عباس خلوت کرد , در صورتیکه او اصلا آدم گوشه گیر و ساکتی نبود. بعد از شهادتش که خاطرات را مرور میکردم, متوجه شدم که عباس آن شب برات شهادتش را گرفت.»
عباس در ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ در منطقه خلصه در حومه جنوبی حلب سوریه با موشک تاو آمریکایی به شهادت رسید. فرمانده اش سردار اباذری به او لقب " جوان مومن انقلابی" داد و با دلی پر از اندوه این چنین گفت:«مجموعه سپاه یکی از فرماندهان شجاع و مدیر خود را از دست داد.»
پیکر مطهر شهید عباس دانشگر پس از تشییع باشکوه در دانشگاه امام حسین(ع) به زادگاهش سمنان آورده شد و در شهرستان سمنان هم پس از تشییع مردم شهید پرور در امامزاده حضرت علی اشرف(ع) به خاک سپرده شد💚
#افلاکیان❣
💚قسمتی از وصیت نامه شهید شهید عباس دانشگر
بسم الله الرحمن الرحیم
دوست دارم ساکن شوم
آخر من کجا و شهدا کجا، خجالت میکشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم، من ریزهخوار سفرهی آنان هم نیستم. شهید شهادت را به چنگ میآورد، راه درازی را طی میکند تا به آن مقام می رسد اما من چه؟! سیاهیِ گناه چهرهام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده. حرکت جوهرهی اصلی انسان است و گناه زنجیر. من سکون را دوست ندارم، عادت به سکـون بـلای بزرگ پیروان حق است.
سکونم مرا بیچاره کرده، در این حرکت عـالم بهسمت معبود حقیقی، دست و پـایم را اسـیر خود کرده. انسان کر میشود، کور میشود، نفـهم میشود، گنگ میشود و باز هم زندگـی میکند، بعد از مدتی مست میشود و عادت میکند به مستی، و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم.💚
استوری #حضرت_زینب
روشنی چشم پدر جان برادر شده ای..
میلاد حضرت زینب(س) مبارک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
@Abbasse_Kardani
#امام_زمانم_سلام♥
بازار دنیا....عجیب شلوغ است....
و ما، راه نور را گم کرده ايم!
و تو.... تنها راه بلد جاده نوری...
بر تاریکیهای دلمان، خط بکش...
سلام یگانه طلوع زمین بیا...
چشم انتظار ظهور زیبایت هستیم...
♡ #اللهـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج♡