داخل کوچه راه میرفتم
کوچهای با دلی پر از فریاد
کوچهای که قدم قدم با آه
خبر از خاطرات خود میداد
پشت بنبست کوچهمان مردی
باغ زیبا و باصفایی داشت
باغ در خانهها قدم میزد
با نسیمش برو بیایی داشت
زندگی در حیاط ما میزیست
با درختان تاک و توت و انار
حوض و ماهی گلی، کبوتر و مرغ
با گلستانی از تبار بهار
با دوچرخهسواری و تیله
با شنا توی حوض و گل کوچک
کودکیهایمان ورق میخورد
با مجلات رشد یا پوپک
زندگی مشکلات خود را داشت
همه جویای حال هم بودند
هیچکس از نفس نمیافتاد
چون که همواره بال هم بودند
درد دل را برای همسایه
که غریبه نبود میبردند
جای غم در حیاط خانه ما
مینشستند توت میخوردند
مرد بقال کوچه با نسیه
نقد میکرد مهربانی را
پدرم در کلاس قرآنش
یاد میداد جاودانی را
زندگی میگذشت مثل قطار
که سر کوچه رفت و آمد داشت
یاد دارم که ذوق میکردیم
لحظاتی که بوق ممتد داشت
تا رسیدم به خانه فهمیدم
خاطراتم... گذشت، ویران شد
هر کسی رفته توی لاک خودش
باغ هم کوچه شد، خیابان شد
کاش میشد دوباره میدیدم
زندگی با طراوت و زیباست
کوچهی ما هنوز بنبست است
دل ما هم به وسعت دریاست
#محمدحسین_فیض_اخلاقی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
تاریکی شبهای بیرویا به هم ریخت
عشق آمد و دیدم که یک دنیا به هم ریخت
امروز و فردا کردن دل، بیدلیل است
ترتیب تقویم من از حالا به هم ریخت
امواج، از دریا به ساحل میرسیدند
این قاعده معکوس شد، دریا به هم ریخت
از دست تو ای عشق! ای اهل هیاهو!
آخر سکوت سربهزیر ما به هم ریخت
با من بیا پرواز کن تا قاف این عشق
هرچند کوه از دیدنت، زیبا! به هم ریخت
#سپیده_ترابی_فر
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
یک لحظه نگاه، کار دستم داده
تغییری در هرآنچه هستم داده
گفتم همهعمر دل نمیبازم، باز
دیدم چشمان تو شکستم داده
#رضا_ابوذری
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
یک
روز آمده است و همچنان بیخبریم
از بارش نور در جهان بیخبریم
ما مردمِ سر به زیرِ خاکی هستیم
از حال و هوای آسمان بیخبریم
دو
این خانه پر از در است باید برویم
در مرگ شناور است باید برویم
کوتاهتر از همین رباعیست جهان
این مصرع آخر است باید برویم
#محمد_علی_درریز
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
برای اندوه کارگران خوزستانی
یک
بیخوابی تا سحر چه میدانی چیست؟
شرم پدر از پسر چه میدانی چیست؟
یک عمر حقوق تو نجومی بودهست
تو غصهی کارگر چه میدانی چیست؟
دو
آرامش و آب و نانتان را بردهست
زالوصفتی که دل به حق نسپردهست
از سفرهی رانتخواریاش سیر نشد
این است اگر حقّ شما را خوردهست
#سید_علیرضا_شفیعی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #خواب_نما سروده #امیر_مرادی نشر #شهرستان_ادب #دوره_اول_آفتابگر
یک
این گفت: عدمسازِ غمانگیزی بود
آن گفت: سبکتازِ ستمخیزی بود
پاییز گذشته بود و حیران بودم
جز جذبهی چشم تو مگر چیزی بود؟
دو
یا قاصدکی در تلهی پرچین است
یا با دل غنچه، عقدهای دیرین است
باران یعنی از تپش دلتنگی
در گوشهای از جهان، کسی غمگین است
سه
با هرچه بلاست روبهرو بعد از تو
سرگشتهی شهر، کو به کو، بعد از تو
من با غم بیکسی ولی میسازم
آه! این دل تنگ را بگو، بعد از تو
#امیر_مرادی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
برای زندگی عاشقانهی من و تو
چه بوده غیر تو و من بهانهی من و تو؟
چنین که یکدل و یکرنگ، غرق ما شدنیم
کجاست مرز من و تو؟ نشانهی من و تو؟
چه بغضها که به این دو پناه آوردند
دو سرپناهِ صبورند شانهی من و تو
چه دردهای بزرگی خدا به ما بخشید
در آن گم است غم آب و دانهی من و تو
چه روضهها که در آن چشمِ خانه روشن شد
به اشک ریختنِ دانه دانهی من و تو
بهشت چیست جز آنجا که عطر او باشد؟
بهشت کوچک دنیاست خانهی من و تو
چه داده هدیه به ما لطف مادر و مولا؟
دو شاهبیت برای ترانهی من و تو
گل همیشهبهارم! دمی نیفتد کاش
به دست باد خزان آشیانهی من و تو
#سید_محمد_مهدی_شفیعی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #آسمان_اجارهای سروده #سجاد_نوابی نشر #فصل_پنجم #دوره_پنجم_آفت
حسرت نام و نان! خداحافظ
دوستان! دشمنان! خداحافظ
میروم تا قفس کرایه کنم
آسمان! آسمان! خداحافظ
چشمهای عمیق موّاجش!
آبی بیکران! خداحافظ
زلف پُر چین بادخوردهی دوست!
گیسوی آنچنان! خداحافظ
لطف کردی تحمّلم کردی
همدم مهربان! خداحافظ
دفتر شعر سالخوردهی من!
تو هم اینجا بمان! خداحافظ
#سجاد_نوابی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #آسمان_اجاره_ای
نشر #فصل_پنجم
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
از کنارم بگذر و بردار دست از یاریام
جنگجویی نیمهجان، با زخمهای کاریام
مثل قانون دست و پا گیرم برایت، چاره چیست؟
خواه یا ناخواه باید زیر پا بگذاریام
از مرور سرگذشتم هیچکس خرسند نیست
قهرمانی باخته در قصهای تکراریام
شوق پیوستن به دریا در سرم ماندهست و حیف
قطرهی جاماندهای از آبهای جاریام
آینه! ممنونم از صبری که با من داشتی
گرچه میدانم تو هم دیوانه میپنداریام
همچنان در دست بازیگوش مرگ و زندگی
مثل آونگی میان ساعت دیواریام
چیستم؟ گلبرگ خشکی پیش پای عابران
باغبانا! کاش از روی زمین برداریام
#میلاد_حبیبی
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
دوازدهمین «ماهشعر آفتابگردانها» برگزار میشود.
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha