eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
57 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️واکنش مجری شبکه سه به اظهارات ضدایرانی ظریف 🔻‌ ظریف حتی متن برجام را هم نخوانده است؛ حالا از ترکمانچای دفاع می‌کند! 🔻‌ توانایی‌های آقای ظریف، در حد قدم زدن با «جان کری» است؛ نه تامین منافع ملی ایران. 🎋〰☘ @Alachiigh
🔸💢🔸فقط ۴۰۰ ثانیه تا اسرائیل!! 🔹جروزالم پست در خبری فوری اعلام کرد موشک در ۴۰۰ ثانیه به اسرائیل می‌رسد. 🔴 وقتی چند ماه پیش برای اولین بار سردار حاجی‌زاده گفت که داریم آمریکایی‌ها اعلام کردند اطلاعات ما نشان می‌دهد که این ادعا صحت نداره و ایران صرفا در مرحله تحقیقات است و باید بررسی کنیم. 👈 امروز روز بسیار بزرگی برای قدرت نظامی ایران است. بسیار بزرگ ... 🎋〰☘ @Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #۴۲ فصل عقرب شب، تمام مدت حرف های آقا مهدی توی گوشم تکرار می شد ...
قسمت اولین قدم غیر قابل وصف ترین لحظات عمرم ... رو به پایان بود ... هوا گرگ و میش بود و خورشید ... آخرین تلاشش رو ... برای پایان دادن به بهترین شب تمام زندگیم ... به کار بسته بود ... توی حال و هوای خودم بودم که صدای آقا مهدی بلند شد ... - مهران ... سرم رو بلند کردم ... با چشم های نگران بهم نگاه می کرد... نگاهش از روی من بلند شد و توی دشت چرخید ... رنگش پریده بود ... و صداش می لرزید ... حس می کردم می تونم از اون فاصله صدای نفس هاش رو بشنوم ... توی اون گرگ و میش ... به زحمت دیده می شد ... اما برعکس اون شب تاریک ... به وضوح های_استخوان رو می دیدم ... پیکرهایی که خاک و گذر زمان ... قسمت هایی از اونها رو مخفی کرده بود ... دیگه حس اون شبم ... فراتر از حقیقت بود ... از خود بی خود شدم ... اولین قدم رو که سمت نزدیک ترین شون برداشتم ... دوباره صدای آقا مهدی بلند شد ... با همه وجود فریاد زد ... همون جا وایسا ... پای بعدیم بین زمین و آسمان خشک شد ... توی وجودم محشری به پا شده بود ... از دومین فریاد آقا مهدی ... بقیه هم بیدار شدن ... آقا رسول مثل فنر از ماشین بیرون پرید ... چند دقیقه نشستم ... نمی تونستم چشم از بردارم ... اشک امانم نمی داد ... صبر کن بیایم سراغت ... ترس، تمام وجودشون رو پر کرده بود ... علی الخصوص آقا مهدی که دستش امانت بودم ... از همون مسیری که دیشب اومدم برمی گردم ... گفتم و اولین قدم رو برداشتم ... دست های خالی با هر قدمی که برمی داشتم ... اونها یک بار، مرگ رو تجربه می کردن ... اما من خیالم بود ... اگر قرار به رفتن بود... کسی نمی تونست جلوش رو بگیره ... اونهایی که دیشب بیدارم کردن و من رو تا اونجا بردن ... و گم شدن و رفتن ما به اون دشت ... هیچ کدوم بی دلیل و حکمت نبود... چهره آقا رسول از عصبانیت سرخ و برافروخته بود ... سرم رو انداختم پایین ... هیچ چیزی برای گفتن نداشتم ... خوب می دونستم از دید اونها ... حسابی گند زدم ... و کاملا به هر دوشون حق می دادم ... اما احدی دیشب ... و چیزی که بر من گذشته بود رو ... کرد ... آقا رسول با عصبانیت بهم نگاه می کرد ... تا اومد چیزی بگه... آقا مهدی، من رو محکم گرفت توی بغلش ... عمق فاجعه رو ... تازه اونجا بود که درک کردم ... قلبش به حدی تند می زد که حس می کردم ... الان قفسه سینه اش از هم می پاشه ... تیمم کرد و ایستاد کنار ماشین ... و من سوار شدم ... آخر بی شعورهایی روانی ... چند لحظه به صادق نگاه کردم ... و نگاهم برگشت توی دشت ... ایستاده بودن بیرون و با هم حرف می زدن ... هوا کاملا روشن شده بود ... که آقا مهدی سوار شد ... _پس شهدا چی؟ ... نگاهش سنگین توی دشت چرخید ... _با توجه به شرایط ... ممکنه میدون مین باشه ... هر چند هیچی معلوم نیست ... دست خالی نمیشه بریم جلو ... برای در آوردن پیکرها باید زمین رو بکنیم ... اگر میدون مین〰 باشه ... یعنی زیر این خاک، حسابی آلوده است ... و زنده موندن ما هم تا اینجا معجزه ... نگران نباش ... به بچه های تفحص ... موقعیت اینجا رو خبر میدم ... آقا رسول از پشت سر، گرا می داد ... و آقا مهدی روی رد چرخ های دیشب ... دنده عقب برمی گشت ... و من با چشم های خیس از اشک ... محو تصویری بودم که لحظه به لحظه ... محو تر می شد ... ⚜جھت‌ِ مطالعہ‌ے هر قسمٺ‌؛،، ¹1صڵواٺ‌ بہ‌ نیٺ ِ تعجیݪ‌ دࢪ فࢪج‌ الزامیست -ادامه دارد... -نويسنده: @Alachiigh
✳️ مواد غذایی مناسب برای کمردرد👇 🔹سوپ جو 🔹شیر و لبنیات کم چرب 🔹میوه های حاوی کلسیم مثل آلبالو 🔹پرهیز از مصرف مواد غذایی شیرین زیرا جذب کلسیم را مختل میکنند. 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید حجت‌الله رحیمی🌹 همیشه می‌گفت: این انقلاب متعلق به امام زمان "عج" و متعلق به خون خیلی از شهداست که تکه تکه شدند، پای این انقلاب و این روضه‌ها اونها این جوری جواب رهبرشون رو لبیک گفتند و حالا نوبت ماست که جواب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را لبیک بگیم ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴💢گزارش رسانه‌های فرانسه از موشک فتاح ♦️فقط اونجا که معنی کلمه فتاح رو میگه 😁 این موشک جدید ایرانی، قدرت مانور در خارج از جو را دارا است، امری که آن را بر تمامی سامانه‌های دفاعی از جمله گنبد آهنین غالب می‌سازد ... پیشنهاد دانلود👌 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴👈 ما این همه منکر داریم بدتر از بی حجابی، چرا انقدر گیر دادید به حجاب⁉️ 🎙 پاسخ شنیدنی از: استاد عالی 🎋〰☘ @Alachiigh
خسارات دیپلماسی التماسی 🔴جدای از آنکه بخواهیم درباره خوب و بد بودن برخی رفتارها در عرصه سیاست خارجی هرگونه قضاوتی داشته باشیم، آنچه برای منافع ملی یک کشور به مراتب ضرر و زیان آن بیشتر است، نمایاندن ضعف‌ها و کاستی‌ها در عرصه سیاست خارجی است. تعجب و تأسف‌ اما زمانی است که از تجربه‌های تلخ روابط خارجی عبرت گرفته نشود و برخی بخواهند رندانه رفتارهای به غایت خسارت‌آمیز خود را در جلوی افکار عمومی بیارآیند. رهبر معظم انقلاب مدتی قبل در مقابل سیاست خارجی مبتنی بر «عزت»، از هزینه‌ساز بودن «دیپلماسی‌ التماسی» سخن گفتند. 🔸دیپلماسی التماسی یعنی به جای آنکه در متن توافق هسته‌ای سازوکارهای واقعی و بازدارنده برای اجرای تضامین فراهم شود، در دی‌ماه 1394 معتقد باشید «امضای کری تضمین است»، اما در 16 خرداد 1402 در دیدگاهی متناقض بگویید: «هرکس بگوید در روابط بین‌الملل می‌توان تضمین گرفت، عوام است»! 🔹دیپلماسی التماسی یعنی مسئول دستگاه سیاست خارجی بعد از فروکش کردن هیجانات و احساساتش، در مهر 1400 ادعا کند: «من در مجلس گفتم در برجام کلمه «تعلیق» وجود ندارد؛ اشتباه از من بود! 🔸دیپلماسی التماسی یعنی مسئول دیپلماسی کشور دست به عمل فاجعه‌آمیز بزند و ذلیلانه در شورای روابط‌ـ خارجی آمریکا بگوید مذاکرات هسته‌ای تأثیر مستقیم بر مسائل داخلی ایران خواهد داشت و در صورت شکست مذاکرات، شرکای غرب در ایران انتخابات مجلس آینده را به جریان غرب‌ستیز واگذار خواهند کرد و سپس ناچار باشد برای اثبات این دیدگاه خود به نتایج شکست مذاکرات در سال 2005 استناد کند تا به طرف مقابل بفهماند به سود غربی‌هاست که او و دوستانش در ایران را تقویت کنند! 🔹دیپلماسی التماسی یعنی اردیبهشت 1392 (یک ماه مانده تا انتخابات ریاست‌جمهوری) در جمع دانشجویان صنعتی شریف گفته شود: «اروپایی‌ها آقا اجازه هستند و آمریکا کدخداست؛ بستن با کدخدا راحت‌تر است». اما در اردیبهشت سال 1397 و پس از خروج آمریکا از برجام، «کدخدای سال 1392» به «موجود مزاحم سال 1397» تبدیل شود و مقام مسئول از نجابت مردم ایران شرم نکند و بگوید: «خوشحال هستم که یک موجود مزاحم از برجام خارج شده است!» 🔸اما خطرناک‌تر از «دیپلماسی التماسی» برای منافع ملی «واکنش‌های انفعالی» در مقابل چنین رفتارهایی است. این واکنش‌ها نیز لزوما از سنخ امنیتی و قضایی نیست؛ بلکه مهم‌تر از آن، بی‌تفاوتی افکار عمومی و تعصبات نابه‌جای برخی احزاب و چهره‌های سیاسی است، اگر نخواهند از تجربیات تلخ دیپلماسی التماسی عبرت بیاموزند؛ چرا که در این صورت ملت ایران ناچار به تکرار تجربه مجدد و زیانبار آن خواهد بود. ✍🏻عزیز غضنفری 🎋〰☘ @Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #۴۳ اولین قدم غیر قابل وصف ترین لحظات عمرم ... رو به پایان بود ...
قسمت بچه های شناسایی بهترین سفر عمرم تمام شده بود ... موقع برگشت، چند ساعتی توی دوکوهه توقف کردیم ... آقا مهدی هم رفت ... هم اطلاعات اون منطقه رو بده ... و هم از دوستانش ... و اون شب شون تشکر کنه ... سنگ تمام گذاشته بودن ... ولی سنگ تمام واقعی ... جای دیگه بود ... دلم گرفته بود و همین طوری برای خودم راه می رفتم و بین ساختمان ها می چرخیدم ... که سر و کله آقا مهدی پیدا شد ... بعد از ماجرای اون دشت ... خیلی ازش خجالت می کشیدم ... با خنده و لنگ زنان اومد طرفم ... _ می دونستم اینجا می تونم پیدات کنم ... _یه صدام می کردید خودم رو می رسوندم ... گوش هام خیلی تیزه ... _توی اون دشت که چند بار صدات کردم تا فهمیدی ... همچین غرق شده بودی که غریق نجات هم دنبالت می اومد غرق می شد ... _شرمنده ... بیشتر از قبل، شرمنده و خجالت زده شده بودم ... _شرمنده نباش ... پیاده نشده بودی محال بود شهدا رو ببینم ... توی اون گرگ و میش ... نماز می خوندیم و حرکت می کردیم ... چشمم دنبال تو می گشت که بهشون افتاد ... و سرش رو انداخت پایین ... به زحمت بغضش رو کنترل می کرد ... با همون حالت ... خندید و زد روی شونه ام ... _بچه های شناسایی و اطلاعات عملیات ... باید دهن شون قرص باشه ... زیر شکنجه ... سرشونم که بره ... دهن شون باز نمیشه ... حالا که زدی به خط و رفتی شناسایی ... باید راز دار خوبی هم باشی ... و الا تلفات شناسایی رفتن جنابعالی ... میشه سر بریده من توسط والدین گرامی ... خنده ام گرفت ... راه افتادیم سمت ماشین ... _راستی داشت یادم می رفت ... از چه کسی یاد گرفتی از روی آسمون ... جهت قبله و طلوع رو پیدا کنی؟ ... نگاهش کردم ... نمی تونستم بگم واقعا اون شب چه خبر بود ... فقط لبخند زدم ... _بلد نیستم ... فقط یه حس بود ... یه حس که قبله از اون طرفه ... پوستر اتاق پر بود از پوستر فوتبالیست ها و ماشین ... منم برای خودم از جنوب ... چند تا پوستر خریده بودم ... اما دیگه دیوار جا نداشت ... چسب رو برداشتم ...چشم هام رو بستم و از بین پوسترها ... یکی شون رو کشیدم بیرون ... دلم نمی خواست حس فوق العاده این سفر ... و تمام چیزهایی رو که دیدم بودم ... و یاد گرفته بودم رو فراموش کنم ... اون روزها ... هنوز "حشمت الله امینی" رو درست نمی شناختم ... فقط یه پوستر یا یه عکس بود ... ایستادم و محو تصویر شدم ... یعنی میشه یه روزی ... منم مثل شماها ... انسان بزرگی بشم؟ ... فردا شب ... با خستگی و خوشحالی تمام از سر کار برگشتم ... این کار و حرفه رو کامل یاد گرفته بودم ... و وقتش بود بعد از امتحانات ترم آخر ... به فکر یاد گرفتن یه حرفه جدید باشم ... با انرژی تمام ... از در اومدم داخل ... و رفتم سمت کمد ... که ... باورم نمی شد ... گریه ام گرفت ... پوسترم پاره شده بود ... با ناراحتی و عصبانیت از در اتاق اومدم بیرون ... کی پوستر من رو پاره کرده؟ ... مامان با تعجب از آشپزخونه اومد بیرون ... _کدوم پوستر؟ ... چرخیدم سمت الهام ... من پام رو نگذاشتم اونجا ... بیام اون تو ... سعید، من رو می زنه ... و نگاهم چرخید روی سعید ... که با خنده خاصی بهم نگاه می کرد ... چیه اونطوری نگاه می کنی؟ ... رفتم سر کمدت چیزی بردارم ... دستم گرفت اشتباهی پاره شد ... خون خونم رو می خورد ... داشتم از شدت ناراحتی می سوختم ... ⚜جھت‌ِ مطالعہ‌ے هر قسمٺ‌؛،، ¹1صڵواٺ‌ بہ‌ نیٺ ِ تعجیݪ‌ دࢪ فࢪج‌ الزامیست -ادامه دارد... -نويسنده: @Alachiigh
عمر کوتاه است … فرصت نگاه کردن ، از تمامی پنجره های زندگی را ندارم ، تصمیم گرفته ام فقط از یک پنجره ، به زندگی نگاه کنم … و آن هم پنجره امید … ! ⭐️⭐️⭐️ 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید_عبدالقادر_سلیمانی🌹 شهيدي که قبل از شهادت اسمش جزء شهدا نوشت بعد از کربلای ۴ بود. دیدم عبدالقادر با ناراحتی کنار سنگرش نشسته, و از ناراحتی به دست و پاش می زنه و می گه, همه رفتن و من موندم! گفتم, بلاخره همه که نباید شهید بشن, شما باید بمونی و این بچه ها را فرماندهی کنی! گفت این حرفا کشکه, آنقدر هستند که فرماندهی کنند... مرا برد به سنگرش. گفت خطط خوبه؟ گفتم: اره. یه مقوا را پانزده تکه کرد و گفت اسم دوستای شهیدمو می گم. بنویس تا بزنم جلو چشمم. گفت و نوشتم, یک مقوا زیاد آمد. هرچی فکر کرد کسی یادش نیامد. گفت خداییش بنویس شهید عبدالقادر سلیمانی! گفتم نگو... گفت به حضرت زهرا(س) قسمت می دم, بنویس شهید عبدالقادر سلیمانی. نوشتم. با رضایت اسمش را برداشت و گفت به زودی به درده شما می خورد! بعد از کربلای ۵ دیدم همان مقوا را هم زدن بین اسم شهدا! #⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰☘ @Alachiigh
🔴❌👆این بشر هر موقع خبر مهمی منتشر میشه خودش و رسانه هاش میان و فضای افکار عمومی رو منحرف میکنن یه سمت دیگه ای 🔹اون سال بشار اسد سفر مهمی به ایران داشت و کلی دهن مردم از پیروزی های پی در پی مقاومت شیرین شده بود که یک دفعه استعفا کرد و یک هفته کشور و فضای رسانه ای رو درگیر کرد. 🔸دیروز خبر موشک جدید فتاح همه جا پخش شد که یک دفعه تصمیم گرفت در کلاب هاوس حرف بزنه و رسانه هاشم یک دفعه همه پوشش بدن. ❌چیه داستان؟! ✍مکشوفات ... 🎋〰☘ @Alachiigh
⭕️این عکس از حاشیه مراسم امسال حرم امام خمینی گرفته شد؛ چقدر معنا و حسش خوبه... ✍️ عباس کلاهدوز 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥❌انتشار این کلیپ یک واجب شرعی هست که به گردن تک تک کسانیست که بدستشان میرسد ❌جمهوری آذربایجان با ۸۵ درصد مردم شیعه چه بلایی سرشون اومد چرا با اینکه اکثریت شیعه بودن و بعد از ایران دومین کشور شیعه جهان هستند ولی نتوانستند هیچ کاری بکنند؟؟؟؟؟🤔 حجابشون به زور از سرشون برداشته شد مساجدشون را تخریب کردن شبکه های تلویزیون ممنوع شد که مطالب مذهبی پخش کنند برگزاری مراسم ها و هیئت ها ممنوع شد همجنسگرایی آزاد و علنی شد کاباره ها و مجالس لهو و لعب علنی شد حتی صدور شناسنامه با حجاب را ممنوع کردن هم نابودشان کردن ♦️ دقیقا همان خوابی که برای ایران و ایرانی دیده اند تمام مردم باید جهت احیای تذکر لسانی با برخورد شایسته و مناسب به میدان بیان و بی‌تفاوت ازکنار بی‌حجابی ها نگذرند...... کوتاهی که این چندساله شده است را الان باید با زحمت زیادی رفع کرد و اگر الان هم مردم کوتاه بیان و عقب بایستند، قطعا ضربه خواهیم خورد 🔴تذکر لسانی را هم محدود به حجاب نکنید و در تمام زمینه ها هرکجا منکری را(کم کاری، گران فروشی، تقلب، حق و ناحقی و......) مشاهده کردین تذکر دهید از جمع های فامیلی و دوست و آشنا شروع کنید و در جامعه هم هر بی‌حجابی را دیدین، حتما تذکر دهید البته محترمانه و دلسوزانه جهاد تبیین بر همه ما واجب است 🎋〰☘ @Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #۴۴ بچه های شناسایی بهترین سفر عمرم تمام شده بود ... موقع برگشت، چ
قسمت کرکر مردی( ک با اعراب ضمه ) حالم خیلی خراب بود ... - اشتباهی دستت گرفت، پاره شد؟ ... خودت می تونی چیزی رو که میگی باور کنی؟ ... اونجایی که چسبونده بودم ... محاله اشتباهی دست بخوره پاره بشه ... اونم پوستری که رویه ی پلاستیکی داره ... _تو که بلدی قاب درست کنی ... قاب می گرفتی، می زدیش به دیوار ... که دست کسی بهش نگیره ... مامان اومد جلو ... _خجالت بکش سعید ... این عوض عذرخواهی کردنته ... پوسترش رو پاره کردی ... متلک هم می اندازی؟ ... _کار بدی نکردم که عذرخواهی کنم ... می خواست اونجا نچسبونه ... هر لحظه که می گذشت ضربان قلبم شدید تر می شد ... _خیلی پر رویی ... بی اجازه رفتی سر کمدم ... بعد هم زدی پوسترم رو پاره کردی ...حالا هم هر چی، هیچی بهت نمیگم و می خوام حرمتت رو نگهدارم بازم ... _مثلا حرمت نگه ندار، ببینم می خوای چه غلطی بکنی؟ ... آره ... از عمد پاره کردم ... دلم خواست پاره کردم ... دوباره هم بچسبونی پاره اش می کنم ... و دو دستی زد تخت سینه ام و هلم داد ... _بگو جربزه ندارم از حقم دفاع کنم ... گریه کن، بپر بغل مامانت ... از شدت عصبانیت، رگ گردنم می پرید ... یقه اش رو گرفتم و کوبیدمش به دیوار ... و نگهش داشتم ... _هر بار اذیت کردی و وسایلم رو داغون کردی ... هیچی بهت نگفتم ... فکر نکن اگه کاری به کارت ندارم و نمیزنم لهت کنم ... واسه اینه که زورت رو ندارم ... یا از تو نصف آدم می ترسم ... بدجور ترسیده بود ... سعی کرد هلم بده ... لباسش رو از توی مشتم بکشه بیرون ... اما عین میخ، چسبیده بود به دیوار ... هنوز از شدت خشم می لرزیدم ... تا لباسش رو ول کردم ... اومد خودش رو کنترل کنه اما بدتر روی سرامیک ... فرش زیر پاش سر خورد ... _برو هر وقت پشت لبت سبز شد ... کرکر مردی بخون ... یه قدم رفتم عقب ... مامان ساکت و منتظر ... و الهام با ترس، دست مامان رو گرفته بود ... چشمم که به الهام افتاد، از دیدن این حالتش خجالت کشیدم ... هنوز ملتهب بودم ... سعید، رنگ پریده ساکت و توی لاک دفاعی ... همه توی شوک ... هیچ کدوم شون ... چنین حالتی رو به من ندیده بودن ... جو خونه در حال آرام شدن بود ... که پدر از در وارد شد ... در برابر چشم پدر کلید انداخت و در رو باز کرد ... کلید به دست ... در باز ... متعجب خشکش زد ... و همه با همون شوک برگشتن سمتش ... _اینجا چه خبره؟ ... با گفتن این جمله ... سعید یهو به خودش اومد و دوید سمتش ... _اشتباهی دستم خورد پوسترش پاره شد ... حالا عصبانی شده ... می خواد من رو بزنه ... برق از سرم پرید ... نه به خدا ... شاهدن ... من دست روش ... کیفش رو انداخت و با همه زور ... خوابوند توی گوشم ... _مرتیکه آشغال ... آدم شدی واسه من؟ ... توی خونه من، زورت رو به رخ می کشی؟ ... پوسترت؟ ... مگه با پول خودت خریدی که مال تو باشه که دست رو بقیه بلند می کنی؟ ... و رفت سمت اتاق ... دنبالش دویدم تو ... چنگ انداخت و پوستر رو از روی کمد کند ... و در کمدم رو باز کرد ... _بازم خریدی؟ ... یا همین یکیه؟ ... رفتم جلوش رو بگیرم ... _بابا ... غلط کردم ... به خدا غلط کردم ... پرتم کرد عقب ... رفت سمت تخت ... بقیه اش زیر تخت بود... دستش رو می کشیدم ... التماس می کردم ... - تو رو خدا ببخشید ... غلط کردم ... دیگه از این غلط ها نمی کنم ... مادرم هم به صدا در اومد ... - حمید ولش کن ... مهران کاری نکرده ... تو رو خدا ... از پول تو جیبیش خریده ... پوستر شهداست ... این کار رو نکن ... و پدرم با همه توانش ... پوسترها رو گرفته بود توی دستش و می کشید ... که پاره شون کنه ... اما لایه پلاستیکی نمی گذاشت ... جلوی چشم های گریان و ملتمس من ... چهار تکه شون کرد ... گاز رو روشن کرد و انداخت روی شعله های گاز ... پاهام شل شد ... محکم افتادم زمین ... و پوستر شهدا جلوی چشمم می سوخت ... ⚜جھت‌ِ مطالعہ‌ے هر قسمٺ‌؛،، ¹1صڵواٺ‌ بہ‌ نیٺ ِ تعجیݪ‌ دࢪ فࢪج‌ الزامیست -ادامه دارد... -نويسنده: @Alachiigh
@hobo_lhosein_۲۰۲۳_۰۶_۰۶_۲۲_۳۸_۲۰_۵۲۸.mp3
3.39M
🙏صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ♥️🤚 آرزومه‌خاکم‌کنن‌باتربت‌ِکرب‌وبلات 🎙کربلایی جواد مقدم "*با این دلم به درد محرم نمیخورم... باید خودت تمام دلم را عوض کنی حسین*" 🥀چهل‌روزتامحرم.. 🎋〰☘ @Alachiigh
✳️♦️خواص های درمانی سوپ پای مرغ 👇 🔸بهترین درمان برای افراد سرماخورده و افرادی ک کرونا گرفته اند 🔸 بهترین درمان برای پوکی استخوان 🔸 بهترین درمان برای راشیتیسم 🔸 بهترین جلوگیری پوسیدگی مفاصل 🔸 بهترین درمان صدای مفاصل 🔸 بهترین جایگزین قرص غضروف ساز 🔸 بهترین کمکی برای رشد کودک و نوجوان 🔸 بهترین درمان سرماخوردگی و ضعف شدید 🔸 بهترین منبع گلوکزامین و سولفات 🔸 بهترین ترمیم کننده شکستگی استخوان 🔸 بهترین بهبود دهنده کمردرد و دیسک +سوپ پای مرغ «15» برابر سنجد کلسیم دارد و سوپ پای مرغ در درمان راشیتیسم کمک می کند. 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید_محسن‌_حججی🌹 ✍رفیقش مۍگفت'' درخواب‌محسن‌رادیدم‌که‌مۍگفت: هرآیه‌قرآنۍ‌که‌شمابراۍشهدامۍخوانید دراینجاثواب‌یك‌ختم‌قرآن‌رابه‌او مۍ‌دهند ونورۍهم‌برای‌خواننده‌آیات‌قرآن فرستاده‌مۍشود.. ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰☘ @Alachiigh
‍ 📌نقدی بر سخنان اخیر ظریف 🔹جناب ظریف؛ ابتدا برویم سراغ تلاش شما برای استفاده از محبوبیت شهید سلیمانی. این مردم از شما نمی‌پذیرند. شاید همراهی و تلاشهای آقای لاریجانی را در داخل برای پوشش اقدامات شما بپذیرند، اما همراهی سردار سلیمانی در بسیاری از موارد غیر قابل قبول است و مصداق وصله ناجور است. سوال مهم اینست که چرا شما برای توجیه برجام از آقای روحانی، لاریجانی، بروجردی و ... استفاده نمی‌کنید و تلاش دارید سردار سلیمانی و رهبری را واسطه قرار دهید و از آنها هزینه کنید؟ 🔹خاطر مبارکتان باشد در قضیه سوریه دولت کلا مخالف حضور نظامی و حتی مستشاری ایران بود و برخی از حامیان و پدر خوانده‌های دولت، «مذاکره با داعش» را مطرح می‌کردند! و می‌گفتند: «زمان مذاکره است، نه موشک»! آنها آگاهانه و دقیق از این لفظ استفاده می‌کردند. چون مذاکره کننده‌ایی مثل شما داشتند. شما قادر بودید با پسوند قهرمان دیپلماسی، مکانیسم ماشه را برای سالها به کشور تحمیل کنید. خاطر مردم ما هست حاکمیت به شما اعتماد نداشت و حضور جناب بشار اسد در ایران بدون اطلاع جنابعالی و جناب روحانی اتفاق افتاد، که منجر به درخواست استعفای شما شد. سردار سلیمانی شما را کامل می‌شناخت و هر کجا حاکمیت با سیاست ایشان همراهی کرد، در دیپلماسی هم موفق عمل کرد و هر کجا با شما همراهی کرد، چنان زنجیری به دست و پای سیاست خارجی کشور بستید، که تا دهها سال باز شدنی نیست. 🔹جناب ظریف برجام موشکی همان سناریویی بود که در اوکراین مصیبت بوجود آورد. آنها سلاح‌های هسته‌ایی را نابود کردند تا انگلیس و آمریکا و روسیه امنیت آنها را تامین کنند. آنها هم به «امضای کری» اطمینان داشتند. و حالا نتیجه اعتماد خود را می‌بینند. 🔹جناب ظریف برجام یک سناریو همه جانبه داخلی و خارجی بود. کسانی در داخل از برجام حمایت کردند که آگاهانه بود. برخی از این عزیزان متهمین فساد سه هزار میلیاردی بودند و بعد برجام افکار عمومی از نتیجه رسیدگی به اتهامات آنها هرگز قانع نشد. برخی کارشناسان معتقدند برجام در داخل یک بده بستان سیاسی_قضایی بوده است. برجام تصمیم نظام نبود، بلکه با سناریوسازی تحمیل نظام شد. جناب ظریف از نظر من شما کارگردان یک فیلم ناتمام هستید که اگر تمام می‌شد، اشک همه را در می‌آورد و یک تراژدی وحشتناک بود. 🔹جناب ظریف از نظر من شما یک خیانت ماهرانه بزرگ به کشور کردید. حالا تلاش می‌کنید با نام بردن از رهبری و سردار سلیمانی آن را تطهیر کنید. این ممکن نیست. شما، لاریجانی و روحانی طرحی را در این کشور پیاده‌سازی کردید که رهایی از آن تا سالها غیر ممکن است. یک تله دیپلماتیک حساب شده. شما حتی در صدد توجیه ترکمنچای هم برآمدید تا بلکه بتوانید برجام را و ذهنیت‌ها نسبت به برجام را پاک کنید، که غیر ممکن است. دانش آموختگان گلاسکوی انگلیس و آمریکا نشان دادند، عرق ملی به اندازه یک اپسیلون هم ندارند. 🔹شاید به همین خاطر بود که در اواخر زمامداری شما و آنهایی که رحم سیاسی اجاره کرده بودند، رییس جمهور، تا رییس ستاد مبارزه با کرونا تقلیل جایگاه پیدا کرد و تمام کسانی که به دولت شما رای داده بودند، از مردم عذرخواهی می‌کردند و برخی‌ها هم معتقد بودند، رحم اجاره‌ایی دیو زاییده است. 🔴شوخی تلخی است نام بردن از گشایش‌های اقتصادی برجام. چینی‌ها را به بهانه برجام اخراج کردید و بعد شکست برجام و رفتن توتال، حتی چینی‌ها هم حاضر نبودند بدون تضمین و دریافت خسارت برگردند. 🔹حتی اگر گشایشی هم در غالب روح برجام اتفاق می افتاد، اکثر قریب به اتفاق صنایع کشور ورشکسته می‌شدند. در پایان دولت فخیمه بیش از 8800 کارخانه تعطیل شده بود. تقریبا در تمام بخش‌های کشور یک فریز همه جانبه اتفاق افتاده بود و بدترین دهه از نظر اقتصادی شکل گرفت. 👤مجید گودرزی 🎋〰☘ @Alachiigh