فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اینستاگرام و جولان بلاگرهای لاکچری - مذهبی| گمشده در میان منبر و ممبر⁉️
✅ تحلیل سیاسی
🎋〰🍃
@Alachiigh
وقتی خرمشهر توسط دشمن غصب شد؛ تعدادی از مسئولان میگفتن خب ولش کنیم و کاریش نمیشه کرد ولی جوانان غیور، خرمشهر رو پس گرفتن!
اون موقع به جوانان اعتماد کردیم، خرمشهر رو پس گرفتیم؛ الان هم تنها راه نجات اعتماد به جوان مومن انقلابی است...
iransiasat
🎋〰🍃
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺 عاشقانه دو مدافع🌺 #قسمت_نهم _اونجا بود کہ رابطہ مـݧ و رامیـݧ جدے شد و کم کم بهش علاقہ پیدا کردم
🌺عاشقــانه دو مدافــع 🌺
#قسمت_دهم
_ایـنا چیہ میگے دختر؟
خوانواده ها باید بہ هم بخورن.....
حرفشو قطع کردم با عصبانیت گفتم ماماݧ تو نمیتونے منو منصرف کنـے ینے هیچ کسے نمیتونہ مـݧ خودم براے خودم تصمیم میگیرم ب هیچ کسے مربوط نیست..
_سیلے ماماݧ باعث شد سکوت کنم
دختره ے بے حیا خوب گوش کـݧ اسماء دیگہ ایـݧ حرفا رو ازت نمیشنوم فهمیدے؟؟؟
بدوݧ ایـݧ کہ جوابشو بدم رفتم اتاق و در و محکم کوبیدم
_بغضم گرفت رفتم جلوے آینہ دماغم داشت خوݧ میومد بغضم ترکید نمیدونم براے سیلے کہ خوردم داشتم گریہ میکردم یا بخاطر مخالفت ماماݧ،انقد گریہ کردم کہ خوابم برد فردا که بیدارشدم دیدم ساعت ۱۲ ظهره و مـݧ خواب موندم.
ماماݧ حتے براے شام هم بیدارم نکرده بود
گوشیمو نگاه کردم 10 تا میسکال و پیام از رامیـݧ داشتم
_بهش زنگ زدم تا صداشو شنیدم زدم زیر گریہ
ازم پرسید چیشده؟!
نمیتونستم جوابشو بدم گفت آماده شو تا نیم ساعت دیگہ میام سر خیابونتوݧ
از اتاق رفتم بیروݧ هیچ کسے نبود ماماݧ برام یادداشت هم نذاشتہ بود
رفتم دست و صورتم و شستم و آماده شدم انقد گریہ کرده بودم چشام پف کرده بود قرمز شده بود
_رفتم سر خیابوݧ و منتظر رامیـݧ شدم
۵ دیقہ بعد رامیـݧ رسید....
سوار ماشیـݧ شدم بدوݧ اینکہ حرفے بزنہ حرکت کرد.
_نگاهش نمیکردم ب صندلے تکیہ داده بودم بیرونو نگاه میکردم همش صداے سیلے و حرفاے ماماݧ تو گوشم میپیچید
باورم نمیشد.
اوݧ مـݧ بودم کہ با ماماݧ اونطورے حرف زدم؟؟
واے کہ چقدر بد شده بودم
_باصداے بوق ماشیـݧ بہ خودم اومدم
رامیـݧ و نگاه کردم چهرش خیلے آشفتہ بود خستگے رو تو صورتش میدیدم چشماش قرمز بود مث ایـݧ کہ دیشب نخوابیده بود
دستے بہ موهاش کشید وآهی ازتہ دل
دلم آتیش گرفت آشوب بودم طاقت دیدݧ رامیـݧ و تو اوݧ وضعیت نداشتم
_ناخودآگاه قطره اشکی از چشمام سرازیر شد
رامیـݧ نگام کرد چشماش پراز اشک بود ولے با جدیت گفت:
اسماء نبینم دیگہ اشک و تو چشمات
اشکمو پاک کردم و گفتم:پس چرا خودت....
حرفمو قطع کرد و گفت بخاطر بیخوابے دیشبہ
بیخوابے!؟ چرا؟!
_آره نگرانت بودم خوابم نبرد
جلوے یہ کافے شاپ نگہ داشت
رفتیم داخل و نشستیم
سرشو گذاشت رو میز و هیچے نگفت
چند دیقہ گذشت سرشو آورد بالا نگاه کرد تو چشام و گفت:
_اسماء نمیخواے حرف بزنے
چرا میخوام
خوب منتظرم
رامیـݧ ماماݧ مخالفت کرد دیشب باهم بحثموݧ شد خیلے باهاش بد حرف زدم اونقدرے ک...
اونقدرے ک چی اسماء؟!
اونقدرے ک فقط با سیلے ساکتم کرد دیشب انقدر گریہ کردم ک خوابم برد و نفهمیدم زنگ زدے
_پوفے کرد و گفت مردم از نگرانے
اما حال خرابش بخاطر چیز دیگہ بود
ترجیح دادم چیزے نگم و ازش نپرسم
اون روز تا قبل از تاریکے هوا باهم بودیم همش بهم میگفت ک همه چے درست میشہ و غصہ نخورم
چند بار دیگہ هم با ماماݧ حرف زدم اما هر بار بدتر از دفہ ے قبل بحثموݧ میشد و ماماݧ با قاطعیت مخالفت میکرد
_اوݧ روز ها حالم بد بود دائم یا خواب بودم یا بیروݧ حال حوصلہ ے درس و مدرسہ هم نداشتم
میل بہ غذا هم نداشتم خیلے ضعیف و لاغر شده بودم
_روزهایے ک میگذشت تکرارے بود در حدے ک میشد پیش بینیش کرد
رامیـݧ هم دست کمے از مـݧ نداشت ولے همچناݧ بر تصمیمش اصرار میکرد و حتے تو شرایطے ک داشتم باز ازم میخواست با خانوادم حرف بزنم
اوایل دے بود امتحانات ترمم شروع شده بود
یہ روز رامیـݧ بهم زنگ زد و گفت باید همو ببینیم ولے نیومد دنبالم
بهم گفت بیا هموݧ پارکے ک همیشہ میریم
_تعجب کردم اولیـݧ دفہ بود کہ نیومد دنبالم لحنش هم خیلے جدے بود نگراݧ شدم سریع آماده شدم و رفتم
رو نمیکت نشستہ بود خیلے داغوݧ بود...
✍خانم.علـــی.آبادی
⭐️برای خواݩدݩهرقسمٺاز رماݩ1صݪواٺ به نیت فرج اݪـزامیسٺ
#ادامه_دارد
#داستان_شب
#عاشقانه_دو_مدافع
🎋〰🍃
@Alachiigh
✳️خوراکی هایی که از سکته مغزی جلوگیری میکند:👇
🔹 ماست کم چرب
🔹 آب آلو
🔹 سیب زمینی پخته
🔹 آب گوجه فرنگی
🔹موز
🔹 کدو
🔹اسفناج
#تغذیه
#سلامت
#سلامت_بمانید
🎋〰🍃
@Alachiigh
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۴۱۰ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
#کلام_نور
🎋〰🍃
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شهید احمد متوسلیان🌹
سخنان منتشر نشده از حاج #احمد_متوسلیان قبل از عملیات بیت المقدس
👌بسیار شنیدنی
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰🍃
@Alachiigh
#اطلاعیه 📣📣
#جلسه_تحلیل_صوتی 🇮🇷
🛑 گفتگوی صوتی و پرسش و پاسخ 🛑
🎙 سخنرانان:
مهندس سید مصطفی سید میرزایی
(رییس فرایندها و سیستمهای نوین
مدیریتی شرکت پتروشیمی)
و
مهندس سید علی هادوی
(مدیر عملیات و
بهرهبرداری مبین انرژی)
🖋 موضوع جلسه:
«تشریح میدان گازی
پارس جنوبی در عسلویه»
🕣 زمان:
چهارشنبه ۴ خرداد ساعت ۲۱:۳۰
🔶 جلسه در کانال تحلیل صوتی روبیکا:
https://rubika.ir/tahlil_samen
💠━━━━━━━━━━━━
🎋〰🍃
@Alachiigh
✖️داستان #متروپل_آبادان نشون داد که نبود سیاست درست در عرصه #رسانه چقدر به آرامش کشور لطمه میزنه
● سایت ها به اشتباه خبر دستگیری #عبدالباقی رو کار می کنند و بعد معلوم میشه فقط دستور دستگیری بوده
عکس کارگر به عنوان عبدالباقی منتشر میشه و عنان اختیار رسانه و افکار عمومی ما به سعی حافظیِ جدایی طلب ِمقیم آلمان سپرده میشه...
جامعه حتی با وجود گزارش تصویری از جسد و کارت های عبدالباقی، هنوز فوت اون رو قبول نداره، چون انقدر رسانههای غربی روی مخ مخاطب رفتن که دیگه حرف رسانه مرجع رو از اعتبار انداختن.
یا رسانه ما طوری کار کرده که جامعه باورش نداره... و این خطره
تحلیل سیاسی
🎋〰🍃
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥👆👆
🔴 این هم چهار تا اقتصاددان جواب عربده کشان صحن دانشگاه
یه عربده کش رو فرستادن دانشگاه جلوی استاد حسن عباسی که جلسه سخنرانیش رو خراب کنن. طرف خطاب به استاد حسن عباسی داد میکشه ۴ تا اقتصاد دان را نام ببر
بچه! اون موقع که تو نمیدونستی اقتصاد چیه، حسن عباسی کلاس طرحریزی استراتژیک توی مباحث اقتصادی داشته، بعد بیاد به تو جواب پس بده؟
بیداری_تحلیل
#حسن_عباسی
#اقتصاد
#دانشجوی_عربده_کش
🎋〰🍃
@Alachiigh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | رهبر انقلاب، امروز در دیدار نمایندگان مجلس: مراقب باشید پهلو به دشمن ندهید.
⭕️ دشمن بیش از آنکه به تواناییهای خودش امیدوار باشد به خطاهای ما امیدوار است.
به تعبیر رایج فارسی "چشم اسفندیار" را در خودمان کشف کنیم!
✍ تخریبچی
🎋〰🍃
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺عاشقــانه دو مدافــع 🌺 #قسمت_دهم _ایـنا چیہ میگے دختر؟ خوانواده ها باید بہ هم بخورن..... حرفشو ق
🌺عاشقـــانه_دو_مدافـــع🌺
#قسمت_یازدهم
_رفتم کنارش نشستم.
سرشو به دستش تکیہ داده بود
سلام کردم بدوݧ ایـݧ کہ سرشو برگردونہ یا حتے نگام کنہ خیلے سردو خشک جوابمو داد
حرف نمیزد
_نمیفهمیدم دلیل رفتاراشو کلافہ شده بودم
بلند شدم ک برم کیفمو گرفت و گفت بشیـݧ باید حرف بزنیم
_با عصبانیت نشستم و گفتم:
جدے؟؟خوب حرف بزݧ ایـݧ رفتارا یعنے چے اصلا معلومہ چتہ؟؟
قبلنا غیرتت اجازه نمیداد تنها بیام بیروݧ چیشده ک الاݧ..
_حرفمو قطع کرد و گفت
اسماء بفهم دارے چے میگے وقتے از چیزے خبر ندارے حرف نزݧ
اولیـݧ بار بود ک اینطورے باهام حرف میزد مـݧ ک چیز بدے نگفتہ بودم.
ادامہ داد
ببیـݧ اسماء ۱سال باهمیم
چند ماه بعد از دوستیموݧ بحث ازدواجو پیش کشیدم و با دلیل و منطق دلیلشو بهت گفتم شرایطمم همینطور
همـوݧ روز هم بہ خانوادم گفتم جریان و اما بہ تو چیزے نگفتم.
از همـوݧ موقع خانوادم منتظر بودݧ ک مـݧ بهشوݧ خبر بدم کے بریم براے خواستگارے اما مـݧ هر دفعہ یہ بهونہ جور میکردم
چند وقت پیش همون موقع اے ک تو با مامانت حرف زدے خانوادم منو صدا کردݧ و گفتـݧ ایـݧ دختر بہ درد تو نمیخوره وقتے خوانوادش اجازه نمیدݧ برے خواستگارے پس برات ارزش قائل نیستـݧ چقد میخواے صبر کنے....
ولے مـݧ باهاشوݧ دعوام شد
حال ایـݧ روزام بخاطر بحث هرشبم با خوانوادمہ
دیشب باز بحثموݧ شد.
_بابام باهام اتمام حجت کرد و گفت حتے اگہ خوانواده ے تو هم راضے بشـݧ اوݧ دیگہ راضے نیست
ببین اسماء گفتـݧ ایـݧ حرفها برام ـسختہ
اما باید بگم.دیشب تا صب فکر کردم حق با خوانوادمہ خوانواده ے تو منو نمیخواݧ منم دیگہ کارے ازم بر نمیاد مخصوصا حالا کہ...گوشیش زنگ خورد هل شد و سریع قطعش کرد
نزاشتم ادامہ بده از جام بلند شدم شروع کردم بہ خندیدݧ و دست هامو بہ هم میزدم
آفریـݧ رامیـݧ نمایش جالبے بود
با عصبانیت بلند شد و روبروم ایستاد
اسماء نمایش چیہ جدے میگم باید همو فراموش کنیم اصن ما بہ درد هم نمیخوریم از اولم...
از اولم چے ...رامیـݧ اشتباه کردیم؟یادمہ میگفتے درست تریـݧ تصمیم زندگیتم،بدوݧ مـݧ نمیتونے زندگے کنے چیشده حالا؟؟
اسماء جاݧ تو لیاقتت بیشتر از اینهاس
اره معلومہ ک بیشتر تو لیاقت منو عشق پاکے بهت دارم و ندارے فقط چطورے میخواے روزهایے ک باتو تباه کردم و بهم برگردونے؟!؟
سکوت کرد.دوباره گوشیش زنگ خورد و قطع کرد
_پوز خندے بهش زدم و گفتم هہ جواب بده تصمیم جدید زندگیت از دستت ناراحت میشہ
ازجاش بلند شد اومد چیزے بگہ کہ اجازه ندادم حرف بزنہ بهش،گفتم برو دیگہ نمیخوام چیزے بشنوم سرشو انداخت پاییـݧ و گفت ایشالا خوشبخت بشي و رفت براے همیشہ
واقا رفت باورم نمیشد پاهام شل شد وافتادم زمیـݧ بہ یہ گوشہ خیره شده بودم اما اشک نمیریختم آرزوهام و تصوراتم از آینده رو سرم خراب شد
_از جام بلند شدم چشمام سیاهے میرفت نمیتونستم خودمو کنترل کنم یہ ساعتے بود رامیـݧ رفتہ بود خودمو ب جلوے در پارک رسوندم
صحنہ اے رو ک میدیدم باورم نمیشد
رامیـݧ با یکے از دوستام دست در دست و باخنده میومدݧ داخل پارک
احساس کردم کل دنیا داره دور سرم میچرخہ قلبم ب تپش افتاده بود و یہ صدایے تو گوشم میپیچید
دیگہ چیزے نفهمیدم از حال رفتم ...
✍خانم.علـــی.آبادی
⭐️برای خواݩدݩهرقسمٺاز رماݩ1صݪواٺ به نیت فرج اݪـزامیسٺ
#ادامه_دارد
#داستان_شب
#عاشقانه_دو_مدافع
🎋〰🍃
@Alachiigh
✳️ مادرانی كه برای كودك خود لالايی ميخوانند، كودكشان زودتر زبان باز میکنند و به رشد عقلی بالاتری ميرسد.
🔸و عملكرد مغز او برای انجام پازلهای هوشی و رياضی بيش از سايرين خواهد بود.
#کودکان
#سلامت
#سلامت_بمانید
🎋〰🍃
@Alachiigh
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۴۱۱ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
#کلام_نور
🎋〰🍃
@Alachiigh
⭕️گفتیم #مجلس_انقلابی، یک عده خوششان نیامد! ولی ما حقیقت را گفتیم.
✅حضرت #امام_خامنه_ای:
🔻ما گفتیم مجلس انقلابی! یک عدهای خوششان نیامد. خب ولی ما حقیقت را گفتیم حالا بعضیها خوششان میآید، بعضیها خوششان نمیآید، عیبی ندارد؛ حقیقت همین بود که این مجلس با شعارهای انقلاب تشکیل شد. مردم نگاه کردند گزینههایی را انتخاب کردند که حرکتشان، جهتگیریشان، شعارشان، حرفشان حرف انقلاب بود. ۱۴۰۱/۳/۴
🎋〰🍃
@Alachiigh
🔴"هیولای ملوس" محصول تمدن غربی!
❌اشتباه نکنید! نفر سمت راست، دختر نیست، پسر است! محصول سند 2030؛ همان که حسن روحانی آبرویش را پای اجرای آن گذاشت. یکی از تبعات این تمدن، غرق کردن پسرها در زنانگی و دخترها در مردانگی است!
◾️این پسر دخترنما تحت تربیت و تمدن غرب به یک هیولای ملوس تبدیل شده است، همان که بعضی از ما شرقیها تازه در ابتدای راهش هستند!
این آقا پسر مینی ژوب پوش، دیروز اسلحه برداشته و مثل آب خوردن ١٩ دانش آموز دبستانی و ٢ معلم را قتل عام کرده!! در واقع کاری کرده که هزاران بار در بازیهای رایانه ای با لذت تمرین کرده بود.
⏪اما نفر سمت چپ، ابوفاضل طومر است؛ یک نوجوان یمنی. علی الظاهر کم سن تر از سمت راستی.
این روزها کلیپی از او دست به دست میشود که پهلوانان عرب و عجم در برابرش کم می آورند. برای نجات رزمندگان یمنی، 3 بار در زیر باران گلوله، به قلب محاصره میزند و جان مجروحان و رزمندگان را نجات میدهد.
◾️این هم محصول فرهنگ مقاومت است.
یکی غرق در تمدن و آنهمه جانی، یکی فرسنگها دور از تمدن و اینهمه ناجی!
*"قد تبین الرشد من الغی"*
بیداری
#سند_ننگین
#فرهنگ_منحط_غرب
🎋〰🍃
@Alachiigh
⭕️سید حسن نصرالله: در روزهای آینده ممکن است اتفاقاتی در فلسطین رخ دهد و ممکن است این اتفاقات به حد یک انفجار بزرگ برسد
🔻سيد حسن نصرالله دبير كل حزب الله لبنان: از شما میخواهم که حواستان به آنچه در اطرافمان رخ میدهد، باشد و برای آن آمادگی داشته باشید.
🔻رژیم صهیونیستی به تندروها اجازه داده تظاهرات پرچم برپا کنند .آنها با پرچم اسراییل وارد محله های قدس میشوند و به مسجد الاقصی رفته و به آن اهانت میکنند. آنها خواستار تخریب مسجد قبة الصخره هستند.
🔻مقاومت فلسطین تصمیم دارد به هرگونه تجاوز به مسجد الاقصی پاسخ دهد.
بیداری
🎋〰🍃
@Alachiigh
° قال الصادق 1.mp3
4.72M
صلیالله علیک یااباعبدالله 🖤🤚
صلیالله علیک یا جعفربن محمد🖤🤚
قال الصادق عشاق حسین
خون گریه کنید بر داغ حسین
🎙حاج محمود کریمی
بسیار دلنشین التماس دعا 👌🙏
اى ششمين ستاره تابناك امامت و ولايت، صادق آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلّم)!
نامت را با افتخار به دلهاى غريبمان مىسپاريم تا يادت آرام بخش سينههاى بىتابمان باشد.
#هیئت_مجازی
#شب_زیارتی_امام_حسین
#شهادت_امام_صادق_
🏴〰〰
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺عاشقـــانه_دو_مدافـــع🌺 #قسمت_یازدهم _رفتم کنارش نشستم. سرشو به دستش تکیہ داده بود سلام کردم بدوݧ
🌺عاشقـــانه_دو_مدافـــع🌺
#قسمت_ دوازدهم
_دیگہ چیزے نفهمیدم از حال رفتم...
وقتے چشمامو باز کردم تو بیمارستاݧ بودم
ماماݧ بالا سرم بود و داشت گریہ میکرد بابا و اردلاݧ هم بودݧ
_خواستم بلند شم کہ ماماݧ اجازه نداد
سرم هنوز تموم نشده بود
دوباره دراز کشیدم و چشام گرم شد نمیتونستم چشام و باز کنم اما صداهارو میشنیدم
بابا اومد جلو ک بپرسہ چہ اتفاقے افتاده اما ماماݧ اجازه نداد
_دلم میخواست بلند شم وبپرسم کے منو آورده اینجا اما تواناییشو نداشتم
آروم آروم خوابم برد با کشیدݧ سوزن سرم از دستم بیدار شدم
دکتر بالا سرم بود ماماݧ و بابا داشتـݧ باهاش حرف میزدݧ
_آقاے دکتر حالش چطوره؟
خدارو شکر درحال حاضر حالش خوبہ اینطور ک معلومہ یہ شوک کوچیک بهش وارد شده بود و فشارش افتاده بود ولے باز هم بہ مراقبت احتیاج داره
بابا کلافہ دستے ب موهاش کشید و بہ ماماݧ گفت اخہ چہ شوکے میتونہ بہ یہ دختر ۱۸سالہ وارد بشہ چیشده خانم چہ خبره؟
ماماݧ جواب نداد و خودشو با مرتب کردݧ تخت مـݧ مشغول کرد
_بلند شدم و نشستم ماماݧ دستم و گرفت و گفت:
اسماء جاݧ چیشده چہ اتفاقے افتاده؟؟؟دکتر چے میگہ؟؟
نمیتونستم حرف بزنم هر چقدر ماماݧ ازم سوال میپرسید خیره بهش نگاه میکردم
از بیمارستاݧ مرخص شدم
یہ هفتہ گذشت تو ایـݧ یہ هفتہ دائم خیره ب یه گوشہ بودم و صداے رامیـݧ و حرفاش و دیدنش با اون دختر میومد تو ذهنم
نہ با کسي حرف میزدم ن جواب کسے رو میدادم حتے یہ قطره اشک هم نریختہ بودم
اگہ گریہ هاے ماماݧ نبود غذا هم نمیخوردم
_اردلاݧ اومد تو اتاقم و ملتمسانہ درحالے ک چشماش برق میزد ازم خواهش کرد چیزے بگم و حرفے بزنم ازم میخواست بشم اسماء قبلے
اما مـݧ نمیتونستم....
_ماماݧ رفتہ بود سراغ مینا و فهمیده بود چہ اتفاقے افتاده اما جرأت گفتنش ب بابا رو نداشت
همش باهام حرف میزد و دلداریم میداد
یہ هفتہ دیگہ هم گذشت باز مـݧ تغییرے نکرده بودم
یہ شب صداے بابارو شنیدن کہ با بغض با ماماݧ حرف میزد و میگفت دلم براے شیطنت هاش، صداے خندیدݧ بلندش و سربہ سر اردلاݧ گذاشتنش تنگ شدہ
او شب بخاطر بابا یہ قطره اشک از چشمام جاری شد
_تصمیم گرفتـݧ منو ببرݧ پیش یہ روانشناس
ماماݧ منو تنها برد و قضیہ رو براے دکتر گفت
اوݧ هم گفت تنها راه در اومدݧ دخترتوݧ از ایـݧ وضعیت گریہ کردنہ باید کمکش کنید گریہ کنہ اگر همینطورے پیش بره دچار بیمارے قلبے میشہ
_اما هیچ کسے نتونست کمکم کنہ
بهمن ماه بود مـݧ هنوز تغییرے نکرده بودم
تلوزیوݧ داشت تشیع شهداے گمنام و مادر هایے رو کہ عکس بچشوݧ تو دستشوݧ بود اروم زیر چادرشوݧ اشک میریختـݧ رو منتظر جنازه ے بچہ هاشوݧ بودݧ رو نشوݧ میداد
خیلے وقت بود تو ایـݧ وادیا نبودم
با شنیدݧ ایـݧ جملہ ک مربوط ب مادراے شهداے گمنام بود بغضم گرفت:
گرچه میدانم نمی ایی ولی هر دم زشوق
سوی در می ایم و هر سو نگاهی میکنم
اوݧ روز تو دلم غم عجیبے بود شب با همیـݧ افکار بہ خواب رفتم...
✍خانم.علـــی.آبادی
⭐️برای خواݩدݩهرقسمٺاز رماݩ1صݪواٺ به نیت فرج اݪـزامیسٺ
#ادامه_دارد
#داستان_شب
#عاشقانه_دو_مدافع
🎋〰🍃
@Alachiigh
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۴۱۲ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
#کلام_نور
🎋〰🍃
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 شهید ابراهیم همت🌹
🙏بچه ها شهید همت بشید...
اگه میخواهید دستتون از دامان امام زمان (عج)کوتاه نشه،مواظب چشم هاتون باشید...
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰🍃
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ عظمت
.
بعنوان موافق حضور زنان در مسابقات فوتبال عرض میکنم. اینکه یک عده الان حضور بانوان در سرود سلام فرمانده را با حضور بانوان در فوتبال مقایسه می کنند بی نهایت دور از انصاف است. جمع شدن برای دعا همگانی و سرود امام زمان(عج) را با فحاشی ناموسی در بین بازی یکی میدانید؟ همین بازی اخیر پرسپولیس و تراکتور سنگ پراکنی و لغو بازی را ندیدید؟ خودتان ناموستان را آنجا میفرستید؟
.
در دنیایی که همجنس بازی را به قانون تبدیل می کنند
دین را خرافات می دانند
الحاد را تبلیغ می کنند
با آهنگ ساسی و تتلو سر تا پای نوجوان شما را به فساد دعوت می کنند. هزاران نفر طفل معصوم با قلب پاک برای دعا و استغاثه جمع شده اند بعد شما بجای دیدن این عظمت، دارید....
.
خیلی هنر میخواهد
شاید هم اینجمعیت، این استقبال قابل پیش بینی نبود
.
یک گروه از این جمعیت لذت میبرند
یک گروه از اینجمعیت رنج میبرند
کاملا قابل درک است
"علیرضا زادبر"
ایران سیاست
🎋〰🍃
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 ویژه #استوری
🔹 ای لشکر صاحب زمان آماده باش...
🔅 اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🏻
#پیشنهاد_دانلود 👌
#ورزشگاه_آزادی
#حاج_حسین_طاهری
🎋〰🍃
@Alachiigh
🔴❌🔴
چند وقت پیش رفتیم جایی یکی از پیرزن های مجلس شروع کرد فحش به نظام
و دعا برای روح شاهنشاه ...
اون موقع چیزی نگفتم
اما بعد اینکه شام صرف شد نشستم کنارش گفتم حاج خانوم شنیدم ماشالله همه بچه ها و نوه هاتون تحصیلکرده هستن !
لبخندی زد و با افتخار گفت بله اون پسرم لیسانس هست اون نوه ام دکتری هست اون یکی پزشکی میخونه و... خداروشکر نان حلال و زحمتکشی دادیم بهشون
گفتم : آفرین به شما ، خودتون تا کلاس چندم خوندین؟!
گفت: من تا کلاس پنجم درس خوندم
گفتم : کدوم مدرسه؟
گفت : تا کلاس سوم مدرسه روستامون ، کلاس چهار و پنجم رو هم نهضت سواد آموزی خوندم
گفتم : پس هوش بچه ها و نوه هاتون به شما نرفته احتمالا به خاله ای و عمه ای کسی رفتن درس خون شدن
گفت : نه خواهر برادرام هم بیشتر از دبستان سواد ندارن !! اتفاقا هوشی من داشتم هیچکس نداشت
گفتم : پس چرا درس نخوندین ؟ حتما تنبل بودین ،!
گفت: نخیر !! خیلی هم زرنگ بودم منتها بد شانسی ما اون موقع امکانات نبود ، مدرسه تو روستاها اکثرا نبود یا تا دبستان بود !! اگه امکاناتی که بچه های الان دارن من داشتم الان مدرک پروفسوری داشتم ،،
قدیم اصلا برای سواد ارزش قائل نبودن ، از بچگی دست چپ و راستم شناختم بردنم پشت دار قالی ، تو قالیباف خونه بزرگ شدم ، صبح تا شب باید برای ارباب قالی میبافتیم بعدشم بدو بریم از سرچشمه آب بیاریم گاو و گوسفند علف بدیم و مثل الان لوله کشی و لباسشویی و این حرفا نبود ... وقتی برای درس خوندن نداشتیم همون سه کلاس رو هم شبانه خوندم !!
گفتم : خب نمیرفتین قالیباف خونه ،
گفت: خب اگه نمیرفتیم چیزی نداشتیم بخوریم باید قالی میبافتیم که اخر برج پدرمون پولی از ارباب بگیره قند و چایی و کبریت وبقیه مایحتاجمون رو بخره
گفتم: شاه میدونست شما اینجور زندگی دارید؟! آخه زندگی سردار سلیمانی خوندم مثل شما بود ، پدر خودمم مثل شما بوده و تو سختی زندگی میکردن ، چرا شاهنشاه براتون کاری نمیکرد؟! چرا ۸۰ درصد مردم ایران تو زمان شاه بیسواد بودن؟! تازه انقلاب اومده یک نهضت راه انداخته که بتونه بیسوادی رو ریشه کن کنه؟!
حاج خانوم یک نگاهی کرد
گفتم : چرا دارید حقایق رو وارونه جلوه میدین ؟
گفت: چی بگم از بس گرونیه
گفتم : مدل ماشین پدرتون زمان شاه چی بود؟! حتما تو اون ارزانی ها بهترین ماشین خریدین؟
گفت : ما اصلا ماشین نداشتیم فقط ارباب داشت !
گفتم : زمان شاه مستطیع شدین رفتین حج حاج خانوم شدین؟!
گفت : نه چند سال پیش رفتم مکه سوریه و کربلا هم رفتم
گفتم : چرا تو زمان شاه همه چیز ارزون بود نرفتین؟
گفتم : شاهنشاه استان بحرین رو چند فروخت؟!
گفت : مگه شاه فروخت ؟!
گفتم : وقتی استان فروخته ،نفهمیدین چطوری از بقیه اختلاس هاشون باخبر میشدین؟!
.. تاریخ رو تحریف نکنید لطفا از شااااه اسطوره تو ذهن بچه هایی که حاضر نیستن لحظه ای تو شرایط و امکانات زمان شاه زندگی کنند نسازید !!!
سرش انداخت پایین و چیزی نگفت...
#روشنگری
🎋〰🍃
@Alachiigh