eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.2هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
57 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
از سال ۸۵ داره فعالیت میکنه، ترویج بی بند وباری میکنه ، یه عده بی سر و پا طرفدارانش هستند.... اما... عزت دست خداست و بس👆 تحلیل سیاسی 🎋〰🍃 @Alachiigh
⭕️دو نفتکش در برابر یکی!! 🔻‏بعد اینکه یونان یه نفتکش ما رو توقیف کرد و نفتش رو به آمریکا داد؛ حالا بجاش دوتا نفتکش یونان رو گرفتیم 💪 ✅نکته اینجاست که اول اجازه دادیم بارگیری کنن بعد توقیفشون کردیم :)) 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غم آبادان، غم همه ما سرباز و ارتش و سپاه و ناجا از خود مردمن، حافظ امنیت ما هستن خار چشم دشمنان خونی و کمین کرده ما هستن حرکت جالب سربازان در مقابل مردم 😘✋🙏 روشنگری 🎋〰🍃 @Alachiigh
🔴 کلاس دشمن شناسی قبل از ظهور ⏪جا داره از اصلاحطلبان و غربزده ها یه تشکر ویژه هم بکنیم که با حمله به سرود به همه دهه نودی های مملکت نشان دادند دشمنان داخلی چه کسانی هستند.و هم اینکه با این حجم انبوه تخریب همه ایرانیان را نسبت به مسئله ظهور حساس کردند.کلاس دشمن شناسی قبل ازظهور مهم است 👤 سید هادی بیداری 🎋〰🍃 @Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺عاشقـــانه_دو_مدافـــع🌺 #قسمت_سیزدهم _با همیـݧ فکر به خواب رفتم... چند روزم با همیـݧ افکار گذشت
❤️ عاشقـــانه_دو_مدافــــع❤️ _همہ خوشحال بودݧ ماماݧ کہ کلے نذرو نیاز کرده بود از فرداش رفت دنبال اداے نذراش هر روز خونموݧ پر بود از آدمایے کہ براے کمک بہ ماماݧ اومده بودݧ ایـݧ شلوغے رو دوست نداشتم از طرفے هم خجالت میکشیدم پیششوݧ بشینم هنوز نمیتونستم خوب حرف بزنم لکنت داشتم باورم نمیشد انقد ضعیف باشم _بالاخره نذرو نیاز هاے ماماݧ تموم شد ولے هنوز خواب مـݧ تعبیر نشده بود ینے هنوز چادرے نشده بودم نمیتونستم بہ ماماݧ بگم کہ میخوام چادرے بشم اگہ ازم میپرسید چرا چے باید میگفتم؟؟؟نمیتونستم خوابمو براش تعریف کنم _ماماݧ بزرگم از،مکہ اومده بود ماماݧ ازم خواست حالا کہ حالم بهتر شده باهاش برم خونشوݧ خیلے وقت بود از خونہ بیروݧ نرفتہ بودم با اصرار هاے ماماݧ قبول کردم ماماݧ بزرگ وقتے منو دید کلے ذوق کردو بغلم کرد همیشہ منو از بقیہ نوه ها بیشتر دوست داشت میگفت اسماء براے مـݧ یہ چیز دیگست دست منو گرفت و نشوند پیش خودش و برام از مکہ و جاهایے کہ رفتہ بود تعریف میکرد مهمونا کہ رفتـݧ مامان بزرگ ساک هارو باز کرد تا سوغاتیا رو بده _بچه ها از خوشحالے نمیدونستـݧ چیکار باید بکنن سوغاتیارو یکے یکے داد تا رسید بہ مـݧ یہ روسرے لبنانے صورتے با یہ چادر لبنانے انگار خوابم تعبیر شده بود همہ با تعجب بہ سوغاتے مـݧ نگاه میکردݧ و از مامان بزرگ میپرسیدݧ کہ چرا براے اسماء چادر آوردے اسماء کہ چادرے نیست. _ماماݧ بزرگ هم بهشوݧ با اخم نگاه کرد و گفت سرتوݧ بہ کار خودتوݧ باشہ(خیلے رک بود) خودمم دلم میخواست بدونم دلیلشو ولے چیزے نپرسیدم _رفتم اتاق روسرے و چادرو سر کردم یه نگاهی بہ آیینہ انداختم چقد عوض شده بودم ماماݧ اومد داخل اتاق تا منو دید شروع کرد بہ قربوݧ صدقہ رفتـݧ انقد شلوغ کرد همہ اومدݧ تو اتاق ماماݧ بزرگم اومد منو کلے بوس کرد و گفت: برم براے نوه ے خوشگلم اسفند دود کنم چشم نخوره منم در پاسخ بہ تعریف همہ لبخند میزدم ماماݧ درحالے کہ اشک تو چشماش حلقہ زده بود گفت کاش همیشہ چادر سر کنے چیزے نگفتم _اوݧ شب هموݧ خواب قبلیمو دیدم صبح کہ بیدار شدم دلم خواست از خوابم یہ تصویر بکشم.... مداد و کاغذ رو برداشتم چشمامو بستم فقط یہ مرد جووݧ کہ چهرش مشخص نیست میومد تو ذهنم تصمیم گرفت همونو بکشم (ایـݧ هموݧ نقاشے بود کہ توجہ سجادے رو روز خواستگارے جلب کرده بود) _ماماݧ میخواست بره خرید ازم خواست باهاش برم منم براے ایـݧ کہ حال و هوام عوض بشہ قبول کردم و آماده شدم از در اتاق کہ میخواستم بیام بیروݧ یاد چادرم افتادم سرش کردم اردلاݧ و بابا وماماݧ وقتے منو دیدݧ باتعجب نگاهم میکردݧ اردلاݧ اومد سمتم و چادرمو بوسید و گفت اسماء آرزوم بود تو رو یہ روز با چادر ببینم مواظبش باش _منم بوسش کردم وگفتم چشم. بابا و ماماݧ همدیگرو نگاه کردݧ و لبخند زدݧ اوݧ روز ماماݧ از خوشحالے هر چیزے رو کہ دوست داشتم و برام خرید دیگہ کم کم شروع کردم بہ درس خوندݧ باید خودمو آماده میکردم براے کنکور کلے عقب بودم مدرسہ نمیرفتم چوݧ بادیدݧ مینا یاد گذشتم میوفتادم _اوݧ روز ها خیلے دوست داشتم در مورد شهدا بدونم و تحقیق کنم با یکے از دوستام کہ خیلي تو این خطا بود صحبت کردم حتے خوابمم براش تعریف کردم اونم بهم چند تا کتاب داد و بهم گفت اتفاقا آخر هفتہ قراره دوباره شهید بیارݧ بیا بریم.. ✍خانم.علـــی.آبادی ⭐️برای خواݩدݩ‌هرقسمٺ‌از رماݩ‌1صݪواٺ‌ به نیت فرج اݪـزامیسٺ 🎋〰🍃 @Alachiigh
✳️در خانه یک گلدان گیاه اسطوخودوس نگهدارید ! 🔸عطر خوش این گل، بیخوابی را رفع میکند، استرس و فشارخون را کاهش داده، ضربان قلب را تنظیم کرده و عصبانیت و افسردگی را کاهش میدهد. 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۴۱۴ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🎋〰🍃 @Alachiigh
🔴🔹برای ما، برای اونا🔹🔴 ◾️ازدواج دختر ١٧ ساله ما میشه کودک همسری/ رابطه جنسی آزاد دختر ١٧ ساله غربی میشه آزادی کامل انسان. ◾️بازی نکردن ما با اسرائیل میشه سیاسی کردن ورزش/ بازی نکردن اونا با روسیه میشه اتحاد علیه دیکتاتوری. ◾️موشکهای ما تهدیدی برای بشریت/ کلاهکهای هسته ای اونا ضامنی برای صلح جهانی. ◾️همخوانی سرود «سلام فرمانده» ما، تربیت ایدئولوژیک/ سند ٢۰٣۰ اونا تربیت مدرن. ◾️حضور ما در خلیج فارس میشه تحریک همسایگان/ حضور اونا در خلیج فارس میشه ائتلاف صلح. ◾️قاتل ١٧ ساله ایرانی میشه کودک مجرم/ قاتل ١٧ ساله اونا میشه مردی ١٧ ساله. ◾️سپاه و گروههای همسوی ما میشه گروههای تروریستی/ داعش وحشی و دست پرورده اونا میشه شبه نظامیان مخالف اسد. ◾️آموزش نظامی بسیج ما میشه ترویج خشونت/ آموزش نظامی اونا میشه دفاع شخصی. ◾️برخورد ما با اغتشاشگران مسلح میشه سرکوب دموکراسی/ برخورد اونا با معترضین غیر مسلح میشه نمایش اقتدار پلیس. ◾️انرژی صلح آمیز هسته ای ما میشه تلاش برای ساخت بمب اتمی/ داشتن کلاهک هسته ای توسط اسرائیل میشه توازن قدرت. ◾️حضور نظامی ما به دعوت دیگر کشورها میشه دخالت و کشورگشایی/ کودتای اونا در دیگر کشورها میشه ترویج دموکراسی ....و........ 🎋〰🍃 @Alachiigh
🇮🇷 📝 | راهپیمایی پرچم چیست؟ / تلاش بنت برای فرار از فروپاشی 🔻 راهپیمایی پرچم یک مراسم جدید است و تاریخ برگزاری آن مطابق تقویم عبری است؛ روزی است که در سال ۱۹۶۷ اشغالگران صهیونیست توانستند بعد از جنگ به طور کامل قدس را اشغال کنند. هر سال صهیونیست‌ها با مراسمات مختلف این روز اشغالگری قدس را جشن می‌گیرند و هزاران نفر از شهرک‌نشینان نیز در آن شرکت می‌کنند. مراسمات از دو روز قبل شروع می‌شود و مهمترین بخش این مراسمات راهپیمایی پرچم است. 🔸 راهپیمایی پرچم‌ها قرار است که روز یکشنبه در منطقه باب العامود قدس در اطراف مسجدالاقصی برگزار شود. گروههای مقاومت فلسطین با هشدار به رژیم صهیونیستی خواستار عدم برگزاری این راهپیمایی شده‌اند. 🔹حتی دولت آمریکا نیز به دلیل نگرانی از پیامدهای برگزاری راهپیمایی پرچم‌ها خواستار بازنگری رژیم صهیونیستی در آن و تغییر مسیر این راهپیمایی شد، که با پاسخ منفی کابینه نفتالی بنت همراه شد. 🔺بنت با این راهپیمایی بدنبال جذب جریان راست رژیم‌صهیونیستی برای عدم فروپاشی و بقای ‌در نخست وزیری است. 🎋〰🍃 @Alachiigh
🔴👆گویا هیچ وظیفه‌ای جز تحریف، خودتحقیری، ۲قطبی سازی، مشروعیت بخشی به ایران ستیزی های طرف مقابل و تکمیل پازل او ندارند؛ برای همین، بدونِ دقت به محتوای یک فیلم و هدفِ سازندگانش، برای بازیگرش پیام تبریک میفرستند، ❌زهرا امیرابراهیمی دیروز برنده بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم کن شد 📛فیلمی که ایشون بازی کرده اسمش عنکبوت مقدسه که درباره قتل‌های زنجیره‌ای سعید حنایی در مشهد در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ ⛔️نکته ماجرا پوستر فیلمه که عکسی هوایی از شهر مشهده و شهر رو مانند شبکه عنکبوتی نشون داده و در مرکز عکس هم حرم امام رضا(ع)ست و زیرش هم نوشته شده عنکبوت مقدس ... علاوه بر این که فضای فیلم به شدت سیاه نمایی ایرانه ، توی تیزر فیلم هم قاتل مدام در حرم امام رضا نشون میده دشمن ما همینجاست ،مرگ بر آمریکا مرگ بر آمریکا این همه مرض و سیاه نمایی ایران چرا نباید توی جشنواره کن جایزه بگیره؟ 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | چرا برخی از در جمهوری اسلامی دیر محاکمه میشن؟؟! ⁉️ چرا اوضاع کشور را درست نمیکند؟! ⁉️ چرا مسئولان ناکارآمد را عزل نمی‌کند؟! ⁉️ ایران قدرت برخورد با برخی از مسئولان را ندارد؟! 🔰 برشی از سخنرانی حجت‌‌الاسلام راجی مدیر اندیشکده راهبردی سعداء 💠 سعداء 🎋〰🍃 @Alachiigh
آلاچیق 🏡
❤️ عاشقـــانه_دو_مدافــــع❤️ #قسمت‌_چهاردهم _همہ خوشحال بودݧ ماماݧ کہ کلے نذرو نیاز کرده بود از ف
❤️ عاشقـــانه_دو_مدافـــع❤️ خیلے دوست داشتم تو مراسم تشییع شهدا شرکت کنم تا حالا نرفتہ بودم براے همیـن قبول کردم. کتاب هایے رو کہ زهرا دوستم داده بود و شروع کردم بہ خوندن،خیلے برام جذاب و جالب بود. وقتے میخوندم کہ با وجود تمام عشق و علاقہ اے کہ بیـن یہ شهید و همسرش وجود داشتہ با ایـن حال بہ جنگ میره و اونو تنها میزاره و در مقابل همسرش صبورانہ منتظر میمونہ و شهادت شوهرشو باعث افتخار میدونہ قلبم بہ درد میومد. یا پسرے کہ بہ هر قیمتے کہ شده پدر و مادرشو راضے میکرد کہ به جبهہ بره پسر بچہ هایے کہ تو شناسنامہ هاشون دست میبردند تا اجازه ے رفتـن بہ جبهہ رو بهشون بدن. دختر بچہ هایے کہ هر شب منتظر برگشت پدرشون،چشمشون بہ نور بود و شهادت پدرشون و باور نمیکرد. و... واقعا ایـن ارزش ها قیمت نداره،هر کتابے رو کہ تموم میکردم در موردش یہ نقاشے میکشیدم یہ بار عکس همون شهید و بر اساس عکسایے کہ تو کتاب بود ، یہ بار عکس دختر بچہ اے منتظر ، یہ بار عکس مادر پیرے کہ قاب عکس پسرش دستشہ و منتظره کہ جنازه ے پسرے رو کہ 20سال براش زحمت کشیده و بزرگش کرده رو براش بیارن. هوا خیلے گرم بود قرار بود با زهرا بریم بهشت زهرا براے مراسم تشییع شهدا. خیلے چادر سرکردن برام سخت بود با ایـن کہ چند ماه از چادرے شدنم هم میگذشت ولے بازم سخت بود دیگہ هر جورے کہ بود تحمل کردم و رفتم. بهشت زهرا خیلے شلوغ بود انگار کل تهران جمع شده بودن اونجا فکر نمیکردم مردم انقدر معتقد باشـن،جدا از اون همہ جور آدم و میشد اونجا دید پیر و جوون،کوچیک و بزرگ،بی حجاب و باحجاب و... شهدا دل همہ رو با خودشون برده بود. پیکر شهدا رو آوردن همہ دویدن بہ سمتشون ،یہ عده روے پرچم ایران کہ روی جعبہ رو باهاش پوشونده بودن،یہ چیزایـے مینوشتـن،یہ عده چفیہ هاشونو تبرک میکردن،یہ عده دستشونو گذاشتہ بودن رو جعبہ و یہ چیزایے میگفتـن،در عین حال همشون هم اشک میریختـن پیرزنے رو دیدم کہ عقب وایساده بود و یہ قاب عکس دستش بود و از گرما بے حال شده بود رفتم پیشش و ازش پرسیدم: مادر جان ایـت عکس کیہ؟؟؟ لبخند زد و گفت عکس پسرمہ منتظرشم گفتہ امروز میاد،بطرے آب و دادم بهش و ازش پرسیدم شما از کجا میدونے امروز میاد!؟ گفت:اومد بہ خوابم خودش بهم گفت کہ امروز میاد،بهش گفتم خوب چرا نمیرید جلو!؟ گفت:بهم گفتہ مادر شما وایسا خودم میام دنبالت،اشک تو چشام جم شد،دلم میخواست بهش کمک کنم،بهش گفتم: مادر جان اخہ ایـن شهدا هویتشون مشخص شده اگہ پسر شمام بود حتما بهتون میگفتـن، جوابمو نداد. بهش گفتم: مادر جان شما وایسا اینجا مـن الان میام رفتم جلو زهرا هم پیشم بود قاطے جمعیت شدیم و هولمون داد،جلو نفهمیدم چیشد سرمو آوردم بالا دیدم کنار جنازه ے شهدام،یہ احساسے بهم دست داد دست خودم نبود، همینطورے اشک از چشام میومد دستمو گذاشتم رو یکے از جعبہ ها یاد اون پیرزن افتادم زیر لب گفتم:خودت کمک کـن بہ اون پیرزن خیلے سختہ انتظار جمعیت مارو بہ عقب برگردوند با زهرا گشتیم دنبال اون پیرزن،پیداش نکردیم نیم ساعت دنبالش گشتیم اما نبود دیگہ نا امید شده بودیم گفتیم حتما رفتہ داشتیم برمیگشتیم کہ دیدیم یہ عده جمع شدن و آمبولانس هم اومده رفتیم ببینیم چیشده پیرزن اونجا افتاده بود... ✍خانم.علـــی.آبادی ⭐️برای خواݩدݩ‌هرقسمٺ‌از رماݩ‌1صݪواٺ‌ به نیت فرج اݪـزامیسٺ 🎋〰🍃 @Alachiigh
از درخت بیاموزیم.. برای بعضی ها باید ریشه بود، تا امید به زندگی را به آنها بدهیم برای بعضی ها باید تنه بود، تا تکیه گاه آنها باشیم. برای بعضی ها باید شاخ و برگ بود، تا عیب های آنها را بپوشانیم. برای بعضی ها باید میوه بود، تا طعم زندگی کردن را به آنها بیاموزیم نه زنده ماندن را ✨✨〰〰 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۴۱۵ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🎋〰🍃 @Alachiigh
🌹شهید محمود کاوه🌹 ✍راز آن دستور نيروهاي دشمن و نيروهاي ضد انقلاب دست، به دست هم داده بودند و هم زمان آتش شديدي مي ريختند. از طرفي هم بالگردهاي توپ دارشان ما را از بالا گرفته بودند زير آتش. كاوه گاهي با وسواس خاصي دوربين مي كشيد روي مواضع دشمن، گاهي هم از طريق بي سيم با علي قمي صحبت مي كرد و وضع دقيق نيروها را جويا مي شد. بعد از نماز ظهر تصميمي گرفت كه هيچ كدام از ما دليلش را نفهميديم. مسئول قبضه ميني كاتيوشا را صدا زد. نقشه اي را پهن كرد روي زمين و نقطه اي را به او نشان داد. گفت: اين سه راهي را بكوب، كاوه ايستاده بود نزديك او و هر چند لحظه فرياد مي زد: رحم نكن، مهات بده، بزن، بزن! طولي نكشيد كه علي قمي تماس گرفت، صدايش هيجان و شادي خاصي داشت، گفت: محمود جان! ما رسيديم روی ارتفاعات، تمام هدفها را گرفتيم. گل از گل محمود شكفت و به سجده افتاد، يادم هست همان روز مطلع شديم حدود 300 نفر از عراقيها و ضد انقلاب، در سه راهي پشت سياه كوه، به درك واصل شده اند و اين براي همه عجيب بود. راز آن دستور كاوه پس از سالها هنوز برايم كشف نشده باقي مانده است. ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ســــــلام سلام گل دخترای ترنجی😍 امیدوارم حال دلتــون عالے باشه خــــبر داریم خـــبرررررر📣 🎊جــــشن بــــزرڱ میــلاد حضـرت معصومــه(س) و روز دختـــــــر 😍 یه جـــشن خودمونی، شـــاااااد ،با برنامه‌های متنوع، مختــص دخترهای گل بالای ۱۲ سال🥳 💌یادت نــره برای شرڪت در این جشن باید ثبت‌نــام انجام بدید. ⛔از ورود گل دخترانی که بـــــدون ثبت نام،،در تالار حضور پیدا کنند ممانعت خواهد شد⛔ پــس برای ثبت نام و ارسال مشخصات شامل(نام و نام خانوادگی- نام پدر- تاریخ تولد) ۲✌🏽راه وجود داره: 1️⃣صندوق ترنجنامه در ایتا به آیدی: @toranjnameh_box 2️⃣سامانه پیامکی به شماره ۵۰۰۰۲۱۴۵۲۱۳۹۷۵ 📣ضمــنـــاً ثبت نــام بصــورت لیستی هم انجام میشود 😉 ⚠️از ورود و حضــور مادران و خانم‌های خارج از محــدوده سنـی معذوریم❌ تاریخ:چــهارشنبه-۱۱ خــردادمــاه ۱۴۰۱ مکان: شاهین‌شهر-تالار شیخ بهایی ساعت:۱۷:۳۰ تا ۲۰:۳۰ عصر باعـــشـ❤️ـق منتــــظر دیدارتونیم •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @toranjnameh99 🎋〰🍃 @Alachiigh
📛📛فارس‌من ❌برخورد قاطعانه با عوامل سازنده فیلم هتاک عنکبوت مقدس 🔹مخاطبان «فارس من» در پویشی خواستار محاکمه و اعلام جرم علیه عوامل فیلم موهن و هتاکانه «عنکبوت مقدس» به اتهام توهین به مقدسات مسلمین شدند. 🔹برای حمایت از این پویش وارد لینک زیر شوید: http://www.farsnews.ir/my/c/144079 حضور فیلم‌‌های سیاه در جشنواره‌های خارجی ممنوع شود | فارس من https://farsnews.ir/my/c/143809 ... 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 شرط جایزه گرفتن در جشواره فیلم کن از زبان بهروز افخمی ♨️فیلم های مربوط به ایران باید یک سری دستور العمل داشته باشد دستور عمل هاشون از حوزه‌ی سیاست رد شده و به تخریب شیعه و دین رسیده، و به آدم های کثیف‌تری میرسه ((: حتما ببینید 👆👆👌 تحلیل سیاسی 🎋〰🍃 @Alachiigh
آلاچیق 🏡
❤️ عاشقـــانه_دو_مدافـــع❤️ #قسمت_پانزدهم خیلے دوست داشتم تو مراسم تشییع شهدا شرکت کنم تا حالا نرف
❤️ عاشقـــانه_دو_مدافـــع❤️ _پیرزن اونجا افتاده بود... _با زهرا دوییدیم سمتش،هر چقدر صداش میکردیم جواب نمیداد،اعصابم خورد شده بود گریہ میکردم و بلند بلند صداش میکردم اما جواب نمیداد،تموم کرده بود. _مامور آمبولانس اومد سمتمون و گفت خانم ایشون تموم کردن،چیکار میکنید!؟ _نسبتے با شما دارن!؟ _زهرا جواب داد:نسبتے ندارم،بلند شدم با صداے بلند کہ عصبانیتم قاطیش بود از آدمايے کہ اطرافموݧ بودن علت ایــن اتفاقو میپرسیدم. _یہ عده میگفتـن کہ گرما زده شده یہ عده میگفتـن زیر دست و پا مونده و... _هرکی یہ چیزی میگفت،کلافہ شده بودم،یہ نفر اومد دستشو گذاشت رو شونم و صدام کرد:خانم!؟ _برگشتم یہ خانم میان سال محجبہ بود کہ چهره ے مهربونے هم داشت،ازم پرسید:ایـن خانم باهاتون نسبتے دارن!؟ _گفتم:نه چطور!؟ _گفت:مـن شما رو دیدم کہ کنارشون وایساده بودید و حرف میزد بعد از رفتـن شما ایـن پیرزن از جاش بلند شد،در حالے کہ لبخند بہ لب داشت بہ سمت جمعیت میدویید فریاد میزد و میگفت بالاخره اومدے!؟محمد جان اومدے!؟ _بعد قاطے جمعیت شد و زیر دست و پا موند،مـن دوییدم طرفش کہ نزارم بره اما بهش نرسیدم و این اتفاق افتاد _متاسفم واقعا... _اشک از چشام جارے شد رفتم سمت پیرزن،هنوز قاب عکس تو بغلش بود قاب عکس و برداشتم پشتش نوشتہ بود "محمد جعفرے" _یاد حرفاش افتادم پس واقعا پسرش اومد دنبالش و اونو برد پیش خودش. _آمبولانس پیرزن رو برد،قاب عکس دست مـن موند حال بدے داشتم وقتے برگشتم خونہ هوا تاریک شده بود. _تو خونہ همش یاد اتفاق امروز میوفتادم و اشک میریختم،قاب عکس و همراه خودم آوردم خونہ،شیشش شکستہ بود،داشتم عکس و از داخل قاب در میوردم کہ متوجہ شدم یہ کاغذ پشتشہ. _کاغذ و برداشتم یہ نامہ بود: 🍃🌹یاهو🌹🍃 _مادر عزیز تر از جانم سلام _مرا ببخش کہ بدون اجازه ے شما بہ جبهہ آمدم فرمان امام بود و من مجبور بودم از طرفے چطور میتوانستم ببینم دشمن جلوے چشمانم بہ خاک وطنم تجاوز کرده و بہ نوامیس کشورم چشم دارد. _اگر مـن بہ جبهه نمیرفتم در قیامت چگونہ جواب مادرم حضرت زهرا را میدادم،چگونہ در چشمان مولایم سید و الشهدا نگاه میکردم. _مطمعـنم خداوند بہ شما و پدر جان صبر دورے و شهادت مـن را خواهد داد. _مادر جان بعد از مـن بہ جوانان کشور بگو کہ محمد براے حفظ عزت کشور جنگید بگو قرمزي خون و خود را داد تا سیاهے چادر هایشان حفظ شود. _مادر جان براے شهادتم دعا کـن... _میگویند دعاے مادر در حق فرزندش،میگیرد _حلالم کـن... _پسر خطا کارت "محمد جعفری" _با خوندن نامہ از گذشتم شرمنده شدم تازه داشتم مفهوم چادرے کہ روسرمہ رو درک میکردم،طرز فکرم کاملا عوض شده بود دیگه اسماء قبلے نبودم بہ قول مامان داشتم بزرگ میشدم _از طرفے هم جدیدا همش برام خواستگار میومد در حالے کہ مـن اصلا بہ فکر ازدواج نبودم و هنوز زمان میخواستم کہ خودمو پیدا کنم و بہ ثبات کامل برسم. _اون سال کنکور دادم با ایـن کہ همیشہ آرزوم بود مهندسے برق قبول شم ولے عمرا قبول شدم چاره اے نبود باید میرفتم... ✍خانم.علـــی.آبادی ⭐️برای خواݩدݩ‌هرقسمٺ‌از رماݩ‌1صݪواٺ‌ به نیت فرج اݪـزامیسٺ 🎋〰🍃 @Alachiigh