🇮🇷
📝 پنج مغالطه بامزه در دفاع از بیحجابی
🍃🌹🍃
1⃣ یکم: میگه #بد_حجابی امروز نتیجه الزام #حجاب است.
✅ مثل اینکه کسی بگوید عبور از چراغ قرمز بخاطر قوانین پلیس است.
2⃣ دوم: میگه کشف حجاب بیشتر شده است.
✅ یعنی اگر معتاد به تریاک، حشیش کشید، معتاد بیشتر شده؟ نکنه فکر میکنید کسی که امروز روسری برمیداره قبلا چادری بوده؟
3⃣سوم: میگه این همه دزد چرا گیر دادین به حجاب؟
✅ مثل این می مونه که پلیس به کسی که خونه اش رو دزد زده بگه درگیراختلاسیم، بماند بعد.
4⃣ چهارم: میگه این وضع بیحجابی نشون میده مردم به اصل حجاب بیاعتقاد شدن.
✅ یعنی اگر کسی غیبت کرد به اصل غیبت بیاعتقاد شده؟ کلا همه معصومند و هرکس گناه کرد از سرکافری است؟
5⃣ پنجم: میگه حجاب اولویت نیست.!
✅ بله اولویت ما نیست. ولی ظاهرا اولویت ضدانقلاب هست. نمیبینید؟ حالا چه کنیم؟ بیخیال باشیم؟
✍محسن مهدیان
#روشنگری | #ثامن | #جهاد_تبیین
🎋〰🍃
@Alachiigh
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ «راز عید قربان»
👤 استاد #رائفی_پور
🔅 روزی فرزند قربانی عظیم خواهد آمد و به عصای آهنین جهان را حکمرانی خواهد کرد...
▫️ ویژه #عید_قربان
✅مصاف مهدیاران
👌👌👌
🎋〰🍃
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
💕 عاشقانه_دو_مدافع💕 #قسمت_پنجاه_پنجم هر چند روز یکبار علی زنگ میزد بهم اما خیلی کوتاه حرف میزد و قط
💕 عاشقانه_دو_مدافع💕
#قسمت_پنجاه_ششم
_باشه چشم …
من دیگه باید برم کاری نداری مواظب خودت باش
- چشم. خدافظ
خدافظ
_ با حرص گوشی رو قطع کردم زیر لب غر میزدم(یه دوست دارم هم
نگفت)از حرفم پشیمون شدم .
حتما جلوی بقیه نمیتونست بگه
دیگه خوابم پرید. لبخندی زدم و از جام بلند شدم. اوضاع خونه زیاد خوب
نبود چون اردلان فردا باز میخواست بره سوریه
برای همین تصمیم گرفتم که با محسنی و مریم بیرون حرف بزنم.
_ یه فکری زد به سرم اول با مریم قرار میذارم. بعدش به محسنی هم
میگم بیاد و باهم روبروشون میکنم.
کارهای عقب افتادمو یکم انجام دادم و به مریم زنگ زدم و همون پارکی
که اولین بار با علی برای حرف زدن قرار گذاشتیم، برای ساعت ۴قرار
گذاشتم.
_ به محسنی هم پیام دادم و آدرس پارک رو فرستادم و گفتم ساعت ۵
اونجا باشه.
لباسامو پوشیدم و از خونه اومدم ییرون
ماشین علی دستم بود اما دست و دلم به رانندگی نمیرفت...
سوار تاکسی شدم و روبروی پارک پیاده شدم
روی نیمکت نشستم و منتظر موندم.
مریم دیر کرده بود ساعت رو نگاه کردم ۴:۳۵ دقیقه بود. شمارشو گرفتم
جواب نمیداد.
ساعت نزدیک ۵ بود، اگه با محسنی باهم میومدن خیلی بد میشد
_ ساعت ۵ شد دیگه از اومدن مریم ناامید شدم و منتظر محسنی شدم .
سرم تو گوشیم بود که با صدای مریم سرمو آوردم بالا ...
مریم همراه محسنی ، درحالی که چند شاخه گل و کیک دستشون بود
اومدن...
_ با تعجب بلند شدم و نگاهشون کردم ، مریم سریع پرید تو بغلمو گفت:
تولدت مبارک اسماء جونم
آخ امروز تولدم بود و من کاملا فراموش کرده بودم. یک لحظه یاد علی
افتادم، اولین سال تولدم بود و علی پیشم نبود. اصلا خودشم یادش نبود
که امروز تولدمه امروز که بهم زنگ زد یه تبریک خشک و خالی هم نگفت.
بغضم گرفت و خودمو از بغل مریم جدا کردم.
_ لبخند تلخی زدم و تشکر کردم
خنده رو لبهای مریم ماسید ...
محسنی اومد جلو سریع گفت: سلام آبجی ، علی به من زنگ زد و گفت که
امروز تولدتونه و چون خودش نیست ما بجاش براتون تولد بگیریم.
مات و مبهوت نگاهشون میکردم
دوباره زود قضاوت کرده بودم راجب علی
مریم یدونه زد به بازومو گفت: چته تو، آدم ندیدی...
_ دوساعته داری ما رو نگاه میکنی
خندیدم و گفتم؛ خوب آخه شوکه شدم، خودم اصلا یادم نبود که امروز
تولدمه. واقعا نمیدونم چی باید بگم
چیزی نمیخواد بگی. بیا بریم کیکتو ببر که خیلیگشنمه
روی یه نیمکت نشستیم به شمع ۲۲سالگیم نگاه کردم. از نبودن علی
کنارم و مسخره بازیاش ناراحت بودم حتی نمیدونستم اگه الان پیشم بود
چیکار میکرد...
_ کیکو میمالید رو صورتم و در گوشم بهم میگفت خانمم آرزو یادت نره،
فقط لطفا منم توش باشم. اذیتم میکردو نمیزاشت شمع رو فوت کنم. آهی
کشیدم و بغضمو قورت داد.
زیر لب آرزوکردم "خدایا خودت مواظب علی من باش من منتظرشم"
شمع رو فوت کردم و کیکو بریدم...
مریم مثل این بچه های دو ساله دست میزدو بالا پایین میپرید
محسنی بنده خدا هم زیر زیرکی نگاه میکردو میخندید.
لبخندی نمایشی رو لبم داشتم که ناراحتشون نکنم
مریم اومد کنارم نشست: خوووووب حالا دیگه نوبت کادوهاست
- إ وا مریم جان همینم کافی بود کادو دیگه چرا ...
وا اسماء اصل تولد کادوشه ها. چشماتو ببند
حالا باز کن یه ادکلن تو جعبه که با پاپیون قرمز تزئین شده بود.
گونشو بوسیدم، گفتم وااااای مرسی مریم جان
_ محسنی اومد جلو با خجالت کادوشو دادو گفت: ببخشید دیگه آبجی من
بلد نیستم کادو بگیرم ، سلیقه ی مریم خانومه، امیدوارم خوشتون ییاد.
کادو رو باز کردم یه روسری حریر بنفش با گلهای یاسی واقعا قشنگ بود.
از محسنی تشکر کردم. کیک رو خوردیم و آماده ی رفتن شدیم. ازجام
بلند شدم که محسنی با یه جعبه بزرگ اومد سمتم: بفرمایید آبجی اینم
هدیه ی همسرتون قبل از رفتنش سپرد که بدم بهتون.
_ از خوشحالی نمیدونستم چیکار باید بکنم جعبه رو گرفتم و تشکر کردم .
اصلا دلم نمیخواست بازش کنم
تو راه مریم زد به بازومو گفت: نمیخوای بازش کنی ندید پدید...
ابروهامو به نشونه ی نه دادم بالا و گفتم: بیینم قضیه ی خواستگاری محسنی الکی بود
⭐️برای خواݩدݩهرقسمٺاز رماݩ1صݪواٺ به نیت فرج اݪـزامیسٺ
✍خانم.علـــی.آبادی
#ادامه_دارد
#داستان_شب
#عاشقانه_دو_مدافع
🎋〰🍃
@Alachiigh
🔴❌گوشت قربانی را بلافاصله مصرف نکنید.
🔹یکی از خطرناکترین بیماری های مشترک بین انسان و دام بیماری تب خونریزی دهنده کریمه کنگو است که برای پیشگیری از انتقال احتمالی این بیماری به افراد که به شدت هم خطرناک است،توصیه میشود خانوادهها گوشت قربانی را حداقل ۲۴ ساعت پس از نگهداری در یخچال مصرف کنند./ ایسنا
#تغذیه
#سلامت
#سلامت_بمانید
🎋〰🍃
@Alachiigh
سکوت نکن …
زمزمه کن گاهی !
قدم بزن در کوچه های زندگی …
و گاهی آرام پرواز کن …
این آبی بیکران مال تو نباشه …
مال کیه ؟
☀️☀️☀️☀️
#مثبت_اندیشی
#انگیزشی
🎋〰🍃
@Alachiigh
May 11
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۴۵۶ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
#کلام_نور
🎋〰🍃
@Alachiigh
🌹شهید احمد متوسلیان 🌹
✍خانمی با بچه به مقر سپاه مریوان آمد
گفت: کاک احمد گناه من چیه که شوهرم عضو کومله است و من محتاج نان شبم
حاج احمد گفت:
از زمانی که من اینجا هستم تا زمانی که از اینجا برم نصف حقوقم رو به این خانم بدید
خبر که به گوش شوهرش رسید با جمعی از کوملهها خودش را تسلیم حاج احمد کرد
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰🍃
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🔴درد و دل یک رَپِر با سرود سلام فرمانده
اینستا اتقلابی
#سلام_فرمانده
🎋〰🍃
@Alachiigh
🇮🇷دختران انقلاب برگزار می کند:
✌️من و تو بر می خیزیم تا همه برخیزند
💥❤️جشنِ باشکوهِ حجاب
💪وعده ما تهران:سه شنبه21تیرماه ساعت17 ورزشگاه شهید شیرودی
💪وعده مارشت:چهارشنبه22تیرماه*ساعت17
میدان شهرداری
💪وعده ما مشهد میدان شهدا.... ساعت 17:30
✅وعده ما اصفهان:
*پنجشنبه۲۳تیرماه*
*ساعت۱۷ گذر چهارباغ عباسی
🇮🇷به کوری چشم دشمنان حجاب هر نفر یک نفر را دعوت کرده و همراه خود بیاورد💪
#ایستاده_ایم_فرمانده
#دختران_انقلاب✌️
🎋〰🍃
@Alachiigh
24.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ پاسخ رحیم پور ازغدی به مخالفان حجاب اجباری:
🔹 عدهای میگویند "آقا من به لباس عقیده ندارم دوست دارم لخت به خیابان بیایم؛ من حجاب را قبول ندارم لباس خودمه بدن خودمه" خب باشه، ولی خیابان خودت نیست. بله بدن خودته لباس خودته، اما خیابان خودت نیست از اتاق خوابت و از خونت که بیرون میایی دیگه حریم عمومیه حریم خصوصی نیست که مدام بگویی خودم خودم. قانون یعنی اجبار، ولی اجبار مشروع و اجبار عادلانه.
پ.ن: بسیار عالی👌👌
بیداری
#حجاب_اجباری
#رحیم_پور_ازغدی
🎋〰🍃
@Alachiigh