eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
57 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 اگر اعصاب ندارید ، دیر شام نخورید... 🔅 مصرف شام در ساعات پایانی شب ، در افراد استرسی و عصبانی بیشتر باعث چاقی مي شود. @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹حمید رضا گودرزی🌹 در کربلای چهار غواص بود و بشهادت رسید‌.. ‌ 📩مادرم پدرم می دانم حالا هم برای دیدن من درون لباس دامادی دیر نشده است آیا مرا نمی بینید که در در کنار عروسم و در جوار فرزندم سر افراز ایستاده ام مادرم هنوز هم برای جبران زحمات شما دیر نشده است انشاء الله در آخرت اگر من واقعی بودم از شما شفاعت می کنم و انقدر در کنار درب خواهم ایستاد تا شما بیائید. . ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات @Alachiigh
⭕️💢⭕️ ♨️بی‌شرفی، در قاب تصویر! 📌 کودک‌کشی/نسل‌کشی سالگرد @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️❌🎥 بازتاب سخنرانی رئیسی در نشست مشترک سازمان همکاری اسلامی و اتحادیه عرب در شبکه صهیونیستی @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃 سراسری سرود /با اهدا جوایز ارزنده قلــــــــــه نزدیـــــــــــکه ⛰ ✨سرودی جذاب و امروزی با اجرای نوجوانان غیور این مرز و بوم 🌱مدارس، مساجد، پایگاههای بسیج، مهدهای کودک...... همه دعوتید🤝 🌱منتظر آثار ارسالی و تک تک شما عزیزان هستیم. 😍 🍀مهلت ارسال آثار از ۱۰ آبان ماه تا ۵ آذرماه میباشد.(احتمال تمدید وجود دارد) ارسال آثار به آیدی ذیل در و @Biineshaan به بهترین آثار گروهی و فردی جوایز ارزنده ای اهدا میگردد.(توضیحات در لینک پست اعلام شده) ✅لینک صوت سرود👇👇 https://eitaa.com/roshangari_samen/19531 ✅لینک متن سرود 👇👇 https://eitaa.com/roshangari_samen/19532 ✅لینک متن تعداد جوایز و شرایط ویژه مسابقه https://eitaa.com/roshangari_samen/19535 ✅لینک کلیپ تصویری سرود👇 https://eitaa.com/roshangari_samen/19533 🍃🌹🍃
آلاچیق 🏡
💥رمان زیبای ناحله 🌿اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ🌿 #ناحله_۱ #قسمت
🌿اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ🌿: ی صدایی از پشت سرش بلند شد (صبر منم خیلی کمه) با شنیدن این صدا دلم اروم شد ولی اشکام بی اختیار رو گونه ام جاری بود ولم کرد ی نگاه ب پشت سرش انداخت وقتی کنار رفت تازه متوجه شدم صدای کی بود صاحب صدا قبل اینکه این آشغال فرار کنه یقش و گرفت و کوبید زمین دستش درد نکنه تا جون داش زدتش.‌‌. اون پسری هم که باهاش بود یه قدم اومد جلو ... ترسیدم ...خودمو کشیدم عقب ی دستمال گرفت سمتم با تعجب به زاویه دیدش نگاه میکردم سرشو گرفته بود اون سمت خیابون دستاش از عصبانیت میلرزید مزه ی شورِ خون و رو لبم حس کردم لبم بخاطر ضربه ای که زده بود پاره شده بودو خونریزی میکرد. دستمالو ازش گرفتمو تشکر کردم. ازم دور شد. اون یکی دوستش اومد جلو ... جلو حرف زدنمو گرف _نامرد در رفت وگرنه میکشتمش ... بابا مگه ناموس ندارین خودتون ... رو کرد به منو ادامه داد شما خوبین ؟ جاییتون که آسیب ندید ...؟ ازش تشکر کردمو گفتم که نه تقریبا سالمم چیزیم نشده ... هنوز به خاطر شوکی که بم وارد شد از چشام‌اشک میومد انگار کنترلشون دست خودم نبود دستمال و گذاشتم رو جای دستای کثیفش... اه چقدر از خودم بدم اومد پسره ادامه داد _ما میتونیم برسونیمتون سعی کردم آروم باشم +نه ممنون مزاحمتون نمیشم خودم میرم _تعارف میکنین ؟ +نه ! پسره باشه ای گفت و رفت سمت دوستش ... همین طور که کتاباو وسایلامو از رو زمین جمع میکردم به زور پاشدم که لباسامو که پر از خاک شده بود بتکونم به خودم لعنت فرستادم که چرا گذاشتم برن ... وای حالا چجوری دوباره این همه راهو برم اگه دوباره ... حتی فکرشم وحشتناکه .... اه اخه تو چرا بیشتر اصرار نکردی که من قبول کنم . مشغول کلنجار رفتن با خودم بودم که دیدم یهو یه اِل نود وایستاده جلوم توشو نگاه کردم دیدم دیدم همونایین که بهم کمک کردن .‌‌ کاش از خدا یه چی دیگه میخواسم ... همون پسره دوباره گف میرسونیمتون ... بدون اینکه دیگه چیزی بگه پریدم تو ماشین ... تنم میلرزید خون خشکیده رو لبمو با دستمال پاک کردم . چند بار دیگه دست به سر و روم کشیدم که عادی به نظر برسم. وای حالا نمیدونم اگه مامان اینا رو ببینم چی بگم دوباره همون پسره روشو کرد سمت صندلی عقب و ازم ادرس خونمونو پرسید . اصلا نمیدونم چی گفتم بهش فقط لای حرفام فهمیدم گفتم شریعتی اگه میشه منو پیاده کنین ... با تعجب داشت به من نگاه میکرد که اون دوستش که در حال رانندگی بود یقه لباسشو کشید و روشو کرد سمت خودش. کل راه تو سکوت گذشت... وقتی رسیدیم شریعتی تشکر کردمو پیاده شدم ... حتی بدون اینکه چیزی تعارف کنم ...اصلا حالم خوب نبود . دائم سرم گیج میرفت . همش حالت تهوع داشتم . به هر زوری شده بود خودمو رسوندم خونه... :فاطمه زهرا درزی_غزاله میرزاپور @Alachiigh
🔴 سيب زمینی پخته شده در آتش ... ۱ساعته در معده هضم خواهد شد 🔴 سیب زمینی آب پز : ۲ ساعته هضم ميشود 🔴سیب زمینی سرخ کرده : ۱۲ ساعت نصفش هضم و نصفش از طريق روده دفع می شود ! @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید عباسعلی فرمنی🌹 ... . ▫️در نماز جمعه هر هفته اسماء مبارک شهدای همان هفته را میخوانند.هفته اول دی ماه لیست را به میدهند تا بخواند.فامیلی را مینویسند.شب جمعه به خواب پدرش میاد و میگه : ‌ بابا جان فردا قراره تو اسمم را به اشتباه بخوانند برو دفتر بگو نام فلان شماره عباسعلی فرمنی است نه فرضی. پدر بزرگوار شهید همین خواب را عملی میکند.بزرگواری هم این بود حتی خودش را معرفی نمیکند که مجری ایشان را بشناسد.و یکی از برادران پدر شهید را معرفی میکند. ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❌❌ آقای ظریف کی خسته هست؟ 🔻ظریف: "من هم معتقدم مردم از پرداخت هزینه(در خصوص غزه) خسته شده‌اند" 👈 آقای ظریف؛ سران جنایتکار نظام های سیاسی آمریکا انگلیس و فرانسه، انواع سلاح‌ها، موشک‌ها، پهپاد، بمب‌های فسفری و... را برای نابودی و نسل کشی مردم بی دفاع و مظلوم غزه در اختیار رژیم کودک کش اسرائیل قرار می دهند و هرگز خسته نمی شوند! 🔺 آیا شما از اینکه زنان، کودکان و حتی مجروحان غزه در بیمارستان ها هم امنیت ندارند، احساس خستگی نمی کنید؟! 🔺 به نظر شما آیا کشورهای اسلامی و مسلمانان باید صرفا نظاره‌گر قتل‌عام و کشتارجمعی مردم غزه باشند یا باید اقدام عملی در مقابل رژیم جنایتکار و قاتل مردم غزه از خود نشان دهند؟ 👈 آقای ظریف؛ این روزها و همه روزه، مردم دنیا از جمله آمریکا، انگلیس، فرانسه با تظاهرات میلیونی خود از مردم بی پناه غزه جانانه حمایت می کنند و خسته نمی شوند؟ 🔹آقای ظریف؛ وجدانت را قاضی کن؛ کی خسته هست. شما یا مردم ایران؟ کی خسته هست شما یا مردم با غیرت و غمبار دنیا؟ 👈 آقای ظریف؛ در مقابل این فرمایش پیامبر اسلام چه توجیهی دارید که فرمود" مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِأُمورِ الْمُسْلمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ" آن‌که صبح کند و دغدغه مسلمانان را نداشته باشد، مسلمان نیست. 🔺آقای ظریف؛ شما که مردم ایران را در داستان برجام نافرجام خسته کردید چه جوابی دارید؟ آقای ظریف !!!!!؟؟؟؟؟ همین... ✍ محمدعلی برزگر @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨❌❌بالاخره این اختلاس ۳هزار میلیاردی چی شد؟ خوردن و بردن و کسی هم نتونست کاری بکنه؟ ببینید... @Alachiigh
🔴 هـــــــــــــــــــــــــــــــــشدار! 🔻جمهوری اسلامی تقلبی با ولی فقیه تقلبی! @Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌿اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ🌿: #قسمت_دوم #ناحله ی صدایی از پشت
🌿اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ🌿: دیگه نایی برام نمونده بود کلید انداختم و درو باز کردم نبود مامان بابا رو غنیمت دونستم و خیلی تند پریدم تو حموم تو آینه یه نگاه ب صورت زخمیم انداختم و آروم روشو با کرم پوشوندم رفتم‌سمت تخت و خواستم خودمو پرت کنم روش که درد عجیبی رو تو پهلوم حس کردم از درد زیادش صورتم جمع شد دوباره رفتم جلوی آینه وایستادم و لباسمو کشیدم بالا با دیدن کبودی پهلوم دلم یجوری شد خواستم بیخیالش شم ولی انقدر دردش زیاد بود که حتی نمیتونستم درست و حسابی رو تختم دراز بکشم چشامو بستمو سعی کردم به چیزی فکر نکنم .... با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم یه نگا به ساعت انداختم ای وای ۱۲ ساعت خوابیده بودم با عجله از رخت خواب بلند شدم واز اتاق زدم بیرون بابامو نزدیک اتاقم دیدم بهش سلام کردم ولی ازش جوابی نشنیدم مث اینکه هنوز از دستم عصبانی بود بیخیالش شدم و رفتم تو دستشویی. از دستشویی که برگشتم یه راست رفتم تو اتاقمو چادر سفیدمو برداشتم تا نماز بخونم بعد نمازم رفتم جلو آینه و یه خورده کرم زدم به صورتم تا زخماش مشخص نشه بعدشم خیلی تند لباسای مدرسمو پوشیدمو حاضر شدم . رفتم پایین و یه سلام گرم به مامانم کردم پریدم بغلشو لپشو بوسیدم و نشستیم تا باهم صبحانه بخوریم همینجوری که لقمه رو میزاشتم تو دهنم رو به مامان گفتم +ینی چی اخه ؟؟ چرا بیدارم نکردی مامان خانوووممم چرا گذاشتی انقدر بخوابم کلی از کارام عقب موندم مامان یه نگاه معنی داری کرد و گف _اولا که با دهن پر حرف نزن دوما صدبار صدات زدم خانم شما هوش نبودی دوتا لقمه گذاشتم تو دهنمو با چایی قورتش دادم مامان با کنایه گف _نه که وقتی بیداری خیلی درس میخونی با چشای از کاسه بیرون زدم بش خیره شدم و گفتم +خدایی من درس نمیخونم؟ ن خدایی نمیخونم؟ اخه چرا انقده نامردی؟؟؟ با شنیدن صدای بوق سرویسم از جا پریدم و گفتم دیگه اینجوری نگو دلم میگیره مامان با خنده گف _خب حالا توعم مواظب خودت باش براش دست تکون دادم و ازش خدافظی کردم کیفمو برداشتمو رفتم تو حیاط خم شدم تا کفشمو بپوشم که نگام به کفش خاکیم افتاد و همه ی اتفاقات دیروز مث یه خواب از جلو چشام گذشت ... کفشمو پام کردم از راهروی حیاطمون گذشتم نگاه به بوته های گل رز صورتی و قرمز سمت راست باغچه افتاد یدونشو چیدم و گذاشتم تو جیب مانتو مدرسم از حیاط بیرون رفتم در ماشینو باز کردمو توش نشستم به راننده سلام کردم .کتاب زیستمو از تو کیفم در اوردم که یه نگاه بهش بندازم این اواخر از بس که این کتابا رو خوندم حالم داش بهم میخورد از همه چی هر کاری کردم که بتونم تمرکز کنم نشد هر خطی که میخوندم از اتفاقای دیروز یادم میومد از پرت شدن خودم رو آسفالت تا رسیدن امدادای غیبی خدا از لحظاتی که ترس و دلهره همه ی وجودمو فرا گرفته بود زمانیکه دیگه فکر کردم همه چی تموم شده و دیگه بایدبا همه چی خداحافظی کنم خیلی لحظات بدی بود اگه اونایی که کمکم کردن نبودن قطعا الان من اینجا نبودم تو اون کوچه ی تاریک که پرنده پر نمیزد احتمال زنده بودنم 0 درصد بود . وای خدایا ممنونتم بابت همه ی لطفی که در حق من کردی تا اینکه برسیم هزار بار خدارو شکر کردم و یادم افتاد من تو اون شرایط حتی ازشون تشکرم نکردم کل راه به همین منوال گذشت و همش تو فکر اونا بودم و حتی یک کلمه درس نخوندم دریغ از یه خط ... وقتی رسیدم مدرسه سوییشرتمو در آوردم و رو آویز آویزون کردم و نشستم رو صندلیم کیفمم گذاشتم رو شوفآژ ، کنار دستم . عادت نداشتم با کسی حرف بزنم از ارتباط با بچه ها خوشم نمیومد مخصوصا که همشون از خانواده های جانباز و شهید و شیمیایی بودن یا خیلی لات و بی فرهنگ یا خیلی خشک و متحجر یا ازین ور بوم افتاده یا از اون ور بوم افتاده ولی خب من معمولا خیلی متعادل بودم نه بدون تحقیق چیزیو میپذیرفتم و نه تعصب خاصی رو چیزی داشتم ترجیح هم میدادم راجع به چیزایی که نمیدونم بدون ادعا بخونم و اطلاعات بدست بیارم برا همینم اکثر معلما تو قانع کردن من مونده بودن . خب دیگه تک‌دختر قاضی بودن این مشکلاتم داره کتابمو گرفتم دستم و مشغول مطالعه شدم که ریحانه رسید بغل دستی خوش ذوق و خوش اخلاقم بود با اینکه چادری واز خانواده مذهبی بود ولی خیلی شیطون بود یه جورایی ازش خوشم میومد میشه گفت تو بچه های کلاس بیشتر با اون راحت بودم همینکه وارد کلاس شد و سلام علیک کردیم‌متوجه زخم روی صورتم شد زخمی که حتی مامانمم اول صبح متوجهش نشده بودچشاش و گرد کرد و گفت _وایییی وایییی وایییی دختر این چیههه رو صورتت ؟ خندیدم و سعی کردم بپیچونمش دستشو زد زیر چونش و با شوخی گف +ای کلک!!!شیطون نگام کرد و گفت شوهرت زدت ؟دسش بشکنه الهی ذلیل شده با این حرفش باهم زدیم زیر خنده.. : فاطمه زهرا درزی,غزاله میرزاپور @Alachiigh
⚜ این زندگی نیست که می‌گذرد این، ما هستیم که رهگذریم و میگذریم... مهربان باش و محبت کن... @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید حسن تهرانی مقدم🌹 حسن طهرانی مقدم، مردی فراتر از دوران و با آرزوهای دور بُرد... 🚀چاره‌ای نداریم جز اینکه جواب موشک رو با موشک بدیم. باید از هرجا می‌تونیم تجهیزات فراهم کنیم؛ سوریه، لیبی، حتی کره شمالی... 🚀انسانهای ضعیف ، درحد امکاناتشان کار میکنند... روحت شاد همیشه قهرمان 🙏💐 ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات @Alachiigh
40.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟡 🔻دفاع تمام قدِ زیباکلام از اسرائیل کودک کُشِ جنایتکار! ✖️و پاسخ دندان شکنِ علی علیزاده به این عنصرِ غرب زده! @Alachiigh
⭕️فرق ما و اونا 🔴چرا بعضیا اینقدر عیان بی شرفی خودشونو جااار میزنن 🔴 درسی از آمریکایی ها برای برخی مسئولین ما 🔹مجلس نمایندگان آمریکا کمک 14.3 میلیارد دلاری به رژیم صهیونیستی را تصویب کرد به وحشی ترین رژیم تاریخ، بیش از 2 برابر کل بودجه نظامی سالانه ایران، کمک اضطراری میکنن تا بیشتر جنایت کنه از اونور سگهای خودشون مثل ظریف رو میندازن وسط که ما چرا باید از مستضغفان فلسطینی حمایت کنیم.. این مرتیکه دستکم 8 سال وزیر خارجه ایران و سالها دیپلمات این کشور بوده.. ببینید چه خیانتهایی که کرده و کسی خبر نداره یه سگشون تو وزارتخارجه، یه سگشون تو صداوسیما، یه سگشون تو اقتصاد و.. خیلی از این سگهای قلاده بسته ظاهرالصلاح توی ایران دارند @Alachiigh