#دلی
#بصیرت
🔴یه دوستی دارم وقتی که رگ ملیگراییش باد میکنه عکس میرزا کوچکخان رو میذاره، امروز داشت میگفت رضاخان روحت شاد.
بهش گفتم «میرزا کوچکخان رو چکمههای قُشون رضاخان، دسیسهی انگلیس و خیانت روس کشت، هرجا پناه میبرد به دستور قزاقها و قشون رضاخان اونجا رو آتیش میزدن، خالوقربان سرِ بریدهی میرزا رو برای رضاخان غنیمت برد.
چطور میشه هم برا میرزا کوچکخان نوشت، هم درود به رضاخان فرستاد، هم برای باخت تیمملی و بُردِ انگلیس خوشحال بود و از اعدام جاسوس انگلیس عصبانی؟»
♦️از تحریفِ علنیِ تاریخ، نفوذ و ضعف رسانه، عصبانی و غمگینم.
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️خداوکیلی صد رحمت به یونگ پو...
❌🎥 کدومو انتخاب میکنی؟
❌ ابله باغیرت یا ابله بیغیرت
@Alachiigh
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#لطفاً_ببینید👆👇
❌👀بچهها میبینن!
⭕️ طبق تحقیقات پوششهای نامتعارف بزرگترها باعث درگیر شدن ذهن بچهها با مسائل جنسی و بلوغ زودرس میشه.
پایین اومدن سن بلوغ، بچهها رو در معرض خطرات عجیبی قرار میده که تو این کلیپ بخشی از اون رو توضیح دادیم
#حجاب
#تربیت
#پوشش
@Alachiigh
⭕️💢جالبه #شروع و #ادامه فساد در دولت اصلاحطلب روحانی بوده، افشاگری و برخورد با فساد در دولت رئیسی، بعد اصلاحطلبا طلبکار شدن!
👇مکالمه ۲ اصلاحاتی سر سفره لقمه حروم
+دستاوردهای دولت رئیسی مال کیه؟ -دولت روحانی
+اختلاسهای دولت روحانی مال کیه؟ -دولت رئیسی
#سرطان_اصلاحات
#چای_دبش
#پروویی_نجومی
@Alachiigh
🔴 من نمیدونم یه اصلاحطلب؛
🔻باید چقدر لقمهش حروم باشه که اینجوری پست بزنه!
❌از سال۹۸ و تو اوج تحریم تو دولت فخیمه روحانی که همین موجود هم مسئولیت داشته،
✖️به یه عده ارز ۴۲۰۰ تومنی جهانگیری دادن که چای وارد کنن،
✖️و طی حدود ۳ سال حدود ۳٫۵ میلیااااارد #دلار گرفتن برای واردات چای(!!!)
❌بعد این حرومیا رفتن نصف دلارا رو تو بازار به نرخ آزاد فروختن،
و بعدش کلا ۱۰۰ میلیون دلار چای وارد کردن و قیمتش رو چندبرابر اعلام کردن و بقیه پول هم به جیب زدن.
🔴حالا با گزارش مردمی و پیگیری دولت رئیسی جلوی این فساد رو گرفتن و به قوه ارجاع دادن بعد پدر شوآف ایران اینو تو کانالش گذاشته:
بخدا که شیطان باید جلوتون لنگ بندازه!
/آدم
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
#ناحله.. #قسمت_بیست_و_دوم تا رسیدن ب خونه کسی حرف نزد بابا رو تا اتاق راهنمایی کردم که استراحت کنه
🌿اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ
#ناحله...
#قسمت_بیست_و_سوم
از حرفم خندش گرفت
حتی فکر کردن به نبودشم اذیتم میکرد .
ولی با تمام وجود خوشبختیش و میخواستم
نگاهشو ازم گرفت و
+چرا وداع میکنی حالا ؟
_اخه انقدر که برات خواستگار نیومده بود فکر میکردم همیشه میمونی و آزارت میدم.
حالا ک فهمیدم قراره عروس شی بری ناراحت شدم
+ناراحت نشو واست زن میگیرم اونو آزار بده
_نه دیگه خواهر
خانومم و که آزار نمیدم رو سرمنگهش میدارم
+ اه اه اه حالم بهم خورد زن ذلیل بدبختتتت.
پاشو پاشو برو میخوام درس بخونم مزاحمم نشو .
آروم زدم تو گوشش ودراز کشیدم تا بخوابم
_ساعت ۶ بیدارم کن آماده شیم برگردونمتون شمال
+دوباره میای تهران ؟
_آره
مثه همیشه تا سرم رفت رو بالش از خستگی زیاد خوابم برد
_
+پاشو پاشو پاشو پاشو ممد پاشو پاشو پاشو پاشو
با صدای ریحانه از خواب پریدم .
یه چش و ابرو رفت و
+چهارساعته ما حاضریم خسته شدیم .
پاشو دیگه اه .
بلند شدم و رفتم دسشویی.
یه اب به سر و صورتم زدم و وسایلارو جمع کردم
بابا و ریحانه هم فرستاده بودم تو ماشین .
خیلی سریع در خونه رو قفل کردم و رفتم پیششون. همینکه نشستمتو ماشین به روح الله پیام فرستادم که" اوکی شد تشریف بیارین"
به دقیقه نکشیده پیامک داد و تشکر کرد .
وقتی بهش گفتمکه این دفعه طولانی میرم تهران و تا عید برنمیگردم خیلی اصرار کرد که زودتر ببیننمون
بعد اینکه با بابا و ریحانه در میون گذاشتم قرار شد فرداشب بیان خونمون
_
وقتی که رسیدیم ساعت دو شب شده بود
همه خسته و کوفته تو رخت خواب ولو شدیم
واسه نماز صبح بیدار شدم و بقیه رو هم بیدار کردم
بعد خوندن نمازم رو سجادم خوابم برد
نمیدونم ساعت چند شده بود که با افتادن نور آفتاب تو صورتم بیدارشدم
تا بلند شدم دردی و تو ناحیه گردنم حس کردم
در اتاقم و باز کردم و رفتم سمت روشویی.
بعد اینکه صورتمو شستم و سرحال شدم رفتم آشپزخونه که ریحانه با دیدنم گفت
+عه سلام داداش .بیدار شدی؟بیا صبحونه
با تعجب گفتم
_بح بح ب حق چیزای ندیده و نشنیده چی شده ریحانه خانوم تنبلمون پاشده صبحانه درست کرده ؟
نکنه ک....
روشو برگردوند
خندم گرفت.
خیلی سریع یه لقمه بزرگ گرفتمو گذاشتم تو دهنم .
بعد خوردن چاییم شناور شدم سمت اتاق .
لباسامو پوشیدم و از ریحانه خداحافظی کردم که گفت
+کجا به سلامتی ؟
_میرم خرید کنم چیزی نداریم تو خونه .تو هم زنگ بزن به علی و زنداداش واسه امشب
+چشم داداش
سرمو تکون دادمو بعد پوشیدن کفشم رفتم سمت ماشین
__
زنگ خونه رو زدم و با دستای پر وارد شدم .
_ریحانههه بیا کمکم دیسک کمر گرفتم .
خیلی سریع خودشو رسوند به من
وسایلو دادم دستشو رفتم که بقیه رو از تو ماشین بیارم که نگاهم به هدیه ای که واسش گرفته بودم افتاد .
لای پالتوم قایمش کردم .با کیسه های میوه و جعبه ی شیرینی که تو دستم بود رفتم سمت در و با پام هلش دادم .
دزدگیر ماشینو زدم که درش قفل شد .
رفتم تو آشپزخونه و وسایلو گذاشتم رو اپن!
+اوووو چقد خرید کردی اقا داداش
جیبت خالی شد ک حالا چرا انقد جو میدی
کی گفته ک من قبول میکنم ؟
بی توجه به حرفش شونمو انداختم بالا و رفتم تو اتاقش و روسریِ گل گلی ای که براش هدیه گرفته بودم و گذاشتم رو لباساش و از اتاقش اومدم بیرون .
خونه رو برق انداخته بود.
همه چی سر جاش بود .
یه نگاه به اطراف کردمو
_بابا کجاس ؟
+تو اتاقش داره کتاب میخونه
_قرصاشو بهش دادی؟
+بله خیالت تخت.
رفتم پیش بابا و راجع به روح الله باهاش حرف زدم و نظرشو پرسیدم
یه نیم ساعت کنارش نشستم و بعدش از خونه زدم بیرون .
از اینکه ریحانه دیگه بزرگ شده بود خیلی خوشحال بودم.
دلم میخواست زودتر سر و سامون بگیره.
ولی نمیدونستم چرا راجع به خودم تعلل میکردم.
شاید به قول ریحانه غرورم اجازه نمیداد کسیو ببینم و از نظرم هیچکس اهلِ زندگی نبود و با شرایطم کنار نمیومد..
ولی خب واقعا نمیدونستم حکمتش چیه .
خیلی سعیم بر این بود تا کسیو انتخاب کنم که همه جوره بهم بخوره .
خلاصه سنی هم ازم گذشته بود و خلاف عقیدم که پسر فوقش باس تا سن ۲۴ سالگی ازدواج کنه دیگه ۲۶سالم شده بود و تقریبا همه دوستام ازدواج کرده بودن جز محسن که اونم تازه ۲۲ سالش شده بود
شایدم دلیل ازدواج نکردنم هم این بود ک همه ی فکر و ذکرم ریحانه بود
که اگه ان شالله ماجراش با روح الله درست شه خیالم راحت میشد از جانبش .
تقریبا چیزی تا عید نمونده بود و قرار بود با بچه های سپاه بریم مناطق جنوب واسه تفحص شهدا که سال تحویل دل یه خانواده شهیدُ شاد کنیم !
#نویسنده : فاطمه زهرادرزی،غزاله میرزاپور
#رمان_مذهبی
@Alachiigh
🔴 خطر خوردن عسل در شیر داغ ...
☜ حرارت بالا سبب تولید یک ماده سمی بنام«هیدروکسی متیل فورفورال یا HMF» در عسل میگردد
⚠️ این ماده سمی برای انسان خطرناک میباشد !
#تغذیه
#سلامت
✅#کانال_رسمی_سلامت_بمان
🆔 @salamatbeman
🌹شهیدمحسنحججی🌹
چشـم هـآیِ یِکـ #شَهیـد؛
حَٺےاَز پُشـٺِقــآبِشیشِـهای؛
خیـࢪه خیـره دُنبـآلِ ٺُوسـٺ؛
کِھ بِـ #گُنـآه آلـودِه نَشــوی..🥀
بِـ چشـمهآیَـش قَسَـمـ...
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
@Alachiigh
8.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢روح الله رستمی ملی پوش وزنه بردار در برنامه #به_افق_فلسطین
❌چطور پارسال در یه قضیهای(فتنه زن زندگی آزادی) اینهمه پست و استوری میزدن
الان که میلیونها انسان دارند زجرمیکشن ساکتین؟
ما در حد پورناستارهای هالیوودی هم نیستیم که اظهارنظر کردن؟!
سلبریتی های ما نمیخوان اظهارنظرکنن!؟
#روح_الله_رستمی
#سلبریتی_با_غیرت
@Alachiigh