👆عکسها باز شوند 👆❌
🔴بالاخره باید یه چیزی گیر سلبریتیها بیاد
🔴سلبریتی ها در حاشیه امن همچنان در آتش فتنه می دمند
❌❌با وجود انتشار تصاویر دوربینهای مداربسته و رد ارتباط قتل نیکا شاکرمی به اغتشاشات اخیر، سلبریتیهای گرین کارتی با این کلیدواژه پروژهی جدیدی را آغاز کردهاند!
🔴واقعا زبان ، از بیان اییینهمه وقاحت قاصره
#فتنه
#علی_کریمی
#نوید_محمدزاده
#سلبریتی_خائن
🎋〰🍂
@Alachiigh
🎥 🔴❌کلیپ اول :
صحبتهای کامل مادر #نیکا_شاکرمی که در ویدئویی در اختیار رادیو فردا گذاشت
➕ این صحبتها و ادعا هایی که مادر نیکا داشت دارای تناقضات زیادی هست که در پستها بعدی 👇حتما متوجه خواهید شد
🎥🔴❌ کلیپ دوم :
چند سوال از تناقضات مادر مرحومه #نیکا_شاکرمی
( والااا بخدا ...🧐😕 )
✅بزرگواران لطفا هر دو کلیپ رو باهم منتشر کنید ،در تمام گروه هاتون 👌👌
#فتنه
#مهسا_امینی
#نیکا_شاکرمی
🎋〰🍂
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
🔵🔵 توجه 📣 🔵🔵 توجه 📣 😊الوعده وفا از امشب رمان زیبای #علمدار_عشق 💐👇👇👇
⚜علمــدارعشــق
قسمت #دوم
هنوز حرفم تموم نشده بود که
نرجس گفت :
_مسخره لوس زهه مون ترکید این چه وضع خالی کردن هیجانه گفتم صدهزار شده رتبه ات مثل آدم بلد نیستی هیجانت خالی کنی الان امیرحسین بیدارکردی بااین جیغت
منم متحیر خوب چیکار کنم چرا دعوام میکنی
نرجس :
مامان : نرجس دخترمو دعوا نکن بچه ام
نرجس : مامان خانم این همش ۵ دقیقه ازمن کوچکترها
مامان: باشه عزیزم تو دیگه متاهلی نباید لوس بشی بعد هم تو لوس بشی همسرت نازت میکشه اما تا نرگس مجرده من باید نازشو بخرم
منم باحالت لوس دویدم سمت مامان از گردنش آویزان شدم و لپهاشو دوتا بوس گنده کردم
همزمان بااین بحثا صدای دراومد
من رفتم در باز کردم
زن داداشم رقیه سادات بود
رقیه سادات دخترعموم هست و زن داداش کوچکم سیدمجتبی است و حدود دوسال و نیمه ازدواج کردن یه دوقلوی خیلی خوشگلم دارن
سیدامیرحسن - سیدامیرحسین
منو نرجس دویدیم سمتش
_سلام زن داداش
رقیه سادات: سلام دخترا
من امیرحسن بغل کردم نرجس امیرحسین رو
من: جیگر عمه.. نفس عمه.. آقاسید کوچلوی خودم
رقیه سادات :
_نرگس صبح چرا جیغ زدی دختر؟
نرجس:
من: چرا باز شبیه فلفل قرمزشدی
رومو کردم سمت رقیه سادات باهیجان
_زنداداش زنداداش
رقیه سادات : جانم عزیزم
- رتبه ام اومد
رقیه سادات : ای جانم چند عزیزم ؟
_نود و هشت
رقیه سادات رو به مامانم : مامان شام لازم شدا
مامان : حتما عزیزم
صدای زنگ تلفن خونه بلندشد
نرجس: نرگس تو بردار حتما آقاجون هست داداش محمد حجره نبوده زنگ زده خونه رتبه ات بپرسه
من : الو بفرمایید
آقاجون : سلام بابا خوبی دخترم ؟
من: سلام آقاجون ممنونم
آقاجون : باباسیدمحمد هنوز نیومده حجره رتبه ات چندشده دخترم؟
من: آقاجون خیلی خوب شده ۹۸
آقاجون : الحمدالله خداشکر نرگس جان به مادرت بگو زنگ بزنه برای شب همه بچه ها شام بیان خونمون فقط برنج بذاره خورشت میگم بچه ها برن کباب سفارش بدن
من : چشمآقاجون دیگه کاری ندارید
آقاجون : نه بابا برو به مادرتم سلام برسون
من : چشم خداحافظ
آقاجون : خداحافظ بابا
گوشی تلفن گذاشتم سرجاش
و روبه مادرم گفتم :
_مامان آقاجون گفتن برای شب همه بچه هارا دعوت کنید خونه بعد فقط برنج بذارید خودش تو حجره به یکی از بچه ها میگن برن کباب سفارش بدن
مامان : باشه حتما
بعد روش کرد سمت نرجس گفت
_مادرجان توام بگو سیدمحسن بیاد مادرشوهرت اینا بگو مهمانی بزرگ گرفتیم... همه فامیل دعوت کردیم اونا دعوت میکنیم
نرجس : چشم مامان
مامان : چشمت بی بلا.... بچه ها بیاید صبحانه... رقیه سادات دخترم توام صددرصد صبحانه نخوردی مادر بیا بخور ضعف نکنی
رقیه سادات : چشم مادرجون نرجس میگم بعداز صبحانه میایی بریم امامزاده حسین ؟
نرجس: امامزاده برای چی؟
- برای ادای نذرم
نرجس : باشه صبحونه مون بخوریم.. من هم زنگ بزنم از سیدمحسن اجازه بگیرم هم مهمونی شب بهش بگم
- باشه
نرجس موبایل برداشت رو به من گفت
_تا من با آقاسید حرف بزنم توام حاضرشو بریم
- باشه
راهی اتاقمون شد
همینطورم به خانواده پرجمعیت اما صمیمی خودم فکر میکردم
پدرم «حاج سیدحسن موسوی» از بازاری های به نام و دست به خیر قزوینی بود
مادرم «زینب السادات طباطبایی» دختر یکی از علمای شهرمون بود
ماهم ۸ تا بچه بودیم
مادر و پدرم زود ازدواج و بچه دار شده بودند
چهارتا دختر چهارتا پسر
برادر بزرگم «سیدعلی» مسئول حوزه امام صادق قزوین بود
بعدش «سید مجتبی» که پاسدار بود
بعد «سیدمصطفی» که رئیس یکی از بانکهای قزوین بود
«سیدمحمد» هم داداش کوچکم تو یکی از حجره های فرش آقاجون کار میکرد
«مهدیه و محدثه السادات» هم خواهرام بودند
جز داداش محمدم بقیه سنشون از ما خیلی بزرگتره
حتی چندتاشون داماد و عروس دارند
غرق در فکر بودم
که یهو صدای جیغ نرجس بلندشود
نرجس: تو هنوز آماده نشدی؟
- چته دیونه ترسیدم... داشتم حاضر میشدم
نرجس : با سرعت مورچه مگه حاضر میشی آخه خواهرمن؟
- نخیر داشتم فکر میکردم
_حالا بدو
هردمون حاضرشدیم از خونه زدیم بیرون
ادامه دارد...
#داستان_شب
#علمدار_عشق
#پریسا_ش
🎋〰🍂
@Alachiigh
✳️ میدونید چرا تند تند گرسنه میشید ؟👇
🔸 بدنتان کم آب شده
🔸 خوب نخوابیده اید
🔸معده خود را با کربوهیدرات های نشاسته ای پر کرده اید
🔸 دچار استرس هستید
🔸 غذای خود را با سرعت می خورید
#تغذیه
#سلامت
#سلامت_بمانید
🎋〰🍂
@Alachiigh
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۵۴۲ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
#کلام_نور
🎋〰🍂
@Alachiigh
🌹شهید احمد وکیلی🌹
✍اسیرش کردن، برای اعتراف گرفتن ازش، هر دو دستش رو از بازو بریدن.
با دستگاههای برقی همهی صورتش رو سوزوندن، وقتی پوست جدید جایگزین شد، پوستش رو کندن و انداختنش تو دیگ آب نمک.
مرحله بعدی انداختن توی دیگ آبجوش بود. وقتی جونش رو گرفتن، جسدش رو تیکه تیکه کردن، جگرش رو پختن، یه بخشیش رو خودشون خوردن و مابقیش رو و به خورد همسلولیهاش دادن..
(یا حسین 😭😭...)
➖این فقط یک سکانس از جنایات #کوملههاست. همون #کوملهای که امروز پسر خالهی مرحومه مهسا امینی با پرچمشون میاد پشت دوربین و جمهوری اسلامی رو متهم میکنه...
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰🍂
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥#کلیپ | چند کلام حرف حساب‼️
✅ اینقدر نخبه نخبه نکنید،،،
اینها اغلبشان پولدارهایی هستند که تنها به دلیل سطح بالای طبقاتی وارد دانشگاه شریف شده اند و بعد از فارغ التحصیلی هم به کشورهای دیگر می روند و عایدی برای ایران ندارند.
❌دلیل خشمشان اینه که، سهم پدرانشان از رانت کم شده....
#روشنگری | #ثامن | #برخورد_قاطع
#علی_علیزاده
🎋〰🍂
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توصیه یک پزشک جراح متخصص ایرانی خطاب به غربزدهها و سلبریتیها،،،
که بیش از ۴۰ سال است در آمریکا زندگی میکند
❌من اینجا مثل خر کار میکنم و مثل گاو مالیات میدهم! اما مثل شما بیشرفی و سیاهنمایی نمیکنم.
#حجاب
تحلیل سیاسی
✅پیشنهاد میکنم حتما ببینید و بشنوید 👌👌
🎋〰🍂
@Alachiigh
🇮🇷
📝#یادداشت | چند نکته در مورد #فتنه اخیر
❌🔴🔴🔴
1⃣ دشمن، دستش روی ماشه است، قلق گیری دقیق میکند. کف خیابان را نشانه گرفته است و در فرصت مناسب، شلیک میکند.
2⃣ زمان شلیک چه موقع است؟ سیبل مقابل چیست؟ تجربه سه فتنه گذشته نشان میدهد زمان شلیک، موقعی است که همهچیز آرام است! سیبل مقابل آنها:
الف: اقتدار ملّت ایران
ب: امنیت کشور ایران
ج: رفاه مردم ایران
د: پیشرفت ایران اسلامی است.
3⃣ مرکز توطئه علیه ایران، واشنگتن است. مجری توطئه علیه ایران در جهان، انگلیس است و عمله توطئه علیه ایران در منطقه، رژیم صهیونیستی است.
4⃣ فلسفه پیدایش فتنه اخیر و تحلیل درست وقایع چند روز گذشته آن است که یک فرمان در واشنگتن صادر شد و به اتاق جنگ رسانهای لندن رسید. آن فرمان، این بود که؛ «بریزید بیرون، بی بهانه و با بهانه، همهچیز را به آتش بکشید.»
5⃣ مردم ایران در اجتماعات عظیم در جایجای کشور از روستاها گرفته تا شهرهای بزرگ و کوچک، چند بار به خیابانها آمدند و توطئه فتنهگری و آشوب سازی استکبار جهانی را خنثی کردند و این توطئه در نطفه با کمترین هزینه، خنثی شد.
6⃣ دشمن با اصل نظام ایران یکپارچه و مستقل، با قرآن و اسلام، مسئله دارد و آن را هدف قرار داده است. راهحل پشیمان کردن دشمن چیست؟ ملّت ایران با حضور نیرومند خود درصحنه، چهار فتنه دشمن را در جنگ نرم، جنگ شناختی و جنگ ادراکی خنثی کرده و اهداف دشمن را به باد فنا داده است. وقتی دشمن، بیپروا، صریح و بیپرده میگوید:
✔️ انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است
✔️ مذاکرات هستهای بهانه است، اصل نظام نشانه است
✔️ قیمت بنزین بهانه است، اصل نظام نشانه است
✔️ مهسا بهانه است، اصل نظام نشانه است
🔹ما هم به همین بهانه باید به دشمن تفهیم کنیم آشوب در ایران بهانه است، اصل نظام سلطه در منطقه و جهان، نشانه است.
🔸این تفهیم نباید شعاری باشد. باید لباس عمل بپوشد. اصلا «اِعلامی» نباشد، باید حتماَ «اِعمالی» باشد. مجازات عاملان، آمران و مباشران این فتنه در یک پروسه حقوقی باید بهطورجدی، جامه عمل بپوشد تا پیادهنظام دشمن، هزینه مادّی و معنوی فتنهانگیزی و آشوب گری را یکجا پرداخت کند.
✍محمدکاظم انبارلویی
#روشنگری
#ثامن
#برخورد_قاطع
#فتنه
🎋〰🍂
@Alachiigh
❌🔴مرگ بر دیکتاتور!!! دیکتاتور کیست؟
◀️ یکی از شعارهای رایج این روزها، شعار مرگ بر دیکتاتور است. شعاری که مکرر شنیده شده و عده ای آنرا به رهبر انقلاب اسلامی نسبت می دهند.
♦️اول اینکه این شعار، متعلق به جبهه خودی بوده واکنون مصادره شده و بر علیه خودمان ورهبری که خود مخالف دیکتاتوری بوده و زخم آنرا قبل و بعد از انقلاب بر تن دارد، استفاده می شود.
🔴دوم اینکه واقعا دیکتاتور کیست؟
❌ دیکتاتور رضاخانی بود که با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ روی کار آمد و با تسخیر ایران و زور روس و انگلیس و آمریکا از کشور تبعید شد.
❌ دیکتاتور رضاخان و محمدرضا پهلوی بود که اگر بر خلافش حرفی می زدند، چون تیمورتاش و جعفر قلی خان بختیاری و حتی علیرضا و برادرش محمدرضا پهلوی کشته می شدند.
❌ دیکتاتور کسی بود که قانون اساسی مملکت را تغییر داد تا پسرش محمدرضا پهلوی بتواند در سال ۱۳۱۷ با دختری مصری ازدواج کند و یا محمدرضا قانون اساسی را در سال ۱۳۴۶ تغییر داد تا همسرش فرح نائب السلطنه شود!!
❌ دیکتاتوری کسی بود که برای همه مردم لباس متحدالشکل الزام کرد که حتی مردان نیز باید فلان لباس و کلاه بر سر کنند و الا زندانی می شوند.
❌ دیکتاتور کسی بود که یک حزب بنام رستاخیز ایجاد کرد و گفت همه باید عضو آن شوند که اگر کسی نخواهد باید از ایران برود.
❌ دیکتاتور کسی بود که قدرت را از پدرش گرفت و سپس با کودتای انگلیسی ۱۳۳۲ تثبیت کرد و دولت دکتر مصدق را سرنگون کرد.
❌ دیکتاتور کسی بود که تصویر پسرش را بر سر در ادارات و مدارس میزد تا همه بدانند او جانشین اوست و پادشاه آینده ایران.
❌ دیکتاتور کسی بود که روز تولد خودش و پدرش را جشن ملی اعلام کرده و آن را رسما تعطیل عمومی می کرد.
❌ دیکتاتور آنهایی هستند که قانون را برنمیتابند، روزی خلاف قانون شعار تقلب سر داده و ابطال انتخابات را می خواهند و روزی دیگر بدون توجه به قانون ادعای قتل و شکنجه دختری را مطرح می کنند.
❌ دیکتاتور کسی است که مامور قانون را گلو می برد و آتش میزند و همزمان که شعار آزادی خواهی می دهد هر کس را که چون پوشش ندارد سنگ زده و هتک حرمت می کند.
❌ دیکتاتور کسی است وقتی مردم را در کنار خود ندارد با ربات ها هشتگ می زند تا بگوید ما بی شماریم.
❌ دیکتاتور کسی است که وقتی همزمان با دروغ پلیس را نیروی لبنانی می داند به موضع گیری غربی ها دلخوش کرده و درخواست حمله آمریکا و حضور آنان به وطن را برای آزادی ایران می دهد.
✅ اما دیکتاتور کسی نیست که با اکراه خود آنهم با دو بار رای گیری در مجلس خبرگان مورد تایید مردم و قانون اساسی رای داده شده توسط ملت به رهبری برگزیده شد.
✅ دیکتاتور کسی نیست که حتی عکس خانواده اش را سانسور کنند و نمی شود تصویری از دختر و همسرش پیدا کرد و حتی عکس و تصویری از پسرش که عده ای مدعی جانشین او هستند را در اداره و حتی ارگانی انقلابی پیدا کرد.
✅ دیکتاتور کسی نیست که مسئولی را توبیخ می کند که چرا بر روی بنر، روز تولد او را اعلام کرده و می خواهند برایش جشن بگیرد.
✅ دیکتاتور کسی نیست که همه جور فشار را قبول می کند تا مانند سال ۸۸ قانون اساسی نقض نشود و همان بشود که مردم رای دادند.
✅ دیکتاتور کسی نیست که بیشترین مخالفانش در کشور قدرت می گیرند حتی آنهایی که سال ۸۸ روبرویش ادعای تقلب کردند، در دولت بعد وزیر می شوند.
✅ دیکتاتور کسی نیست که به راحتی عکس هایش را پایین می آورند، پاره می کنند، آتش می زنند، بدون اینکه بترسند، اخراجشان بکنند یا آنها را بکشند.
✅ دیکتاتور کسی نیست که با اسم و عکس و مشخصات خود در فضای مجازی مرگ بر اون سر می دهند و اصلاً نمی ترسند نیروهای امنیتی آنها را بگیرند و بکشند.
✅ دیکتاتور کسی نیست که از مردم بارها عذرخواهی کرده و اجازه می دهد صداهای مخالفان در رسانه ملی پخش شود.
✅ دیکتاتور کسی نیست که برای چند صدایی دل بسوزاند و بعضی از اطرافیان و مسئولین و نهادهای زیرمجموعه خویش را در اختیار کسانی قرار دهد که از منتقدین او هستند چون مجمع تشخیص مصلحت نظام و روزنامه اطلاعات....
#لبیک_یا_خامنه_ای
#فتنه
🎋〰🍂
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜علمــدارعشــق قسمت #دوم هنوز حرفم تموم نشده بود که نرجس گفت : _مسخره لوس زهه مون ترکید این چه
⚜علمــدارعشــق
قسمت #سوم
بانرجس از خونه دراومدیم
الان هرکس منو با نرجس ببینه فکر میکنه منم یه دخترخانم محجبه ام
اما اینطور نیست من یه دختر #باحجاب بدون حجاب برتر چادرم
چادر دوست دارم هروقتم یه جایی مذهبی مثل امامزاده حسین و مزارشهدا و....میرم سرش میکنم
نرجس:_نرگس مامان گفت به دوستت افسانه هم زنگ بزنی برای شام بیان
- باشه
تلفن همراه از داخل کیفم درآوردم
و شماره افسانه گرفتم
افسانه: الو
- سلام افسانه خانم
افسانه: وای نرگس خودتی؟
- ن پس روحمه
افسانه : نرگس نتیجه کنکور اومد چی شد
- اووم.... برای همون زنگ زدم دیگه
امشب آقاجون برام مهمونی گرفته
افسانه : ای جانم.. رتبه ات چند شده ؟
- ۹۸
افسانه : وای خیلی خوشحالم
- پس منتظرتونم
افسانه دوست مشترک من و نرجس هست
سال دوم دبیرستان بودیم که افسانه ازدواج کرد اما یه عالمه مشکل داشتن که الحمدالله حل شد
بالاخره رسیدیم امامزاده حسین
یه دسته پول از تو کیفم درآوردم و انداختم تو ضریح
نرجس :_ آجی بیا یه سرم بریم مزارشهدا
- باشه آجی
با نرجس رفتیم سرمزار شهید عباس بابایی
شهید بابایی از شهدای معروف استان قزوین بود از خلبان های نیروی هوایی که تو عیدقربان سال ۶۶ شهید میشن
همیشه دلم میخاد تو یه ستاد یا مرکز کشوری کار کنم..
که شهدای شهرم به تمام ایران معرفی کنم
از مزارشهدا خارج شدیم به سمت ایستگاه خط واحد حرکت کردیم
منتظر بودیم اتوبوس شرکت واحد بیاد سوار بشیم بریم خونه
که تلفن همراه نرجس زنگ خورد
و اسم "یاربهشتی" روی گوشیش طنین انداز شد
نرجس اسم همسرش یاربهشتی تو گوشیش سیو کرده بود
- چه زود دلتنگت شد
نرجس بامشت زد رو بازومو گفت
_خجالت بکش بچه پرو
یه ربعی حرف زدنشون طول کشید
تاقطع کرد گفت
_نرگس جونی
-چه بامحبت شدی یهو تو چی شد ؟
نرجس : خواهری جونم شرمنده اماباید تنها بری خونه
- چرااااا
نرجس: آقامحسن میاد دنبالم تا بری شب بریم یه هدیه بریم
- من فدات بشم اما نرجس جان نمیخاد شما هدیه بخری
نرجس: چرا عزیزم
- آخه مگه آقاسید چقدر حقوق میگره که هدیه هم بخرید
نرجس : آخی من فدات بشم که انقدر دلسوزی اما عزیزم فراموش نکن
باباجواد ( پدرشوهرم) به سیدمحسن یه حجره فرش داده از اونجا هم زندگی ما تامین میشه تو نگران نباش
- در هرصورت من راضی نیستم خودتون ب زحمت بندازید شما الان میخاید برید سر خونه زندگیتون
نرجس : ای جان چه خواهر دلسوزی
ما نگران نباش عزیزم
- باشه پس من برم إه اتوبوس هم که اومد
نرجس : باشه پس به مامان بگو من ناهار هم با سیدمحسن میخورم
- باشه عزیزم... خوش بگذره... فعلا
نرجس : فعلا
تا برسم خونه یه نیم ساعتی طول کشید
زنگ در زدم
مامان آیفون برداشت : کیه
_مامان منم باز کن
رفتم تو
مامان : نرجس کجاست
- هیچی بابا... داشتیم از مزارشهدا برمیگشتیم که سیدمحسن زنگ زد بهش که برن ناهار و هدیه بخرن گفت به شماهم بگم
مامان : باشه... نرگس دخترم بیا ناهار بخوریم که از چندساعت دیگه خواهر و برادرات میان
- چشم
ناهار خوردیم تموم شد...
من رفتم تو اتاقم یه سارافون دو تیکه بلند با یه روسری بلند درآوردم با چادر رنگی
این چادر سر کردن منم یه ماجرای داره
چندماه پیش که نرجس سادات و سیدمحسن تازه عقد کرده بودن یه چندروز بعداز عقدشون اومدن خونه
منم مثل همیشه یه سارافون دوتیکه بلند با یه روسری بلند مدل لبنانی سر کرده بودم
اما سیدمحسن انگار با پوششم راحت نبود
چون علاوه بر اینکه سرش بلند نکرد منو ببینه که هیچ سرش بلند نکرد زنش نرجس سادات ببینه
آخرسرم نرجس صدا کرد رفتن بیرون
با اصرار مادرم قبول کرد برای شام برگرده
اوناکه رفتن من سراغ چادری که مادرم همزمان برای منو نرجس سادات دوخته بود گرفتم
ازاون به بعد من پیش هرسه دامادمون چادر سر کردم
اگه پیش بقیه سرنمیکردم نه اینکه اونا نامحرم ندونم نه من و نرجس سادات همسن وحتی کوچکتر از خواهرزاده هامون بودیم
نرجس سادات از دوم دبیرستان چادر علاوه بر بیرون تو خونه هم سر کرد
اما من تازه دارم سر میکنم
ادامه دارد...
#داستان_شب
#علمدار_عشق
#پریسا_ش
🎋〰🍂
@Alachiigh
✳️حین حمام چند شاخه اکالیپتوس به دوش آویزان کنید و دوش آب داغ بگیرید زیرا👇
🔸مشکلات تنفسی را رفع میکند
🔸دردهای مفصلی را تسکین میدهد
🔸سیستم ایمنی را تقویت میکند
🔸ضد باکتری و ضدالتهابست
#مراقبت
#سلامت
#سلامت_بمانید
🎋〰🍂
@Alachiigh
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۵۴۳ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
#کلام_نور
🎋〰🍂
@Alachiigh
🌹سید مرتضی رضا قدیری🌹
✍بی سیم چی گردان کمیل که پیکر پاکش پس از ۳۹ سال برگشت.
همانی که لحظات آخر مقاومت در کانال فکه، در جواب التماس های *حاج همت* برای حرف زدن پشت بی سیم گفته بود:
بعثیا وارد کانال شدن،
دارن به بچه ها تیر خلاص می زنن. سلام ما رو به امام برسون.
*بگو حسین وار جنگیدیم و حسین وار شهید شدیم.*
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰🍂
@Alachiigh