🌹شهید سجاد زبرجدی🌹
⚜سریع الاجابه
در بهشت زهرای تهران قطعه ۵۰، شهیدی خوابیده است که قول داده برای زائرانش دعا کند سنگ قبر ساده او حرفهای صمیمانه اش و قولی که به زائرانش می دهد دل آدم را امیدوار میکند..
✍بخشی از وصیتنامه:
شما چهل روز دائم الوضو باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد
*نمازهای واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید درهای اجابت به روی شما باز میشود*
*سوره واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند. از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است
اگر درد دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم به لطف خداوند حاضر هستم. من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شهید شود. خداوند سریع الاجابه است
پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید و فاتحه را فراموش نکنید
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰🍃
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️🍃🌹🍃▪️
📹ممتاز برخی ویژگیهای شخصیتی امام خمینی (ره) از بیان رهبر معظم انقلاب
#امام_خمینی ره
#رحلت_امام_خمینی ره
▪️🍃🌹🍃▪️
.
🚨 ❌مداحان سکولار سلبریتی های مذهبی
🔺نطفه پدران بسیاری از مداحان سکولار و سلبریتی های مذهبی امروزی هنوز منعقد نشده بود که امام خمینی در میانسالی به جنگ شبهات علیه زیارت، شفاعت، روضه و توسل رفت. در ابتدای دهه ۲۰ و بعد از خفقان دوران رضاشاه کتاب کشف الاسرار را نوشت. کتابی در ردیه نظرات علی اکبر حکمی زاده که کمتر کسی با این دقت به آن پرداخته بود.
امام سالها چراغ روضه و عزاداری را روشن نگاه داشت و مُبلغ و مروج روضه امام حسین(ع) بود. سال ۴۳ وقتی از زندان آزاد شد به سرکوب عزاداران محرم اینگونه واکنش نشان داد: "اشخاص متدین را، به جرم آنکه در عاشورا دسته راه انداختهاند و شعار ض.دا.سرائ.یل با خود داشتهاند، به حبس و زجر و شکنجه کشیدند و اکنون هم در حبس به سر مىبرند، با آنکه با کمال آرامش حرکت مىکردند"
🔺آن زمان که غربزده ها و خودی ها بر اشک بر اباعبدالله(ع) خرده می گرفتند امام اینگونه پاسخ میداد: "شاید غربزدهها به ما مىگویند که «ملت گریه» و شاید خودیها نمىتوانند تحمل کنند که یک قطره اشک مقابل چقدر ثواب است. یک مجلس عزا چقدر ثواب دارد. نتوانند هضم کنند و نتوانند هضم کنند آن چیزهایى که براى ادعیه ذکر شده است و آن ثوابهایى که براى دو سطر دعا ذکر شده است."
🔺امام در حقیقت و واقعیت به مجلس عزای امام حسین (ع) اعتقاد داشت و آغاز نهضت را از همین هیاتها می داند: "شما گمان نکنید که اگر این مجالس عزا نبود و اگر این دستجات سینه زنى و نوحه سرایى نبود، پانزده خرداد پیش مىآمد. هیچ قدرتى نمىتوانست پانزده خرداد را آنطور کند، مگر قدرت خون سیدالشهدا. و هیچ قدرتى نمىتواند این ملتى که از همه جوانب به او هجوم شده است و از همه قدرتهاى بزرگ براى او توطئه چیدهاند، این توطئهها را خنثى کند، الّا همین مجالس عزا."
🔺اینکه امروز عده ای سلبریتی مذهبی با بستر فضای مجازی با دسترسی به مخاطب جوان افکار سکولار خود را تبلیغ و توییت می کنند، اینکه امروز این گروه زحمت نکشیده، زحمات علمای بزرگی چون امام را در احیا روضه اباعبدالله(ع) نادیده گرفته و تِز عزداری خنثی می دهند نوبر است. جوان امروزی نباید دین و عقایدش را از سلبریتی مذهبی بگیرید. گذشتگان برای زنده نگه داشتن و رسیدن معارف اهل بیت علیهم السلام به ما زحمات و مشقت فراوانی متحمل شده اند تا امروز ما به آسانی از آنها بهره مند شویم و بدون شک امام سرآمد آنان است. خطر این گروه را جدی بگیرید.
🔺رهبر امروز در مرقد امام از هیات های مذهبی بعنوان هسته های مقاومت یادکردند. مطلبی که در نقد مداحان سکولار و سلبریتی های مذهبی نوشتم برای هشدار به رسوخ و نفوذ این جریان خزنده و خطرناک توسط برخی مداحان و منبری ها برای خنثی سازی هیات ها بود تا در نهایت هیات ها به مراکز بی اثر، بی موضع و صرفا احساسی تبدیل شوند. تربیت و پرورش هیات های بی خطر و خنثی که صرفا به عزاداری و مناسک محوری بپردازند.
👤دکتر زادبر
#مداح_سکولار
#سلبریتی_مذهبی
🎋〰☘
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️🍃🌹🍃▪️
📽کلیپ // دنیا از او میگوید:
پس از انقلاب ،اسلامی چهره های سیاسی
و رسانه های دنیا در مورد #امام_خمینی (ره) اظهار نظرهای زیادی داشتند.
(نظرات اندیشمندان مطرح دنیا در کلیپ)
▪️🍃🌹🍃▪️
❌🔴اینکه قهرمان ما قاسم سلیمانیه نه بهروز وثوقی
❌هرکوچه ما یه حسینیه داره نه مشروب فروشی
❌مادر ایران حضرت زهراست نه فرح دیبا
شاه ایران امام رضاست نه رضاخان
❌هرکوچه ما یه شهید داره نه یه همجنسباز
❌اینکه تابلویی نمیبینی که نوشته باشه ورود سگ و ایرانی ممنوع!
💢همه از برکات امام روح اللهست...👌
#امام_روح_الله
🎋〰☘
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #۴۰ پس یا پیش؟ من و آقا رسول ... دو تایی زدیم زیر خنده ... آقا مهدی
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته
قسمت #۴۱
مأموریت
اون ایام ... هر چند جمعیت خیلی از الان کمتر بود ... اما اتوبوس ها تعدادشون فوق العاده کم تر بود ... تهویه هم نداشتن ... هوا که یه ذره گرم می شد ... پنجره ها رو باز می کردیم ... با این وجود توی فشار جمعیت ... بازم هوا کم می اومد ... مردم کتابی می چسبیدن بهم ... سوزن می انداختی زمین نمی اومد ... می شد فشار قبر رو رسما حس کرد ...
ظهر بود ... مدرسه ها تعطیل کرده بودن ... که با ما تماس گرفتن ... وقتی رسیدیم به محل ...
اشک، امانش رو برید ...
یه نفر از پنجره ککتل مولوتف انداخته بود تو ... همه شون ایستاده ... حتی نتونسته بودن در رو باز کنن ... توی اون فشار جمعیت ... بدون اینکه حتی بتونن تکان بخورن ... زنده زنده سوخته بودن ... جزغاله شده بودن ... جنازه هاشون چسبیده بود بهم ... بچه ابتدایی هم توی اتوبوس بود ...
خیلی طول کشید تا آروم تر شد ... منم پا به پاشون گریه می کردم ...
بوی گوشت سوخته، همه جا رو برداشته بود ... جنازه ها رو در می آوردیم ... دیگه شماره شون از دست مون در رفته بود... دو تا رو میاوردیم بیرون ... محشر به پا می شد ... علی الخصوص اونهایی که صندلی هم آب شده بود و ریخته بود روشون ... یکی از بچه ها حالش خراب شده بود ... با مشت می زد توی سر خودش ...
فرداش حکم مأموریت اومد ... بهمون مأموریت دادن، طرف رو پیدا کنیم ...
نفس آقا مهدی که هیچ ... دیگه نفس منم در نمی اومد ...
پیداش کردید؟ ..
تمام وجودش می لرزید ...
پیداش کردیم ... یه دختر بود ... به زور سنش به 16 می رسید ...
یکم از تو بزرگ تر ...
نفسم بند اومد ... حس می کردم گردنم خشک شده ... چیزی رو که می شنیدم رو باور نمی کردم ...
خدا شاهده باورم نمی شد ... اون صحنه و جنازه ها می اومد جلوی چشمم ... بهش نگاه می کردم ... نمی تونستم باور کنم ... با همه وجود به زمین و زمان التماس می کردم... اشتباه شده باشه ...
برای بازجویی رفتیم تو ... تا چشمش به ما افتاد ... یهو اون چهره عادی و مظلوم ... حالت وحشیانه ای به خودش گرفت... با یه نفرت عجیبی بهم زل زد و گفت :
« اگر من رو تیکه تکیه هم بکنید ... به شما کثافت های آدم کش هیچی نمیگم ... من به آرمان های حزب خیانت نمی کنم ...»
می دونی مهران؟ ... اینکه الان شهرها اینقدر آرومه ... با وجود همه مشکلات و مسائل ... مردم توی امنیت زندگی می کنن ...
فقط به خاطر #خون_شهداست ... شرافت و هویت مردم هر جایی به خاکشه ... ولی شرافت این خاک به مردمشه ... جوون های مثل دسته گل ... که از عمر و جوونی شون گذشتن ...
این نامردها، شبانه می ریختن توی یه خونه ... فردا، ما می رفتیم جنازه تکه تکه شده جمع می کردیم ...
توی مشهد ... همون اوایل ... ریختن توی یکی از بیمارستان * ... بخش کودکان ... دکتر و پرستار و بچه های کوچیک مریض رو کشتن ...
نوزاد تازه به دنیا اومده رو توی دستگاه کشتن ... با ضرب ... سرم رو از توی سر بچه کشیده بودن... پوست سرش با سرم کنده شده بود ...
هر چند ، ماجرای مشهد رو فقط عکس هاش رو دیدم ... اما به خدا این خاطرات ... تلخ ترین خاطرات عمر منه ... سخت تر از دیدن شهادت و تکه تکه شدن دوست ها و همرزم ها ... و می دونی سخت تر از همه چیه؟ ... اینکه پسرت توی صورتت نگاه کنه و بگه ... مگه شماها چی کار کردید؟ ... می خواستید نرید ... کی بهتون گفته بود برید؟ ...
یکی از رفیق هام ... نفوذی رفته بود ... لو رفت ... جنازه ای به ما دادن که نتونستیم به پدر و مادرش نشون بدیم ...
ما برای #خدا رفتیم ... به خاطر خدا ... به خاطر دفاع از مظلوم رفتیم ...
#طلبی_هم_از_احدی_نداریم ...
اما به همون خدا قسم ... مگه میشه چنین جنایت هایی رو فراموش کرد؟ ... به همون خدا قسم ... اگه یه لحظه ... فقط یه لحظه ... وسط همین #آرامش ... مجال پیدا کنن ...
کاری می کنن #بدتر از گذشته ...
⚜جھتِ مطالعہے هر قسمٺ؛،،
¹1صڵواٺ بہ نیٺ ِ تعجیݪ دࢪ فࢪج الزامیست
-ادامه دارد...
-نويسنده: #شهیدسيدطاهاايمانی
#داستان_شب
#رمان
@Alachiigh
✳️مویز بخورید.
🔸همراه با صبحانه ۵ عدد مویز بخورید زیرا 👇
🔸 ضد استرس
🔸افزایش حافظه
🔸کاهش ابتلا به سرطان
🔸مفید برای سلامت مو و پوست
#صبحانه
#سلامت
#سلامت_بمانید
🎋〰☘
@Alachiigh
🌹شهید_حجت_فتوره_چی🌹
🌹اگر با گلوله توپ شهیـد نشوم ،آبرویم می رود
شهید فتوره چی بارها میگفت خدا نکند حجت با گلوله یا ترکش شهید شود.. حجت باید با گلوله توپ شهید شود و الا آبرویم می رود.
همرزمانش این جملات را مزاح و شوخی تلقی میکردند.
در مرحله دوم عملیات والفجر۴ بود که راهی منطقه عملیاتی ک حجت در آن جا بود شدیم سراغ وی را از حمید باکری گرفتیم و حمید اقا با دست به منطقه پر درخت اشاره کرد که شاید آنجا باشد.
چون بیسیمش📞 قطع شده بود به جستجو منطقه دیگر پرداختیم تا این که سر بی بدن
او را پیدا کردیم.
بدنش متلاشی شده بود و قابل جمع کردن نبود.
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰☘
@Alachiigh
🇮🇷
🔴❌ زن، زندگی، ویزا!
♦️وقتی مریضی چشم هم سیاسی میشود!
🔻راحله امیری، یکی از اغتشاشگرانی که در ایام آشوبهای ۱۴۰۱، مدعی شده بود که چشمم توسط نیروهای امنیتی آسیب دیده، پس از گذراندن دوره بلاگری، به ایتالیا مهاجرت کرده است! اتفاقی که البته اهمیت چندانی ندارد اما از جنبه «درد فروشی» برای ویزا قابل تحلیل است؛ در واقع از طریق بررسی پرونده «راحله امیری» میتوان به یک جریان رایج در اوباش سیاسی امروز پی برد.
🔹ماجرای چشم راحله امیری نیز یکی از پر فراز و نشیبترین داستانهای بلوای «زن، زندگی، آزادی» بود. فردی که در ابتدا مدعی شده بود که چشمش توسط نیروهای امنیتی کور شده است و آن را تخلیه کردهاند. اما چندی بعد با چشمبند از خود رونمایی کرد که در آن مسئله نیز شائبههای فراوانی وجود داشت. اکنون نیز حواسش هست پلکهای خود را در عکسها بفشارد تا تشت رسواییاش بیش از این از روی بام نیافتد!
🔺او در پست آخر اینستاگرام خود، در حالی که با چهرهای خندان در شهر ونیز ایستاده است، متنی تراژیک پیرامون ترک کردن ایران نوشته است! او این مهاجرت را شروع فصل جدید زندگی خود خوانده است. البته میتوان گفت این مهاجرت واقعا فصل جدیدی در زندگی وی است؛ او توانست مانند خیلیها، برداشت خود از کِشتی که در ماههای اخیر کرده بود انجام دهد و ویزای خود را بگیرد. داستانسراییها درباره مجرمین سیاسی و امنیتی علاوه بر قصد کلانِ «ایجاد پرونده حقوق بشری علیه ایران»، آورده خوبی برای صاحبان این پروندهها دارد و آنها را به قصد دیرینشان، یعنی مهاجرت میرساند!
#غرضُ_مرض
#مهاجرت
🎋〰☘
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
❌🔴🎥 استاد ازغدی: اینکه می گویند اکثر مردم قبل از انقلاب متدین تر بودند دروغ است
🔻اکثر مردم قبل از انقلاب نه نماز داشتند نه حجاب و نه روزه، و فحشا و قمار و ... آن زمان عادی شده بود.
#استاد_ازغدی
#دینداری_مردم
🎋〰☘
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🔵 استوری ملیکا زارعی در سالروز وفات حضرت امام خمینی رحمةالله علیه
برگی از تاریخ...
#عموفیدل
#سالگرد_رحلت_امام_خمینی_ره
#ملیکا_زارعی
🎋〰☘
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #۴۱ مأموریت اون ایام ... هر چند جمعیت خیلی از الان کمتر بود ... اما
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته
قسمت #۴۲
فصل عقرب
شب، تمام مدت حرف های آقا مهدی توی گوشم تکرار می شد ... و یه سوال ... چرا همه این چیزهایی که توی ده روز دیدم و شنیدم ... در حال فراموش شدنه؟ ... ما مردم فوق العاده ای داشتیم که در اوج سختی ها و مشکلات ... فراتر از یک قهرمان بودند ... و اون حس بهم می گفت ... هنوز هم مردم ما ... انسان های بزرگی هستند ... اما این سوال، تمام ذهنم رو به خودش مشغول کرده بود ...
صادق که از اول شب خوابش برده بود ... آقا مهدی هم چند ساعتی بود که خوابش برده بود ... آقا رسول هم ...
اما من خوابم نمی برد ... می خواستم شیشه ماشین رو بکشم پایین ... که یهو آقا رسول چرخید عقب ...
اینجا فصل عقرب داره ... نمی دونم توی اون منطقه هستیم یا نه ... شیشه رو بده بالا ... هر چند فصلش نیست اما غیر از فصلش هم عقرب زیاده ...
فکر کردم شوخی می کنه ... توی این مدت، زیاد من و صادق رو گذاشته بودن سر کار ...
- اذیت نکنید ... فصل عقرب دیگه چیه؟ ...
یه وقت هایی از سال که از زمین، عقرب می جوشه ... شب می خوابیدیم، نصف شب از حرکت یه چیزی توی لباست بیدار می شدی ... لای موهات ... روی دست یا صورتت ... وسط جنگ و درگیری ... عقرب ها هم حسابی از خجالت مون در می اومدن ... یکی از بچه ها خیز رفت ... بلند نشد ... فکر کردیم ترکش خورده ... رفتیم سمتش ... عقرب زده بود توی گردنش ... پیشنهاد می کنم نمازت رو هم توی ماشین بخونی ...
شیشه رو دادم بالا و سرم رو تکیه دادم به پنجره ماشین ... و دوباره سکوت، همه جا رو فرا گرفت ...
شب عجیبی بود ...
پاک تر از خاک
نفهمیدم کی خوابم برد ...
اما با ضرب یه نفر به پنجره از خواب بیدار شدم ... یه نفر چند بار ... پشت سر هم زد به پنجره ... چشم هام رو باز کردم ... و چیزی نبود که انتظارش رو داشتم ...
صورتم گر گرفت و اشک بی اختیار از چشمم فرو ریخت ... آروم در ماشین رو باز کردم و پا روی اون خاک بکر گذاشتم ...
حضور برای من قوی تر از یک حس ساده بود ...
به حدی قوی شده بود که انگار می دیدم ...
و فقط یه پرده نازک، بین ما افتاده بود ... چند بار بی اختیار دستم رو بلند کردم، کنار بزنمش ... تا بی فاصله و پرده ببینم ... اما کنار نمی رفت ... به حدی قوی ... که می تونستم تک تک شون رو بشمارم ... چند نفر ... و هر کدوم کجا ایستاده ...
پام با کفش ها غریبی می کرد ...
انگار بار سنگین اضافه ای رو بر دوش می کشیدند ...
از ماشین دور شده بودم که دیگه قدم هام نگهم نداشت ...
مائیم و نوای بی نوایی ... بسم الله اگر حریف مایی ...
نشسته بودم همون جا ... گریه می کردم و باهاشون صحبت می کردم ... درد دل می کردم ... حرف می زدم ... و می سوختم ...
می سوختم از اینکه هنوز بین ما فاصله بود... پرده حریری ... که نمی گذاشت همه چیز رو واضح ببینم ...
شهدا به استقبال و میزبانی اومده بودن ...
ما اولین زائرهای اون دشت گمشده بودیم ...
به خودم که اومدم ... وقت نماز شب بود ...
و پاک تر از خاک اون دشت برای سجده ... فقط خاک کربلا بود ...
وتر هم به آخر رسید ...
- الهی عظم البلاء ...
گریه می کردم و می خوندم ... انگار کل دشت با من هم نوا شده بود ... سرم رو از سجده بلند کردم ...
خطوط نور خورشید ... به زحمت توی افق دیده می شد ...
⚜جھتِ مطالعہے هر قسمٺ؛،،
¹1صڵواٺ بہ نیٺ ِ تعجیݪ دࢪ فࢪج الزامیست
-ادامه دارد...
-نويسنده: #شهیدسيدطاهاايمانی
#داستان_شب
#رمان
@Alachiigh
🔹اگر میخواهید صورت تپلی داشته باشید تخم مرغ و سیب زمینی بخورید
🔸همراه تخم مرغ گوجه میل کنید تا از بالارفتن کلسترول خون جلوگیری کنید
#زیبایی
#سلامت
#سلامت_بمانید
🎋〰☘
@Alachiigh
🌹شهید_حسین_هریری🌹
حسین ۲۷ سال داشت و جمعاً ۲۵ بار کربلا رفت. اولین سفرش را در ۲۰ سالگی رفت. در مناسبتهای مختلف بهصورت مستقل جدای از سازمان حج و زیارت به کربلا میرفت. اغلب با ماشین دوستهایش میرفتـ
وقتی هم خانمش را عقد کرد، او را به کربلا برد، عاشق کربلا بود. حتی اگر چند روز مرخصی داشت، آن چند روز را به کربلا میرفت .
یک بار، یک کربلای سه روزه رفت، میخواست شب جمعه را کربلا باشد، وقتی عراقیها گذرنامهاش را دیده بودند،به او گفته بودند:
♥️أنتَ مجنون
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰☘
@Alachiigh
🔴❌ شبهه افکنی دکتر پزشکیان در مورد اختصاص حجاب به زنان مؤمن
⬅️ آقای پزشکیان معتقدند؛ وجوب حجاب در آیه ۵۹ احزاب(يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ...) فقط برای زنان مؤمن و همسران پیامبر خداست و همه زنان مسلمان را شامل نمی شود پس حکومت نباید در بحث حجاب دخالت کند!
🔹پاسخ به شبهه:
اولا) مطابق آیه ۲۸۵ بقره
کلمه مومنان در برابر کفار و مشرکان به کار می رود و نیز شامل همه مسلمانان می شود که به خدا، فرشتگان و کتابهای الهی و پیامبران ایمان دارند.
ثانیاً ) آیات زیر، این نظرات را نفی میکند:
1⃣ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ ...(بقره/۱۸۳)
آیا مخاطب این آیه فقط مومنان هستند که باید روزه بگیرند؟
2⃣ قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ،الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ و … مومنون/۱ تا ۵
آیا مخاطب این آیه، فقط مؤمنین از مسلمانند که باید به نماز، زکات و پاکدامنی بپردازند؟
3⃣ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ...آیه ۳۰ نور
آیا چشم بستن به نامحرم و پاکدامنی، فقط مربوط مومنین است یا همه مسلمانان؟
❌آقای پزشکیان:
۱) شما نه کارشناس دین هستید و نه صاحب نظر و مفسر قرآن.
۲) برای تفسیر آیات قرآن، به مفسران قرآن رجوع نمایید.
شاید اینگونه برای دین و دنیای تان بهتر باشد. فاعتبروا یا اولی الابصار.
✍ برزگر
لعنت خدا بر کسیکه بدون آگاهی ،فقط حرف میزنه و باعث شبهه میشه
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌⭕️واکنش مجری شبکه سه به اظهارات ضدایرانی ظریف
🔻 ظریف حتی متن برجام را هم نخوانده است؛ حالا از ترکمانچای دفاع میکند!
🔻 تواناییهای آقای ظریف، در حد قدم زدن با «جان کری» است؛ نه تامین منافع ملی ایران.
#ظریف
#برجام
🎋〰☘
@Alachiigh
🔸💢🔸فقط ۴۰۰ ثانیه تا اسرائیل!!
🔹جروزالم پست در خبری فوری اعلام کرد موشک #هایپرسونیک #فتاح در ۴۰۰ ثانیه به اسرائیل میرسد.
🔴 وقتی چند ماه پیش برای اولین بار سردار حاجیزاده گفت که #موشک_هایپرسونیک داریم آمریکاییها اعلام کردند اطلاعات ما نشان میدهد که این ادعا صحت نداره و ایران صرفا در مرحله تحقیقات است و باید بررسی کنیم.
👈 امروز روز بسیار بزرگی برای قدرت نظامی ایران است. بسیار بزرگ ...
#خبرخوب
#صـــراط
🎋〰☘
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #۴۲ فصل عقرب شب، تمام مدت حرف های آقا مهدی توی گوشم تکرار می شد ...
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته
قسمت #۴۳
اولین قدم
غیر قابل وصف ترین لحظات عمرم ... رو به پایان بود ...
هوا گرگ و میش بود و خورشید ... آخرین تلاشش رو ... برای پایان دادن به بهترین شب تمام زندگیم ... به کار بسته بود ...
توی حال و هوای خودم بودم که صدای آقا مهدی بلند شد ...
- مهران ...
سرم رو بلند کردم ... با چشم های نگران بهم نگاه می کرد... نگاهش از روی من بلند شد و توی دشت چرخید ...
رنگش پریده بود ... و صداش می لرزید ... حس می کردم می تونم از اون فاصله صدای نفس هاش رو بشنوم ...
توی اون گرگ و میش ... به زحمت دیده می شد ...
اما برعکس اون شب تاریک ...
به وضوح #تکه های_استخوان رو می دیدم ... پیکرهایی که خاک و گذر زمان ... قسمت هایی از اونها رو مخفی کرده بود ...
دیگه حس اون شبم ... فراتر از حقیقت بود ...
از خود بی خود شدم ... اولین قدم رو که سمت نزدیک ترین شون برداشتم ... دوباره صدای آقا مهدی بلند شد ... با همه وجود فریاد زد ...
همون جا وایسا ...
پای بعدیم بین زمین و آسمان خشک شد ... توی وجودم محشری به پا شده بود ...
از دومین فریاد آقا مهدی ... بقیه هم بیدار شدن ...
آقا رسول مثل فنر از ماشین بیرون پرید ...
چند دقیقه نشستم ... نمی تونستم چشم از #استخوان_شهدا بردارم ...
اشک امانم نمی داد ...
صبر کن بیایم سراغت ...
ترس، تمام وجودشون رو پر کرده بود ... علی الخصوص آقا مهدی که دستش امانت بودم ...
از همون مسیری که دیشب اومدم برمی گردم ...
گفتم و اولین قدم رو برداشتم ...
دست های خالی
با هر قدمی که برمی داشتم ...
اونها یک بار، مرگ رو تجربه می کردن ... اما من خیالم #راحت بود ...
اگر قرار به رفتن بود... کسی نمی تونست جلوش رو بگیره ...
اونهایی که دیشب بیدارم کردن و من رو تا اونجا بردن ... و گم شدن و رفتن ما به اون دشت ... هیچ کدوم بی دلیل و حکمت نبود...
چهره آقا رسول از عصبانیت سرخ و برافروخته بود ...
سرم رو انداختم پایین ... هیچ چیزی برای گفتن نداشتم ...
خوب می دونستم از دید اونها ... حسابی گند زدم ... و کاملا به هر دوشون حق می دادم ...
اما احدی دیشب ... و چیزی که بر من گذشته بود رو ... #باور_نمی کرد ...
آقا رسول با عصبانیت بهم نگاه می کرد ... تا اومد چیزی بگه...
آقا مهدی، من رو محکم گرفت توی بغلش ... عمق فاجعه رو ... تازه اونجا بود که درک کردم ... قلبش به حدی تند می زد که حس می کردم ... الان قفسه سینه اش از هم می پاشه ...
تیمم کرد و ایستاد کنار ماشین ... و من سوار شدم ...
آخر بی شعورهایی روانی ...
چند لحظه به صادق نگاه کردم ... و نگاهم برگشت توی دشت ...
ایستاده بودن بیرون و با هم حرف می زدن ... هوا کاملا روشن شده بود ... که آقا مهدی سوار شد ...
_پس شهدا چی؟ ...
نگاهش سنگین توی دشت چرخید ...
_با توجه به شرایط ... ممکنه میدون مین باشه ... هر چند هیچی معلوم نیست ... دست خالی نمیشه بریم جلو ... برای در آوردن پیکرها باید زمین رو بکنیم ... اگر میدون مین〰 باشه ... یعنی زیر این خاک، حسابی آلوده است ... و زنده موندن ما هم تا اینجا معجزه ... نگران نباش ... به بچه های تفحص ... موقعیت اینجا رو خبر میدم ...
آقا رسول از پشت سر، گرا می داد ... و آقا مهدی روی رد چرخ های دیشب ... دنده عقب برمی گشت ...
و من با چشم های خیس از اشک ... محو تصویری بودم که لحظه به لحظه ... محو تر می شد ...
⚜جھتِ مطالعہے هر قسمٺ؛،،
¹1صڵواٺ بہ نیٺ ِ تعجیݪ دࢪ فࢪج الزامیست
-ادامه دارد...
-نويسنده: #شهیدسيدطاهاايمانی
#داستان_شب
#رمان
@Alachiigh
✳️ مواد غذایی مناسب برای کمردرد👇
🔹سوپ جو
🔹شیر و لبنیات کم چرب
🔹میوه های حاوی کلسیم مثل آلبالو
🔹پرهیز از مصرف مواد غذایی شیرین زیرا جذب کلسیم را مختل میکنند.
#تغذیه
#سلامت
#سلامت_بمانید
🎋〰☘
@Alachiigh
🌹شهید حجتالله رحیمی🌹
همیشه میگفت:
این انقلاب متعلق به امام زمان "عج" و متعلق به خون خیلی از شهداست که تکه تکه شدند، پای این انقلاب و این روضهها اونها این جوری جواب رهبرشون رو لبیک گفتند و حالا نوبت ماست که جواب حضرت آیتالله خامنهای را لبیک بگیم
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰☘
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴💢گزارش رسانههای فرانسه از موشک فتاح
♦️فقط اونجا که معنی کلمه فتاح رو میگه 😁
این موشک جدید ایرانی، قدرت مانور در خارج از جو را دارا است، امری که آن را بر تمامی سامانههای دفاعی از جمله گنبد آهنین غالب میسازد ...
پیشنهاد دانلود👌
#گشاینده
#موشک_فتاح
🎋〰☘
@Alachiigh