eitaa logo
AmirIzadiHamedani14
434 دنبال‌کننده
75 عکس
333 ویدیو
6 فایل
نشر آثار و اطلاع رسانی جلسات امیر ایزدی همدانی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از Zaeran Alghame Hamedan
هدایت شده از سبع الدجیل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مختصری از زندگانی حضرت سید محمد فرزند امام هادی(علیهما السلام) 🎤 محقّق ارجمند استاد علی اکبر مهدی پور (دامت برکاته) 🆔@s_dojeil
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیه السلام 🔹 علیه السلام سلامِ خدا و درود رسول نثارِ تو ، ای محو و ماتت ، عقول سپهرِ ولا را دَهُم اختری به شهر خرد ، همچو حیدر ، دری سزد بر عوالم ، زعامت تو را بریدند رَختِ امامت تو را فروزان چراغ هدایت تویی کرم را یمِ بی نهایت تویی ولیّ خداییّ و هادِی السُّبُل وجودِ تو ، آیینة عقل کل درخشان دُرِ یازده بحرِ نور امامِ صبور و غفور و شکور علیّ النقی ، نور چشم تقی نباشد تو را خصم ، اِلّا شقی به «طه» و «یس» به «ن و القلم» تو بر قلّة فضل ، داری علم تویی ماسوا را امین و امان کتاب خداوند را ترجمان شفیع معادیّ و خیر العباد چنان بابِ پاکت جوادی جواد همه اختران ، خاک راه تو اند ملائک ز خیل سپاه تو اند خلیفه به تو داد روزی نشان همه لشگرش را ز خرد و کلان به طعنه سپس گفت آن رو سیاه که دیدی مرا اقتدار و سپاه بگفتی که دیدیم ما لشگرت همه دست بر سینه ، فرمانبرت تو بنگر کنون عزّ و جاه مرا گشا چشم و بنگر سپاه مرا همان لحظه دید آن لئیمِ لعین که صف بسته در آسمان و زمین ز مشرق به مغرب ، کران تا کران پُر است از ملائک ، تمام جهان کِشَد گوششان نازِ فرمانِ تو که سازند هستی به قربان تو همه منتظر تا که با تیغِ تیز نمایند خصمِ تو را ریز ریز خلیفه ز گفتار ، خاموش شد ز خوف سپاهِ تو ، بیهوش شد 1 تویی مقتدای همه انس و جان فدای وجودِ تو ، جان و جهان ز جور زمانه همه خسته ایم به لطفِ عمیمِ تو دل بسته ایم مزن دست رد ، روی این سینه ها که بگرفته زنگِ غم ، آئینه ها کلامِ تو ، ای هادیِ راستین چو برخاست از دل ، بُوَد دلنشین تو بر جامعه ، جامعه داده ای یکی نسخة نافعه داده ای هر آنکس که خواهد شناسد امام چراغِ رهش این بُوَد والسلام تو کردی زیارت به عید غدیر کسی را که بر مؤمنین شد امیر چو دادی سلامش به قلب سلیم بخواندی علی را تو دینِ قویم ز متنِ کلامت چنین منجلی است الا ! اَیّها المسلمین ، دین ، علی است تو هادیّ و ما پیروِ راهِ تو همه محوِ رخسارة ماهِ تو به مهرِ تو از دل برآید نفس مطیعِ تو ، درّندگان ، در قفس برت شیرِ درّنده چون برّه ، رام زند بوسه بر پات ، با احترام تو را دید چون هادی و دستگیر به پای تو بنهاد سر ، شیر پیر بگفتا : بر این شیرهای جوان بگو رحم آرند بر ناتوان چو در این قفس ، لاشه ای آورند جوانان به سرعت ، تنش می درند نمانَد از آن لاشه چیزی که سیر نماید از آن خویش را شیر پیر سفارش نمودی به درّندگان که باشند با پیرشان مهربان پس از آن بدیدند تا شیر پیر نمی گشت از لاشه ای ، سیرِ سیر از آن شیرهای قویّ و جوان یکی سوی لاشه ، نمی شد روان 2 الا ! ای حریمت مرا قبله گاه به درگاهت آوردم آقا پناه دریغا که کشتند از زهر کین تو را دشمنانِ خدای مبین دریغا که قدرِ تو نشناختند همه عمر ، قلبِ تو خون ساختند ز درگاه خود « ایزدی » را مران که بوده است عمری تو را مدح خوان 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
باسلام اگر اعضاء محترم کانال کسی کوتاه از حضرات آیات و حجج همدانی همدانی همدانی همدانی همدانی همدانی همدانی قزوینی اصفهانی و اساتید مدح و مرثیه آقایان همدانی همدانی همدانی همدانی همدانی ( ) قزوینی پنجه_پور اصفهانی اصفهانی حاج_مرشد_عباس_تولا اصفهانی اصفهانی اصفهانی اصفهانی اصفهانی قمی خراسانی دارند، لطفاً برای آقای ایزدی ارسال بفرمایند. باتشکر
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 ابن جوزی به نقل از مسعودى می‌نویسد: به متوكّل خبر دادند كه امام على بن محمد عليه السّلام در خانه‏ اش نامه ‏ها و سلاح هايى دارد كه از شيعيانش از مردم قم رسيده و او مصمّم است كه بر حكومت تو حمله كند، متوكل گروهى از تركان را فرستاد و آنها شبانه به خانه آن حضرت هجوم بردند و چيزى در آن نيافتند و ديدند كه وى در خانه‏ اى در بسته است و ردايى از پشم بر تن روى شن ها و ريگ ها نشسته، روى دلش به سوى خدا رو به قبله قرآن تلاوت می‌كند، جَالِسٌ عَلَى الرَّمْلِ وَ الْحَصَى وَ هُوَ مُتَوَجِّهٌ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى يَتْلُو آيَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ آن گروه، با همان حال او را نزد متوكّل بردند، و به متوكّل گفتند: ما در خانه او چيزى نيافتيم و ديديم كه او رو به قبله نشسته و قرآن مى ‏خواند، متوكّل كه در مجلس شراب نشسته بود آن حضرت را وارد كردند در حالى كه كاسه شراب در دستش بود وقتى كه او را ديد بيمناك شد و به او تعظيم كرد و در كنار خود نشاند و كاسه ‏اى را كه در دستش بود به او تعارف كرد، امام فرمود: وَ اللَّهِ مَا يُخَامِرُ لَحْمِي وَ دَمِي قَطُّ فَأَعْفِنِي فَأَعْفَاهُ به خدا سوگند كه هرگز شراب داخل گوشت و خون ما نشده است، مرا معاف بدار! متوكل او را معاف داشت و به او گفت: پس براى ما شعرى بخوان! امام على الهادى عليه السّلام فرمود: إِنِّي قَلِيلُ الرِّوَايَةِ لِلشِّعْرِ مرا با شعر آشنايى زيادى نيست! متوکل گفت: چاره‏اى نيست بايد بخوانى! پس امام اين اشعار زیر را كه مشتمل است بر بى ‏وفايى دنيا و مرگ سلاطين و ذلّت و خوارى ايشان پس از مرگ است را همان طور كه پيش متوكل نشسته بود سرود و خواند ‏: بَاتُوا عَلَى قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَـعْهُـمُ الْقُـلَلُ ‏ گروهى بودند كه بر قله‌هاى كوه‌ها، دژهاى محكمى ساخته بودند و مردانى نيرومند از آن‌ها پاسدارى مى‌كردند؛ اما هرگز اين قله‌ها به حال آن‌ها سودى نداشت وَ اسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ وَ أُسْكِـنُوا حُفَراً يَا بِئْـسَمَا نَزَلُوا چيزى نگذشت كه از پناهگاه خود، از آن مقام عزت، به ذلت كشانده شدند، و در حفره‌هاى گور ساكن گشتند و چه بد فرود آمدند! نَادَاهُـمْ صَـارِخٌ مِنْ بَعْـدِ دَفْـنِهِـمْ‏ أَيْنَ الْأَسَاوِرُ وَ التِّيجَانُ وَ الْحُلَلُ فريادگرى بعد از دفن آن‌ها صدا زد : كجا رفت آن دستبندهاى طلا و آن تاج‌ها و زينت‌ها؟! أَيْنَ الْوُجُـوهُ الَّتِي كَانَتْ مُنَـعَّمَـةً مِنْ دُونِهَا تُضْرَبُ الْأَسْـتَارُ وَ الْكِلَلُ‏ كجا رفتند آن صورت‌هايى كه آثار ناز و نعمت در آن‌ها نمايان بود و در پشت پرده‌ها قرار داشتند؟! قَدْ طَالَ مَا أَكَلُوا دَهْراً وَ قَدْ شَرِبُوا وَ أَصْبَحُوا الْيَوْمَ بَعْدَ الْأَكْلِ قَدْ أُكِلُوا آرى مدت طولانى خوردند و نوشيدند؛ ولى امروز همه آن‌ها در كام زمين فرو رفته‌اند! متوكل با شنيدن اين اشعار به قدرى گريه کرد كه محاسنش از اشك چشمانش تر شد و حاضران در مجلس همه گريه كردند و دستور داد تا چهار هزار درهم (قرضی كه داشت) بپردازند سپس امام عليه السّلام را محترمانه به منزلش بازگرداند. ( ابن جوزی ؛ تذکرة الخواص ص ۳۲۴، با کمی اختلاف مسعودی، مروج الذهب ج۴ ص ۹۳؛ علامه مجلسی ؛ بحار الانوار ج ۵۰ ص ۲۱۱، شیخ عباس قمی منتهی الامال ص ۱۸۷۹، مقتل معصومین ج ۳ ص ۵۱۳) 🔹 برای مشاهده سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
🌹امام هادی علیه السلام: إنَّمَا اتَّخَذَ اللّه عَزَّوَجَلَّ إبراهِیمَ خَلیلاً لِکثرَةِ صَلاتِهِ عَلی مُحَمَّدٍ و أهلِ بَیتِهِ علیهم السلام. خداوند متعال، ابراهیم علیه السلام را دوست خود برگرفت؛ زیرا او بر محمّد و اهل بیت او بسیار می فرستاد. 🔹 برای مشاهده سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب المومنین ( ) سلام شب‌های جمعه هر هفته سعی می‌کنم کلیپ تصویری یا صوتی از یاران آسمانی شده و اساتید خودم و پیر غلامان حسینی تقدیم کنم. ( ) خودشان برایم نقل کردند شبی شعری برای حضرت امام ابالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام سرودم و همان شب در خواب خوش، جمالش را زیارت کردم. فرمود: پیش ما بیا ... زندگانی‌ام را به مشهد منتقل کردم و از لطف حضرتش به شرافت خادمی آستانش رسیدم. بسیار متواضع و ریز بین بود. من در ابتدای مسیر شعر و شاعری روزی در حرم مطهر رضوی از ایشان خواستم تا یکی از سروده‌های مرا بشنود و رفع ایراد کند، آنقدر دل به شعر خامم داد و آنقدر تحسین کرد که انگار بهترین قصیده فاطمی را شنیده، بعد وقتی اصرار مرا دید قبول کرد ایرادهای وارده به آن شعر را بگوید ولی در عین حال قبل از نظر دادن فرمودند: البته شماهم اجازه دارید اشعار مرا اصلاح کنید!!! تا مبادا من احساس کوچکی و حقارت کنم. از آنروز ارادتم به ایشان صدچندان شد. خدا را شکر فرزندشان حجت الاسلام آقاسید روح الله موید خلف صالحی برای ایشان در عرصه شعر و خدمت به امام الرئوف علیه السلام هستند. راهش پر رهرو باد... باتشکر از آقای کریمی از شهر اقلید امام زمان عجل الله فرجه بخاطر ارسال این کلیپ زیبا. واقعاً خاطراتشان فراموش نشدنی است. الفاتحه مع الصلوات به ما بپیوندید: 🆔 http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🆔 http://eitaa.com/ZaeranAlghamehHamedan
بسم الله الرحمن الرحیم شبهای جمعه ، دل هوای کربلا دارد نایم به یادِ نینوا چون نی ، نوا دارد شبهای جمعه ، باب قبله ، دست بر سینه لبیک گفتن بر حسین ، الحق صفا دارد شبهای جمعه ، هر نبیّ و هر ولیّ حق رو جانب کرب و بلای ، پُر بلا دارد شبهای جمعه ، هر یک از آن اولیا الله عرض ارادات بر عزیزِ مصطفی دارد شبهای جمعه ، ذات حق هم زائرش گردد بس آبرو پیشِ خدا ، خونِ خدا دارد شبهای جمعه ، در حرم با یاد فرزندش بزم عزایی حضرت خیر النسا دارد شبهای جمعه ، فاطمه با آهِ سوزانش شورِ نشوری در دیارِ طف ، به پا دارد شبهای جمعه ، زائرینش را دعا گوید آن کُشته ای کز خونِ او ، قرآن بقا دارد شبهای جمعه ، خوش بحال آنکه در آغوش گیرد ضریحش را و حال التجا دارد شبهای جمعه، خوش بحال زائری که رخ بر مرقدش از قسمتِ پایینِ پا دارد دل بُرده از هفت آسمان با آن همه رفعت شش گوشه ای که خامس اهل کسا دارد پا از حرم، ننهاده بیرون ، کامِ دل گیرد درتحتِ قُبّه ، هر که زیر لب ، دعا دارد در تربتش باید شفا را جست ، دین این است شافی ، به دشت کربلا ، دار الشفا دارد ای اهل عالم من یقین دارم یقین دارم مولای مظلومم به هر دردی ، دوا دارد روزِ الست او دست از جان شست و پیمان بست بس ابتلا از وعدة قالوا بلی دارد حُکمِ شفاعت را به نقدِ جان خرید از دوست سودی کلان بر شیعه این بیع و شرا دارد هنگام جان دادن چنین می گفت جانان را دارم رضا بر هر چه ذاتِ حق ، رضا دارد ناموسِ او آمد اسیرِ خصم تا در حشر ناموس شیعه ایمن از خشمِ خدا دارد نفرین به ما گر این عنایت را بریم از یاد هر کس نکرد از او حیا ! آیا حیا دارد ؟ سردارِ حق گویان و حق جویان عالم بود کز کین سرِ نیزه ، سری از تن جدا دارد همچون هلالِ ماه ، بر پیکر ، نشانی ها از نعل های تازة آن اسب ها دارد تن را نمی گویم! نمانْد از پیرهن، چیزی انگشتر و انگشتِ او هم ، ماجرا دارد بهتر که لب بندم نگویم حال زینب را شام غریبان ، روضه هایی جانگزا دارد بر آنچه زینب  در اسارت دید از دشمن مهدیّ زهرا گریه هر صبح و مسا دارد شیعه ، حسین و کربلا را ، کِی بَرَد از یاد کاو با خدا جا در دلِ اهلِ ولا دارد خواهیم از ذات ربوبی ، بیشتر از پیش ما را بدان قرآنِ ناطق ، آشنا دارد سوی سقیفه از غدیر خم نخواهد رفت هر کس چنان آل محمّد ، رهنما دارد مائیم و مهرِ خاندان پاک پیغمبر بیزار از هر کس که بر ایشان جفا دارد عزم سفر در اربعین هر مومنی با شوق پای پیاده از نجف تا کربلا دارد خواهد فرج از فارج الْهَمْ ، با دلی سوزان گم کرده ای گویا در آن صحن و سرا دارد هر کس به دل ، حبّ رسول و عترتش را داشت در کف ، مطاعی خوبتر از کیمیا دارد ای «ایزدی» خوفی به دل از محشرش نَبْوَد هر کس تولّای علیّ مرتضی دارد 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸 علیه السلام 🔸 علیه السلام 🔸 علیه السلام 🔸 💐💐💐 بار دیگر ، دلم هوایی شد کاظمینیّ و کربلایی شد رجب است و دل رمیدة من باز هم مشهد الرضایی شد چونکه ماه شبِ دَهُم سر زد نُهُمین مِهر ، رونمایی شد اختر تابناکِ برجِ شرف کز فروغش دلم ، خدایی شد با خبر شد ز رَه ، جواد آید کاسه در کف ، پی گدایی شد خرّم آنکس که پیش مقدم او معرفت داشت و فدایی شد جان فدایش که اوست روحِ حیات هدیه بر پیشگاهِ او ، صلوات 💐💐💐 او بُوَد گوهرِ امام رضا پارة پیکرِ امام رضا شبِ زخمِ زبان زدن ، بگذشت جلوه کرد اخترِ امام رضا فاطمه ، کوثرِ محمّد بود این پسر ، کوثرِ امام رضا اوست در مهربانی و بخشش بهترین ، مظهرِ امام رضا آیت رحمتِ خدا آمد مصحفِ دیگرِ امام رضا شب میلادِ این پسر ، عیدی می دهد مادرِ امام رضا این جواد است و دلبرِ همه است دشمنِ قاتلینِ فاطمه است 💐💐💐 اُسوة علم و حلم و داد آمد مظهرِ خالقِ وداد آمد یک محمد ، ز خاندانِ علی پسری فاطمی نژاد آمد نهمین مقتدای آزاده شیعه را شافع معاد آمد آنکه با غاصبینِ حقّ علی باشدش کینه و عناد آمد آنکه بیدادِ آن دو ملعون را نَبَرَد لحظه ای ، ز یاد آمد آنکه آتش زند دو غاصب را خاکشان را دهد به باد آمد کاش آن روز ، در برش باشیم از رهِ صدق یاورش باشیم 💐💐💐 پدرش مِهر و آفتاب ، جواد اوست دریا و دُرّ ناب ، جواد بوی گل ، از گلاب می جویند گل رضا بود و شد گلاب ، جواد ناطقِ آیه های قرآن اوست بود شیرازة کتاب ، جواد کودکی بود و بر امامتِ خلق گشت از خالق ، انتخاب ، جواد داد پاسخ به سی هزار سوال در برِ چشمِ شیخ و شاب ، جواد پورِ اکثم ، هر آنچه پرسش کرد داد کاملترین جواب ، جواد همچنان بوتراب ، باب به باب آگهی داشت او ز علمِ کتاب 💐💐💐 آمد از ده نُهُم امام به حق که شده نورِ او ز حق ، مُشتق چون قدم زد به عرصة گیتی آمد از عرش ، بانگ « جاءَ الحقْ » جلوه گر شد ستارة رحمت ماسوا را خلیفة مطلق مدحتش در صحایفِ علوی می توان یافتن ورق به ورق دستی اَرْ دامنش رها سازد بایدش قطع کرد از مرفق هر کسی رو از او بگرداند هست مجنون و ابله و احمق ما بر این آستانه ، رو کردیم طلبِ فیض و آبرو کردیم 💐💐💐 آمد آنکس که جان و جانان است مظهرِ لطف و جودِ رحمان است واژه واژه ، کلامِ او نور است عادتش بر خلایق ، احسان است شرحِ « و الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْم » است با خبر از بطونِ قرآن است از همان عهدِ مهد ، معجزه داشت نورِ عصمت در او نمایان است کور را داد ، دیدة روشن معجزاتش بسی فراوان داشت « ایزدی » ریزه خوارِ سفرة اوست شکر لِلَّه ، وِ را ثنا خوان است لحظه لحظه بر آن حمیده صفات می فرستد درود با صلوات 💐💐💐 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
باسلام اسعدالله ایامکم ضمن تبریک ولادت امام جواد علیه‌السلام به اطلاع می‌رسانم از امروز تا پنجشنبه هر روز یک مثنوی از اشعار ولادت حضرت امیرالمومنین علی علیه‌السلام هر روز در کانال بارگذاری می‌شود. با ما همراه باشید.
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸 🔹 🔸 🔹 علیه السلام بُشْراً بُشْرا ، شدیم غرقِ یمِ لطفِ رب جَمادِیُ الثّانیه رفت و بیآمد رجب بارش رحمت نمود  مُلقّبش بر اَصَب به مومنین آمده فصلِ نشاط و طرب هست در این شهرِ فیض ، بعثت پیغامبر رفت هلال مه و سیزدهم شب رسید در آسمان یقین ، خجسته کوکب رسید فاطمه بنت اسد ، در حرمِ رب رسید به بیت حق میهمان ، بسی مقرّب رسید به جای جایِ حجاز ز مکّه رفت این خبر به شوق مهمان شکافت سینة خود را حرم فاطمه با احترام در آن نهادی قدم غرقه شد از لطفِ دوست در یم فیض و نِعَم بیشتر از پیشتر گشت حرم ، محترم چو دختِ پاک اسد ، زاد در آن یک پسر وه ! چه پسر ؟ ذات حق گشته ثنا خوان او پهن به پهنایِ دهر ، سفرة احسان او امینِ وحی آمده طفلِ دبستان او تمامِ خلقت بُوَد ریزه خورِ خوان او داده رخِ انورش ، نور به شمس و قمر پیشتر از بعثتش حضرتِ هادِی السُّبُل گرفت طفلی به بر که بود خود ، عقل کل غنچة لبهای او شکفته شد همچو گل گفت به لحنِ فصیح ، تویی تو ، ختم رسل منم تو را جانشین ، خلیفة دادگر اوست که پیش از نزول ، می خوانْد اَلْمومنون دارد علم الکتاب ، نیست در آن چند و چون نازل در وصفِ او گشته هُمْ راکعون باید از او شنفت ، تفسیرِ کاف و نون ز حرف حرفِ کتاب ، باشد او را خبر شیر خداوندگار ، شیر رسول است این نَفْسِ نفیسِ نبی ، کفو بتول است این مکتب اسلام را اصلِ اصول است این به کفر و ایمان محک ، ردّ و قبول است این گواهِ حرفم بُوَد روایتی معتبر   نداشت جز او کسی چنین جلال و شرف که گردد از دیدنش ، غمِ نبی برطرف شد از تولایِ وی ، زلالْ دُرِّ نجف اوست که ذکر لبش بود همی لو کشف گفت رسول خدا ؛ علی است خیر البشر او به خلیل خدا رسد رگ و ریشه اش چو جدّ نیک اخترش بت شکنی پیشه اش ریشة ظالم کَنَد ز بیخ و بن ، تیشه اش مجو به جز عدل و داد به شهرِ اندیشه اش نبی بُوَد شهرِ علم ، علی بر آن شهر در فضائل حضرتش باشد ز انجم ، فزون ز حیطة وهم و فهم ، درک مقامش برون پرچم کفر آمده ز همتش واژگون گاه کِشَد ناز طفل ، گاه کُشَد عمروِ دون دشمن از خوفِ او ، می گفت : اَیْنَ الْمَفَر جملة اضداد را هست در او امتزاج یک نگهش می کند دردِ جهان را ، علاج داد به شمشیرِ تیز ، شرع نبی را رواج روز غدیرش رسول نهاد بر فرق ، تاج گفت که باشد علی بر همگان راهبر حق فرماید که اوست نَفْسِ ختمی مآب حُکمِ آن مستطاب برگردانْد آفتاب برگی بی اذن او ، نیوفتد بر تراب جز با مهر علی ، کِی می بارد سحاب ؟ جز با فرمان او ، کِی بار آرد شجر حق به تولّایِ وی ، نعمت کرده تمام آتش بر شیعه اش باشد بَرد و سلام ذاتِ پاکش کریم ، مِنْ آباءِ الکرام با بغضش بر زمین ، گام نهادن ، حرام زیرا او مالک است بر جمله بحر و بر از یادش می رسد خاطر را انبساط بگذر با مهرِ او ، آسوده از صراط نَفْسِ امّاره را بر سر می زد سیاط باشد با قلبِ پاک ، حبّش را اختلاط مدحش را « ایزدی » خوانَد شام و سحر 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ثواب عجیب عشق و علاقه به امام جواد علیه‌السلام 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 🔹 بنام خدای کریم و حکیم خداوندگار علیم و حلیم همان کاو به ما گوش داد و زبان که سازیم اَسرار دل را بیان همی حق بگوییم و حق بشنویم به راهی به جز راه حق نگرویم برادر ! مبادا که بی واهمه دهی گوش بر حرف مردم، همه به حرف خدا باوران گوش کن بجز آن همه را فراموش کن شنو این حدیث از امام جواد (1) مفادش مبر تا قیامت ز یاد بفرمود: هرکس به گوینده ای دهد گوش، بوده است چون بنده ای نه تنها که آن حرف، بشنیده است تو گویی که او را پرستیده است چو گوینده حرف از خدایش زند دم از لطف و جود و عطایش زند بدین شیوه شنونده ی حق پرست خداوند خود را پرستیده است وگر حرف گوینده شیطانی است نصیب مخاطب پشیمانی است که با گوش دادن به حرف لئیم پرستیده ابلیس پست رجیم اَلا ! «ایزدی» حرف حق را شنو به غیر از ره راست، راهی مرو همدان ـ دوشنبه 2/بهمن/1402 10/رجب/1445 شب ولادت امام جواد (ع) پی نوشت: (1): تحف العقول ص 456 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج. باتشکر از آقای علی وطنی مداح اهل البیت
بسم رب العالمین 🔹 گزیده ای از قصیده 110 بیتی مناقب علوی : 2 ـ علی کسی که چو خورشید به بامِ کعبه درخشید به عالمی نور بخشید ، از آن جمال منوّر 5 ـ حرم صدف بود ، علی دُر ، جهان شد از نامِ و پُر همه قلیلند و او کُر ، مُطهِّر است و مُطهَّر 7 ـ علی به دل ها سکینه ، وجود ، یم ، او سفینه نبی به دانش ، مدینه ، علی بر این شهر ، چون در 32 ـ به حقّ حق ، حق ، علی بود ، ولیّ مطلق ، علی بود به جنگ خندق ، علی بود ، یگانه شیرِ دلاور 33 ـ چو (( عَمرو )) و حیدر به میدان ، شدند حاضر ، رجز خوان تمامیِ کفر و ایمان ، به رزمگه شد برابر 34 ـ به ضربتی طرفه العین ، ولیّ حق بُردَش از بین که از عباداتِ ثقلین ، بُوَد همین ضربه برتر 35 ـ نَفَس زدن بی علی ننگ ، ز هجرِ وی دل بُود تنگ علی که بگرفته در جنگ ، سر از تنِ (( عَمرو )) و (( عَنتَر )) 36 ـ چو او نباشد دلیری ، پیمبری را وزیری جماعتی را امیری ، به رهروان ، میر و رهبر 37 ـ زمین نبود آسمان هم ، کواکب و کهکشان هم جهان و باغِ جنان هم ، که بود او با پیمبر 38 ـ نبیّ و او نجمِ بَختَند ، دو شاخه ی یک درختند پناهِ ما روزِ سختند ، ز لطفِ بی حدّ و بی مر 39 ـ کتابِ محکم علی بود ، خطابِ مُبرَم علی بود صراط اَقوَم علی بود ، به مشرکین شد مظفّر 40 ـ زبانزد آمد خضوعش ، نمازِ او با خشوعش که همزمان با رکوعش ، زکات داد آن فلک فر 41 ـ طهارتش (( یُذهِب ، عَنکُم )) ، مناقبش بیش از انجم خِرَد در این ژرف قُلزُم ، چو تکّه چوبی شناور 42 ـ غرض ز حَبلُ المتین اوست ، یگانه یعسوبِ دین اوست که سیّد المسلمین اوست ، امیرِ نَحل و دلاور 43 ـ محبّتِ او سعادت ، نشانِ طیبِ ولادت به (( لافتی )) در رشادت ، مدال دارد ز داور 44 ـ زمین به وی راز گوید ، سرائرش باز گوید تراب ، از آغاز گوید : ابوتراب است حیدر ۴۵- ندید امت به نحوی ، از او خطاییّ و سهوی روایتِ (( طیرِ مَشوی )) ، مقامِ او را بیانگر 46 ـ به هر شبِ پُر ز رازش ، چو بود راز و نیازش هزار رکعت نمازش ، تمام با دیده ی تر 47 ـ ندیده بود اَر خدا را ، به چشمِ دل آشکارا اطاعتِ کبریا را ، نمی نهادی چنین سر 48 ـ ز چشمِ آن نیک اندیش ، اگر فُتَد پرده از پیش نمی شود ذرّه ای بیش ، یقینِ آقایِ قنبر 56 ـ رسولِ رفته به معراج ، غدیرِ خُم ، بینِ حجّاج نهاد بر تارکش تاج ، عروج دادش به منبر 57 ـ (( اَلَستُ اَولی بِکُم ؟ )) گفت ، بلی ز حجّاج ، بشنفت سپس دُر از دُرجِ لب ، سُفت : علی شما راست رهبر 58 ـ علی چو در وادیِ خُم ، ولی شد از حق به مردم خطابِ (( اَتمَمت ، عَلَیکُم )) ، رسید بهرِ پیمبر 59 ـ (( عُمَر )) چو این حُکم بشنفت ، دلِ سیاهش برآشفت اگر چه (( بَخٍّ لَکَ )) گفت ، ولیک بودی مُکدّر 60 ـ پیمبرِ خیر و رحمت ، برای صاحب ولایت گرفت بیعت ز اُمّت ، به متنِ تاریخ بنگر 61 ـ بگفت : حاضر به غائب ، به خاندان و مصاحب به هر که حق راست طالب ، رسانَد این حُکمِ داور 62 ـ به امرِ ختمِ رسولان ، قصیده ای خواند (( حسّان )) که بود شیرینیِ آن ، فزونتر از شهد و شکّر 63 ـ در آن میان کس غرض داشت ، شرارتش بَد عوض داشت درونِ قلبش مرض داشت ، مریضی اش شد فزونتر 64 ـ نخست رَد ، حُکمِ رب کرد ، (( عذابِ واقع )) طلب کرد خدای ، بر وی غضب کرد ، فتاد سنگیش بر سر 65 ـ به سر فتاد و ز مَقعَد ، چو جانِ نَحسَش در آمد بِمُرد و ز آن کرده ی بَد ، جهنّمش خواند در بر 66 ـ غدیرِ خُم ، عید شیعه ، ظهورِ حق را طلیعه ولایت آمد ودیعه ، به قلب هایِ مُنوّر 67 ـ نکوترین عیدِ اَمّت ، به شیعه و اهلِ سنّت بُوَد همین روزِ رحمت ، ز (( فطر )) و (( اَضحی )) است برتر 68 ـ غدیر ، دین را بقا داد ، (( اَتَمِّ نعمت )) به ما داد خدا به دینی رضا داد ، که از علی یافت زیور 69 ـ علی مُبَرّا ز عیب است ، بری ز هر شکّ و ریب است خبیر از علمِ غیب است ، یقینِ او فوقِ باور 70 ـ علی که (( خَیرُ البَشَر )) بود ، وَ شک در او (( قَد کَفَر )) بود دلیلِ فتح و ظفر بود ، به غزوه ها بینِ لشگر برای دسترسی به همه ی 110 بیت این قصیده می توانید به وبلاگ مراجعه کنید. 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
با عرض سلام و شادباش بمناسبت ایام ولادت جواد الائمه و امیرالمومنین علی علیهماالسلام. دوستانی که فرصت و امکان تایپ اشعار را دارند لطفاً در خصوصی به آقای ایزدی اطلاع بدهند، چون هزاران بیت، از اشعار ایشان تایپ نشده‌اند و لذا قابلیت اشتراک گذاری در فضای مجازی را ندارند و ما و ایشان بیش از این فرصت طبقه بندی و تایپ اشعار نامبرده را نداریم. ان شاءالله ماجور باشید التماس دعای فرج
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیه‌السلام 🔸 علیه‌السلام 🔹 🔸 🔹 حدیث امام جواد علیه السّلام ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ با نام و یاد آنکه ربّ العالمین است هم مالک و هم حکمران یوم دین است پروردگاری که به ما گوش و زبان داد بر گفتن و بشنفتن انسان را توان داد باید که سود از دو گُلِ بشکفته گیریم درس ادب از گفته و بشنفته گیریم باید کنیم اعراض از هر لغو گفتن از افتـرا و غیبت و تهمت شنفتن از راستیّ حرف خود آگاه باشیم ز امر خدا با صادقین همراه باشیم امشب دل من زائر مولا جواد است کز او حدیثی نغز و شیرینم بیاد است بشنو ز من تا با تو گویم آشکارا فرمایش مولایمان ابن الرّضا را (1) هرکس به یک گوینده، گوش جان فرا داد از وقت خود بگذشت و بر حرفش بها داد تنهــا نپنـداری شنیـد آن گفتگو را بی پرده می گویم: پرستیده است او را زاین رو گر آن گوینده حرف از کبریا زد دم از خـدایش، دور از کبـر و ریـا زد شنونـده در حال شنیدن، از سعــادت کرده خـداونــد تعــالی را عبادت امّا اگر گوینــده از شیــطان بگوید هر حـرف را شیطان بخواهد آن بگوید شنونـده ای که پـای آن صحبت نشسته دل را بـرآن گـوینـدۀ گمــراه بسته انـگار کاندر حالتـی از جهـل و مستی کرده‌است درآن لحظه‌ها شیطان‌پرستی پس گوش بر حرف خدا بسپار، ای دوست بیـزار باش از حرف ناهنجار، ای دوست این آیه کاندر سوره ی "المؤمنون" است در رگ رگ ِشیعه، روان مانند خون است مؤمن برائت جُستـه از هر لغو باشد هر چند آن گفتارِ لغو از سهو باشد ای «ایزدی» زاین پس فقط حرف از خدا زن دم از محمّـد، حـرف از اهـل کسا زن مدّاح اگر هستی سخن از کبریا گوی حرف درست و دور از کبر و ریا گوی باید که تو همرنگ اهل البیت باشی روزی مبادا ننگ اهل البیت باشی باید مطیع چارده معصوم باشی دشمن به ظالم، یاور مظلوم باشی موسی صفت، دنبال نور طور باشی از کفر و استکبار، باید دور باشی شعری بخوانی بیت بیتش عِلم و حکمت کز آن شکوفا می شود افکار اُمّت شعـری بخوانی ضـد استبداد باشد شعری که متنش شرح عدل و داد باشد شعری بخوان تا مردمان آگاه گردند با مصطفـی و عترتش همراه گردند شعری بخوان رسوا شونداهل سقیفه بیزار گردان خلق را زآن سه خلیفه شعری بخوان همرنگ و بوی شقشقیّه دیگر بس است ای دوست کتمان و تقیّه شعری بخوان شوری چنان آتشفشان کن کفر «ابـوموسـی» صفت ها را بیان کن شعری بخوان قرآن ز نیزه، باز گردد تا زودتـر قـرآن نـاطق باز گردد شعری بخوان هر بیت آن تبیین اسلام دست معـاویه فتاده دین اسلام شعری بخوان بُرّان چو تیغ مالک اشتر زن بر رگِ کُفّار و استکبار نِشتَر دست ولیّ عصر، یار این نهاد است امروز مدّاحی به معنای جهاد است شمشیر بردار ای برادر! وقت جنگ است عرصه برای شیعۀ یکرنگ، تنگ است باید به ظلمت بر ظهور آماده گردیم از بهر استقبال نور آماده گردیم شاید خدا از قلبمان عقده گشاید بانگ ( اَنَاالمَهدی ) ز سوی کعبه آید 🔹همدان ـ دوشنبه 2/بهمن/1402 10/رجب/1445 🔸 سالروز ولادت امام جواد علیه‌السلام پی نوشت: (1): تحف العقول ص 456 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج. 💐 با تشکر از مداح اهل البیت آقای علی وطنی (از ورامین)
هدایت شده از Zaeran Alghame Hamedan
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون ضمن عرض تسلیت به آقایان حاج اکبر و کربلایی علی و کربلایی مهدی والامقام. این مرحوم اخوی حاج اکبر و عموی آقایان علی و مهدی والام هستند. روحش شاد الفاتحه مع الصلوات
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم یاد ایام... حاج امیر ایزدی همدانی اول هفته با نام امیرالمومنین علی علیه السلام قم مقدسه زمستان ۸۳ 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیه السلام چونکه مسلم شد ز تیغ کین شهید نوبتِ غربت به طفلانش رسید بیش از یکسال ، آن دو ارجمند در دیارِ کوفه بودندی به بند طبقِ حکمِ بِن زیادِ کین مآب قوتشان بودی دو نان یک کوزه آب وَهْ ! که بودند آن دو طفلِ خوش مرام روزها را روزه ، شبها در قیام تا شبی گفتند با قلبِ پریش بهر زندانبان ، نشان و نامِ خویش داد زندانبان ، فراری آن دو را گر چه خود شد بر بلایا ، مبتلا راه پیمودند طفلان ، با شتاب خستگی بگرفت ز آنها صبر و تاب میهمان گشتند بر پیرِ زنی که وِرا می بود ، دامادی دَنی بیمشان از فتنة داماد داد پس طعامی در برِ ایشان نهاد کودکانِ خسته از بیداد و غم هر دو خوابیدند در آغوشِ هم داشت زن در دل بسی بیم و اُمید پاسی از شب رفت و دامادش رسید گفت : بودم در پیِ دو طفلِ خُرد که سزد بر تیغ ، ایشان را سپرد بر امیرِ کوفه باشد ناگوار کودکان کردند از زندان ، فرار هر کسی سر از تنِ آنان بُرَد وز برای ابنِ مرجانه بَرَد جایزه بخشند او را بی شمار سکّة زر می دهندش دو هزار گرچه کردم جستجو ، بشتافتم ردّشان را عاقبت نایافتم صبحدم ، پویم همه صحرا و دشت راستی زاین جایزه نتوان گذشت زن بگفتش : فکر سیم و زر مباش غافل از حق ، خصم پیغمبر مباش دین مده از کف که دینارت دهند کز همین دینار ، بر نارت دهند لیک پند پیرزن سودی نداشت آن دلِ بیمار ، بهبودی نداشت آنکه جز دنیا نبودی خواهشش خُورْد نان ، بنهاد سر بر بالشش پلکهایش کم کمک می گشت جفت ناگهان از حجره ، آوایی شنفت آن نموده پشت بر راهِ دُرُست جَست از جا وآنچه را می خواست جُست داد ایشان را امان ، گفتند نام قلبشان بشکست جای احترام حرمتِ یاسین و عهدِ خود شکست آن پناه آورده گان را دست بست صبح ، آقا زاده ها را بر غلام داد و گفتا : کار ایشان کن تمام چون غلام پاک ، طفلان را شناخت تیغ افکند و دلش از غم گداخت خونِ مظلومانِ بی کس را نریخت دل به دریا زد ز مولایش گریخت حارثِ بی دین که او را لعن باد حُکمِ قتل آن دو بر فرزند داد زادة او ، پیروی کرد از غلام جای کشتن، کردشان بس احترام بهر طفلان ، اشک از چشمش چکید بر قدمهاشان فتاد و بوسه چید از پدر بگریخت وز بهر نجات خویش را افکند در موجِ فرات صد دریغ و صد دریغ و صد دریغ حارثِ بیدادگر ، برداشت تیغ گوییا کرد اینچنین تقدیر ، حکم گفت : بینِ ما کند شمشیر ، حکم کودکان گفتند با آن بد مرام ما دو را بفروش مانند غلام گفت : نه ، گفتند آن طفلان راد زنده بر ما را برِ ابنِ زیاد شاید او از قتلِ ما پوشید چشم حکمِ نیکی کرد جایِ قهر و خشم گفت : نه ، گفتند : ما از عترتیم گفت : ما هم منکر این نسبتیم باز فرمودند : ما دو کودکیم کن بزرگی ، رحم آور ، کوچکیم داد پاسخ : در دل من رحم نیست گر بُوَد هم مر شما را سهم نیست پس بفرمودند با صد سوز و ساز فرصتی کوتاه دِه ، بهر نماز اذن بگرفتند از خصمِ دَغَل روی آوردند بر خیر العمل بعد از آن گفتند : یا حیّ یا حکیم دادِ ما بستان از این پستِ لئیم کودکان بودند در راز و نیاز با خداوند کریم و چاره ساز ضربتی زد حارثِ دور از خدا شد محمد را سر از پیکر جدا دید ابراهیم او را غرقِ خون صیحه زد : «اِنّا اِلَیْهِ راجعون» یادگارِ طایرِ باغِ بهشت بر گلویِ پاره ، رخساره بهشت خویش را بر رویِ وی انداختی رخ ، خضاب از خون پاکش ساختی تا بدان رخسارة از خون ، خضاب شکوه آرَدْ در برِ ختمی مآب واندر آن حالت ، عدو زد گردنش غوطه زد در بینِ خاک و خون ، تنش بود جاری ، خون از آن رگها هنوز داد حارث خُبثِ باطن را بُروز جای دفنِ جسمشان آن بد صفات هر دو را انداخت در آبِ فرات «ایزدی» زاین غم ، دلش پُر خون بُوَد اشکِ او ، جاری تر از جیحون بُوَد 🏴🏴🏴 امالی صدوق – مجلس 19 ، حدیث 2 به نقل از امالی 1. بحار ؛ مجلسی ؛ ج 45 ؛ ص 10 2. عوالم ؛ بحرانی ؛ ج 17 ؛ ص 353 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا نور الله فی ظلمات ارضه... 🔹 علیه السلام 🔸 علیه السلام 🔹 🔸 🔹 هر آنکه بر دلِ خود مُهرِ مِهرِ عترت داشت قرین لطفِ خدا بود و بس سعادت داشت ولای آل محمّد، رهِ نجات بُوَد هر آنکه داشت ولایت، اجلّ نعمت داشت سفینه های نجاتند و رهنمای بشر که هرکدام به کف، مشعل هدایت داشت چگونه وصف کنم خاندان پاکی را که با گواهی داور ، مدال عصمت داشت خدا ستوده به قرآن و گفته مدحتشان بیان نموده که این دودمان، طهارت داشت بر آستانۀ ایشان ، نهاده سر، خورشید خوشا کسی که بر این در، سرِ ارادت داشت من و محبّت این خاندان ! خدا را شکر که مهرشان ز ازل در دلم اقامت داشت دلم دوباره هواییِّ کاظمین شده که آن دیار، مرا رنگ و بوی جنّت داشت با یاد بارگهی که ربوده دل از عرش به یاد آن حرمی که به بر، دو حجّت داشت دو نورِ دیده، دو دریای بی کرانِ کرم دو گل، که برگ و بر از گلشن رسالت داشت به کاظمینِ جوادین، شهره گردیدند طوافِ مرقدِ ایشان چقدر لذّت داشت! دلم به سینه تپد با ولای آن سرور که از صفای وجودش، جهان طراوت داشت امام موسیِ جعفر، ولیّ جنّ و بشر عزیز صادق و هر گفته اش صداقت داشت به یک پیام ، رُباید ز بشر حافی دل ز بسکه در سخنش نورِ معنویّت داشت فرو برندۀ خشم است و روحِ بخشایش به دشمنانِ قسم خورده هم عطوفت داشت امام مفترض الطاعتی که در هر حال به خاک بندگیِ حق، سر اطاعت داشت کسی که سجدۀ طولانی اش به خلوت شب به سجده های علیّ ولی ، شباهت داشت نماز، محوِ خضوع و خشوعِ او می‌گشت گهِ نماز، ز خود تا خدای، هجرت داشت به یک اشارۀ خود، نقش پرده را جان داد به شیر پرده نشین، حضرتش ولایت داشت بداد حکم که حمله به ساحری آرد که بر امامِ زمانش ، سرِ اهانت داشت درید شیر، تنِ ساحری، نمک به حرام که پشت کرده به خورشید و رو به ظلمت داشت خلیفه دید چو این صحنه ، رنگِ رخ را باخت چو بید، لرزه بر اندامِ خود ز وحشت داشت ز عجز گفت بدان مقتدای آزاده الا! که بخشش و عفوت به دهر شهرت داشت بگو به شیر، پس آرَد دوباره ساحر را اگر چه در بَرِتان قصد بر جسارت داشت امام گفت به هارون : اگر عصای کلیم که اژدها شد و اعجاز را دلالت داشت هر آنچه خورد از آثار سِحر، پس می‌داد بر این قضیّه ، همین شیر نیز، رخصت داشت شکسته سحرِ دو فرعون از دو موسی شد که هر کدام فزون از عدد، فضیلت داشت فدای موسی کاظم، تمامِ هستیِ من که با چنین جبروتی ، هزار محنت داشت به جور گشت جدا از حریمِ پیغمبر ز ظلمِ خصم، به جدّش بسی شکایت داشت ز خانواده و یارانِ خود جدا افتاد مکان به قعر سیه چال ، از عداوت داشت شکنجه های فراوان کشید در زندان به ساقِ پاش ز زنجیرِ کین، جراحت داشت ز فرطِ ظلمت زندان و ظلم زندانبان ز پیشگاه خدا، خواهشِ شهادت داشت هزار حیف که مسموم شد ز زهر ستم دلی شکسته ز بیدادها، به غربت داشت اگرچه وقت شهادت، غریب و بی‌کس بود به سمتِ شهر مدینه، نگاهِ حسرت داشت پس از شهادتِ او ریخت گل به روی تنش اگرچه بسته به زنجیر بود، حُرمت داشت هزار شکر، سلیمان بر او کفن آوَرد زمانِ دفن به همراه خود جماعت داشت هزار شکر ، تنش زیر سمّ اسب نرفت نه ساربانِ پلیدی، خیال غارت داشت فدای آنکه شکستند استخوانهایش "هزارونهصد و پنجاه و یک "جراحت داشت به صبح روز قیامت ، گواه من باشید که "ایزدی" ز فلان و فلان ، برائت داشت 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
نخستین کنگره ملی شعر مهدوی « در انتظار مهدی » در دوبخش؛ _فارسی _ترکی هر یک از شاعران بزرگوار می‌توانند ۳ اثر مهدوی خود را در قالب وورد ارسال کنند. ارسال آثار؛ ۰۹۱۴۹۵۳۵۱۸۶ مهلت ارسال؛ ۲۰ بهمن منتظر ارسال آثار ارزشمند شاعران گرانقدر با موضوعات مطرح شده در اطلاعیه هستیم. کانال فراخوان شعر در ایتا؛ @Farakhanesher