eitaa logo
انجمن مدرسان بیانیه گام دوم
9.2هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
4هزار ویدیو
417 فایل
«در هر جایی که جبهه حقی از #نصرت‌الهی و مؤمنین محروم مانده است، به روشنی می‌توان ردپای #بی‌تحلیلی و بی‌تدبری مردم در مسایل گوناگون را پیدا کرد.» ١٣٨٧/٠٢/٢٠ رهبر حکیم انقلاب اسلامی ویژه اعضای انجمن‌ مدرسان‌ بیانیه گام دوم انقلاب مدیر کانال: @analyst
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 ثبت نام تکمیل ظرفیت روش سخنرانی امیربیان 💠 با برنامه جدید آموزشی 💠 💠موسسه تخصصی خطابه امیربیان💠 🗓 ۱۲ الی ۲۰ آبان 🕘 ۹ الی ۱۶ 💠💠💠 https://eitaa.com/amoozesh_110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✴️آخرین انقلاب اسلامی آخرین تحولات میدانی جنوب غرب عربستان/ شکست‌های دومینووار نظامیان سعودی در استان جیزان با صدها کشته و زخمی ✳️نیروهای مقاومت انصارالله با شکست خطوط دفاعی نیروهای سعودی و مزدور در جنوب استان جیزان موفق شدند خود را به کوه «قنبوره» برسانند؛ حدود ۴۰ تن از نیروهای طرف مقابل در جریان درگیری ها به هلاکت رسیدند. ✳️گروهی دیگر از رزمندگان یمنی هم حملاتی را علیه مواضع نظامیان سعودی و نیروهای شورشی در برج «رقعه» در جنوب استان جیزان انجام دادند و پس از درگیری های سنگین چند ساعته موفق شدند این منطقه را به کنترل دربیاورند. ✳️رژیم سعودی از ترس سقوط دومینوار مناطق در استان جیزان، صدها تن از نیروهای شورشی و مزدور چند ملیتی را با پشتیبانی جنگنده های خود به میدان آورد که باز هم با واکنش قاطع نیروهای یمنی مواجه شدند و حملات آنان برای بازپس گیری مناطق ناکام ماند. 👇 @IslamicRevolutionaryAnalysts
✴️ دکتر کدخدایی خبر داد: ۲۰ ایراد شرعی و قانونی شورای نگهبان به CFT/ مجمع تشخیص هم به "CFT" ایراد گرفت 💠قائم‌مقام دبیر شورای نگهبان، ایرادات این شورا نسبت به لایحه CFT را حدود 20 مورد دانست و افزود: همزمان با بررسی مصوبه مجلس درباره لایحه CFT، مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز این لایحه را بررسی و درباره آن اعلام نظر کرده است. 💠 کدخدایی اضافه کرد: ایرادات مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره لایحه CFT را نیز که شامل عدم انطباق با سیاست‌های کلی است را در نامه‌ای به مجلس شورای اسلامی ارسال کرده‌ایم. 🇮🇷 👇 🌐 @IslamicRevolutionaryAnalysts
4_5803129299460424141.pdf
343.4K
📌سیره سیاسی امام #رضا(ع) امام رضا(ع) با ارائه اندیشه و رفتار #سیاسی خویش، ضمن تبیین و دفاع از نظام ولایت الهی، به نفی حکومت #ظلم پرداخت. نویسنده: حجت الاسلام دکتر محمدجواد #یاوری 👇👇 🌻 @ahlolbit
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #کلیپ "انقلابی بزرگتر" 🔴 به مناسبت ١٣ آبان سالروز تسخیر #لانه_جاسوسی #آمریكا 📌 سایر کیفیت‌ها http://yon.ir/a1esl ✅ @EMAM_COM
✴️ دشمن با ما می‌جنگد، اما ما ندای صلح می‌دهیم؟! مرگ بر ، مرگ بر نیست. ادبیات قرآن پر از و است. کسی نباید این ادبیات را از کلام حذف کند. باید معلوم باشد که جنگ داریم. یک موقع يک اندیشه معیوب رفته رفته رسوخ می‌کند. مثلا می‌خواهند برای یک مؤسسه اسم بگذارند، می‌گویند مؤسسه جهادی نباشد. (حالا اگر در خارج مرزها است، می‌گوییم بالاخره تقیه است)، اما گاهی می‌خواهند هیچ اسمی که بوی جنگ و جهاد و امثالهم بدهد اصلا نگذاریم. همه‌اش بشویم صلح. می‌دانید آخر این خط کجاست؟ اینست که با ما می‌کنند، اما ما داریم می‌کنیم. دارند با ما می‌جنگند اما ما ندای صلح می‌دهیم. با شعار صلح مي‌گويند ما با بشریت چه کار داريم؟ می‌گوییم مرگ بر ...، می‌گویند "آقا مرگ نگو، درود بر ...". نه بوی می‌دهد، نه جهاد و ... این رفتار ذره ذره آدم‌ها را می‌دهد و فکر می‌کنند واقعاً همه ما را دوست دارند. بله! ما هم نمی‌گوییم مرگ بر آمریکایی‌ها، اگر هم کسی بگوید، خیلی نادان است. چراکه این اصلاً یک است. نه اینکه من رابطه خوبی با آمریکایی‌ها دارم! ما مگر با قومیّت‌ها کار داریم؟ گاهی آدرس اشتباه، خودش یک اشتباه است. ولی این مرگ بر ها و و جهاد و اندیشه‌ی اینکه اگر کسی بخوابد، او نخواهد خوابید (مَن نام لَم یُنَم عَنه) که در فرمایشات امیرالمؤمنین و سخنان رهبر انقلاب است، باید مورد باشد. حجت_الاسلام_قاسميان 👇 🌐 @IslamicRevolutionaryAnalysts
✴️ تحلیل امام رضا علیه السلام در اندیشه آیت الله خامنه ای آثار و اندیشه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در زمینۀ تاریخ اسلام جزو تاریخ اسلام است و حتی در برخی زمینه ها، می باشند. از آن جمله معظم له به (علیه السلام) در سال ۱۳۶۳ جزو بهترین تحلیل ها پیرامون زندگی سیاسی و اجتماعی امام رضا (علیه السلام) می باشد. به مناسبت ایام شهادت خورشید هشتم آسمان ولایت و امامت، تقدیم می شود: ❇️تشکیل کنگره علمی زندگی امام هشتم ... گام تازه‌ای در جهت چهره تابناک ائمه معصومین (علیهم‌السّلام) و آشنائی با زندگینامه پر حماسه و پر رنج آن پیشوایان عظیم‌الشأن است. باید اعتراف کنیم که زندگی ائمه (علیهم‌السّلام) شناخته نشده و ارج و منزلت جهاد مرارت‌بار آنان حتی بر شیعیانشان مانده است. علیرغم هزاران کتاب کوچک و بزرگ و قدیم و جدید در باره زندگی ائمه امروز همچنان بخش عظیمی از زندگی این بزرگواران را فراگرفته و حیات سیاسی برجسته‌ترین چهره‌های خاندان نبوت که دو قرن و نیم از حساس‌ترین دوران‌های تاریخ اسلام را در برمی‌گیرد با یا و یا بسیاری از پژوهندگان و نویسندگان روبرو شده است، این است که ما از یک تاریخچه‌ی مدون و مضبوط درباره زندگی پرحادثه و پرماجرای آن پیشوایان تهی‌دستیم. زندگی امام هشتم که قریب ۲۰ سال از این دوره‌ی تعیین کننده و مهم را فرا گرفته از جمله‌ی برجسته‌ترین بخشهای آن است که بجاست اگر درباره آن تأمل و تحقیق لازم بکار رود. چیزی که در زندگی ائمه بطور شایسته مورد توجه قرار نگرفته، عنصر است. از آغاز نیمه دوم قرن اول هجری که خلافت اسلامی بطور آشکار با پیرایه‌های آمیخته شد و امامت اسلامی به حکومت جابرانه‌ی پادشاهی بدل گشت، ائمه اهل بیت (علیهم‌السّلام) مبارزه سیاسی خود را به شیوه‌ای متناسب با اوضاع و شرائط، شدت بخشیدند. این مبارزه بزرگترین هدفش تشکیل و تأسیس حکومتی بر پایه‌ی امامت بود. بی‌شک تبیین و تفسیر دین با دیدگاه مخصوص اهل بیت وحی، و رفع تحریف‌ها و کج‌فهمی‌ها از معارف اسلامی و احکام دینی نیز هدف مهمی برای جهاد اهل بیت بحساب می‌آمد. اما طبق قرائن حتمی، جهاد اهل بیت به این هدفها محدود نمی‌شد. و بزرگترین هدف آن، چیزی جز تشکیل حکومت علوی و تأسیس نظام عادلانه اسلامی نبود. بیشترین دشواریهای زندگی مرارت‌بار و پر از ایثار ائمه و یاران آنان بخاطر داشتن این هدف بود و ائمه از دوران امام سجاد و بعد از حادثه‌ی عاشورا به زمینه‌سازی درازمدت برای این مقصود پرداختند. در تمام دوران ۱۴۰ ساله‌ی میان حادثه‌ی عاشورا و ولایت‌عهدی امام هشتم جریان وابسته به امامان اهل بیت - یعنی شیعیان - همیشه بزرگترین و خطرناکترین دشمن دستگاههای خلافت به حساب می‌آمد. در این مدت بارها زمینه‌های آماده‌ای پیش آمد و مبارزات تشیع که باید آن را نهضت علوی نام داد به پیروزیهای بزرگی نزدیک گردید، اما هر بار موانعی بر سر راه پیروزی نهائی پدید می‌آمد و غالباً بزرگترین ضربه از ناحیه تهاجم بر محور و مرکز اصلی این نهضت، یعنی شخص امام در هر زمان و به زندان افکندن یا به شهادت رساندن آن حضرت وارد می‌گشت و هنگامی که نوبت به امام بعد می‌رسید، اختناق و فشار و سختگیری به حدی بود که برای آماده کردن زمینه به زمان طولانی دیگری نیاز بود. ائمه در میان طوفان سخت این حوادث هوشمندانه و شجاعانه تشیع را همچون جریانی کوچک اما عمیق و تند و پایدار از لابلای گذرگاههای دشوار و خطرناک گذراندند. و خلفای اموی و عباسی در هیچ زمان نتوانستند با نابود کردن امام، جریان امامت را نابود کنند. و این خنجر برنده همواره در پهلوی دستگاه خلافت، فرو رفته ماند و به صورت تهدیدی همیشگی آسایش را از آنان سلب کرد. هنگامی که موسی‌بن‌جعفر پس از سالها حبس در زندان هارونی مسموم و شهید شد، در قلمرو وسیع سلطنت عباسی اختناقی کامل حکمفرما بود. در آن فضای گرفته که به گفته‌ی یکی از یاران علی‌بن‌موسی (علیه‌السّلام): «از شمشیر هارون خون می‌چکید». 👇 @IslamicRevolutionaryAnalysts ادامه دارد.
✴️تحلیل امام رضا علیه السلام در اندیشه آیت الله خامنه ای ❇️ هنر امام معصوم و بزرگوار ما آن بود که توانست درخت تشیع را از گزند طوفان حادثه بسلامت بدارد و از پراکندگی و دلسردی یاران پدر بزرگوار مانع شود. با شیوه‌ی شگفت‌آوری جان خود را که محور و روح جمعیت شیعیان بود حفظ کرد و در دوران قدرت مقتدرین خلفای بنی‌عباس و در دوران استقرار و ثبات کامل آن رژیم، مبارزات عمیق امامت را ادامه داد. تاریخ نتوانسته است ترسیم روشنی از دوران ده ساله‌ی زندگی امام هشتم در زمان هارون و بعد از او در دوران پنج ساله‌ی جنگهای داخلی میان خراسان و بغداد به ما ارائه کند،اما به تدبر میتوان فهمید که امام هشتم در این دوران همان مبارزه‌ی درازمدت اهل‌بیت را که در همه اعصار بعد از عاشورا استمرار داشته با همان جهت‌گیری و همان اهداف ادامه میداده است. هنگامی که مأمون در سال ۱۹۸ از جنگ قدرت با امین فراغت یافت و خلافت بی‌منازع را به چنگ آورد، یکی از اولین تدابیر او حل مشکل علویان و مبارزات تشیع بود.او برای این منظور، تجربه همه‌ی خلفای سلف خود را پیش چشم داشت. تجربه‌ای که نمایشگر قدرت و وسعت و عمق روزافزون آن نهضت و ناتوانی دستگاههای قدرت از ریشه‌کن کردن و حتی متوقف و محدود کردن آن بود. او می‌دید که سطوت و حشمت هارونی حتی با به بند کشیدن طولانی و بالاخره مسموم کردن امام هفتم در زندان هم نتوانست از شورشها و مبارزات سیاسی، نظامی، تبلیغاتی و فکری شیعیان مانع شود.او اینک در حالی که از اقتدار پدر و پیشینیان خود نیز برخوردار نبود و بعلاوه بر اثر جنگهای داخلی میان بنی‌عباس، سلطنت عباسی را در تهدید مشکلات بزرگی مشاهده می‌کرد، بی‌شک لازم بود به خطر نهضت علویان به چشم جدی‌تری بنگرد. شاید مأمون در ارزیابی خطر شیعیان برای دستگاه خود واقع بینانه فکر می‌کرد. گمان زیاد بر این است که فاصله پانزده ساله‌ی بعد از شهادت امام هفتم تا آن روز و بویژه فرصت پنج ساله جنگهای داخلی، جریان تشیع را از آمادگی بیشتری برای برافراشتن پرچم حکومت علوی برخوردار ساخته بود. مأمون این خطر را زیرکانه حدس زد و درصدد مقابله با آن برآمد و بدنباله همین ارزیابی و تشخیص بود که ماجرای دعوت امام هشتم از مدینه به خراسان و پیشنهاد الزامی ولی عهدی به آن حضرت پیش آمد. و این حادثه که در همه‌ی دوران طولانی امامت کم نظیر و یا در نوع خود بی نظیر بود تحقق یافت. اکنون جای آن است که به اختصار، را مورد مطالعه قرار دهیم. در این حادثه امام هشتم علی‌بن‌موسی‌الرضا در برابر یک تجربه تاریخی عظیم قرار گرفت و در معرض یک نبرد پنهانی سیاسی که پیروزی یا ناکامی آن می‌توانست سرنوشت تشیع را رقم بزند، واقع شد. در این نبرد رقیب که ابتکار عمل را بدست داشت و با همه‌ی امکانات به میدان آمده بود مأمون بود. مأمون با هوشی سرشار و تدبیری قوی و فهم و درایتی بی سابقه قدم در میدانی نهاد که اگر پیروز می‌شد و اگر میتوانست آنچنانکه برنامه ریزی کرده بود کار را به انجام برساند،یقیناًبه هدفی دست می‌یافت که از سال چهل هجری یعنی از شهادت علی‌بن‌ابی‌طالب هیچ یک از خلفای اموی و عباسی با وجود تلاش خود نتوانسته بودند به آن دست یابند، یعنی می‌توانست درخت تشیع را ریشه‌کن کند، و جریان معارضی را که همواره همچون خاری در چشم سردمداران خلافتهای طاغوتی فرو رفته بود، بکلی نابود سازد. اما امام هشتم با تدبیری الهی بر مأمون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسی‌ئی که خود به وجود آورده بود، بطور کامل داد. و نه فقط تشیع، ضعیف یا ریشه‌کن نشد بلکه حتی سال دویست و یک هجری، یعنی سال ولایت عهدی آن حضرت، یکی از سالهای تاریخ تشیع شد و نفس تازه‌ای در مبارزات علویان دمیده شد. و این همه به برکت تدبیر الهی امام هشتم و شیوه‌ی حکیمانه‌ای بود که آن امام معصوم در این آزمایش بزرگ از خویشتن نشان داد. برای این‌که پرتوی بر سیمای این حادثه عجیب افکنده شود به تشریح کوتاهی از تدبیر مأمون و تدبیر امام در این حادثه می‌پردازیم. ❇️ از طرح امام رضا علیه السلام مأمون از دعوت امام هشتم به خراسان چند عمده را تعقیب می‌کرد: 🔴1⃣اولین و مهمترین آنها، تبدیل صحنه‌ی مبارزات حاد انقلابی شیعیان به عرصه‌ی فعالیت سیاسی آرام و بی‌خطر بود. همان‌طور که گفتم شیعیان در پوشش تقیه، مبارزاتی خستگی‌ناپذیر و تمام نشدنی داشتند،این مبارزات که با دو ویژگی همراه بود، تأثیر توصیف‌ناپذیری در برهم زدن بساط خلافت داشت، آن دو ویژگی، یکی مظلومیت بود و دیگری قداست. 👇 @IslamicRevolutionaryAnalysts ادامه‌دارد
✴️تحلیل امام رضا علیه السلام در اندیشه آیت الله خامنه ای ❇️شیعیان با اتکاء به این نفوذ، اندیشه‌ی شیعی را که همان تفسیر و تبیین اسلام از دیدگاه ائمه اهل بیت است، به زوایای دل و ذهن مخاطبین خود می‌رساندند و هر کسی را که از اندک آمادگی برخوردار بود به آن طرز فکر متمایل و یا مؤمن می‌ساختند و چنین بود که دائره‌ی تشیع، روزبه‌روز در دنیای اسلام گسترش می‌یافت. و همان و بود که با پشتوانه تفکر شیعی، این‌جا و آن‌جا در همه‌ی دوران‌ها قیام‌های مسلحانه و حرکات ت شورشگرانه را برضد دستگاههای خلافت سازماندهی می‌کرد. مأمون می‌خواست یک باره آن خفا و استتار را از این جمع مبارز بگیرد و امام را از میدان مبارزه انقلابی به میدان سیاست بکشاند و بدینوسیله نهضت تشیع را که بر اثر همان استتار و اختفا روزبه‌روز افزایش یافته بود به صفر برساند. با این کار مأمون آن را نیز از گروه علویان می‌گرفت زیرا جمعی که رهبرشان فرد ممتاز دستگاه خلافت و ولیعهد پادشاه مطلق العنان وقت و متصرف در امور کشور است نه است و نه آنچنان . این تدبیر می‌توانست فکر شیعی را هم در ردیف بقیه‌ی عقاید و افکاری که در جامعه طرفدارانی داشت قرار دهد و آن را از حد یک تفکر مخالف دستگاه که اگرچه از نظر دستگاهها، ممنوع و مبغوض است، از نظر مردم بخصوص ضعفا پرجاذبه و استفهام‌برانگیز است، خارج سازد. 🔴2⃣دوم: تخطئه مدعای تشیع مبنی بر و مشروعیت دادن به این خلافتها بود. مأمون با این کار به همه‌ی شیعیان، مزورانه ثابت می‌کرد که ادعای غاصبانه و نامشروع بودن خلافت‌های مسلط که همواره جزو به حساب می‌رفته یک حرف بی‌پایه و ناشی از ضعف و عقده‌های حقارت بوده است، چه اگر خلافتهای دیگران نامشروع و جابرانه بود خلافت مأمون هم که جانشین آنهاست می‌باید نامشروع و غاصبانه باشد، و چون علی‌بن‌موسی‌الرضا با ورود در آن دستگاه و قبول جانشینی مأمون، او را قانونی و مشروع دانسته پس باید بقیه خلفا هم از مشروعیت برخوردار بوده باشند و این نقض همه‌ی ادعاهای شیعیان است. با این کار نه فقط مأمون از علی‌بن‌موسی‌الرضا بر مشروعیت حکومت خود و گذشتگانش اعتراف می‌گرفت بلکه یکی از ارکان اعتقادی تشیع را که همان ظالمانه بودن پایه‌ی حکومت‌های قبلی است نیز درهم می‌کوبید. علاوه بر این، ادعای دیگر شیعیان مبنی بر و بی‌اعتنائی ائمه به دنیا نیز با این کار نقض می‌شد، و چنین وانمود می‌شد که آن حضرت فقط در شرایطی که بدنیا دسترسی نداشته‌اند نسبت به آن زهد می‌ورزیدند و اکنون که درهای بهشت دنیا به روی ایشان باز شد، بسوی آن شتافتند و مثل دیگران خود را از آن مغتنم کردند. 🔴3⃣سوم: این‌که مأمون با این کار، امام را که همواره یک کانون معارضه و مبارزه بود در دستگاههای خود قرار می‌داد و بجز خود آن حضرت، همه را نیز در سیطره خود در می‌آورد، و این موفقیتی بود که هرگز هیچیک از اسلاف مأمون چه بنی امیه و چه بنی عباس برآن دست نیافته بودند. 🔴4⃣چهارم: این‌که امام را که یک و قبله امیدها و مرجع سئوالها و شکوه‌ها بود ماموران حکومت قرار می‌داد و رفته رفته رنگ را از او می‌زدود و میان او مردم و سپس میان او و عواطف و محبتهای مردم فاصله می‌افکند. 🔴5⃣هدف پنجم این بود که با این کار برای خود وجهه و کسب می‌کرد، طبیعی بود که در دنیای آن روز همه او را بر این‌که فرزندی از پیغمبر و شخصیت مقدس و معنوی را به ولیعهدی خود برگزیده و برادران و فرزندان خود را از این امتیاز محروم ساخته است ستایش کنند و همیشه چنین است که نزدیکی دینداران به دنیا طلبان از آبروی دینداران میکاهد و بر آبروی دنیاطلبان می‌افزاید. 🔴6⃣ششم آن‌که در پندار مأمون، امام با اینکار به یک بدل می‌گشت، بدیهی است شخصی در حد علمی و تقوائی امام با آن حیثیت و حرمت بی‌نظیری که وی بعنوان فرزند پیامبر در چشم همگان داشت، اگر نقش توجیه حوادث را در دستگاه حکومت برعهده می‌گرفت هیچ نغمه‌ی مخالفی نمی‌توانست خدشه‌ای بر حیثیت آن دستگاه وارد سازد، این همان حصار منیعی بود که میتوانست همه‌ی خطاها و زشتی‌های دستگاه خلافت را از چشم‌ها پوشیده بدارد. بجز اینها هدفهای دیگری نیز برای مأمون متصور بود. ❇️ این تدبیر بقدری است که یقیناً جز مأمون نمی‌توانست آن را بخوبی هدایت کند و بدین جهت بود که دوستان و نزدیکان مأمون از ابعاد و جوانب آن بی‌خبر بودند.از برخی گزارشهای تاریخی چنین بر می‌آید که حتی وزیر و فرمانده کل و مقرب‌ترین فرد دستگاه خلافت نیز از حقیقت و محتوای این سیاست، بوده است. 👇 @IslamicRevolutionaryAnalysts ادامه‌دارد
✴️تحلیل علیه‌السلام در اندیشه ‌آیت‌الله‌خامنه‌ای هم‌اکنون‌ مطالعه کنید: 👇 🇮🇷 @IslamicRevolutionaryAnalysts
✴️تحلیل امام رضا علیه السلام در اندیشه آیت الله خامنه ای ❇️شیعیان با اتکاء به این دو عامل نفوذ، اندیشه‌ی شیعی را که همان تفسیر و تبیین اسلام از دیدگاه ائمه اهل بیت است، به زوایای دل و ذهن مخاطبین خود می‌رساندند و هر کسی را که از اندک آمادگی برخوردار بود به آن طرز فکر متمایل و یا مؤمن می‌ساختند و چنین بود که دائره‌ی تشیع، روزبه‌روز در دنیای اسلام گسترش می‌یافت. و همان و بود که با پشتوانه تفکر شیعی، این‌جا و آن‌جا در همه‌ی دوران‌ها قیام‌های مسلحانه و حرکات ت شورشگرانه را برضد دستگاههای خلافت سازماندهی می‌کرد. مأمون می‌خواست یک باره آن خفا و استتار را از این جمع مبارز بگیرد و امام را از میدان مبارزه انقلابی به میدان سیاست بکشاند و بدینوسیله کارآئی نهضت تشیع را که بر اثر همان استتار و اختفا روزبه‌روز افزایش یافته بود به صفر برساند. با این کار مأمون آن دو ویژگی مؤثر و نافذ را نیز از گروه علویان می‌گرفت زیرا جمعی که رهبرشان فرد ممتاز دستگاه خلافت و ولیعهد پادشاه مطلق العنان وقت و متصرف در امور کشور است نه مظلوم است و نه آنچنان مقدس. این تدبیر می‌توانست فکر شیعی را هم در ردیف بقیه‌ی عقاید و افکاری که در جامعه طرفدارانی داشت قرار دهد و آن را از حد یک تفکر مخالف دستگاه که اگرچه از نظر دستگاهها، ممنوع و مبغوض است، از نظر مردم بخصوص ضعفا پرجاذبه و استفهام‌برانگیز است، خارج سازد. 🔴2⃣دوم: تخطئه مدعای تشیع مبنی بر خلافتهای اموی و عباسی و مشروعیت دادن به این خلافتها بود. مأمون با این کار به همه‌ی شیعیان، مزورانه ثابت می‌کرد که ادعای غاصبانه و نامشروع بودن خلافت‌های مسلط که همواره جزو اصول اعتقادی شیعه به حساب می‌رفته یک حرف بی‌پایه و ناشی از ضعف و عقده‌های حقارت بوده است، چه اگر خلافتهای دیگران نامشروع و جابرانه بود خلافت مأمون هم که جانشین آنهاست می‌باید نامشروع و غاصبانه باشد، و چون علی‌بن‌موسی‌الرضا با ورود در آن دستگاه و قبول جانشینی مأمون، او را قانونی و مشروع دانسته پس باید بقیه خلفا هم از مشروعیت برخوردار بوده باشند و این نقض همه‌ی ادعاهای شیعیان است. با این کار نه فقط مأمون از علی‌بن‌موسی‌الرضا بر مشروعیت حکومت خود و گذشتگانش اعتراف می‌گرفت بلکه یکی از ارکان اعتقادی تشیع را که همان ظالمانه بودن پایه‌ی حکومت‌های قبلی است نیز درهم می‌کوبید. علاوه بر این، ادعای دیگر شیعیان مبنی بر و بی‌اعتنائی ائمه به دنیا نیز با این کار نقض می‌شد، و چنین وانمود می‌شد که آن حضرت فقط در شرایطی که بدنیا دسترسی نداشته‌اند نسبت به آن زهد می‌ورزیدند و اکنون که درهای بهشت دنیا به روی ایشان باز شد، بسوی آن شتافتند و مثل دیگران خود را از آن مغتنم کردند. 🔴3⃣سوم: این‌که مأمون با این کار، امام را که همواره یک کانون معارضه و مبارزه بود در کنترل دستگاههای خود قرار می‌داد و بجز خود آن حضرت، همه سران و گردنکشان و سلحشوران علوی را نیز در سیطره خود در می‌آورد، و این موفقیتی بود که هرگز هیچیک از اسلاف مأمون چه بنی امیه و چه بنی عباس برآن دست نیافته بودند. 🔴4⃣چهارم: این‌که امام را که یک عنصر مردمی و قبله امیدها و مرجع سئوالها و شکوه‌ها بود در محاصره ماموران حکومت قرار می‌داد و رفته رفته رنگ مردمی بودن را از او می‌زدود و میان او مردم و سپس میان او و عواطف و محبتهای مردم فاصله می‌افکند. 🔴5⃣هدف پنجم این بود که با این کار برای خود وجهه و حیثیتی معنوی کسب می‌کرد، طبیعی بود که در دنیای آن روز همه او را بر این‌که فرزندی از پیغمبر و شخصیت مقدس و معنوی را به ولیعهدی خود برگزیده و برادران و فرزندان خود را از این امتیاز محروم ساخته است ستایش کنند و همیشه چنین است که نزدیکی دینداران به دنیا طلبان از آبروی دینداران میکاهد و بر آبروی دنیاطلبان می‌افزاید. 🔴6⃣ششم آن‌که در پندار مأمون، امام با اینکار به یک توجیه‌گر دستگاه خلافت بدل می‌گشت، بدیهی است شخصی در حد علمی و تقوائی امام با آن حیثیت و حرمت بی‌نظیری که وی بعنوان فرزند پیامبر در چشم همگان داشت، اگر نقش توجیه حوادث را در دستگاه حکومت برعهده می‌گرفت هیچ نغمه‌ی مخالفی نمی‌توانست خدشه‌ای بر حیثیت آن دستگاه وارد سازد، این همان حصار منیعی بود که میتوانست همه‌ی خطاها و زشتی‌های دستگاه خلافت را از چشم‌ها پوشیده بدارد. بجز اینها هدفهای دیگری نیز برای مأمون متصور بود. چنانکه مشاهده می‌شود این تدبیر بقدری است که یقیناً جز مأمون نمی‌توانست آن را بخوبی هدایت کند و بدین جهت بود که دوستان ونزدیکان مأمون از ابعاد وجوانب آن بی‌خبر بودند.از برخی گزارشهای تاریخی چنین برمی‌آید که حتی فضل‌بن‌سهل وزیر وفرمانده کل ومقرب‌ترین فرد دستگاه خلافت نیز از حقیقت و محتوای این سیاست، بی خبر بوده است. 👇 @IslamicRevolutionaryAnalysts
✴️تحلیل امام رضا علیه السلام در اندیشه آیت الله خامنه ای ❇️مأمون حتی برای این‌که هیچگونه ضربه‌ای بر هدفهای وی از این حرکت پیچیده وارد نیاید داستان‌های جعلی برای علت و انگیزه این اقدام می‌ساخت و به این و آن می‌گفت. حقاً باید گفت سیاست مأمون از پختگی و عمق بی‌نظیری برخوردار بود، اما آن سوی دیگر این صحنه‌ی نبرد، امام علی‌بن‌موسی‌الرضا است و همین است که علیرغم زیرکی شیطنت‌آمیز مأمون، تدبیر پخته و همه جانبه‌ی او را به حرکتی بی‌اثر و بازیچه‌ای کودکانه بدل می‌کند. مأمون با قبول آن همه زحمت و با وجود سرمایه‌گذاری عظیمی که در این راه کرد از این عمل نه تنها طرفی بر نبست بلکه سیاست او به سیاستی بر ضد او بدل شد. تیری که با آن، اعتبار و حیثیت و مد عاهای امام علی‌بن‌موسی‌الرضا را هدف گرفته بود خود او را آماج قرار داد، بطوریکه بعد از گذشت مدتی کوتاه ناگزیر شد همه‌ی تدابیر گذشته خود را کأن لم یکن شمرده، بالاخره همان شیوه‌ای را در برابر امام در پیش بگیرد که همه گذشتگانش در پیش گرفته بودند یعنی ، و مأمون که در آرزوی چهره‌ی قداست‌مآب خلیفه‌ای موجه و مقدس و خردمند، این همه تلاش کرده بود سرانجام در همان مزبله‌ای که همه خلفای پیش از او در آن سقوط کرده بودند یعنی فساد و فحشا و عیش و عشرت توأم با ظلم و کبر فرو غلتید. دریده شدن پرده ریای مأمون در زندگی پانزده ساله او پس از حادثه ولیعهدی را در دهها نمونه می‌توان مشاهده کرد که از جمله به خدمت گرفتن قاضی القضاتی فاسق و فاجر و عیاش همچون یحیی‌بن‌اکثم و همنشینی و مجالست با عموی خواننده و خنیاگرش ابراهیم‌بن‌مهدی و آراستن بساط عیش و نوش و پرده‌دری در دارالخلافه‌ی او در بغداد است. اکنون به تشریح سیاستها و تدابیر امام علی‌بن‌موسی‌الرضا در این حادثه می‌پردازیم. 💠1⃣هنگامی که امام را از مدینه به خراسان دعوت کردند آن حضرت فضای مدینه را از کراهت و نارضائی خود پرکرد، بطوریکه همه کس در پیرامون امام یقین کردند که مأمون با نیت سوء حضرت را از وطن خود دور می‌کند. امام بدبینی خود به مأمون را با هر زبان ممکن به همه‌ی گوشها رساند. در وداع با حرم پیغمبر، در وداع با خانواده‌اش هنگام خروج از مدینه، در طواف کعبه که برای وداع انجام می‌داد، با گفتار و رفتار، با زبان دعا و زبان اشک، بر همه ثابت کرد که این سفر، سفر مرگ اوست. همه کسانی که باید طبق انتظار مأمون نسبت به او خوش‌بین و نسبت به امام به خاطر پذیرش پیشنهاد او بدبین می‌شدند در اولین لحظات این سفر دلشان از کینه مأمون که امام عزیزشان را این طور ظالمانه از آنان جدا می‌کرد و به قتلگاه می‌برد لبریز شد. 💠2⃣هنگامی که در مرو پیشنهاد ولایت عهدی آن حضرت مطرح شد، حضرت به شدت استنکاف کردند و تا وقتی مأمون صریحاً آن حضرت را تهدید به قتل نکرد آن را نپذیرفتند. این مطلب همه جا پیچید که علی‌بن‌موسی‌الرضا ولیعهدی و پیش از آن خلافت را که مأمون به او با اصرار پیشنهاد کرده بود نپذیرفته است. دست‌اندرکاران امور که به ظرافت تدبیر مأمون واقف نبودند ناشیانه عدم قبول امام را همه‌جا منتشر کردند، حتی فضل‌بن‌سهل در جمعی از کارگزاران و مأموران حکومت گفت من هرگز خلافت را چنین خوار ندیده‌ام، امیرالمؤمنین آن را به علی‌بن‌موسی‌الرضا تقدیم می‌کند و علی‌بن‌موسی دست رد به سینه‌ی او می‌زند. خود امام از هر فرصتی، اجباری بودن این منصب را به گوش این و آن می‌رساند، همواره می‌گفت من تهدید به قتل شدم تا ولیعهدی را قبول کردم. طبیعی بود که این سخن همچون عجیب‌ترین پدیده سیاسی، دهان به دهان و شهر به شهر پراکنده شود و همه آفاق اسلام در آن روز یا بعدها بفهمند که در همان زمان که کسی مثل مأمون فقط به دلیل آن‌که از ولیعهدی برادرش امین عزل شده است به جنگی چند ساله دست می‌زند و هزاران نفر از جمله برادرش امین را به خاطر آن به قتل می‌رساند و سر برادرش را از روی خشم شهر به شهر می‌گرداند، کسی مثل علی‌بن‌موسی‌الرضا پیدا می‌شود که به ولیعهدی با بی‌اعتنائی نگاه می‌کند و آن را جز با کراهت و در صورت تهدید به قتل نمی‌پذیرد. مقایسه‌ای که از این رهگذر میان امام علی‌بن‌موسی‌الرضا و مأمون عباسی در ذهن‌ها نقش می‌بست درست عکس آن چیزی را نتیجه می‌داد که مأمون به خاطر آن این سرمایه گذاری را کرده بود. 💠3⃣ با این همه علی‌بن‌موسی‌الرضا فقط بدین شرط ولیعهدی را پذیرفت که در هیچیک از شئون حکومت دخالت نکند و به جنگ و صلح و عزل و نصب و تدبیر امور نپردازد و مأمون که فکر می‌کرد فعلاً در شروع کار این شرط قابل تحمل است و بعدها به تدریج می‌توان امام را به صحنه فعالیت‌های خلافتی کشانید، این شرط را از آن حضرت قبول کرد. روشن است که با تحقق این شرط، نقشه‌ی مأمون نقش برآب می‌شد و بیشترین هدف‌های او نا برآورده می‌گشت. 👇 @IslamicRevolutionaryAnalysts
✴️تحلیل امام رضا علیه السلام در اندیشه آیت الله خامنه ای ❇️امام در همان حال که نام داشت و قهراً از امکانات دستگاه خلافت نیز برخوردار می‌بود چهره‌ای به خود می‌گرفت که گوئی با دستگاه خلافت، مخالف و به آن است، نه امری، نه نهیی، نه تصدی مسئولیتی، نه قبول شغلی نه دفاعی از حکومت و طبعاً نه هیچگونه توجیهی برای کارهای آن دستگاه. روشن است که عضوی در دستگاه حکومت که چنین با اختیار و اراده خود، از همه مسئولیت‌ها کناره می‌گیرد نمی‌تواند نسبت به آن دستگاه صمیمی و طرفدار باشد. مأمون به خوبی این نقیصه را حس می‌کرد و لذا پس از آن‌که کار ولیعهدی انجام گرفت بارها در صدد برآمد امام را بر خلاف تعهد قبلی با لطائف الحیل به مشاغل خلافتی بکشاند و سیاست مبارزه منفی امام را نقض کند، اما هر دفعه امام هشیارانه نقشه او را خنثی می‌کرد. یک نمونه همان است که معمر بن خلاد از خود امام هشتم نقل می‌کند که مأمون به امام می‌گوید اگر ممکن است به کسانی که از او حرف شنوی دارند در باب مناطقی که اوضاع آن پریشان است چیزی بنویس و امام استنکاف می‌کند و قرار قبلی که همان عدم دخالت مطلق است را به یادش می‌آورد و نمونه بسیار مهم و جالب دیگر ماجرای نماز عید است که مأمون به این بهانه «که مردم قدر تو را بشناسند و دلها آنان آرام گیرد» امام را به امامت دعوت می‌کند. امام استنکاف می‌کند و پس از این‌که مأمون اصرار را به نهایت می‌رساند امام به این شرط قبول می‌کند که نماز را به شیوه پیغمبر و علی‌بن‌ابی‌طالب به جا آورد و آنگاه امام از این فرصت چنان بهره‌ای می‌گیرد که مأمون را از اصرار خود پشیمان می‌سازد و امام را از نیمه راه نماز بر می‌گرداند، یعنی به ناچار ضربه‌ی دیگری بر ظاهر ریاکارانه‌ی دستگاه خود وارد می‌سازد. 💠4⃣ اما بهره‌برداری اصلی امام از این ماجرا بسی از اینها مهم‌تر است: امام با قبول ولیعهدی، دست به حرکتی می‌زند که در تاریخ زندگی ائمه پس از پایان خلافت اهل بیت در سال چهلم هجری تا آن روز و تا آخر دوران خلافت بی‌نظیر بوده است و آن برملا کردن داعیه‌ی امامت شیعی در سطح عظیم اسلام و دریدن پرده غلیظ تقیه و رساندن پیام تشیع به گوش همه مسلمانهاست. تریبون عظیم خلافت در اختیار امام قرار گرفت و امام در آن سخنانی را که در طول یکصد و پنجاه سال جز در خفا و با تقیه و به خصیصین و یاران نزدیک گفته نشده بود به صدای بلند فریاد کرد و با استفاده از امکانات معمولی آن زمان که جز در اختیار خلفا و نزدیکان درجه یک آنها قرار نمی‌گرفت آن را به گوش همه رساند. مناظرات امام در مجمع علما و در محضر مأمون که در آن قویترین استدلالهای امامت را بیان فرموده است، نامه‌ی جوامع الشریعه که در آن همه رئوس مطالب عقیدتی و فقهی شیعی را برای فضل‌بن‌سهل نوشته است، حدیث معروف امامت که در مرو برای عبدالعزیزبن‌مسلم کرده است، قصائد فراوانی که در مدح آن حضرت به مناسبت ولایت عهدی سروده شده و برخی از آن مانند قصیده‌ی دعبل و ابونواس همیشه در شمار قصائد برجسته‌ی عربی به شمار رفته است، نمایشگر این موفقیت عظیم امام است. در آن سال در مدینه و شاید در بسیاری از آفاق اسلامی هنگامی که خبر ولایت‌عهدی علی‌بن‌موسی‌الرضا رسید در خطبه فضائل اهل بیت بر زبان رانده شد. اهل بیت پیغمبر که هفتاد سال علناً بر منبرها دشنام داده شدند و سالهای متمادی دیگر کسی جرأت بر زبان آوردن فضائل آنها را نداشت، اکنون همه جا به عظمت و نیکی یاد شدند، دوستان آنان از این حادثه روحیه و قوت قلب گرفتند، بی‌خبرها و بی‌تفاوتها با آن آشنا شدند و به آن گرایش یافتند و دشمنان سوگند خورده احساس ضعف و شکست کردند، محدثین و متفکرین شیعه معارفی را که تا آنروز جز در خلوت نمی‌شد به زبان آورد، در جلسات درسی بزرگ و مجامع عمومی بر زبان راندند. 💠5⃣در حالی که مأمون امام را جدا از مردم می‌پسندید و این جدائی را در نهایت وسیله‌ای برای قطع رابطه‌ی معنوی و عاطفی میان امام و مردم می‌خواست، امام در هر فرصتی خود را در معرض ارتباط با مردم قرار می‌داد، با این‌که مأمون آگاهانه مسیر حرکت امام از مدینه تا مرو را به طرزی انتخاب کرده بود که شهرهای معروف به محبت اهل بیت مانند کوفه و قم در سر راه قرار نگیرند. امام در همان مسیر تعیین شده، از هر فرصتی برای ایجاد رابطه‌ی جدیدی میان خود و مردم استفاده کرد. در اهواز آیات امامت را نشان داد، در بصره خود را در معرض محبت دلهائی که با او نامهربان بودند قرار داد، در نیشابور حدیث سلسلةالذهب رابرای همیشه به یادگار گذاشت و علاوه بر آن نشانه‌های معجزه آسای دیگری نیز آشکار ساخت و درجابه‌جای این سفر طولانی فرصت ارشادمردم رامغتنم شمرد، درمرو که سر منزل اصلی و اقامتگاه خلافت بودهم هرگاه فرصتی دست دادحصارهای دستگاه حکومت را برای حضوردر انبوه جمعیت مردم شکافت. 👇 @IslamicRevolutionaryAnalysts
✴️تحلیل امام رضا علیه‌السلام در اندیشه آیت‌الله خامنه ای 💠6⃣نه تنها سرجنبانان تشیع از سوی امام به سکوت و سازش تشویق نشدند بلکه قرائن حاکی از آن است که وضع جدید امام موجب دلگرمی آنان شد و شورشگرانی که بیشترین دوران‌های عمر خود را در کوههای صعب العبور و آبادی‌های دوردست و با سختی و دشواری می‌گذراندند با حمایت امام علی‌بن‌موسی‌الرضا حتی مورد احترام و تجلیل کارگزاران حکومت در شهرهای مختلف نیز قرار گرفتند. شاعر ناسازگار و تند زبانی چون دعبل که هرگز به هیچ خلیفه و وزیر و امیری روی خوش نشان نداده و در دستگاه آنان رحل اقامت نیافکنده بود و هیچکس از سرجنبانان خلافت از تیزی زبان او مصون نمانده بود و به همین دلیل همیشه مورد تعقیب و تفتیش دستگاههای دولتی به سر می‌برد و سالیان دراز، دار خود را بر دوش خود حمل می‌کرد و میان شهرها و آبادی‌ها سرگردان و فراری می‌گذرانید، توانست به حضور امام و مقتدای محبوب خود برسد و معروف‌ترین و شیواترین قصیده خود را که ادعانامه نهضت علوی بر ضد دستگاههای خلافت اموی و عباسی است برای آن حضرت بسراید و شعر او در زمانی کوتاه به همه اقطار عالم اسلام برسد، بطوری که در بازگشت از محضر امام آن را از زبان رئیس راهزنان میان راه بشنود. اکنون بار دیگر نگاهی بر وضع کلی صحنه‌ی این نبرد پنهانی که مأمون آن را به ابتکار خود آراسته و امام علی‌بن‌موسی را با انگیزه‌هایی که اشاره شد به آن میدان کشانده بود می‌افکنیم: یک سال پس از اعلام ولیعهدی وضعیت چنین است: مأمون علی‌بن‌موسی را از امکانات و حرمت بی حد و مرز برخوردار کرده است، اما همه می‌دانند که این ولیعهد عالی مقام در هیچ یک از کارهای دولتی یا حکومتی دخالت نمی‌کند و به میل خود از هر آنچه به دستگاه خلافت مربوط می‌شود روگردان است و همه می‌دانند که او ولیعهدی را به همین شرط که به هیچ کار دست نزند قبول کرده است. مأمون چه در متن فرمان ولایت عهدی و چه در گفته‌ها و اظهارات دیگر او را به فضل و تقوا و نسب رفیع و مقام علمی منیع ستوده است و او اکنون در چشم آن مردمی که برخی از او فقط نامی شنیده و جمعی به همین اندازه هم او را نشناخته و شاید گروهی بغض او را همواره در دل پرورانده بودند به عنوان یک چهره درخور تعظیم و تجلیل و یک انسان شایسته‌ی خلافت که از خلیفه به سال و علم و تقوی و خویشی با پیغمبر، بزرگتر و شایسته‌تر است شناخته‌اند. مأمون نه تنها با حضور او نتوانسته معارضان شیعی خود را به خود خوشبین و دست و زبان تند آنان را از خود و خلافت خود منصرف سازد بلکه حتی علی‌بن‌موسی مایه‌ی امان و اطمینان و تقویت روحیه آنان نیز شده است، در مدینه و مکه و دیگر اقطار مهم اسلامی نه فقط نام علی‌بن‌موسی به تهمت حرص بدنیا و عشق به مقام و منصب از رونق نیفتاده بلکه حشمت ظاهری بر عزت معنوی او افزوده شده و زبان ستایشگران پس از دهها سال به فضل و رتبه معنوی پدران مظلوم و معصوم او گشوده شده است. کوتاه سخن آن‌که مأمون در این قمار بزرگ نه تنها چیزی بدست نیاورده که بسیاری چیزها را از دست داده و در انتظار است که بقیه را نیز از دست بدهد. این‌جا بود که مأمون احساس شکست و خسران کرد و در صدد بر آمد که خطای فاحش خود را جبران کند و خود را محتاج آن دید که پس از این همه سرمایه‌گذاری سرانجام برای مقابله با دشمنان آشتی‌ناپذیر دستگاههای خلافت یعنی ائمه اهل‌بیت علیهم‌السّلام به همان شیوه‌ای متوسل شد که همیشه گذشتگان ظالم و فاجر او متوسل شده بودند، یعنی قتل. بدیهی است قتل امام هشتم پس از چنان موقعیت ممتاز به آسانی میسور نبود. قرائن نشان می‌دهد که مأمون پیش از اقدام قطعی خود برای به شهادت رساندن امام به کارهای دیگری دست زده است که شاید بتواند این آخرین علاج را آسان تر به کار برد، شایعه پراکنی و نقل سخنان دروغ از قول امام از جمله این تدابیر است، به گمان زیاد این‌که ناگهان در مرو شایع شد که علی‌بن‌موسی همه مردم را بردگان خود می‌داند جز با دست‌اندرکاری عمال مأمون ممکن نبود. هنگامی که ابی‌الصلت این خبر را برای امام آورد حضرت فرمود: «بار الها، ای پدیدآورنده آسمانها و زمین تو شاهدی که نه من و نه هیچ یک از پدرانم هرگز چنین سخنی نگفته‌ایم و این یکی از همان ستم‌هائی است که از سوی اینان به ما می‌شود.» 👇 @IslamicRevolutionaryAnalysts
✴️تحلیل امام رضا علیه‌السلام در اندیشه سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای تشکیل مجالس مناظره با هر آن کسی که کمتر امیدی به غلبه او بر امام می‌رفت نیز از جمله همین تدابیر است. هنگامی که امام، مناظره کنندگان ادیان و مذاهب مختلف را در بحث عمومی خود منکوب کرد و آوازه دانش و حجت قاطعش در همه جا پیچید مأمون در صدد برآمد که هر متکلم و اهل مجادله‌ای را به مجلس مناظره با امام بکشاند، شاید یک نفر در این بین بتواند امام را مجاب کند. البته چنان که می‌دانیم هر چه تشکیل مناظرات ادامه می‌یافت قدرت علمی امام آشکارتر می‌شد و مأمون از تأثیر این وسیله نومیدتر. بنابر روایات یک یا دوبار توطئه قتل امام به وسیله نوکران و ایادی خود را ریخت و یک بار هم حضرت را در سرخس بزندان افکند اما این شیوه ها هم نتیجه‌ای جز جلب اعتقاد همان دست‌اندرکاران به رتبه معنوی امام را به بار نیاورد، و مأمون درمانده‌تر و خشمگین‌تر شد. در آخر چاره‌ای جز آن نیافت که به دست خود و بدون هیچگونه واسطه‌ای امام را مسموم کند و همین کار را کرد و در ماه صفر دویست و سه هجری یعنی قریب دو سال پس از آوردن آن حضرت از مدینه به خراسان و یک سال و اندی پس از صدور فرمان ولیعهدی به نام آن حضرت دست خود را به جنایت بزرگ و فراموش نشدنی قتل امام آلود. این گذری بر یکی از فصلهای عمده ۲۵۰ ساله ائمه اهل بیت علیهم‌السّلام بود که امید است محققان و اندیشمندان و کاوشگران تاریخ قرنهای اولیه اسلام همت بر تنقیح و تشریح و تحقیق هر چه بیشتر آن بگمارند... . سید علی خامنه‌ای‌ رئیس جمهوری اسلامی ایران‌ ۱۳۶۳/۰۵/۱۸ 👇 @IslamicRevolutionaryAnalysts
✴️تحلیل علیه‌السلام در اندیشه ‌آیت‌الله‌خامنه‌ای هم‌اکنون‌ مطالعه کنید: 👇 🇮🇷 @IslamicRevolutionaryAnalysts
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اختصاصی_دولت_دروغگویان ⛔️چه کسانی "گرای تحریم نفتی" را دادند⁉️ 🔺از زبان روحانی، جهانگیری و ظریف بشنوید که چگونه علناً از به صفر رسیدن صادرات نفت ایران درصورت #تحریم_نفتی آمریکا سخن می‌راندند و اینگونه "گرای اثرگذاری تحریم نفتی" را به #کدخدا دادند. 🆘 @Roshangari_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفاوت جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی موریتانی از زبان جان لیمبرت از گروگان های لانه جاسوسی آمریکا
🔴 "مرگ بر آمریکا" شعار متفکرترین و صادق ترین انسانهای ماست 🔹یکی از مهمترین واقعیتهایی را که امام (ره) به دنیا و به ملتهای آزادیخواه نشان داد این است که تنها با قطع استبداد داخلی نمی‌توان به آزادی و استقلال رسید و اگر می‌خواهیم به استقلال و آزادی واقعی برسیم، باید ریشه‌ها و پشتیبانان مستبدین و دیکتاتورها را پیدا کنیم. برای همین بود که امام تسخیر لانه جاسوسی را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول نامید. 🔹امام یک درک صحیح و واقع‌بینانانه از تاریخ ملت ما داشت. امام به خوبی بیان می‌کرد که چرا نهضت مشروطه نتوانست به فرجام برسد؟ برای این که هدفش فقط استبداد داخلی بود و به پشتیبانان و دستهای خارجی متوجه نبود. لذا شما می‌بینید که در انقلاب مشروطه تحصن در سفارت انگلیس برگزار می‌شود! این انحراف بود که بعدا دیکتاتوری رضاخان را به ملت ایران تحمیل کرد اما تسخیر لانه جاسوسی نشان داد که انقلاب مسیر خودش را درست می‌رود و فقط به دیکتاتور توجه ندارد بلکه به پشتیبانان دیکتاتور و کسانی که می‌خواهند کماکان مقاصد خودشان را دنبال کنند، توجه داشت و نوک حمله را متوجه مانع اصلی استقلال و آزادی کشور کرد. 🔹شعار مرگ بر آمریکا شعار متفکرترین و صادق ترین انسانهای ما است. اگر می‌گوییم "مرگ بر آمریکا"، منطق امام این بود که این مرگ بر خود بزرگ‌بینی و تحقیر ملتها است. این مرگ بر امریکا، مرگ علیه ملت آمریکا نیست. علیه یک درصدی است که مدافع مناسبات ظالمانه حاکم بر جهان و حتی حاکم بر خود آمریکا است. 🔸بخشی از سخنرانی مقابل لانه جاسوسی/ 13 آبان 92 ✅ @saeedjalily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 "بی آبرو" 🔹آبروی رفته آمریکا و لیبرال دموکراسی/مدعیان لیبرال دموکراسی موضعشان را درباره حمایت آمریکا از آل سعود و رژیم صهیونیستی روشن کنند. ✅ @saeedjalily
❌ باز هم دور زدن قانون توسط رئیس قوه مقننه/ لاریجانی: ایرادات مجمع به CFT را بررسی نمی‌کنیم! 🔹معاون قوانین مجلس گفت لاریجانی در نامه‌ای به شورای نگهبان نوشته است که «ایرادات مجمع تشخیص به مصوبه الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با تأمین مالی تروریسم چون خارج از مهلت ۲۰ روزه قانونی ارسال شد، مجلس این ایرادات را مورد بررسی قرار نمی دهد.» 🔸این در حالی است که شورای نگهبان نظر خود که شامل ایرادات مجمع بوده است را در مهلت قانونی به مجلس اعلام کرده بوده و صرفا نامه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره مغایرت این لایحه با سیاست‌های کلی نظام را چند روز بعد به مجلس فرستاده است. 🆘 @Roshangari_ir
✴️حضرتعالی یکی از مراجع عالیقدر و متعلق به جهان اسلام هستید در دل نوشته‌ای خطاب به آیت الله العظمی شبیری زنجانی 🔹سخنی با حضرت آیت‌الله شبیری زنجانی در میان است و آن، این که؛ ملاقات حضرتعالی با تعدادی از آقایان اهل سیاست و نامه سرگشاده حضرت آیت‌الله یزدی به شما، موضوع این وجیزه نیست. آنچه یادآوری آن را به محضر حضرتعالی ضروری دانسته‌ام نیز بیرون از دایره مباحث فقهی است چرا که این مقوله در بضاعت نگارنده نیست. 🔹نکته مورد نظر، ‌اشاره به برخی از کسانی است که به بهانه دفاع از حضرتعالی، فرو خورده خود از اسلام و انقلاب و امام راحل(ره) را بیرون ریخته‌اند و شایسته نیست که این قماش سنگ دفاع از شما را به سینه بزنند و نستجیربالله، این توهم را در اذهان عمومی پدید آورند که با حضرتعالی همسویی دارند! 🔹حضرت آیت‌الله! دور از انتظار نیست که به دلیل کثرت ‌اشتغالات علمی و حوزوی از هویت این جماعت اطلاع دقیقی نداشته باشید، از این روی ‌اشاره‌ای هرچند گذرا به چند نمونه از مواضع اعلام شده جریانی که برخی از این جماعت (تاکید می‌شود که فقط برخی و نه همه آنها) به آن وابسته هستند به نظر می‌رسد؛ 🔯«تقلید از مراجع کار میمون است»! 🔯«روحانیت، قشری‌گرا و انحصارطلب است»! 🔯«روحانیت به جای عاقل‌پروری، عوام‌پروری و مقلدپروری می‌کند»! 🔯«اصلی‌ترین مانع دموکراسی در کشور ما، آن است که در ایران هنوز خدا نمرده است»! 🔯«امامان معصوم هم قابل نقد هستند»! 🔯«نه فقط به پیامبر و امامان، بلکه می‌توان به خود خدا هم اعتراض کرد و او را [نستجیربالله] فتنه‌گر نامید»! 🔯«قرآن قابل نقد عقلی و تجربی است»! 🔯«اطاعت از پیامبر در مسائل اجتماعی لازم نیست»! 🔯«فرهنگ شهادت خشونت‌آفرین است»! 🔯«جوانانی که به مسجد می‌روند از نظر ساختار فکری و روانی ضعیف هستند»! 🔯«هیئت‌های مذهبی منشأ خشونت‌اند و بسیجی‌ها اعضای تشکیل‌ دهنده این هسته‌ها می‌باشند»! 🔯«مظاهر دینی، چون حجاب و حیای زنان، نماد عقب‌افتادگی است»! و... 🔹حضرت آیت‌الله شبیری، اسناد غیر‌قابل انکار فراوانی حکایت از آن دارد که همین طیف در فتنه ۸۸ آشکارا از سوی مثلث آمریکا 🇺🇸 اسرائیل 🔯 و انگلیس 🇬🇧 به کار گرفته شده بودند تا بساط اسلام ناب محمدی(ص) و انقلاب و استقلال ایران اسلامی 🇮🇷 را برچینند! 🚫تا آنجا که نتانیاهو، نخست‌وزیر جلاد رژیم کودک‌کش صهیونیستی 🔯 با صراحت آنها را نامید و حضرات حتی جرأت یک تکذیب خشک و خالی را هم نداشتند! 🔹حضرت آیت‌الله یزدی -همان گونه که از قول شما نقل شده است- از علمای آزمون داده و دلسوز نظام و ملت هستند و با شناختی که از هویت این جماعت دارند نگران سوء‌استفاده آنان از ساحت علمی و معنوی حضرتعالی شده‌اند و... 🔹بدیهی است که جماعتی با این هویت علی‌رغم آنچه ادعا می‌کنند، هرگز نمی‌توانند نگران جایگاه مرجعیت بوده و به دفاع از جنابعالی برخاسته باشند! 🔹از این روی، ضمن پوزش از تصدیع اوقات شریف، امید است به هر طریقی که مصلحت می‌دانید تلاش جماعت یاد شده برای انتساب به حضرتعالی را خنثی فرمایید چرا که حضرتعالی یکی از مراجع عالیقدر و متعلق به جهان اسلام هستید... والامر الیکم. 👇 @IslamicRevolutionaryAnalysts