eitaa logo
بصیرت،پاسخ به شبهات وشایعات
5.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
4.5هزار ویدیو
9 فایل
بسوی حقیقت بصیرت،روشنگری پاسخ به شبهات وشایعات (شبهه ازشما،پاسخ ازما) مامکلف به تکلیفیم،نه نتیجه حق جو وحق طلب باشیم (بروز ترین کانال پاسخ به شبهات وشایعات روزدنیای مجازی) ارتباط با ادمین 👇👇 @Aliomidiani
مشاهده در ایتا
دانلود
بصیرت،پاسخ به شبهات وشایعات: ⭕️ دلایل سکوت ۲۵ ساله ی حضرت علی (ع) در مقابل غاصبان خلافت 🔺 (ع) پس از (ص) شایسته ترین فرد برای اداره ی امور جامعه ی اسلامی بوده و در حوزه ی به جز پیامبر اسلام(ص) هیچ كس از نظر فضیلت، تقوا، بینش فقهی و قضایی، جهاد و كوشش در راه خدا و سایر صفات عالی انسانی به پایه ی علی (ع) نمی رسید. به دلیل همین شایستگی ها، آن حضرت بارها به دستور خدا توسط پیامبر اسلام(ص) به عنوان رهبر آینده ی مسلمانان معرفی شده بود كه از همه آن‌ها مهم تر، جریان "غدیر" است. از این نظر انتظار می رفت كه پس از درگذشت پیامبر(ص) بلافاصله علی(ع) زمام امور را در دست گیرد، و رهبری مسلمانان را ادامه دهد. اما عملاً چنین نشد و مسیر رهبری اسلامی پس از پیامبر(ص) منحرف گردید، و علی (ع) از صحنه ی سیاسی و مركز تصمیم گیری در اداره ی امور جامعه ی اسلامی به دور ماند. البته امام (ع) این انحراف را تحمل نكرد و در برابر آن را ناروا شمرد و بارها با استدلال ها و احتجاج های متین خود، خلیفه و هواداران او را مورد انتقاد و قرار داد، ولی مرور ایام و سیر حوادث نشان داد كه این گونه اعتراض ها چندان ثمربخش نبوده،‌ و خلیفه و هوادارانش در حفظ و ادامه‌ ی قدرت خود مصرند. در این هنگام علی(ع) بر سر دو راهی حساس و سرنوشت سازی قرار گرفت؛ یا می بایست به كمك رجال خاندان رسالت و علاقه مندان راستین خویش كه حكومت جدید را مشروع و قانونی نمی دانستند،‌ بپاخیزد و با توسل به قدرت، و حكومت را قبضه كند،‌ و یا آن كه وضع موجود را تحمل كند و در حدود امكان به حل مشكلات مسلمانان و انجام وظایف دینی خود بپردازد. از آن جا كه در رهبری های الهی،‌ قدرت و مقام، هدف نیست، بلكه هدف چیزی بالاتر از حفظ مقام و موقعیت است و وجود رهبری برای این است كه به هدف تحقق ببخشد، لذا اگر روزی رهبر بر سر دوراهی قرار گرفت و ناگزیر شد كه از میان مقام و هدف، یكی را برگزیند،‌ باید از مقام رهبری دست بردارد و هدف را مقدم تر از حفظ مقام و موقعیت رهبری خویش بشمارد. ❗️علی(ع) كه با چنین وضعی روبرو شده بود، راه دوم را برگزید. او با ارزیابی اوضاع و احوال جامعه ی اسلامی به این نتیجه رسید كه اگر اصرار به قبضه كردن حكومت و حفظ مقام و موقعیت رهبری خود نماید،‌ وضعی پیش می آید كه زحمات پیامبر اسلام(ص) و خون های پاكی كه در راه این هدف و برای آبیاری نهال اسلام ریخته شده است، به هدر می رود. 🔺خطرات مهمی که حضرت علی(ع) به خاطر آنان سکوت کرد: 1⃣ اگر حضرت با توسل به قدرت و مسلحانه در صدد قبضه ی حكومت و خلافت بر می آمد، بسیاری از عزیزان خود را كه از جان و دل به و رهبری او معتقد بودند،‌ از دست می داد. علاوه بر این ها گروه بسیاری از ی پیامبر(ص) كه به خلافت امام راضی نبودند، كشته می شدند و این امر سبب تضعیف مسلمانان و دو دستگی آنان می شد. 2⃣ از آن جاكه بسیاری از گروه ها و قبایلی كه در سال های آخر عمر پیامبر مسلمان شده بودند،‌ هنوز آموزش های لازم اسلامی را ندیده بودند و نور ایمان كاملاً در دل آنان نفوذ نكرده بود، هنگامی كه خبر در گذشت پیامبر اسلام(ص) در میان آنان منتشر گردیده گروهی از آنان پرچم "ارتداد" و بازگشت به بت پرستی را برافراشتند و عملاً با حكومت اسلامی در مدینه مخالفت نمودند. در چنین موقعیتی كه دشمنان ارتجاعی اسلام، پرچم ارتداد را برافراشته و حكومت اسلامی را تهدید می كردند، ‌هرگز صحیح نبود كه امام پرچم دیگری به دست بگیرد و قیام كند. حضور در میان مسلمانان و كسانی كه به ظاهر اظهار اسلام كردند،‌ ولی همیشه منتظر بودند كه در یك فرصت مناسب به اسلام ضربه بزنند، یكی از عوامل اصلی عدم اعتراض مسلحانه ی حضرت علی(ع) بود. آن حضرت در مقابل درخواست برای قیام و مبارزه با و به دست گرفتن حكومت توسط آن حضرت، به ماهیت این منافقان و علت اساسی چنین پیشنهاد كه ضربه زدن به اسلام نوپا بود،‌ اشاره می‌كند. 3⃣ علاوه بر خطر مرتدین،‌ مدعیان نبوت و پیامبران دروغین مانند مسیلمه ی كذاب، طلیحه و سجاح نیز در صحنه ظاهر شده و هر كدام طرفداران و نیروهایی دور خود گرد آوردند و قصد حمله به مدینه را داشتند كه با همكاری و اتحاد مسلمانان پس از زحماتی نیروهای آنان شكست خوردند. ❗️با در نظر گرفتن نكات مذكور، به خوبی روشن می‌شود كه چرا امام(ع) بعد از آن كه مكرر حق خود را مطالبه نمود و شدیداً بر حقش اعتراض كرد،‌ صبر را بر قیام ترجیح داد و چگونه با صبر و تحمّل و تدبیر و دور اندیشی، جامعه ی اسلامی را از خطرهای بزرگ نجات داد و اگر علاقه به نداشت و از عواقب وخیم اختلاف و دودستگی نمی ترسید،‌ هرگز اجازه نمی داد رهبری مسلمانان از دست اوصیا و خلفای راستین پیامبر خارج شود و به دست دیگران افتد. 🔺منبع و متن کامل تر: b2n.ir/279480 @Antishobhe
ریشه حادثه در غفلت از غدیر است یعنی همین ...... 🔺بعبارتی ریشه حادثه کربلا ریشه در سقیفه دارد و ماجرای ریشه در غفلت از غدیر 🔹بعد از واقعه غدیر، و رحلت و بدنبال آن ماجرای سقیفه و انتخاب بعنوان خلیفه 🔸ابوسفیان در مدینه نبود وقتی رسید و فهمید خلیفه انتخاب شده با ناراحتی نزد رفت و گفت. اگه اراده کنی لشکری از مکه و از به مدینه میارم و در چشم به هم زدنی خلافت رو از ابوبکر میگیریم و به تو میدهیم. البته ابوسفیان فکر حضرت نبود. فکر خودش بود، سرش بی کلاه نمونه 🔹امیرالمؤمنین موافقت نکرد. چون میدونست آخر عاقبت پیشنهاد ابوسفیان چیه 🔸 همیشه اعتراض خودش رو به خلیفه اعلام میکرد. و به قولی موی دماغ خلیفه بود 🔹خلیفه برای رهایی از دست ابوسفیان وقتی لشکر به سمت شام حرکت کرد، بن ابوسفیان برادر معاویه رو فرمانده لشکر قرار داد. و بعد از تصاحب شام، حکومت شام رو به او واگذار کرد تا ابوسفیان راضی بشه و سکوت کنه 🔸به این ترتیب حکومت شام برای همیشه به بنی امیه (معاویه پسر ابوسفیان) واگذار شد و بعد از معاویه نیز پسرش یزید و یزید حادثه کربلارو رقم زد 🔹وقتی میگوییم ریشه حادثه در غفلت از غدیر است یعنی همین ....بعبارتی ریشه حادثه کربلا ریشه در سقیفه دارد و ماجرای ریشه در غفلت از غدیر کانال بصیرت،پاسخ به شبهات و شایعات جهت عضویت @Antishobhe 👈👈👈
💢یزید و حسین پسرعموی هم بودند، علی و معاویه بودند، کربلا هم یک خانوادگی و قبیله ای بر سر بود! ✅ ابتدا متن کامل شبهه را بخوانید: نام: ، شهرت: بنی امیه، نام پدر: معاویه، نام پدربزرگ: ابوسفیان، نام جد بزرگ: عبدالمطلب نام: حسین، شهرت: بنی هاشم، نام پدر: علی، نام پدربزرگ: محمد و ابوطالب، نام جد بزرگ: عبدالمطلب نتیجه گیری: رابطه ی امام حسین و یزید: پسر پسرعمو، رابطه ی امام علی و : پسرعمو، رابطه ی معاویه و محمد: پسرعمو، رابطه ی ابوسفیان و ابوطالب: برادر، رابطه ی محمد و ابوسفیان: ابوسفیان عموی محمد، رابطه ی ابوسفیان و امام علی: ابوسفیان عموی امام علی، علت اختلاف : دعواي خانوادگي بر سر قدرت. 📚متن فوق، متنی است که متاسفانه در کانال های ملحدین به اشتراک گذاشته شده است، و بیانگر ذات نویسندگان مطلب است. کسانی که حتی از بدیهیات تاریخ اسلام خبری ندارند و شروع به نقد اسلام کرده اند. شگفت آنجاست که خود را نیز می نامند. ✅در مقام پاسخ به این متن، ابتدا به شجره نامه (ع) و یزید می پردازیم: ✅حسین بن علی بن ابیطالب بن بن بن یزید بن معاویة بن بن حرب بن امیة بن بن عبدمناف. ✅با این حساب مشخص است که نسب امام حسین (ع) و یزید بن معاویه با چندین واسطه مختلف، به عبدالمناف می رسد. و اساسا قریش (تمام افراد ساکن مکه) از همین طایفه بزرگ عبدمناف و چند پدر قبلی خود تشکیل شده اند. به عبارت بهتر، در مکه کسی را پیدا نمی کردید که از این طایفه نباشد و یا با آنها نسبت نداشته باشد. ✅پس مشخص می شود که: 1_ رابطه ی امام حسین (ع) و یزید، پسر پسرعمو نیست. 2_ رابطه ی امام علی (ع) و معاویه، پسرعمو نیست 3_ رابطه ی پیامبر اکرم (ص) و معاویه پسرعمو نیست. 4_ رابطه ی ابوسفیان و ابوطالب (ع) برادر نیست. 5_ رابطه ی پیامبر اکرم (ص) و ابوسفیان پسر برادر و عمو نیست. 6_ ابوسفیان عموی امام علی (ع) نیست. ✅اینکه چرا نویسنده متن، دچار این اشتباه فاحش شده است، نشانه عدم فهم صحیح یک مطلب است، او دو ابوسفیان را با هم اشتباه گرفته است. «ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب» را با «ابوسفیان بن حرب بن امیة» اشتباه گرفته و به همین جهت، ابوسفیان را عموی پیامبر می داند، که در این صورت نیز اشتباه کرده است؛ در اینجا ابوسفیان بن حارث، پسر عموی پیامبر است نه عمو. کانال بصیرت،پاسخ به شبهات و شایعات جهت عضویت @Antishobhe 👈👈👈
آنتی شبهه: ⭕️ آیا امام حسین (ع) را شیعیان به شهادت رسانده اند؟ 🔺پاسخ در چند محور: 1⃣ شیعه کیست؟ قائل شدن به اين مطلب كه شيعيان، (ع) را به شهادت رسانده اند داراي تناقض و تضادي آشكار است. چرا كه به يار و انصار و پيرو و نيز دوست دار يك شخص گويند، اما اين كه به قاتل و دشمني كه در صف و سپاه مقابل قرار گيرد نيز شيعه بگويند، كلامي واضح البطلان است. اگر بنا باشد افراد در سپاه عمر سعد و عبيدالله بن زياد را شيعه بناميم پس ياران آن حضرت كه تا آخرين لحظه در كنار آن حضرت ايستادگي و جان فشاني كردند و در اين راه به شهادت رسيدند را چه بناميم؟!! و اگر بر فرض هم تسليم شده و اين ادعا را بپذيريم كه قاتلين امام (ع) از شيعيان بوده اند، بايد گفت: اينان شيعياني بوده اند كه از شيعه بودن خود برگشته و به دشمنان آن حضرت پيوسته اند و در اين حال ديگر به چنين شخصي شيعه نمي گويند، بلكه تعبير "دشمن" در حق او شايسته تر است. در اين زمينه كلام سيد محسن امين در كتاب اعيان الشيعه جالب به نظر مي رسد: "منزه است خداوند از اين كه قاتلين امام حسين (ع) از شيعيان باشند؛ بلكه كساني كه ايشان را كشتند از اهل طمع بودند كه دين نداشتند و بعضي از اشرار نااهل بودند و بعضي از ايشان به دنبال رؤساي خود رفتند؛ رؤسايي كه حب دنيا ايشان را به جنگ حسين بن علي عليهما السلام كشانده بود؛ و در بين ايشان كسي از شيعيان و دوست داران حضرت نبود..." 2⃣ اعمال و جنايات، گوياي هويت قاتلان: اين قوم نه تنها از شيعيان و مواليان امام حسين (ع) نبوده اند، بلكه از دشمن ترين دشمنان آن حضرت بوده اند، چرا كه آن حضرت و و حتي طفل شيرخواره ی آن حضرت را از جرعه اي آب محروم ساختند و با همين حال به شهادت رساندند و پيكرهاي مطهر شهدا را با سُمّ ستوران پايمال نموده و سر از بدن ها جدا ساخته و زن ها و فرزندان آن حضرت را به اسارت گرفتند و اموال آنان را به غارت بردند و ده ها جنايت ديگر كه از دشمن ترين دشمنان نيز انتظار ارتكاب آن نمي رفت؛ چه رسد به اين كه اين اعمال از شيعيان سرزده باشد. 3⃣ هويت كوفيان در زمان امام حسين (ع) درست است كه آن دسته از مردماني كه براي كشتن امام حسين (ع) به كربلا آمده بودند از أهالي كوفه بودند، اما در آن زمان ديگر در كوفه شيعه اي كه در تشيع خود شهرتي داشته باشد وجود نداشت. چون زماني كه به حكومت رسيد زياد بن أبيه را بر كوفه حاكم نمود و او نيز هر شيعه اي را كه مي شناخت مورد تعقيب قرار داد و آنها را مورد كشت و كشتار و هدم و غارت قرار مي داد و يا دستگير كرده و به حبس و زندان مي فرستاد تا اين كه در شهر كوفه، ديگر شخصي كه به شيعه بودن شهرت داشته باشد وجود نداشت. 4⃣ قاتلان از شيعيان آل ابي سفيان! بعد از فحص و تتبع فراوان در كلمات و فرمايشات امام حسين (ع) در و خُطبه ی آن حضرت درباره ی آن قوم جنايت كار و احتجاجات آن حضرت بر عليه آنان هرگز با تعبيري برخورد نكرديم كه حضرت آنان را از شيعيان و يا موالين خود و يا پدر بزرگوارش (ع) دانسته باشد و حال آن كه جا داشت اگر چنين مي بود آن حضرت به عنوان راهي كه مي توانست احتمال تأثير در قلوب آنان را بيش تر سازد با اين تعبير آنان را خطاب فرمايد كه: شما كه از شيعيان و محبين و پيروان پدر و يا خود من هستيد پس چرا حال اين گونه به جنگ و نبرد با من برخواسته ايد؟ همان گونه كه اين كلام در كلمات و تعابير غير آن حضرت هم ديده و يا شنيده نشده كه آن گروه را با اين تعبير توصيف نموده باشند. و اين خود دليل واضحي است بر اين مطلب كه اين قوم شيعه اهل بيت عليهم السلام نبوده اند. بلكه بالعكس در تعبيري كه آن حضرت در لحظات آخر خطاب به آن قوم جنايت پيشه فرمودند مطلب ديگري را ثابت مي كند. امام حسين (ع) در روز آنان را با تعبير شيعه آل أبي سفيان معرفي مي فرمايد: و يحكم يا شيعة آل أبي سفيان! إن لم يكن لكم دين، و كنتم لا تخافون المعاد، فكونوا أحراراً في دنياكم هذه، و ارجعوا إلي أحسابكم إن كنتم عُرُباً كما تزعمون. واي بر شما اي پيروان اگر دين نداريد و از روز معاد نمي هراسيد، لااقل در دنيا آزادمرد باشيد و آن گونه كه مي پنداريد به حسب و نسب خود كه هستيد باز گرديد. 5⃣ تعبيرات به كار رفته از سوي قاتلان از تعبيرات به كار رفته در روز عاشورا خطاب به امام حسين (ع) به خوبي مي توان پي برد كه آيا اين گروه، از چه قوم و قماشي بودند؟ از شيعيان آن حضرت يا از دشمن ترين دشمنان وي؟!! قاتلان آن حضرت در آن روز به حضرت خطاب مي كردند و مي گفتند: اين جنگ و قتال ما با تو از روي دشمني و عداوت با پدرت علي بن ابي طالب است. «إنما نقاتلك بغضاً لأبيك» يعني: ما از روي بغض و كينه اي كه با پدرت علي بن ابي طالب داريم با تو به جنگ و نبرد برخاسته ايم. جهت عضویت👇 ایتا 👇 https://eitaa.com/Antishobhe