eitaa logo
ذاکرین آل الله
281 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
304 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سائلم بر سفره اى که سفره دارش فاطمه است هرکه مى آید کنار آن کنارش فاطمه است معنى خیر کثیر این است, اگر لطف خدا بر زمین جارى است قطعاً آبشارش فاطمه است شوق پیغمبر ببین بوسه به دست فاطمه است تاج پیغمبر نگین افتخارش فاطمه است گر به کعبه رو نمودم زادگاه مرتضى است گر به کعبه تکیه کردم مستجارش فاطمه است فاطمه قبرى نمى خواهد نجف وقتى که هست مرتضى نقش روى سنگ مزارش فاطمه است پنج بار از آن کسا خورشید اگر بیرون زده مطمئناً منشاء هر پنج بارش فاطمه است به تلافى دویدن هاى بین کوچه اش ناقه اى دارد قیامت که سوارش فاطمه است هرکه اینجا نوکرى کرده خیالش راحت است آنکه محشر مى دود دنبال کارش فاطمه است آنکه در وقت اسیرى با سلاح خطبه اش کوفه را ساکت نمود آموزگارش فاطمه است زور بازویش چهل تن را به زانو مى زند حیدرِ تنها سپاه استوارش فاطمه است مى چکد از دامنش خون, مى چکد اشک از رخش باغ سرسبز ولایت لاله زارش فاطمه است محسنى که ثلثى از سادات مى ماندند از او پشت آن دیوار حالا سوگوارش فاطمه است
كوثر جاري نوري و دو زمزم داری هرچه شايسته‌ی عشق است فراهم داری   احمدی روي و علی خوی، عجب زهرایی! آنچه خوبان همه دارند، تو با هم داری هاجري؟ آسيه‌اي؟ نه! تو فقط فاطمه‌ای كه به تعظيم، دوصد هاجر و مريم داری   غم حيدر غم زهراست، خدا می‌داند تو به اندازه‌ی غم‌های علی غم داري   چارده‌مرتبه در سوگ خدا روضه شدی چارده قرنِ تمام است محرّم داری   از غمت عالم و آدم پُرِ داغند و هنوز چقدر سينه‌زن و مرثيه‌خوان كم داری   چادر خاكي تو پرچم اين هيأت‌هاست به خودت فاطمه! سوگند تو پرچم‌داری
روبهان بر همسر شیر خدا سیلی زدند در بهشت وحی بر خیر النّسا سیلی زدند نامسلمانان که دم از دین و قرآن می‌زدند بر رخ تطهیر و قدر و هل اتی سیلی زدند گر «من آذاها فقد آذانی‌» اَت خورده به گوش آن ستمکاران به روی مصطفی سیلی زدند فاطمه آیینه‌ی توحید و وجه کبریاست بر رخ توحید و وجه کبریا سیلی زدند صورت انسیّة الحورا کجا سیلی کجا؟ با که گویم دیوها حوریّه را سیلی زدند اینکه رویش نیلگون گردیده ناموس خداست فاش می‌گویم به ناموس خدا سیلی زدند چارده قرن است می‌پرسند آل فاطمه اهل عالم مادر ما را چرا سیلی زدند؟ روی زهرا شد کبود و سوخت رخسار حسن بر گل روی امام مجتبی سیلی زدند «میثم!» آن سیلی به روی فاطمه تنها نخورد بر تمام انبیا و اولیا سیلی زدند
فقير بانويي‌ام كه غنی بالذات است همان زنى كه كرم از كرامتش مات است فقط نه ما كه براى پيمبران، محشر مدال فاطميون مايه‌ی مباهات است ببين ولايت اورا به سيزده معصوم بگو كه حضرت زهرا بزرگِ سادات است علي‌ست حق و مع الحق همان مع الزهراست براى فاطمه او لايق مواسات است سه جمله خطبه‌ی او افتخار آل الله سه آيه كوثر او آبروى آيات است عيار خطبه‌ی زهرا فراتر از انجيل دو خط فضيلت زهرا، وراى تورات است دخيلِ حُرمت تسبيح فاطمه‌ست، نماز كه واجبات، گهى گير مستحبات است نصيب دوست او بهترين تحيات و نصيب دشمن او بدترين مجازات است چه بانويى! حَسَنين‌اش گرسنه خوابيدند ولى براى فقيران به فكر خيرات است نوشته اند كه بعد از وفات، صد موقف نگاه مادرى‌اش دستگير اموات است
باسوگواری از غم مادر نوشتم این سوز را با چشم های تر نوشتم از داغ افتاده به جان باغ گفتم از غنچه ی نشکفته ی پرپر نوشتم در مسجد از دنیا شکایت داشت زهرا این شکوه را برسینه ی منبر نوشتم تا شعله بر مصراع بیت الله افتاد از شعله های زیر خاکستر نوشتم از آتش این در خیام کربلا سوخت تاریخ را چون روضه ای ازسر نوشتم فریاد هل من ناصری در دشت پیچید این بار هم از روضه ی مادر نوشتم
کسی که هر نفسش آیه ای مقدس بود میان اهل مدینه چقدر بی کس بود برای کشتن زهرا لگد نیاز نبود نبودن پدر و غربت علی بس بود به خون محسن شش ماهه ی علی سوگند مباح کردن خون حسین از آن پس بود مثال دین نبی بی قیام زهرایش مثال میوه ی کال و نهال نارس بود هر آنچه بر سر آل رسول آوردند تمام زیر سر نحس آن مثلث بود لعن الله قاتلیک یا فاطمه الزهرا (راضی)
اَلا ای ماهِ زیبا رویِ بی همتا ، نمی آیی؟ الا ای یوسف گم گشته زهرا ، نمی آیی؟ بیا از پشت ابرِ غیبت ای خورشیدِ حق بیرون بگو بر من تو ای پنهان ترین پیدا ، نمی آیی؟ دوباره فاطمیه آمد ای آقا ، بیا برگرد طناب افتاده دور گردنِ مولا ، نمی آیی؟ عزا برپا نمودیم و به در چشمانمان خشکید مگر تو مجلس انسیه الحورا ، نمی آیی؟ بیا از چادر مادر ، غبار کوچه را بردار ببین بر روی چادر مانده رد پا ، نمی آیی؟ .
جدید و جانسوز حضرت زهرا مقتل نوشته..... ای دختر نبیِّ خدا ،  فاطمه سلام ای همسر ولیِّ خدا ، فاطمه سلام آتش گرفته سینه ی من با نوای تو مادر  دلم  گرفته  دوباره   برای  تو بر روضه های پُر غم تو گریه می کنم بر  ناله ها و  ماتم  تو گریه می کنم مقتل نوشته  تا  زِ   ولایت  بُریده اند آتش به درب خانه ی طاها کشیده اند مقتل نوشته است لگدها به در زدند بر قلب  بی قرار علی  هم  شرر  زدند مقتل نوشته تا که شما را کتک زدند بر  زخمهای سینه ی حیدر نمک زدند مقتل نوشته دست علی را که بسته اند با  تازیانه  بازویتان  را  شکسته اند مقتل نوشته تا  که شما خورده ای زمین شد کشته محسن تو زِ بیدادِ ظلم و کین مقتل نوشته کوچه و سیلی  و مجتبی دستی پلید و صورت نیلی  و مجتبی مقتل نوشته دومیِّ پست ، بی هوا سیلیِ محکمی  زده  بر صورت  شما مقتل نوشته که  زِ علی  رو گرفته ای بانو همیشه دست به پهلو گرفته ای مقتل  نوشته  بعدِ پدر  قد  خمیده ای در آن سه ماه  روی خوشی را ندیده ای .
ذکر و وِرد دل غمدیده ی من این شبها گِرد هر هیات و هر روضه شده یا زهرا روزیَم گشته در این فاطمیه از غم او نالم از ناله و از غربت و از ماتم او بر تَنَم رخت سیاه ، ذکر لبم یا مادر مادری که شب و روزش شده بین بستر بستر فاطمه و پر زدن یار علی چه کند با غم زهرا دل خون بار علی آه از آن ساعت و آن روز که مادر افتاد وای از آن لحظه که با ضربه لگد در افتاد روزگار علی آن لحظه شده تیره و تار محسنش رفت ز دست و شده مولا بی یار پیش چشم علی از ساقه گلش را چیدند وای طفلان علی کشتن مادر دیدند در مدینه نه فقط ، یاس علی را چیدند کربلا هم لب عطشانِ حسین را دیدند بر غریبیِ ابوالفضل و حسین خندیدند پای سرهای بُریده ، زدن و رقصیدند بار الها برسان مُنتقمِ خونِ حسین روزیَم کن نجف و مشهد و بین الحرمین .
# نوحه واحد فاطمیه بسبک : دل بردی از من به یغما چند وقتیه این دل من عقده داره توی سینه صبر  و   قراری   نداره    کرده   هوای  مدینه ماه  غم   فاطمیه  از    ره   رسیده   دوباره از  ماتم  مامِ   عصمت  دلها   گرفته  شراره یا فاطمه عشق حیدر از ناله و داغ زهرا عالم  همه خون جگر شد ازقلب پرخون زهراعرش و زمین نوحه گرشد دیدی که آخرچه ها شدگریان همه دیده هاشد از ظلم و  جور زمانه  پرپر گل مصطفی شد یا فاطمه عشق حیدر بانوی شهر  مدینه  با درد  و  غم  خو  گرفته ازضربت درب و دیوار دستش به پهلوگرفته از گریه و سوز  زهرا اشک علی  هم  چکیده بس کن تو ای نور دیده  ای بانوی قد خمیده یا فاطمه عشق حیدر حیدر کنارش نشسته زهرای او دیده بسته سوسو مزن فاطمه جان ای یارپهلو شکسته بنگر غم  و  زاریِ من  بی یاور  و  یاریِ من بعداز تو من کس ندارم بنگر تو تنهایی من یا فاطمه عشق حیدر بعداز عروج تو زهرا من زانوی غم گرفتم درد غریبیِ  خود  را  با  چاه  کوفه بگفتم بشنو که یارم گرفتند  عشقم  بهارم گرفتند با   ضربت   تازیانه   دار   و  ندارم  گرفتند یافاطمه عشق حیدر بنما  نظر   بر  گدایت  بار  دگر   کن عنایت با مِهر خود  مادرانه  از ما  تو  بنما شفاعت برما مدینه عطاکن ما را تو حاجت رواکن از  لطف خود  سائلان  را راهیِ کرببلا کن یافاطمه عشق حیدر
# زمزمه و نوحه فاطمیه.....  به سبک : دوباره مرغ روحم چند وقتیه دل من ، عقده داره به سینه کبوتر وجودم ، پر زده تا مدینه ایشالا که یه روزی ، قبرشو من ببینم کنار قبر مادر ، جون بدم و بمیرم یا فاطمه یا زهرا ، یا فاطمه یا زهرا (۲) تو غربت بقیعش ، بگم با گریه و غم مادر مهربونم ، الهی که فدات شَم فدای غم هایی که ، تو مدینه کشیدی از ضرب درب و دیوار ، رنج و غم و خریدی یا فاطمه یازهرا ، یا فاطمه یا زهرا یا فاطمه فدات شم ، فدای غُصه هات شَم بذار که من همیشه ، گدای بچه هات شَم بی بی به من دعا کن ، درد من و دوا کن به این غلام سیاهت ، یه کربلا عطا کن یا فاطمه یازهرا یا فاطمه یازهرا
# نوحه شور فاطمیه بسبک : یاحسین غریب مادر(مرحوم ذاکر) و بسبک : هنوزازخاطره های(خلج) دل من کرده هوای مدینه دوباره امشب برافاطمیه این دل دیگه بیقراره امشب یاد فاطمیه هر دم  می زنه آتیش به  سینه تو دلم مونده یه آهی کِی میشه برم مدینه بی بی جون بگو چه هاشدتوی کوچه مدینه بشکنه دست عدو که  سیلی  زد ز  روی کینه برا  بانوی مدینه  ای خدا  کاشکی  بمیرم برا   رزق   فاطمیه  از   علی   مدد  بگیرم ای خدا  کاشکی  همیشه  نوکر  زهرا بمونم تانفس دارم به سینه روضه ی زهرا بخونم روضه ٔغربت زهراکه زغم موهاش سفیدشد واسهٔ عشق  ولایت پشت در زهرا شهیدشد فاطمه   اُمِ اَبیها    مددی   تو   از  کرم  کن دل غمدیده ی  ما  رو ساکن  کوی حرم کن .
آدم‌ها دو دسته‌اند؛ غیرتی و قیمتی غیرتی‌ها با "خدا" معامله کردند و قیمتی‌ها با‌ "بنده خدا" _شهید برونسی🌱 https://eitaa.com/Arbabhosyn
امام زمان عج 🌷⚘ 🎼🎵مناجات اومدم دعا کنم تا که بیای هی خداخدا کنم تا که بیای بعداز این میخوام که همراه دعا دوری از خطا کنم تا که بیای اومدم بگم منو نگا کنی تو نمازشب برام دعا کنی اومدم که التماست بکنم نشه یک لحظه منو رها کنی اگه تو بیای آقا بهار میاد تو دل منتظرات قرار میاد یه روز عاشقات بهم خبر میدن آقامون داره با ذوالفقار میاد میای و لبارو خندون می کنی مهربونی رو فراوون می کنی شب انتظار دیگه تموم میشه میای و دردا رو درمون می کن میای و غم از تو سینه می بری میاری صفا و کینه می بری کاش که باشیم و اون روز ببینیم که میای مارو مدینه می بری میای و با چشمای تر میخونی میای از غربت حیدر میخونی چه قیامتی میشه وقتی آقا... برا ما روضه ی مادر میخونی کاشکی از باغ خزونت بخونی از عموی مهربونت بخونی ما چقد لطمه بصورت می زنیم وقتی که از عمه جونت بخونی یابن الحسن یابن الحسن 😭😭 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
با عرض سلام و تسلیت به خانواده های محترم جمشیدی و خجیر روح مادر عزیزتان این خادمه ی حضرت زهرا سلام الله علیها مهمان سفره ارباب بیکفن حضرت امام حسین علیه السلام و مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها .... کانال ذاکرین آل الله حاج غلامرضا سالار (دیوسالار ) https://eitaa.com/Arbabhosyn
این روزا توو خونه زحمت می کشی سخته این همه مصیبت می کشی لااقل پیشَمی سربه‌زیر نباش نکنه ازم خجالت می کشی اشکای چشم حسن فدا سرت زخم رو گونه ی من فدا سرت حاضرم پای تو جونمم بدم حالا یه سیلی زدن..،فدا سرت شهرمون مثل غروبه..،دلگیره دل تو به داغ غربت اسیره تا میبیننت راهو کج می کنن الهی فاطمه واست بمیره مگه میشه غصه ی تو رو نخورد مگه میشه پای گریه هات نمرد تو همین که حس نکردی..،بَسَّمه چه فشاری در به دنده هام آوُرد نفس آدم تووی دود میبُره ریه ام از دوده ی هیزما پُره من همون فاطمه ام..،پیر نشدم صورتی که می سوزه چین میخوره گره خورده سرنوشتمون به غم عُمر باهم بودنِ ما شده کم لحظه‌ای که میخ به پهلوهام گرفت داد زدم فضّه کجاااایی؟ محسِنم... دشمنت توو کوچه ها چه ها می کرد روی چادرم برو بیا می کرد قنفذ لعنتی تا کم میاورد جاشو با مغیره جابجا می کرد طاقت یه ذره گرما ندارم دوس دارم که راه برم..،پا ندارم موی زینبت پریشونه هنوز برا شونه کردنش نا ندارم گریه هام گریه ی پیوسته شدن راه آه و ناله هام بسته شدن دعا کن همین روزا..، زود بمیرم در و همسایه دیگه خسته شدن ای عزیزدلم ، ای همه کَسَم! دم آخری بُریده نفسم هوای حسینمونو داشته باش... برا خشکیِ لبش دلواپسم یه روزی میرسه تشنه میموونه بدنِ بی رمقش ناتوونه اِنقَدَر با نیزه ها میزننش روی پاش میخواد پا شه..،نمیتونه مُشتی بی حیا ولش نمی کنن پیرا با عصا ولش نمی کنن بدنش با خاک یکی میشه..،علی! نعل مرکبا ولش نمی کنن 🔻 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
تقدیم به شهدای مظلوم مقر انتظامی راسک🖤 وقتش رسید با تو قرارِ گلوله‌ها در جسمِ تو شکفت بهارِ گلوله‌ها از بس که چشم دیدن دریا نداشتند چشمانِ تو شدند شکارِ گلوله‌ها از بس برای غربت آن‌ها وطن شدی مشتاقِ تو شدند تبارِ گلوله‌ها دیدی پس از مهاجرتِ تیرها به تن دیگر تنت شده‌ست دیارِ گلوله‌ها مبدأ:خشاب و مقصد آن ایستگاهِ قلب از دورها رسید قطارِ گلوله‌ها خادم الشهدا
یابن الحسن! فدای مادر پهلو شکسته ی تو شوم که درد میکشد این روزها مدام آقا، آقا.... (بچه سیدا شما باید یه جوری گریه کنیداصلا تو جمعیت باید سیدا مشخص باشن از ناله اتون، باید بغل دستیت بفهمه تو بچه ی حضرت زهرایی ، بفهمه تو مادر داری از دست میدی..) چهل نفر که علی را نشانه میرفتن لگد زدند به صدیقه، هر کدام آقا خدا کند که کسی پشت میخ در نرود اگر که رفت نمی آورد دوام آقا،آقا گیرم آتش به جفا، در که نباید میسوخت آشیان سوخت کبوتر که نباید میسوخت آتش این بار گلستان نشد انگار ولی باغ و بستان پیمبر که نباید میسوخت کینه دارند اگر مردم شهر از پدرم وسط حادثه، مادر که نباید میسوخت *دعواتون با کیه ، اگه مردی باید با مرد دعوا کنی، هیچ مردی با زن دعوا نمیکنه..* «مادرم از غدیر میزد حرف مادرم سر به زیر میزد حرف مردک پست رذل سیلی زد بی هوا با دو دست... سیلی زد» آتش افتاد در این مزرعه،گندمها سوخت همه ی حاصل حیدر که نباید میسوخت *از مدینه بیایم بیرون بریم یجایی دیگه....* زیر خاکستر در، شعله گرفت آتش باز خیمه ها سوخت معجر که نباید میسوخت ظهر اگر سوخت برادر، وسط معرکه عصرچادر خاکی خواهر که نباید میسوخت از تنور آمده بابا، وسط تشت ولی اینقدر هم دلِ دختر که نباید میسوخت : محسن ناصحی
شیرین ترین نوای جهان ، نام فاطمه بر قلب شیعیان ، ضربان نام فاطمه ما را همیشه داده توان ، نام فاطمه تنها دلیل خلق زبان ، نام فاطمه ای دل غلام فضه ی او باش و شاه باش زهرا بگو و شامل لطف اله باش ای مهربان تر از همه ی مادران ، سلام ای سایه ی سر ِ همه پیغمبران  ، سلام ای حجت ِ تمام ِ خدا منظران ، سلام از ما نه ، از زمین و زمان بهتران ، سلام نازَد خدا همیشه به خود که خدای توست کوثر نه ، آیه آیه ی قرآن برای توست صد شکر ، لایق ِ سِمَت نوکری شدیم مدیون ِ خیل ِ مرحمت ِ چه دری شدیم نابرده رنج ، صاحب چه گوهری شدیم ما زیر سایه ی حسنت مادری شدیم مادر محبتت همه ی های و هوی ماست سرمایه ی گدایی تو ، آبروی ماست دین چیست جز ولای تو بانوی بی حرم هفت آسمان برای تو بانوی بی حرم شاهان همه ، گدای تو بانوی بی حرم هر چه حرم فدای تو ، بانوی بی حرم هر دل که با علی است ، همان دل مزار توست هر جا بنا شده حرمی یادگار توست ما در به در پی ِ حرمت گریه می کنیم با خط به خط شرح غمت گریه می کنیم از ماجرای قد خمت گریه می کنیم یک عمر ، یاد عمر کَمَت ، گریه می کنیم ای کاش روضه هات تماما دروغ بود تنهایی ات میان چهل تن ، دروغ بود بر هر چه گفته بود نبی ، پشت پا زدند زن را جلوی همسر و فرزندها زدند اوباش را به قصد جسارت صدا زدند ای خاک بر سرم که تو را بی هوا زدند آتش زدند بر همه ی حاصل علی ای وای ، قتلگاه تو شد منزل علی کس در محل نذاشت محلی به غربتت از یاد رفت آن همه لطف و محبتت ای وای من صحابه ، شکستند حرمتت یک شهر وا نکرد زبان در حمایتت یک جا فقط مدینه ، زبان دراز داشت آن هم به اشک صبح و شبت اعتراض داشت مادر تو را زدند و محرم شروع شد از پشت در ، مصیبت اعظم شروع شد غم های آبروی دو عالم شروع شد ذبح از قفا و غارت خاتم شروع شد هی سنگ پشت سنگ ، بر آیینه ای نشست مسمار شد سه شعبه و بر سینه ای نشست آذر ۱۴۰۲ ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم.... *چه شبیه امشب برای امیرالمومنین و بچه هاش...امشب آدم می مونه از حال بچه ها بگه....از حال امیرالمومنین بگه...اگه یکی از زینب کبری بپرسه مادرتون مریضی خاصی داشت از این دنیا رفت؟سنی داشت از این دنیا رفت؟می فرمایند:نه به خدا...هجده سال بیشتر نداشت...مریضی خاصی هم نگرفت...اما این روزا هر چی نفس می کشید خون از سینه اش جاری می شد.... غربت وتنهایی یعنی این آدم تو شیش، هفت سالگی مادر از دست بده...دنبال اون آخرین خاطره، آخرین باهم بودنه ..مثل امام حسن و امام حسین که آخرین خاطره شون این باشه که مادر با بدن خونین ، وسط کوچه افتاد...مگه دیگه از یاد میره....* *حرفهای آخرِ مولا با حبیبه اش فاطمه زهرا سلام الله علیها...* ای بال و پر شکسته! مرا بال و پر مَبند بردار بارم از دل و بارِ سفر مَبند پای فراق را تو در این خانه وا مکن دستی که بسته بود، تو بار دگر مَبند ای قبله ی علی! ز چه رو، رو به قبله ای؟ راه امید را به منِ، محتضر مبند *خانم جان! اگر این جور مجروح بری،من یه عمر با شرمندگی چه کنم؟!جواب بابات رسول الله رو چی بدم....؟ هی تو حیاط خانه علی قدم میزد ...دست روی دست میزد...سرش رو پایین می انداخت...* این غم کجا بَرم که تو را مَردها زدند شرمنده ام که خانهٔ امنی نداشتم *قرار ما این نبود فاطمه‌جان منو ببخش.* یه خونه می سازم، دوباره برا تو که شاید ببینم بازم خنده هاتو یه خونه می سازم که توش غم نباشه یه خونه که قدّت دیگه خم نباشه یه خونه که تو اون برا غصه جا نیست یه خونه که روی درش، جای پا نیست یه خونه می سازم درش گُر نگیره که آتیشِ هیزم به چادر نگیره ببین زندگیمو سوزوندن یه روزه علی مُرده باشه که سینه ات بسوزه بسوزه همونی که هیزم آورده الهی بمیرم به پهلوت چی خورده تو اون دود و شعله چه زجری کشیدی از امروز تو دیگه یه مادر شهیدی یه خونه می سازم برات ای بهارم همون موقع از در میخ و در میارم بمون تا بسازم بازم زندگیمو یه خونه می سازم برات ای بهارم علی رو حلال کن، واسه زخم بازو علی رو حلال کن، واسه درد پهلو علی رو حلال کن واسه دست بسته اش نتونست که برداره اون در رو از روت *حالا فاطمه چی میگه...علی جانم !* دیگر کنار بستر من دیده تر نکن *هی نشین‌ کنار بستر فاطمه اشک بریز.من همه زندگیمو دادم تو گریه نکنی...سرت رو بالا بگیر...درسته من خواب ندارم شبا...یه طرف بازوم یه طرف پهلوم ...اما اگر پاش بیفته اون دستمم میدم تو گریه نکن علی جان...* دیگر کنار بستر من دیده تَر مکن درد دلِ غریب مرا بیشتر مکن وقتی که من به روی تو در باز می کنم این قدر بر زمین زِ خجالت نظر مکن هنگام غسل دادن و دفنم فقط علی یک تن ز دشمنانِ خودت را خبر مکن در کوچه ها مغیره به تو خنده می کند از کوچه ای که می گذرد او، گذر مکن با زینبم وصیت من شد که بعد از این از کوچه های تنگ مدینه گذر مکن کجا بودی شام؟! زینب و یه مشت حرامی. زینب و سنگای شامی تو بازار برده ها آوردن و شامیا خندیدن و رقصیدن و رفتن حسین.....* .
🥀 جنس عزای فـاطمیِّه جنس دیگریست قلبی که فاطمی شده وَالله حیدریست سـینه زن مـدینه ی غـم های مـادرم الگوی ناب سینه زدن یابن العسکریست