eitaa logo
ذاکرین آل الله
244 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
272 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•آن‌که هستی به همه... ویژۀ ولادت حضرت جوادالائمه علیه السلام و حضرت علی اصغر سلام الله علیه آن که هستی به همه هستیِ ما داده علی ست ما همه مَست ولاییم و مِی و باده علی ست سر به هر جاده نهادیم تَه جاده علی ست هدف خِلقت ما عشقِ به اولاد علی ست همه شان بابِ حوائج ، همه شان بابِ مراد همه شان یا که کریمند و یا این که جواد آمدی تا که نگاه پدرت تر نشود تا که هر بی سر و پا منکر کوثر نشود تا فراموشِ کسی آیه ی "وَانْحَر" نشود نسلِ تو چشمه ی عشق است که اَبتر نشود پُشت در پشت همه مظهر "أعطینائید" همه هستید علی و همگی زهرائید آمدی و نهمین باب اجابت شده ای پسر عاطفه و عشق و محبت شده ای بین گهواره ی خود نور حقیقت شده ای در همان کودکیت رُکن ولایت شده ای یک نظر کن که فَلک در حرکت می آید از قدم های تو عطر برکت می آید آمدی هر طپش دل شده غرق هیجان شام شِمشاد قَدان خسرو شیرین، دَهَنان که به مژگان شکنی قلب همه صف شکنان تو عیان تر ز عیانی و چه حاجت به بیان همه گفتند که جان در گرو جانان است پسر حضرت سلطان و خودش سلطان است عشق همراه شما تا دَم آخر زنده است ریشه ی دین خدا از کَرمت سر زنده است نِهضت سبز کریمانه ی حیدر زنده است با شما تا به ابد نام پیمبر زنده است چقدر نام محمد به شما می آید همه گفتند ولیعهد رضا می آید "مُؤمِنٌ بِسِرکُم ، شاهِدُکُمْ غائبِکُمْ" "یَسْلُکَ سَبیلِکُمْ ، یَکِرَّ فی رَجْعَتُکُمْ" "وَ تَوَلَیْتُ بِه اَوَلِکُمٰ آخِرکُمْ" "اَبٍغَضَ الله مِن عَدُوکُمْ اَبْغَضَکُمْ" یا مَن اَرْجُوهِ دَهُم ! عاشق و مجنون توییم پاسخ جلوه ی این الرجبیونِ توییم قد برافراشته کردی علم حکمت را به قیامت بکشانی دم قد قامت را به کجا سجده کنم شکر کنم نعمت را که نگاه تو گشاید گره حاجت را پدرانم همه گفتند از این باب مُراد ای جواد بن جواد بن جواد بن جواد باز هم در دل من شوق حَرم افتاده است و ضریحی که پناه دل هر دلداده است حِس صَحنت به همان خوبی گوهرشاد است هر طرف می نگرم پنجره ی فولاد است کَرمت قابل لمست کَرم سلطان است حرمت مثل رواق حرم سلطان است باز هم آمده ام مثل گدا محتاجم نا امید از همه دنیا به شما محتاجم "وَ تَصَدَقْ" بده در راه خدا محتاجم به هوای حرم کرب وبلا محتاجم باز هم شوق ضریح شَه بی سر دارم باز هم دست به گهواره ی اصغر دارم :رضا تاجیک
|⇦•قسم به سوره ی خورشید... ویژۀ ولادت حضرت جوادالائمه علیه السلام قسم به آن که به گنجشک بال و پر داده همان که بال قنوت دَمِ سحر داده قسم به سوره ی خورشید و آیه آیه ی آن که نور را به دل روشن بشر داده قسم به آه درختی بدون بَر، که جبر شکوه ساقه ی خود را به یک تبر داده دمیده بر دم صور مدینه اسرافیل ترانه خوانده و آواز عشق سر داده که هان تمامی هفت آسمان نظاره کنید فَلک به دامن خورشیدتان قمر داده کسی که وارث پیغمبر است اَبتر نیست خدا دوباره به این خاندان پسر داده پسر نه ،کوثرِ قرآن ضامن آهو جواد آل علی، جانِ ضامن آهو *جانِ امام رضاست، علی اکبرِ امام رضاست، دیدین میگن: میری حرم امام رضا بگو‌: آقا به حق جوادت، دو نفر رو به امام رضا سفارش کردن تو‌ حرم قسم ندید، اما نامش رو ببرید رد خور نداره یکی مادرش حضرت زهرا، یکی جواد الائمه..* همان که سجده گهش آسمان عیسی شد همان که خاک درش کوه طور موسی شد همان که ذره شد از لطف چِشم او خورشید همان که قطره ز شوق نگاش دریا شد همان که روشنی چشم آسمانی هاست ستاره ی سحرِ آسمان بابا شد همان که در وسط طعنه ها و تهمت ها رسید و قِصه ی کوثر دوباره احیا شد مدینه مکه و ریحانه هم خدیجه ی آن رضا رسول خدا و جواد، زهرا شد رسید سیب بهشت خدا، خدا را شکر رسید یوسف یعقوب ما، خدا را شکر به شیوه ی پدر این چشم مهربان شده است همان نگاه همان عاطفه همان شده است همان صمیمیت و گرمی و صفایی سبز همان پناه که آهو دخیل آن شده است اگر غلط نکنم بوی یاس می آید اگر درست بگویم رضا جوان شده است جواد، جود خداوند آسمانها هست که با زبان زمینی او بیان شده است منم گدای امامی که قرص مهر و ماه به دست سائل او مثل قرص نان شده است فقط نه مَلجأ حاجات مردمان زمین که مَأمن همه ی آسمانیان شده است کسی که سائل این خانه هاست می داند جواد، جود کند سائلی نمی ماند مخاطب همه ی نامه های من شده ای توسلی همه روزه برای من شده ای در این زمین که هوای نفس کشیدن نیست حیات من نفس من هوای من شده ای دلم بهانه صحن تو دارد آقا باز بهانه ی سفر کربلای من شده ای مرا سفر، سفر کاظمین قسمت کن مرا زیارت قبر حسین قسمت کن محسن عرب خالقی
|⇦•قلم به دست گرفتم ... ویژۀ ولادت حضرت جوادالائمه علیه السلام و حضرت علی اصغر سلام الله علیه قلم به دست گرفتم دل از نفس افتاد که باز عشق رسید و نفس به این دل داد به پای عشق نشستن چقدر شیرین است شبیه تیشه زدنهای بی حدِ فرهاد خراب عشقم و اما به خویش می بالم کّزین خرابی عشق است خانه ام آباد من‌ و تمامی ایل و تبارم از اول غلام زاده وعاشق شدیم مادر زاد تمام صحبتم از عشق یک توسل بُود توسلی که زده شعله ها بر این بنیاد خداش بیامرزد آن کسی را که قسم به‌حق جواد الائمه یادم داد خدا به حُرمت چشمانش آفرید مرا میان‌حلقهٔ عشاق او کشید مرا زمین وشمس وقمر از تبار چشمانت ومَه به گردش دورِ مدار چشمانت وجودآیینه شد آب از خجالت تو‌همینکه آمد وآمد کنار چشمانت اگر که وعدهٔ محشر نبود ممکن بود شوند عالمین تارو‌مارِ چشمانت دلیل اینکه زمین دست وپای خودگم‌کرد قسم به نام‌ خودت بود کار چشمانت دل از امام ربودن که کار هرکس نیست ولی نبود همین افتخار چشمانت زِ راه آمدی وآسمانمان کردی شبیه چشم‌خودت بی کَرانمان کردی ــــــــــــــ امشب از شوق چشم دلبرها لب به لب میشوند ساغرها از اهالی آسمان هستی التماس دعا کبوترها دل عالم به شوق آمده است از سر خنده های خواهر ها چشم‌خود باز میکند طفلی وبه پا میشود محشرها چِقدر دل اسیر قُنداقش چِقدر زیر پای او سرها اصغر است ولبان کوچک‌او بوسه گاه لبان اکبرها پسر آفتاب آمده است بند جان رباب آمده نمک‌خانوادهٔ زهرا شده بابای باب حاجتها نمک از خنده هاش می ریزد طفل شیرین حضرت بابا گاهی اوقات بالش سر او میشود دست دختر زهرا یا که‌گاهی رقیه می آید تا بگیرد بغل برادر را او برای خودش علمداری است علمش دست حضرت سقاست روز اول حسین میدانست میشود قصه ساز عاشورا چقدر با وقار می آید نوه ی ذوالفقار می آید خنده اش اعتبار دنیا بود همهٔ دل خوشی بابا بود رتبهٔ بی نظیر قنداقش مثل چادر نماز زهرا بود هر زمانی که گریه سر می داد قبل هرکس رقیه آنجا بود
|⇦•توخونهٔ ارباب یه صدایی... ویژۀ ولادت حضرت جوادالائمه علیه السلام و حضرت علی اصغر سلام الله علیه توخونهٔ ارباب یه صدایی میگه اومده به دنیا یه علیِ دیگه وقتی تو آغوش مادر آروم‌ میخوابه انگار همه دنیا تو‌ دستای ربابه لالایی پاره ی دلم، اصغر الهی صد ساله بشی، مادر برام بشی مثلِ علی اکبر، یا اصغر این خبر از آسمونا اومد سوره ی برکتِ خدا اومد یکی یه دونه ی رضا اومد خوش اومد... با طلوعی تازه رو‌ دامن‌ِ خورشید صورتِ یه مهتاب شبونه درخشید چشم رضا روشن به میلادِ جوادِ امشب دلم پشتِ درِ باب المُرادِ این خبر از آسمونا اومد سوره ی برکتِ خدا اومد یکی یه دونه ی رضا اومد خوش اومد... کسی رو‌نداشتم، اگه تو نبودی گِدای گِدا مَن تو‌ خدای جودی هر جا کَرَم باشه هم‌ اونجا هست نشونی آقا جٓوُونیمون به قربون‌ِ جٓوُونیت آقا ببین چه خالیِ دستم عمریِ نوکر خونه ات هستم به عشق کاظمین تو‌مستم آقا مستم‌... این خبر از آسمونا اومد سوره ی برکتِ خدا اومد یکی یه دونه ی رضا اومد خوش اومد...
❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ استاد فاطمي نيا(ره): 《ماه رجب، ماه توبه است. يكي از اذكاري كه اگر به معناي آن توجه كنيم بسيار موثر است، ذكر [يا مُقيل العَثَرات] است. اي خدايي كه لغزش ها را اقاله ميكند و ناديده ميگيرد... گاهي مواقع دراثر گناه، بعضي توفيقات از انسان سلب ميشود؛ اگر اين ذكر را با توجه و حضور قلب در قنوت يا سجده خود بگويد، توفيقات بازميگردد》
❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ باید کور و کر بود تا این حجم از پیشرفت علمی، پزشکی ، عمرانی و ... را بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ندید.
❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ در یک ماه گذشته ۱۰۰۰ نفر بر اثر سرما در انگلیس جان باختن! در ایران یک نفر هم از سرما و گرما نمرده ولی عده‌ای حقیر ایرانی، در برابر درخواست صرفه‌جویی گاز اعلام فلاکت عمومی کردن! .
. پیامبر گرامی اسلام صلی‌ الله علیه و آله و سلم فرمودند: اگر تمامی مردم در دوستی و محبت علی بن ابی‌طالب علیه‌ السلام یکدل بودند و وحدت کلمه داشتند خداوند آتش جهنم را هرگز نمی‌ آفرید مقتل‌ الحسین خوارزمی، ج١، ص ٣٨ ۴ روز مانده تا ولادت امیرالمومنین علی علیه السلام .
|⇦ㅤㅤ یادت نره رفیق! توکل، توسل، تلاش! .
⏰یک دقیقه با قرآن کریم بسم الله الرحمن الرحیم إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَن تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُم مِّنَ اللّهِ شَيْئًا وَأُولَـئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ یقیناً اموال و فرزندان کافران هرگز چیزی از [عذاب] خدا را از آنان برطرف نمی کند؛ و اینانند که آتشگیره آتش اند. 🔹سوره آل عمران آیه ۱۰🔹 🌺صلوات🌺 ⏰یک دقیقه با نهج البلاغه 🔹حکمت ۲۴۰🔹 حضرت علی علیه السلام فرمودند: سنگ غصبی در بنای خانه مایه ویران شدن آن است. سید رضی می گوید: اين سخن از پيامبر(ص) هم نقل شده است و دراينكه سخن اين دو بزرگوار شبيه هم ميباشد هيچ جاى شگفتى نيست زيرا مانند آبى هستند كه از يك چاه كشيده شده‌اند و در دو دلو ريخته شده است. 🌺صلوات🌺
     دارد بساط عاشقی تکمیل می گردد آیات شادی آفرین تنزیل می گردد لبخند او لحن خوشِ ترتیل می گردد دُکّان درد و غصّه ها تعطیل می گردد وقتی که چشمانِ مسیحاگونه اش وا شد لبخند بر روی لبِ ارباب پیدا شد سجّاده،محراب دعاها را بغل می کرد قطره به قطره،برکه دریا را بغل می کرد آئینه احساس تماشا را بغل می کرد دستان کوچک داشت بابا را بغل می کرد جبریل کم کم داشت در این صحنه جان می داد وقتی حسین آرام در گوشش اذان می داد باید که درد دردمندان را دوا می کرد از نور خالق انشعابی را جدا می کرد باید برای ماه نامی دست و پا می کرد او را میان کهکشان خود صدا می کرد مثل ازل هفت آسمان با او بلی می گفت بابا برای بار سوم"یا علی"می گفت این ماه‌سیما پرده ها را از حجاب انداخت از چهره ی آئینه ها رختِ نقاب انداخت لب های جنّ و انس را با خنده آب انداخت ارباب،چشمش را به لبخند رباب انداخت بابا،علی،مادر..،سه تا نور جهان جمع است خورشید و مهتاب و ستاره جمعشان جمع است ذکر علی اصغر ستون طاق دین رَب نور جبینش آیه ی فتح المبین رَب تا شد حسین انگشتری او شد نگین رَب بند قماط او نخ حبل المتینِ رب قطعاً خدا این طفل را باب الحوائج کرد رسم گدایی را درِ این خانه رایج کرد ما را صغیر سفره ی بابای او خواندند ما را اسیر سفره ی بابای او خواندند ما را فقیر سفره ی بابای او خواندند جیره بگیرِ سفره ی بابای او خواندند شکر خدا نان شب ما نامِ ارباب است شیرینی روی لب ما نامِ ارباب است گهواره ی او قبله ی سیّار امروز است کعبه به دورش حاجی هوشیار امروز است یوسف برو،او گرمی بازار امروز است دُلدُل سوار و حیدر کرار امروز است با گریه ها دارد رجز در اصل،می خواند جنگاوری را در دل گهواره می داند قربان این کودک عجب ایل و تباری داشت خون علی را در دل رگهاش جاری داشت بااینکه گلبرگ تنش عطر بهاری داشت تیغ نگاهش کاردبرد ذوالفقاری داشت کوچکترین باز شکاری بین این لانه است او شیرِ در گهواره ی چوبی این خانه است او مُحکمات آیه ی تطهیر قرآن است کوچکترین قطره میان نسل باران است پیراهنش درمان چشمِ پیر کنعان است مثل علی اکبر برای عمه ها جان است قنداقه ی او را میان عرش می چرخاند زینب برایش "وَاْنْ یَکاد"از جان و دل می خواند تا آفتاب ظهر می تابید،می خندید از آسمان باران که می بارید،می خندید وقتی عموعباس را می دید،می خندید گاهی رقیّه جان که می خندید،می خندید چشمان شور ای کاش این ها را نمی دیدند گل های لبخند قشنگش را نمی چیدند در کربلا وقتی عطش کابوس بابا شد از تشنگی قدِّ سکینه،خواهرش،تا شد ماه قبیله راهی آغوش دریا شد لب های خشک او بلای جان سقا شد از تشنگی با مرگ بازی می کند..،ای وای ماهیِ شش ماهه تلظّی می کند..،ای وای بعد از پسر از این پدر چیزی نمی ماند جز آه های شعله ور چیزی نمی ماند وللهِ دیگر از جگر چیزی نمی ماند این حنجر و تیر سه پر..،چیزی نمی ماند نقش سپید بوم او پاشیده شد از هم آئینه ی حلقوم او پاشیده شد از هم 🔸شاعر: ____________________
     نوری ز عرش آمد و وقتِ سپیده شد مابِین شهر صوت اذانی شنیده شد در صور جسم،نفخه ی روحی دمیده شد آئینه ی جمال نبی آفریده شد خورشیدِ روی بام رضاجان ما..،سلام ای سومین محمد ایمان ما..،سلام لبخند تو به خوشه‌ی گندم سلام کرد بامِ عروج ، بالِ تو را احترام کرد شُرب نگاهِ تو چه شرابی به جام کرد چِل سال انتظار پدر را تمام کرد از قعرِ چاهِ طعنه ی مَردُم..،رها شدی تو یوسف مدینه ی یعقوب ما شدی جود تو شیعه را ز گدایی مُعاف کرد باید به دور دست کریم‌ات طواف کرد حُبِّ تو ریسمان دلم را کلاف کرد حتّی عصا به مرتبه ‌ات اعتراف کرد عشق تو حُکم قطعیِ حفظ شعائر است هرکس که بی ولای تو مُرده‌است..،کافر است در فصل‌فصلِ کوچ،شبیه کبوتریم از کاظمین تا حرم طوس می پریم جیره‌بگیرِ گندم خواهر_برادریم ما ریزخوار سفره ی موسی‌بن جعفریم این کاسه‌ها رسیده به خوان سِتُرگ تو قربان سفره‌داری بابابزرگ تو در خاک ما نسیم دل‌انگیز یاس‌هاست ایران؛پناهگاهِ ولایت‌شناس‌هاست روی ضریح‌ها گرهِ التماس‌هاست این عمه جانِ تو بخدا جانِ فارس هاست مانند موجِ عاطفه ها در تلاطمیم خدمتگزار حضرت معصومه ی قمیم نقش تو طرح نقشه ی آب و گل من است حِرزَت امید آخر هر مشکل من است پشت در حریم شما..،منزل من است باب‌الجواد؛باب مراد دل من است دروازه ی رسیدن شیعه به جنتی تو آن جواز آخر قبل از زیارتی در دشت خشک لذت باران تویی تویی تلفیقی از کرامت و احسان تویی تویی روز جوانِ مردم ایران تویی تویی اصلاً علیِّ اکبر سلطان تویی تویی هرچند مَشهَدی‌ شده ام..،کربلایی‌ام من بی قرار بوسه‌ی پائینِ پایی‌ام زلف تو جز نوازش باد سحر ندید شش‌ماهگیِّ عاطفه‌ ی تو خطر ندید گهواره ات لطیف تر از جنس پر ندید شکر خدا که تشنگی‌ات‌ را.،پدر ندید آه از دل حسین..،سه‌شعبه بلند شد اصغر سرش به تکّه ای از پوست بند شد اشک پدر به گونه‌ی اصغر چکید..،آه با چه مشقتی به خیامش رسید..،آه این صحنه را سکینه دم خیمه دید..،آه ارباب از رباب خجالت کشید..،آه!... ولله قلبِ اَخنَس و خولی رقیق نیست قبری که کنده اید برایش..،عمیق نیست 🔸شاعر: ____
     هر کس به جهان سر بسپارد به جواد کار دو جهان وا بگذارد به جواد از ساحت ثامن الحجج فیض برد از بسکه رضا علاقه دارد به جواد ای دوست به درگهت مراد آوردم از دست ستم ها به تو داد آوردم نام تو جواد است و خدای تو جواد امید به لطف دو جواد آوردم 🔸شاعر: مرحوم =========================
     اي قمر شمس ولايت جواد اي گهر بحر عنايت جواد حجّت حق باب مراد همه نجل علي دسته گل فاطمه بر همه خوبان جهان سروري محمّد (ص) استّي و علي پروري چشم رضا از همه سو سوي تو ماه رجب شيفته روي تو روي دل آراي تو بدر رجب ليله ميلاد تو قدر رجب جود به خاک درت آرد سجود بسته به جود تو تمام وجود صورت تو باغ و بهار رضا تويي همه دار و ندار رضا حسن تو مرآت خداوند تو بهشت بابا گل لبخند تو بی خردان طعنه ديگر زدند بر پدرت تهمت ابتر زدند ولادت تو کوثري دگر بود روشني چشم و دل پدر بود نور شد و نور شد و نور شد چشم همه تيره دلان کور شد سمند علم و معرفت رام تو گره گشاي عالمي نام تو عطر رياحين جنان خاک تو روح رضا در بدن پاک تو باب تولاّي تو باب خدا مصحف روي تو کتاب خدا عقل نهالي ز دبستان تو علم گلي رسته ز بستان تو بين امامان ز عطاي زياد تويي ملقّب به امام جواد جز تو که حرز مادر خويش را به قاتل پدر نمايد عطا شبي که مأمون ستمکار مست برد به قتل تو به شمشير دست در دل تاريک شب اي جان پاک کرد تن پاک تو را چاک چاک صبح که آن بي خرد آمد به هوش گشت سراپا همه سوز و خروش گفت مرا قتل رضا بس نبود کشتن نجل مرتضي بس نبود چگونه من در نظر خاص و عام شهره شوم به قاتل دو امام قاصد مأمون به تحيّر شتافت در بدن پاک تو زخمي نيافت کرد سراپا به وجودت نظر ديد ز گل خوب تري خوبتر از رخ مأمون عرق شرم ريخت زمام اقتدارش از هم گسيخت از پي ديدار تو بشتافت باز گفت که اي مهر سپهر حجاز جسم تو شد به تيغ من چاک چاک از چه کنون سالمي اي جان پاک گفتي از دعاي زهراست اين معجر حرز مادر ماست اين مرا خداي داورم حفظ کرد به يمن حرز مادرم حفظ کرد شد خجل از کار خود آن رو سياه گشت به پيش کرمت عذر خواه عفو از آن جرم و خطا کرديش خواست دعا را تو عطا کرديش جود خداييت چه ها مي کند پيش خطا لطف و عطا مي کند اي به فداي تو و جودت جواد جود وجودش ز وجودت جواد تو دست جود خالق اکبري جواد اهلبيت پيغمبري بحر نمي از کرمت يا جواد جود گداي حرمت يا جواد روي تو شمس الشّرف اهلبيت اي دُر ناب صدف اهلبيت کودک نه ساله بدي کز کمال دادي پاسخ به هزاران سؤال زاده اکثم ز دُر افشانيت گشت يکي طفل دبستانيت مانده زهر قيل و زهر قال بود گويي از آغاز کر و لال بود لکنت نطقش به لب افتاده بود گويي طفلي عقب افتاده بود از کف مأمون چو رها گشت باز ماهيکي گرفت و برگشت باز تا ببرد ره به کمال تو بيش ماهي را فشرد در دست خويش گفت که اي نور دل بوالحسن فاش بگو چيست کف دست من پاسخ تو دوباره اعجاز کرد پرده ز اسرار دگر باز کرد قصّه تبخير و هوا و شکار گشت ز دُرج سخنت آشکار حلم ز رفتار شما حلم شد علم ز گفتار شما علم شد معادن حکمت حق شماييد مساکن رحمت حق شماييد شما همان ائمه الدّعاييد مشاعل انوار الهداييد جلالت خدا نشان شماست آيه ي تطهير به شان شماست کلامتان نور است و رحمت است معجزه و موعظه و حکمت است ارث نبّوت رسول از شماست مجد و کرامت بتول از شماست طاعت مقبول? حق شماييد رحمت موصول? حق شماييد شما امامان همگي جواديد باب نجات و قبله ي مراديد قرآن يکدم از شما جدا نيست هر آنکه بي شماست با خدا نيست «ميثم» را بر درتان التجاست اميد او به مَن اتاکُم نَجاست 🔸شاعر: ===============
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
  خاک سر راه تو بهانه ی خلق است خاک مرا از همین بلاد نوشتند   ایل و تبار مرا مرید نوشتند ایل و تبار تو را مُراد نوشتند   هر چه خدا جود داشت داد به دستت نام تو را این چنین، جواد نوشتند   یا کرم و یا جواد عبد تو هستم حضرت باب الجواد عبد تو هستم   هفت زمین در خور کبوتر تو نیست غیر بلندای عرش بستر تو نیست   وقت نماز شبت تجلی الله هیچ کسی جز تو در برابر تو نیست   خواست پدر بوسه اش برای تو باشد خوب شد این که کسی برادر تو نیست   گر چه علی اکبرِ امامِ رضایی زخم ولی بر ضریح پیکر تو نیست   این شب جمعه بده جواب همه را آب مگر مهریه ی مادر تو نیست   از چه علی اصغر از فرات ننوشید از چه از آن مایه ی حیات ننوشید   اکبر_ لطیفیان
امام_ جواد_علیه_السلام   آسمان اشک شوق می بارید عشق روی زمین قدم می زد دست باران به شانه ها می خورد خلوت باغ را بهم می زد   اسکله بر افق تبسم کرد موج و ساحل کنار هم ماندند جزر ومد کف زدند و رقصیدند  و صدفها ترانه می خواندند پر و بال کبوتران واشد       دل خود را به آسمان دادند ماتشان برده بود و از بالا خانه ای را بهم نشان دادند خانه ی آیه ها و آینه ها   کعبه تنها رفیق و همگامش قعر زیر بنای آن خورشید پاتوق هر فرشته ای بامش ناگهان عرش بر زمین افتاد  فرش تعظیم کرده و پا شد و ملائک به چشم خود دیدند  سرزمین مدینه زيبا شد ازدحام گدا چنان پشتِ    در خانه  هجوم  آوردند  به گمانم که روزی ِخود را   تا نگیرند بر نمی گردند نهمین نور خانواده ی عشق  هشتمین طفل مادر دنیا پسر ماهِ حضرت خورشید پدر جود و مهربانی ها هنر یک نگاه او حاتم   بسکه از رتبه ی کرم رد شد باعث قحطی گدا شده است    دست و دل بازی اش زبانزد شد                                   السلام ای امام سائلها  حضرت عشق همجوار خدا دامنت رابه دست ما برسان  لطف حق٬ ای خزانه دار خدا جود تو علت وجود من است  سوره ی کوثر امام رضا  تو جوانی جوانی ام به فدات ای علی اکبر امام رضا تو بهاری وسبزی و سروي  ماخمیده درخت پائیزیم گریه ی تو ز ماتم زهراست مابرای تو اشک می ریزیم ** گرچه بی ارزشیم و سرباریم ماخریده شدیم گریه کنیم خنده اصلاً به ما نمی آید آفریده شدیم گریه کنیم  
آن که مرا حالا مُرید تو نوشته حتماً تو را هم می نویسد «یا مراد»ت   تو جان مایی، پس بگیر این حق خود را نفرین بر آن که جان گرفتی جان ندادت   تو هر کجا پا می نهی هر صبح خورشید عرض ارادت می کند بر بامدادت   بابای تو با دیدن تو گریه می کرد با گریه لطف دیگری دارد عبادت   آباء و اجدادت همه یک یک جوادند پس می نویسیمت جواد بن الجوادت بر روی پایت می گذارد کعبه سر هم جبریل حتی می گذارد بال و پر هم   به خاک پایت احتیاجی نیست اصلاً وقتی دوا می سازم از این خاک در هم   تو کعبه ای! آن کعبه ای که در طوافت بال و پر ما سوخته حتی جگر هم   با آبروی تو تهجّد آبرو یافت فیض از مناجات تو می گیرد سحر هم   با این جمالی که تو را دادند، باید... بین خریداران تو باشد پدر هم   نام مرا هم بین این عشاق بنویس بگذار تا جا خوش کند این یک نفر هم   ای جان به قربان تو و دورِ شلوغت یوسف شدن بازار دارد، دردسر هم   در کوچه جانِ ما نقابت را بیانداز! این گونه چشمت می زنند این ها، نظر هم   هستند یک یک شیرها دنبال دامت چشمان آهوی خراسانِ پدر هم   فهم من از لطف جوادی تو این است: که آن چه را گفتیم دادی، بیشتر هم   ما را ببر تا کاظمین این بار با هم ما را بخر در کاظمین این بار درهم جز عجز، سائل چاره ای دیگر ندارد وقتی کریمیِ‌ خدا آخر ندارد   ما را برای در زدن معطل نکردند اصلاً ‌بیوت این کریمان در ندارد   این خانواده کودکش ذاتاً بزرگ است نام علی که اصغر و اکبر ندارد   طفل رباب ست و ولیکن عادتش بود از شانهٔ عمه سرش را بر ندارد   بین مقامات رباب این شان کافی ست که هیچ کس جز او علی اصغر ندارد   وقتی که آمد لشگر کوفه به هم ریخت میدان علمداری ازین بهتر ندارد   وقتی که آمد لشگر از دور پدر رفت آخر گمان کردند که لشگر ندارد   طفل است و بابای بلاتکلیف مانده حیرانی است و کودکی که سر ندارد   گیرم که از فردا دوباره آب وا شد چه فایده، شش ماهه که دیگر ندارد  
     هرکه با اعتقاد می‌آید سمتِ باب‌المراد می‌آید خیلِ بسیارِ آرزومندان از تمامِ بلاد می‌آید روی لب‌های زائران ذکرِ یا امامِ جواد می آید شیعه و سنی و سیاه و سفید عالِم و بی‌سواد می‌آید آن‌که یک عمر رو به هرکس زد حاجتش را نداد... می‌آید تا بگیرد شفا و برگردد با مریضیِ حاد می‌آید حاجتِ اولی اجابت شد دومی مثلِ باد می‌آید معنیِ واژه‌ی "جواد" این است: کم بخواهی، زیاد می‌آید ... این چه سرّی‌ست در خراسان هم کاظمینش به یاد می‌آید زائرِ مشهدالرضا اول سمتِ باب الجواد می‌آید 🔸شاعر: =========================
بیا که سیر چمن دربهار باید کرد ز طرْف باغ ولایت گذار بایدکرد یگانه لاله ی نشکفته ی حسین شکفت بیا که رو به سوی لاله زار باید کرد برای دیدن این غنچه ی تماشایی گلاب اشک به راهش نثار باید کرد مدینه از قدم او بهشت امید است بیا که رو به سوی آن دیار باید کرد اگر چه مصحف عمرش تمام شش ورق است به عمرکوته او افتخار باید کرد شب ولادت او شد بهار شادی وغم اگر چه زین دو یکی اختیار باید کرد به آستانه ی باب الحوائج ای مسکین به غیر عرض توسل چکار باید کرد همیشه خوانده ام او را به وقت شادی وغم که نام نامی اورا شعار باید کرد زخاک درگه او برمدار سرای دل که کسب عزّت و قدر و وقار باید کرد شبی به کرب وبلای حسین ، محفل اُنس به یاد اصغر او برقرار باید کرد گه شهادت خود با تبسمش می گفت که عشق را به جهان پایدار باید کرد به مهر او چو«وفایی» همیشه رو کن، دل که فکر روشنی شام تار باید کرد