#امام_حسن #مدح_امام_حسن
زمان زندگی ات روزگار بخشش شد
تمام زندگی ات وقف کار بخشش شد
تویی همان نوه ی آنکه از سر لطفتش
بنی امیه هم امیدوار بخشش شد
تویی همان پسر آنکه تیغ می بخشید
و جنگ با کرمش کارزار بخشش شد
تویی همان که سه دفعه تمام زندگی اش
فقط به راه خدا در مدار بخشش شد
طلا عیار ندارد اگر به دست تو نیست
غبار پای تو حتي عیار بخشش شد
کرم گداي کرم خانه ی تو شد وقتی
که دست با کرمت اعتبار بخشش شد
کریم بودی و بین مورخان به تواتر
خبر رسید حسن سفره دار بخشش شد
کریم بودی و افسانه ساختی از فقر
فقیر با تو خداوندگار بخشش شد
🔸شاعر:
#علی_کاوند
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
باران گرفت و کوچهی دنیا صفا گرفت
دریا به یُمن نورِ وجودش شفا گرفت
روحِ کرم ز فیض قدومش جلا گرفت
سائل همیشه رزق خود از مجتبی گرفت
زیباترین ترانهی لبها خوش آمدی
اول امامزادهی دنیا خوش آمدی
ماهِ خدا ز برکت تو این چنین شده
عشقت دلیل هر نفس مومنین شده
زلف کمند توست که حبل المتین شده
اصلا کرم به نام تو آقا عجین شده
عمری گدایِ سفره و میخانهی توام
عمری خمار باده و پیمانهی توام
سنگ تو را به سینه زده جانم از ازل
ای آبروی شعر و ادب،قطعه و غزل
احسانِ بیکرانِ تو در هر زبان مثل
شد قاسم تو وارث احلی من العسل
بی حب تو عسل به دهانم هلاهل است
آخر به جز حسن چه کسی یار سائل است؟
ذکرِ گره گشا ، حسن بن علی مدد
فرزند مصطفی ، حسن بن علی مدد
ای مروه و صفا، حسن بن علی مدد
ای نورِ کبریا، حسن بن علی مدد
هفت آسمان به حیرتِ ذکرِ سجود تو
عزت گرفته پرچم دین با وجود تو
تنها دلیل عزت من ، آبروی من
پر کن پیاله را که تهی شد سبوی من
یک لقمه نان ز دست تو شد آرزوی من
یک بار هم نظر بنما سمت و سوی من
نورِ خدا ز سوی تو شد منجلی حسن
ای ذو الفقار دوم آل علی حسن
سر تا به پایت آیه به آیه پیمبری
تو اولین سلالهی آیات کوثری
آقا میان معرکه کردی چه محشری
دیدند در جمل که تجلّیِ حیدری
جانم به ضربِ دستِ تو ای تیغِ صیقلی
ای فاتح جمل پسر مرتضی علی
🔸شاعر:
#علی_گلچین_پور
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
لحظهلحظه عمر من فقط گذشته با حسین
چونکه بر لبم نبوده غیر ذکر یاحسین
دست من به دامن تو بوده هر کجا حسین
چون محل نداده جز تو هیچکس مرا حسین
وقت بیکسی فقط تورا زدم صدا حسین
«یا مَنِ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین»
حاجت مرا همیشه کردهای روا حسین
پس برای درد من فقط تویی دوا حسین
در نماز صبحوظهرومغربوعشا حسین
نام نامی تو از لبم نشد جدا حسین
ذکر هرقنوت من بهجای ربنا، حسین
«یا مَنِ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین»
ای تجسم تمام رحمت خدا حسین
لطف تو همیشه بوده شامل گدا حسین
ما گدای بیوفا، تو شاه باوفا حسین
هردقیقه میکنی نظر بهحال ما حسین
پس بهغیر ازاین دعا نمیکنم دعا حسین
«یا مَنِ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین»
اشک روضهی تو مثل چشمهی بقا حسین
آمدم به هرکجا که روضه شد بهپا حسین
گرچه حق روضههای تو نشد ادا حسین
گریهام نشد برای تو شبی قضا حسین
عمر من بدون گریه میشود فنا حسین
«یا مَنِ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین»
جای تو مگر نبوده دوش مصطفی حسین؟
روی خاک کربلا چرا شدی رها حسین؟
روی سینهات نشسته شمر بیحیا حسین
کربلا کفن نبوده غیر بوریا حسین؟
مادرت رسیده با دم حسینواحسین
«یا مَنِ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین»
مادرم گذاشت بر لبم از ابتدا حسین
ریخت بین شیر من از اشک روضهها حسین
گردنم گذاشت شال مشکی عزا حسین
گفتهام از ابتدا بهشوق انتها حسین
پس بهوقت مردنم بهدیدنم بیا حسین
«یا مَنِ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین»
🔸شاعر:
#مجتبی_خرسندی
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
همان طوری که در بخشش رضای دیگری دارد
حسن تیغ کریمش هم صدای دیگری دارد
به وقت خشم ، ابروی حسن برّنده تر می شد
چو حیدر رقص شمشیرش نمای دیگری دارد
کسی که درد مردم داشت بعد هر نماز خود
درون خانه با زهرا دعای دیگری دارد
همه دیدند که بر عهد خود می ماند پا بر جا
میان کل عالم او وفای دیگری دارد
غذای سفره اش را هر کسی می خورد بعدش گفت :
غذای سفره ی شیعه شفای دیگری دارد
چه دلچسب است صوت ربّناهای دم افطار
ولی در نیمه ی ماهش نوای دیگری دارد
به ظاهر قبر او حتّی ضریحی هم ندارد چون
حقیقت در حریم دل بنای دیگری دارد
گمانم یک ورودی حرم عطر عسل می داد
یقیناً باب قاسم جان صفای دیگری دارد
🔸شاعر:
#فربد_افشاری
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
کریم کشور ایران پس از رضا حسن است
کسی که سفره ی او می دهد شفا حسن است
مدینه مشهد بعدی شیعه خواهد شد
و بعد ، ذکر درون اذان ما حسن است
پس از بنای حرم هر دوشنبه وقت اذان
نوای قاری نقاره خانه ها حسن است
به وقت خواهش دل های بی قرار بقیع
همان کسی که گدا می زند صدا حسن است
یمین معرکه قاسم ، یسار عبدالله
« ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است »
🔸شاعر:
#فربد_افشاری
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
پیاله را نفسِ شربتِ طهور شکست
نماز آینه ها را هبوط نور شکست
سکوت نیمه ی شب را طنین شور شکست
در ازدحام،پر و بال های حور شکست
تمام عرشِ برین محو چهره ی ماه است
لب ملائکه مشغول؛اَحسَنُ الله...است
تبسمش همه شهر را غزلخوان کرد
کویر خالی از احساس را گلستان کرد
و آسمان خدا را ستاره باران کرد
طراوت رمضان را دَمَش دوچندان کرد
ستاره ای بدرخشید و بی نقاب آمد
دُرُست نیمه ی این ماه،آفتاب آمد
به روحِ آیه ی تطهیرِ خویش،تن بخشید
به پیکر غزل خویش پیرهن بخشید
به حُسن عاطفه ی خویش،ذوالمِنَن بخشید
خدا به حیدر کرار خود حسن بخشید
به آفتاب بگوئید آمده قمرش
هزار جان گرامی فدای گُلپسرش
شراب عشق به قربان ساغرش رفته
هزار رود به دریای اطهرش رفته
فرشته وقت تماشاش شهپرش رفته
نگاه بندهنوازش به مادرش رفته
دل مرا بخدا بُرده خوی مادری اش
چقدر فاطمهوار است ذرّه پروری اش
به نام نامی شاه کرم،به نامِ حسن
قیام کرده کرامت به احترام حسن
شده است مرغ کرمخانه جلد بام حسن
هزار حاتم طایی بُوَد غلامِ حسن
گدا،یتیم و گرسنه به برکتش سیرند
جذامیان مدینه به پاش می میرند
شکستگیِ پر و بال را شفا دادن
مس وجودی عُشّاق را جلا دادن
به سائلان و گدایانِ خود بها داد
به دست با کرم خود به سگ غذا دادن
تمام این همه یک شمّه از کرامت اوست
نمی ز قطره ی دریای پُر سخاوت اوست
حسن دلاور آلِ نبیِ دادار است
میان لشکر حیدر امیر و سردار است
اگر که تیغ کِشد،کار دشمنان زار است
دُرُست مثل پدرجانِ خود جگردار است
یلی که بوسه زده جبرئیل دستش را
شتر سوار جمل خورده ضرب شصتش را
چِقَدر زحمت بی حد کشید و همت کرد
هزار بنده ی گمراه را هدایت کرد
برای دین خداوند استقامت کرد
بنای مکتب اسلام را مرمت کرد
چه رنج های فراوان به پای عشقش دید
سه بار مال خودش را برای دین بخشید
درخت خشک غمم،کوهساری از دردم
شبیه فصل زمستان گرفته و سردم
عزا گرفته ی این روزگار نامردم
برای حلم حسن آه می کشم هر دَم
کسی که ماهی دریا به پاش گریه نمود
برای غربت بی انتهاش گریه نمود
هنوز چشم ترم شورِ عشق کم دارد
چِقَدر سینه ی تنگم هوای غم دارد
غمی که ریشه ی دیرینه در دلم دارد
"امامزاده ی آبادی ام حرم دارد"
ولی برادر زینب نه مرقدی دارد
نه زائری،نه ضریحی،نه گنبدی دارد
قسم به باد که زنگار را ز شیشه زدود
قسم به آبی دریا،قسم به چشمه و رود
قسم به بال و پر یا کریمِ خاک آلود
به کوری همه ی آن حرامیان سعود
بقیع،مرکز دیدار شیعه ها گردد
قسم به فاطمه "صحن حسن" بنا گردد
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
ای نگارِ واجبُ التعظیم آقایِ حسن
ای بساطِ دائم التکریم دنیای حسن
چاکرانت در عَجم داراترینِ مردمند
خوب جایی زندگی دارند، در پای حسن
مادرش را اختیارِ هر دو عالم داده اند
اختیار نار و جنت را به بابای حسن
حا و سین و یا و نونی را که عالم عاشقست
حا و سین و نون آن نامِ دل آرای حسن
هفت شهر عشق را عطّار گشتی بی سبب
آنچه را دیدی ببین در سیرِ سیمای حَسن
شهر را تعطیل میکرد "راه رفتن های" او
راه بندان ، بارها شد از تماشای حسن
بخت یارست در دو دنیا با گدایان کریم
روزی آنهاست در دستِ توانای حسن
نذر کردم پای نذری های مادر تا روم
یکصد و هجده سفر تا صحن زیبای حسن
.
ارث از بابا رسیده بر کریمانِ حرم
کربلا پُر بود از شهدِ گوارای حسن
دست ما و دامنت شه زاده قاسم الدخیل
ای که دستت میرسد بر قدِّ رعنای حسن
گرچه راه انداخته است دنیای امروز مرا
دیدنی تر دستگیری های فردای حسن
🔸شاعر:
#سید_حسین_میرعمادی
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
مراشبیه عبایت تکان بده آقا
مرابه زیرِکسایت مکان بده آقا
کمی زچهره ماهت نقاب بر افکن
دوباره برتن این مرده جان بده آقا
به دست فیض کریمت طلیعه ی خورشید
گدای پشت درم, آب ونان بده آقا
به دانه هرموژه ات تیرِ زهد برقلب است
زِ ابروانِ هِلالت کمان بده آقا
توراقسم به نفسهای آخرِ قاسم
برای خوب شدن یک زمان بده آقا
به جان فاطمه محجوب میشوم آخر
زخادمان تو محسوب میشوم آخر
چه مزه ای بدهد ازجگر حسن گفتن
زِ مغرب رمضان تا سحر حسن گفتن
خدابه حق حسن, یاحسن به حق خدا
شدم عبیدتو با اینقدر حسن گفتن
تمام روزی نوکر به دست ارباب است
که آب ونان من است بیشتر حسن گفتن
ز بعدذکرِ حسین یاحسین ،میچسبد
قسم به حضرت زهرا دگر حسن گفتن
ببرتونام حسن را که عاقبت بینی
نجات بخش صراط است هرحسن گفتن
تنورعشق حسین ، از دم حسن گرم است
که اشک روضه وسوز،ازغم حسن گرم است
دوگوشواره حسن را چه گوشه گیرش کرد
و گوشه پاره حسن را چه زود پیرش کرد
🔸شاعر:
#حمید_عرب_خالقی
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
میان ارض و سما بزم شادی و شور است
به روی دست نبی آیههایی از نور است
بغل گرفته نبی سبط اکبر خود را
و ان یکاد بخوان، چشم ابتران شور است
گمان کنم که پیمبر به گوش او میگفت:
خوشا به حال رسولی که با تو محشور است
به رزق خوان حسن عالمی نمک گیرند
عزیز کردهی زهرا “کریم” مشهور است
زدست هیچ کسی لقمه نان نمیخواهیم
کرامت حسنی با مزاجمان جور است
گدای کوی کریمیم و نان بهانهی ماست
نظر به منظر جانان مراد و منظور است
چقدر غبطه خورم بر کبوتران بقیع
شکسته بال و پرم… قبر خاکی اش دور است
به قبر خاکی او سایبان بدهکاریم
برای گنبد و گلدسته نقشهها داریم
🔸شاعر:
#مرضیه_نعیم_امینی
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
بر ماه شب نیمه ی این میکده سوگند
مثل تو ندیده است کسی کودک دلبند
خورده دلم از صبح همان روز نخستین
با مهر توای دست گل فاطمه پیوند
در لطف و عطا و کرم و بخشش و رحمت
گشتیم و ندیدیم کسی را به تو مانند
هر گوشهای از نام تو حاجات گرفتند
از کوفه بگو تا به بخارا و سمرقند
حاتم که زبانزد شده در جود و سخاوت
یک عمر، بساطش به در خانه ات افکند
در بند توام، عبد توام، نام تو بردم
کوه گنهم را به تو بخشید خداوند
حکاک ازل شیر اُحد، نام حسن را
با خط خوشش سر در تالار دلم کند
تو زندگی ات خرج فقیران شده عمری
هر سائل محزون به کنارت شده خرسند
آن شامی بد خُلق هم از سوی تو حتی
چیزی نشنیده است به جز رحمت و لبخند
در آرزوی وصف تو مردند هزاران
تمثال گر و شاعر و نقاش و هنرمند
هر بار نقاب از رخت افتاد خدا گفت:
جبریلِ امین دود کند بهر تو اسپند
جنگیدن قاسم همه اش از جمل توست
مردانگی ات خوب رسیده است به فرزند
«یا فاطمه»را یاد غمت، خیل شهیدان
با غصه نوشتند به هر پرچم و سربند
آن روز دوشنبه، وسط کوچه و مادر
گریان شده ایم از غم این واقعه هر چند…
هرگز کسی از راز تو آگاه نگشته
آن را که تو دیدی همه در پرده شنیدند
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
کریم های دو عالم به نام زاده شدند
زبانزد همه ی خاص و عام زاده شدند
اگر که ظرف نباشد توقع مِی نیست
شراب ها همه از فیض جام زاده شدند
چقدر خام شدم تا مرا کمی بپزند
پیاله ها همه از خشت خام زاده شدند
تو امر کردی و تکوینا استجابت شد
و عاشقان تو با یک کلام زاده شدند
جواب دادن تو اشتیاق می آرد
سلام ها ز علیک السلام زاده شدند
چه خوب شد که محبان حلال زاده ی عشق
و دشمنان حسن هم حرام زاده شدند
حسن حسین و یقینا حسین هم حسن است
نشسته ام که ببینم کدام زاده شدند
همین دو تا پسر فاطمه همان اول
امامزاده شدند و امام زاده شدند
چقدر دور و بر تو فرشته ریخته است
بزرگ ها همه با احترام زاده شدند
بساط نوکری ما کنار تو پهن است
از اول ایل و تبارم غلام زاده شدند
عجیب نیست به دنبال گنبدت هستیم
کبوتران همه بالای بام زاده شدند
چه بهتر است که بشینی و سکوت کنی
که از قعود تو صدها قیام زاده شدند
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
از عشق و عاشقی چند ساله بنویسم
و از نیاز خودم از پیاله بنویسم
قلم به دست گرفتم که شرح دل بکنم
زمین دور وبرم را ز اشک گل بکنم
دوباره نیمه ی ماه خدا دلم لرزید
نوا و صوت عجیبی در آسمآن پیچید
خبر رسیده که خیر عظیم در راه است
خبر رسیده که مردم کریم در راه است
من از طفولیتم کاسه لیس این خوانم
بزرگ گشته ام اینجا و از گدایانم
ندار و خانه به دوشم قرار من آقا
امید زندگیم اعتبار من اقا
چقدر سفره ی آقا برو بیا دارد
چه عزتی سر این سفره ها گدا دارد
ذلیل امده بودم عزیز دیر شدم
به لطف نان حسن عاقبت بخیر شدم
غذای بیت الحسن خورده ام که سیر شدم
فقیر امده بودم ببین امیر شدم
به زیر پرچم تو صاحب مقام شدم
به اسم نوکر این خانه احترام شدم
تو امدی و دو چشم حسود ها کور است
همان زنی که لعین است و پست منفور است
تو خنده کردی و بر شاعران غزل دادند
به خیل کاسه به دستان خم عسل دادند
حسن حسن ز روی این لبم نمی افتد
عجب حرارتی دارد تبم نمی افتد
تمام زندگیم را به تو بدهکارم
به جان مادرم آقا که دوستت دارم
🔸شاعر:
#امیر_علوی
===========================