eitaa logo
ذاکرین آل الله
283 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
304 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸 لعنت به شمر و امّ‌الفضل که نگذاشتند جرعه آبی به یک لب‌تشنه در گودالِ قتلگاه و یک لب‌تشنه در کنج حجرهٔ بغداد، برسد... در نَقلی آمده است: 🥀 وقتی که زهر در بدن شریف امام جواد علیه‌السلام، تشنگیِ فراوانی را به بار آورد و حضرت تقاضای آب نمود، امّ‌الفضل ملعونه در را به روی امام علیه‌السلام بست تا صدای «العطش» آن حضرت به گوش احدی نرسد. 🥀 در خانه کنیزکی صدای ناله‌های تشنگیِ إمام علیه‌السلام را شنید و دلش سوخت. ظرفی را آب کرد و به سمت حجره امام علیه‌السلام راه افتاد؛ اما امّ‌الفضل ملعونه در بین راه ظرف آب را از دستش گرفت و بر زمین ریخت. 📚منهاج البيان، ص١٨٢. ✍ آه یا جواد الائمه... این مصیبت، دل را به همان ساعتی می‌کشاند که هلال بن نافع گوید: 🥀 رفتم تا لحظات آخر عمر امام حسین علیه‌السلام را ببینم؛ به گودال قتلگاه رفتم. متوجه شدم لب‌های او تکان می‌خورَد؛گوش فرادادم تا بشنوم چه می‌گوید؛ طرز گفتار او از فرط تشنگی و ضعف، قابل شنیدن نبود. نزدیکتر رفتم؛ خوب که گوش فرا دادم ،شنیدم که می‌گوید: 📜 مُنُّوا عَلَی ٱبْنِ مُصطَفیٰ بِشَربَةٍ مِنَ الْماءِ ▪️با جرعه‌ای آب بر پسر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله منّت گذارید! 📜 اُسقونی شَربَةً مِنَ الْماءِ لَقَد نَشَفَت کَبِدی مِنَ الظَماءِ ▪️مرا جرعه‌ای آب دهید که جگرم از تشنگی، آتش گرفته است. 🥀 هلال گوید: این جمله مرا تکان داد؛ دلم سوخت؛ رفتم ظرفی را پر از آب کردم و برگشتم. وقتی رسیدم، دیدم که شمر از گودال قتلگاه بیرون می‌آید اما لباسش را جمع کرده است. 🥀 گفت: ای هلال! کجا میروی و آب برای که می‌بری؟ گفتم: برای فرزند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله. گفت: ای‌هلال‌! زحمت مکش؛ من او را سیراب کردم؛ ناگهان دامنش را کنار زد و سر بریده سیدالشهداء علیه‌السلام بیرون آورد و جلوی من گرفت... 📚الوقایع والحوادث، ج۳ ص۲۱۲ ✍ زهر گاهی چند سالی با جگر سر می‌‌کند رفته رفته مرغ روحت را کبوتر می‌‌کند گاه زهری در جگرها کار خنجر می‌‌کند قلب‌ها را پاره و جان را مکدّر می‌‌کند در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد مثل جدّت، لحظۀ آخر تو را لب تشنه کرد مثل جدّت، لحظۀ آخر تنت بی تاب شد تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد آب همچون کربلا در خانه‌ات نایاب شد ذکر لب‌هایت «علی این تشنه را دریاب» شد وقت مردن، جرعه آبی بر جگرها خوشتر است آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است همچو بسمل! وای بر من، می‌‌زدی تو دست و پا هلهله می‌‌کرد دشمن، می‌‌زدی تو دست و پا در سرای خویش اصلاً، می‌‌زدی تو دست و پا بشکند دستان آن زن، می‌‌زدی تو دست و پا ای شب قدر رضا، قدر تو را نشناختند پیکرت را روی بام خانه‌ات انداختند سایه‌سار پیکرت، بال کبوتر‌های شهر گریه‌کن‌های غمت، چشمان مادر‌های شهر سینه‌زن‌‌های شما دستان خواهر‌های شهر پیکر تو دفن شد مانند پیکر‌های شهر کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند داغ یک سینه‌زنی در سینۀ افلاک ماند
🩸 به نالهٔ‌های «عطشِ» غریبِ کربلا و غریبِ بغداد چگونه جواب دادند... در نَقلی آمده است: 🥀 وقتی که امّ‌الفضل ملعونه، به إمام جواد علیه‌السلام سمّ خوراند، آن حضرت به شدت تشنه شد و صدا می‌زند که جرعه‌ای آب به من برسانید. ام‌ّالفضل پشت در اتاق نشسته بود و صدای آب خواستن حضرت را می شنید؛ ولی می‌گفت: 📋 مُتْ عَطَشاً ! ▪️از تشنگی بمیر... 📚ناعی الطفّ، ص۵۶۸. ✍ آه یا جواد الائمه... آن ملعونه در جواب ناله‌های عطش شما، فقط نفرین کرد و دیگر تیر و نیزه‌ای در کار نبود... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشته‌اند: 🥀 ... سیدالشهداء علیه‌السلام، غریبانه در بین گودال قتلگاه از شدت عطش، ناله سر می‌داد و می‌فرمود: 📜 اَلْعَطَشُ اَلْعَطَشُ! اُسْقُونی شَرْبَةً مِنَ الْماءِ ▪️تشنه‌ام... تشنه‌ام... به من جرعه‌ای آب دهید! 📜 و إنّ رجلاً رمٰاهُ بِسَهمٍ فَشَكَّ شَدِقَهُ و جَعلَ یَتَلقَّی الدَّم ▪️در این هنگام، یک نانجیبی، تیری به سمت آن حضرت پرتاب کرد که آن تیر، دهان مبارک آن حضرت را پاره کرد؛ و آن مظلوم با دست مبارکش خون ها را از دهانش برمی‌گرفت. برگرفته از: 📚المناقب،ج۱۰ ص۴۰ 📚انوار الشهاده، ص۷۸ 📚ذریعة النجاة، ص۲۴۴ 📚ناسخ التواریخ امام حسین علیه‌السلام ج۲ ص۲۵۸ ✍ حجره شلوغ است و کسی هم در نمی‌آید دیگر تن تو از پس سَم بر نمی‌آید از جعده بدتر ام‌فضل است و کنیزانش از این همه زن ، یک مسلمان در نمی‌آید جان کندنت را ذره ذره دید در حجره این زن دلش آمد ، دل کافر نمی‌آید از تشنگی چشمت سیاهی می‌رود اما با کاسهْ آبی ، هیچ کس آخر نمی‌آید آنقدر بی حالی که در بین مناجاتت مانده نفس در سینه ، بالاتر نمی‌آید مثل حسن زخم از خودی خوردید... با این فرق شکر خدا بالا سرت خواهر نمی‌آید اینها که چیزی نیست، جای شکر دارد که اینجا اقلاً ، شمر با خنجر نمی آید کشتند تشنه لب تو را ، اما همین خوب است چل نعل تازه روی این پیکر نمی آید بر روی بام خانه ماندن حکمتی دارد ... پس ساربان دنبال انگشتر نمی آید کشته شدی اما ، غرورت را کسی نشکست در این میان حرفی هم از معجر نمی‌آید
🩸سفارش إمام جواد علیه‌السلام به یک روضه‌خوان: «هم برای من روضه‌ بخوان؛ هم برای پدرم» شخصی به نام ابوطالب قمی گوید: برای إمام جواد علیه‌السّلام نامه نوشتم که اجازه می‌فرماید برای پدرتان حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام مرثیه‌سرایی کنم؟ إمام جواد علیه‌السلام در جواب نامه به من نوشتند: 📋 انْدُبْنِی وَ انْدُبْ أَبِی. ▪️هم برای من روضه بخوان و گریه کن و هم برای پدرم. 📚 رجال الکشّی؛ ص۳۵۰ ✍ مرغ بی بال و پر غمکدۀ بغدادیم روضه و غصه و دردیم، غم و فریادیم قطره اشکیم که با آه رضا افتادیم سال‌ها با جگر پاره چنین سر دادیم: ما عزادار دل خون جوادیم همه با دل خون شده مجنون جوادیم همه عرش را غربت او یکسره غمناک کند رخت مشکی به تن پهنۀ افلاک کند گریه بر روضۀ او، صاحب لولاک کند خواهری نیست که خون از لب او پاک کند اینکه پیچیده به خود تشنه و دور از وطن است خاک عالم به سرم، گل پسر بوالحسن است مثل یک شمع کف حجره چکیدن سخت است وسط خانۀ خود زهر چشیدن سخت است از سوی همسر خود طعنه شنیدن سخت است پر خود را به روی خاک کشیدن سخت است نیست یک مرد، کمی یاری مظلوم دهد قطر‌ه‌ای آب به این تشنۀ مغموم دهد بی وفا خواست که آقای مرا پیر کند غصه را در دل محزون شده تکثیر کند پسر فاطمه را کوچک و تحقیر کند خواست او را وسط حجره زمین‌گیر کند بی حیا بر جگر سوخته‌اش می‌‌خندید با کنیزان جلوی حجرۀ او می‌‌رقصید پسر شاه خراسان جگرش می‌‌سوزد از غم زهر جفا چشم ترش می‌‌سوزد دست و پا می‌‌زند و بال و پرش می‌‌سوزد وسط حجره، تن شعله‌ورش می‌‌سوزد باورم نیست که اینها به کمک برخیزند آب را پیش نگاهش به زمین می‌‌ریزند خوبی بام به این است مصیبت نکشد بدنش زیر سم اسب مشقت نکشد نیزه و سنگ به پیشانی حضرت نکشد آخر روضۀ او، کار به غارت نکشد تشنه جان داده، ولی در بدنش سر دارد صحن این بام چه خوب است، کبوتر دارد شاه عالم به زمین خورده و بی حال شده پیکرش در ته گودال لگدمال شده بر سر پیرهنش صحبت و جنجال شده شمر با خنجر خود وارد گودال شده ...
پشت در با جگری سوخته تب می‌کردی دست و پا می‌زدی و آب طلب می‌کردی گوشۀ حجره، عطش فاتحه‌اش را می‌خواند اشک‌هایت به نظر روضۀ سقا می‌خواند همسرت جعده تباری‌ست، بمیرم مظلوم! مَحرم راز دلت کیست!؟ بمیرم مظلوم! دردِ این غربت جان‌سوز مرا خواهد کشت خون لب‌های تو امروز مرا خواهد کشت تشنگی، زخم ترک روی سبویت انداخت ناگهان شمر شد و پنجه به مویت انداخت اجـرت کـشـتن‌تـان گـندم مرغـوب نشد پیـکـرت در تـه گـودال لگـدکـوب نشد ❇️ ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، همچنین داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی سایت آستان وصال مراجعه کنید زهر تنها کمی از بال و پرت را سوزاند کف زدن‌های کنیزان جگرت را سوزاند بر سر بام عجب مرثیـه جان‌فـرسا بود ســایـه‌بـان بـدنـت بـالِ کـبـوتـرهـا بـود
در میان حجره جان می‌داد و یک یاور نداشت غیر درد و غم نهان در سینه آن سرور نداشت آفتاب عـمر کـوتاهش نهان می‌شد ولی آسمان دیده‌اش جز اشک و خون اختر نداشت بوی عطر غربت آمد از حریم حجره‌اش باغبان باغ غم چون او گل پرپر نداشت کس عیادت جز اجل زآن یوسف زهرا نکرد پیک مرگ آمد ولی او تاب در پیکر نداشت تا کـند رفـع عـطش آن لالـۀ بـاغ رضا غیر سقای دو چشمش هیچ آب آور نداشت در دل دریای ماتم دست و پا می‌زد چو موج زورق افتاده در توفان غم لنگر نداشت خاک قبرش چون که می‌بخشد به عالم آبرو هر که رخ را بر حریمش سود «یاسر» بر نداشت ❇️ بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، همچنین داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی سایت آستان وصال مراجعه کنید. او میان حجره جان می‌داد و قاتل پشت در پایکوبی کرد و شرم از روی پیغمبر نداشت
در عــالــم جــــود، جـــاودان است جواد بر آل عـــلی، عــزیــز جـــان است جواد یا فــــــــــاطمه! گریه کن به حال پسرت جان داده به غربت و جوان است جواد ✍
در سینه دوباره ابتلا می‌آید غم باز به اُردوی ولا می‌آید دل‌های شکسته کاظمینی شده است اين‌جاست که بوی کربلا می‌آید ✍
سلام بر تنِ بی احترام افتاده! به ماهِ تشنه‌ی بر پُشت بام افتاده
۲ شب جمعه شده و دل به رهش بسپارم شـکـــر حـق بـــاز هـــوایـی دیــار یــارم رو سوی کرببلا با دل تنگ و خـونـیـن از ره دور چـنـیـن عــرض ارادات دارم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلـسَّــلامُ عَـلـَـى الْحُـسَـیْـنِ وَ عَلى عَـلِـىِّ بْـنِ الْحُسَیْنِ وَ عَــلـى اَوْلادِ الْــحُــسَـــیْـنِ وَ عَلى اَصْـحـابِ الْحُـسَیْنِ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: پنجشنبه - ۱۷ خرداد ۱۴۰۳ میلادی: Thursday - 06 June 2024 قمری: الخميس، 28 ذو القعدة 1445 🌹 امروز متعلق است به: 🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليه السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️9 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام ▪️11 روز تا روز عرفه ▪️12 روز تا عید سعید قربان ▪️17 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام
4_375760963535634590.ogg
284.3K
🏴 🏴 ✍شاعر:یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب)
🏴 🏴 ✍شاعر:یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بسوز ای دل که مولایم فدا شد زمین و آسمان  ماتم سرا شد بـزن بر سینه با صـد آه و ناله شبِ قتل جواد ابن الرضا شد فدایم من  فدای او گدایم من گدای او بسوزم  در عزای او خدایا من نمانم زیر دِین او دلم دارد هوای کاظمین او آه واویلا واویلا واویلا (2) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ز دست خصم دون  دل پر شراره جگر  از  زهر کین شد پاره پاره خبر کن حضرت موسی الرضا را نمـاید   بر جـواد خود نظاره عزیز و جان زهـرا بود میان  حجـره  تنها بود به لبهایش این آوا بود زدم  پرپر  به کنج حجره ی بسته کجایی  مـادرِ   پهلـوی بشکسته آه واویلا واویلا واویلا(2) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بـزن نـالـه   بـزن سینه بـرایش که تا قسمت شود صحن و سرایش چه خوش باشد اگر یک شب بخوانم زیـارتنامـه در ایـوان طلایش بر این در ما  سر نهادیم همه  هستیِ خود دادیم گـدای مـولا جوادیم کبوتر شد دل ما در هوای او بهشت ما بُوَد ایوان طلای او آه واویلا واویلا واویلا(2)
. |⇦•گدایم،گدای جواد الائمه... و توسل به علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── به لطف خدای جوادالائمه گدايم، گدای جوادالائمه غريبم نخوانيد يا ايها النّاس شدم آشنای جوادالائمه رسيدم به آزادگي تا دلم شد اسير ولای جوادالائمه از آن صورت گندمين بوي گندم گرفته هوای جوادالائمه رضاي خداي امام رضا را بجو در رضای جوادُالائمه اگر عاشقي، هر نفَس مثل سايه برو در قفای جواد الائمه «گدایم، گدای جوادُالائمه..» تو و جنّت و قصر و حور، آی زاهد من و خاك پای جوادُالائمه ملك در لباس كبوتر مي‌آيد به ايوانْ طلای جوادُالائمه نه تنها فلك، عرش هم تكيه داده به گلدسته‌های جوادُالائمه شميم دل انگيز مشهد مي‌آيد ز صحن و سرای جوادُالائمه در اين آخر ماه ذي القعده بايد بسوزم برای جوادُالائمه مرا بيمه‌ام مي‌كند تا محرم لباس عزای جوادُالائمه «گدایم، گدای جوادالائمه..» زنی بود و ظالم، و دف و پايكوبی عطش بود و نای جوادُالائمه درِ حجره را بسته‌اند، آه خانه شده كربلای جوادُالائمه بريده بريده، شكسته شكسته مي‌آيد صدای جوادُالائمه دمِ العطش شد، دم وا حسينا عوض شد نوای جوادُالائمه شبيه حسين، آه آبش ندادند صدا زد، بميرم جوابش ندادند كنيزان شنيدند، آهش بلند است جوابي به حال خرابش ندادند اگر منع كردند، از شرب آبش ولي جا به بزم شرابش ندادند تنش را رها بر روي بام كردند ولي تيغ و نيزه عذابش ندادند دَم آن همه كفترِ باوفا گرم كه تحـويل بر آفتابش ندادند تنش از سر بام در كوچه افتاد ولي نعل‌ها پيچ و تابش ندادند دگر سنگها بغض خود را نشانِ گُلِ روی از خون خضابش ندادند زمانی كه تشييع شد، رهگذرهـا عذابي به عاليـجنابش ندادند ولی آه، در گودی قتلگاهی غروبی، غريبی پس از بی‌سپاهی تنش زير سُم ستوران رها شد به بغض علی يكصد و ده هجا شد همين كه سرش رفت روی سَنانها نشستند در موج خون آسمانها در آمد ز عمق جگر، آهِ زنها كه در بين گودال می‌گفت تنها زنی قد خميده، بُنیَّ بُنیَّ گل سر بريده، بُنیَّ بُنیَّ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
sher.mp3
23.84M
|⇦•گدایم، گدای جواد الائمه... علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه
Shahadat Emam Javad 1402 Panahi [Mohjat_Net] (1).mp3
1.74M
تو کنج حجره میسوزه پیکرم ای وای من ای وای من داره پشت در میخنده همسرم ای وای من ای وای من وای از دست این ام فضل لعین ای وای من ای وای من کاسه ی آبو میریزه رو زمین ای وای من ای وای من زهر کین آورد جونمو رو لب داره میسوزه این پیکرم تو تب درو بسته روم دلمو خون کرد جیگرم میسوزه میکشم هی درد آه و واویلا آه و واویلا یا جواد الائمه غریب آقا **** لخته های خون جاریه از لبام ای وای من ای وای من داره میلرزه یه گوشه دست و پام ای وای من ای وای من رو خاک حجره افتادم بی نفس ای وای من ای وای من دارم جون میدم تو کنج این قفس ای وای من ای وای من حجره تاریک و گوشه ای تنهام دمِ آخر یاد مادرم زهرام یاد اون کوچه که شکست بازوش بی حیا طوری زد که شکست پهلوش آه و واویلا آه و واویلا یا جواد الائمه غریب آقا **** با لبهای تشنه یاد کربلام ای وای من ای وای من یاد غم های گودال و قتلگام ای وای من ای وای من جدِ مظلومم رو کشتن بی گناه ای وای من ای وای من دست و پا میزد تو شیب قتلگاه ای وای من ای وای من افتادم یادِ روضه ی گودال زیر سُم مرکب شد تنش پامال وای از اون دم که خیمه غارت شد سهم عمه زینب هم اسارت شد شهادت امام جواد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ✍شاعر:یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حضرت زهرای صدّیقه بوَد صاحب عزا یا جواد ابن الرضا (۲) ای خدا ما را ببخش امشب به آل مرتضی یا جواد ابن الرضا (۲)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ السلام علیک یا ابا جعفر یا محمد بن علی ایها التقی الجواد خون شد از غم دل خدا جویم درد بسیار و نیست دارویم می فشانم سرشک و می گویم یا جواد الائمه ادرکنی.... یا جواد الائمه ادرکنی.... هر کی باهاش کار داره وا.... یا جواد الائمه ادرکنی.... آقاجان تشنه ام تشنه به من آب بده گنهم را ببر ثواب بده به گدای درت جواب بده یا جواد الائمه ادرکنی.... یا جواد الائمه ادرکنی.... بلا نبینی ان شاء الله به به به به ان شاء الله توی حرمش صدا بزنیا حالا شب شهادت چی می‌خوای عزت عالمین می‌خواهم سفر کاظمین می‌خواهم دیگه چی می‌خوای طوف قبر حسین می‌خواهم یا جواد الائمه ادرکنی.... حاجیا بار سفر مکه و مدینه شون رو بستند هفته آینده عرفه داره میاد هرکی رزق کربلا می‌خواد بگه یا جواد الائمه ادرکنی.... فیض آماده است من فقط به یک گوشه از روضه اشاره کنم چهار سال بیشتر نداشت زکریا بن آدم میگه من محضر امام رضا نشسته بودم جوادالائمه ۴ سال اش وارد شد امام رضا بغلش کرد روی زانوهاش نشوند یه مرتبه دیدم این جوادالائمه با دست به زمین زد ثُمَّ رَفَعَ رأسَه إلی السماء سرش رو بالا برد صدا زد وَ الله لَأُخرِجَنَّهُما ثُمَّ لَأُحرِقَنَّهُما به خدا اون دو نفر رو از قبر بیرون میارم بدنشون رو به آتش می‌کشم امام رضا بغلش کرد فرمود عزیزم کیا رو داری میگی چرا داری فکر می‌کنی به کدوم واقعه داره اشاره می‌کنه فرمود اونایی که مادرم فاطمه رو زدند به به آماده‌ای بریم مدینه یا نه الان مدینه زائر نداره منیم ننم حیالیدی مدینن مارالیدی آخ یاواش قوین مزارینه بلی سنیپ یارالیدی… اونقدر ارادت به مادر داره توی ائمه جوان‌ترین امام، امام جواده مثل مادرش جوانمرگ شده وقتی میومد خونه مادر می‌دیدند نعلینش رو در میاره پابرهنه مشرف میشه چون می‌دونه اینجا چه اتفاقی افتاده بین همین در و دیوار... یه خانم باردار.... آخ بین دود و آتش هی صدا میزد یا أبتاه یا رسول الله اما عوض تسلی یکی تازیانه می‌زد حالا که حال گریه داری بزار بگم گردیده بود قنفذ همدست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می‌زد همه صدا بزنیم یا زهرا... .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹ولگرد شبگردم خودم را میکشم سوی حرم 🔹پیمانه دست من نده چون مستم از بوی حرم 🔸اینجا بهشت است و خدا با اذن زهرا ریخته 🔸کوثر به عشق مرتضی در چشمه و جوی حرم 🔵پیراهن درویشیم، عیب مرا پوشانده است 🔵کشکول من لبریز شد، با ذکر هوهوی حرم 🟣من آن گلیم پاره ای هستم که با دست خودت 🟣گرد و غبارش را کشیدی زیر جاروی حرم 🔻گفتم مریضم خسته ام بیچاره ام درمانده ام 🔻محتاج تر کردی مرا، فوراً به داروی حرم 🔺چاقوی ضامن دار تو درد مرا فهمیده است 🔺یک بار شمشیری بزن بر پای آهوی حرم 🟤از پیش خود طردم نکن، از خانه بیرونم نکن 🟤وَلله وا کردم حساب ویژه ای، روی حرم 🔳حرف وداعت میشود فوراً پریشان میشوم 🔳زلف دلم عُمری گره خورده به گیسوی حرم ☑️مثل شلوغیه نجف تا کربلا در اربعین ☑️گم کن دوباره حاجتم را در هیاهوی حرم 😭جسم حسین بن علی افتاد در گودال تنگ 😭افتاد و با افتادنش، افتاد بانوی حرم 😭😭😭😭 ❣ ♨️پشت در با جگری سوخته، تب میکردی ♨️دست و پا میزدی و آب طلب میکردی 〽️خدا جیگرم داره میسوزه 〽️شدت زهر انقده زیاد بود جواد الائمه داره دست و پا میزنه 🔰گوشی ی حجره عطش، فاتحه ات را میخواند 🔰اشک هایت به نظر روضه ی سقا می خواند ♻️همسرت، جَعده تباریست بمیرم مظلوم ♻️محرم راز دلت کیست،بمیرم مظلوم 💠زهر تنها کمی از بال و پرت را سوزاند 💠کف زدن های کنیزان، جگرت را سوزاند 😭😭😭 ☑️دستور داد کنیزها، هلهله کنن کف بزنن ☑️صدای ناله ی جواد الائمه رو کسی نشنوه 🟤تا وارد شهر شد، همه شروع کردن به هلهله کردن همه شروع کردن به کف زدن ... 😭😭😭 🟣دردِ این غربت جانسوز مرا خواهد کشت 🟣خون لبهای تو امروز مرا خواهد کشت ♻️کهنه داغی به دلِ داغْ نشین می ریزد ♻️آب را پیش نگاهت به زمین می ریزد 👌کنیزِ میگه دیدم آقا داره دست و پا میزنه 😔تشنگی و عطش همه ی وجودشو گرفت دلم سوخت رفتم آب بیارم ♨️نزدیک حجره ی جواد الائمه،،، اُمّ فضل بی حیا پرسید کجا میری؟؟ گفت برا پسر غریب فاطمه، آب آوردم ♨️آب از دستش گرفت گفت من همسرشم. من باشم و توئه کنیز آب برا جواد الائمه ببری 🔳آب گرفت، جلو چشم امام جواد آبُ ریخت رو زمین یکیم تو گودال گفت حسین... اگه همه ی درندگان بیابون سیراب بشن نمیزارم قطره ای آب به لبت برسه 😭😭😭 🔹بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید 🔹حاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا 🔸از آب هم مضایفه کردند کوفیان 🔸خوش داشتند حرمت مهمان کربلا 🔰تشنگی، زخم ترک روی سَبویت انداخت 🔰ناگهان شمر شد و پنجه به مویت انداخت 🔻از لبت، خاک کف حجره تیمم می کرد 🔻ناله ات را وسط هلهله ها، گم می کرد 🔺بر سر بام عجب مرثیه، جان فرسا بود 🔺سایه بان بدنت بالِ کبوترها بود ☑️سه شبانه روز بدن امام جواد رو پشت بوم زیر آفتاب سوزان ☑️کبوترا مأمور شدن بالاشونو باز میکردن، رو بدن جواد الائمه پرواز میکردن آفتاب به بدن پسر غریب امام رضا نخوره آی حسیــــن... 💢اُجرت کشتنتان، گندم مرغوب نشد 💢پیکرت در ته گودال لگدکوب نشد ❇️تشنه ای در گودیه گودال رفت ❇️آنقدر سنگش زدن از حال رفت 😭😭😭 ✅یک طرف، پنجه به گیسو میزدن ✅یک طرف چکمه به پهلو میزدن ◀️شمر با ارباب عالم تند شد ◀️خنجر او از خجالت کُند شد ⬅️زنده بود و دست و پا میزد حسین ⬅️مادر خود را صدا میزد حسین 🔷زیر دست و پای مرکب،جسم برادرم واویلا حسین واویلا 🔷ای خدا دیدی چه خاکی شد سرم، واویلا حسین واویلا 🔶بعد عباس شده،نوبت غارت حرم واویلا حسین واویلا 🔶بی حیا آمده چشم دوخته سوی معجرم، واویلا حسین واویلا 💢واویلا واویلا برادرم، پر نیزه شکسته شد دور و برم 💢برادرم، پِی نعشت ته گوداله مادرم 😭مادرت آمد و دور بدنت غوغا شد 😭وقت غارت،سر پیراهنت دعوا شد حسیـــــن... ✔️سینه ات سهمیه ی شمر و سُم اسبان شد انقده نیزه زدند پیکرت از هم وا شد 😭😭😭😭😭 حسیـــــن... حسیـــــن... 🔹همه هستیه خواهرت را بردند 🔹زر و خلخال دخترت را بردند 🔹کمی دیر آمدم، سرت را بردند 🔹نه فقط یک عدد، همان پیراهن 🔹همه اعضای پیکرت را بردند 🔸به کجا انگشترت را بردند 🔸سرت را بردند 🔸سَرِ تو روی نی شد مانندِ 🔸سر عباس مضطر و شرمنده 🟤شده قلبم ز داغ تو آکنده 🟤حرمله میخنده 🟤سنان میخنده 🟤که داره شمر،دست زینبُ میبنده .
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تویی آرام جانم ای تقی جان تویی تاب و توانم ای تقی جان در این دنیا و در عقبی و محشر تویی ذکر لبانم ای تقی جان ◾️ گدایی بر سر کوی تو هستم که از عطر گل روی تو مستم جواد ای صاحب جود و کرامت به امیدی سر راهت نشستم ◾️ ای گل باغ ولا ادرکنی مظهر نور خدا ادرکنی ما همه محتاج، تو کوه سخا یا جواد ابن الرضا ادرکنی ◾️ باز گشته شاملم احسان تو لطف کردی و شدم مهمان تو دست خالی، روسیه، غرق گنه یا جواد دست من و دامان تو ◾️ من گدای کوی تو هستم جواد مست عطر و بوی تو هستم جواد امشبی را که منم مهمان تو دست خالی سوی تو هستم جواد ◾️ وجود شیعیان را غم گرفته ز سوز غم دل عالم گرفته ز داغ نهمین نور خدایی به جنت فاطمه ماتم گرفته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً" تمام عمر پی اشتباه می گردم میان راهم و دنبال راه می گردم تو در منی و من آن چشمه ی سیاه دلم که بی قرار دنبال ماه می گردم عزیز مصرِ پیمبر تو هستی اما من به جستجوی تو در بین چاه می گردم چگونه دور تو گردم منی که درهمه عمر به دور از تو و دُور گناه می گردم الا که گوشه ی چشمت غم از جهان ببرد اگر نگاه کنی رو به راه می گردم * "کُلُّهم نورٌ واحد" فرقی نداره جوادالائمه با امام رضا،امام رضا با امام زمان...امام رضا علیه السلام شنید، مُوفق خادم جوادالائمه، آقازاده ی امام رضا رو از یک دری میبره توی خونه که کمتر مردم سر راهش بیان،امام رضا برای جوادالائمه نوشت:عزیز دلم!جوادم! این مردم با یه امیدی در خونه ی تو میان،بابا از همون جایی ردشو که سائلان میان سر راهت صف میکشن....یا امام رضا! امشب به آقازاده ات سفارش مارو هم بُکن...* به این امید که گیری به کف مهارم را عنان به دست در این بارگاه می گردم مگو که راه ندارم به روضه ی جدَّت میان روضه پی سر پناه می گردم برای دیدنت ای مَردِ روضه ی گودال شبیه فاطمه در قتلگاه می گردم حسی غریب دور و برم را گرفته است آتش حوالی جگرم را گرفته است بغضی هوای چشم ترم را گرفته است غصه به روی شانه، سرم را گرفته است امشب که شمعِ حجلۀ دارالعزا شدم آتش به جانِ روضۀ ابن الرضا شدم *یا امام رضا! مدد آقا،از جگر گوشه ات میخوام بخونم....فرمود:هر وقت کار سخت میشه،یا حاجت مهمی دارید،روبروی گنبد امام رضا که می ایستید،گردن کج کن بگو:آقا! تو رو به جانِ جوادت...* با رنج و غم گذشت همه زندگانی اش خون گشت لحظه لحظه دل آسمانی اش قاتل نشسته فاتحه خوانه جوانی اش له کرده زیر پای حسد مهربانی اش ای نور چشم فاطمه، عالم فدای تو ای حضرت جواد بمیرم برای تو *چرا میگی بمیرم برای تو؟ آخه اگه خوب گوش بدی،از داخل یه حجره ی در بسته،داره صدای ناله اش میاد،مثل جد غریبش هی میگه:آه جگرم...* فضل دید یه کنیزی یه ظرف آب دستش گرفته،داره نزدیک حجره میشه،با تعجب گفت:کجا؟آب برا چی داری می بری؟ گفت:دارم برا پسر فاطمه می برم،جگرم رو ناله هاش آتیش زده،ببین هی داره میگه آه جگرم...ظرف آب رو گرفت محکم رو زمین زد،گفت:اینجا ایستادم ببینم با لب تشنه جون میده...آی گریه کن ها! کربلا هم انگار فقط یه نفر صدای حسین رو شنید،هلال سپرش رو پر از آب کرده،نزدیک گودال یه وقت دید نانجیب از گودال بیرون اومد،همه بدنش داره میلرزه،سئوال کرد،کجا داری میری؟آب برا کی داری می بری؟گفتم:برای پسر فاطمه می برم،دستارش رو باز کرد،گفت: بیهوده زحمت کشیدی،سر ابی عبدالله رو نشون داد...گفتم:نانجیب تو که کار خودت رو کردی،دیگه چرا بدن نحست داره میلرزه؟گفت:هلال!گوشه ی گودال لحظه ی آخر،هیچ خانومی نبود،اما وقتی خنجر روی گلو گذاشتم،یه وقت دیدم یه صدایی میاد:"بُنیَّ قَتَلوکَ عَطشانا"...حسین..."صلی الله علیک یا سیدناالمظلوم یااباعبدالله..."اشکای چشمت رو روی دست بگیر،دستای التماس و گداییت رو بالا ببر،خدایا به جگر گوشه ی امام رضا،عجل لولیک الفرج... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اگرچه جنس بی بهای دور ریز و مانده ام فدای صاحبم شوم که از درش نرانده ام هر آن زمان که بی پناه و خسته خورده ام زمین به دست خود مرا بلند کرده و تکانده ام بلای آخر الزمان مرا اسیر خود نکرد نگاه صاحب الزمان از این بلا رهانده ام به غیر از او که وقت حاجتم، معطلم نکرد به هر کسی که رو زدم همیشه سر دوانده ام خراب و لاابالی گناه بوده ام ولی دلش نیامد و خودش به روضه ها کشانده ام ازین برو بیا دلم مقید حسین شد به اشک روضه های خود، حسین پرورانده ام اگرچه دورم از حرم، دلم میان کربلاست سلام وقت هر سحر، به کربلا رسانده ام فدای داغ و غربت امام های تشنه لب مصیبت جواد را به سینه ام نشانده ام غریب مثل مجتبی و تشنه لب چنان حسین برای داغ اعظمش همیشه روضه خوانده ام چگونه می شود که همدمت مقابلت شود؟! در این غریبی زیاد و بی حساب مانده ام به یاد جسم روی بام و جسم زیر آفتاب همیشه از دو دیده، اشک بی امان فشانده ام محمد جواد شیرازی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️