eitaa logo
ذاکرین آل الله
275 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
زیبای ولادت حضرت ابوالفضل (ع) و شور چارم شعبان شد صفای دل اومد ساقیِ سرمستان ابوفاضل اومد دل شده امشب پا بست تو شد هر دو عالم سرمست تو با اشک و با خنده مرتضی بوسه زده بر دو دست تو یا ابوفاضل خوش آمدی (۴) ذکر تو یا عباس شفای هر دَرده عشقت ابوفاضل دل همه رو بُرده تویی تو تنها ملاک ما یاد تو خواب و خوراک ما دعای اِکشِف کُروبَنا حک شده روی پلاک ما یا ابوفاضل خوش آمدی (۴)
میلاد امام حسین و حضرت ابوالفضل و امام سجاد (علیهم السلام) آی عاشقا ، امشب زهرا عیدی میده به هممون یک کربلا (۲) دل و دلبر اومده ، از همه سر اومده اربابم یعنی حسین ، گل حیدر اومده نبی شده دلشاد ، به یُمن این میلاد میزنه فُطرس مَلَک به شوق او فریاد آی عاشقا ، امشب زهرا عیدی میده به هممون یک کربلا بَه که ارباب اومده ، باده ی ناب اومده به شب تار دلم ، مَه و مهتاب اومده منم گدای تو ، می شم فدای تو تموم زندگیِ من وقف ِ برای تو آی عاشقا ، امشب زهرا عیدی میده به هممون یک کربلا عشق دلخواه اومده ، وزیر شاه اومده بنی هاشم و بگو ، براشون ماه اومده غرق گل یاسم ، فدای عباسم مست یل کرببلا خدای احساسم آی عاشقا ، امشب زهرا عیدی میده به هممون یک کربلا مروه و صفا اومد ، مکه و منا اومد مظهر عبادت و رحمت خدا اومد امشب شدم آزاد ، رو لب من فریاد رسیده از راه مولا سیدنا السجاد آی عاشقا ، امشب زهرا عیدی میده به هممون یک کربلا
زیبای ولادت حضرت سجاد (ع) و شور پنجم شعبان شد عید تو مولا شد خونه ی آقامون با تو مُصفا شد میلاد تو میلاد دعاست یاد تو آقا یاد خداست صحیفه ی پُر زِ نور تو برای درد همه دواست حضرت سجاد خوش آمدی (۴) در شب میلادت دل حسین شاده بر لب ما ذکرِ حضرت سجاده تو ماه زیبای هر شبی تو بهترین ذکر هر لبی تو هستی هستیِ عالمِین تویی که هم پای زینبی حضرت سجاد خوش آمدی (۴)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت ابوالفضل چگونه وصف کنم یک جهان شجاعت را چگونه نقش زنم چشمه ی عبادت را چگونه ثبت کنم لحظه های طاعت را چگونه رسم کنم راه رسم غیرت را اگر تمام ادیبان زتو قلم بزنند به اذن حیدر کرار از تو دم بزنند تویی که برهمه ی خلق مقتدا هستی توی که درادب و فضل منتها هستی تویی که قوت بازوی مرتضی هستی تویی که ساقی و سقای کربلا هستی وزیر کشور عشقی و شاه علقمه ای تو نورچشم علی و عزیز فاطمه ای کیم من آن که شدم ریزه خوار احسانت کیم من آنکه که همیشه اسیر وحیرانت کیم من آنکه کنم جان خویش قربانت کیم من آنکه که بود دست من به دامنت حوائج همه ی خلق را روا کردی مرا زبدو تولد شما دعا کردی گدای کوی توام بی پناه آمده ام به شوق دیدن نیمه نگاه آمده ام به خاکبوسی تو سر به راه آمده ام دلم شکسته ببین روسیاه آمده ام بیا و روز قیامت مرا شفاعت کن دوباره مثل همیشه بیا عنایت کن دلم هوای تو کرده هوای آن حرمت هوای سینه زنی زیر بیرق و علمت هوای روضه آن دست و بازوی قلمت چو شمع آب شوم از گدازه های غمت به قفل بسته دل ها فقط کلید تویی شفیع محشری و بر همه امید تویی عمود خیمه ی زینب چرا شکسته شدی چو فرق خونی حیدر زهم گسسته شدی چنان خسوف قمر، باز بازو بسته شدی زغصه های مدینه تو زار و خسته شدی زند شراره به قلبم صدای غمگینت ببین که فاطمه آمد کنار بالینت مشهدی
|⇦•هرچند‌که در عشق.... ویژۀ ولادت حضرت اباالفضل العباس علیه السلام و سرداران کربلا هرچند که در عشق به وسواس رسیدیم            لب تشنه به سرچشمۀ احساس رسیدیم با شبـنـمی از اشک به الـماس رسیدیم  وقـتـی بـه در خـانـۀ عـبـاس رسـیـدیـم ای عـشق! دخـیـلـیم به لبـخـند ملـیحت پر می‌کشم امشب به تـمنای ضـریحت تا بودم و تا هستم و تا عشق تو باقی‌ست تا در دلم احساس خوش یاس و اقاقی‌ست تا در سر من شور حجازی و عراقیست  سرمستم و مستی من از حضرت ساقیست سـاقـی نـجـف! از مـیِ سـقّای تو مستم مابـیـن دوراهی نـجـف، عـلـقـمه هـستم امشب حرم کعبه همین بیت گِلین است   بـنـتِ اسـدِ امـشـب‌مـان اُمِّ بـنـیـن است بـا نـام عـلـی نام ابالفـضل قـرین است          "وَالله اَسَـدُالله" هـمـین است هـمـین است یـعـنـی کـه عـلـی آمـده از راه دوبـاره بـِنـت اَسَـــد آرد اَســـدُ الــلــه دوبــاره خوب است که من بعد نیاید سحر از راه  وقتی که بلند است شب از طلعت این ماه مـاهـی که درخـشـیـده به دسـتان یدالله  ای دستِ نگـاه حسد از روی تو کوتاه شب بارقـه‌ای در دل چـشمان سیـاهت "لاحَـــولَ وَلا قُـــوَةَ اِلا" بــه نــگــاهــت آیـا قـلـمـی هـسـت کـه روزی بـتـوانـد  تا مـدح تـو را بـر خـط دفـتـر بـنـشاند اوصـاف تو بایـد به جـنـونـم بـرسـانـد  جا دارد اگر عـالـمی از شوق بخـواند ای اهل حرم میـر و وعـلـمدار رسیده سـقـای حـسـین سـیـد و سـالار رسـیده کافیست قدم رنجه کنی در دل پیکـار  کافیست بگیری به کَفَت تیغ، علی وار دشمن شود از ضربۀ شمشیر تو بیزار  کی آیـنـۀ تـیـغ تـو گـیــرد رَد زنـگـار ای معرکه مغلوب تو و غرّش خشمت بی‌جان شده جسم همه با تیغ دو چشمت در وصف تو، در کام گرفـتیم زبان را  مشـتاق تو دیـدم طـپش هر ضربان را عشق تو برانگـیخـته ادیـان جـهـان را  مَسحـور خودش کرده دل ارمـنیان را چون آذریان امشب، می‌خوانمت از جان قربانون اولوم عباس جانیم سنه قربان مـن قــطـرۀ وامـانـدۀ دریــای وصـالـم  من سـائل هر روز و گـدای سرِ سـالم نام تو به لب دارم و بهـتـر شده حـالـم  مـشـتـاق زیـارت شـده‌ام، بـیـن خـیــالـم در حـسرت تو دل به دل اشک سپردم مانـدم که چرا از غـم هـجـر تو، نمردم .
|⇦ای روی دل افروزت... ویژۀ ولادت حضرت اباالفضل العباس علیه السلام و سرداران کربلا ای روی دل افروزت، آیینه زیبایی ای مهر جهان سوزت، سرمایه شیدایی ای مهر سپهر حُسن ای ماه بنی هاشم کی ماه کند جلوه با این همه زیبایی مردونه پای حرفمم مست علم‌وپرچمم مجنون‌ابالفضلم و لیلای دل عالمم ذکر لبم شبی که بی قرارم، یا ابالفضل! تو‌زندگیم شده‌همین شعارم، یا ابالفضل! سربند سرِ آسمون ذکر یا ابوفاضله ارباب میخره اسمشو هرکس که با ابوفاضله زمزمهٔ کودک ربابِ، یا ابالفضل! نوحهٔ لبهای سرد آبه، یا ابالفضل .
متن اشعار و مولودی های ولادت امام سجاد ع 👇👇👇👇
|⇦•درِ خونم‌مهمون اومده .. ویژۀ ولادت امام سجاد علیه السلام و سرداران کربلا درِ خونم مهمون اومده یا صدای بارون اومده دره دنیا رو زود وا کنیدببینید آقامون اومده شب شبِ عشقه دلها شاده خدا به آقام آقا داده جان فدای این آقازاده... تپش دلِ عرش بَرین، یا زین العابدین! دلای عاشقاتو ببین، یا زین العابدین! نوه ی امیرالمومنین، یا زین العابدین! توی چشماش خورشید وا شده نور تابانِ دنیا شده خبر از بالا داره میاد دوباره ارباب بابا شده صورتش مثل قرصِ ماهه مثل اجدادش آقاست شاهه که ولیعهد ثاراللهِ ملائک میخونن هم صدا، یا زین العابدین! سرود همه ی شیعه ها، یا زین العابدین! آیه ی جَلوات خدا، یا زین العابدین! چه شبای احیایی شده روزامون چه رویایی شده اومدن انوار کربلا دلامون عاشورایی شده جاءَ الحَّقُ زَهَقَ الباطِل فرصت پرواز داری ای دل الدَخیل آقام ابوفاضل دل مارو ببر کربلا، یابن ام البنین! گره واکن از کار ما، یابن ام البنین! ذکر تو واسه دردا دوا، یابن ام البنین! .
|⇦•ساقی قدحی باز ... وتوسل ویژۀ ولادت امام سجادعلیه السلام و سرداران کربلا ساقي قدحي باز مرا جام نياز است سر ريز كن اين باده كه تا صبح دراز است امشب شب بزم و كرم شاه حجاز است ميلاد دل افروز مسيحاي نماز است ز آن روست كه دل مست خداي ازلي شد در بند علي بن حسين بن علي شد مهتاب شگفت شب طاعات رسيده خورشيد خداوند عبادات رسيده سر حلقه اي از حلقه ي سادات رسيده فصل مي و مستي و مباهات رسيده زين بعد چنين بزم مگر خواب ببينيد لبخند تماشائي ارباب ببينيد مجنون زده ي كوچه ي حيرانيم امشب بر حلقه ي گيسوي غزل خوانيم امشب از شوق به رقص آمده طوفانيم امشب خاك گل شه بانوي ايرانيم امشب هر چند كه از آب و گل ايل حسينيم با آمدنش ما همه فاميل حسينيم اي باغ محبت گل محراب نيايش عيسي نفسان را نفس ناب نيايش اي چشمه ي جوشنده ي سيراب نيايش اي قبله ي تابنده ي ارباب نيايش اي آينه ي حي جلي حضرت سجاد اي زِين حسين بن علي حضرت سجاد خورشيد ترين قبله ي خورشيد تويي تو آسوده ترين ساحل اميد تويي تو عيدانه ترين باده در اين عيد تويي تو آن سويِ سراپرده ي توحيد تويي تو از روز ازل بود كه با چشم تو مستيم تا جام به دست تو بُود باده پرستيم فانوس خياليم همه در سر راهت دنبال دل گمشده بر زلف سياهت تنها دل ما نيست به دنبال پناهت جبريل كبوتر شده در چتر نگاهت خُم را همه با نام تو سرمست شكستند در عرش به عشق تو سر و دست شكستند اي نام تو فوّاره ي زيبايي دنيا اي آينه ي شير خدا وقت تماشا اي خون خدا را علي عالي اعلي سوگند به تو اي علي سومِ زهرا سبقت ز همه مي بري هنگام دليري مانند اباالفضل اگر تيغ بگيري تا نور تو در بيت ولا جلوه گر آمد گويا كه خدا بود كه در هر نظر آمد آغوش گشود و به كنارت پدر آمد بر طوف قُماط تو دو چشمان تر آمد گفتا همه را اين ثمر كوثر عشق است رزمنده ي راه من و پيغمبر عشق است ميلاد تو با اشك و تو همزاد سِرشكي در بغض شب غم زده فرياد سِرشكي غم خانه ي زخمي و غم آباد سِرشكي سجاده ي غمهائي و سجاد سِرشكي رنگين شده اين بزم از اين اشك فشاني آه اي نمك سفره ي هر مرثيه خواني در هر نفست ياد فراق شهدا بود بر پيكرت آثار غم كرب و بلا بود .
|⇦سوی مجنون برسانید... وتوسل ویژۀ ولادت حضرت امام‌ سجاد علیه السلام و سرداران کربلا سوی مجنون برسانید که لیلایی هست ما شنیدیم در این شهر که آقائی هست دورِ این خانه شلوغ است اگر جائی هست دردمندیم و دلی خوش که مداوائی هست شب عید است بیائید حنا بگذاریم سر به خاکِ قدمِ مردِ دعا بگذاریم تا پدر چشم به چشمانِ تو احیا دارد پَرِ گهواره­ ی تو روحِ مسیحا دارد و حسن خیره به چشمانِ تو نجوا دارد نوه­ ی حضرت زهراست تماشا دارد جلوه ­ی نام علی بر تو مبارک بادا سومین نام علی  بر تو مبارک بادا فطرسی آمده و از تو پری می خواهد از تو عیسی نفسِ ناب تری می خواهد یوسف از دستِ تو مژگانِ تری می خواهد که غبارِ قدمت رفته گَری می خواهد یا کریمیم و سرِ جاده­ ی تو شیعه شدیم ما کنارِ پرِ سجاده­ ی تو شیعه شدیم عشق وقتی به نهایت به نهایت برسد تازه شاید که سرش بر کفِ پایت برسد چشمِ جبریل اگر سوی عبایت برسد نه! محال است مقامش به گدایت برسد نه فقط پهنه ­ی افلاک نمک گیر تواند تو از این کشور و این خاک نمک گیر تواند مثلِ پیراهنِ یوسف که به کنعان آمد مثلِ ابری که سرِ خاک بیابان آمد صاحب خانه­ ی خود جانبِ ایران آمد خانه­ ی مادریش شاهِ خراسان آمد خاکِ ما خانه­ ی تو سایهٔ مطلق داری حقِ آب و گِل و بر گردنِ ما حق داری عشقِ ایرانیِ ما، کارِ بَنایت با ماست حوض و فوّاره و ایوانِ طلایت با ماست طاقِ گلدسته، رواق، آینه هایت با ماست خادمیِ حرم و صحن و سرایت با ماست طرحِ زیباتری از باغِ جنان می سازیم و ضریحِ نویی با فرشچیان می سازیم مصلحت بود اگر شیرِ خدا می گشتی تو علی هستی و شمشیرِ خدا می گشتی مست از جلوه­ ی تکبیرِ خدا می گشتی تکسوارِ عرب و شیرِ خدا می گشتی بازوی هاشمیت تیغ دو‌ دَم گر می داشت کربلا زیرِ قدم هات تَرَک بر می داشت رُخصتت بود اگر یک تنه لشکر بودی مِیمنه، مِیسره بودی و مکرّر بودی ای امام ابنِ امام از همه بهتر بودی رخصتت بود اگر حضرتِ حیدر بودی کربلا دید پدر را نَفَسَت یاری کرد وَه که با نامِ تو عباس علمداری کرد واژه ات خطبه شد و تیغِ علی وار آورد خطبه ات شورِ علی در دلِ پیکار آورد چه بلائی به سرِ کاخِ ستمکار آورد شیعه را با شب و شمشیر و دعا با آورد با تو در شام عجب معرکه بر پا شده است که دعا گوی شما زینبِ کبری شده است .
. یعنی : خیلی سجده کننده یعنی که خیلی خدا را دوست دارد، که خدا هم خیلی او را دوست دارد .
|⇦•امشب از یمن قدوم تو.. و شور ویژۀ میلاد امام سجاد علیه السلام و اعیاد شعبانیه امشب از یمن قدوم تو عالم واسه تو غزلخونه تمثیل منو شما امشب تصویر کویر و بارونه سجادۀ تو عرش اعلا من مستمو اسم تو سحبا تو سرود ذات خدایی بی تاب تو عالم بالا تو قبلۀ محرابی، درخشش مهتابی تو علت زیبای تبسم اربابی «علی ابن الحسین .. یا سجاد» امشب که تموم دریاها شد محو تلاطم نامت مرغ هر دلی که شیدا شد پر زد تا حریم و تا بامت گهوارۀ تو غرق نوره قلب دنیا بیت سروره این زینت عابد و زاهد مجنون تو وارث شوره ماه جهان آرایی همنفس زهرایی تو باعث تسکین درد همه دنیایی «علی ابن الحسین .. یا سجاد» عشقه هر دلی که میمیره احیا میشه در پناه تو روزی کرب و بلای من محتاج یه نیم نگاه تو باطن این صحیفۀ تو باطن هر راز و نیازه شیعه آخر توی مدینه واسۀ تو حرم میسازه نور وجودت امشب به قلب ما تابیده جلوه ای از نور تو حقیقت خورشیده «علی ابن الحسین .. یا سجاد» .
|⇦•خدای عالی اعلی ... وتوسل ویژۀ ولادت امام سجاد علیه السلام و سرداران کربلا خدایِ عالیِ اعلی ندارد از تو عالی‌تر ندارد در بساطِ خود از این عالی تعالی‌تر "علیُّ حُبُه جُنَّه قَسیمُ النّارِ والجَنَّه" "به حَمدِالله وَالمِنَّه"وَلی‌ُالله ست والی‌تر اگر پا بر زمین کوبد علی افلاک می‌روبد نباشد در کفِ دستش از این عالم سُفالی‌تر اگر فرش نجف گردیم حَقّاً محترم گردیم که از قالیچه‌ی تبریز می‌گردیم قالی‌تر علی باید ؛ فقط ؛ حتماً ؛ امیرالمؤمنین باشد علی آمد که او اینبار زین‌العابدین باشد اگر جایی دهد زلفش دلِ دیوانه‌‌ی ما را به بوی سیب او بخشم سمرقند و بخارا را در آغوشِ حسین است و به رویِ دامنِ زینب ببین بابا چه می‌بخشد گداها را گداها را لبِ گهواره‌اش پروانه‌ی بی تاب اگر دیدید بدان جبریل آورده است مبارک بادِ زهرا را اگر بابابزرگ این است حتماً این نوه غوغاست اَذانش را علی گفت و به دستش داد دنیا را علی باید چُنان باشد علی باید چُنین باشد علی آمد که او اینبار زین‌العابدین باشد خدا را شُکر ما دیدیم شاهِ شهریاران را خدا را شُکر ما دیدیم ماهِ ماه شعبان را خدا این نکته را فرمود: وقتی فاطمه خندید فرشته این سخن را گفت و بُرد از آسمان جان را که زهرا طورِ دیگر طور دیگر دوست می‌دارد میانِ این عروسانش عروسِ خاکِ ایران را ببین که می‌بَرد امشب تبسمهای زیبایش دلِ مادربزرگش را دلِ اولادِ سلمان را علی از ماست از داماد ما زین سرزمین باشد علی آمد که او اینبار زین‌العابدین باشد بنا این بود بنشینی وگرنه میرِ میدانی بنا باشد که برخیزی امیرِ تیغ دارانی برایت لافَتی اِلا علی می‌آید از بالا اگر سربند یازهرا ببندی رویِ پیشانی هزار ، الله‌اکبر را به بازویِ تو می‌خوانند که با شمشیر می‌گردی علیِ اکبرِ ثانی علیِ اکبرِ ثانی نه! تو بالاتر از آنی تو عباسی نه! اینهم نه که طوفان‌تر زِ طوفانی علی در چهارده تصویر آمد دلنشین باشد علی آمد که او اینبار زین‌العابدین باشد تو صبح و شام می‌گِریی زِ سوزِ استخوان ،آقا! به زخمِ کهنه‌ی زنجیر و بر زخمِ زبان، آقا! زِ چشمانت که پرسیدند آقا سخت یعنی چه؟ سه دفعه شام گفتی و سه دفعه خیزران آقا! قنوتت را که می‌دیدند خواهرهامی‌گفتند امان از دزدِ انگشتر امان از ساربان، آقا! تو سی‌سال است می‌گریی چرا پیراهنش بردند؟ تو سی‌سال است می‌سوزی زِ لبخندِ سنان، آقا! علی آمد که عاشورا همیشه آتشین باشد علی آمد که او اینبار زین‌العابدین باشد :حسن لطفی .
|⇦•تو شاهی و ما گدا... زیبا ویژۀ میلادِ حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ سلام ای شهزاده نورِ هر سجاده مسیرِ نگامون امشب به نگات افتاده چه صفایی آقا عشقِ مایی آقا وارثِ سرخیِ خونِ شهدایی آقا خورشید و ماهِ تابانی روحِ نماز و قرآنی این افتخارِ ما شد که: مادرتونِ ایرانی .. نوشته گوشه ی مهتاب به رویِ کتیبه ی آن اومده قوت قلبِ دلای بی تاب پسرِ ارباب تو شاهی و ما گدا ، آی آقا عیدی بده کربلا ، آی آقا کَرَمِت سرشارِ کی دیگه غم داره از تو آسمون برات بارونِ گل می باره سیدِ سجادی شاخه ی شمشادی به حسینِ ابن علی تو اَفضلِ اولادی ساقیه باده ی فضلی برکتِ سفره ی بزلی آیینه ی مجتبایی و هم نفسِ ابالفضلی نوشته گوشه ی مهتاب به رویِ کتیبه ی آن اومده قوت قلبِ دلای بی تاب پسرِ ارباب تو شاهی و ما گدا ، آی آقا عیدی بده کربلا ، آی آقا دلی که شیداتِ دخیلِ دستاتِ تو کوچه پس کوچه هاتم این شبا خیراتِ درِ خونه ت بازه نفست اعجازه ابوحمزه ت واسه عاشقا پرِ پروازه یه روزی از همین روزا به دستِ یوسفِ زهرا حرم برا تو میسازیم روبرو گندِ خضرا نوشته گوشه ی مهتاب به رویِ کتیبه ی آن اومده قوت قلبِ دلای بی تاب پسرِ ارباب تو شاهی و ما گدا ، آی آقا عیدی بده کربلا ، آی آقا .
🌼༺⊱┄═┅ در عشق شاخ‌ شمشاد آمد فرزند حسین؛ زین العبّاد آمد فرستید‌ و‌ سپس سجده روید در زندگی حسین آمد .
|⇦•شیعه ای داشت اشتیاق زیاد.. و توسل زیبا ویژۀ میلادِ حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام . ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ شیعه ای داشت اشتیاق زیاد در مدینه به حضرتِ سجّاد با یکی هدیه سال ها از دور می رسیدی امام را به حضور گفت با او عیالِ او یکسال کی محبّ علی و احمد و آل دوستی از دو سر بُوَد بهتر خاصه در خاندانِ پیغمبر تو بَری هدیه بر شه ابرار ندهد هدیه بر تو او یکبار گفت شوهر چه هدیه ای بهتر از ملاقاتِ نجلِ پیغمبر این سخن در اطاق در بسته هر دو گفتند با هم آهسته مرد بر دیدن امامش باز بعد یک سال رفت سویِ حجاز مثل هر سال با صفایِ تمام هدیه آورده بود بهر امام خواست از او امام هر دو جهان که شود بر امام خود مهمان چون ز صرف طعام فارغ گشت بود حاضر کنار او یک طشت خواست مولا از او که ریزد آب تا بشوید دو دست بهر ثواب آب از فیضِ دست آن سَروَر گشت دُرّ و جواهر و گوهر گفت این دُرّ و گوهر بسیار هدیه باشد به همسرت، بردار با عیالت بگو ز صدق و صفا این بود هدیه ی ولیّ خدا تا دگر شکوه ای ز ما نکند گله از حجّت خدا نکند مرد شد از امام خویش خجل بارِ شرمندگیش بر رویِ دل باز شد از حجاز سوی وطن ریخت گوهر بدامن آن زن گفت وای از تو کان ولیّ الله بود از گفته ات همه آگاه زن از این لطف و این همه اعجاز گشت سر تا به پای سوز و گداز گفت من سیم و زر نمی خواهم مال دنیا دگر نمی خواهم نیست با سیم و زر دگر کارم شوق رویِ امام را دارد سال بعد آن دو، راه بسپردند رو بسوی مدینه آوردند بسکه ره دور بود و ناهموار گشت آن زن زِ رنج ره بیمار شوهر او را به جایِ امنی برد لیک زن پیش دیدگانش مرد چشم او بست و با شتاب تمام رفت در محضر شریف امام کرد مولا ز لطف روی به او گفت خوش آمدی عیالت کو؟ داد پاسخ که آن نکو بنیاد در یکی کاروانسرا جان داد کس نبود از طریق غمخواری بهر دفنش کند مرا یاری گفت مولا برو که دلدارت هست در انتظارِ دیدارت یارت از لطف کبریا زنده است سالم و شاد کام و پاینده است باز گردید و دید یارش باز زنده گردیده از ره اعجاز گفت ای یار، حال تو چون بود که دلم از ملال پر خون بود گفت چون از تنم روان می رفت مرغ روحم به اسمان می رفت شهریاری رسید و گفت این زن بوده مشتاق بر زیارت من از کرم زیر لب دعایی خواند روحِ من را به جسم بر گرداند زن بسوی مدینه رو آورد تا نگه بر جمال مولا کرد گفت ای قبله گاه دل حرمت تو مرا زنده کردی از کرمت ای همه نُه سپهر خاکت باد جان به قربانِ جسم پاکت باد تا که باشم در این جهان زنده جانم از لطف توست شرمنده حیف از این جسم پاک کز بیداد خصم آزارها به او میداد او که خود آفتاب قافله بود دست و پایش میان سلسله بود عرق از روی لاله گون می ریخت دائم از ساق پاش خون می ریخت ذکر حق را به تاب و تب می خواند در خرابه نماز شب می خواند دست قرآن کجا طناب کجا؟ او کجا مجلس شراب کجا؟ بر سر آن امام جنّ و بشر شامیان ریختند خاکستر اشگ چشم امام را دیدند همگی کف زدند و خندیدند سوخت زین شعله هستی عالم لب فرو بند از سخن «میثم» شاعر: استاد غلامرضا سازگار دید حضرت به سایۀ دیوار پناه برده گفت آقاجان اینجا چه میکنید؟! فرمود آفتاب به این غل و زنجیر می تابه .. چهل منزله این غل و زنجیرُ از من جدا نکردن .. آقاجانم .. داشت حرف میزد یه وقت دیدن به خانمی داره میدوه .. عزیزِ برادرم کجایی .. آقا این صدا، صدایِ کیست؟! فرمود این عمه ام زینبِ .. نگرانِ حالِ منه .. بمیرم برات آقای غریبم .. روزِ یازدهم که دارن قافله رو میبرند زین العابدین امامِ؛ یه نگاهی کرد به ابدانِ مطهر .. زینب سلام الله دید الانه زین العابدین سلام الله جان بده .. خیره خیره بدنِ بابا رو نگاه میکنه .. صدا زد عزیزِ برادرم چه میکنی .. تو حجت خدایی .. داری با جانت بازی میکنی .. فرمود عمه جان مگه این بدن، بدنِ حجت خدا نیست .. رویِ خاکِ بیابونا رهاش کردن .. یه جمله گفته اما سجاد، فرمود عمه جان اینا کآنه ما رو مسلمان نمیدونن .. بدین کشته هایِ خودشون رو خاک کردن اما .. ای حسین ..... .