eitaa logo
ذاکرین آل الله
278 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
به سوی یار از ندارها سلام می‌رسد خوشیم این سلام‌ها به آن امام می‌رسد شدیم بی نصیب از نظاره‌ی رخش ولی نگاه لطف او به ما علی الدوام می‌رسد عطای یار و منعِ بخشش‌اش یکی‌ست باطناً صلاح ماست هر دوتاش...، هر کدام می‌رسد بریده می‌شود نخِ توسل اهالی‌اش به پای سفره‌ای که لقمه‌ی حرام می‌رسد از این طرف گناه ما فقط به سوی او رسید از آن طرف همیشه لطف و احترام می‌رسد همین که بر دعا دو دست خود بلند می‌کند به قلب ما همان دقیقه التیام می‌رسد دلِ شکسته! از غریبیِ عقیله صبر کن می‌آید آن امام و وقت انتقام می‌رسد :: فدای دختر علی که با قد خمیده‌اش محله‌ی یهودیانِ شهر شام می‌رسد چقدر کارِ این بزرگ‌زاده سخت می‌شود در آن زمان که کاروان به ازدحام می‌رسد گرسنه‌اند کودکان و رو به کس نمی‌زنند اگرچه بوی نان تازه بر مشام می‌رسد ✍
منی که بوده عباس و علی اکبر هوادارم به شهر شام رفتم بی حسینم، سخت بی یارم همه بهر تماشای اسیران آمدند اینجا من و این ازدحام شام، خوابم یا که بیدارم تمام دختران گویند با هم یکصدا عمه: همه نامحرم‌اند اینجا، گره خورده عجب کارم تمام شهر با سنگ و نی و دف آمدند اینجا ولی من بی دفاع هستم فقط تنها تو را دارم به دامانم پناه آورده‌اند اطفال با گریه حسین من! از آن بالا دعایم کن گرفتارم هزاران غم، هزاران سنگ و چوب و خاک و خاکستر کدامش را برایت بازگویم یا که بشمارم اگر چه دست مارا مثل بابایم علی بستند از این تکرار غم باکی ندارم، دخت کرارم اگر چه ابری‌ام، طوفانی‌ام اما برادر جان! کنار دشمنانت یک سر سوزن نمی‌بارم ✍
بیا و درد هجران محبّان را مداوا کن نگاهی از کرم بر چشم‌های خسته‌ی ما کن تمام آفرینش بی‌تو باشد جسم بی‌جانی بیا با یک نظر بر خلق، اعجاز مسیحا کن بیا از غربت جدّت بگو، با مردم عالم بیا و چشم ما را از سرشک سرخ، دریا کن کنار علقمه با مادر مظلومه‌ات زهرا دو چشم خویش را دریا، به یاد چشم سقا کن بیا با اشک کن همچون عموی خویش، سقّایی بریز از دیده خون و گریه بر اولاد زهرا کن بیا و تير را بیرون بکش از حنجر اصغر پسر که ذبح شد از تیرِ قاتل، فکر بابا کن :: بیا دست یداللهی، برون از آستین آور طناب خصم را، از دست‌های عمّه‌ات وا کن سر بالای نی، آوای قرآن، خندۀ شادی بيا دروازۀ ساعات و زینب را تماشا کن بریزد خون «میثم» تا به خاک پای یارانت بیا او را برای روز جانبازی، مهیا کن ✍
اینجا که بال چلچله را سنگ می‌زنند ماهِ اسیر سلسله را سنگ می‌زنند ای آسمان نگاه کن! این قوم سنگدل یاران پاک و یک‌دله را سنگ می‌زنند یا تیغ رویِ «آیۀ تطهیر» می‌کشند یا «آیۀ مباهله» را سنگ می‌زنند وقتی که دست‌های علمدار قطع شد پاهای غرق آبله را سنگ می‌زنند با آن‌که هست آینۀ عصمت و عفاف پرچم به دوش قافله را سنگ می‌زنند محراب اگر که خم شود از غم، عجیب نیست روح نماز نافله را سنگ می‌زنند تفسیر عشق بود و پریشانی حسین وقتی زدند سنگ، به پیشانی حسین ✍
دورشان هلهله بود و خودشان غرق سکوت «ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت» شام ای شام! چه کردی که شد انگشت‌نما کاروانی که فقط دیده جلال و جبروت نیزه‌ای رفته به قد قامت سرها برسد دست‌ها بسته به زنجیر ولی گرم قنوت شهرِ رسوا، به تماشای زنان آمده است آه! یک مرد ندیده‌ست به خود این برهوت؟! «آسمان بار امانت نتوانست کشید» کاش باران برسد، یَومَ وُلِد، یَومَ یَمُوت... ✍
کاش در دروازه‌ی ساعت زمان می‌ایستاد نیزه‌ها می‌رفت؛ اما کاروان می‌ایستاد کاش وقتی قلب زینب روی نیزه می‌تپید قلب دنیا می‌گرفت و ناگهان می‌ایستاد کوفیان دیدند، وقتی لب به گفتن می‌گشود ناگهان زنگ شتر‌ها از تکان می‌ایستاد کائنات انگار تحت امر زینب می‌شدند آن چنان که گفته‌اند: «آبِ روان می‌ایستاد» او که با صبر و غرور و همت زهرایی‌اش باحجابش روبروی دشمنان می‌ایستاد زینبی که خطبه‌ها را حیدری می‌خواند و بعد روی حرفش چون علی تا پای جان می‌ایستاد با وجودی که غمی سنگین به روی شانه داشت هم چنان می‌ایستاد و هم چنان می‌ایستاد :: روضه‌ی گودال را اصلاً نخوانم بهتر است شمر در خون می‌نشست اما سنان می‌ایستاد آفتابِ داغ می‌تابید بر تن‌ها، ولی قاتل خورشید زیر سایبان می‌ایستاد بیت آخر سهم خولی می‌شد و با خواندش بر زمین می‌خورد وقتی روضه‌خوان می‌ایستاد ✍
شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید ساز با ناله‌ی ذرّیه‌ی زهرا نزنید سر مردان خدا را به سر نیزه زدید مرد باشید دگر سنگ به زن‌ها نزنید به زنان بر سر بازار اگر سنگ زدید دختران را به کنار سر بابا نزنید علی و فاطمه در جمع شما اِستادند پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید به اسیری که بُوَد در غل و زنجیر زدید به یتیمی که دویده است به صحرا نزنید رقص شادی جلوی محمل زینب نکنید پای سرهای بریده به زمین پا نزنید بگذارید برای شهدا گریه کنیم خنده بر داغ دل سوخته‌ی ما نزنید کشتن فاطمه بین در ودیوار بس است تازیانه به تن زینب کبری نزنید به تماشای سر پاک حسین آمده‌اید اینقدر دست به هنگام تماشا نزنید سخن «میثم» دل سوخته را گوش کنید: دوستان! غیر در خانه‌ی مولا نزنید ✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️هر سَحر بَعدِ نَمازَم 🖤 یاحُسِیْن سَر میدَهَم ▪️مرغِ دِل رٰا به هوٰای 🖤 حرَمَت پر می دَهم. ▪️من بِه عِشقِ دیدَنِ 🖤 آن گُنبَدِ زیبایِ دوست ▪️یک سَلام اَز رٰاهِ دور 🖤 بر اِبنُ الْحِیدَر می دَهَم. 🖤«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن» 🖤و عَلَى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ» 🖤و عَلَى اَوْلادِ الْحُسَیْن» 🖤وعَلَى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»
♥️ 🔅 السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَياةِ... 🌱سلام بر تو ای مولایی که یادت زنده کننده قلبها و ظهورت سر آغاز حیات طیبه است. 🤲 ‌
..❤️ مُحَرَّم ماه حسين؛ خدانگهدارت!...❤️ نمی دانم دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!...❤️ اما اگر وزیدی و از سَرِ کوی من گذشتی، سلامَم را به اربابم برسان!...❤️ و اگر این آخرین محرمم باشد، بگو همیشه برایَت مشکی به تَن می کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!...❤️ گر چه جوانی می کرد، اما از اعماق وجودش تو را از تَهِ دل دوست داشت و اردتمند شما بود..❤️ با چای روضه، صفا می کرد و سَرَش درد می کرد برای نوکری!...❤️ مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا می سپارم و دلم شور می زند برای "صَفر"ی که از "سَفَر" می رسد!...❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کم گریه کرده ایم محرم برای تو داردچه زود سفره تو جمع میشود...💔💔🥀 مرا به خاطر کم کاری ام ببخش یا حسین 🏴💔
محرم جان خدا نگهدارت...😢 نمیدانم دوباره تو را خواهم دید یانه؟!😭 اگر وزیدی و از سر کوی ما گذشتی سلامم را به ارباب برسان! بگو همیشه برایت مشکی به تن میکرد و دوست داشت نامش با نامت عجین شود..😔 با روضه و هیئتت صفا میکرد و سرش درد میکرد برای نوکری...😢 محرم جان تو را بخدا میسپارم اما بدان از غم حسین کل سال ما محرم است.. و این روزها دلم شور میزند برای صفری که از سفر میرسد....😭 😭😢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 تقویم شیعه💥 ☀️ امروز: شمسی: سه شنبه - ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ میلادی: Tuesday - 06 August 2024 قمری: الثلاثاء، 1 صفر 1446 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام 🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹ورود کاروان اسراء اهل بیت علیهم السلام به دمشق، 61ه-ق 🔹شروع جنگ صفین، 37ه-ق 📆 روزشمار: ▪️4 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ▪️19 روز تا اربعین حسینی ▪️27 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیه السلام ▪️29 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام ▪️34 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیه السلام ✅ با ما همراه شوید...💥
دور محمل چه شلوغ است مکافات شده قافله وارد دروازه ساعات شده سنگ در دست رسیدند و خوش آمد گفتند بین هر کوچه ای از آل علی بد گفتند وسط اینهمه خنده شرر آهم هست دور من هرکس و ناکس که نمیخواهم هست این جماعت که همه راهزن و دزد رهند زشت باشد که تو باشی و مرا هل بدهند سوره ناس بخوانید که شر کم بشود چشم ها خیره نماند سرشان خم بشود ای حسین از تو چه پنهان به خودم لرزیدم معجرم را به سر یک زن شامی دیدم اول ماه صفر بدسفری بود حسین ساربان من عجب بدنظری بود حسین از سر نیزه ببین رد کبودی هارا لال کن جان ابالفضل یهودی هارا مشکلی کاش ز هجران تو حل میکردم سرت از نیزه می افتاد بغل میکردم طعنه و زخم زبان مرحله به مرحله بود بی ادب تر ز همه دوروبرم حرمله بود نصف روز است که اینجا سرپاییم حسین دوست داری که بگوییم کجاییم حسین وسط اینهمه روضه فقط این غم کم‌ بود آخرین منزل ما مجلس نامحرم بود
آنقدر پیش دوچشمم سر تو افتاده بارها پشت سرت خواهر تو افتاده زیر سنگینی بار غم عظمای رباب خم به ابروی علی اصغر تو افتاده میدهد بوی تو را چکمه شمر ملعون بسکه با چکمه روی پیکر تو افتاده هیچکس مثل رقیه بخدا زجر ندید آنقدر زجر پی دختر تو افتاده آب آزاد شد و هیچکسی آب نخورد هر کسی یاد لب و حنجر تو افتاده چه گذشته به تو در کنج تنور خولی چه شده مژه چشم تر تو افتاده ما دو تا مثل هم انگار که غارت شده ایم گوشواره ز من انگشتر تو افتاده پای هر نیزه و شمشیر و تنور و گودال حرف از آمدن مادر تو افتاده
همین که بانگ "یاقَوم اُسْکُتُوا" شد بر فضا غالب "فَقامَت زَینَبُ بِنتَ عَلی‌بن ابی‌طالب" به منبر رفت، دنیا از سکوت مهلکی پر شد زمین ساکت، زمان ثابت، جهان غرق تحیر شد نه تنها از صدای او زبان‌ها از صدا افتاد که حتی زنگ‌های کاروان‌ها از صدا افتاد به منبر رفته و می‌خواند با صوت جلی خطبه ولی گویی که می‌گوید بر آن منبر علی خطبه به "بسم الله الرحمن الرحیم" آغاز گفتن کرد که او تکلیف را از ابتدای کار روشن کرد شکوه تازه‌ای با خطبه‌اش بر واژه‌ی زن داد به "اشباه‌الرجال" شهر درس مرد‌بودن داد در اثنای سخن بعد از ثنای ایزد منان قرائت کرد - مانند برادر - آیه‌ی قرآن به آنان گفت: ای هم‌کاسه‌های هرشب شیطان! که گوش خویش را دادید هردم بر لب شیطان همیشه سست‌عهد و ساده‌لوح و بی‌خرد بودید که راه کفر را از راه حق بهتر بلد بودید ولی حق از همان روز ازل در خدمت ما بود شبیه پرچمی در دست ما همواره بالا بود در این پاییز چیزی جز شکوفایی نمی‌بینم سراسر زخم‌ها را غیر زیبایی نمی‌بینم قتیل عشق را خون جوهر امضای پیمان است کسی که پای عهدش کشته شد، پیروز میدان است نمایان می‌شود خورشید صبحی زود از کعبه همان دم که می‌آید مهدی موعود از کعبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آرزومه بمیرم واسه تو تا که جوونم خوب میدونی بعیده بی حرم زنده بمونم منو ببین که غیر روضه هات جایی ندارم منو ببین مگه میشه برا تو کم بذارم زیر بارون اسمتو بردم شدم دیوونه کی میگه دل کندن از کرببلات آسونه غیر تو کی واسه من میمونه حال من هر جای عالم جز حرم آشوبه پیش تو قلبم یه جور دیگه ای میکوبه حال قلبم با نگاهت خوبه حسین ... پای روضه ات مسیر زندگیم تغییر کرده دورم از تو منو داغ جدایی کرده سرنوشتم گره خورده به دستای علمدار ای بهشتم منو پای همین پرچم نگه دار من که از روز ازل با کربلات مأنوسم تو خیالم پرچم رو گنبدو میبوسم دوری از کرببلات کابوسم لحظه لحظه عمرمو پای علم سر کردم من که چشمامو فقط تو روضه ها تر کردم غیر تو کیه دوای دردم ➖➖➖➖➖➖➖
002 Darvazeye Saat.mp3
8.39M
حاج ⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️ پشت دروازه ی ساعات معطل بودیم خوب آماده ی مهمانی مان می کردند هیچ جا امن تر از نیزه ی عباس نبود تا نظر بر دل حیرانی مان می کردند سایه ی سوختن خیمه به دیوار افتاد گذر زینب از این کوچه به بازار افتاد . میخ شمشیر شد و نیزه شد و خنجر شد میخ تیری شد و در چشم علمدار افتاد تمام غصه ام این است ؛ پشت پا بخوری تو هم شبیه خودم نیزه بی هوا بخوری ..•🥀• 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
همه محتاج به عشق و نظر آقائیم اگر اقا نیاید همه مان تنهاییم چشم براهیم ز در نور دو دیده برسد در به در منتظر روی گل زهراییم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 نمیدانم کجای آسمان جای تو باشد و یا اندر زمین رد قدمهای تو باشد به هرمنزل که داری مسکنت یا رهگذاری الهی بهترین جمعه پذیرای تو باشد 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 جمعه ی آمدنت خاص ترین تقدیر است لحظه ی آمدنت ناب ترین تصویر است همه ی منتظران در دلشان نیست قرار دیده ی غمزده را اشک غمت پی گیر است 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم ابوالقاسم غفاری .
الشام الشام اعظم مصیبتنا 🏴🖤 روزی سخت تر و سنگین تر از عاشورا روزی که ناموس و عترت محمد و علی و فاطمه علیهم‌السلام را در میان شادی و سرخوشی ، رقص رقاصه ها و آوازه خوانان عبور دادند السلام علی النسوة البارزات سلام بر زنان آشکار شده ورود اهل بیت(ع) به شام با خبر رسیدن اسرای اهل بیت (ع) به شهر دمشق، یزید احکامی را صادر کرد  جارچیان در شهر جارزدند سرهای بریده و زنان و اطفال کسانی به شهر وارد می‌شوند که دشمنان ما بوده‌اند و خارج شدگان از دین اسلامند که خلیفه ابن زیاد آنها را کشته است... هرکس خلیفه را دوست دارد امروزباید شادی کند.... شامیان نیز سنگ تمام گذاشتند وبه خوبی دستور حاکم را انجام دادند بر فراز بام‌های خانه‌ها بیرق‌های رنگارنگ برافراشتند و در هرمعبری بساط شراب پهن شد و رقاصان و رقاصه ها...... همه مردم به یکدیگر تبریک می‌گفتند مردم شهر لباس‌های رنگارنگ پوشیدند و خود را آراستند آواز شادی آوازخوانان بلند بود و مردم گروه گروه، شادی کنان به سوی دروازه شهر ‌رفتند و عده‌ای از شهر خارج شده بودند در این روز بود که اهل بیت(ع) را که مصیبت زده و داغدار بودند، همراه با نیزه‌ دارانی که رأس مطهر شهدا را حمل می‌کردند، به دمشق وارد کردند ... ام کلثوم به شمر لعنته الله علیه فرمود: مارا از دروازه ای وارد دمشق کنید که مردم کمتری آنجا باشند تا چشم هایشان به نوامیس جلب نشود شمر نیز برخلاف گفته آن حضرت، اسرا را به همراه نوامیس رسول خدا از شلوغ ترین دروازه شهر وارد دمشق کرد مردم با دیدن خاندان نبوت، دهان به ناسزا گشودند و اهل بیتی که برای نجات اسلام به اسارت گرفته شده بودند را خارجی نامیدند نقل میشود بعضی از فراز بام ها سنگ و خاکستر و.... آن روز ساعتها طول کشید تا اسرا از میان ازدهام و بد رفتاری مردم مخصوصا محله یهودیهای دمشق به کاخ سیاه یزید لعنة الله رسیدند در طول مسیر چه مصیبت‌ها و چه بلاهایی که بر سر این زنها و بچه های خردسال آوردند .... عاشورا روز شهادت است و سعادت اما ورود اسرا به دمشق روز ناموس است ... جوابی که ابو حمزه سمالی از سید الساجدین علیه السلام برای همیشه تاریخ گرفتن ای ابوحمزه شهادت برای ما آرزو و افتخار است اما امان از اسیری عمه ها و عترت فاطمه زهرا سلام الله علیهم اجمعین ... اینجاست که جمله امام زین العابدین ع که فرمودند الشام اعظم مصیبتنا معنا میشود طبق برخی روایات، اهل بیت (ع) را سه روز در دروازه شهر دمشق نگاه داشتند و سپس وارد شهر کردند... با شهادت دختر خردسال امام حسين(ع) در خرابه شام، مناظره حضرت زينب(س) و ديگر افراد خانواده سيدالشهدا (ع) با يزيد و خطبه به يادماندنى امام سجاد(ع) در مسجد اموى انقلابی به پا شد .... امام زین العابدین ع و علیا مخدره زینب س با تحمل مصائب و روشنگری و علم و بصیرت ورق رو بر گرداندند و بعداز چند روز مردم شام رو علیه یزید قرار دادند.... النهایه و جان کلام .... همه این مصیبتها برای این بود که ما هدایت شویم و گناه نکنیم... الا لعنة الله علی القوم الظالمین
4_5866080815506523166.mp3
881.5K
‍ 🏴سبک زمزمه یا زمینه یا شور اول ماه صفر ورود کاروان اسرا به شام 🏴بند اول شده ازدحام،سه روز پشت دروازهٔ شهر شام یه عده واسه،کنیز اومدند و یه عده غلام چراغونیه،که انگاری عیده توی شهر شام همه اومدن،ببینن روی نیزه راس امام واویلا امون،یه عده میگن که تماشا کنید تماشا کنید،نگاه به سر روی نی ها کنید واسه خونتون،برید و کنیزی تمنا کنید به شام بلا_رسید کاروون واویلا امون و واویلا امون شده خون دله_صاحب الزمون واویلا امون و واویلا امون 🏴بند دوم غم بی حساب،بی بی زینب و بزم عیش و شراب غم بی حساب،بی بی زینب و درد حفظ حجاب آهای شامیا،ایشالله بشید روزی خونه خراب به والله که،نداره تماشای ما هیچ ثواب واویلا امون،قدی که شده خم تماشایی نیست نخندید به ما،که در پای ما قوت و نایی نیست نگید خارجی،به ما که به جز طبل رسوایی نیست به شام بلا_رسید کاروون واویلا امون و واویلا امون شده خون دله_صاحب الزمون واویلا امون و واویلا امون 🙏.
4_5992140218768033554.opus
179.7K
۱ دف میزد و کِل میکشید مطرب میان هلهله آل نبی وارد شدند در بزم إبنِ آکله زین العباد و کودکان بسته به هم در سلسله دیدند در بزم یزید بالا نشسته حرمله پرده نشینان را بزم مِیْ آوردن آل علی را بین نامحرم بردن دختر کبرای حیدر را آزردن ۲ میزد به صورت مرتضی میزد به سینه فاطمه حرف از کنیزی میزدند در محضر سقا همه طشت و سر و جام شراب لب های خشک و خیزران خون میچکد در بین طشت پیش دو چشم کودکان رأس مطهر در طشت زر واویلا گریه کند بر حال خواهر واویلا با خیزران میزد بر آن سر واویلا محمدعلی انصاری
شور محرم هنوزم یه عاشقی هست، حرم شما نرفته دیگه روش نمیشه جایی، بگه کربلا نرفته قبولم کن به پابوسی بزار حرمتو ببینم بزار برا یه بارم شده بیام پایین پات بشینم چشم دل من به گنبد طلاته دست رقیه رو سر زائراته حسین وااااای باز تو کوچه دم گرفته نفسای خیس بارون گرد عشق و تو نگاهت داره مینویسه بارون نرفتم کربلا اما بزرگ شده ی روضه هاتم تو اوج روضه ها محو زیارت دارالشفاتم وقتی میبینم علم و پرچمت رو حس میکنم باز بوی محرمت رو هنوزم یه عاشقی هست حرم شما نرفته دیگه روش نمیشه جایی بگه کربلا نرفته زیر آسمون کسی نیست خونه زاد تو نباشه با همه دنیا غریبه هر کی یاد تو نباشه دارم با گریه میخونم قسم به غم غربت تو میگه زهرا قبول باشه به سینه زن هیئت تو لحظه به لحظه دلم با اِذن آقا داره میخونه یا ساقی العطاشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوری اشکت نباشه بی نمک این زندگی اربعینت بهترین سفر خانوادگی