eitaa logo
ذاکرین آل الله
244 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
272 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
1898680c877f55a6121dbe3d0e1c2db9.mp3
4.59M
ای باد صبا یکی یه دونه دخترم ای باد صبا من از بابام بی خبرم ای باد صبا اگه ببینم بابامو میگم بابایی گم شده سنجاق سرم اگه خدا قسمت کنه بازم بابامو ببینم ناز می کنم براش میرم روی زانوهاش میشنم اگه زانویی باشه حالا...... اگه خدا قسمت کنه بازم بابامو ببینم ناز می کنم براش میرم روی زانوهاش میشنم شبا می گردم توی خواب دنبال بابام همیشه نمی دونم زیارتش برا چی تعبیر نمیشه آه.. من پری بودم دلبری بودم حالا جام روی خاکه بیابونه آه.. نیمه جان در دشت اون شبی که افتادم گم شدم آه .. نیمه جان در دشت رنگ و روم برگشت لاله دارم بر موی پریشون موی پریشون ای باد صبا غم بسته راه گلومو ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
تنت بابا کجا مونده. که با سراومدی اینجا خرابه شد چراغانی. زروی چون مهت بابا اگرچه هرکجا بودم. توراجان وتو‌جانانم ولی امشب سرت بابا. بودبرروی دامانم چه مهمانی. چه میزبانی. چگونه من کنم‌ازتو.پذبرایی بین حالم تو احوالم که شد باتوتماشایی پدر جانم پدرجانم شده خاکستری مویت چراای نازنین بابا مگرکنج‌‌ تنور بودی که گشتی اینچنین بابا ببین بابا مرا یکدم سه ساله دخترت هستم تومی گفتی به من هردم. شبیه مادرت هستم ببین رویم چوبازویم شده چون مادرت‌ نیلی ببین بابا من از اعدا به هرجا خورده ام سیلی پدرجانم..... نمانده طاقتی درتن دگرسیرم ازاین دنیا ببربا خود مرا امشب. ببین افتاده ام ازپا برایم شدسپر عمه زاوشرمنده ام بابا منم مدیون ایثارش. اگرمن زنده ام بابا فراقم را سحر امدزدنیا دیده را بستم مراباخودببر بابا. ببین بار سفر بستم
نوحه اربعین بوَد روز اربعین و شده تازه خاطره روز عاشورا رسد بوی گل ز گلشنِ در خون نشسته ی زرّیه ی زهرا دیده گریان روح الامین آمد ای عزاداران اربعین آمد رسیده در کربلا به سرِ تربت شهدا کاروان غم که دارد این قافله ز ره شام و ماتم و کوفه نشان غم دیده گریان روح الامین آمد ای عزاداران اربعین آمد چهل روز است اهل بیت پیمبر به قامتشان جامه ی نیلی است گل روی کودکان حسین ارغوانی و آزرده ی سیلی است دیده گریان روح الامین آمد ای عزاداران اربعین آمد چهل روز است لاله های گلستان فاطمه گردیده پژمرده سکینه در راه شام بلا سیلیِ ستم از دشمنان خورده دیده گریان روح الامین آمد ای عزاداران اربعین آمد چهل روز است کودکان حسین در فراق پدر بزم غم دارند به بی تابی بر مزار پدر از سرشک بصر لاله می کارند دیده گریان روح الامین آمد ای عزاداران اربعین آمد چهل روز است گلشن نبوی سوزد از شرر آتش بیداد قدِ سرو آل هاشم از آن روز حادثه ی غم ز پا افتاد دیده گریان روح الامین آمد ای عزاداران اربعین آمد موضوع: سبک:
❁﷽❁ :به تماشابیا ای پسر فاطمه... یا امام زمان شیعه ده احساسه باخ... ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ : آمـــدم بر ســـر مـــزار پــاکت حسین! سر خود را گذارم روی خاکت حسین! زینبـــم یا اخا آمــدم کـــربلا یا حسین جان(۴) چشم خود واکن و قد کمانم ببین آمده خواهرت شکسـته و دلغمین دل پریشان تو شده مهمان تو یا حسین جان(۴) قسمت خواهرت رنج اسارت شده به عزیزان تو خیلی جسارت شده الامـــان الامــان آه از آن شامیان یا حسین جان(۴) چشم خود واکن و ببین غم خواهرت شده خونیــن دل از داغ دل دختــرت در کنـــار ســـــرت کشته شد دخترت یا حسین جان(۴) شده یاس سه ساله ات غریب وطن مدفنش شد خرابه ، کفنش پیــرهن دل ویرانسـرا گشت برپا عزا یا حسین جان(۴) کاش می شد که روی خاک تو جان دهم می شد این جان خسته را به جانان دهم ای قـــرارم حسین ای تو نور دو عین یا حسین جان(۴) ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ :👇 بی کفن قارداشیم ، گؤزلرون آچ یا أَخا چاره قیـــل دردیمـــه تشنـــه لب کربلا قـــالمیـــوبدور دؤزؤم سنه چوخدور سؤزوم یا حسین جان(۴) سن نن آیریلمیشام قانه دؤنیب گؤزیاشیم گؤزلریم آختـاریر ، هاردا قالیب قارداشیم ای شَـــِه کــربلا سـنه جانیم فدا یا حسین جان(۴) گجه لر صبحه جَن آغلاموشام من سنه بو یانان قلبیــمی داغلاموشام من سنه باخمیشام باشیوه قانـلی گؤز یاشیوه یا حسین جان(۴) قالمارام چوخ بو دنیاده حسین اولماسون ئولرم قبـرون اؤسته ، گؤیلیمی آلمــاسون یانارام آغـــلارام قلبیمی داغلارام یا حسین جان(۴) .
موضوع: سبک: خیال وصالت ربوده همه عقل و هوش از سرِ ما به گرمای این شوق شیرین نباشد هراسی ز گرما پریشان داغ ربابیم، عزادار غم های زینب که آزار خار مغیلان، شده غصه ی پای زینب شروع غم تو از آن کوچه ها بود ثقیفه اساسِ غم کربلا بود لیبکَ یابن الحیدر اماما نظر کن ز احسان به ما عاشقان پریشان به ما خستگان از غریبی که جا مانده ایم از رفیقان دمادم به دل شوق مرقد، همه شب به سر خواب دیدار به لب ذکر یا لیتنا و به دل ناله و آه بسیار به ما عاشقان که دمادم چنینیم نظر کن که یک بار حرم را ببینیم لیبک، یابن الحیدر
نوحه اربعین زینب از شام غم، کربلا آمده بر سر تربت، شهدا آمده تو حسین منی، نور عین منی مادران بی پسر کودکان بی پدر همه آتش به دل، همه خونین جگر تو حسین منی، نور عین منی نوحه بر لب همه گوشه ی علقمه روضه خوان زینب و، ناله زن فاطمه تو حسین منی، نور عین منی ای مرا جان به تن، کشته ی بی کفن می بَرَم در وطن، از تو یک پیرهن تو حسین منی، نور عین منی موضوع: سبک: شاعر:
نوحه پیاده روی اربعین می رویم به ذکر یا زهرا پیاده به سوی کربلا یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا از ازل ما به تو دل بستیم زائران حسینت هستیم یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا می رَویم همه ان شاءالله اربعین کنار قتلگاه یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا کنار مقتلش می مانیم روضه بر حسینت میخوانیم یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا به چشمان گریان می رَویم به یاد شهیدان می رَویم یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا می رَویم با دلی مبتلا برای دیدن کربلا یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا کربلا خاک اشک و ماتم قدّ زینب شد از غصه خم یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا کربلا محشری بر پا شد سر خون خدا جدا شد یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا موضوع: سبک: شاعر:
نوحه حضرت رقیه عمه جان کن نظر آمده میهمان برده از دست من صبر و تاب و توان کنج ویرانه ام از رخش با صفاست همه جا کربلاست همه جا نینواست عمه جان عاقبت شام غم شد سحر دیدن روی تو از ره آمد پدر پس چرا عمه جان سرش از تن جداست همه جا کربلاست همه جا نینواست تازیانه زده دشمنم بر تنم مادرت فاطمه آمده دیدنم بین که دردانه ات از ستم در نواست همه جا کربلاست همه جا نینواست با صفا کرده ای ابتا خانه ام تو مرا شمعی و من چو پروانه ام تو نگفتی پدر که رقیه کجاست همه جا کربلاست همه جا نینواست بس دویدم پدر در پیِ قافله کن نظر پای من شده پر آبله ارس مادر ببین به تنم جانفزاست همه جا کربلاست همه جا نینواست موضوع: سبک:
نوحه حضرت رقیه سحرگاهان بهر دیدن من در میان طبق آفتاب آمد بدامان طفل کوچک خود اندر آن دل شب رأس باب آمد بیا عمه آه و زاری کن به مرگ من سوگواری کن عمه جان زینب خداوندا پاره شد جگرم همره پدرم می روم امشب به تن امشب کهنه پیرهنم می شود کفنم عمه جان زینب بیا عمه آه و زاری کن به مرگ من سوگواری کن عمه جان زینب پس از رنج راه شام غم و آن همه ستم و وادی صحرا از این ویران با دو دیده تر می روم به برِ مادرم زهرا بیا عمه آه و زاری کن به مرگ من سوگواری کن عمه جان زینب موضوع: سبک: شاعر: ()
*زمینه حضرت رقیه(س)* *بند اول* عمه قربونت بره چرا آخه روی خاک خوابیدی عمه قربونت بره رنگ صورتت میگه ترسیدی عمه قربونت بره فکر کنم باز خواب زجر و دیدی... عمه قربونت بره سر تا پا تن تو غرق خونه عمه قربونت بره بمیرم موهات نمیشه شونه عمه قربونت بره زدنت سیلی و تازیونه... هرکی ندونه من که خوب میدونم چه بلایی سرت آوردن هر کی ندونه من که خوب میدونم گوشواره از گوش تو بردن شام و کوفه تو رو آزردن عمه فداتشه رقیه؛شیرین زبونم کل وجود تو درده؛دردت به جونم... حالت وخیمه نداره؛تعریف عزیزم تو درد میکشی و واست؛من اشک میریزم... ///آه رقیه جانم.../// *بند دوم* من ازش بدم میاد از همونی که منو سیلی زد من ازش بدم میاد دختر زجر میزنه حرف بد من ازش بدم میاد از اونی که به بابام گفت مرتد من ازش بدم میاد از همون دزدی که برد گهواره من ازش بدم میاد نیزه داری که کارش آزاره من ازش بدم میاد حرمله سر به سرم میزاره... عمه کلافم؛حوصله ندارم؛از سفر کی میرسه بابا میخوام ببینه؛دختر سه سالش؛شده مثل مادرش زهرا... عمه بابامو میخوام حالا... میگم به بابا نبودی؛من سیلی خوردم عمه نبودش توو این راه؛حتما میمردم... میگم به بابا که زجر از؛ موهام کشیده زد با لگد توی پهلوم؛اون خیر ندیده... ///آه رقیه جانم.../// *
دختری که یک تنه فاتح شاماته رقیه ساداته اون سه سالشه ولی قبله ی حاجاته رقیه ساداته همه ی زندگیِ عمه ی ساداته رقیه ساداته (3) قدم گذاشت توی خرابه لرزید ستون دربار بنی اُمیه نوشته روی بیرق اباالفضل رَفَعَ الله رایَةُ الرُقیه ای جان حسین ، قرآن حسین دیدن داری تو به روی دستان حسین شهزاده ی عشق ، دردانه ی عشق جانم جانم جانم بانوی دمشق ... مولاتی رقیه جان ... دختری که شهر شامو کرده ویرانه دختر سلطانه اونکه طعنه زد به بنت اِبن مرجانه دختر سلطانه هم مطهر است هم حضرت ریحانه دختر سلطانه (3) خون علی توی رگاش میجوشه دختری که از این قبیله باشه کسی که جاش روو شونه ی عموشه باید علمدارِ عقیله باشه حلمای حسین ، دنیای حسین دلداده ی سقایی و زهرای حسین شهزاده ی عشق ، دردانه ی عشق جانم جانم جانم بانوی دمشق ... مولاتی رقیه جان ... دختری که شاه بانوی بلافصله عشق اباالفضله توو کرم مثل امام حسن یَم فضله عشق اباالفضله راه ما با این سه ساله تا خدا وصله عشق اباالفضله (3) کسی که پای درس عشق زینب حرف نجابت و حیا شنیده توو کربلا برادراشو میده یک نخی از معجرشو نمیده طوبای حسین ، لیلای حسین ای دلبرِ دلربای زیبای حسین شهزاده ی عشق ، دردانه ی عشق جانم جانم جانم بانوی دمشق ... مولاتی رقیه جان ...
میدونم اومدی از یه راه دور سرتو گرفتم از خولی به زور خسته ای توو بغلم یه کم بخواب هم روو نیزه رفتی هم توی تنور مثل موی دخترت سوخته موهات جای چوب خیزرانه روو لبات چرا حنجرِ تو نامرتبه کی کشیده خنجرو روی رگات اومدی با سر ، کو تنت بابا آخرم با لب تشنه کشتنت بابا هنوز پُر خونه دهنت بابا آخرم با لب تشنه کشتنت بابا ... ای حسین جانم ، ای حسین جانم ... ... ای حسین جانم ، حسین جانم حسین جانم ... تو نبودی به من حرف بد زدن میدونی دخترتو چقدر زدن هر دفعه اسم تورو صدا زدم زجر و خولی منو با لگد زدن از همونجا دیگه پهلوهام شکست مثل مادرِ تو بازوهام شکست سیلی خوردم دم دروازه ی شام با سر افتادم و ابروهام شکست توو شلوغی من صد دفعه مُردم حتی از دخترای شامی کتک خوردم تو نبودی که من کم آوردم حتی از دخترای شامی کتک خوردم ... ای حسین جانم ، ای حسین جانم ... ... ای حسین جانم ، حسین جانم حسین جانم ... بین این قافله شد موهام سفید حرمله دستمو بست و میکشید مارو بردن وسط بزم حرام آخ گذاشتن سرتو جلو یزید بی حیا سرش نمیشه آبرو چی میریخت روی سرت به من بگو یه نفر اشاره کرد بود به من دیگه از نیزه نگاه نکرد عمو هر کی مارو دید کور بشه چشماش ما کجا و مجلس اراذل و اوباش هر کی مارو زد بشکنه دستاش ما کجا و مجلس اراذل و اوباش ... ای حسین جانم ، ای حسین جانم ... ... ای حسین جانم ، حسین جانم حسین جانم ... .
شب_سوم_محرم1446_هیات_عاشقان_قمربنی_هاشم_ع_طهران_4.mp3
18.51M
▪️ میدونم اومدی از یه راه دور - زمینه 🔘
4_5879489303972693151.mp3
2.21M
سلام الله علیها به_سبک: (دیگه از گریه هام معلومه حسین ستوده) 🏴بند اول: دیگه از گریه هام، معلومه حالم بده کبوده صورتم، زجر انقدر، سیلی زده سرمم زخمیه، از بس موهامو کشید بابایی اون که سرت، رو با نامردی برید بی هوا میزدن تا میگفتم «بابا» میزدن بی بهونه تو راه و تو خواب با مشت و ضرب پا میزدن جون دادم با یه چیز وقتی میگفتن بهم کنیز تو کشته شدی و ما اسیر اما شد دشمنمون عزیز وای نبودی بابا توی بازار ما رو بردن تو چشم انظار یهودی ها با حرفای زشت خیلی ماها رو دادن آزار وای (کجا بودی بابا حسینم ۴) 🏴بند دوم: از همون شب که بابا تو صحرا گم شدم شبا میترسم حتی از سایه ی خودم اگه لکنت زبون، دارم وقت صحبتم از ترس زجر بوده که، اینطور غرق وحشتم رنگ از چهرم پرید تا دیدم بالاسرم رسید فریاد کشید و قلبم گرفت از ترس اونجا نفسم برید خیلی نامهربون بود و میزد منو بی امون انقد به پهلوهام زد لگد مثل زهرا قدم شد کمون وای هرچی گفتم بابایی بابا عمو هم حتی نبود اونجا هیچکسی واسه کمک به من نیومد اون شب توی صحرا وای (کجا بودی بابا حسینم ۴) ✍️