eitaa logo
ذاکرین آل الله
244 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
272 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5972110071847453808.mp3
589.7K
نوحه/امام حسن ع با سبکی زیبا 🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷 در میان خانهٔ خود ای خدایا من غریبم داده برمن زهر مهلک. آنکه باید بود حبیبم میزنم دست و پا در دلم آذر است جان دهم در دلم. نالهٔ مادر است یا حسن یا حسن ۳ یا حسن جان 🔹🔹🔹🔷🔷🔷 زینبِ غمدیدهٔ من. یادگار از جان مادر جان خواهر گوش بنما. تو وصایای برادر کار من شد تمام می روم زین جهان بر یتیمان من مادری کن زجان یا حسن یا حسن ۲ یا حسن جان 🔹🔹🔹🔷🔷 زود حسینم. کن خبردار گو حسن جان میسپارد گو بیاید وقت آخر. حرفهایی با تو دارد ای برادر بیا جگرم خون شده حسنت راحت از. چرخ گردون شده یا حسن یا حسن ۳. یا حسن جان 🔹🔹🔹🔷🔷 آمده با چشم گریان در کنار بستر او تا که دیده خون بریزد. حلق و ریزد جگر او چه کسی این بلا. بر تو کرده روا گو بگیرم ز او. انتقام ترا یا حسن یا حسن ۳ یا حسن جان 🔹🔹🔹🔷🔷🔷 بعد مرگم. ده تو غسلم. کن تو دفنم ای برادر نزد جدم. خاک بسپار. نشود خون ریزی دیگر وای که عباس من. دست به شمشیر برد صف دشمن به یک. حمله ایی میدرد یا حسن یا حسن ۳ یا حسن جان 🔹🔹🔹🔷🔷🔷 آه که از ظلم. دست کینه تیر باران پیکرت شد هدف تیر. پیکر تو. در کنار مادرت شد ماهیان دریا. شد عزادارتو (صفا) از راه دور. شده زوّار تو یا حسن یا حسن ۳ یا حسن جان ‌
. مداح: حسین هوشیار •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• "یا اَبَاالقاسِم یا رَسوُلَ اللّه، یا مُحَمَّد بن عَبدِالله، یا اِمامَ الرَّحمَه، یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِه، یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه" اي ملائک سوي يثرب همه پرواز کنيد شمع سان، ناله و سوزِ جگر آغاز کنيد همه با هم به سَما دستِ دعا باز کنيد خون فشانيد ز چشم و به خدا راز کنيد مُهرِ غم، نقش به بال و پرتان مي گردد مرگ دورِ سَرِ پيغمبرتان مي گردد پيک غم از حرمِ خواجه ي اَسرا آيد خبر از فاجعه ي محشر کبري آيد کاورانِ اَجل از جانبِ صحرا آيد نگذاريد دَرِ خانه ي زهرا آيد قاصد مرگ کجا، کعبه ي مقصود کجا مَلَکُ الموت کجا، خانه ی معبود کجا * مثل پروانه ای حضرت زهرا داره دورِ بابا میگرده، اشک میریزه، دستمالِ نمناکی روی پیشانی گذاشته، تبِ بدن رسول اکرم، تن فاطمه رو میلرزونه، ناگهان بی بی صدای در شنید، آمد پشت در حضرتِ فاطمه، در رو باز کرد، یه نفر دَمِ در ایستاده با ادب، اجازۀ ورود میخواد، شما کی هستید؟ گفته باشه: من سائلِ دَرِ این خانه هستم، گفت: برو ای سائل، برو حالِ پدرم خوب نیست، برو یه وقت دیگه ای بیا...* اَجل اِستاده هراسان به دَرِ بيت رسول پشت در لحظه به لحظه طلبد اذن دُخول لرزد از زمزمه ي او دلِ زهراي بتول فاطمه نزد پدر آمده محزون و ملول *اومد پیش بابا، کی بود در میزد؟ پدر جان! گفت: من سائلم، میخوام شمارو ببینم، دوبار، سه بار تا حالا اومده، پیغمبر فرمود: فاطمه جان! نشناختیش؟...* که اي پدر پيک عجيبي است تو را مي خواند کيست کز هر نَفَنش قلب مرا لرزاند گفت در پاسخِ زهرا پدر، اي پاک سرشت دست تقدير براي تو غمي تازه سرشت پدرت مي رود امروز به گلزار بهشت آسمان کوهِ بلا را به سر دوش تو هِشت فَلَک امروز پُر از ناله ي جبرائيل است اين غريبي که بُوَد پشت در، عزرائيل است * دخترم! این برادرم مَلَكُ الموتِ، از هر در خونه ای بخواد وارد بشه اجازه نمیگیره، اما چون تو جلوی در ایستادی، تا تو اجازه ندی وارد نمیشه... یا رسوالله! نذاشتن آب کفنت خُشک بشه، کاش فقط اجازه نمیگرفتن، اومدن هیزم آوُردن، کاش فقط هیزم می آوُردن، آتیش زدن، با لگد در رو شکستن... یارسول الله! بعد از رحلت شما...* کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد رفتی و خنده به کاشانۀ تو گشت حرام رخت مشکیِ یتیمی به تنِ زهرا شد عهد و پیمان غدیرت به فراموشی رفت حکم بر خانه نشینی علی امضا شد بعدِ تو حُرمت کاشانۀ تو حفظ نشد پای اولاد حرامی به حریمت وا شد دخترت پشت در و آتش و دود و مسمار خوب فرمان موَدت به خدا اجرا شد *مگه آیۀ قرآن نیست که خداوند فرمود: ای پیغمبر! به این مردم بگو:"لا اَسئَلُکُم عَلَیه اَجرًا، اِلا مَوَدَةَ فى القُربیٰ" بیست و سه سال زحمت چه زحمت ها کشید، دندونش رو شکستن، محاصره اش کردن، تحریمش کردن، شکمبه شتر روی سرش خالی کردن، زدنش، تبعیدش کردن، دلش رو شکستن، اما پیغمبرِ مهربانیِ، اهل گذشته، اهل ندید گرفتنِ، اما فرمود به امر خدا: هیچ مزدی از شما نمیخوام، فقط به من قول بدید با بچه هام مهربون باشید، با دخترم مهربون باشید، دلشون رو نشکنید... یا رسول الله!....* خبرِ پر زدن فاطمه، حیدر را کشت چند باری به زمین خورد علی تا پا شد روضه ها هست، بمانند، ولی عاشورا تشنه لب شاهِ غریبی که تک و تنها شد از بلندی فَرَس تا به زمین خورد شنید صحبت از غارتِ معجر ز سَرِ زن ها شد زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد *مگه شما حسین رو بغل نمیکردی؟ مگه روی دوشِ جاش نبود؟ مگه رویِ سینۀ شما جاش نبود؟ وقتی پیغمبر داشت جون میداد، امام حسین سن و سالی نداشت، تو اون عالمِ بچگی خودش رو انداخت رو سینۀ پیغمبر اکرم، اهل خانه اومدن بردارن، آخه سینۀ محتضر رو باید سَبُک کنی، اما دیدن دست پیغمبر داره اشاره میکنه، دست نزنید، وقتی حسینم رویِ سینۀ منه من راحت جون میدم... یه روز حسین رویِ سینۀ پیمبر، یه روزم رویِ خاکِ کربلا...ای حسین...* زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد داد زد زینب کبری: به روی سینه نرو گوش قاتل نشنید و قد مادر تا شد سر او تا که جدا شد زره اش را بُردند زره اش هیچ، سرِ پیرهنش دعوا شد محمد جواد شیرازی •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
14000712-hoshyar-roze.mp3
5M
|⇦•اي ملائک سوي يثرب... و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه
🌹 ع 🌹 ع ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ برصبر حسن و خوی احمد صلوات براختر دوم امامت صلوات خواهی که خداوندببخشد همه عصیان تورا بفرست براین امام، بی حدّ صلوات ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ با نام حسن به قلبها گل بزنید با یک صلوات تا بقیع پُل بزنید فرمود که هر وقت گرفتار شدید بر دامن ما دست توسل بزن ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ به حسن سبط مصطفی صلوات به گل باغ مرتضی صلوات به جگر گوش حبیبه ی حق به گل روی مجتبی صلوات ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ بردست‌کریم وجان زهرا صلوات برجود و سخای آل طاها صلوات در ماه صیام جلوه‌گر شد رویش بر ماه صیام و ماه بطحا صلوات بر خلق حسن امام دوم صلوات بر حُسن جمال حَسن و صورت نیکوش صلوات ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ میوه دل رسول خدا و علی و فاطمه حسن است بر میوه دل رسول و عزیز عزیزان صلوات هر کس به کسی نازد و غریبان مدینه به حسن بر ناز غریبان مدینه پیشوای دوم صلوات ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ بیچاره دستے ڪه گداے مجتبـے نیسٺ یا آن سرے ڪه خاڪ پاے مجتبـے نیسٺ بر گریہ زهـرا قسم مدیون زهراسٺ چشمے ڪه گریان عزاے مجتبـے نیسٺ ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ تنش را با دم تکبیر بردند کنارش دست بر شمشیر بردند ملائک پیکر پاک حسن را به سوی فاطمه با تیر بردند ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ تمام تیرها بر پیکرش خورد یکی از تیر ها بر حنجرش خورد یکی برسینه و بازو و پهلو تمامش را به عشق مادرش خورد ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ کشیدند از تن او تیرها را کسی پوشید روی مجتبی را شنیدم هاتفی از آسمان گفت گرفته سهم خود از کربلا را ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ برای تو دلم دارد بهانه گرفت از آه من آتش زبانه به زیر لب حسین اینگونه می گفت الهی دفن می گشتی شبانه ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ در جود و کرم دست خدا هست حسن دست همه را وقت عطا بست حسن نومید نگردد کسی از درگه او زیرا که کریم اهل بیت است حسن ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ مائیم و کرامات خدا داد حسن دست همه را وقت عطا بست حسن دوریم گر زمدینه امروز ولی ما را به مدینه میبرد یاد حسن ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ این گرامی پسر اول زهرا حسن است دومین حجت و چهارم نفر از پنج تن است اختر برج شرف مطلع الانوار جهان آفتاب دل زهرا مَه هر انجمن است ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ تنگ است دلم میل رهایی دارد با یاد حسن چه کربلایی دارد تردید نکن تصورش هم زیباست ایوان حسن عجب صفایی دارد ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
۸۵ (امام رضا ع) تو گل گلشن،موسی جعفری یا رضا پاره ی،قلب پیغمبری علی موسی الرضا۲ حرمت با صفاست،خانه ی اولیاست عطر و بوی حرم،همچنان کربلاست علی موسی الرضا۲ نام تو افتخار،مهر تو اعتبار حب تو در دلم،لطف پروردگار علی موسی الرضا۲ جنتم کوی تو،آمدم سوی تو کن دعا یا رضا،بگیرم بوی تو علی موسی الرضا۲ رهبر هشتمین،از سوی سرمدی از مدینه رضا،سوی توس آمدی علی موسی الرضا۲ در خراسان به تو،شده ظلم و ستم از عدو دیده ای،رنج و درد و الم علی موسی الرضا۲ در خراسان رضا،غم سپاهت شده قصر مأمون دون،قتلگاهت شده علی موسی الرضا۲ گشته ای یا رضا،تو فدایی دین در خراسان شدی،کشته از راه کین علی موسی الرضا۲ از عدو دیده ای،ستم بی شمار کنج حجره رضا،بوده ای بی قرار علی موسی الرضا۲ تک و تنها شدی،ای تو پیر و مراد منتظر بوده ای،تا بیاید جواد علی موسی الرضا۲ بوده زهر ستم،کی سزاوار تو جواد ابن الرضا،شد عزادار تو علی موسی الرضا۲ وقت تشییع تو،غرق گل پیکرت همچو جدت نبود،روی نیزه سرت علی موسی الرضا۲
۷۲ (امام رضا ع) دشمن ز ظلم و کینه اش،بنموده آزارت عالم عزادارت گریان تو گشته جواد،محرم اسرارت عالم عزادارت تو از مدینه آمدی،ای رهبر ابرار دیدی ستم بسیار بوده میان مردمان،فاطمی رفتارت عالم عزادارت از دشمنانت دیده ای،آزار بسیاری بی یاور و یاری دشمن نموده یا رضا،آزار بسیارت عالم عزادارت دشمن به زهر کینه اش،شرر به جانت زد زخم زبانت زد از غربتت اشک بصر،ریزد ز رخسارت عالم عزادارت قصر عدوی بی حیا،شد قتلگاه تو فدای آه تو زهر ستم مولای من،نبود سزاوارت عالم عزادارت در حجره از بهر جواد،در انتظاری تو بر غم دچاری تو خون گریه می کرد پسرت،در وقت دیدارت عالم عزادارت سر تو را بگرفته است،بر روی دامانش با چشم گریانش بنموده خون دل جواد،ناله ی بسیارت عالم عزادارت تشییع جنازه شد تنت،روی دوش یاران گردیده گلباران بعد از شهادت حسین،هر خیمه شد غارت عالم عزادارت
‌. . حضرت رضا علیه السلام بر ما نموده‌ای لطف و کرم رضا پای پیاده‌ام سوی حرم رضا بنما نظر به من ای محترم رضا لبیک یا رضا۴ یا (مولا امام رضا۴) با دست خالیم آیم به کوی تو مولای من بود دستم به سوی تو مستم در این حرم از عطر و بوی تو لبیک یا رضا۴ باشد امام رضا کویت بهشت من مهر و ولای تو اندر سرشت من مولا نگه نما بر روی زشت من لبیک یا رضا۴ هر زائرت رضا از غم رها شود در این حرم رضا حاجت روا شود با یک نگاه تو دردم دوا شود لبیک یا رضا۴ شکر خدا رضا هستم گدای تو از کودکی منم غرق ولای تو ای نور چشم من جانم فدای تو لبیک یا رضا۴ ریزم سرشک غم بشکسته بال من در سر بود رضا شوق وصال من امشب ز مرحمت بنگر به حال من لبیک یا رضا۴ گرچه امام من بی‌مایه‌ام رضا مهر و ولای تو سرمایه ام رضا بر تو غلامم و همسایه‌ام رضا لبیک یا رضا۴ از تو تمام عمر شرمنده‌ام رضا شد نوکری تو زیبنده‌ام رضا هستم غلام تو تا زنده‌ام رضا لبیک یا رضا۴ من سائل در این خانه‌ام رضا گرد حریم تو پروانه‌ام رضا نام تو زینت کاشانه‌ام رضا لبیک یا رضا۴ قصر عدوی تو شد قتلگاه تو سوزانده هر دلی ناله و آه تو بر درب حجره بود مولا نگاه تو لبیک یا رضا۴ در کنج حجره ات بودی در انتظار بهر جواد خود بودی تو بی‌قرار آید کنار تو فرزند و یادگار لبیک یا رضا۴ آمد جواد تو در احتضار تو بنشسته قد خم مولا کنار تو با اشک خود جواد شد غمگسار تو لبیک یا رضا۴ از داغ تو شده خون قلب مرد و زن فرزند تو جواد شد غرق در محن با دست او رضا شد پیکرت کفن لبیک یا رضا۴ با دیدن رخت شد پر شرر جواد در وقت غسل تو شد دیده‌تر جواد هنگام دفن تو شد خون جگر جواد لبیک یا رضا۴ یا (مولا امام رضا۴)
۷۰ (امام رضا ع) امام رضا امام هشتمین است پاره ی قلب ختم مرسلین است پشت و پناه و یار مسلمین است حریمش با صفاست حریم کبریاست درگاه او باغ بهشت است مهر و ولایش در سرشت است مولای عالم یا رضاجان۲ خورشید رخشان ولایت است او بر عاشقان نور هدایت است او سر تا به پا لطف و عنایت است او رهنما مقتدا بود مشکل گشا حریم او بهشت شیعه است زایر او همیشه بیمه است مولای عالم یا رضاجان۲ بر من نموده ای رضا تو احسان آمده و گردیده بر تو مهمان دردم شود با نگه تو درمان امام هشتمی پناه مردمی آمده ام دردم دوا کن مولی مرا حاجت روا کن مولای عالم یا رضاجان۲ گرچه به درگاه تو روسیاهم آمده ام آقا به تو پناهم حق جواد آقا نما نگاهم امام مهربان گل زهرا نشان چون فاطمه خیر کثیری آمده ام دستم بگیری مولای عالم یا رضاجان۲ ای مظهر خدای حی سبحان مولای عالم با دلی پریشان تو از مدینه آمدی خراسان غم شده نصیبت کم شده شکیبت حضرت مولی در خراسان خون شد دل تو تازه مهمان مولای عالم یا رضاجان۲ ظلم و ستم مولی به تو شد افزون از کینه های بی شمار مأمون امام انس و جان شده دلت خون امام هشتمین شهید زهر کین زهر ستم برده توانت شرر زده بر جسم و جانت مولای عالم یا رضاجان۲ قصر عدو گردیده قتلگاهت مولای من فدای اشک و آهت مانده به درب حجره ات نگاهت تا ببینی پسر شدی تو خونجگر اشک از دو چشمت گشته جاری بهر جوادت بی قراری مولای عالم یا رضاجان۲ در حجره ات منتظر جوادی سر بر روی خاک زمین نهادی جان در ره قرآن و دین بدادی گل بی قرارت آمده کنارت مولای من هنگام رفتن سرت گرفته روی دامن مولای عالم یا رضاجان۲ مصیبت تو کی شود فراموش ز زهر کینه ها شدی تو خاموش جواد کرده پیکرت کفن پوش نشسته در غمت گرفته ماتمت رفتی ز داغت نور دیده فرزند تو شد قد خمیده مولای عالم یا رضاجان۲ ندیده غربت تو خواهر تو گل ریختند بر روی پیکر تو در خاک شد جسم مطهر تو خراسان در عزاست از غمت کربلاست پیکر تو بر دوش یاران جدت زیر سم ستوران مولای عالم یا رضاجان۲
از بس نبی به شخص علی التفات داشت حتی در احتضار هم از این صفات داشت خود چشمه حیات ولی تشنه علیست گویی از او اراده آب حیات داشت بوی علی شفای غم و درد مصطفاست ور نه رسول پیش از اینها وفات داشت سینه به سینه اش دم آخر نهاد و گفت هر کس که حیدری است در عالم نجات داشت محراب را چو غیر علی دید در نماز او را به قیض بر حذر از آن صلاة داشت محراب را به شأن علی دیده بود و بس آن رهبری که وقت رکوعش زکات داشت چون گفت راز خود درِ گوشی به فاطمه زهرای خسته خنده ز شوق ممات داشت آغوش میگشود برای دو نور عین از بس به بوسه حسنین التفات داشت با هر نظر حبیب خدا داشت نکته ای اما نگاه زینب کبری نکات داشت تا آخرین نفس نگران حسین بود گاهی گریز روضه آب فرات داشت *** دودمه – مجتبی توسلی مهربان تر از نسیمی تو رسول رحمتی یا ابالزهرا مدد با علی فردای محشر تو به فکر امتی یا ابالزهرا مدد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شهادت امام حسن مجتبی(ع) محمد رضا بذری من از شاه مدینه ، یوسف چاه مدینه میخوام که گذرم بیفته به راه مدینه براش غلغله می شه هرگذرگاه مدینه شب و روزشو میکنه یکی ماه مدینه طلب کردم رزق عالی از دست این آقازاده ی مولی الموالی با دست پر بر میگرده هرکی بره پابوس حسن با دست خالی «حسن بن علی» ۲ به تنهایی نمیشه، دلی دریایی نمیشه گدایی تو بی رخصت بالایی نمیشه گدای در خونه ت دیگه هرجایی نمیشه ته عشقِ به تو ختمِ به رسوایی نمیشه با تو آقا میشم بیمه مهر تو همیشه سایه ی بالا سریمه لطفت بی حد جد اندر جد بیخود نمیگن حسن کریم بن الکریمه «حسن بن علی» ۲ بیا دربدرم کن ، از غمت شعله ورم کن کرمخونه تو عشق منو مشمول کرم کن سحر ساحت عشقه منو اهل سحرم کن سحرهایی که مهدی تو بقیعه خبرم کن شمع شبهام سوزو سازم ای سجده به خاک قدمت رکن نمازم دیشب دیدم توی خوابم دارم واسه صحن تو یه گلدسته می سازم «حسن بن علی»
شهادت امام حسن مجتبی(ع) محمد رضا بذری من از شاه مدینه ، یوسف چاه مدینه میخوام که گذرم بیفته به راه مدینه براش غلغله می شه هرگذرگاه مدینه شب و روزشو میکنه یکی ماه مدینه طلب کردم رزق عالی از دست این آقازاده ی مولی الموالی با دست پر بر میگرده هرکی بره پابوس حسن با دست خالی «حسن بن علی» ۲ به تنهایی نمیشه، دلی دریایی نمیشه گدایی تو بی رخصت بالایی نمیشه گدای در خونه ت دیگه هرجایی نمیشه ته عشقِ به تو ختمِ به رسوایی نمیشه با تو آقا میشم بیمه مهر تو همیشه سایه ی بالا سریمه لطفت بی حد جد اندر جد بیخود نمیگن حسن کریم بن الکریمه «حسن بن علی» ۲ بیا دربدرم کن ، از غمت شعله ورم کن کرمخونه تو عشق منو مشمول کرم کن سحر ساحت عشقه منو اهل سحرم کن سحرهایی که مهدی تو بقیعه خبرم کن شمع شبهام سوزو سازم ای سجده به خاک قدمت رکن نمازم دیشب دیدم توی خوابم دارم واسه صحن تو یه گلدسته می سازم «حسن بن علی»
ای وای پر میزنم از این مدینه میکشم آه از عمق سینه بعد یه عمری اشک و ناله راحت میشم از بغض و کینه حسن حسن حسن جان **** ای وای بال و پرم داره میسوزه چشم ترم داره میسوزه زهر جفا دلم رو خون کرد این جگرم داره میسوزه حسن حسن حسن جان **** ای وای داره میخنده همسر من آتیش گرفت بال و پر من یکی خبر کنه تا زینب بیاد به بالای سر من حسن حسن حسن جان **** ای وای خیری ندیدم از زمونه قدم ز بار غم کمونه به یاد غصه های مادر چشمای من یه کاسه خونِ حسن حسن حسن جان **** ای وای یادم نمیره که چه ها شد در حق ما خیلی جفا شد جلو چشامه لحظه ای که مادر اسیر شعله ها شد حسن حسن حسن جان **** ای وای گل کبود و پرپرم سوخت نیومده برادرم سوخت با لگد یه مرد جنگی در بین شعله مادرم سوخت حسن حسن حسن جان **** ای وای غرور بابامو شکستن نخل امیدمو شکستن خدا برا کسی نیاره پهلوی مادرو شکستن حسن حسن حسن جان **** ای وای این لحظه ها به شور و شینم میباره اشکام از دو عینم دلواپس و دل بی قرارم برای زینب و حسینم حسینی حسین عزیز زهرا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀🍀🍀 علی جان..علی جان..بیا عزیزم..کنار من بنشین. با اشاره.آرام آرام.. لبهای پیغمبر تکان میخورد. من میخوام روضه رو تجسم کنی. لبهای پیغمبر تکان میخورد..امیرالمومنین گوش مبارک رو آوردن کنار لبهای رسول خدا...خانه آرام. رسول خدا آرام آرام حرف میزد.علی شونه هاش تکون میخورد. زیر لب علی فرمود.چشم.. شاید فرموده باشند..علیجان حق تورو میبرند.باید صبرکنی...پس گفته چشم..می ایستم.. اشک جاری شد.یه چندلحظه ای رسول خدا صحبت کرد باعلی..علی همینطوری. غم فراق پیغمبر..اینی که فاطمه میخواد یتیم بشه.غم بچه هاش.غم این امت.دل تنگ خودش..همینجوری گریه میکرد..حالا این بارها میخواد بیاد روی دوش علی... علی لنگر زمین و آسمونه..ولی هی میگه چشم.بالاخره دلش به درد میاد.. گوش کردو گوش کرد و گوش کرد...صدای پیغمبر آرام آرام یه صدای زمزمه می اومد.فاطمه داشت نگاه میکرد..دوباره علی فرمود چشم.. سر امیرالمومنین پایینه.اصلاً بالارو نگاه نمیکرد.چشم.. شاید رسول خدا فرموده باشند.علیجان...در خانه ات و آتش میزنن.. دوباره هنوز سرپایینه..دوباره علیجان....شروع کرد حرف زدن..اما ایندفعه آروم آروم رنگ صورت مولا تغییر کرد..برافروخته شد‌.صورت درهم رفت.رگ غضب شیرخدامتورم شد.دستاش و فشار میداد.سربالا آورد به فاطمه ش نگاه کرد.گف چشم.چشم. شاید گفته باشند.علیجان فاطمه ت و میزنن. چادرش آتش گرفت .چشم.. هی نگاه به فاطمه میکرد رسول خدا..همینطوری داره نگاه میکنه.گریه میکنه میگه چشم...شاید داره روضه میخونه برای علی.. اولین اجر رسالت زدن فاطمه بود گشت از حق کُشیِ امت بیدادگرت کشتن محسن مظلوم تو اجر دگرت خوب از خجالت پیغمبر در اومدن..خوب الی المودت فی القربی رو رعایت کردن‌. باسر انگشت خزان سخت ورق برگردید غنچه و لاله ی خونین تو پرپر گردید سومین اجر تو زخم سر حیدر گردید به حسن از همه کس ظلم فزونتر گردید بعدازآن زهر که بر نور دو عینت دادند اجرها بود که امت به حسینت دادند گرگ ها بر بدن یوسف تو چنگ زدند بر رخ چرخ زخون دل او رنگ زدند دست بگشود به پیشانی او سنگ زدند تهمت کفر به آل تو به نیرنگ زدند زین مصیبت همه دم سینه ی میثم سوزد بلکه تا حشر دل آدم و عالم سوزد رفقا.رسمه.به همه هم گفتن..کسی که از دنیا میخوادبره.حتی دکمه های پیراهنشم بازکنید. از چندجهت میخوام وارد روضه بشم..شب رحلت پیغمبره..شاید سال بعد من از دنیا رفته باشم.عمر دست خداست..ایشالله برای امام حسین شهید بشیم.آرزومونه..خوش به حال اونکه برای حسین و برای ولیِّش به شهادت رسید. آخرای ماه صفره.برای همه دعاکنید. محتضر لحظات آخرش میگن حتی یه دونه پارچه هم روی سینه ش نباشه..عمر در نگاه محتضر طولانیه.در نگاه ما میگن دیدی در یه چشم به هم زدن از دنیارفت.. فَمَن یَمُت یَرَنی..علی فرمود..اگه قرار باشه کسی که از دنیا میره علی رو ببینه..اون یه لحظه براش زیاده.طولانیه.و همه حسرت خواهندخورد لحظه ی آخرعمرشون.که علی اینه و ما نشناختیم.. علی اینه و ما دنبال یه چیز دیگه رفتیم..حالا جای ما زیادم بد نیس.علی اینه و ماجدی نگرفتیم..فقط گفتیم علی و دنبال راهش نرفتیم. اما بدا به حال اونایی که میگن.علی اینه و ماباهاش دشمنی کردیم...اونام که از دنیارفتن.لحظه های آخر گفتن.وای علی اینه و ما خونه ش و آتیش زدیم. لحظه ی آخر عمر طولانیه..برا محتضر. رسول خدا احترامش برای همه ی ملائکه فرض واجبه.به همه ی عالم واجبه..اما وقتی از دنیا میخواد بره.باید رعایت بشه.سبک بشه..سینه ی پیغمبره. اینقدر مهمه.من جایی ام دیدم..ابی عبدالله...همینکه شیش ماهه تیرخورد.قنداق و پاره کرد..بچه دست و پابزنه.راحت باشه.. لحظه های آخره..حسن و میگیرن.حسین میره.اورو میگیرن زینب میره..حسنین خودشون و روی سینه ی رسول خدا انداختند.امام حسن صورت به صورت پیغمبر گذاشت‌.ابی عبدالله رو سینه ی پیغمبر.علی اومد اینارو برداره بانوازش..لحظه های آخر.پیغمبر با آرامش جان بده..اولی رو اومد برداره فرمود علیجان.رهاشون کن..حسین باید روسینه ام باشه..حسنم باشه..اینا باشن من راحت جان میدم.. یه بار علی اومد بچه هارو برداره نگذاشت رسول خدا.. ۷۵ روز یا ۴۵ روز یا ۹۵ روز یه روایتیه‌‌..یکی از این روایات.شب بود.همین دوتا بچه دوباره رو سینه ی مادر افتادن..مادر بین کفن...علی برشون نداشت.. یه مرتبه یه هاتفی صدازد.علی چیکار داری میکنی‌.؟؟ بچه هارو بردار..عرش به هم ریخته از ناله..بچه هارو از روی سینه ی مادر بردار‌‌..عالم داره از مدار خارج میشه... 🍀🍀🍀 ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
علی ...یتیمای فاطمه رو با احترام برداشت.. حسین..یتیمای حسن و با احترام برداشت.. یه جا سراغ دارم.بچه رو بدن پاره پاره و بی سر بابا افتاد..هزارو نهصدو پنجاه زخم..با تازیانه بلندش کردن..یا ابتا....اُنظُر الی عَمَّتی.. وای وای وای..بر گردیم مدینه.... هرجور میتونی امشب ناله بزن..ای جوون... بچه هارو از روی سینه ی پیغمبر برداشت..رسول خدا نگذاشت.گف اینا باشن.من راحت جان میدم..این سنگینی حسین و حسنم لازمه..باید روسینه ی من باشن.. این یه سنگینی بود رو سینه ی رسول خدا... من یه عبارت از مقتل....خانوم زینب اومدبالای گودال‌..والشِمرُ جالسُ علی صَدرِک.. حسییییین..حسییییین.. 🍀