فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری وفات امالمومنین حضرت خدیجه کبری علیها السلام
۩ #ام_المومنین
۩ #حضرت_خدیجه
۩ #وفات_حضرت_خدیجه
🎞 @https://eitaa.com/Arbabhosyn
#حضرت_خدیجه #ام_المؤمنین
پس از احمد اگر نازل شود پیغمبری دیگر
نمیآید شبیه همسرِ او همسری دیگر
زنی از جنسِ «اَعطَیناک» بین نازَنان تنهاست
که محشور است آنجا ابتری با ابتری دیگر
کنار همرکابش «یاعلی» گفت و به جنگ جهل
نرفت از سنگرِ همسنگرش در سنگری دیگر
علی با ذوالفقارش زور بازوی پیمبر شد
و این زن با وفا و مِکنتش شد حیدری دیگر
به دور شمع پیغمبر نمیبینیم تا محشر
به جز بال و پرِ پروانهاش خاکستری دیگر
به جز دامانِ پاک او که رحلِ نور اعطیناست
نجوشیدهست در عرش برین هم کوثری دیگر
به غیر از دفترِ مدح طلاکوبش که قرآن است
نخورده مُهرِ «اُمُّالْمُؤمِنین» بر دفتری دیگر
اگر جا میشود دریا میان کاسهای لبپَر
بگو داریم غیر از اُمّزهرا مادری دیگر
زنی که میفروشد نور عقبی را به دنیایش
نخواهد داشت جز شیطان و آلش مشتری دیگر
زنی که جای «اُمُّالْمُؤمِنین» اُمُّالحَسَد شد رفت
نخواهد رفت بغض بچههایش از سری دیگر
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
=============================
🔹https://eitaa.com/Arbabhosyn🔹
با عروج حضرت خدیجه سلام الله علیها به ملکوت ، دیگر کسی پیامبر اکرم صل الله علیه وآله را شاد ندید
در بعضی از روایات آمده پیامبر به گونه ای متأثر شد ، که برای مدتی خانه نشین گردید ....
در تعریف خدیجه کبری سلام الله علیها همین بس که حضرت فاطمه علیها السلام از دامان پاک او برخاست و محمد صل الله علیه و آله با تکیه بر حمایتهای او بر قلّه رسالت نشست
عظمت مقام خدیجه کبری سلامالله علیها از سربلندی او در امتحانی بود که با تمام تنهایی ، لحظه ای در حقانیت رسول خدا صلالله علیه و آله شک نکرد ...
اگر نبود دست یاریگر این بانوی با فضیلت ، شعله دین اسلام در شعب ابیطالب خاموش می شد
با عروج حضرت خدیجه سلام الله علیها به ملکوت ، دیگر کسی پیامبر اکرم صل الله علیه وآله را شاد ندید
در بعضی از روایات آمده پیامبر به گونه ای متأثر شد ، که برای مدتی خانه نشین گردید ....
در تعریف خدیجه کبری سلام الله علیها همین بس که حضرت فاطمه علیها السلام از دامان پاک او برخاست و محمد صل الله علیه و آله با تکیه بر حمایتهای او بر قلّه رسالت نشست
عظمت مقام خدیجه کبری سلامالله علیها از سربلندی او در امتحانی بود که با تمام تنهایی ، لحظه ای در حقانیت رسول خدا صلالله علیه و آله شک نکرد ...
اگر نبود دست یاریگر این بانوی با فضیلت ، شعله دین اسلام در شعب ابیطالب خاموش می شد
با عروج حضرت خدیجه سلام الله علیها به ملکوت ، دیگر کسی پیامبر اکرم صل الله علیه وآله را شاد ندید
در بعضی از روایات آمده پیامبر به گونه ای متأثر شد ، که برای مدتی خانه نشین گردید ....
در تعریف خدیجه کبری سلام الله علیها همین بس که حضرت فاطمه علیها السلام از دامان پاک او برخاست و محمد صل الله علیه و آله با تکیه بر حمایتهای او بر قلّه رسالت نشست
عظمت مقام خدیجه کبری سلامالله علیها از سربلندی او در امتحانی بود که با تمام تنهایی ، لحظه ای در حقانیت رسول خدا صلالله علیه و آله شک نکرد ...
اگر نبود دست یاریگر این بانوی با فضیلت ، شعله دین اسلام در شعب ابیطالب خاموش می شد
https://eitaa.com/Arbabhosyn
خدایا آنگونه که شایسته آنی بر ما منّت گذار ، و بر ما جود کن ، که ما نیازمند به عطای توییم
ای بسیار آمرزنده، به نور تو هدایت شدیم و به فضل تو بی نیاز گشتیم و به نعمتت بامداد نمودیم و شامگاه کردیم، گناهان ما پیش روی توست،
خدایا از گناهانمان از تو آمرزش می خواهیم و بهسوی تو باز میگردیم ، تو با نعمت ها به ما مهر می ورزی و ما با گناهان با تو مقابله میکنیم ...
چه بردبار و بزرگ و کریمی
آغاز کننده نیکی ، و تکرار کننده آنی
- فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی
#مدح_خوانی و توسل اجرا شده میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام
┅═🍃┄⊰༻🌼༺⊱┄═🍃┅
بحر رحمت را یکدانه گُهر پیدا شد
نخل عصمت را پاکیزه ثمر پیدا شد
مژده یاران که شب نیمۀ ماه رمضان
قرص خورشید به هنگام سحر پیدا شد
عاشقان قدر بدانید که پیش از شب قدر
بیت قرآن را قرآن دگر پیدا شد
امشب از اهل سماوات ندائی بر خاست
که در آغوش زمین قرص قمر پیدا شد
دامنِ ماهِ خدا، چشم محمّد روشن
علی و فاطمه را نور بصر پیدا شد
دامنِ فاطمه شد سبز به میلاد حسن
صلوات همه بر حُسن خداداد حَسن
رمضان! قدر بدان ماه تمامت آمد
رحمت واسعه در سفرۀ عامت آمد
«چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی»
آن شبِ قدر که خورشید به بامت آمد
مه رحمت، مه توبه، مه غفران، مه نور
که زهرا اختر تابنده، سلامت آمد
بانگِ تکبیر برآور که خدا چهره گشود
سرِ تسلیم فرود آر، امامت آمد
روزه دار! ار ندهی دل به تولاّیِ حسن
با خبر باش که این روزه حرامت آمد
خوش ترین ذکر در این ماه، ثنای حسن ست
مهر این روزۀ سی روزه ولای حسن ست
رمضان! شهر خدای احد ذوالمننی
رمضان! جان منی، عشق منی، قلب منی
شهرها شهر نکویان و تو شهر اللّهی
ماه ها جمله نجوم و تو مه انجمنی
یازده ماه تمامند همه چشم به راه
که تو از چهرۀ خود پرده به یک سو فکنی
هفته و روز و مه و سال همه می دانند
که زمان چون بدنی هست و تو جان در بدنی
نه فقط ماه خدائی که خدا می داند
مه پیغمبر و زهرا و علیّ و حسنی
امشب از نور، به تن پیرهنت بخشیدند
قدمش باد مبارک حسنت بخشیدند
این حسن کیست که سر تا قدم او حسن است
این چراغی است که در بزم دل انجمن است
این کریم بن کریمی است که با دشمن و دوست
همه جا از کرم و لطف و عطایش سخن است
این عزیزی است که پیغمبر اکرم فرمود
پسر من، جگر من، ثمر قلب من است
این امامی است که با صبرِ خداوندی خود
چون علی ابن ابیطالب دشمن شکن است
چه به خُلقُ چه به خویُ چه به رویُ چه به مو
حسن استُ حسن استُ حسن استُ حسن است
چون زآغاز در او حسن خدا را دیدند
از همان روز ولادت حسنش نامیدند
.
#مدح_خوانی و توسل اجرا شده میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام
حسن رسیده حُسن را به دلبران نشان دهد
کریم آمده به سفرۀ فقیر نان دهد
فرشته می رسد که گاهواره را تکان دهد
نبی نشسته تا به گوش این پسر اذان دهد
بدون نام مرتضی اذان سرود باطلیست
اذان مصطفی فقط ترانۀ علی علیست
تو اولین امام زاده ای بزرگ زاده ای
تو بر فراز قلۀ کرامت ایستاده ای
سر مسیر هر گدا خودت کنار جاده ای
حوالۀ دل مرا به این و آن نداده ای
چه عزتی! چه نعمتی! بدون هیچ منتی
تو باب فیض و رحمتی, تو صاحب سخاوتی
به خود ندیده هیچ عابدی تعبد تورا
مسیر مکه عاشق است این تردد تورا
شب تولد تو خواستم فقط خود تورا
خدا گرفته میهمانی تولد تورا
به عهدۀ خود خداست کل کار و بار ها
و سی شبانه روز دعوتند روزه داره ها
به ناز در دلِ عجم نشستی ای شه عرب
کریم هستی و به نام تو می آید این لقب
به ما رسیده از شما بدون خواهش و طلب
به یک اشاره ات درخت خشک می دهد رطب
به خشک سالی دلِ کویر هم نگاه کن
من خراب را به یک اشاره روبه راه کن
تو نسل کوثری به کوری دو چشم ابتران
شدند و خاک پای تو چه سروران چه نوکران
نمانده با جمال تو دلی برای دلبران
چه قاسطین چه ناکثین چه مارقین چه دیگران
نمی شوند تا ابد حریف ضرب دست تو
گرفته زهر چشم ازین قبیله ناز شصت تو
گرفته چشم مستت از شراب کسب و کار را
ز خواب خوب مستی اش پرانده هر خمار را
نگاه کردن تو کرده کار ذوالفقار را
زمین زد این نگاه کردنت شتر سوار را
تو بچه شیری و شتر سوار در مقابلت
شکست خورده از شکوه و شوکت شمایلت
به قول مسلمین حسن به قول عبریان شبر
به جز خدا نداشتی هراسی از بنی بشر
به مهر یا به قهر تو مثل شده است خیر و شر
عقب نرفته ای در اوج لحظه های پر خطر
قیام اگر نکرده ای چه آتشین نشسته ای
مدبرانه و برای حفظ دین نشسته ای
تو و حسین معنی حقیقی برادرید
تو برادرت بزرگ خاندان حیدرید
امیدهای مرتضی عزیزهای مادرید
دلاورید و دلبرید و سرورید و صفدرید
به من که نوکر توام ثواب می دهد حسین
صدا که می زنم حسن جواب می دهد حسین
به زور دلبری نصیب دلبران نمی شود
لقب به سادگی نصیب این و آن نمی شود
به جز علی کسی امیر مومنان نمی شود
پس از علی به جز حسن امیرمان نمی شود
خلافت خدا فقط رسد به نسل مرتضی
معاویه کجا و دلبری چنان حسن کجا؟
قلندرانه یا حسن حسن کنیم و بعد از آن
لباسِ سبز نوکری به تن کنیم و بعد از آن
به شوق ترک خانه و وطن کنیم و بعد از آن
ایادی سقیفه را کفن کنیم و بعد از آن
علم به دست با شعار یا امیر مومنین
مدینه ای درست می کنیم که بیا ببین
گسیل می کنیم قطره قطره های رود را
و غرق می کنیم نسل باطل ثمود را
به خاک می زنیم پادشاهی سعود را
و سر به نیست می کنیم دولت یهود را
تمام می کنیم کار ناتمام مانده را
به قدس می بریم بیرق به شام مانده را
شاعر: داود رحیمی