eitaa logo
ذاکرین آل الله
244 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
272 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
. از اعمال : ✓اول : صد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ رَبی وَاَتوبُ اِلَیه ✓دوم : صد مرتبه اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمومنینَ .
به مسجد می رود معنا کند روح عبادت را به مسجد می برد با خود علی امشب شهادت را دلیل محکمی دارد اگر در داخل محراب فرادا می کند در سجده ی دوم جماعت را مگر اینبار در بستر بخوابد ساعتی آرام که سوزانده است عمری در فراقش خواب راحت را برای کشتنش از بدر تا محراب ، راه افتاد ندیدم هیچ جا از تیغ ، تا این حد سماجت را چنان آغوش واکرده است رفتن را که تا امروز میان مرگ با انسان ندیدم این قرابت را سحر ، در کمتر از یک لحظه ارکان هدی لرزید مگر گویاتر از این بود  تفسیر قیامت را ؟! رها شد نغمه ی فزت و رب الکعبه در عالم علی می خواست دریابیم معنای سعادت را بلی گفتیم عشقش را و اینک چارده قرن است به دوش شیعه می بینم غم بار امانت را 🔸شاعر: ____________________
شهادت_امیرالمومنین_حضرت_علی_علیه_السلام بابا اتاق پر شده از بوی مادرم وقتش رسیده پر بکشی سوی مادرم دیگر خجل نباش تو از روی مادرم فرقت شده شبیه به پهلوی مادرم از پشت در دوباره تو را می زند صدا تا که به دست تو بدهد محسن تو را سی سال در نبودن مادر شکسته ای پهلو به پهلویش پس آن در شکسته ای در کوفه های درد مکرر شکسته ای از مردم و نبودن باور شکسته ای گر چه شکسته ای و دلت هم شکسته تر این دل شکسته را هم از این کوفه ها ببر یادت که هست مادر ما قد خمیده بود یادت که هست گیسوی مادر سپیده بود یادت که هست محسن خود را ندیده بود یادت که هست غنچه خود را نچیده بود آنروزها که قد تو آنجا خمیده شد موی منم شبیه تو بابا سپیده شد مادر رسیده عطرپیمبر بیاورد تو تشنه ای برای تو کوثر بیاورد مرهم برای این دل پرپر بیاورد تا خار را زدیده تو در بیاورد حرفی بزن که مونس تو مادر آمده حالا که استخوان زگلویت در آمده بابا بگو به مادرم از غصه های من از کوفه های بعد تو و ماجرای من از بی حسین گشتن من از عزای من از کوفه گردی من و از کربلای من بابا بگو که زینب خود را دعا کند بعد از حسین زود مرا هم صدا کند مادر رسید و زخم سرت را نگاه کرد گریه برای گودی یک قتلگاه کرد پس رو به روسیاهی خیل سپاه کرد نفرین به رقص خنجر مردی سیاه کرد وشمر جالس ... نفس مادرم گرفت سر که به نیزه رفت دل معجرم گرفت _نوازنی
دیگر برایم دلخوشی معنا ندارد وقتی تو را بابای من دنیا ندارد رفتی ؛یتیم بی قرار شهر کوفه ... ...حس کرد تازه طفلکی بابا ندارد رفتی برای زینب تو خستگی ماند دیگر پرستارت به پیکر نا ندارد خونت نوشته گوشه محراب مسجد این کوه طور عاشقی موسی ندارد دنیا پدر جان تا خود روز قیامت مانند تو گریه کن زهرا ندارد رفتی و از این شهر بردی مهربانی کوفه برای ماندن ما جا ندارد رفتی خیال دشمن تو گشت راحت در سر به غیر از فکر عاشورا ندارد فکری به حال روزگار دخترت کند در روزهایی که حرم سقا ندارد _حسین_ رحیمیان
فرقِ سرم وا شد ولی دردم دوا شد حیدر از این دنیای بی زهرا رها شد فزت و رب الکعبه رو گفتم بدونن زخم سرم زخم دلم بوده که وا شد زخم بدن راحت تر از زخمای نیشه زخم زبون میزد به من دنیا همیشه گفتن که ماهش توی کوچه خورده سیلی حق داره خب توو کوچه آفتابی نمیشه یادم میاد گفتی که تا آخر باهاتم ای یاس من از تو چی مونده غیر ماتم؟ روی در و دیوار، ثبته خاطراتت پرپرشدی تو بین دفترخاطراتم گفتم چرا به رفتنت اصرار داری گفتی باید ثابت کنم تو یار داری یادم نمیره با سراپای وجودم گفتم نرو زهرای من! تو بارداری... توو قبر خوابیدی و بیدار تو هستم مشتاق مرگ و صبح دیدار تو هستم با خنده و عطر و حنا بعد از تو قهرم من بیست و نه ساله عزادار تو هستم این غصه‌های کهنه جا کرده تو سینه آره دیگه... دنیای بی زهرا همینه این زینبم غصه زیاد داره، بذارید حداقل دیگه منو اینجور نبینه روزی همینجا رو سرش سنگا میبارن سر به سرش توو کوفه شاگرداش میذارن توی گلیم آوردنم، طاقت نیاورد میمیره حرف بوریا پیشش بیارن سنگه خلاصه دشمن اصلی شیشه شد وقت رفتن دمدمای گرگ و میشه خون خیلی از من رفته و خشکیده لبهام آدم که زخمی باشه دائم تشنه میشه از تشنگی هر آدمی از حال میره یک ساعتش واسش قد یک سال میره فکر حسینم، دردمو از یاد بردم تنها و تشنه لب ته گودال میره 🔸شاعر: ____________________
🏴سبک نوحه سنتی مسجدی شب ضربت خوردن مولا امیرالمومنین علی علیه السلام بند اول دهد منادی این ندا تهدمت والله ارکان الهدی قتل ابن عم المصطفی قتل علی المرتضی مسجد کوفه غوغا بپا شد ساقی کوثر حاجت روا شد در ره دین و قرآن فدا شد آه و واویلا مظلوم علی جان بند دوم مظلوم عالم کشته شد با ضربِ کاریِ دشمن خدا در صلات صبحه نوزدهم فرق سرش شد دوتا قتلگاهش محراب دعا شد رستگار از شمشیر جفا شد قاتل او اشقی الاشقیا شد آه و واویلا مظلوم علی جان بند سوم خدا کند که زینبت نیاید و نبیند آن زخم سرت حال دگرگونت نبیند آن دختر غم پرورت پیش رو دارد او کربلا را قتلگاه و شمر بی حیا را آن جدا راسه بر نیزه ها را آه و واویلا مظلوم حسین جان .
از لطف و دستگیری تو حرف می زنم از شیوهٔ‌ امیری تو حرف می زنم از وصله وصله هاي رداي خلافتت مولا ز بي نظيري تو حرف می زنم از سفره های نیمه شبت در خرابه ها از کهکشان شیری تو حرف می زنم بر شانهٔ‌ تو جای یتیمان کوفه بود از اوج سر به زیری تو حرف می زنم از چاه اشک و آه فراق و حکايتِ شبهاي گوشه گيري تو حرف مي زنم از بیست سال خانه نشینی و بی کسی از غربت غدیری تو حرف می زنم ديگر نفس به سينهٔ‌ من حبس مي شود وقتی که از اسیری تو حرف می زنم داغ تو بیشتر به دلم چنگ می زند هر چه که از دلیری تو حرف می زنم از کوچه ها و روضهٔ‌ يار جوان تو از ماجراي پیری تو حرف می زنم دستان حيدري تو را صبر بسته بود آنروز اگر که پهلوي مادر شکسته بود .
چه در هیبت، چه در غیرت، چه در عشق، اولین هستی که بر انگشتر فضل و شرف همچون نگین هستی جهان عمری‌ست درمانده‌ست در تردید و شک، اما تو خود عین‌الیقین، روح‌الیقین، حق‌الیقین هستی من از فتحِ درِ خیبر به دستان تو فهمیدم که تو دست توانمند خدا در آستین هستی سرِ در چاه را باور کنم یا ذوالفقارت را؟ که گاهی آن‌چنان هستی و گاهی این‌چنین هستی بگو از استخوان در گلو، از خار در چشمت که پر از خطبه‌های ناتمام آتشین هستی بگو چشم نبی روشن، بگو چشم حسودان کور؛ برای فاطمه تنها تو در عالم قرین هستی... از آن روزی که چشمم باز شد، در گوش من خواندند: «که تو تا لحظۀ آخر، امیرالمؤمنین هستی» 🔸شاعر: ____________________ .
باید شب قَدرَت مرا آدم بسازد حُر و زهیر و عابس و اَسلم بسازد باید مفاتیح الجنانِ "شیخ عباس" دل را که شد ویرانه دست کم بسازد یارب به من اشکی بده سازنده باشد اشکی بده از بنده‌ات میثم بسازد چشمی بده تا خوب را بشناسم از بد تنها نگاهم را بدوزم سمت گنبد دستی بده دست از تهیدستان بگیرم دستی بده تا راه بر شیطان بگیرم پایی بده جز در ره مولا نکوبم پا جای پایی چون "ابوموسی" نکوبم دل می‌کند وابسته از دنیا به سختی دنیا بِده اما نه دیگر تاج و تختی میلی بده از جام همدردی بنوشم در سیل ماتم نذر هم نوعم بکوشم عزمی بده آماده‌ی ایثار باشم وقت ضرورت راهی پیکار باشم نسلی بده عشق شهادت در دل آن نسلی بده "فهمیده" باشد حاصل آن جانی بده سرشار از نور ولایت لب تر کند مهدی کنم تقدیم حضرت هر کس به نوعی می‌کند نجوا شبانه من هم بخوانم از شهادت عاشقانه زیباترین نثر مناجاتم جهاد است امروزه وقتی صحبت از "جنگ اراده "ست جزءِ مجاهدهای در راه خدایم سجاده‌ام حکم کفن دارد برایم بر نفس سرکش راه طغیان را ببندم با معنویت در دو عالم سربلندم بیش از چهل سال گذشته پای کاریم وقتی که خرمشهرها در پیش داریم رمز بقا قطعاً به دست مردم ماست این اولین تحلیل گام دوم ماست ما را سفارش می‌کند آقا به تقوا لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا ** درس دبستان امیرالمؤمنین است گوشم به فرمان امیرالمؤمنین است نص اشداء علی الکفار یعنی منشور قرآن امیرالمؤمنین است حکم پدر دارد برای خاک یعنی ایران هم ایران امیرالمؤمنین است هرکس به هر جایی رسید از دار دنیا مدیون احسان امیرالمؤمنین است عمری محدث بودن و از غیب گفتن این کار سلمان امیرالمؤمنین است در کعبه مولایم علی آمد به دنیا پس صاحب خانه امیرالمؤمنین است ساعات خوب زندگی ما همیشه در زیر ایوان امیرالمؤمنین است حبل المتینم هست و فردای قیامت دستم به دامان امیرالمؤمنین است با دست او حق سفره‌اش را پهن کرده هر بنده مهمان امیرالمؤمنین است زهرای مرضیه همیشه دوست دارد چشمی که گریان امیرالمؤمنین است شخص پیمبر بانی بزم عزایش چشمان زهرا نیز می‌بارد برایش مرغ دلم پر می‌زند بر بام کوفه حلوای ختم مرتضی در کام کوفه می ریزد از غم‌های خود در جان دختر وقتی که بابا می‌شود مهمان دختر از غصه دیوارِ دلِ دختر ترک خورد وقتی که بابایش فقط نان و نمک خورد آماده دارد می‌شود بر قتل حیدر قومی که هر شب میوه از باغ فدک خورد سی سال پیش، از پا در آمد مرد خیبر وقتی میان کوچه ناموسش کتک خورد دلواپس فردای بابا اُم کلثوم باید بخواند روضه‌ها را اُم کلثوم از خانه که بابای از گل بهترم رفت گفتم که دیگر سایه‌ی روی سرم رفت دیدم به چشمم گوییا تا مسجد شهر پشت سر بابا دوباره مادرم رفت دیدم از این کوچه شروع کربلا را هجده سر بر روی نیزه از حرم رفت زیر سر سیلیِ سنگینِ سنان بود از بعد غارت سوی چشم خواهرم رفت چشم علی مرتضی را دور دیدند در راه اگر دستی به سمت معجرم رفت 🔸شاعر: ____________________
زبانحال حضرت ام البنین در غم مولا بعد تو با غمت ای حضرت مولا چه کنم با دل غم زدهء عترت طاها چه کنم پسرانم به فدایِ پسرانِ زهرا با غم بی کسیِ زینب کبری چه کنم خانه بی روی تو غمخانهء من شد ، اما با ردِ خونِ سرت کنج مصلّا چه کنم بی تو درمانده ترین مادر تاریخ منم بی تو در سیل بلا یک زن تنها چه کنم سیر کی میشود این قوم به یک ضربت تیغ جگر پارهء در طشت حسن را چه کنم یادگاری دو کفن مانده ز زهرای بتول با حسینت که شود کشته به صحرا چه کنم گر سرت گشت دو تا بر سر تن باقی بود با سرِ همسفرِ نیزهء اعدا چه کنم 🔸شاعر: ____________________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رها از رنج هجران و غم دنیا شدم زهرا سرم بشکست و غرق خون ز سر تا پا شدم زهرا میان سجده ام وا شد گره از کار و بارِ من نبودی تا ببینی از فراغت ، تا شدم زهرا اگر چه بوده ام روزی یگانه فاتح خیبر پر از آه و غم و نجوای یا زهرا شدم زهرا یتیمان را شریک غصه و سختی منم ، حالا دلیل گریه های عترت طاها شدم زهرا حسین و مجتبی را یک طرف همناله ام اما ز یکسو همنوا با دختری تنها شدم زهرا حسینت را به طفل ارشد ام البنین دادم منم ساقی و مداح لب سقا شدم زهرا پر از دلشوره در این کوفه و این کوفیانم لیک به حال احتضار از فکر عاشورا شدم زهرا در اینجا خیمه ای دارم کنارم باغی از گلها ولی گریان سیلی بر رخ گلها شدم زهرا دمی شادم که میبینم رخ دردانه دلدارم دمی هم غصه دارِ زینب کبرا شدم زهرا 🔸شاعر: ____________________
از تو سر و زمادر من سینه ای شکست تا صبح حشر بر سر و بر سینه میزنم جدم که نیست در بر تو مادرم که نیست دارم برای چند نفر سینه میزنم من در مدینه یاد گرفتم که هیچ وقت زخمی که شد عمیق مداوا نمیشود گر چند ضربه هم زده بودن باز هم پیشانی تو بیش از این وا نمیشود گفتند گفته ای که مرا کوچه میبرند می خواهم از بیان خودت بشنوم بگو گفتند گفته ای که تماشام میکنند میخواهم از زبان خودت بشنوم بگو بابا خودت بگو سر بازار میروم بابا خودت بگو که گرفتار میشوم بابا خودت بگو به سرم سنگ میزنند بابا بگو بدون علمدار میشوم
دوباره شب شد گرفتم احیا بــه حـقِ قــرآن بــه آل طـاها بـه حـق احمـد بـه حـق زهرا نظـر بـه مـا کـن دَمـی خـدایا ببخشـا مــا را بـه شـاه نجف الهی العفو  الهی العفو اگرچه من توبه هاشکستم ولـی گـرفتـی خـدا تو دستم بــه درگـه تـو  امیـد و بستم محب زهـرا و حیـدر هستم گنـاه مـن از همــه مُضــاعـف الهی العفو  الهی العفو چـه سازم آخـر،بگـو تـو یارب دگـــر شــدم از، گــنه لبـــالــب به حق خون حسین امشب تو بگذر از مـا بـه جان زینب بــه لـب تشنـگانِ وادیِ طَـفّ الهی العفو الهی العفو بـــه حــق عبــاس و ایـــده ی او دو دســت از تــن بــریـده ی او به چشم درخون کشیده ی او بـــه فـــرق از هـــم دریـــده ی او که پاره پاره شده چو مُصحَف الهی العفو    الهی العفو به آن یتیمی که گشته نومید پـدر پـدر گفت گـرسنه خوابید ســر پــدر تــا بـــه دامنـش دیــد دگـــر از ایــن غصــه بــر نتــابیـد بـه جـان شیرین کـه داد ازکف الهی العفو    الهی العفو بـه روی مـــاهِ حســین سـوگـند بــــه آه آهِ  حســـین  ســـوگــــند بـــه قتلــگاه حســین ســـوگـــند بــــه آن نگـــاه حسـین سـوگند بـــه کــــربـلا کـــن مــــرا مُشَــرّف الهی العفو  الهی العفو
ای یار و ذکر علی ، فکر علی ، غریب و تنهایم بعد از تو غرق غمم ، خون جگرم ، اسیر غم هایم جانم آمد به لبم ، ماه شبم ، به سوی تو آیم من مریض ، هجر توام / تو طبیب ، درد منی بین شکسته ، بال و پرم / ای گل ، یاس مدنی ز بعد تو زهرا ، کسی کنارم نیست بجز غمت ای گل ، انیس و یارم نیست بعد از تو ای، بهشت من ، شیشه قلبم شکست این بوده ، سرنوشت من ، خشنود از آنچه هست دگر از این کوفه بروم به یاد زخم کوچه روم رسیده عمر من به آخر اینک ، فاطمه جان رسیده بر من ، فصل خزان شکسته شد فرقم بند دوم ای یادت در دل من ، ای گل من، همیشه جا زهرا این روح و جسم مرا ، درد مرا ، تویی دوا زهرا چشمم مانده به رهت ، این دم من ، تو هم بیا زهرا من شهید، راه حقم / کوفه گشته ، قتلگهم منتظر هستم ، گل من / مانده در راهت نگهم بیا ببین زهرا ، چگونه دلگیرم ز جور دست کین ، منم که میمیرم می بینم که ، حسن شده ، زین مصیبت خون جگر می نالد زینب و حسین آن دو یار همسفر رسیده هنگام غم گل چرا که گشته ماتم گل در این غریبستان دگر خداحافظ چاه من تو نشنوی دیگر آه من روم از این دنیا .
بند ۱ دل پریشانت علی،سینه سوزانت علی دیده ی بی تاب من، شده گریانت علی زاروشیدا ی توام، اندرهوای توام درغم خون سرت ، غرق نوای توام حیدرحیدر یاعلی (ع)-2 بند ۲ التماس دخترت ، آیدبه همراه تو گریان باباشده ، زین داغ جانکاه تو مرتضی افتاده در، محراب ومسجدِ خون عالم درمانده شداز، آن فغان و آه تو حیدرحیدر یاعلی (ع)-2 بند 3 فرق تو خونین علی ، قلب تو غمگین علی شمشمیر ومحراب خون ، وجه تو رنگین علی اشک حسرت دیده ای ، رنج و محنت دیده ای درکوفه یامرتضی ، اوج غربت دیده ای حیدرحیدر یاعلی (ع)-2 بند 4 ای قرارم یاعلی ، بی قرارم یاعلی بفدای بچه هات، هر چه دارم یاعلی همه ی هستم علی ، با ولای توبود عمری سوی نجف ،ره سپارم یاعلی ، حیدرحیدر یاعلی (ع)-2
به شب قدر قسم یه شب قبرم هست روی این خورشیدی / که داره می تابه سایه ابرم هست شب قدرم نوره شب قبرم ظلمت تا که خاک میریزن / خونه ی آخرتم میشه غرق وحشت مرگ من نزدیکه راه من باریکه اگه نوری نبرم قبر من تاریکه مرگ من نزدیکه من چرا خوشحالم؟ من به چی می نازم؟ به کدوم اعمالم ( وحدتی فی قبری من توو قبر خودمم آواره م وحشتی فی لحْدی اگه حیدر نباشه بیچاره م ) به شب قدر قسم مرگ خیلی سخته بی علی شد هرکی / لحظه ی جون دادن به خدا بدبخته یا علی گفتیم و با علی می مونیم ما که حتی وقتی / قاصد مرگ اومد از علی می خونیم توو سرازیریّه قبرمون تنهاییم دلخوشیمون اینه نوکر مولاییم پرسش مَن ربُّک چه حسابی داره؟ مَن إمامُک اون شب چه جوابی داره ؟ ( وحدتی فی قبری من توو قبر خودمم آواره م وحشتی فی لحْدی اگه حیدر نباشه بیچاره م ) به شب قدر قسم از خودم بیزارم خیلی دیره اما / این شبا فهمیدم چه خدایی دارم منی که اعمالم حالم و بد کرده هر دروغی گفتم / حالا وقت توبه راهم و سد کرده بِعلیٍ یارب که رهایم نکنی از حسین بن علی تو جدایم نکنی هرچی باشه یک عمر سینه زن بودم من پیرهن مشکیم و پوشیدم جای کفن ( وحدتی فی قبری من توو قبر خودمم آواره م وحشتی فی لحْدی اگه حیدر نباشه بیچاره م )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. محبّ شمــایم شمــاامام منی الهی که مُهـــرقبـولی‌شـوبزنی هــزاربمیــرم الهی زنده‌ بشــم به‌شوق‌حدیثِ«فَمَن‌یَمُت‌یَرَنی» حب تودارم‌ینی،اصلُ‌السَّعادَة اَلحَمـــدُللهْ علیٰ،طیبِ الولادَة من حقیروتوبالا،من فقیروتو آقا صدای‌طپش‌های،دلم یاعلی مولا یاعلی مددحیدر/یاعلی مددحیدر۲ خداآفـریـدعالم و بــــرای علی آفــریـده مـارا زخـاک پای علی اومدیم به دنیا به عشق‌شاه‌نجف اومدیم بگیم جان مافدای علی خاک نجف‌ رو سـرم،الحمدلله من عاشـق حیـــدرم،الحمدلله علی‌حق علی‌مولا،علی‌سیدوسرور حک شده روی‌قلبم،یاعلی مددحیدر یاعلی مددحیدر/یاعلی مددحیدر۲ علیٌ امامُ الهُـــدیٰ وحَبلِ متین علیٌ هُـوَ النّــورُ وَالکِتـابِ مبین انبیـا به سجده درآستـان نجف به خاک درمرتضی نهاده جبین موسیٰ شده‌درنجف،حیران حیدر مدهوشه ازجلــوه ی،ایوان حیدر ماکجاواین درگاه،فقط خاک درگاهیم شیعه‌ی علی‌نـوح‌و،مسیحـا و ابراهیم یاعلی مددحیدر/یاعلی مددحیدر تمامِ کتــابِ خداخصــائل توست سجده‌ی ملک برای‌شمایل توست توکه‌ جای خودداری یاعلی،بخدا فلک خاک پای ابوالفضائل‌توست الحمدلله که هستم زیردِینت زیرلــوای ابالفضــل‌وحسینت یاعلی نگاهــم کن ،که‌خیلی گرفتـــارم میدونی‌چقدآقا،حسینت‌رو دوس دارم یاعلی مددحیدر/یاعلی مددحیدر۲