#امام_حسین #مرثیه_امام_علی
#مناجات_با_امام_حسین
#ماه_رمضان #شب_قدر
آخرین مجلس من قبل مماتم روضه است
اولین محفل من بعد وفاتم روضه است
پدرم گفت گرفتار شدی روضه بخوان
خواندم آگاه شدم باب نجاتم روضه است
مال و فرزند و عیالم همگی وقف حسین
کارِ من در همه ی طولِ حیاتم روضه است
چه نیازیست که نوکر به همه رو بزند
رزقِ افزون شده دارم ، برکاتم روضه است
چاره ای نیست اگر کرببلا روزی نیست
وقت ایام جدایی، عتباتم روضه است
وقت جانکندن من مرثیه خوان را گویید
سخن از غیر نگوید سکراتم روضه است
گر بپرسند چه داری به شب اول قبر؟
باز با گریه بگویم حسناتم روضه است
🔸شاعر:
#سید_حسین_میرعمادی
==========================
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها .
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
با رخصت از خدایِ تعالی فقط حسین
ما گم نمیشویم هَدَینا فقط حسین
سر خَم نمیکنیم به هر قبلهی دروغ
دل را نمیدهیم به هرجا فقط حسین
*حسین .. آقام آقام .. اصلا امشب روضه خوان نمیخواد .. شبِ سه سالهی ابی عبدالله .. اگه دختر داری باشی خودت میفهمی یعنی چی روضه این خانم ..*
بگذار هر که خواست گدایِ کسی شود
ما را چه کار با دگران، ما فقط حسین ..
*خیلیا رو تخت بیمارستانا چشم امیدشون به این حسین گفتن های منو توِ .. امشب بگو آقا برا بچهت اومدم داد بزنم .. آخه شنیدم دم خرابه بدجوری بهش خندیدن .. هی با دست این دختر بچه رو نشون میدادن .. ای رقیه ..*
هرکس که خرده بر درِ بسته فقط حسن
هرکس دلش گرفته زِ دنیا فقط حسین
*یارالی آقام .. سوسوز آقام .. به جانِ اون بچه ای که اربعین نتونست بیاد کربلا ..*
سرمایۀ محبت زهراست دینِ من
سرمایۀ محبت زهرا فقط حسین ..
*دیگه اذیتت نکنم ببرمت گوشۀ خرابه .. اجازه بدید زبانِ حال بگم ان شالله اربعین کربلا عرض ادب کنیم .. عمهش دید این بچه از خواب بیدار شده .. عمه امروز بدجوری بهم بی ادبی کردن .. عمه امروز برا ما نون صدقه آوردن .. عمه مگه ما سفره دار نبودیم مدینه؟! ..*
قوت من لعلِ لبِ توست به نان رو نزنم
چشم و دل سیر ترین دخترِ این شهر منم
نان نداریم، ولی شهر تصدق خورِ ماست
دختر شاهم و این هیمنه را میشکنم ..
تازیانه، به پدر گفتنِ من حساس است
سِیر کن غرقِ کبودی ست تمام بدنم ..
سوختی سوختم شبیه همیم
تو آغوشِ هم ضریحِ همیم ..
با تن بی تن، برایِ منی
کمَم که بیای، بابایِ منی ..
چقدر پیر شدم تو روزایِ دل آزار
نبودی سرم داد کشیدن تو بازار
مگه دخترِ تو، نداره کس و کار ..
بابایی .. بابایی .. بابایی ..
پایِ زخمم به تو نرسید
نبودی که زجر موهامُ کشید ..
کارِ دنیاست دو تا دل تنگ
بهم برسن تو کاخِ یزید ..
یزید چوب به لبهات زده خیر نبینه
چجوری تونست چوب رو لبهات بشینه
لبِ تو چه پارهست، همه دردم اینه ..
ــــــــــــــــــ
سری که روبرومی،خودتی یا عمومی
نشناختمت عزیزم خودت بگو کدومی
اَبروی نصفِ نیمه، حالِ سرت وخیمه
به همه گفتم این سر، تموم زندگیمه
خوش اومدی بابا؛
دخترت دیگه زیبا نیست ..
این خرابه جای ما نیست ..
منو زدن .. دشمنت سرم ریخت
منو زدن .. صورتم بهم ریخت
*اگه خسته شدی دیگه نگم .. اما این دختر انقده گریه کرد دیگه صداش گرفته بود .. ای بابا ...*
عوضِ بوسۀ تو حرمله بیدارم کرد
با همان ضربۀ پا دست به دیوارم کرد
چادرم پاره شده پیرهنم گل دار است
زیرِ چشمم اثر رد شدن از بازار است
ــــــــــــــــــ
دلم آغوشِ گرم تو رو میخواد
خرابه سرد و دارم میلرزم
هوا سردِ ولی عیبی نداره
من از تاریکیا خیلی میترسم
از کسی که سرِ تو رو
رو نیزه بست بدم میاد
از اون که دندونِ تو رو
با سنگ شکست بدم میاد
یه شب جا موندمُ اومد سراغم
همون مردی که با من خیلی بد بود
الهی که دلش آتیش بگیره
که دل سوزوندنُ خیلی بلد بود
همش میگفت:
عموت کجاست؟! حالِ تو رو نگاه کنه
بگو از علقمه بیاد، دستِ بستهت رو وا کنه
*آی بمیرم برات .. یه وقت دیدن سر یه طرف .. رقیه یه طرف .. هرچی زینب صدا زد رقیه عمه فدات شه، رقیه .. دیدن بلبلِ خرابه جان داده ..
ای حسین ...*
یک جفت چشمُ، دو لبُ مویی که سوخته
بابا محال بود چنین مختصر شود ..
گفتی عروس میشوی ای دخترِ گلم
گفتم عروسی ام زِ همه ساده تر شود
من معنی سه سال پریشانی توام
بگذار این سه ساله شهید سفر شود
#سینه_زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها
گفتم میای، با اکبر میای
سوار اسب با اصغر میای
فکرشم نمیکردم با سر میای
ابر چشات خونه، بارونه
خرابهمون مثل زندونه
بابا جون! بیا ما رو ببر خونه
کجا بودی محبوبم؟!
بدون تو آشوبم
حال منو میپرسی
تو خوب باشی، من خوبم!
موهات چی شده باباجون؟!
چشات چی شده باباجون؟!
فدای لب شیرینت
لبات چی شده باباجون؟!
تنگ غروب، تو هجوم غم
مثه رباب، سینه میزدم
میشکست بغض دلتنگی حرم
میومدن دخترای شام
به دیدن اشک بیصدام
دیدن چادر پاره و عصام
اگه تو رو میدیدن
بهم نمیخندیدن
عصای کوچیکم رو
ازم نمیدزدیدن
پاهامو ببین باباجون!
موهامو ببین باباجون!
چشاتو به سختی دیدم
چشامو ببین باباجون!
دیدی بابا شد موهام سفید
از بسکه زجر موهامو کشید
آخرش به دادم، مادرت رسید
دلتنگتم بیشتر از همه
میگن شدم عین فاطمه
مادرت بغلم کرد یه عالمه
میخوام به پات پرپر شم
میخوام برات مادر شم
شونه کنم موهاتو
اگه یکم بهتر شم
ندارم جون باباجون!
بریم خونهمون باباجون!
رو نی به عمو عبّاسم
سلام برسون باباجون
|⇦•تیرِ محبّت تو را...
#روضهوتوسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ #شبهای_قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان
تیر محبّت تو را منم نشانه یا علی
گرفته بر زیارتت دلم بهانه یا علی
بار ولایتِ تو را به دوش دل گذاشتم
کوه معاصیم فتاد از سرِ شانه، یا علی
ای ز دو دیده ام روان خون سَرِ شکسته ات
ای ز دلم گُل غمت زده جوانه، یا علی
تو قهرمانِ خیبری چرا کنار بَستری
هما چگونه سر کند در آشیانه، یا علی
تو کَز عطوفتِ دلت شیر دهی به قاتلت
دستِ تُهی کجا مرا کنی روانه، یا علی
ای پدرِ یتیم ها، دو چَشمِ خود زِ هم گشا
طفلِ یتیمت آمده بر درِ خانه، یا علی
فدای دیدۀ ترت، چه شد که مثل همسرت
شد بدنِ مُطّهرت دفن شبانه یا علی؟
قسم به خون پاک تو، به قلبِ چاک چاک تو
که کُشته بارها تو را تیغِ زمانه، یا علی
مرگ تو بود آن زمان که بینِ خانه دشمنان
زدند همسرِ تو را به تازیانه یا علی
*سرو صدا ها که پشت در زیاد شد، امیرالمؤمنین فرمود:حسنجان! بگو همه برن دیگه پشت در خانه کسی نمونه...
یه بار حضرت اومد همه رو از پشت در خانه پراکنده کرد. بعدِ دقایقی دید هنوز صدای گریه میاد، اومد دید اَصبغ بن نَباته سرش و گذاشته به دیوار، های های داره گریه میکنه، حضرت فرمود: اصبغ مگه نگفتم برو بابام ممنوع الملاقاته؟ اصرار کرد، گفت: آقاجان من تا علی رونبینم نمیرم...
از امیر المؤمنین برا اصبغ اجازه ی ملاقات گرفت. اصبغ میگه امدم تو اتاق آقا رو دیدم حالم خراب شد، دیدم یه دستمالی به سر آقا بستن صورت آقا زرد شده دیگه نای حرف زدن نداره...
بعد ساعتی دوباره صدای جمعیت از پشت در می اومد. امامحسن اومد دید یه عده بچه یتیم کاسه ی شیر به دست گرفتن، همین که شنیدن شیر برا علی خوبه، بچه یتیما، ندارا، فقرا، این نون شبشونه، ولی همه گرسنه موندن و این شیرها رو آوردن برا علی...
میگن خبر پیچید شیر برا علی خوبه، بعضیا میگن چهل تا بچه یتیم کاسه ی شیر آوردن...
اما من یه علی رو سراغ دارم کربلا، مادرش از این خیمه به اونخیمه دنبال آب بود.میگفت...*
علی جان هرچقدر چنگ بزنی شیر نمیاد
دیگه بعد از عمو آب گیر نمیاد
اونی که تشنه هارو آب میداده
حالا دستش توی صحرا افتاده
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حیدر حیدر حیدر ...
🎙نماهنگ بسیار زیبای سید طالع باکویی و محمود اسیری بمناسبت ایام #شهادت_امام_علی_علیه_السلام
#ماه_رمضان
❥☆҉‿➹⁀🌷☆҉‿➹⁀☆
سی سالِ پیش ،
جانِ علی را گِرفتِه اَند
خَنجَر کِه مَردِ کُشتَنِ مُولا نِمیشَوَد
#اللّهمَّ_العَن_قَتلَة_اَميرَالمُومِنين
.
.
فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی امام سجاد علیه السلام:
خدایا امیدمرا تحقق بخش و ترسم را ایمنی ده
زیرا من در عین زیادی گناه ، امیدی جز به گذشت تو ندارم
آقای من ، چیزی را از تو درخواست دارم که شایسته آن نیستم ، ولی تو اهل آمرزشی
پس مرا بیامرز ، و جامه ای از نگاه لطفت بر من بپوشان که گناهانم را بر من بپوشاند
گناهان من را بیامرز و نسبت به آنها بازخواست نشوم
خدایا تو دارای کرَم دیرینه و چشم پوشی بزرگ و گذشت کریمانه ای
.
1_3917494371.mp3
5.97M
۩ امیرالمومنین حیدر
۩ ماه مبارک رمضان
۩ حضرت علی
۩ سیدمجید بنیفاطمه
.
#رمضان_الکریم
#مناجات_با_خدا
هرچه می آید به درگاه تو سائل بیشتر
می شود با جود و احسانت مقابل بیشتر
زودتر وا می کنی از کار و بار او گره
هر که دارد در بساط خویش مشکل بیشتر
نزد تو آورده ام دل را که می دانم ز لطف
کار داری ای عزیز جان تو با دل بیشتر
راه دل را برگزیدم تا رسم در کوی تو
می رود از این مسیر ای عشق محمل بیشتر
من ز تنهایی تو ای عشق فهمیدم ، هنوز
در صف کفرند حاضر اهل باطل بیشتر
از جنون اهل عصیان کرده ام احساس من
در صف اهل حقیقت هست عاقل بیشتر
دل به دریای ولایت می زنم ، باکی که نیست
پیش این دریای مواج است ساحل بیشتر
در خیابان دَکه ها دُر نجف آورده اند
می برد عبد شما گوهر به منزل بیشتر
آبیاری می کنم با اشک نخل عشق را
می دهد با یادتان این نخل حاصل بیشتر
گرچه گردد قافیه تکرار «یاسر» بی گمان
فکر فردای قیامت هست عاقل بیشتر
#محمود_تاری
.
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
چه جانماز پی اعتکاف بردارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بردارد
علی حقیقت روز است و هیچ جایز نیست
که در مقابل شب انعطاف بردارد
دو سوی این کره هر یک قلمروی دارند
نشد جدائیشان ائتلاف بردارد
شبیه خواب سحر سطحی است و زود گذر
کسی که دست از این اختلاف بردارد
اگر که حرمت مولا نبود ممکن بود
خدا ز خلق خود امر طواف بردارد
دوباره مثل علی زاده می شود اما
اگر دو مرتبه کعبه شکاف بردارد
#علیرضا_دهقانیان
#رمضان_الکریم
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
سه شب گذشت و نوایی دگر نمی آید
به غیر خون دل از چشم تر نمی آید
هوای کوفه ملال آور و غم انگیز است
دگر صدای علی در سحر نمی آید
فضای نُه فلک از داغ او پر از غوغاست
صدای شیون از این بیش تر نمی آید
زبان حال یتیمان بی پدر این است
چرا ز باب یتیمان خبر نمی آید
جگر خراش شده داغ حیدر کرار
که داغ ،جز به سراغ جگر نمی آید
حسین و زینب و کلثوم باحسن گویند
دلا بسوز که دیگر پدر نمی آید
به پیر مرد جزامی کسی خبر ببرد
که یار و همدم هرشب دگر نمی آید
پس از دعای فرج با خدای خود گویم
مگر که منتقم اش از سفر نمی آید
نداد گریه امان بر «وفایی» و گفتا
ز شرح این غم جان سوز بر نمی آید
#سید_هاشم_وفایی
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مدح #مسمط
بخدای منان به تمام قرآن
به جلال احمد به مقام حیدر
به کمال زهرا به وقار زینب
به شبیر وشبر به بهشت وکوثر
به قتال حمزه به نبرد مالک
به صفای سلمان به خلوص بوذر
به حقیقت دین به تمام ایمان
به حبیب ومیثم به بلال وقنبر
که علیست مولا که علیست سرور
که علیست هادی که علیست رهبر
که علیست ظاهر که علیست باطن
که علیست آدم که علیست خاتم
چه خوش است عمری شب وروز دائم
زعلی بگویم زعلی بخوانم
به علی ببالم به علی بنازم
زعلی بخواهم زعلی ستانم
که علیست عشقم که علیست عمرم
که علیست قلبم که علیست جانم
گرازاو نگویم گرازاو نخوانم
به چه کارآید سخن و زبانم
به فدای حیدر من ودودمانم
من و خاندانم من و دوستانم
که علیست مظهر بخدای کعبه
که علیست یاور به رسول اکرم
چه شوند خصمم چه شوند یارم
چه برند هستم چه دهند کامم
به علی مطیعم به علی مریدم
به علی محبم به علی غلامم
بوداو حیاتم بود او مماتم
بوداو امیرم بوداو امامم
بوداو رکوعم بوداو سجودم
بوداو قعودم بوداو قیامم
به علی سپاسم به علی ثنایم
به علی درودم به علی سلامم
به جلال داور که زکوی حیدر
به دیار دیگر نروم مسلم
علی ای صلاتم علی ای زکاتم
علی ای صیامم علی ای نمازم
به رُخت بخندم به سویت بپویم
به رهت بمیرم به غمت بنازم
به توافتخارم به تواعتبارم
زتوسربلندم زتوسرفرازم
که تویی دعایم که تویی ثنایم
که تویی امیدم که تویی نیازم
اگرم نخواهی اگرم نخوانی
اگرم برانی به که دل ببازم
به ولایت تو به محبت تو
زشرار دوزخ نبود مرا غم
تو طبیب فردی تودوای دردی
تو یگانه مردی تو گره گشایی
توخدا خصالی توخدا جمالی
تو خدا جلالی تو خدانمایی
توولی داور تووصی احمد
توابوالائمه توامام مایی
زمَلک نکوتر زبشر فراتر
به فدات گردم تومگر خدایی ؟
به لباس انسان به جلال منان
نه ازاین برونی نه ازآن جدایی
به نوای قنبر به زبان میثم
ز تو میزند دم زتو میزند دم
#استاد_غلامرضا_سازگار
.
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
آنان که از علی سپرش را شناختند
از آسمان فقط قمرش را شناختند
در حیرتم چگونه نمک می خورند خلق
وقتی که از علی جگرش را شناختند
از خانه ای که جای هبوط فرشته بود
مداح های شیعه درش را شناختند
افسوس بین آن همه فرقی که داشت او
مردان کوفه فرق سرش را شناختند
هرکس که بود آمد و با هرچه بود زد
وقتی به کربلا پسرش را شناختند...
#سید_داوود_دهقانی
.