دستی که نبی گرفته بر بالا دست
یک عمر به او سپرده دل حالا دست
تنها نه ابوتراب ، میدانم او
دارد به طلوع مهر و بر دریا دست
در شوکت او همین کفایت ، به خدا
چشم است به جایی و شود یکجا دست
از دامن این دست مکش دست که او
دارد به امور عالم بالا دست
ثقلین برای اوست ، از بعد نبی
بستند به بند گردنش ، اما دست
بنشست به صورت گلی در کوچه
تا این که دری شکست از زهرا دست
🔸شاعر:
#داریوش_جعفری
آفتاب ای آفتاب ای آفتاب ای آفتاب
روشنی داری به عمق سینه هامان بی نقاب
مهر تو جاری به دشت سینه های خشک شد
مهر تو دریای رحمت بود از عهد سراب
باده ای،آبی،شرابی،بحر جان افزا تویی
دیگران در پیشگاه تو سرابند و حباب
ای خرابی ها همه آباد از اعجاز تو
بیشتر از این خرابم کن خرابم کن خراب
گر خدا خوانم تو را کفر است ، پس میخوانمت
بوتراب و بوالعجائب ، بوالحسن ، عالیجناب
گفت پیغمبر علی میزان حق و باطل است
پس علی حق است و معیار است در روز حساب
صوت حیدر بود در گوش سمیع مصطفی
آن زمانی که میان عرش حق شد کامیاب
پس علی آمد که حتی در میان عرش هم
جلوهء حیِّ توانا را کشد در احتجاب
راه بی حیدر رهی تاریک و بی جان است و سرد
مثل دنیایی که در عمرش ندیده آفتاب
گر چه خوش باشد به کام زاهد نیکو سرشت
وعدهء شیر و شکر نحر عسل جام شراب
از شراب و مستی و نهر عسل شاهد مگو
ما و خّم مستیم عمری از غدیر بوتراب
🔸شاعر:
#داریوش_جعفری
نه فقط خلیل، تبر به کف به مصاف بتکده یاعلی
نه فقط کلیم، عصا به دست، میان شعبده یاعلی
به رکوع آیهی إنّما، به وفای سورهی هلأتی
به حدیث قدسی لافتی، که خدا صدا زده یاعلی!
نه کسی شبیه تو تا ابد، که یَکن لکَ کفواً أحد
نه کسی شبیه تو از ازل، به جهان نیامده یاعلی!
به شهادتِ أرِنی قسم، به فمَن یمُت یرَنی قسم
که ز هرطرف به تو میرسم به یکی مشاهده یاعلی!
چه مباهله است و غدیر خم؟ وَ نساءَنا وَ نساءَکم
که تمامِ فاطمه یکصدا همه یاعلی شده یاعلی!
تو همانکه فاتح خیبری، تو همانکه ساقی کوثری
که بدون اینهمه دلبری، دو جهان چه فایِده یاعلی!
پسر عدالتِ مرتضی، همه اولیا، همه انبیا
لِترابِ مقدمِه الفِدا، تو بشارتش بده یاعلی!
ضربان میکده یاحسین و سکوت میکده یاحسن
صلوات میکده یامحمّد و ذکر میکده یاعلی!
🔸شاعر:
#مهدی_جهاندار
کسی که انبیا هم عاجزند از درکِ تفسیرش
چگونه میتوان با شعرِ ناقص کرد تصویرش؟!
چنان عشقش جنون می آورد در دل ، جوانان را
که آخر یوسف برنا ز حسرت میشود پیرش
تمامِ معنیِ قرآن به خالِ هندویش بند است
چه معنا می دهد «با» ، گر نباشد نقطه ی زیرش؟!
به این تدبیرِ ناقص دل مبند ای دل ، ببین اینجا
گره خورده قضا هم بر سرِ زنجیرِ تقدیرش
همین که می رود بر مأذنه ، محشر به پا گردد
که شیطان می کند میلِ نماز از شوقِ تکبیرش
عجب مشمار اگر باد از نجف بیرون نمی آید
به دام افتاده حتّی باد در زلفِ گره گیرش
ز جانم حُبِّ حیدر را جدا نتوان نمود ، آری
محال است اینکه شِکّر را جدا سازند از شیرش
چه اعجازیست یا رب در کلامِ عرشیِ حیدر
که می میرند مشتاقانِ او از فرطِ تأثیرش
به اشکِ شورِ چشمِ خویش آخر پاک شد عاصی
که سگ را نیست جز دشتِ نمک راهی به تطهیرش
🔸شاعر:
#عاصی_خراسانی «علی_مقدم»
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
اگر مدحش کنم ترسم که در حقش جفا باشد
که مدح ذات یکتایش فقط کار خدا باشد
چه باید گفت از شان و مقامش تا سزا باشد
کسی که جای او بر شانه های مصطفی باشد
کسی که قد یک ارزن ندارد ترسی از دشمن
کسی که همدم و همرزم او خیرالنّسا باشد
به فرمان علی خورشید بر می گردد از مغرب¹
جهان را تحت فرمان دارد و فرمانروا باشد
تحیر می کند دشمن ز تیغش آنچنانی که
سرش می افتد و پیکر کماکان روی پا باشد
خودش که جای خود دارد کسی حتی اگر حاجت
بخواهد از غلام خانهاش حاجت روا باشد
شراب تو نمیگیرد مرا شرمنده ای ساقی
شراب شیعه بایستی از انگور طلا باشد
محمد در غدیر خُم به مردُم گفت ای مردُم!
پس از من این علی آقا و مولای شما باشد
صراط مستقیمی که بدون حب او باشد
اگر سمت خدا باشد یقینا ناکجا باشد²
سپس دست امیرالمومنین سمت خدا رفت و
ندا از آسمان آمد صفا باشد صفا باشد
ندارد حاصلی عمرش به جز آه و پشیمانی
کسی که لحظهای از احمد و آلش جدا باشد
کجا بی نور خواهد ماند ای خورشید عالم تاب؟
کسی که ذره ای هم با نگاهت آشنا باشد
ندارم هیچ امیّدی به اعمالم در این دنیا
در آن دنیا علی! دستم به دامان شما باشد
🔸شاعر:
#محمد_مهدی_هرمزی
========================
🔹
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
سرّ توحید احمدی اینست:
که علی را فقط خطاب کند
عرصهی جنگ هم که تنگ شود
روی حیدر فقط حساب کند
آی مرحب! برو کنار بایست
هدف انگار کندن در نیست
شیر حق اینچنین که میغرّد
آمده قلعه را خراب کند
روح از این صحنه جان تازه گرفت
آمد از فاطمه اجازه گرفت
تا که در عرش، عکسِ حیدر را
درِ قلعه به دست ـ قاب کند
میپری آن طرف سواره ولی
عمرو! آن سوی خندق است علی
جنگجویی ندیدهام چون تو
سوی مرگش چنین شتاب کند
تیغ بر عمرو، پهلوان حیدر
آنچنان زد که حضرت داور
ضربهی روز خندقِ او را
بهترین ضربه انتخاب کند
همه دیدند امیر میآید
زودتر از غدیر میآید
کی شود یک امینی دیگر
شرح این ضربه را کتاب کند؟
در میان عرب خبر پیچید
در دلش هر مبارزی فهمید
خاک خود را به باد خواهد داد
رزم اگر با ابوتراب کند
بیشتر بین عاشقانِ علی
حرف سلمان و مالک است ولی
رقص خرمافروش بر سرِ دار
دل ما را همیشه آب کند
بعد یک عمر ذکر یا حیدر
مطمئنیم ساقی کوثر
به دل کوزهگر میاندازد
خاک ما را خم شراب کند
قلب را در لحد که میبویند
به رقیب و عتید میگویند
میهمان علیست بگذارید
او بیاید خودش حساب کند
شعرم از برق ذوالفقار رسید
روشن و گرم و بیقرار رسید
تا به ذره نگاه یار رسید
میرود کار آفتاب کند
🔸شاعر:
#قاسم_صرافان
========================
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
به فرزندت بگو مولای ما یک پهلوان بوده
بگو در جنگ با دشمن همیشه قهرمان بوده
بگو مولای ما با اینکه جنگآورترین مرد است
ولی با دوستان خیلی کریم و مهربان بوده
همیشه روی دوشش گرم بازی بودهاند، آری
به فرزندت بگو مولا رفیق کودکان بوده
بگو مولای ما با این که حاکم بوده، هروعده
غذای سفرهاش تنهای تنها شیر و نان بوده
بگو هر شب به شانه میکشیده نان و خرما را
فقیران را غذا میداده ، فکر دیگران بوده
برای خادم خود میخریده رخت نو ، اما
عبای وصلهدارش آبرو بخش جهان بوده
بگو وقتی پیمبر با خدا صحبت نمود آن شب
صدای صحبت مولای ما در آسمان بوده
شبی که مشرکان در نقشهی قتل نبی بودند
بگو مولای ما در خواب حتی جانفشان بوده
به فرزندت بگو نقل مسیحیهای نجران را
که مولا طبق قرآن بر پیمبر همچو جان بوده
بگو مولای ما بر قلب این مردم حکومت کرد
بگو مولای ما تنها امیر مومنان بوده
🔸شاعر:
#سعیده_کرمانی
========================
خدا می خواست محبوبش امیر المومنین باشد
برای حلقه ی هستی علی نقش نگین باشد
به دستانش سپرد آن روز فانوس هدایت را
که در تاریکی شكها على نور اليقين باشد
فضائل جمع در ذات على بوده است از آغاز
فضیلت فخر آن دارد که با ذاتش عجین باشد
بپرس از راویان؛ از باد؛ از باران که غیر از او
کسی دیده امیری با یتیمی هم نشین باشد؟
چه عیدی.. که در آن اتمام نعمت بر بشر آمد
چه روزی بهتر از آن که در آن اکمال دین باشد
سفارش کرد پیغمبر که راه این است و جز این نیست
مبادا راهتان مردم مسیری غیر از این باشد
سفارش کرد پیغمبر که از امروز ای مردم
علی بن ابی طالب امیر المومنین باشد ...
🔸شاعر:
#زهرا_نظری
شکر خدا که دست خدا دستگیر ماست
لایق ترین خلیفه ی عالم امیر ماست
گیرم که دیگران همه سویی دگر روند
راه علی عالی اعلا مسیر ماست
راهی که می رسد به حقیقت به عاشقی
راه امام منتخب بی نظیر ماست
خاکیم ،خاک مقدم پر فیض بوتراب
در این مقام، مهر فروزان حقیر ماست
در فکر چیست سنی کج فهم حق ستیز
روشن ترین چراغ هدایت غدیر ماست
خندق علی و بدر علی و احد علی
فتح الفتوح کار امیر دلیر ماست
نورش فروغ روشن شبهای کائنات
یادش شروع رویش گل در کویر ماست
تا عالمی به نام علی آشنا شود
نامش مدام ذکر صغیر و کبیرر ماست
🔸شاعر:
#حسن_شیرزاد
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
خدا هست و نه مانندی نه مثلی نه قرین دارد
ازل را تا ابد را نقطه چین در نقطه چین دارد
میان قبضهی خود اولین تا آخرین دارد
هزاران آسمان در آسمان دور از زمین دارد
خدا هم بینهایت بیش از آن هم بیش از این دارد
ولی تنها در عالم یک اميرالمؤمنين دارد
همیشه جامع الاضداد جمع نار و نور است او
که نزدیک از رگِ گردن و از اندیشه دور است او
شگفت است و شِگَرف است و شکوهی پُر غرور است او
کهاست او؟ کس نمی داند زِ بس صَعبُالعبور است او
خدایی خلقت مولا خدایا آفرین دارد
که عالم یک خدا و یک اميرالمؤمنين دارد
نه مدحی گفتهاند از او نه شعری شاعران حتی
که مدح مرتضی آری نیاید در بیان حتی
اگر از شعر پُر گردد همه هفت آسمان حتی
نباشد قدرِ گَردی محضرِ آن بی کران حتی
نجف اینجاست پس قلبِ جهانها را زمین دارد
که این منظومه تنها یک اميرالمؤمنين دارد
علی ای شیرِ شیرافکن علی ای سیلِ بنیانکن
علی ای رودِ بی پایان علی ای سدِ روئین تن
علی یعنی رجزهای سلحشورانِ مردافکن
علی یعنی نمیدانم قلم لال و زبان الکن
"کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد"
بهشت ارزانیِ آنکه اميرالمؤمنين دارد
قسم بر تیغِ مرحب کُش به رزمش مرحبا گفتند
همینکه عبدُوَد اُفتاد یکسر لافتی گفتند
ملائک وقتِ میدانش زِ تفریح خدا گفتند
رها کردند عرش و گِردِ او یا مرتضی گفتند
رسولالله میبیند دلیری اینچنین دارد
چه غم از آنهمه لشگر ، اميرالمؤمنين دارد
میان رزم میبینی که تنها مرتضی میماند
چنان یک دشت رَم میکرد تنها ردِ پا میماند
علی آنگونه رد میشد که از هرکس دوتا میماند
علی آنگونه رد میشد که عزرائیل جا میماند
خدا در عرش تصویرِ علی را رویِ زین دارد
پیمبر بوسه بر تیغِ اميرالمؤمنين دارد
به روی منبری رفت از بزرگ و پست بالاتر
نشان میداد با دستش کسی که است بالاتر
پیمبر گفت علی این است ازآنچه هست بالاتر
از این دستی که رو کردم نباشد دست بالاتر
محمد گفت بعد از من جهان حَبلُالمَتین دارد
خدا را شُکر این اُمَّت اميرالمؤمنين دارد
زمین را گوئیا در دستهای آسمان میداد
خودِ او اَشهَدُاَنَّعلی را در اذان میداد
یدالله است این دستی که پیغمبر تکان میداد
علی را هِی نشان میداد علی را هِی نشان میداد
خدا بر فاطمه تبریک از عرشِ برین دارد
خوشا بر خانهی زهرا اميرالمؤمنين دارد
خدا آیه به آیه با همین قرآن علی گوید
نجف عمریست جبرائیل در ایوان علی گوید
نفس پشت نفس تا هست زهرا ، جان علی گوید
خراسان در خراسان هر تپش ایران علی گوید
چنین نعمت هزاران بار سجده با جبین دارد
خدا را شُکر خاکِ ما اميرالمؤمنين دارد
اگرچه ما نبودیم ای غدیر آنجا علی گفتیم
قسم بر مرتضی پیش محمد یاعلی گفتیم
علی گفتیم و میگوئیم و با دنیا علی گفتیم
که با مولا علی گفتیم و با زهرا علی گفتیم
کسی با او بوَد که دردِ مردم دردِ دین دارد
همیشه پیرِ ما حرز اميرالمؤمنين دارد
هلا ای مرکب طفلان کمی هم استراحت کن
نه جارو کش ، نه نانی پَز فقط بنشین و صحبت کن
کنار این جُزامیها دل از اندوه راحت کن
یتیمان چشم بر راهت بکش دستی محبت کن
بمیرم مردِ تنها روی پیشانیت چین دارد
چرا دنیا زِ یادش رفت اميرالمؤمنين دارد
چه شد با عهدِ پیغمبر که بعد از او زمین اُفتاد
مدینه دید مولا را که با زانو زمین اُفتاد
علی فهمید در کوچه چرا بانو زمین اُفتاد
همینکه در به پهلو خورد با پهلو زمین اُفتاد
مدینه از چه کین دارد مدینه لالهچین دارد
فقط زهراست گویا که اميرالمؤمنين دارد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
========================
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
پرهای جبرئیل، سراسر به هم رسید
وحیِ خدا و ساقیِ کوثر به هم رسید
روی جهاز رفته و إبلاغ شد شروع
سرشانهٔ پیمبر(ص) و حیدر(ع) به هم رسید
تاریخ ایستاد و خبر داد اینچنین:
دست علی(ع) و دست پیمبر(ص) به هم رسید
از هم چه دلبری که نکردند در غدیر
عطرِ خوش ِ دو شافع محشر به هم رسید
تا اینکه جای شبهه نمانَد! بدونِ مکث...
دستانشان هر آینه بهتر به هم رسید
«مَن کُنتُ» گفت و شدولی الله مرتضی(ع)
وقتی که دستهایِ دو یاور به هم رسید
مثل قدیم جادهٔ نهج البلاغه و-
-قرآن چه عاشقانه برابر به هم رسید
هم آیهٔ ولایتِ مطلق نزول کرد
هم دستِ دو وصیّ و برادر به هم رسید
دیدند با دو چشم؛ که حیدر خلیفه شد
دیدند دستشان چه مکرر به هم رسید
لحظاتِ نابِ عقد اخوّت رسیده بود
دستان گرم ِ مالک و قنبر به هم رسید!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
========================
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
جبریل شنید از تو برای خبر آمد
پر سوخت و پر ریخت و بی بال و پر آمد
می خواست بگوید که خدا داخل کعبه است
دیوار ترک خورد و خبر زودتر آمد
بتخانه فرو ریخت و میخانه بنا شد
از میکده ساقی سر کوی و گذر آمد
ای عشق بفرما قدمت روی سر ما
خاکیم و از این شاد که ما را پدر آمد
میخانه نه آن است که گفتند و شنیدیم
میخانه از اطراف ضریح تو برآمد
با عشق تو بر نقره زدم بوسه و دیدم
از جای لبم خوشه انگور درآمد
محراب به محراب پی قبله دویدم
ایوان طلاکوب توام در نظر آمد
میخواستم از مدح تو چیزی بنویسم
یک واژه نگفتم من و عمرم به سرآمد
آیات خدا را همه در شور تو دیدم
هر آیه که خواندم به لبم نیشکر آمد
با اشک وضو کردم و قرآن که گشودم
بدخواه تو در آیه فقط کور و کر آمد
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
========================
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
سرِّ تقدیر جهان دست تو را بوسید اوَّل
نور باقی ماند اگر روی شما را دید اول
سازهٔ هستی محیایِ بنا گردید اما
آجرِ کاشانه ات را حق روی هم چید اول
کهنه ساغرها هم دیدند که بعد از تولد
بادهٔ نام تو در پیمانه می جوشید اول
آدم آمد از بهشت و بود دلتنگ صدایی
در زمین از پیک معبود از شما پرسید اول
آدم آمد بر زمین و دید در صف هست آخر
کهکشان را دید بر دور تو می چرخید اول
صبحِ چشمان توعالم را نمایان کرد ، بی شک
خورد نور روی تو بر چهرهٔ خورشید اول
خسته از آلودگی ها خویش را آسوده می خواست
رفت باران رفت باران درنجف بارید اول
ما کجا ، هفت آسمان تصدیق کرده رتبه ات را
ای که در نطق نبی از منظر تائید اول
در شروع جنگ ها بهر دفاعِ از پیمبر
جز شما آقا که رخت رزم را پوشید اول؟
پیشِ لشگر تا نگاه انداختی بر قبضهٔ خود
چشمِ عزرائیل با خشم تو می ترسید اول
وصلهٔ ناجور چسباندند بر نام خلیفه
از نگاه ما تویی ای شاه ، بی تردید اول
چونکه بالا برد دستت را نبی ، دیدی علی جان
در میان هر دو عالم فاطمه خندید اول
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
========================
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
آیات محکمات خدا مدح حیدر است
ذکر لب پیمبر ما مدح حیدر است
هر روز ما به مدح علی میشود شروع
هوهوی صبح باد صبا مدح حیدر است
بايد که يک قصيدهی بیانتها سرود
وقتی تمام قافيهها مدح حيدر است
ذکر رکوعوسجدهی ما؛ یاعلی مدد
ذکر قنوت؛ - جای دعا - مدح حیدر است
وقتی که در بهشت کسی میزند به در
در گوشها به جای صدا مدح حیدر است
در مدح هيچکس نسروديم غير از او
پس شعر ما هجابههجا مدح حیدر است
مدح تو صفحهصفحهی دیوان ما شدهست
ترکیببند مدح تو بیانتها شدهست
تو نه خدایی و نه بشر، چیستی علی؟
لطفا خودت بیا و بگو کیستی علی
موضوع منبر همهی واعظان شهر
اثبات این شده که خدا نیستی علی
با این که اختیار عوالم به دست توست
اما نماد سادهترین زیستی علی
توحید را دلایل بسیار لازم است
هرچند که تو یکتنه کافیستی علی
بیپرده با خدای خودت حرف میزنی
وقتی برای نافله میایستی علی
نهجالبلاغه خواندم و پرسیدم از خودم
تو نه خدایی و نه بشر، چیستی علی؟
ثبت است بر جریدهی تاریخ نام تو
مبهوت مانده عقل همه در کلام تو
مست از شراب کوثر نهجالبلاغه نیست
هرکس که پای منبر نهجالبلاغه نیست
وقتی برای فهم کلام خدا، دری
آسانگذرتر از در نهجالبلاغه نیست
وقتی که مرتضی و محمد برادرند
قرآن مگر برادر نهجالبلاغه نیست؟
زیبا نمیشود سخن هر خطیب اگر
آراسته به زیور نهجالبلاغه نیست
در کارزار عدل صدایی رساتر از
فریادهای حنجر نهجالبلاغه نیست
حق ماندنیتر است! که بعد از هزارسال
زخمی به روی پیکر نهجالبلاغه نیست
زیبندهی علیست خطاب "ولی" فقط
تنها علیست با حق و حق با علی فقط
از مهد ذکر روی لبم تا لحد علیست
من حقپرست هستم و حق تا ابد علیست
نام علیست ذکر دم و بازدم هنوز
یعنی که حرف هر دم ما بیعدد علیست
ننگ است، ننگ، رو به کس دیگری زدن
وقتی که در جهان دم صاحبمدد علیست
هرکس که با علیست ردیف است کار او
معیار در شناخت هر خوب و بد علیست
در راههای سخت رسیدن به آسمان
با دیگران نباش که تنها بلد علیست
ای دل به هوش باش که با این همه گناه
تنها کسی که شافع ما میشود علیست
شکرخدا که زندگی ما هدر نشد
پای کسی به غیر علی عمر سر نشد
دنیا ندارد عاقبتی جز تلف شدن
غیر از غلام کوی امیر نجف شدن
هرکس که با علیست در اوج شرافت است
ای دل بکوش در طلب باشرف شدن
اجداد ما محب علی بودهاند و بس
یارب روا مدار به ما ناخلف شدن
گیرم هزار مرتبه دشمن حدیث ساخت
اما نبود حدّ کسی "لوکَشَف" شدن
گردنکشان قوم عرب خوب واقفند
مرگ است در نبرد به حیدر طرف شدن
پیغمبر از غدیر به ما یاد داده است
باید به پای عشق علی جانبهکف شدن
دریا شدن کمال کویر است با علی
هر روز، روز عید غدیر است با علی
ما از الست مست شدیم از خُم غدیر
پس نام ما رقم زده شد مردم غدیر
در بحر بیکران ولایت شناور است
هر دل که قطرهای شده در قلزم غدیر
کاملترین شریعت توحید، شیعه بود
وقتی که نازل آمده "أکمَلتُم" غدیر
یک غافلی بس است که سر دربیاورد
از درّهی سقیفه مسیر گم غدیر
چشم حسود اهل خطا کور میشود
دودی اگر به پا شود از هیزم غدیر
هرگز اسیر مملکت ری نمیشود
هرکس که خورد لقمهای از گندم غدیر
بعد از غدیر هرچه در اشعار گفتهایم
از معجزات حیدر کرار گفتهایم
با این که از بیان علی عقل عاجز است
اما چهجای حرف، که بحرالمعاجز است
هر آیه از کتاب خداوند مدح اوست
این نکته در سراسر آیات بارز است
یلهای کارزار عرب رام میشوند
هرجاکه ذکر او دم "هَل مِن مُبارِز؟" است
شوق "فَمَن یَمُت یَرَنی" گفتن علی
حتی به روح قابضالارواح، قابض است
ایراد قافیهست، ولی دست من که نیست
مدح امیر عشق در اشعار نافذ است
هر شاعری برای علی شعر گفته است.
شاهدمثال حرف من این شعر حافظ است؛
گیرم که در فنون ادب سخت ماهر است
هرکس که شعر گفته برای تو، شاعر است
ای دل غلام شاهِ جهان باش و شاه باش
پیوسته در حمایت لطف اله باش
چون [حیدرم] شفیع بود روز رستخیز
گو این تن بلاکش من پرگناه باش
آنرا که دوستی علی نیست، کافر است
گو، زاهد زمانه و گو، شیخ راه باش
امروز زندهام به ولای تو یاعلی
فردا به روح پاک امامان گواه باش
[صحنوسرای شاه نجف را شبانهروز]
از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش
"حافظ" طریق بندگی شاه پیشه کن
وآنگاه در طریق چو مردان راه باش
عالم هنوز بر سر عهدیست باعلی
رمز ظهور حضرت مهدیست یاعلی
🔸شاعر:
#مجتبی_خرسندی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
رها کن غم صورت ظاهری را
قبا کی بپوشاند این لاغری را ؟!
به کهنه لباست بسازی ، خدایت
نصیبت کند سُندُس و عَبقَری را
نه هر کس که بالا رود ، گشت بالا
نه هر منبر ارزش دهد منبری را
به سجده سر از سِرّ حق دربیاری
به پستی نهاده خدا مهتری را
به گردن بیانداز طوق خدا را
همان ذات از عیب و پستی ، بری را
به باطن چه داری ؟ که فردای محشر
نخواهد خرید از تو بازیگری را
خودت را سبک کن ز دنیا ، که مرگت
بگیرد ز تو آنچه که میبری را
"تَخَفّف" اگر قصد داری که "تَلحَق"
بنازم پر و بال این بی پری را
عمل در قیامت به تو بازگردد
به دقّت ببین آنچه که میخری را
سرت عاقبت خاک راه است اینجا
برون کن ز سر خوی خیره سری را
سرت را فقط خاک پای علی کن
که آنجا ببینی فقط سروری را
غلام علی هر که شد میتواند
به زیر آورد چرخ نیلوفری را
قلم میزنم در ثنایش مگر که
به جا آورم شیوه ی چاکری را
بگیرم دوات از خود آب کوثر
قلم سازم اینبار بال پری را
قلم بشکند زیر بار جمالش
چسان گویم آن صولت حیدری را؟!
نباشد توان سخن پیش نطقش
نه فردوسی و سعدی و انوری را
فقط دل به مهر علی داده و بس
نخواهیم غیر از علی ، دیگری را
مجو از خسان ، حُبّ شاه ولا را
که گوهر خوش آید فقط گوهری را
به اعجاز قرآن تو را میشناسم
کجا التفاتی کنم ساحری را ؟!
وزیر است هارون فقط بعد موسی
نخواهیم گوساله ی سامری را
شده طالب حُسنِ تو ماه و انجم
مکن رد ز دکّان خود مشتری را
به خطبه لبی تر نما تا خطیبان
بفهمند معنای نازک تری را
به جز تو که مصداق والصابرون ی
که داد آبرو معنی صابری را ؟!
قسیم جزا و ثوابی به محشر
خدا داده در دست تو داوری را
بکش ذوالفقار و بفهمان به دشمن
تفاوت بُوَد سحر و پیغمبری را
من از تو طلب دارم آقا خودت را
مکن سدّ راه من انگشتری را
مگر اشک ما دست ما را بگیرد
مگیر از دو چشمان ما این تری را
گناهان من سد راهم شد آخر
بیا برکن این قلعه ی خیبری را
غرض ، گفتن از مدح مولاست ما را
وگرنه نمیخواستم شاعری را
🔸شاعر:
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم
========================
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
خبر دهید که یاران رفته برگردند
پیادگان و سواران رفته برگردند
خبر رسید به نقل از سبو، به نقل از خُم
شراب ناب رسیده بههوش ای مردم!
در اوج هجمه گرما، خبر گوارا بود
خبر، شکفتن چشمه میان صحرا بود
خبر که سینه به سینه... خبر دهان به دهان..
خبر مناره مناره... خبر اذان به اذان..
خبر که راه زیادیست در سفر بوده
رسانده است به ما آنچه عشق فرموده
میان آن همه تزویر و حیله دائم
خبر رسید یدالله فوق ایدیهم
اگرچه بود فراوان و کم رسید به ما
به رغم توطئهها باز هم رسید به ما
خبر حنین، خبر نهروان، خبر خیبر
خبر، ولایت مولا و آل پیغمبر
خبر یکیست ولی با دوازده عنوان
که گاه، صلح نمودهست و گاه در میدان..
خبر، برادر پیغمبر است میدانی؟
خبر علیست؛ خبر حیدر است میدانی؟
به قول حضرت هادی، همان وقوع عظیم
قیامتیست فشرده که در دل تقویم
خبر که بال زد و رفت و در جهان پیچید
پرندهتر شد و در هفت آسمان پیچید
خبر نبود صدا بود در شب معراج
علی، صدای خدا بود در شب معراج
خبر اگرچه پر از خنده بود، محزون شد
هنوز اول آن بود و قلب او خون شد..
خبر، بهانه تبریک بین مردم شد
خبر امانت حق بود؛ پس چرا گم شد؟
خبر که خانهنشین شد، که صبر شد کارش
که شقشقیه شد و آه سینه شد یارش
خبر رسید برادر! ... به شمع بیتالمال
و بعد از آن جگرش سوخت از غم خلخال
نشست یکه و تنها، کسی نشد یارش
خبر رسید به ما بغض «اَین عمارش»..
خبر دهید که یاران رفته برگردند
پیادگان و سواران رفته برگردند
خبر دهید زمان غروب تردید است
غدیر، چشم به راه طلوع خورشید است
🔸شاعر:
#عاطفه_جوشقانیان
______
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
هر که شد در عمر خود یکبار مهمانِ علی(ع)
دل به دستش داد و شد همواره حیرانِ علی(ع)
عاشقش شد! خاطرش را خواست و بود از ازل
جان پیغمبر(ص) دمادم بسته بر جانِ علی
پیشِ من از سفره های این و آن حرفی نزن
چونکه میسازد به من تنها فقط نانِ علی(ع)
داد انگشتر بدونِ وقفه در حال رکوع
بیشتر از سطح درک ماست احسانِ علی(ع)
بی خبر، آهسته، نیمه شب، بدون های و هو
بود بی رنگ و ریا احسانِ پنهانِ علی(ع)
نیست شکی در مسلمان بودنم اما هنوز
میخورم حسرت که باشم کاش سلمانِ علی(ع)
سنجشَش در حشر بی تردید حبّ فاطمه ست(س)
نقش بسته ذکر یازهرا(س) به میزانِ علی(ع)
تا خدا عشق مرا نسبت به خود باور کنَد
میخورم سوگند در محشر به قرآنِ علی(ع)
دور تا دور ضریحش، دور تا دورِ نجف
شد معطر امشب از عطر گریبانِ علی(ع)
تشنهٔ ایوان-طلایم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم بوسه ها از پایِ ایوانِ علی(ع)!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
______
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
غدیر آمد و موسمِ دلبری ست
چه نیکوست آنکه دلش حیدری ست
فرازِ غدیر ایستاد آفتاب
ز جانِ نبی آمده این خطاب
من از کعبه می آیم ای امتم
که از سوی حق بر شما دعوتم
طنینِ صدای نبی شد بلند
بیا بر علی(ع)عهد و پیمان ببند
بنوش از لبِ جامِ قَدر و غدیر
بده دستِ بیعت به دستِ امیر
که عدلِ مجسّم علی بود و هست
امیرِ دو عالم علی بود و هست
ز نای دلِ پُر نوای علی(ع)
به آن نامِ پاکِ خدای علی(ع)
به انبوهِ حجّاجِ دشتِ کویر
که شد محضرِ مِهر و مَه سر به زیر
زمین و زمان صحنه را شاهدند
دو نوری که در جلوه یک واحدند
که من کنتُ مولا ز بانگِ رسا
که پیچیده بر کلِ ارض و سما
علی خلعتِ نور بر تن گرفت
خدا عهدِ او را به گردن گرفت
ندیده به مثلِ علی کوکبی
تجلیِ خورشید را در شبی
به وجد آمده جمله ی کائنات
تبسّم زده نورِ حق بر حیات
که این دست آن دستِ پاکِ خداست
محمّد(ص) نبی و وصی مرتضاست
ردای خلافت بُوَد زینتش
بهشتِ خدا مژده ی بیعتش
زمین و زمان محوِ این انتخاب
امیرِ دو عالم شده بوتراب
که قرآنِ ناطق شد آیاتِ او
تجلیِ حق جلوه در ذاتِ او
اصول و فروعِ همه گشته این
علی شد امامِ همه بر زمین
علی(ع) از خدا تا موید شده
به حق جانشین محمد(ص)شده
شد اِتمامِ نعمت وَ اِکمالِ دین
خدا گفته بر حجتش آفرین
هر آنکس رضای خدا طالب است
قبولِ ولایت بر او واجب است!
🔸شاعر:
#هستی_محرابی
______
#امام_علی #مدح_امام_علی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
ما عاشق و دلداده ات از روز غدیریم
عمریست که اندر خم یک کوچه اسیریم
از روز ازل تا به ابد ، شکر خداوند....
ما ریزه خور و نوکر دربست امیریم
گر حُبّ علی کم شود از نامه ی اعمال
اندر صف محشر همه بی چیز و فقیریم
بر قرص قمر نام شما حک شده مولا
هر چاردهم منتظر ماه منیریم
مولای مرا گر پدر خاک شناسند
پس ما همگی ذرّه ای از گَردِ مسیریم
یک گوشه ی چشمی ، نظری ساقیِ کوثر
ما جمله مریدان شما همچو کویریم
تبلیغ غدیر است به هر شیعه چو واجب
تا خون به رگ ماست به این امر خطیریم
🔸شاعر:
#حسن_نبی_جندقی
__
#امام_علی #مدح_امام_علی #رباعی_و_دوبیتی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
الـهی شکر ، ایامم ، به کـام است
امیـرالمومـنین بر من ، امام است
به فتوای ِ صَریـح ِ عشـق ، مردم
نفس بی حب او ، "شرعاً حرام است"
****
تو خورشید نمیرای غدیری
ابرمرد ِ جهانی ، بی نظیری
به قول جرج جرداق مسیحی
ندارد مثل تو ، دنیا امیری
****
هر کس به ضریح تو نظر اندازد
ناخواسته روی خاک ، سر اندازد
با این جبروتی که تو داری باید
خورشید هم از بهت سپر اندازد
****
این خیر کثیر منجلی خواهد شد
یا فاطمه بین المللی خواهد شد
اسم همه دختران عالم زهرا ...
نام پسر همه ، علی خواهد شد
****
خاک از نظر محبتش گل می شد
پیش قدمش خار گلایل می شد
هر چند که دنیا به کفش بود ولی
مولای جهان سوار دلدل می شد
****
هر چند که معصوم تر از معصوم است
در بین زمین و آسمان مظلوم است
اینها همه هست و اینهمه تنها نیست
در ذات ِ علی ، نور خدا معلوم است
****
با عشق علی عذاب را می نوشم
این لذت شرب ناب را می نوشم
گفتند که مست از مسلمانان نیست
من مؤمنم این شراب را می نوشم
****
با نسخه ی مخصوص خدا ظاهر شد
با آیه ی سبز هل اتی ظاهر شد
همراه ِ تمام ِ انبـیا بود ، ولی
در نقش وصی به مصطفی ظاهر شد
****
تأکید به خدمت علی ، فرمودند
هر آیه ز مدحت علی ، فرمودند
"قَد اَفلَحَ مُؤمِنون "که در قرآن هست
در شأن ولایت علی ، فرمودند
****
بی واهمه ، یا علی مدد می گوییم
با فاطمه ، یا علی مدد می گوییم
وقتی که اجل رسد هم ان شاالله
در خاتمه ، یا علی مدد می گوییم
🔸شاعر:
#روح_الله_قناعتیان
______
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
از علی گویان دنیا باش در روز حساب
نام حیدر بر خلائق حکمرانی می کند
سفره داری کن برای حضرت شاه نجف
همسرش زهرا قیامت میزبانی می کند
https://eitaa.com/Arbabhosyn
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
کیست این معنی اشراق ازل
کیست این لطف خدا عزوجل
کیست این صوم و صلوة و صلوات
کیست این حی علی خیر العمل
کیست او همهمهی دِیر و کنشت
کیست او زمزمهی تاج محل
کیست او تیغِ اُحُد تیر حُنین
فاتحِ خیبر و صفین و جمل
هرچه در عین علی فکر کنی
میرسی باز به جای اول
عقل یا عشق چه پاسخ دارند
به سؤالی که بود لاینحَل
که بشر می شود اینگه مگر*
ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
عشق باید به جگرها برسد
تا که از یار خبرها برسد
دل که عاشق بشود شوقِ جنون
اثرش زود به سرها برسد
سنگ هم باشی اگر آب شوی
از دمِ عشق اثرها برسد
خطبهی روز غدیر ارث خداست
از پدرها به پسرها برسد
چقدر نام علی می چسبد
از نجف بارِ شکرها برسد
وقت مدحش شده و جامهدَران
شعر از بین هنرها برسد
که بشر می شود اینگونه مگر
ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
بر جهاز شتران بالا رفت
نه که از کُون و مکان بالا رفت
دست در دست علی پیشِ همه
حضرت جانِ جهان بالا رفت
چشم حجاج یکی را میدید
در دو تن یک دل و جان بالا رفت
از ملک تا به فلک نادِ علی
از کران تا به کران بالا رفت
وَهَنیألک و بَخٕ بَخٕ
از لبِ پیر و جوان بالا رفت
در حدیث است که هنگام غدیر
بانگ جبریل چنان بالا رفت
که بشر می شود اینگونه مگر
ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
شب معراج به بالا که رسید
نوبت سورهی اِسرا که رسید
رفت بر پشت بُراقی تا اوج
از ثرا تا به ثریا که رسید
یک شمایل همه جا دید فقط
یک نفر بود به هرجا که رسید
خویش را دید در آئینهی خویش
این معما به کجاها که رسید
یک صدا بود فقط در گوشش
چشم وقتی به تماشا که رسید
همه جا حرف علی بود علی
گفت در پیش خدا ، تا که رسید
که بشر می شود اینگونه مگر
ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
لشکر کفر پشیمان میشد
هرچه صف بود پریشان میشد
بانگ حق بود که ماشاالله
لحظههایی که به میدان میشد
جمع میکرد همه سرها را
ذوالفقاری که به جولان میشد
وقت میداد اگر ضربِ علی
عَمرووَد نیز مسلمان میشد
عمر و عاص است به اوحق بدهید
به خودش دست به دامان میشد
آنقدر جذبهی مولا میدید
ملکالموت رجز خوان میشد
که بشر می شود اینگونه مگر
ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
عقل مبهوت از آن جاه و جلال
چشم کور است و زبان الکن و لال
درکِ او بیشتر از حد خلیل
فهم او دورتر از صید خیال
کیست او مغبض هر صُلبِ حرام
کیست او معنی هر نان حلال
میشود عینِ علی آید؟ خیر
مثل او نیز؟ نه با فرض محال
ما شرابیم از انگور ضریح
ما گدائیم گدایِ سرِ سال
از ازل روح قُدُس درگیر است
تا ابد هست چنین غرق سوال
که بشر می شود اینگونه مگر
ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
به شکوهِ جبروتش سوگند
به کلامش به سکوتش سوگند
به رکوعش که گدا فیض گرفت
به نماز و به قنوتش سوگند
پدر خاک به خاک نجفش
به بلندی هبوطش سوگند
به همان تکهی نان خشکش
به همین برکت قوتش سوگند
به عرقهای جبینش در کار
به نسیم ملکوتش سوگند
به همان مُصحف نوری که نوشت
به کتابش به خطوطش سوگند
که بشر می شود اینگو نه مگر
ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
آنکه در شرح مقامش قرآن
آنکه از فرط ظهور است نهان
خلوتی داشت خدا با او که
بود از چشمِ دو عالم پنهان
جای آدم اگر او را میدید
سجده میکرد به پایش شیطان
تیغ او بود برای اسلام
شانهاش بود برای طفلان
از مناجات ، علی را بی جان
دید سلمان دلِ یک نخلستان
رفت این واقعه با فاطمه گفت
پاسخش داد چنین بیبی جان :
که بشر میشود اینگونه مگر
ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
چه خیالیست که دشمن داریم
ما که این نام مُطَنطن داریم
خط سرخ من و تو نامِ علیاست
پای او یک رگِ گردن داریم
حرزِ زهراست برای این خاک
شُکر از فاطمه جوشن داریم
خاک ما از نجف ، آباد شده
باز هم حسرت رفتن داریم
اربعین آرزوی ماست ببین
شعلهایم و همه خرمن داریم
باید او مدح خودش را گوید
به علی دست به دامن داریم
که بشر میشود اینگونه مگر
ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر...
🔸شاعر :
#حسن_لطفی
========================
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
عقل گفت از باغ فردوس آرزو داری کجا را؟
حور می خواهی ز جنت یا مقام کبریا را؟
گفتمش رضوان و انعام کثیرش سهم خوبان
جز نمی از آب کوثر که به وجد آورده ما را
با تعجب گفت آخر آب؟ گفتم آب آری…
نیست پاداشی از این جذاب تر روز جزا را
گفت در فردوس نهری از عسل جاری ست! گفتم
آنچه از دست علی باشد لذیذ است و گوارا
حوض و آبش هر دو معمولی ست، ساقی بی نظیر است
آخرش از شوق در صف می کشاند انبیا را
منتظر می مانم آن دنیا چون اسکندر بیاید
پای حوض آخر نشانش می دهم آب بقا را
خواست بشناسد علی را، گفتمش کو عقلت ای عقل؟
جز خدا و خاتمش نشناخت قدر مرتضی را
هیچکس نشناخت مولا را، ولی او می شناسد
شب به شب کوچه به کوچه سائل دردآشنا را
گفت شاه ماسوا بودن کجا و زاغه گردی؟
گفتم او خود دوست دارد هم نشینی با گدا را
او که دائم انبیا را در خفا یاری نموده
بوده یار مصطفی هم چند روزی آشکارا
کار جبرائیل اگر آوردن پیغام وحی است
پس خدا روز احد فرموده باشد لافتی را
نشنو از من مدح تیغ ذوالفقارش را که حیف است
بشنو از مرحب که می گوید به حیدر مرحبا را
منقلب شد، مست شد، گفتم نجف را بنگر ای عقل
تا از انگور ضریحش خود بفهمی ماجرا را
هرکسی شد مبتلایش، می رود بالا بهایش
آری ایوان طلایش، قیمتی کرده طلا را
چون منی در بحر عشقش دست و پا خواهد زد ای کاش
روز حشر از خود نراند بنده بی دست و پا را
از همین حالا به فکر توشه روز حسابم
من که از این شعر نفروشم به عالم یک هجا را
در قیامت نامه ها بی مِهر او مُهری ندارد
جز صراط مستقیمش نیست راهی بنده ها را
باز هم شعرم کم آورده است در توصیف حیدر
انتهایش هم رسید و من نگفتم ابتدا را…
🔸شاعر :
#سید_جعفر_حیدری
========================
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
ماجرا چیست چه روزیست چه آیا امروز ؟!
مگر آخر ، چه خبر هست ، خدایا امروز ؟!
چه قدر شوق و شکوه و هیجان می بینم
این چه شوریست که در جان جهان می بینم
من شب قدر هم این شور نمیدیدم نه
این همه نور ، به منشور ، نمی دیدم نه
من خودم نیز ، نمیدانم و غرق طربم
شاه بیت ِ شب این واقعه را در عجبم
نخلها مویپریشان شده و می رقصند
ابرها یکسره باران شده و می رقصند
بادها در دل صحرا ، به اذان افتادند
رودها مست چرا ، در جَرَیان افتادند
ایستاد از سر بهتش ، به تماشا دریا
کوه ها آمده بودند ، میان ِ صحرا
ماجرایی وسط معرکه ، طوفان کرده
ماهوخورشیدوفلک را همه حیران کرده....
ظهر محشر شده باشد ، به گمانم ، آری
آنچنان هست ، که در ذهن نمی پنداری
قافله قافله ی عشق ولی در راهند
همه مشتاق نسیم سر زلف ماهند
دشتها از نفس عطر علی پر شده است
نان ِ بت های سقیفه همه آجر شده است
چه نشستید بیایید ، که هی در بزنیم
سر به خمخانهی شاهانهی حیدر بزنیم
ها علی بشر ، کیف بشر ، " یا حیدر"
ربه فیه ِ تجلی ، و ظهر ،" یا حیدر "
آیه آیه به زمین نور ، فقط می بارد
جبرئیل آمده ، انگار که حرفی دارد ...!
آی ، اکملت لکم ، دین شما شد ، بالغ
یا رسول الله ، بسم الله ، بَلِّـغ _ بَلّـِغ
چه قدر صورت خورشید ِعلی ماه شده
_ اسدالله که حالا ، ولی الله شده _
مرحبا سال دهم ، وه که چه سال ِ ماهی
این همه سال گذشته ست ولی در راهی
ما هم آن سال همان فاصله ایجاد شدیم
از شراب ِ خُم ِ این میکده آباد شدیم
چه امیری چه دلیری چه مسیریست غدیر
واژه در واژه نشسته ، به مراعات نظیر
یکنفر هست ولی ، اینهمه شاعر دارد
چقدر نام علی ، لـذت ِ وافـر دارد
ماجرا را ، همه حجاج ، گزارش کردند
کاتبان ، با قلم ِ عشق ، نگارش کردند
که از آن پس تب عشقش به جهان غالب شد
_ ولی الله ، علی ِ بن ِ ابی طالب شد _
سوره ی ِ شاهد ِ اسرار علی ، مائده است
راه جز راه علی ، عاطل و بی فایده است
مُتغن و مستند و مستدل و معلوم است
طالع ِ منکر این واقعه بیشک شوم است
🔸شاعر :
#روح_الله_قناعتیان
========================
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
سرّ توحید احمدی اینست:
که علی را فقط خطاب کند
عرصهی جنگ هم که تنگ شود
روی حیدر فقط حساب کند
آی مرحب! برو کنار بایست،
هدف انگار کندن در نیست
شیر حق اینچنین که میغرّد
آمده قلعه را خراب کند
روح از این صحنه جان تازه گرفت،
آمد از فاطمه اجازه گرفت
تا که در عرش، عکسِ حیدر را
درِ قلعه به دست ـ قاب کند
میپری آن طرف سواره ولی
عمرو! آن سوی خندق است علی
جنگجویی ندیدهام چون تو
سوی مرگش چنین شتاب کند
تیغ بر عمرو، پهلوان حیدر
آنچنان زد که حضرت داور
ضربهی روز خندقِ او را
بهترین ضربه انتخاب کند
همه دیدند امیر میآید
زودتر از غدیر میآید
کی شود یک امینی دیگر
شرح این ضربه را کتاب کند؟
در میان عرب خبر پیچید
در دلش هر مبارزی فهمید
خاک خود را به باد خواهد داد
رزم اگر با ابوتراب کند
بیشتر بین عاشقانِ علی
حرف سلمان و مالک است ولی
رقص خرمافروش بر سرِ دار
دل ما را همیشه آب کند
بعد یک عمر ذکر یا حیدر
مطمئنیم ساقی کوثر
به دل کوزهگر میاندازد
خاک ما را خم شراب کند
قلب را در لحد که میبویند
به رقیب و عتید میگویند
میهمان علیست بگذارید
او بیاید خودش حساب کند
شعرم از برق ذوالفقار رسید
روشن و گرم و بیقرار رسید
تا به ذره نگاه یار رسید
میرود کار آفتاب کند
🔸شاعر :
#قاسم_صرافان
___