eitaa logo
ذاکرین آل الله
272 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
296 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
کشوری که اسطوره نداشته باشه زود سقوط میکنه! خداروشکر که و سربازانش در تاریخ ما هستن .. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه و توسل تقدیم به روحِ شهدایِ مقاومت خصوصاً سردار دلها حاج قاسم سلیمانی و همۀ آزادی خواهانِ جهان به نفس سید رضا نریمانی ای فدایی قهرمان حرم پر کشیدی در آسمان حرم پیش زینب به یاد ما هم باش شیر مرد مدافعان حرم شاعر: ذوالفقار امام سید علی مالک اشتر زمان ما ذوب‌‌ در ذات حق شده، سردار قوت قلب و بازوان ما راه و رسم و مرام تو سلمان شور و شوق و حراتت بوذر نام تو اضطراب کفار و مایه‌ی افتخار این کشور شرّ اسرائیل را دستت... نه، که خونت نموده کم سردار پاسخ خون همیشه با خون است انتقامی که سخت هست اینبار کهکشان غرق در تکاپو بود در شبی که به آسمان رفتی تو که جامانده بودی از شهدا رو به سوی مدافعان رفتی التیام دل یتیمانِ... غصه دار مدافعان برخیز ملتی در عزات گریانند حق بانوی بی‌نشان برخیز تنت افتاده روی خاک اما باز سمتت گلوله می‌بارد این شهادت برای قاسم‌ها طعم اَحلیٰ مِنَ العَسَل دارد ناگهان زیر گریه زد آری خبرت را به هر کسی دادم عکس انگشتر تو را دیدم یاد مظلوم عالم افتادم درد این است خواب بودیم و بهر ما تو گذشتی از خوابت اسم تو قاسم است و جسم تو ارباً ارباست مثل اربابت راه سوریه باز شد باتو راه کرببلا ولیکن نه روضه‌ات روضه های تاسوعاست رفتی و گشته شاد دشمن، نه... بی‌خداحافظی چرا رفتی دردل شب، طلیعه دار نور دشمنت از مصاف میترسید تیرباران شدی شما از دور السلام علیک یا ساقی چقدر روضۀ تو دشوار است روضۀ فاطمیۀ امسال گریه بر ماتم دو سردار است کمرش را شکست داغی که مرتضی در مدینه دید ای وای تا علمدار بر زمین افتاد رنگ و روی همه پرید ای وای درد این است خواب بودیم و بهر ما تو گذشتی از خوابت اسم تو قاسم است و جسم تو ارباً ارباست مثل اربابت راه سوریه باز شد باتو راه کرببلا ولیکن نه روضه‌ات روضه های تاسوعاست رفتی و گشته شاد دشمن بی‌خداحافظی چرا رفتی دردل شب طلیعه دار نور دشمنت از مصاف میترسید تیرباران شدید شما از دور السلام علیک یا ساقی چقدر روضۀ تو دشوار است روضۀ فاطمیۀ امسال گریه بر ماتم دو سردار است کمرش را شکست داغی که مرتضی در مدینه دید ای وای تا علمدار بر زمین افتاد رنگ و روی همه پرید ای وای شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ناگهان بازوی آب آور تو می‌ریزد مشک می‌ریزد و چشم تَر تو می‌ریزد مژه‌های تو خودش لشکری از طوفان است تیر را چون بکشم لشکر تو می‌ریزد دیدم از دور که با نیزه بلندت کردند بی‌سبب نیست که بال و پر تو می‌ریزد بهترین کار همین است که دستت نزنم دست من گر بخورد پیکر تو می‌ریزد شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــ بلند شو عملدار، علم رو بلند کن بازم پرچم این حرم رو بلند کن واسه بچه‌هایی که چشم‌انتظارن میخوان مثل من سر رو شونه‌ت بذارن واسم تکیه‌گاهی ، به تو تکیه کردم تا از خیمه رفتی ، چقدر گریه کردم صداتو بلند کن بفهمن که هستی هنوز زنده‌ای و چشاتو نبستی واسه اون نگاهی که مونده به راهت امیدواره الان دم خیمه‌گاهت سکینه سراغ عموشو میگیره یه شیش‌ماهه دارم که داره میمیره جواب رباب و چی میدی اباالفضل مگه گریه‌هاشو ندیدی اباالفضل ــــــــــــــــــــــــــــــــــ علی رو حلال کن، واسه زخم بازوت علی رو حلال کن، واسه درد پهلوت علی رو حلال کن، واسه دست بسته‌ت نتونست که برداره اون در رو از روت علی رو حلال کن، به حالت جفا شد علی رو حلال کن، که بچه‌ت فدا شد علی رو حلال کن، برای همون روز که پای مغیره، به این خونه وا شد ↫
نمیدانم به یاد دست بریده ات روضه ابوالفضل عباس بخوانیم یا به یاد پیکر پاره پاره ات روضه علی اکبر بخوانیم یا به یاد غم هجران رهبرمان روضه مالک را یا به یاد محاسن سفیدت روضه حبیب سر دهیم یا از هلهله حرمله ها و از در غربت و دوری ناله سر دهیم! ای سردار ایرانی، حاج_قاسم، داغ دوری ات آنقدر سنگین است که هرگز توان از میان برداشتن آن را نخواهیم داشت. 💐هدیه به روح مطهرش صلوات. https://eitaa.com/Arbabhosyn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 صحنه هایی دیدنی و خاطره برانگیز از عملیات عاشورایی کربلای پنج در منطقه غرق به خون شلمچه با نوحه ای زیبا و شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها حاج صادق آهنگران 🌱... گر با لبان تشنه در کربلا بمیرم ذلت نمی پذیرم نهضت ادامه دارد زینب شود سفیرم ذلت نمی پذیرم
💠 علاقه شهید حاج قاسم سلیمانی به قرائت زیارت عاشورا. حاج قاسم حالات معنوی خاصی داشت و اهل زیارت عاشورا بود و هر فرصتی پیدا میکرد، زیارت عاشورا را میخواند وقتی در ماشین بود و از یک مکان به مکان دیگر میرفت، زیارت عاشورا یا یک صفحه قرآن را میخواند. یک روز با تعدادی از مداحان خدمت سردار سلیمانی بودیم،ابتدا مداحان را مورد لطف خود قرار داد و از کارکرد مداحان تعریف و تمجید کرد و بعد به آنها توصیه‌هایی کرد و گفت شما در مجالس بیشتر برای مردم و فضای داخلی آن مجلس میخوانید و دیگران را به گریه وا میدارید و متحول میکنید، اما باید یک ساعت راهم  برای خودتان انتخاب کنید و در خلوت‌تان مناجات کنید تا آن چیزی که جلوی مردم نشان می‌دهید با باطن و بخش خصوصی و شخصی زندگی‌تان یکی باشد. 💐شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات https://eitaa.com/Arbabhosyn
۲۵ سال خانه نشینیِ ، محصولِ اُمّت بود! خَنّاسـان به رسیدند تا مردم قدرِ را بدانند https://eitaa.com/Arbabhosyn
سینه_زنی تقدیم به ارواح همۀ گذشتگان ، خصوصاً سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به نفس حاج محمود کریمی تشنه بودیم، بوی آب می رسید از علقمه از تو نخلا، می رسید رایحۀ فاطمه از میونِ، گرد و خاک سمت حرم می رسید بابا گریون، قدّه خم روی لباش زمزمه با این که غم داشتیم صاحب عَلَم داشتیم عَمومونُ کُشتن همینُ کم داشتیم... عمو جونم! تا تو بودی، سر و سامونی داشتیم تو که رفتی، چشِ گریونی داشتیم بعد تو بیچاره شدیم، دنبال زینب همه آواره شدیم بی هوش و گوشواره شدیم با این که غم داشتیم صاحب عَلَم داشتیم عَمومونُ کُشتن همینُ کم داشتیم... رفتی و رفت، دشمنت سمت حرم صف به صف ناله ها و ضجه ها می رسید از هر طرف تا عمودِ خیمتُ، دستای بابا کشید عمه میزد بر سرش، دستشُ رو به نجف عمه هزار بار مُرد خیمه گرفت آتیش همه میگن: بابا! چرا نیاوردیش؟ عمه هزار بار مُرد خیمه گرفت آتیش عمه میگه:داداش! چرا نیاوردیش؟ عمو جونم! تا تو بودی دشمنامون می ترسیدن تا تو رفتی، چشم تو رو دور می دیدن ماها گریون بودیمُ، اونا همش می خندیدن با این که غم داشتیم صاحب عَلَم داشتیم عَمومونُ کُشتن همینُ کم داشتیم... اشک باباس، که نشوند ما رو به روزِ سیاه بی قرارُ، تشنه و بی کَسِ و بی پناه جای خالیت، میکِشه پنجه به زخم دلش اون دمی که، قاتلش می رسه تو قتلگاه چشمت و دور دیدن غارتمون کردن سر بسته باید گفت همه چیُ بُردن عمو جونم، تا تو بودی چاره داشتیم کی لباس، پاره داشتیم؟ تو که رفتی سر به صحراها گذاشتیم پا برهنه، روی خارا گذاشتیم با این که غم داشتیم صاحب عَلَم داشتیم عَمومونُ کُشتن همینُ کم داشتیم... .
در کربلا با پول‌های بیت‌المال، پسر پیغمبر را کُشتند! https://eitaa.com/Arbabhosy .
روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾ لا اقل این جسم عریان‌ مانده را دفنش کنید نامروت‌ها! کسی اینقدر ظالم‌ میشود؟! *اگه یه حادثه‌ای پیش بیاد، یه نفر از دنیا بره، حتی اگه کس و کارم‌ نداشته باشه، بالاخره یه عده ای میان زیر بدنشُ میگیرن، زود میبرن خاکش میکنن .. آخه میگن بَده میت نباید رو زمین بمونه .. بی‌بی زینب همچین که اومد وارد خیمه شد دید امام سجاد داره گریه میکنه؛ _چی شده عزیز برادرم؟! فرمود: عمه جان ! این نامردا دارن کشته‌های خودشونُ خاک میکنن، اما بابای بدن منو همینطور برهنه رها کردن و رفتن... پیغمبر وارد شد دید بی‌بی دوعالم داره گریه میکنه؛ _چی شده دخترم؟! عرضه داشت: بابا!! بچه‌م داره باهام‌حرف میزنه؛ فرمود: دخترم تو هم که در رحم خدیجه (س) بودی باهاش حرف میزدی ، آرومش میکردی .. عرضه داشت: آخه باباجان آرامم نمیکنه، تازه یه حرفایی میزنه منو بهم ریخته. _چی داره میگه دخترم؟! دوسه روزه هی داره میگه؛" اَنَا الغریب" اما امروز منِ فاطمه رو بهم‌ ریخته. _چرا؟! _ آخه هی داره میگه: "اَنَا العطشان" پیغمبر شروع کرد روضه خواندن، گریه کن هم بی‌بی دوعالمه. فرمود: دخترم، حسینت رو اینجوری کربلا می‌کُشنش.. نمیدونم چجوری پیغمبر روضه خوانده، اما همه میگن صدای این خانم بلند شد، شروع کرد بلند بلند برای حسینش گریه کنه ، مادر برات بمیره* مونده روی زمین پیكر تو رها أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَ أَهْلَ قُرىٰ خواهرت اگه نیست ، رفته شام بلا ریگ و رمل بیابان برات گرفتن عزا همه منتظرن مادرش برسه کاش صدای برادر به خواهرش برسه دست قاتل اگه به سرش برسه آخ خدا به داد موی دخترش برسه آن ردا و آن عبا آن امان نامه بس نبود کهنه پیراهن مگر جز غنائم میشود *قاسم اومد اجازه‌ی میدان ‌بگیره. مادرش راهیش کرد گفت برو، بابات خیلی به من سفارش کرده. اومد پیش عمو؛ عموجان به منم اجازه بده منم مثل علی اکبرت برم ‌بجنگم، برات فدایی بشم. آقا اباعبدالله به قاسم اجازه نداد. رفت گوشه‌ی خیمه، زانوهاشو بغل کرد؛ چرا عمو منو نمیخره؟! مادرش اومد: چی شده قاسمم؟ عزیز دلم! گفت: عمو بهم اجازه نمیده، میگه تو بالاسر این زن و بچه‌ها باش. نمیتونم یه لحظه زنده باشم‌بدون عموم.. عجب مادری .. گفت: غصه نخور؛ یه بقچه آورد گذاشت جلوی قاسم. تا این بقچه رو آورد یهو بوی امام‌ حسن تو خیمه پیچید ، هم مادر گریه کرد هم این بچه. یاد شبِ آخر امام حسن افتادن؛ اون شبی که تو بستر افتاده بود... میخواست سفارش قاسم و بکنه.. _مادر جان این چیه؟! گفت: قاسمم، عزیر دلم، بابات فکر اینجاهاشو هم کرده بود، میدونست عموت بهت اجازه نمیده؛ یه دست خط نوشت به من داد گفت اینو بده به قاسمم به حسینم نشون بده. همون لحظه که به حسین گفت: "لَا يَوْمَ‏ كَيَوْمِكَ يَا أَبَاعَبْدِاللَّهِ" .. همه نگران حسینن، مادرشم وقتی میخواست جون بده علی رو صدا زد گفت:« علی جان، خیلی مراقب حسینم باش». پیغمبر، علی، بی‌بی، خود امام حسن، همه سفارش حسین و کردن.. نامه رو داد دست قاسم؛ قاسمم عزیز دلم این نامه رو ببر به عمو نشون بده. نامه رو گرفت، سریع دوید، خوشحال ، اومد پیش عمو؛ عموجان یه چیزی آوردم دیگه نه نمیتونی بیاری! تا نامه رو گرفت باز کرد؛ به‌به، دست خط برادرشه؛ همونجا رو زمین نشست این دست خط و توو بغلش گرفت هی میگفت حسنم. حسن جان کجایی غریبی حسینت رو ببینی.. شیخ جعفر شوشتری میگه: عمو و برادرزاده همدیگه رو بغل کردن، اینقدر گریه کردن که ابی عبدالله پس افتاد.. همچین که این نامه رو گرفت یاد قصه‌های مدینه افتاد .. قاسمم چه کاری با دل حسین کردی امروز ابی عبدالله پس افتاد مثل باباش.. امیر المومنین هم همینجور شد. علی کجا غش کرد؟! امیرالمومنین هم تو مسجد نشسته بود. یهو دید از در حسن و حسین دوان دوان دارن میان؛ بابا بیا مادرم از دنیا رفت. علی پس افتاد.. چی تو نامه نوشته امام حسن ‌نمیدونم. ولی مضمون اینه که نوشته حسین جان من کربلا نیستم به‌جای من این بچه هست.. (ولی من میگم شاید این نباشه ،وقتی ابی عبدالله غش میکنه شاید یه چیز دیگه تو نامه دیده) شاید امام حسن نوشته:حسین جان اگه بودم مثل کوچه‌ها وایمیسادم .. فقط فرقش این بود اون روز کوچیک بودم نتونستم برا مادر کاری بکنم لااقل اینجا برات جبران میکنم .. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پاسخ به این شبهه که امام حسین که میدونست کربلا چی میشه ، چرا خانواده رو باخودش برد؟
روایتگری.mp3
5.64M
روایتگری حاج حسین یکتا در شب سوم محرم الحرام پنجشنبه‌ ۲۹ تیرماه ۱۴۰۲ هیأت فاطمیون قم
🌹شهید ابراهیم هادی: تا خودمان را نسازیم و تغییر ندهیم جامعه ساخته نمی‌شود ،مشکل کار ما این است که برای رضای همه کار می‌کنیم الا رضای خدا... 💐شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
بن الحسن (ع) زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) قاسمم گل سرخِ نشکفته ی یاسمنم گل سیزده ساله ی باغ امام حسنم نور چشم مرتضی گل پسر مجتبایم جان ثار عمویم یار شاه کربلایم گل خوش رنگ و بویم من فدای عمویم ای عمو جان یا حسین (۴) گل رعنای حسن شهید گلگون بدنم مثل پیراهنِ تو پاره پاره می شه تنم عمو جان بذار برم به سوی میدون بلا دیگه دل تو دلم نیست برای دیدن بابا می شوم اینجا پرپر می روم سوی پدر ای عمو جان یا حسین بابا حسن دیدی شد غرقه خون از جفا سرم عمو حسین شکسته شد استخوون پیکرم شَهدِ اَحلی' مِن عَسَل خوردم و دست و پا زدم پدری کن برایم چه زیبا شد شهادتم یتیم مُجتَبایم مَست قالوا بَلایم ای عمو جان یا حسین .
۸ یتیم مجتبایم،گل خیر النسایم به راه دین و قرآن،شهید کربلایم عموجانم عموجان۲ درون سینه ی من،بود مهر نگارم شهادت در ره دوست،مدال افتخارم عموجانم عموجان۲ خدا داده نویدم،عمو باشد امیدم ز لطف خاص داور،به راه دین شهیدم عموجانم عموجان۲ به پیش روی من مرگ،چو احلی من عسل شد ز لطف و رحمت دوست،چنین مشکلم حل شد عموجانم عموجان۲ الا شاه شهیدان،به من ده اذن میدان کنم جانم فدای،همه طفلان عطشان عموجانم عموجان۲ یتیم مجتبی رفت،همان دم سوی میدان میان لشکر دون،شده عرصه ی جولان عموجانم عموجان۲ الا ای خیل دشمن،یتیم مجتبایم ز نسل مصطفایم،گل شیر خدایم عموجانم عموجان۲ به میدان بود چون شیر،عدو زد بر تنش تیر میان خیل دشمن،شده قاسم زمین گیر عموجانم عموجان۲ به دست چند سواره،بدن شد پاره پاره ز دیده اشک ریزد،عمو همچون ستاره عموجانم عموجان۲ گل یاسمنم من،یتیم حسنم من نگر عموی مظلوم،چنین پاره تنم من عموجانم عموجان۲
4_5875458051963621496.mp3
8.95M
فدای شال عزات فدای سوز صدات بمیرم آقا برات امام زمانم می‌ریزه خون از چشمات واسه قتیل العبرات می‌خونی با گریه هات امام زمانم یا جداه ... لابکین علیک داری همیشه روی لب خون گریه می‌کنی از روضه بی بی زینب خون گریه کردنت برا شام بلاست خون گریه کردنت برای عمه ها ست خون گریه کردی آخه دیدی آقا زینب توی محله یهودی‌ ها ست خون گریه می‌کنی آقا شبیه ابر خون گریه می‌کنی برای قتل صبر خون گریه می‌کنی برا طفل رباب خون گریه می‌کنی برای نبش قبر قلوبنا محزونا قلوبنا محزونا قلوبنا محزونا عمتی المظلومه عمتی المظلومه عمتی المظلومه نمیره از یاد من غریب دور از وطن موندی بدون کفن برادر زینب هنوز تو گوشمه داداش صدای نحر کردنت که از قفا می‌زدنت برادر زینب ارجعی ... هنوز تو گوشمه صدات گفتی از گودال برو هنوز تو گوشمه صدای کندی خنجرو هنوز تو گوشمه صدای ناله برادرو مجبور شدم زجه به هر سو بزنم مجبور شدم به خاک زانو بزنم دیدم داری پا می‌کشی روی زمین مجبور شدم به قاتلت رو بزنم خواهش می‌کنم برید کنار که من خودم خاکش می‌کنم مذبوح دیدمت تو رو بین قتلگاه مجروح دیدمت عطشان دیدمت روی خاک کربلا عریان دیدمت مجبور شدم میون جنجال بیام مجبور شدم میون گودال بیام وقتی که دیدم همه دورت کردند گفتم کنار تن پامال بیام قلوبنا محزونا قلوبنا محزونا قلوبنا محزونا عمتی المظلومه عمتی المظلومه عمتی المظلومه
57632_1398614140919_556429.mp3
650.4K
▪️نوحه شب ششم محرم آماده گشتم ای جان جانان اذنم بده تا روم به میدان طاقت ندارم دوری اکبر خواهم سر آید این درد هجران مظلوم عمو جان... من از سبوی عشق تو مستم ای بعد بابا تمام هستم شوق شهادت بین در وجودم دل دیگر از این دنیا گسستم مظلوم عمو جان... زینب بپوشان روی چو ماهش یوسف در آمد از قعر چاهش او می درخشد چون ماه تابان حیران بماند دشمن سپاهش مظلوم عمو جان... حالا که پا در میدان گذاری بر تن چرا تو زره نداری ای بچه شیرِ شیر جمل تو شیرت حلالت،با این سواری مظلوم عمو جان... ✍اسماعیل تقوایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا