eitaa logo
ذاکرین آل الله
272 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
296 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
چقدر دلنشین است که صاحب الامر و الزمان و منتقم خون پاک و مقدس حضرت حسین بن علی (ع) بدینگونه از زیارت جدش امام حسین (ع) سخن گفته و چنین نوید روح افزا و نشاط انگیزی را به زائران حسین (ع) می دهد. زیارت حسین علیه السلام در شب جمعه امان از آتش دوزخ در روز قیامت خواهد بود.» 📚بحار الانوار ، ج 53 ، ص 315
و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شبِ دهم محرم به نفس سید مهدی میرداماد •✾• نمیشه باورم؛ که وقتِ رفتنه… تمومِ این سفر، بارش رو شونه ی منه   کجا می خوای بری؟ چرا منو نمیبری؟  حسین! این دمِ آخری؛ چقدر شبیه مادری *مادرم رفت دلم به تو‌ گرم بود داداش. بابام رو با فرق شکافته آوردن چشمم به تو بود داداش.. برادرم حسن از دست رفت همه تگیه‌گاهم تو بودی داداش..* باید جوابتو با نفسم بدم بدون من نرو تو رو به کی قسم بدم قرارمون چی شد که بی قرار هم باشیم حسین! هر چی که پیش اومد باید کنار هم باشیم داداش! کجا میخوای بری؟ چرا منو نمی‌ بری حسین! این دم آخری چقدر شبیه مادری من روی خاک و تو سوار مرکبی من توی قلبِ تو اما، تو چشم زینبی آهسته تر برو بزار منم باهات بیام حسین! دیگه نمیکشه پاهام که پا به پا به بیام *رسید به برادر، دو نفری با هم وداع کرد «مَهلاً مَهلا، یَابنَ الزَهرا» کار خودش رو کرد، بذار وصیت مادرم رو‌ عمل کنم، زیر گلوت رو ببوسم. شاید زینب داره می بینه..* دل نگرونه خواهرت باش به فکر اشک‌ دخترت باش فردا بلا سرت میارن داداش خیلی مراقب سرت باش باشه برو‌ ولی زینب فدا بشه راضی نشو روی تنت برو بیا بشه تنهای بی سپاه، مظلوم‌ بی گناه جلوی مادر دست و پا نزن تو قتلگاه *هرجوری بود و به هرکیفیتی بود باخواهر وداع کرد..حالا دیگه میخواد بره اما نوشتن تو‌همه ی وداعهای ابی عبدالله این وداع آخر صدای گریه ی حسین رو بلند کرد... دختر دارا میدونن وقتی بخواب بری سفر دخترا تو شلوغی اصلاً جلو‌ نمیان.. سکینه خاتون هم‌ گذاشت همه ی مخدَّرات اومدن، ام‌کلثوم آمد، زنها آمدن، عمه اش زینب آمد وداع کرد.. گذاشت همه خداحافظی ها رو‌ کردن اون لحظه ی آخر ابی عبدالله دید ذوالجناح حرکت نمیکنه دید این خانم‌ دستای اسب رو‌گرفته نمیذاره حرکت کنه..بابا بیا پایین باهات کار دارم. همچین‌ که بابا از اسب اومد پایین یه نگاه کرد گفت"اِسْتَسْلَمُتَ لِلْمَوْت؟" آیا داری به سمت مرگ‌میری؟ یه حرفی زد جیگر حسین رو‌ کباب کرد. گفت بابا! ما رو‌ وسط این نامحرما تنها میذاری "رُدَّنا إِلی حَرم جَدِّنا "ما رو برگردون بابا.... حسینه کوه عاطفه است چه جوری به سکینه بگه نمیتونم‌. بغلش کرد. صدا زد: سکینه جان! اینقدر بابا رو آتیش نزن، اینقدر جیگرم رو‌ کباب نکن. یه‌ جوری بغلش کرد دختر همه چی رو فهمید. ابی عبدالله یه حرفی هم آروم آروم بهش زد گفت: سکینه جان یه توصیه بهت می کنم..صدا زد دخترم چند ساعت دیگه به عمه ات خیلی سخت میگذره، ازت میخوام‌ عمه ات رو تنها نذاری . اگه عمه ات اومد تو‌ گودال باهاش بیا ..تنهایی براش سخته.. به‌ حرف باباش عمل کرد عمه اش رو‌ تنها نذاشت یه ساعتی اومد تو‌ گودال یه نگاه کرد دید عمه اش داره دنبال یه بدن می گرده.. چه‌ جوری یه بدن رو‌شناسایی می کنن؟ برا شناسایی بدن‌ چی لازمه؟ یا سر میخواد یا صورت میخواد یا پیراهن میخواد یا انگشتر میخواد..اگه صورت نباشه اگه پیراهن نباشه اگه انگشتر نباشه یه علامت دیگه هم‌ هست که بشناسی، از کجا؟ از حجم بدن..حجم بدن رو ببینن میشناسن..اما کدوم حجم بدن؟! ده تا اسب سه بار رو بدنش رفتن یه بار روی سینه اش، یه بار رو‌ی پهلوش، یه بار رو‌ی کمرش... ای حسین.... دید عمه اش یه بدن رو بغل کرده" اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِیلَ الْقُرْبَانَ" خدایا این قربانی ‌اندک رو از ما قبول کن. سکینه دوید گفت عمه صبر کن. این بابای منه؟! خودش رو روی بدن بابا انداخت.. زینب تو گودالِ، شمر هم اومده توی گودال، سکینه هم تو گودالِ، یکی لگد میزنه یکی بچه رو‌ میکِشه.. چادر رو‌ میکِشه..حسین... اگه امام زمان نگفته بود کسی جرأت نمی کرد بگه. امام زمان تو‌ زیارت ناحیه مقدسه فرمودن: وقتی اسب بی صاحب اومد "وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً ، إِلى خِیامِک َ قاصِداً ، مُحَمْحِماً باکِیاً" اسب اومد همه ریختن بیرون. نوشتن " بَرَزْنَ مِنَ الخُدُور"زن و بچه ریختن بیرون" بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ لِلشُّعُورِ نَاشِرَاتٍ وَ لِلْخُدُودِ لَاطِمَاتٍ وَ لِلْوُجُوهِ سَافِرَاتٍ وَ بِالْعَوِيلِ دَاعِيَاتٍ" رسیدن بالای بلندی نگاه‌ می کنن گرد و خاکه چه خبره؟!بچه ها رو‌ پنجه ی پا بلند شدن. کی اون‌ وسطه؟ نگاه کردن دیدن " وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِكَ" تا حالا کسی تو‌ حرم کفش بُرده... اگه بخواد ببره جلوش رو‌می گیرن میگن‌اینجا حُرمت داره، حرم‌حسینه کفش نبر... اما روز عاشورا شمر ملعون با دوتا چکمه اومد..امام زمان (عج)میگه نشست "قابِضٌ عَلى شَيبَتِكَ بِیَدِهِ" محاسن حسین رو گرفت..زانوش رو‌ گذاشت تو‌ گودی گلوش ... * غریب گیر آوردنت جلو‌ چشای مادرت نیزه میزد تو دهنت نیزه میزد تو‌کمرت غریب گیر آوردنت بریدن از قفا سرت
روایت شده که وقتی روز قیامت بر پا می شود ، پیامبر صلوات الله علیه و علی آله به مولا علی علیه السلام می فرمایند که به زهرا بگو ، برای شفاعت و نجات امت چه داری ؟ مولا پیام حضرت رسول را به خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها می رسانند و ایشان در پاسخ می فرمایند که : دو دست بریده پسرم عباس برای ما در مورد شفاعت کافی ست.  📚معالی السبطین ، جلد 1 ، صفحه 452
🏴 اشعار ======================== چه بلایی سرت ای خون خدا آمده است مادرم پیش تو با هول و ولا آمده است چشمَم از فرط عطش دود فقط می بیند عطرِ سیب تن تو راهنما آمده است من که نه، چاره ی غمهای ربابت را کن گفتمش تا ته گودال نیا، آمده است سینه ات عرش خدا نیست مگر ای مظلوم وسط عرش خدا شمر چرا آمده است پنج تن گرم عزاداری تو در گودال ساربان هم وسط بزم عزا آمده است رفتی و بعد تو یک شهر دم دروازه در پی دیدن و آزردن ما آمده است دست بردارِ عزیزان دلت نیست حسین شمر با قافله تا شام بلا آمده است بیشتر از دل زینب، سر تو سوخته است چه بلایی به سر زلف رها آمده است همه از وضعیت لعل لبت دل خون اند چوب هم آخر کاری به صدا آمده است 🔸شاعر: ===========================
🏴 اشعار ======================== سرش آمد بلایی از همه نوع دید چشمش جفایی از همه نوع  از لبش نذر دستگیری ما رفت بالا دعایی از همه نوع ته گودال قتلگاهش خواند زیر لب ربنایی از همه نوع درد زخمش نه بلکه او را کشت درد بی اعتنایی از همه نوع قاتل حجت خدا شده بود لشگر بی حیایی ازهمه نوع روی مرکب از این و ان میخورد ضربه هایی نهایی از همه نوع داشت خولی بی حیا مثل حرمله اشتهایی از همه نوع نیزه داری حریص می انداخت نیزه ی بی هوایی ازهمه نوع زیر هر نعل تجربه بکنند دنده ها جابجایی از همه نوع جهت قتل صبرش اوردند دشمنان حربه هایی از همه نوع میشمارم یکی یکی همه را میکِشم بین روضه فاطمه را همه جا بود صحبت شمشیر صحبت از فرط کثرت شمشیر همه بالاتفاق می گفتند بعد نیزه است نوبت شمشیر دوستان را همه خبر کردند دشنه امد به دعوت شمشیر جه بگوییم از چکاچک ان ؟ گریه دارد حکایت شمشیر کار دست تن ضعیفش داد کینه ی بی نهایت شمشیر وسط دشت ریخت برگ و برش گل زهرا به ضربت شمشیر در تنی تکه تکه پیدا بود شدت هر اصابت شمشیر وقت تقطیع ؛ استخوان هایش شده اسباب زحمت شمشیر زخم هایش همه دهن وا کرد بعد کلی لجاجت شمشیر نیت استلام رویش داشت آه از قصد قربت شمشیر می کشیدند روی صورت او شبث و شمر با خط شمشیر به همین ضربه ها بسنده نشد کم به اشک حسین خنده نشد هرکسی داشت بین دامان سنگ این چنین جمع شد هزاران سنگ همه را کرده بود در خیمه سخت دلواپس و پریشان سنگ  بغض حیدر بهانه ای شده بود تا بگیرد دوباره تاوان سنگ چقدر مثل نیزه جولان داد دم مغرب میان میدان سنگ به بزرگ قبیله رحم نکرد ذره ای هم نداشت وجدان سنگ وسط کشمکش چه می بارید بر سر او شبیه باران سنگ دردش از تیر تیز کمتر نیست مثل تیری سه شعبه سوزان سنگ دهنش را هدف گرفتند آه تا اصابت کند به دندان سنگ لحظات گرسنگی میخورد عوض چند لقمه ی نان سنگ تا همان لحظه های اخر زد بوسه ها بر لبان عطشان سنگ ذره ای هم خطا اگر رفته میکند شهر شام جبران سنگ طلب سکه ی دوچندان کرد ان که انداخته دوچندان سنگ وای از ضربت به پیشانی سر او را شکست یک آن سنگ بهتر ان است تا بگویم که خورده بر ایه های قران سنگ سنگباران او تمام نشد سوره ی فجر احترام نشد وقت گشت و گذار تیر و کمان سخت باشد مهار تیر و کمان چه بگویم که بی خبر باشید ؟ ازقرار و مدار تیر و کمان عصر روز دهم به چشم امد جرات بی شمار تیر و کمان هرکه طوری خودی نشان می داد حرمله پای کار تیر و کمان باز آمد به قصد ازار پدر شیرخواره تیر و کمان رفت بالا همین که دشداشه  شد "سپیدی" شکار تیر و کمان مثل مسمار داغ اینجاهم سینه را کرد پاره تیر و کمان هیچ کس مثل او نخواهد شد تا قیامت دچار تیر و کمان بر دل اهل خیمه داغ گذاشت تا که امد دوباره تیر و کمان کم می امد اگر که تیر ان وقت کعب نی بود یار تیر و کمان حرمله قصد داشت اخر کار سازد از گاهواره تیر و کمان چشم بر راه نوبت خویش اند تیغ های کنار تیر و کمان در بگو و بخند زخم زدند باز هم امدند زخم زدند وای از لحظه ی فرود عمود از قیام و سپس قعود عمود بی گمان بندگی شیطان است حاصل چندتا سجود عمود بچه های امام دل نگران ترس دارند از وجود عمود نفسی تازه کرد سر نیزه از همان لحظه ی ورود عمود غرق خون کرد کاکل او را صاحب بزدل و حسود عمود تار و پود حسین ریخت بهم از زمختی تار و پود عمود سر اقای ما چه اورده رفت و برگشت دیر و زود عمود زخم فرق حسین پس از چیست ؟ بین میدان اگر نبوده عمود باهرانچه که شد زدند او را لگد ازرده کرد پهلو را باعث هرچه دردسر چکمه دارد از هر نظر خطر چکمه دشمنانش امان نمی دادند نیزه میخورد پشت سر چکمه گاه میخورد روی لبهایش گاه میخورد بر کمر چکمه امد از راه ناسزا هم گفت تا زند زخم بر جگر چکمه به کسی چکمه های خود را داد که از او خورد بیشتر چکمه اینکه میراث مادرش زهراست پهلویش میخورد اگر چکمه پای سنگین گریز روضه ماست گریه دارد از این نظر چکمه نذر کردند تا که پرت کنند سوی جسمش چهل نفر چکمه وقت گودال رفتنش زینب چقدر دید دور و بر چکمه در غیاب سنان می امد چوب پیرمردی به صورتش زد چوب شرم دارم ز گفتن خنجر ... این روضه ادامه دارد... 🔸شاعر: ===========================
🏴 اشعار ======================== پسر مرتضی خداحافظ نوه‌ی مصطفی خداحافظ  برو ای نازنین برادر من در پناه خدا، خداحافظ ای به قربان صورت ماهت ای به قربان عُمرکوتاهت برو دست خدا به همراهت تشنه‌ی کربلا خداحافظ بعد تو زینب است و داغ سفر داغ انگشت و داغ انگشتر داغ گهواره‌ی علی اصغر ای به غم مبتلا خداحافظ بعد تو زینب است و روی کبود بعد تو زینب است و آتش و دود بعد تو زینب است و چشم یهود وارث انبیا خداحافظ زینت شانه‌های پیغمبر آخرین یادگاری مادر بعد تو زینب است و این لشکر سرور سرجدا خداحافظ برو ای آسمان خریدارت برو ای اولیا عزادارت برو دست علی نگهدارت ای شفیع جزا خداحافظ 🔸شاعر: ===========================
🏴 اشعار ======================== تا زمین را تیره دید و آسمان را تار دید خون‌جاری‌خدا از عرش بر هامون چکید داغ اکبر زخم‌کاری بود بر قلب حسین از کمان حرمله تیری سه‌شعبه هم رسید نیزه این قدِ کمان را قدکمانی‌تر نکن آخر او بعد پسر، داغ برادر هم چشید آن‌قدر زخم تن از زخم جگر پیشی گرفت شاه عالم لحظه آخر چو بسمل می‌پرید از حرم تا قتلگاهش را دوید اما چه‌سود شمر ملعون زودتر از خواهرش زینب رسید کند بوده خنجرش، نه، احتمالا مست بود پیکرش را پشت و رو کرد، از قفا سر را برید 🔸شاعر: ===========================
روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم به نفس حاج مهدی سلحشور "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ" "یَا صَاحِبَ الزَّمَان! الْغَوْثُ الْأَمَان..." بی سایه لطف تو نه امنی، نه امانی بی پرتو رویت نه بهاری نه خزانی عادت نشود غیبتِ تو کاش برایم ای آنکه بدون تو یتیم است جهانی بد جور شدم بندۀ دنیا، کمکم کن ما را به خودش دوخته این عالمِ فانی *امشب دنیا زده ها، حسین رو رها کردن...* یک بار دگر ماه محرم شد و افسوس از دوست ندیدیم نه نامی نه نشانی ماییم شریکِ غمِ تو، آجرک الله ازجدّ تو داریم به دل، داغِ عیانی ای وای به چشمی که نشد خیس ز اشکی وان شانه که از گریه نخورده است تکانی ساعاتِ وداع است، امان از دلِ زینب دارد بخدا میکُشدَت دل نگرانی نزدیک شده ساعتِ سوزاندن خیمه نزدیک شده غارتِ این لشگرِ جانی درخیمه نمانده است دگر قطره ی آبی اطفال ندارند به کف، تکه ی نانی زین بعد نبینند به جز غارتِ معجر زین بعد نگیرند به جز زخمِ زبانی ای کاش که خون گریه کنم مثلِ تو یک روز آن روز خودت باشی و ناحیّه بخوانی "أَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الَّذی سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ أَطاعَ اللهَ فی سِـرِّهِ وَ عَلانِـیَـتِـهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّـِفآءَ فی تُرْبَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاجابَـةُ تَحْتَ قُـبَّـتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاَ ئِـمَّـةُ مِنْ ذُرِّیَّـتِـهِ ،أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خاتِمِ الاَ نْبِیآءِ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سَیِّدِ الاَوْصِیآءِ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ.... أَلسَّلامُ عَلى غَریبِ الْغُرَبآءِ، أَلسَّلامُ عَلى شَهیدِ الشُّهَدآءِ... أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآء... أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلات*سلام به اون لب های خشکیده* أَلسَّلامُ عَلَى الاَجْسادِ الْعارِیات... أَلسَّلامُ عَلَى الاَعْضآءِ الْمُقَطَّعات" *عصر امروز لشکرِ عُمر بن سعد، به سوی خیمه ها حرکت کردن":ثُمَّ نَادَى عُمَرُ بْنُ سَعْد، یا خَیْلَ اللّهِ ارْكَبی وَ بِالْجَنَّةِ اَبْشِری" ای لشکرِ خدا بروید بهشت منتظرِ شماست... باید از این داغ مُرد، حسین رو قربةَ الی الله کشتن... سپاه حرکت کردن سمت خیمه ها، امام جلویِ خیمه نشسته، به شمشیرش تکیه داده، چشمان مبارک رویِ هم رفته، حضرت خوابش برده، یه وقت حضرت زینب اومد گفت: داداش! صدایِ پایِ مرکب میاد، دارن به خیمه ها نزدیک میشن، امروز دلِ زینب خیلی لرزید، بلند شد ابی عبدالله، سرش رو بلند کرد، داره زینب رو آماده میکنه، گفت: زینب جان! الان خوابِ پیغمبر رو دیدم، پیغمبر فرمود به زودی پیشِ من میایی... تا این حرف رو ابی عبدالله زد، روایت میگه: زینب تویِ صورتِ خودش زد، شروع کرد گریه کردن، ابی عبدالله، عباسش رو صدا زد، عباس جان!" بِنَفْسِی أَنْتَ یا أَخِی" قربونت برم، برو به سمت این نانجیبا، ببین برای چی به خیمه ها نزدیک شدن، چیکار دارن، اباالفضل العباس با بیست نفر جنگجو رفت مقابل اینا ایستاد، برا چی اومدید؟ گفتند: چاره ای ندارید، یا جنگ، یا تسلیمِ امیر بشید... اباالفضل فرمود:همین جا بایستید من پیغام شمارو به آقام برسونم، پیغام رو رسوند به ابی عبدالله، حضرت فرمود: عباس جان! امشب رو برو مهلت بگیر، من عاشقِ نمازم، من عاشقِ قرآن خوندنم، من عاشقِ استغفارم، بذارید امشب ما یه خورده نماز بخونیم، یه خورده قرآن بخونیم... امشب مشغول نماز شدن، صدایِ قرآن می اومد، صدایِ گریه می اومد، خیمه رو امشب ابی عبدالله تاریک کرد، فرمود: باوفاتر از شما تویِ عالم سراغ ندارم، بعد فرمود: اینها با من کار دارن، دستِ زن و بچه هارو بگیرید، از این تاریکی شب استفاده کنید، هرکی میخواد بره، بره... هر کسی یه جوری ابراز ارادت و وفاداری کرد به ابی عبدالله، یه کی گفت: اگه بدنم رو صد بار بسوزونن، خاکسترم رو بر باد بدن، دوباره زنده بشم، دست از تو بر نمیدارم، دوباره برایِ تو کشته میشم... یکی گفت: من زندگیِ بی تو رو نمیخوام، یکی گفت: برم جوابِ مادرت رو چی بدم؟ اینقدر با این حرفا دلِ زینب خوشحال شد، ابی عبدالله پرده ها رو کنار زد، جایگاهشون رو در بهشت نشونشون داد... امشب اصحاب خوشحال بودن، با هم شوخی میکردن...
یه جمله ای سیدحسن نصرالله داره، میگه: امروز خیمه ی حسین ایران است، یزیدیان خیمه را محاصره کردن، حسینِ زمان، شخصِ امام خامنه ای است، خطاب به او میگویم، آقایِ من! اگر کشته شویم و سپس سوزانده شویم، خاکسترِ مارو به باد بدهند، و هزاران بار این کار با ما انجام شود، دست ازتو نمیکشیم، ای پسرِ فاطمه! حاج قاسم چی می گفت: والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید، مهمترین محور محاسبه این است. لذا رفقا اطاعتِ بی چون و چرا از رهبری لازمه، در زمان دفاع مقدس، عملیات خیبر، وقتی جهنم شده بود، وجب به وجب رو دشمن میزد، توی اون شرایط و فشاری که به رزمنده ها می اومد، نزدیک بود که بچه ها جزایر رو خالی کنن، یه پیام از امام خمینی رسید که امام سلام رسونده و فرموده اند که جزایر رو نگه دارید... همه گفتند: امام فرموده، به روی چشم...برگردیم تویِ روضه، یه وقت شنید زینب، ابی عبدالله داره آروم آروم راه میره، داره زمزمه میکنه:...* یا دَهرُ اُفّ لَکَ مِن خَلیلِ کَم لَکَ بِالاِشراقِ وَ الاَصیـلِ *امام سجاد میگه: من متوجه شدم منظورِ بابام رو، زینب عمه ام هم متوجه شد، دنبال برادر حرکت کرد، داداش! این حرفا چیه داری میزنی؟ گفت: زینب جان! جدم از من بهتر بود، از دنیا رفت، بابام علی ازمن بهتر بود از دنیا رفت، مادرم از من بهتربود از دنیا رفت، داداش حسنم رفت... یه وقت زینب گفت: داداش! یعنی تو هم میخوای بری؟ چقدر خانوم زینب بی تاب شد امشب، حالا این زینب لحظاتی رسیده که دید ابی عبدالله، در اوجِ غربت اومد دَرِ خیمه اصحاب و یاران، پرده ی خیمه رو کنار میزد، علی اکبر رو صدا میزد، پرده ی خیمه رو کنار میزد، بچه های عقیل رو صدا میزد، بچه های اُم البنین رو صدا میزد، یِکّه و تنها که موند، دیدن ابی عبدالله اومد سمتِ خیمه ی زنها، دید زین العابدین در تب داره میسوزه، حضرت حالش خیلی بده، حضرتِ زینب داره پرستاری میکنه، تا ابی عبدالله واردِ خیمه شد، شروع کرد امام زین العابدین با بابا صحبت کرد، باباجان! چه خبر؟ کار به کجا رسیده؟ از عموم عباس چه خبر؟ ابی عبدالله فرمود: عباسم رو کنارِ علقمه کشتن، دستاش رو از بدن جدا کردن... گفت: بابا! از برادرم علی اکبر چه خبر؟ یکی یکی اسم شهدارو آوُرد، ابی عبدالله گفت: عزیزِ دلم، خیالت رو راحت کنم، به جز من و تو مردی تویِ خیمه ها نمونده... تا این حرف رو زد زین العابدین فرمود:عمه جان! شمشیرم رو بده... من زنده باشم بخواد آسیبی به ولیِّ خدا برسه! حضرت زین العابدین رو آرام کرد، ای بهترین ذریّه من، ای جانشینِ من، تو باید این زن و بچه رو سرپرستی کنی، تو باید اینها رو تا شام و کوفه ببری، سایه ی یک مرد رو باید بالا سرشون ببینن، اما عزیزِ دلم، سلامِ من رو به شیعیانم برسون" إِنَّ أَبي ماتَ غَريباً فَانْدُبُوهُ وَ مَضى شَهيداً فَابْكُوهُ" به اونا بگو: پدرم غريبانه به شهادت رسيد پس بر او اشك بريزيد... اونجا بود گفت: لباس کهنه رو بیارید، این لباس رو پاره پاره کنید، زیر همه لباسام بپوشم، کسی این لباس رو غارت نکنه... علامه مجلسی تویِ حرم امیرالمؤمنین، آخرِ درسِ، میخواد روضه بخونه، یه کسی اومد یه پیغامی براش آوُرد، علامه رو بهم ریخت، بعداً به خواصش گفت، گفت: این پیک از طرفِ حضرت زهرا سلام الله علیها بود، خانوم تویِ حرم هستن، فرمودن: به علامه بگید روضه ی وداعِ حسینم رو بخونه... کاراش رو کرد، وداعش رو کرد، یه وقت دید سکینه خیلی داره گریه میکنه، بچه رو بغل گرفت، گفت:" لَا تُحْرِقِی قَلْبِی" قلبم رو نسوزون، قلبم رو آتش نزن... همه رو آرام کرد، تا اومد بره سمت میدان دید زینب هم پشتِ سرش داره میگه: "مَهلاً مَهلا"... زینب رو هم آرام کرد، اما گذشت تا فردا، سکینه خودش رو انداخت رویِ بدنِ ابی عبدالله، اینقدر گریه کرد، اینقدر ناله زد، اومدن گفتن: امیر! این دختر رو نمیشه از پدرش جدا کنیم، گفت: یه راهی داره، بچه رو بزنید... گفتن: بابا بچه رو بغل گرفته، دستاش دورِ بچه حلقه شده، گفت: اگه بچه رو بزنید دستاش باز میشه، بچه رو رها میکنه، تا با تازیانه زدن، دستایِ حسین بازشد...
•|حسینِ‌من|• . . نوشته‌اند مقاتل، که عصر عاشورا .. بلند مرتبه‌ای خسته، نیمه جان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی .. میان هروله "زینب" دوان دوان آمد «محسن ناصحی» 🆔 https://eitaa.com/Arbabhosyn
. این خیلی عجیب است! فُرات را بر مسدود میکند، امّا آب زَمزَم را زیر پای اسماعیل، رَوان! چاقو را برگلوی اسماعیل نرم میکند امّا خَنجر را بر قَفای بُرنده! .
و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام _ کربلایی نریمان پناهی •ೋ پُر از جنجال شیب قتلگاه .. گرفت دور جسمت رو یک سپاه تنت مونده رو خاکا بی پناه، حسین جانم .. نشسته قاتل رویِ پیکرت شده نیزه بارون دورو برت برای غارت ریختن رو سرت، حسین جانم .. نفس نفس زدی ولی حیا نکرد تو دست و پا زدی و اعتنا نکرد خنجرُ از روی گلوت جدا نکرد آه زدن .. تو رو قربه الی الله زدن آه زدن .. دوره کردن تو رو بی گناه زدن غریبِ من .. غریبِ من یا شیب الخضیب من غریبونه افتادی بی سرم میخندیدن لشکر دو رو برم تو رفتی و شد آواره حرم ، حسین جانم .. داری خبر با تازیونه زدنم شبیه پیکر تو زخمی تنم بمیره زینبت برات بی کفنم ، حسین جانم .. آه دلم .. با عصا میزدنت مقابلم آه دلم .. دیدن سرت رو نیزه قاتلم غریبِ من .. غریبِ من یا شیب الخضیب من
و توسل به‌حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهْ شب جمعه اجرا شده به نفس کربلایی حسین طاهری •✾• این فرش روضه که روش نشستی اینجا، همین جایی که هستی یه روزی آرزوت میشه وقتی بری برا همیشه همین حسین حسین گفتنا همین شبا روضه رفتنا یه روزی آرزوت میشه وقتی بری برا همیشه یه ثانیه ش بر نمیگرده خاک تورو اسیر کرده تا میتونی تا زنده ای گریه کن برا حسین زندگیت فدا حسین «حسین ...حسین» چایی قبل و بعد هیئت این گریه ها همین دو سه ساعت یه روزی آرزوت میشه وقتی بری برا همیشه همین کتیبه ها رو میبینی همین سیاهیها رو میبینی .
وتوسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجراشده به نفس کربلایی حسین طاهری چند وقتیه که گوشه گیرم تا دوباره کربلا نرم هیچ جا نمیرم تازه فهمیدم که بی حرم از دنیا سیرم از دنیا سیرم... حرم که نباشه آخه چه جور دردا دوا شه حرم که نباشه می خوام اصلاً دنیا نباشه آرزوم زیارته یاره، کربلا دلخوشی دنیاست بی هوای حرم این شب ها زندگیم رو هواست «یا حسین یا اباعبدالله، یا ابا عبدالله» از آدما هیچی نمیخوام کربلا نباشم انگاری تنهای تنهام فقط از خدا میخوام برم دیدار آقا دیگه هیچی نمیخوام چی بدتر از اینه غمه فراق باشه تو سینه چی بدتر از اینه نوکری آقاش و نبینه بهتر از همه تو‌ میدونی حال من واسه چی داغونه بیشتر از این نزار این روزا اینجوری بمونه یا حسین یا ابا عبدالله...یا اباعبدالله این روزا حالم رو به راه نیست من مریضِ دوریم ولی حیف که دوا نیست به خدا علاج دردِ من جز کربلا نیست چه‌جوری میتونم‌ این‌همه از تو‌دور بمونم چه‌جوری میتونم خودم وآخر میرسونم وقتی که درِ خونه ات بازه کی میگه‌ راه حرم‌ بسته است کربلا نمیرسم اما روضه های تو‌هست «یا حسین یا ابا عبدالله...ابا عبدالله»
وتوسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجراشده به نفس کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── پای غمت گیرم حسین نوشته ی کتابِ تقدیرم حسین از غیرِ تو سیرم حسین آخر یه شب، تو روضه میمیرم حسین هر شب باید مجنونت شم لیلا کیه؟ لیلا تویی قربونت شم بی سر و بی سامونت شم کاشکی یک شب کرب و بلا مهمونت شم «جانم حسین، جانم حسین... » با روضه هات قلبم گرفت قابِ چشمامو بارون نم نم گرفت گفتم حسین گریه ام گرفت اِنقد مَرده که دستِ نامَردم گرفت هر شب باید مجنونت شم لیلا کیه؟ لیلا تویی قربونت شم بی سر و بی سامونت شم کاشکی یک شب کرب و بلا مهمونت شم «جانم حسین، جانم حسین...»
و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام تقدیم به ارواح طیبۀ شهدا و بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) به نفس سیدرضا نریمانی زده به سرم حال و هوای حرم کبوترِ بشکسته بال و پرم دوباره دلم تنگِ کرب و بلاست دوباره از این غصه در به درم بدون تو از زندگی سیرم من از همه غیرِ تو دلگیرم به یاد حرم افتاده دلِ من دارم دیگه از دوری می میرم آی رفیقا! حرمِ کرب و بلا یادش بخیر پابرهنه تو حرم با زائرا یادش بخیر توی بین الحرمین ذکرِ آقا یادش بخیر گنبد‌ طلای ارباب یادته؟ یادته؟ یادته؟ صحن با صفای ارباب یادته؟ یادته؟ یادته؟ تا به عشقمون رسیدی یادته؟ یادته؟ یادته؟ وقتی شیش گوشه رو دیدی یادته؟ یادته؟ یادته؟ دلم برات تنگ شده... ندیده بگیر گناهامو بیا و ببین اشک چشمامو دوباره منُ کربلایی کن نیار‌ تو به روم اشتباهامو شده دوریت آینه ی دقِ من نمک به روی زخم دل تو نزن دیگه سخته بی حرم موندن یه رحمی کن این دلُ نشکن ای دل ای دل، ای دل ای دل، کربلا حل مشکل، پایِ این دل، ای کربلا میشه قاتل، واسه این دل، کربلا گنبد طلا رو ای دل یادته؟ یادته؟ یادته؟ صحن باصفا رو ای دل یادته؟ یادته؟ یادته؟ پرچم سرخ آقا رو یادته؟ یادته؟ یادته؟ گریه های زائرا رو یادته؟ یادته؟ یادته؟ وقتی کربلا رو دیدی یادته؟ یادته؟ یادته؟ مثه دیوونه دَویدی یادته؟ یادته؟ یادته؟ تا به عشقمون رسیدی یادته؟ یادته؟ یادته؟ بوسه از شیش گوشه چیدی یادته؟ یادته؟ یادته؟ دلم برات تنگ شده... برای عزات دل سیاه پوشه تو سینه من غصه می جوشه الهی بشه چشم من خیره دوباره به اون صحنِ شیش گوشه ریاضت من، عکس کرب و بلاست شده گنهم عاشقیِ برات خدارو چه دیدی ان شالله میشه جونم توی روضه یه روزی فدات مگه میشه عشق تو آروم جون، یادم بره؟! ماجرایی که گذشت مابینمون، یادم بره؟! خاطرات کربلا ای مهربون، یادم بره؟! تو حرم سینه زنیمو یادته؟ یادته؟ یادته؟ زیر بارون عاشقیمو یادته؟ یادته؟ یادته؟ التماس و گریه هامو یادته؟ یادته؟ یادته؟ اون وداع آخریمو یادته؟ یادته؟ یادته؟ دلم برات تنگ شده... روا بود که گریبان ز هجر پاره کنم دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم؟ دلم برات تنگ شده... سلام کربلا، سلام خیمه گاه سلام قتلگاه، ای آقا سلام شیرخواره سلام ای مشک پاره من اومدم دوباره ای آقا! ای آقا! سلام ای باوفا سلام آب آور سلام ای بی یاور اباالفضل سلام ای نیزه ها سلام ای باوفا اباالفضل آقا سلام، سلام آقا سلام آقایِ خوبم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا