eitaa logo
ذاکرین آل الله
244 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
272 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفس سید مهدی حسینی •✾• همــه آبرومــو از همــین علم دارم همــه زندگیمــو مدیون علمــدارم پدر و مادرمــم فدات بشن بازم به تو و مادر تو خیلی بدهکــارم ای محبوب من شهرآشوب من امــشب رو به من دستاتو وا کــن یا نعم الامــیر دستامــو بگیر واسه نوکــری ما رو سوا کــن الهی نوکــرت برات بمــیره سایه ات رو از سرم خدا نگیره آخرش یه روزی از عشق تو میمــیرم من امــام حسینیم همــینه تقدیرم میرسی به داد من تو خونهٔ قبرم آخرین روضه خونگیمــو میگیرم حسرت میخورم کــه پای علم کــم سینه زدم کــم گریه کــردم حسرت میخورم از اینکــه چرا دور از کــربلا کــم گریه کــردم کــاش بیشتر به روضه رفته بودم یه یا حسین بیشتر گفته بودم در خونهٔ تو رو به هر کــسی بازه نداره لطف و محبتِ تو اندازه اگه این شهر برای ما نفس گیره میشه توی روضه های تو نفس تازه آقا رحمــتی، دارم زحمــتی اِکــشف کــُربتی دردم زیاده به ام البنین اشکــامــو ببین باشم اربعین پای پیاده الهی نوکــرت برات بمــیره سایه ات رو از سرم خدا نگیره .
آيت الله ناصري (ره) من معتقدم این خیمه های عزایی که در خانه ها و جاهای دیگر می زنند، حکم حرم امام حسین عليه السلام را دارد. این جلسات هم همان حکم را دارد. همان طور که حرم امام حسین عليه السلام جای استجابت دعا است این مجالس هم جای استجابت دعاست، ملائکه در این جلسات حاضرند و دعاها را آمین می گویند.
و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی حسین ستوده دوباره روضه شروع شد به ساعت حرم آخ عجب حکایتیه حکایت حرم حالا که از غمتِ مستم حالا که پر شده دستم حالا که کربلا هستم قبل و بعد روضه میرم زیارت حرم پیرهن مشکیمو آوردم رفتم تو حرمت آب هم خوردم خدا رو چی دیدی شاید تو کربلا مُردم ای دوای دردم آرزومه از حرم زنده بر نگردم ای دوای دردم پرچمت عوض شد و خیلی گریه کردم «اباعبدالله حسین …» .
و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام شب های محرم به نفس کربلایی حسین سیب سرخی اول بسم الله سلامٌ علیک یا اباعبدالله سلامٌ علیک دو سه خط دردِ دل دارم یا حبیبی قلبی لدیک دار و ندار قلبم پرِ دردم الهی من دورت بگردم بیا و با دست های گرمت بگیر تو این دست های سردم دلواپسم همین الانشم من بی کسم امون از اون دمی که توی قبر دیگه بی جونم امیّدمه قدم بذاری رو چشمای من همه کسم تویی آقای من آرومه جونم یه گوشهٔ نگات برای این گدا بسه آقا نذار بگن که نوکر تو بی کسه ممنونم تو بهم اجازه دادی که برات گریونم ای سر و سامونم من دارم رو به حرم سلام میدم می خونم آقا جونم سلام ای سلطانِ کربلا سلام ای آقای سرجدا سلام سلام سلام بر حسین .
نوحه اسارت تو بر روی نی ، من در محملم قرآن خواندی و ،بردی این دلم همه جهان قربانت حسین به جان این طفلانت حسین دوباره جان بخشیدی به من ز صوت قرانت حسین(2) ای جان و برادرم ای فرزند مادرم با جان و دلم حسین تمام طفلان می برم واویلا ازین عزا(2) در شام بلا ، غوغا می کنم دشمن را همه رسوا می کنم با زینب ، بگو حسین در بین عدو حسین من خطبه بخوانم و تو طیب الله گو حسین(2) با این دیده ی ترم در راه برادرم خطیب بازار کوفه و عزیز و جـان حیدرم واویلا از این عزا(2) یابن العسکری، ای صاحب عزا جان ما همه در راهت فدا دودست ما بر دامان تو تمام جان ها قربان تو غروب هر جمعه میشود (دو چشم ما گریان تو)2 ميخونم برای تو هستم من گدای تو کی از کعبه بشنوم (صدای دلربای تو)2 واویلا واویلتا (4)
🏴کربلا خاک تو گلزار شهیدان می شود مقتل اجساد صد چاک عزیزان می شود 🏴قدر این اصحاب پاکم را بدان ای کربلا نور باران خاکت از اجساد آنان می شود  🏴این عزیزان را که بینی در قیام و در قعود بر فراز نیزه فردا رأس آنان می شود  🏴محفل گرم عزیزان مرا امشب ببین جای این محفل بپا شام غریبان می شود  🏴کربلا خاک تو را از خون خود رنگین کنم مقتلم دارالشفای دردمندان می شود 🏴در عزای من سیه پوشد همه کون و مکان زین غم و درد و مصیبت عرش لرزان می شود 🏴قطرۀ آبی نباشد بهر طفلان حزین ناله و فریادشان تا عرش یزدان می شود 🏴یادگار مجتبی قاسم ز جور اشقیا غرق اندر خون خود با چهر رخشان می شود 🏴پاره پاره غرق خون جسم علی اکبرم واژگون از صدر زین بر خاک غلطان می شود 🏴دست عباس رشیدم گردد از پیکر جدا تیر باران جسم آن سقای عطشان می شود 🏴کربلا از حالت عباس چون گویم سخن پاره آندم مشک او کز جور عدوان می شود 🏴عصر عاشورا زند دشمن چو آتش در خیام از شرارش عترت طاها هراسان می شود  🏴کودکان تشنه لب گریان به هر جانب روان زینبم دنبالشان هر سو پریشان می شود 🏴آه از آن ساعت که زینب بگذرد از قتلگاه خون روان از دیده اش در این بیابان می شود 🏴کس نباشد محرم سجاد من جز زینبم چون سر من بر سر نیزه نمایان می شود 🏴در اسارت خواهرم از کوفه تا شام بلا قافله سالار طفلان و اسیران می شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه دفن امام حسین علیه السلام اشک غم جاری از هر دو عین است روضه ی دفن امام حسین است خواهر غمدیده ی او جز دلی مضطر ندارد جان فدای پیکری که بین مقتل سر ندارد وا حسینا... با ناله ی غم از جور و بیداد آمد از کوفه امامِ سجاد جسمِ بابایش حسین را دیده بین خاک و خون و خواست آندم بوریا و داغ قلبش شد و فزون و وا حسینا... پیکرِ بی کفن بابا را نهاده در میانِ بوریا لیکن از دل ناله دارد با دو چشمی خونفشان و گریه دارد بین مقتل از جفای ساربان و وا حسینا... .
به این سبک اجرا میشود👇
🏴سبک زمزمه یا واحد سنگین ایام اسارت آل الله در کوفه 🏴بند اول قرآنِ روی نیزه ها،صوتت چه دلنشین است آرام قلب زینب و،سُکینه این طنین است پشت سرت می آیم و،در سوگ تو نشستم باشد گواه غربتم،اینجا دو دست بستم با خطبه هایم،یار تو هستم غمخوار من غمخوار تو هستم سالار من پا کار تو هستم حسین من ای شهید مظلوم 🏴بند دوم دارد نگاهت میکِشد،من را به سوی نیزه صحرا به صحرا میروم،در جستجوی نیزه کرده غمت آشفته ام،ای مه جبین برادر شد آرزویم بوسه ای،بر آن بریده حنجر هر جا روی من،با تو میایم که گفته از تو،اخا جدایم با غربت کوفه آشنایم حسین من ای شهید مظلوم 🏴بند سوم از طعنه های دشمن و،سنگ جفا چه گویم از شهر نامردی و از،نامحرما چه گویم با حال خسته آمدم،در کوچه های کوفه با سلسله من رد شدم،از کوچه های کوفه بر گریه ی من،خندیدن اینجا بر طبل شادی،کوبیدن اینجا اُف بر تو دنیا،اُف بر تو دنیا حسین من ای شهید مظلوم
کشیدم زجر بیش از هر کسی در این سفر بابا کشیدم زجر ، افتادم زمین با چشم تر بابا چرا اینقدر بد هستند با ما مردم کوفه مگر از نسل ما هستند اینها بی خبر بابا به من گفتند بابایت نمی آید ، خودم دیدم سرت بر روی نی می‌رفت و ما هم پشت سر بابا نخوردم غیر زخم از دشمنت در راه می دانی ؟ چهل منزل فقط عمه برایم شد سپر بابا به استقبال ما هر کس که آمد سنگ دستش بود تمام راه در دیدارهای مختصر بابا یتیمی درد بی درمان یتیمی خواری دوران همین اندازه میگویم برایت از سفر بابا پریشان است مویم کاش با دست خودت می شد ببندی گیسویم را باز هم با گیر سر بابا دلم میخواست روی زانویت باشم ، از این پایین ببینم روی ماهت را ببینم یکنظر بابا ندارد طاقت دوری دل بی تاب یک لحظه نمیخواهم بدون تو بمانم بیشتر بابا میان دخترانت من به تو وابسته تر هستم مرا با خود ببر با خود ببر باخود ببر بابا
ماهِ تمامم، خسته و مهجور ماندم ای وای از آغوش گرمت دور ماندم خسته شدم از بس که طفلان را شمردم جای تمام بچه‌ها شلاق خوردم اطراف محمل قاتلانی مست بودند بی رحم‌هایی پست و سنگین‌دست بودند دیدی که در گرمای سخت و بی امانم فوراً سرت از روی نی شد سایه‌بانم سختی هجرانت چه کاری داد دستم دیدم سرت را روی نیزه، سر شکستم از بس مرا این داغ‌ها پیر و کمان ساخت اُم حبیبه هم مرا در کوفه نشناخت کوفه نگو، شهر مریدان دروغی کوچه به کوچه، هی شلوغی، هی شلوغی شهری که ریزه خوار خوان مرتضی شد وادی سختِ دختران مرتضی شد طاقت نیاوردم وجود لات‌ها را با گریه برگردانده‌ام خیرات‌ها را تسبیح می‌گفتم به لب، شد نیمه کاره با دست، سوی خواهرت کردند اشاره خیلی هوای غیرتت را کرده بودم وقتی میان محملِ بی پرده بودم هر کوچه که دیدم زنی، اهل عفافی گفتم ببینم مقنعه داری اضافی؟! همسایه‌ی دیروز، بر ما انگ می‌زد شاگرد تفسیرم مرا با سنگ می‌زد من که به روی دامنت سر می‌نهادم آشفته حال از مجلس ابن زیادم با ذوالفقار خطبه‌ام پیکار کردم ابن زیاد بد دهان را خوار کردم وای از اسیری، از مصیبات جگر سوز زندان ندیده بود زینب، دید امروز بی تو دگر با که دلم آرام باشد؟! قرآن بخوان تا که دلم آرام باشد امید قلبم، نور چشمم، جان خواهر در قلب خواهر تا ابد هستی برادر .
؛ ؛ # با احترام آمد و بی‌احترام رفت با صدسلام آمد و با والسلام رفت آتش دوباره پا روی کاشانه‌اش گذاشت با روضه‌ی شکستنِ در از خیام رفت بعد از عطش، فرات به پابوسی‌اش رسید در اشکِ شرم، غرق شد و تشنه‌کام رفت خلوت‌نشینِ پرده‌ی ناموسِ کبریا همراه شمر و حرمله در ازدحام رفت دَه روز پیش کعبه‌ی در انحصار بود با آن مقام آمد و با این مقام رفت مبعوث شد به گریه برای برادرش پیغمبری که با سرِ سرخِ امام رفت پایش رمق نداشت، نمازش نشسته بود در حالت رکوع، به قصدِ قیام رفت داغ حسین، روضه‌ی یک خانواده بود این داغدار، با تبِ چند انتقام رفت زینب عقیلة‌العرب آمد به کربلا آیینه‌دار فاطمه، حیدر به شام رفت خون‌گریه‌های ناحیه از این مصیبت است سرچشمه‌ی حلال، به بزم حرام رفت .
آقای ما رو از قفا با دشنه کشتن بابای ما رو با لبای تشنه کشتن با تیغ و نیزه، جسمشُ صد چاک کردن آخر دهاتیا تنش رو خاک کردن .. جای یه خنجر، رو حنجرش بود جای هزاران زخم روی پیکرش بود هم خواهرش بود، هم مادرش بود چشم یه نامرد پی اون انگشترش بود لعنت به‌اون که پیکرش رو پشتُ رو کرد توی رگای حنجرش خنجر فرو کرد لعنت به اون خولی که دنبال سرش بود با ساربانی که پی انگشترش بود شاعر: امیر حسین الفت روضۀ امام سجاد سخترین روضۀ اهل بیتِ .. شهدامون فیض ببرن .. اونی که سوریه رفته متوجه میشه، از دروازه ساعات تا دم کاخ اون ملعون راهی نیست پیاده .. (چرا بعضیا گریه میکنن؟! مگه من چیزی گفتم؟!) .. امام سجاد فرمود طلوع آفتاب ما رو از دروازه ساعات وارد کردن .. دم دمایِ غروب رسیدیم دم کاخ این نامرد .. یعنی انقدر این زن و بچه رو تو این کوچه ها نگه داشتن ... داداش: خبر داری مرا بازار بردن .. بردن این زن و بچه رو محلۀ یهودیا .. ان شالله مادرش اجازه بده حق روضه رو ادا کنیم .. وقتی رسیدن محله یهودیا یکی از این پیرزن ها پنجره خونه‌ش رو باز کرد پرسید اینا کیه‌ان؟! گفتن یه عده اند از دین خارج شدن .. مرداشون رو کشتن ، زن و بچه هاشون رو اسیر کردن .. گفت از کدوم طائفه اند، بزرگشون کیه؟ گفتن بزرگشون حسین ابن علیِ .. گفت کدوم علی؟.. گفتن همون علی خیبر شکن .. میگه پول داد به یه عده گفت یه سنگ بزرگ برام میارید .. رفت تو ایوان خانه ش گفا به نیزه دار بگید جلو بیاد .. دیدن این پیرِزن سنگ رو برداشت .. چنان سنگُ به سرش زد .. دیدن سر از رو نیزه افتاد زیرِ دست و پا .. ای حسین ... روضه اینه که وقتی از آقا پرسیدن کجا به شما سخت گذشت، حضرت سه بار فرمودند الشام .. الشام .. الشام .. ان شالله به زودی بریم حرم بی بی عرض ادب کنیم .. همۀ شهر رو خبر کرده بود .. همه چشمایِ هیز .. یه عده شون مست بودن .. یعو اشاره کرد الان دخترِ علی رو وارد کنید .. تا زینبش وارد بزم یزید شد بالای نی محاسن سقا سفید شد زینبُ و دستای بسته زینبُ و سرِ شکسته زینبُ و مردای شامی زینبُ و یه مشت حرامی .. حسین ... ای تشنه لب حسین ... ای بی کفن کیا دلشون تنگِ کربلاست .. اینا تازه گوشه ای از مصیبت شام بود که گفتم .. یادِ همه شهدا به خیر ، حاج قاسم عزیزمون فیض ببره .. نزدیک به دو ساله این مرد خدا از پیش ما رفته .. اما اون چیزی که ما رو آتیش میزنه اینه بی هوا زدنش .. اما رفقا حاج قاسم مردِ جنگی بوده .. من بمیرم برا اون خانمی که تو کوچه ها نامرد چنان بی هوا زد تو صورت .. این یه دونه بی هوا زدن .. بزارید اینم بگم .. زیرِ یه بوته افتاده بود .. زجر از اسب پرید پایین، این بچه دستاشو آورد بالا .. من یتیمم .. اما نانجیب چنان با سیلی به صورتش زد .. به نیت فرج امام زمان صدا بزن ای حسین