eitaa logo
ذاکرین آل الله
285 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
308 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه السلام 🚩بند اول: چشمام غروب دلتنگی اشکام میریزه رو گونم دوری بسه برام آقا (وَالله دیگه نمیتونم ۲) قلبم شده رامت افتاده تو دامت سالار زینب مثل کبوترها جلدم روی بامت سالار زینب واسه تو میمیرم از بس که میخوامت (سالار زینب ۲) ای جانم (حسین اربابم ۳) 🚩بند دوم: تضمین جنّت الْاعلاس امضای نوکریِ تو چشمِ امیدمه آقا (به ذره پروری تو ۲) ای یار و دلدارم خیلی دوست دارم سالار زینب یک عمره که پای عشقت گرفتارم سالار زینب از نوکری تو دست بر نمیدارم (سالار زینب ۲) ای جانم (حسین اربابم ۳) 🚩بند سوم: حال بدم همیشه توو روضه با گریه بهتر شد هر وقت که یاحسین گفتم (هیئت یه باره محشر شد ۲) ای شور و آوازم ای شوق پروازم سالار زینب توو سختیا اسم تو ذکر اعجازم سالار زینب تا آخر دنیا با تو سرافرازم (سالار زینب ۲) ای جانم (حسین اربابم ۳) ✍️به قلم: (یاحسین) #
آنکه تقدیر مرا یک عمر پشت در نوشت.. نام من را بین مهمان های تو آخر نوشت دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت دعوت من را برای این دو چشم تر نوشت جای نان میخواستم قدری تماشایش کنم حیف باشد محضر صاحب کرم از زر نوشت هرقدَر من معصیت کردم به روی من نزد قصه ام را تا ابد در خانه ی دلبر نوشت به من بی آبرو چه آبرویی داده است من بدی کردم ولی او صورت دیگر نوشت دست من را داد در دست علی مرتضی بعد ازآن نام مرا در دفترش قنبر نوشت یک علی گفتم تمام سیئاتم پاک شد سرنوشتم را خداوند علی از سر نوشت آخر خط بودم و زهرا به فریادم رسید بعد ازآن بخت مرا از هرکسی بهتر نوشت کل دارایی من این است.. عشقم به حسین! بین ثروتمند ها اسم مرا مادر نوشت چشم وا کردم که دیدم ناگهان درهیاتم.. دست زهرا در حسینیه مرا نوکر نوشت از همانموقع چه کیفی میکنم من با حسین! شرح آن‌ را باید از امروز تا محشر نوشت چندوقتی میشود دور از تو ماندم،وای من فطرست‌ را دست تقدیر عاقبت بی پر نوشت ** ای فدای اسم شیرینت حسین جان کز ازل حق به تقدیر گلویت کندی خنجر نوشت نیزه ها روی تنت یکجور رفته کج شده مزد هل من ناصرت را با سنان لشکر نوشت شمر روی سینه ات مشغول ذبحت بود آه.. قاتلت را مقتل اما غصه معجر نوشت 🔸شاعر: ==========================
جانِ ما در دستِ جانان هست و بس کیست جانان او حسین جان هست و بس قیمتی شد هر کسی شد هیئتی لطف زهرا بر محبان هست و بس باورم را با تو می سنجم حسین نام تو معیارِ ایمان هست و بس گریه بر هر درد بی درمان دواست گریه ای که بر تو ریزان هست و بس آن مسیری را که فرجامش نکوست گریه بر آقای عطشان هست و بس ای مریضِ لاعلاجِ نا امید تربتِ او راهِ درمان هست و بس کربلامان نیست دست این و آن دستِ سلطانِ خراسان هست و بس 🔸شاعر: ==========================
ای دل دیوانه امشب پر بزن پر به سوی خانه دلبر بزن در بزن، هی در بزن، هی در بزن در بنام حضرت حیدر بزن رازق روزی اشک ما علی‌ست ذکر استغفار ما یک یا علی‌ست من کی‌ام آلوده‌ای غرق گناه رفته‌ام یک عُمر راهی اشتباه آه.. از این دل، امان از این نگاه کوه عصیان مرا کن قدّ کاه رحم‌کن بدجور ذلت می‌کشم از علی دارم خجالت می‌کشم دوستی‌ها کرده‌ام با دشمنم آنکه بر شیطان وفا کرده منم بوی معصیت گرفته این تنم باز اما دم ز مولا می‌زنم گرچه از اعمال خود رنجیده‌ام با همین چشمم نجف را دیده‌ام آنقدر که ظلم کردم بر خودم ریختم آلودگی‌‌ها در خودم خیر، تو بودی، ولیکن شر خودم نیستم من‌ ناامید، آخر خودم... گرچه با غفلت تورا آزرده‌ام نان خورجین علی را خورده‌ام ابتدا تا انتها گفتم علی با ملائک یکصدا گفتم علی در نماز و در دعا گفتم علی سال‌ها من به خدا گفتم علی! یا امین الله یا شمس العرب یک نجف روزی من کن در رجب از ازل تاب و تب من کربلاست ذکرخیر بر لب من کربلاست مکتب من مذهب من کربلاست آرزوی امشب من کربلاست تو دعایم کن گرفتارم حسین من هوای کربلا دارم حسین ** ای اسیر غصه‌های بی‌شمار ای بروی صورتت گرد و غبار تو تک‌و‌تنها و دشمن سی هزار دور تا دور خیامت نیزه‌زار داد بیداد از غمت، ای شاه دین از روی مرکب چه بد خوردی زمین بعد از آنی که بسویت تیر رفت بعد از آن‌که برتنت شمشیر رفت شمر زود آمد به مقتل دیر رفت مانده‌ام من از چه با تأخیر رفت چکمه‌اش با پیکرت برخورد کرد استخوان سینه‌ات را خورد کرد می‌بُرید و می‌برید و می‌برید می‌کشید و می‌کشید و می‌کشید خنجرش را خواهرت از دور دید واحسینا گفت و به سویت دوید ای تن بی‌سر تو کم پرپر بزن پیش زینب دست‌وپا کمتر بزن خیز از جا خواهرت در غربت است گوش کن این طبل، طبل غارت است لحظه‌های سخت آل عصمت است مَحرم من خیمه بی‌امنیت است خیز و غم از خاطر زن‌ها بِبَر دخترانت را ازین صحرا ببر 🔸شاعر: ==========================
در بند مرتضاییم، بی جیره و مواجب ما ریزه خوار شاهیم، او صاحب مواهب از باده اش خرابیم، مست ابوترابیم ما جای خود که یک عمر، حق بر علی‌ست راغب تکیه زده به کرسی، نزد خدای اعلی بالاتر از رسولان، در سلسله مراتب معراج تازه رو شد، اصوات وحی از او بود دست خدایی اش شد، وقت نزول، کاتب از برکت وجودش دنیا به گردش آمد خورشید با نگاهش می رفت سمت مغرب در روز سخت خیبر، در جنگ هر دلاور تنها علی است غالب، مافوق کل غالب تا ذکر لب علی شد، یا والی الولی شد شد ذکر عرش رحمن، یا مظهر العجائب من آمدم بگیرم، کرب و بلای خود را از خوان لطف حیدر، در لیلةالرغائب یک عمر زیر دِینم، گریه کن حسینم در راه سِیر عشاق، گریه بر اوست واجب حتی سرش به نیزه، دلسوزِ خلق می شد یک جلوه از نگاهش، شد راهِ خیر راهب شاه از بلندی افتاد، خنجر به کُندی افتاد سر از قفا جدا شد، با تیغ نامناسب مهجور از وطن ماند، بر خاک پاره تن ماند ارباب بی کفن ماند، ای وای از این مصائب بی تاب روز وصلیم، آن منتقم می آید می آید آن امامِ از چشمِ خلق غائب 🔸شاعر: ==========================
به شوق دیدن رویت گدا شدیم همه به عشق بی بَدَلت مبتلا شدیم همه نداشتیم پناهی ولی خدا را شکر که با رقیه ی  تو آشنا شدیم همه پیمبران همگی در غمت گریسته اند غم تو بود که اهل بُکا شدیم همه گره گشایی و ما را  سوا نکردی تو میان کشتیِ عشقِ تو جا شدیم همه چه شد که پرچم تو شد تمام زندگی ام چه شد که دربه درِ کربلا شدیم همه «حسین‌» را به علی اکبرش قسم دادیم حسین خواست که حاجت روا شدیم همه «حسین» را ته گودال زیر و رو کردند عجیب نیست که صاحب عزا شدیم همه 🔸شاعر:
نماهنگ حسرت کربلا.mp3
3.7M
شوریده و شیدای تو ام شیرینی رویای منی 🎙 ✳️ #️⃣ #️⃣ #️⃣ شوریده و شیدای تو ام شیرینی رویای منی تا به قیامت پای تو ام دین منی دنیای منی آقای منی باز با شهیدان تو یا حسین باز بر سر خوان تو یا حسین باز به دلم حسرت کربلا وای کربلا کربلا کربلا ... فانی در ذات احدی جان ابوفاضل مددی عاشق عشق ناب تو ام صاحب من ارباب منی آقای منی آه ساکن کربلا یا حسین آه خاک کویت شفا یا حسین وای به دلم حسرت کربلا وای کربلا کربلا کربلا ... در شب ظلمت ماه منی دلیل عشقی راه منی نماز روحم سوی تو و قبله من محراب منی آقای منی آه آیینه خدا یا حسین آه شهید سرجدا یا حسین آه دلیل عزت کربلا وای کربلا کربلا کربلا ... شاعر:
علیه‌السلام 🔹شب آرزوها🔹 غم کهنۀ در گلویم حسین است دم و بازدم، های و هویم حسین است اگر چشم من آبروی مرا ریخت چه غم؟ بعد از این آبرویم حسین است به دنبال نامی به جز عشقم اما سرانجام هر جست‌وجویم حسین است شب آرزوها شب جمعه باشد و کتمان کنم آرزویم حسین است؟ به سجاده گفتم که مایل بیفتد که از این سحر سمت‌وسویم حسین است سرآغاز عالم... سرانجام عالم... خلاصه بخواهم بگویم، حسین است 📝
فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد لحظه ها بگذرد و ساعت خنجر برسد لحظه ی آخر گودال به کندی برود خنجر کینه سراسیمه به حنجر برسد فکر کن بین اجانب به چه وضعی به چه حال؟ زینب از تل به تماشای برادر برسد هرچه بوده است به غارت برود ، در گودال بوسه ای از رگ خشکیده به خواهر برسد ازدحام است و در این معرکه زینب مانده به برادر برسد یا که به معجر برسد قد خم دارد از این غم چه کسی می دانست؟ ارث مادر وسط دشت به دختر برسد .
. علیه_السلام سوختن را دوست دارم لیک در پای حسین(ع) چون نمی گیرد کسی در قلبِ من جای حسین(ع) حُبِ من با او شروعش عصرِ عاشورا نبود غرق بودم از ازل در مِهرِ دریای حسین چشمِ سر آیینه ای جز قابِ روی او نداشت چشمِ دل بینا شد از شوقِ تولای حسین گم شدم در خویش چون کوری به دنیای سراب خوش بحالم گشته ام در عشق پیدای حسین عطرِ جنّت را میانِ روضه تا حس کرده ام پر کشیده روحِ من تا عرشِ اعلای حسین آن صدای مانده در آفاقِ هل مِن ناصرش کرده عالم را چنان مجذوبِ سیمای حسین کربلایی که نمادش نیزه و خورشید بود قرنها مانده به سوگِ شرحِ غمهای حسین شعرِ من هفتادو دو بیت است از کرب و بلا لحظه لحظه می برد دل را به صحرای حسین در طریقِ عشق بازی می دهم جان و تنم شیوه ی دلدادگی یعنی که شیدای حسین جز ز روی ماهِ او چشمم تماشایی نداشت تا که خود را دیده ام غرقِ تماشای حسین نوکرِ خوبی نبودم لیک مداحش شدم تا دهم هستیِ خود را جمله در پای حسین! ✍ .