eitaa logo
ذاکرین آل الله
360 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2هزار ویدیو
446 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دختر و خواهر ولایت آیینه ی مادر ولایت بر ارض و سما ملیکه در قم آرام دل امام هفتم معصومه به کُنیه و به عصمت افتاده به خاک پایت عفت در کوى تو زنده ، جان مرده بر خاک تو عرش سجده برده در قصر تو جبرئیل حاجب زُوّار تو را بهشت واجب گفتند و شنیده اند ز آغاز کز قم به جنان درى شود باز حاجت نبُوَد مرا برآن در قم باشدم از بهشت بهتر قم قبله ی خازن بهشت است این جا سخن از بهشت ، زشت است قم شهر مقدس قیام است قم خانه یازده امام است قم تربت پاک پیکر توست اینجا حرم مُطهَّر توست گر فاطمه(س) دفن شد شبانه نَبوَد ز حریم او نشانه کى گفته نهان زماست آن قبر من یافته ام کجاست آن قبر آن قبر که در مدینه شد گم پیدا شده در مدینه ی قم ... مریم به بَرَت اگر نشیند این منظره را ، مسیح بیند سازد به سلام سَرو قد خم اول به تو ، بعد از آن به مریم ... روزى که به قم قدم نهادى قم را شَرَفِ مدینه دادى آن روز قرار از مَلک رفت ذکر صلوات بر فلک رفت تابید چو موکبت ز صحرا شهر از تو شنید بوى زهرا(س) درخاک رهت ز عجز و ناله مى ریخت سرشک ، همچو لاله با گریه ی شوق و شاخه ی گل بُردند به ناقه ات توسل دل بود که بود ، محفل تو غم گشت به دور محمل تو آن پیر که سید زمان بود رویش همه را چراغ جان بود گردید به گردِ کاروانت شد پاى برهنه ساربانت بردند تُرا به گریه هودَج تا خانه موسى اِبن خِزرَج ازشوق تو اى بتول دوم قم داد ندا به مردم قم کاى مردم قم به پاى خیزید از هر در و بام گل بریزید آذین به بهشت قم ببندید ناموس خدا مرا پسندید قم شام نبود تا که در آن دشنام دهد کسى به مهمان قم شام نبود ، تا که از سنگ گردد رخ میهمان ز خون رنگ قم کوفه نبود تا که خواهر بیند سر نى ، سر برادر ... حاشا که قم این جفا پذیرد مهمان به خرابه جاى گیرد ... بستند به گرد میهمان صف قم با صلوات و - شام با کف ... قم مهمان را عزیز خوانند کى دخت و را کنیز خوانند؟ ... «میثم» همه عمر آن چه را گفت در مدح و مصیبت شما گفت .
|⇦•ای قامتت... ویژۀ ولادت میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه به نفسِ سید مهدی حسینی عطری وزید و چاک گریبان درست شد دستی کشید و زلف پریشان درست شد جایی نبود سجده‌ی ما را جلاء دهد شهرِ نجف بنا شد و ایوان درست شد گفتند یاعلی به گِل ما نفس کشید گفتند یاعلی به لب ای‌ جان درست شد خود نانِ خشک خورد به ما نان گرم داد این زندگی به لطف کریمان درست شد قدری غبارِ راهِ علی را فرشته برد بین عجم قبیلهٔ سلمان درست شد می‌خواست حق به لشگر موعود جان دهد از آن به بعد کشورِ ایران درست شد همسایگی خانه‌ی زهرا به ما رسید از آن زمان که نیمه‌ی شعبان درست شد بر سینه‌ام به روی لبم بر جبین علی‌ست سوگند بر علی که شبِ آخرین علی‌ست ای قامتت قیامت محشر شناس‌ها شیرین‌ترین حلاوتِ شکّر شناس‌ها فهمیده‌اند نظم کواکب به دست توست در سجده‌اند رو به تو اختر شناس‌ها آهی کشید احمد و فرمود: می‌رسد آن قبله‌ی تمام پیمبر شناس‌ها وقتی که ذوالفقار سرِ شانه می‌نهید حیران شوند دیده‌ی حیدر شناس‌ها بر روی بازوی تو جهان چرخ می‌زند حق را بده به حیرتِ خیبر شناس‌ها ای‌ فاتح مدینه و مکّه قدم بزن تا سر نهند هر قَدمت سرشناس‌ها یک ابرویت، برای فتوحات کافی است سوگند بر تجاربِ خنجر شناس‌ها وقتِ تقاص شد جگر ما خنک کنید تا حظ کنند جمله‌ی کافر شناس‌ها ای ذوالفقار گرد رویت را تکان بده منجی رسیده‌ است علی را نشان بده ای از نفس، نفس‌تر و از جان عزیزتر از خون برای هر رگ ایران عزیزتر فرموده است حضرت صادق خَدَمتو از شأن هم برای امامان عزیزتر دستش به سر گذاشت و به‌پا خواست پس تویی از جان برای شاه خراسان عزیزتر از لقمه‌ای که خورد به سائل کریم داد از خویشتن برای تو میهمان عزیزتر آلوده دامنیم، گر چه ولی گفته‌ای به ما از عابد است چشمِ پشیمان عزیزتر یعقوب از انتظار دو چشمان خویش داد چَشمش عزیز و یوسفش از آن عزیزتر گو باد بوی پیرُهنت را بیاورد ای از هزار یوسفِ کنعان عزیزتر آقا جان! جز تو پناه گر چه به عالم نداشتم من را ببخش، پای شما کم گذاشتم *روایت داریم وقتی این آقا به دنیا اومد امام عسکری دوید و این کودک رو بغل گرفت از خوشحالی صدا زد:هذا مُنتقمُ جَدُّنا حُسین* آقای اشک، بی کس و تنها چه می‌کنی شب‌ها کنار تربت زهرا چه می‌کنی گفتند از کدام غم آقا به صبح و شام این چَشم را شبیه به دریاچه می‌کنی گفتی که از مصیبت ناموسِ کربلا گفتیم وای که با ما چه می‌کنی دنبال نیزه عمه سادات ناله زد کنج تنور یا به کلیسا چه میکنی ای جانِ من به نیزه‌ی اعداء چه می کنی آغوش ماست جای تو آنجا چه می‌کنی دیشب به یاد روی تو بودم ندا رسید او پیشِ مادر است تو تنها چه می‌کنی جز آفتاب سایه‌ای بر سر نداشتم تقصیر من نبود، برادر نداشتم .
|⇦•مولای من به پیشگاه شما.... و توسل ویژهٔ دهه کرامت و ولادت امام رضا علیه السلام به نفسِ سیدامیر حسینی •✾• مولای من به پیشگاه شما سر به زیر می آیم به سربلندترین شکل عذر خواهی ها دو لنگه دربِ حرم باز مثل آغوشت همیشه هست پذیرای بی پناهیا از این به بعد ندارند تاب دریا را که خواب حوض تو را دیدند ماهی ها که سنگ فرش تو از جنس چشم آهوهاست و خاک پای تو اکسیر خوش نگاهی ها دوباره باید ازاینجا به جاده زل بزنم همان حکایت جا مانده ها و راهی ها مرید بال زدم تا مراد گریه کنم به شوق بام تو تا بامداد گریه کنم در خیال خودم رفته ام امام رضا نشسته ام دم بابُ الجواد گریه کنم به التماس دعاهای کوله بار خودم به رسم معرفت و رسم یاد گریه کنم مرور می کنم عمرم چقدر زود گذشت زیاد وقت ندارم، زیاد گریه کنم چه خوب اگر بدهد کربلا به من ، من هم چه داد گریه کنم، چه نداد گریه کنم پنجره فولاد رضا برات کربلا می‌ده هر کی می ره کرب و بلا از حرم رضا می‌ره قربون کبوترای حرمت امام رضا قربون این همه لطف و کرمت امام رضا دلم می خواد هرچی دارم دونه گندم بخرم با دلی خوش همه رو هدیه به کفتراش کنم ای صفای‌قلب زارم؛ هر چه دارم از تو دارم تا قیامت ای رضا جان؛ سر ز خاکت بر ندارم منم خاک درت، غلام و نوکرت مران از در مرا به جان مادرت «علی موسی الرضا ...» غیر تو یاری ندارم با کسی کاری ندارم گر مرا از در برانی جای دیگر من ندارم تو‌ خوبی من بدم‌ به این در آمدم به‌ جان فاطمه مکن مولا ردم دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته است گنهکار نیاید آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی زگناهم بده لایق وصل تو که من نیستم اِذن به یک لحظه نگاهم بده .
|⇦•عالی مقام و محترم... و توسل به امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام به نفس سید مجید بنی فاطمه •✾• عالی مقام و محترم است و اصیل هم با شوکت است و با جبروت و جلیل هم حسنش به اتفاق ملاحت چه کرده است با هیبت است گرچه ملیح و جمیل هم یک قطره از تراوش آب وضوی او تصنیم می‌شود به خدا سلسبیل هم مستان جام کوثر مولا مزاجشان میلی نمی‌کند به می زنجبیل هم مشغول بود حضرت موسی به یا علی آغوش باز کرد بر او رود نیل هم در بین خادمان نجف چون ابوالبشر آدم زیاد داشته از این قبیل هم دائم کلیم و نوح و مسیحن در برش در خدمت علیست جناب خلیل هم گویی عنان طیرً ابابیل دست اوست در ماجرای فتنه اصحاب فیل هم استاد جن استاد انبیاست ولی اعتقاد ماست شاگرد حیدر است خود جبرئیل هم روز غدیر گفت نبی بعد من فقط تنها علی ولیست وصی و وکیل هم بالا که برد دست علی را نبی به حق ابلیس سوخت همرهشان آن دو بخیل هم جز مرتضی به مدح که گفتن لا فتی در وصف اوست این صفت بی‌بدیل هم عادل علیست چونکه تعارف نکرده است در دین خویش با احدی با عقیل هم با میثمش چه گفته از اسرارخود علی ای کاش باز بود زبان نخیل هم بی او قلیل جرم کنی می‌شود کسی با او شود کسی ثواب قلیل هم بی او ذلیل می‌شود آری عزیز لیک با او عزیز می‌شود آخر ذلیل هم با صد دلیل منکر مولاست دوزخی شیعه بهشتی است ولی بی دلیل هم یک بار از نجف برود سمت کربلا اهل طریق میشود ابن السبیل هم از دخل خویش خرج علی کن شفا بگیر دیگر نیاز نیست ببندی دخیل هم دائم دلت برای نجف تنگ می‌شود در بین خانه‌های عریض و طویل هم تا سر دهند مأذنه ها بانک یا علی قلب سلیم می‌تپد از اردبیل هم کم دم زدن ز حق ولایت قبول نیست از دست و پا شکسته و کور و علیل هم .
|⇦•غبار دشت بالا رفت... و توسل ویژهٔ ورود خاند ان آل الله به سرزمین کربلا اجراشده به نفسِ سیدمجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ غبار دشت بالا رفت و میشد کاروانی آن میان پیدا به هر محمل نهان آیینه ی انسیةَ الحَورا شگفتا کاروانی همچو اسماعیل، طفلانش چو ابراهیم مردانش، دو عالم بیقرارانش و باشد غبطه ی پیران، مقام شیرخوارانش علم در دست های حضرت سقا قیامت را نمایان می‌کند آن قامت رعنا حرم در سایه سار لطف او باقی و خشکیِ بیابان هم صدا میزد به مشتاقی الا یا ایّها السّاقی اَدِر کَأسًا و ناوِلها به سوی شاهِ عالم، چشمه های عالمِ بالا نگاه شاه اما در تماشای گل لیلا میان آه و اندوه شقایق ها و سیل اشک های حضرت زهرا امیر قافله، چشم و چراغ مشرقین آمد حسین آمد حسین آمد حسین آمد به نام نامی ساقی کوثر خیمه برپا شد طنین انداز شد گویا صدا در پهنه ی گیتی سرِ اهل زمین و آسمان پایین که ناموس خدا از محمل خورشید می آید به دور ناقه اش دیواری از غیرت مهیّا شد نمی‌بیند نگاهی قامت زینب ولی پیداست از آینده حتی شوکت زینب جلال و حشمت زینب شکوه و عصمت زینب چه گویم مِدحت زینب که بر زانوی عباس است پای حضرت زینب و اِجلال نزول دختر زهرا چنین باشد چرا که در رگش خون امیرالمؤمنین باشد به این حال آمده زینب به دشت کربلا اما امان از گردش دنیا امان از عصر عاشورا پناه خیمه مضطر شد بدون یار و یاور شد و کاری که نباید میشد آخر شد صدای ناله ی جن و ملک آمد زمین گویا به سر میزد زمان آشفته از این داغ و، در هم شد و این مرثیه اوج روضه ی ماه محرم شد چه خونی در دلش کردند سوار ناقه ی بی محملش کردند .
|⇦•غبار دشت بالا رفت... و توسل ویژهٔ ورود خاند ان آل الله به سرزمین کربلا اجراشده به نفسِ سیدمجید بنی فاطمه غبار دشت بالا رفت و میشد کاروانی آن میان پیدا به هر محمل نهان آیینه ی انسیةَ الحَورا شگفتا کاروانی همچو اسماعیل، طفلانش چو ابراهیم مردانش، دو عالم بیقرارانش و باشد غبطه ی پیران، مقام شیرخوارانش علم در دست های حضرت سقا قیامت را نمایان می‌کند آن قامت رعنا حرم در سایه سار لطف او باقی و خشکیِ بیابان هم صدا میزد به مشتاقی الا یا ایّها السّاقی اَدِر کَأسًا و ناوِلها به سوی شاهِ عالم، چشمه های عالمِ بالا نگاه شاه اما در تماشای گل لیلا میان آه و اندوه شقایق ها و سیل اشک های حضرت زهرا امیر قافله، چشم و چراغ مشرقین آمد حسین آمد حسین آمد حسین آمد به نام نامی ساقی کوثر خیمه برپا شد طنین انداز شد گویا صدا در پهنه ی گیتی سرِ اهل زمین و آسمان پایین که ناموس خدا از محمل خورشید می آید به دور ناقه اش دیواری از غیرت مهیّا شد نمی‌بیند نگاهی قامت زینب ولی پیداست از آینده حتی شوکت زینب جلال و حشمت زینب شکوه و عصمت زینب چه گویم مِدحت زینب که بر زانوی عباس است پای حضرت زینب و اِجلال نزول دختر زهرا چنین باشد چرا که در رگش خون امیرالمؤمنین باشد به این حال آمده زینب به دشت کربلا اما امان از گردش دنیا امان از عصر عاشورا پناه خیمه مضطر شد بدون یار و یاور شد و کاری که نباید میشد آخر شد صدای ناله ی جن و ملک آمد زمین گویا به سر میزد زمان آشفته از این داغ و، در هم شد و این مرثیه اوج روضه ی ماه محرم شد چه خونی در دلش کردند سوار ناقه ی بی محملش کردند .
|⇦•بیا باهم‌حرف بزنیم.... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *بالاخره گریه هاش جواب داد..گفت بابا من تو رو با سر میکشون تو‌خرابه...باباشو کشوند خرابه...* بیا با هم حرف بزنیم تو هم بگو منم میگم تو از سر و تنت بگو من از سر و تنم میگم من بمیرم بابایی چی آوردن سر تو مثل زخم تو زخمه بدن دختر تو تو که رفتی بابا ما رو با خیمه ها سوزوندن رباب و عمه تنها موندن حتی سر ما رو هم میشکوندن تو که رفتی بابا شیر علی شده خونابه حالا علی رو نی میخوابه سرش رو نی زیر آفتابه شبیه زخمهات پر از کبودیِ تنم خونم شکفته جای گُلای پیرهنم بابا! بابا! دلم میخواست ببوسمت ولی رو نیزه ها نشد قدم بهت نمی رسید طناب دستم وا نشد حالا جای النگو، روی دستام طنابه بدتر از درد دستهام بی تو بودن عذابه خبر داری بابا ؟ ما رو سر بازار بردن با طعنه و آزار بردن اسیر و گرفتار بردن خبر داری بابا ؟ از زندگی سیرم کردن تو بچگی پیرم اسیر زنجیرم کردن دلم بابایی، ازت جدا نشد دمی اگر چه زخمی، بابای خوبِ خودمی حالا که اومدی پیشم رو پام میذارم سرِتو دستهای زخمیمو ببین تنها نذار دخترتو بابا جونم ببخشید خرابه در نداره خنده ها و نگاه‌ ها حرصمو در میاره دوست دارم بابا ! چه خوبه که الان اینجایی بیا بریم با هم دوتایی بریم پیش عمو بابایی فدای تو عمه... رسیده لحظه های آخر عمه از این شکسته بِگذر میرم پیش داداشم اکبر دلم گرفته بابا من و همرات ببر رهام کن از درد گوش و درد سر بابا دنیا داره دور سرم هنوز میچرخه بابا هنوز داره گوشم صوت میکشه ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•دلم مرغِ لبِ... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ سیدمجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دلم مرغ لبِ بام تو باشد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وجودم تشنه ی جام تو باشد سر و جانم فدای قاصدی باد که در لب هاش پیغام تو باشد در این عالم به هر کس هرچه دادند همه از رحمت عام تو باشد چنان کن با دلم کاین مرغ وحشی قفس را بشکند رام تو باشد «حسین جانم..» تو حرف اولم بودی چنان کن که حرف آخرم نام تو باشد عدو لب تشنه ات کشت و ندانست که دریا تشنه ی کام تو باشد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
@babolharam_net03042104.mp3
زمان: حجم: 9.85M
|⇦•دلم مرغِ لبِ.... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ
. |⇦•دلم مرغِ لبِ... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ سیدمجید ●━━━━━━─────── دلم مرغ لبِ بام تو باشد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وجودم تشنه ی جام تو باشد سر و جانم فدای قاصدی باد که در لب هاش پیغام تو باشد در این عالم به هر کس هرچه دادند همه از رحمت عام تو باشد چنان کن با دلم کاین مرغ وحشی قفس را بشکند رام تو باشد «حسین جانم..» تو حرف اولم بودی چنان کن که حرف آخرم نام تو باشد عدو لب تشنه ات کشت و ندانست که دریا تشنه ی کام تو باشد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
|⇦•ای دل سرمست... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ سیدمجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ای دلِ سرمست از لبیک عشق از چه راهی آمدی ای پیک عشق از مسیرت اندکی تعریف کن هر چه را که دیده ای توصیف کن ردّی از خون خدا را دیده‌ ای نور مصباح الهدی را دیده‌ ای بین راهت پیکری افتاده بود خیمه ای در انتهای جاده بود خیمه گاهی که ستونش محکم است وسعتش قدر تمام عالم است خیمه ی وصل حبیب، آن پیر دِیر خیمه ای که شد زهیر آنجا زهیر خیمه ای که در شب و روز دهم شد تجلی گاه "اکملتُ لکم" حق و باطل، هیچکس آن شب نخفت صاحب این خیمه با یاران چه گفت شرح سرّ عشق با اصحاب کرد بعد از آن تاریخ را بی تاب کرد هم از آن شب عاشقی آغاز شد هم درِ باغ شهادت باز شد جاودان شد تا ابد در عالمین خيمه ی سردار بی سر ها حسین در رکاب خود مُلازم ساخته خیمه ی او حاج قاسم ساخته ای عاشق ها حرم در خیمه است صاحب این عکس هم در خیمه است شد شهید او هم ز خوش اقبالی اش از رئیسی مانده جای خالی اش هر کجا هستی دل دریا کنی خیمه گاه عشق را پیدا کنی خیمه ی حق در میان غزه است بی قرار کودکان غزه است غزه در خون خودش یاقوت شد سقف بالای سرش تابوت شد من دلم این روزها ویرانه است زیر آوار کدامین خانه است ایستاده غزه اما مثل کوه زخمی اما سربلند و با شکوه آخر این راه غیر از نور نیست صبح پیروزی غزه دور نیست جُورها از دست دوران دیده ایم گرچه ما داغ فراوان دیده ایم *شب هشتم محرمه، شب جوونا، ببینم برا جوون حسین چه میکنی..* آه از داغ دل افروز حسین هیچ روزی نیست چون روز حسین * اما چه کردن با ابی عبدالله، تا اومد کنار بدن علی اکبر انقدر هلهله کردن، بگو حسین..* ای دل امشب بیشتر بی تاب باش محو آقازاده ی ارباب باش عزم میدان کرد، آقا نه نگفت هستی اش میرفت اما نه نگفت چند گامی پیش بابا راه رفت از حرم مَمسوسِ ذاتُ الله رفت *همچین که وداع کرد داشت میرفت، ابی عبدالله صدا زد اول چند قدم جلو من راه برو، یخورده قد و بالاتو ببینم* ای داغ او صبر از مقاتل می‌برد از حرم یک کاروان دل می‌برد در بیان گوهری نایاب خواست ساحلی آمد ز دریا آب خواست *اینجا همون نقطه ی طلایی روضه ست، علی اکبر رفت جنگ نمایانی کرد، یخورده وقتی جنگید برگشت سمت خیمه ها، رسید مقابل ابی عبدالله، "العطشُ قَد قُتِلَنی"، بابا تشنگی امون منو بریده.. ابی عبدالله اومد جلو لب هاش رو رو لبهای علی گذاشت، یعنی میخواست دو تا کار رو بکنه، یکی یبار دیگه لب پسرشو ببوسه، دوم اینکه میخواست بگه علی جان من از تو تشنه ترم..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
. آفتاب از افق میمنه دل کند آمد بر لب آینه ی غمزده لبخند آمد کوچه از همهمه ی بال ملک بند آمد آخرین برگه ی پیغام خداوند آمد میرسد از مَدِ تشدید محمد برکات مَقدَمِ گل پسر آمنه خاتون صلوات روح تو خون به رگ لوح و قلم می انداخت چشم تو نور به اعماق عدم می انداخت دست تو سفره به ایوان کَرَم می انداخت نام تو لرزه به اندام ستم می انداخت جذبه ات را همه در وحشت خائن دیدیم در ترک خوردنِ ایوان مدائن دیدیم با تو هر گوشه ی این خطه حرم خواهد شد مسجد بندگی خلق علم خواهد شد غم میان دل عشاق تو کم خواهد شد کمر بتکده ها پیش تو خم خواهد شد جهل را یکسره از بُن بِکَنی یا احمد لات و عُزی و هُبَل را بزنی یا احمد اصل توحید وجودی و زوالیم همه تو خودت پاسخ محضی و سوالیم همه با تو در جاده ی پر پیچ کمالیم همه بَرده ی کوی تو هستیم و بِلالیم همه در دل کوله ی دل حُب تو را بار زدیم از سرِ مأذنه ی عشق تو را جار زدیم حرز تو بر جگر سوخته مرهم آورد عطر تو روی گل باغچه شبنم آورد مِهر تو عاطفه را در دل آدم آورد در عروجت پَرِ جبریل امین کم آورد شب معراج در آن اوج چه حظی بردی سیب از دست علی جانِ خودت میخوردی هر کجا قدرت ایمان تو ابراز شود با کلام علوی دین تو ممتاز شود در دل جنگ اگر فتنه ای آغاز شود گره کار به دستان علی باز شود حیدرت آمد و فریاد زدی و در را کند درِ خیبر نه بگو قلعه ی خیبر را کند عاشقی حس عجیبیست که حاشا نشود گرچه هر عاطفه در قائده ای جا نشود باز هم رابطه ی دختر و بابا نشود مثل زهرا که کسی ام ابیها نشود من مسلمان شده ام پای همین زمزمه ام ای به قربان دم فاطمه یا فاطمه ام لحن شیرین تو شد معجزه ی قرآنم هل اتای تو شده کلیت ایمانم عشق را من فقط این پنج نفر میدانم عجمی زاده ام و هموطن سلمانم دست ما را برسان بر نخ تسبیح دعات آی ای شاه عرب جان عجم ها به فدات گرچه مانند اویس تو به دور از قَرَنم در کنار تو که باشم به خدا در وطنم ای بزرگ بنی هاشم بشنو این سخنم من حسینی شده ی دست امام حسنم شب میلاد تو از اشک غنی اند همه گریه کن های حسینت حسنی اند همه کاخ مخروبه ی محکوم به ویران شدنم درد دارم به خدا طالب درمان شدنم ابر لبریز منم تشنه ی باران شدنم سالها منتظر جابر حیان شدنم پرچم شیعه بلند است به لطف علمت صادق آل محمد به فدای قلمت شادی بعد هزاران غم و اندوه تویی بین این طایفه ی سبز قبا نوح تویی آن کتابی که منبر شده مفتوح تویی مکتب شیعه اگر جسم شود روح تویی شکر حق عبد شما جعفری هستیم همه از عنایات تو بود حیدری هستیم همه