eitaa logo
ذاکرین آل الله
245 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
274 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
•رسیدم دوباره به درگاه شاهی.. و توسل به حضرت امام رضا علیه السلام ویژۀ ایام زیارت مخصوص صلی الله علیک یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی .. رسیدم دوباره به درگاه شاهی چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی سلام ای غریبی که در صبح محشر ندارم به جز مُهر مِهرت گواهی شلوغ است دورت ولی شد فراهم عجب خلوتی خلوت دلبخواهی چو آیینه از بس که دل نازکی تو توان تا حریمت رسیدن به آهی تو آیینه آیینه نوری و نوری تو مهری چه مهری تو ماهی چه ماهی تو را مهر گفتم؟ تو را ماه خواندم؟ عجب کسر شأنی عجب اشتباهی که مهر است در محضرت مرده شمعی که ماه است پیش رخت روسیاهی تویی شرط توحید و بی تو یقینا همه نیست توحید جز لاإلهی اگر ابر لطفت به محشر ببارد نماند ثوابی نماند گناهی به لطف تو کاه ثواب است کوهی به بذل تو کوه گناه است کاهی لب درۀ نفس لغزیده پایم نگه دار دست مرا با نگاهی منم آن گنهکار امیدواری که دارد به لطف تو پشت و پناهی ــــــــــــــــ مثل آهوی بیابان به بیابان زده ام چون شنیدم گذرت باز به صحرا خورده من از اینجا بروم زود زمین می افتم این گدا چیزی اگر خورده همینجا خورده ــــــــــــــــ پسر فاطمه بدجور بهم ریخته ام پسر فاطمه در کار گره ها خورده ما نگرانیمون اینه عاشورا بیاد و محرم رو نبینم .. کارمون به جایی برسه رفیقامون برام دعا کنن بگن خدا کنه محرم رو ببینه .. یا امام رضا .. شما فرمودید به خانواده جلو جلو برا شما گریه کنن .. آی امام رضایی که جلو جلو اجازه دادی بچه هات برات ناله بزنن .. زهری که به امام رضا دادن نوشتن دفعتاً جگر آقا آب شد .. با یه وضعیتی از کاخ مامون خودش رو رساند به خانه .. فرشای حجره رو کنار زد صورت گذاشت رو خاک وفاة الإمام الرضا از اباصلت نقل میکنه هی زیر لب صدا می زد حسین ، حسین .. یه نفس عمیقی کشید روح از بدن مفارقت کرد .. اینجا امام رضا لحظۀ احتضار هی صدا زد حسین .. اما نوبت به ابی عبدالله که رسید صدا زد یا غیاث المستغیثین .. لحن ابی عبدالله عوض شد دید میخوان بریزن سمت خیمه .. صدا زد اول بیاید کارِ حسین رو تمام کنید .. جایت کم است پیکر خود را تکان مده مادر رسیده، تشنه لب اینگونه جان مده خواهر بميرد آه دگر دست و پا نزن تنگ است جات مادرمان را صدا نزن چشم تو روشن محرم ندارم قول داده بودی باشی کنارم دیدی غریبم گفتی اُخیَّ گفتم کجایی گفتی إلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای آبروی عرش خدا ، صاحب الزمان (عج) ای آفتاب ارض و سما ، صاحب الزمان (عج) ای گوشه ی نگاه پر از نور و رحمتت درمان بی قراری ما ، صاحب الزمان (عج) عمری گذشت بر من و یک بار هم هنوز نشنیده ام صدای تو را ، صاحب الزمان (عج) در ندبه های جمعه صدا می زنم تو را یَابنَ البُدورِ ، وَ النُّجَباء ، صاحب الزمان (عج) در روزگار سختی و در دورِ امتحان عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان (عج) ای ماه حیدری نسَب و هاشمی تبار کی می رسد به سر ، تبِ دوران انتظار ما بسته ایم دل به بلندای شال تو آب حیات ماست ، خیال وصال تو در انتظار آمدنت ، ای گلِ امید هر کوچه هست روی لبش نام یک شهید این شهر با قدوم شهیدان معطّر است آرامگاه روشن گل های پرپر است آری امام گفت : " کجا در همه جهان دارد کسی سراغ همانند اصفهان؟ شهری که در تلاطم یک روزِ پُر عزا تشییع کرده سیصد و هفتاد لاله را اما هنوز پا به رکاب شهادت است با قلب داغدیده پر از استقامت است ما داغ گریه بر دل داعش گذاشتیم سر خم نکرده ایم ولو سر نداشتیم با تورجی و همّت و خرّازی آمدیم دلخون شدیم و غرق سرافرازی آمدیم در قلب ما محبّت زهرای اطهر است امّید ما به ذکر توسّل به مادر است انسیّه و مطهّره و کوثر و بتول او جان پناه حیدر و جان پیمبر است وقتی که دل ، شکسته شد و راه ، بسته شد چشمانِ عالمی نگران بر همین در است آتش زبان به کام بگیر و خموش باش بر روی خاک ، معنیِ آیاتِ کوثر است دیگر چه طور فاطمه (س) طاقت بیاورد وقتی طنابِ ظلم به دستانِ حیدر است برخیز ای حیات دو عالم به دستِ تو پهلوی عشق می شِکند با شکستِ تو
🍃🏴 نذر شهادت سلطان خراسان 🏴🍃 میرسد روی لبم آهسته جان یأبن الشبیب در وجودم آتشی دارم نهان یأبن الشبیب نا ندارم! با تو دارم در خیالم گفتگو با نگاهی نیمه باز و نیمه جان یأبن الشبیب زهرِ در انگور جانکاه است و از فرطِ عطش شعله ور شد هم دهانم، هم زبان یأبن الشبیب دستهایم را که برمیداشت روز و شب قنوت ناتوان؛ افتاده از کار آنچنان یأبن الشبیب با دو پایِ سرد و لرزان بیهوا خوردم زمین حال و روزِ احتضارم شد عیان یأبن الشبیب روی خاکِ حجره مثل مار می پیچم به خود بود جسمَم کاش زیر آسمان یأبن الشبیب بود جسمم کاش خنجر خورده؛ زیر آفتاب جانِ من از جدّ عطشانم بخوان یأبن الشبیب بیقرارم از غمش! باید پریشان جان دهَم از غم ِ آن پیکرِ نیزه-نشان یأبن الشبیب از غم ِ سنگی که محکم خورد بر پیشانی اش از هجوم ِ نعل ها بر استخوان یأبن الشبیب از تنِ عریان که شد خونِ قفا بر آن کفن از عقیقِ سرخِ دستِ ساربان یأبن الشبیب از طناب و دستهایِ عمه زینب(س)وای...نه... از غروب و غربتِ وقتِ اذان یأبن الشبیب جان سپردم! از نفس انداخت بیطاقت مرا- روضهٔ بزم یزید و خيزران یأبن الشبیب! .
جگرم یاد حسین ریخت بهم یا بن شبیب زخم شد ؛از غم او پلکِ ترم یا بن شبیب تهِ گودال که جای پسرِ زهرا نیست جای قرآن که به زیر سم ِ مرکب ها نیست پیرُهن از تن ِ بیسر شده در آوردند بی کفن در وسط دشت رهایش کردند حرمت مهریه مادر ِ سادات شکست آب می خواست ولی نیزه دهانش را بست جد مظلوم مرا با لب عطشان کشتند مادرش دید و به گیسوی پریشان کشتند ناله زد مادر ما دست به مویش نزنید با تَهِ خنجر خود ضربه به رویش نزنید خبر از حرمت بوسیدن مادر دارید؟؟ پای خود را زلبان پسرم بر دارید 🔸شاعر: ______________________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 داستان کرامت امام رضا علیه‌السلام 🌟 به زندانی اعدامی اهل زرند کرمان 🎙 با بیان شیرین صابر خراسانی 🌟از حضرت فرج امام زمان (عج) را بخواهیم
enc_16865202387964063959766.mp3
2.82M
کنار سقاخونه مادرم آب میریخت رو سرم تو حرم الهی که از در خونه ات جایی نرم 🎙 ✳️ #️⃣ #️⃣ #️⃣ #️⃣
یا امام رضا، ایران در آغوش ولایت شما آموخت امام داری را برای امروز، که در سراشیبی سقوط تمدن دنیا، برای تمدنی نو، زیر سایه‌ امام موعود عجل الله تعالی فرجه ، سر بالا می گیرد ... و حرف‌ های زیادی برای گفتن دارد. ایران‌ در آغوش ولایتِ شما راه هزار ساله‌ تمدن‌ سازی را ، کوتاه کرده و خواهد کرد ... .
⏰یک دقیقه با قرآن کریم بسم الله الرحمن الرحیم إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ اموال و فرزندانتان فقط وسیله آزمایش اند، و خداست که پاداشی بزرگ نزد اوست. 🔹سوره تغابن آیه ۱۵🔹 🌺صلوات🌺
⏰یک دقیقه با نهج البلاغه 🔹حکمت ۳۷۲🔹 امام علی علیه السلام به جابر بن عبد الله انصارى فرمودند: ای جابر، دین و دنیا بر چهار چیز استوار است عالمی که دانش خود را به کار می گیرد و جاهلی که از آموختن دانش عقب نمی‌نشیند و بخشنده‌ای که در کار نیک بخل نورزد و فقیری که آخرت خود به دنیا نمی‌فروشد. اگر عالم، دانش خود را ضایع گذارد جاهل از آموزش باز ایستد و هر گاه ثروتمند در کار خیر بخل ورزد فقیر آخرتش را به دنیا می‌فروشد ای جابر، آن که نعمت‌های خدا بر او افزون باشد نیازهای مردم به او افزون می‌گردد هركس كه در نعمتى كه خدا به او ارزانى داشته به گونه اى كه بر او واجب است عمل كند خداوند به نعمت‌های او دوام و بقا می‌بخشد و اگر کسی حقوق واجب الهی در نعمت‌ها را نپردازد خداوند آن را به زوال و نابودی می‌کشاند. 🌺صلوات🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز ذاکرین آل الله اشعار و نوحه های شهادت حضرت امام جواد الائمه علیه السلام تقدیم حضور شما مادحین عزیز.. التماس دعا... سالار
|⇦•کف زدنهای کنیزان..... وتوسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام پشت در با جگری سوخته، تب می‌کردی دست و پا می‌زدی و آب طلب می‌کردی گوشه ی حجره، عَطش فاتحه‌ات را می‌خواند اشک‌هایت به نظر روضه‌ی سقا می‌خواند زهر تنها کمی از بال و پرت را سوزاند کف زدن‌های کنیزان جگرت را سوزاند *کنیزا هلهله می کردن صدات به گوش کسی نرسه. هلهله کردن مال زنهاست اما بمیرم برا جدّ غریبت مردا هلهله می کردن"يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ"..* دردِ این غربت جانسوز مرا خواهد کشت خونِ لب‌های تو امروز مرا خواهد کشت کهنه داغی به دلِ داغ نشین می‌ریزند آب را پیش نگاهت به زمین می‌ریزند *آقاجان !بمیرم برا جدّ غریبت، لحظه های آخر طلب آب کرد یکی برگشت گفت آب نمی خوری تا اینکه دقایقی بعد به جهنم وارد بشی...* تشنگی، زخم ترک روی سبویت انداخت ناگهان شمر شد و پنجه به مویت انداخت از لبت، خاکِ کف حجره تیمم می‌کرد ناله‌ات را وسط هلهله‌ها گم می‌کرد بر سر بام عجب مرثیه جان فرسا بود سایه بان بدنت بالِ کبوترها بود اُجرتِ کُشتن تان گندم مرغوب نشد پیکرت در ته گودال لگدکوب نشد :مرضیه عاطفی
|⇦•کجا بره سائل.... زنی وتوسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام کجا بره سائل آلِ موسی ابن جعفر همه درا، بسته میشه به روش غیر این در عزیزِ قلبِ سلطان، امیدِ قلب زارم دعا کن من مُحرم زنده باشم تا ببارم ای پناه بی پناها، آبروی رو سیاها ای جواد آلِ طاها، بابِ بخشش گناها «یا جوادَ الائمه ادرکنی» سرت رو از، خاک حجره اگه برنداشتی غریبونه، پر کشیدی و خواهر نداشتی اسیرِ، ظلم همسر، نه غمخواری نه یاری بمیرم مثل جَدّت، ای غریب مادر نداشتی دست و پا زدی تو حجره خندیدن به اشکِ چِشمات روضه‌ی علی اکبر پیش تو گرفته بابات «یا جواد الائمه ادرکنی» جوونی و خون بباره کمه واست عالم مثل حسن، بین خونه نداشتی یه مَحرم صدای ناله‌هاتو ، شنیدن ارض و سماوات بمیرم مثل جدّت، تشنه‌ای و خشکه لب‌هات روضه روضه‌ی عطش شد، اشکِ چِشم دنیا بارید جون فدای تشنه‌ای که، آسمونو تیره دید .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همسر فرعون تصمیم گرفت‌ عوض شود و فرزند حضرت نوح ، تصمیمی‌ برای عوض شدن خودش نداشت همسر فرعون‌ایمان نداشت، اما نفر دوم فرزند پیامبر خدا بود برای عوض شدن هیچ بهانه‌ای قابل‌ قبول نیست. خود تو هستی که تصمیم می گیری تا عوض شوی. بعضی چیزها دیر که شد ، بی‌ فایده می‌ شوند. مثل بوسیدن پیشانی ، و دست یک عزیزی که از این دنیا می رود ... .
و توسل به حضرت جوادالائمه علیه السلام ز فراقت گره خوردیم و نمردیم هنوز سالها بی تو فِسردیم و نمردیم هنوز عملاً کار نکردیم و فقط حرف زدیم بار هجر تو نبردیم و نمردیم هنوز دل ما را نشکستی و دلت زود شکست دل به غیر تو سپردیم و نمردیم هنوز دست دادیم ولی خنجری از پشت زدیم دست بیعت نفشردیم و نمردیم هنوز تو همان اولش از غصه‌ی ما پیر شدی ما به درد تو نخوردیم و نمردیم هنوز بِین‌مان بودی و رفتیم به دنبال گناه در جهالت همه مُردیم و نمردیم هنوز غیبت از ماست نه از تو! چقدر تعطیلیم این همه جمعه شمردیم و نمردیم هنوز شده‌ایم آهوی سلطان که بشارت بدهید تا نمردیم به ما حال زیارت بدهید شاعر: ــــــــــــــــــــــــ نکشی دست کسی را تو ز دامانت نه! بر نداری نظرت را ز محبانت نه! فرق دارد کرمت با همه، یعنی هرگز نشنید از لب تو این همه مهمانت نه! آن که حتی همه‌ی خلق جوابش کردند نیست نومید ز الطاف فراوانت نه! گر کویر است کویر است ولی هیچکسی دست خالی نرود از در بارانت نه ای که در روضه‌ی تو، حرف امام حسن است نیست در خانه کسی هم نفس جانت نه باز هم شکر خدا روضه‌ی تو مردانست جگر سوخت ولی دامن طفلانت نه سایه کردند به روی بدنت کفترها نیزه کردند مگر بر تنَ عریانت نه گرچه لب تشنه شدی آب ندادند ولی نشکستند به چوبی لب و دندانت نه سایه کردند به روی بدنت کفترها نیزه کردند مگر بر تن عریانت، نه! گرچه لب تشنه شدی آب ندادند ولی نشکستند به چوبی لب و دندانت، نه ای فدای لب عطشانت اباعبدالله ای به قربان عزیزانت اباعبدالله سلام بر دل خونِ امامِ معصومی که سوخت از ستم و جورِ همسر شومی کنار محتضر آواز و رقص و پاکوبی؟! عجب طریقه‌ی آزارِ غیر مرسومی! کسی که داره جون میده رو رهاش می‌کنند، دیگه اذیتش نمی‌کنند؛ آزارش نمیدن، طعنه بهش نمیزنند گوشه بهش نمی‌گن... بمیرم برای اون آقایی که در حجره رو بسته صداش به کسی نرسه. اما این آقا هی داره دست و پا میزنه، داد میزنه هی میگه جگرم... شرم دارم که بگویم سخن از تشنه لبی تشنه آن بود که میگفت به لشکر جگرم شاعر: ــــــــــــــــــــــ صل اللهُ علیکَ یا عطشان مقتل میگه افتادی آقا جان از روی زین بر خاک و خون غلطان آقای من! مقتل میگه از مادر آب خواستی آقا بردن پیرهنت راستی تنها نذار اُمُّ المصائب رو خیمه نفرست اسب بی‌صاحب رو مقتل میگه پنجه توو موت کردن بی‌پیراهن هی زیر و روت کردن خواهرت به نفس‌نفس افتاد خیمه دست شمر و شَبَث افتاد آقای من! بعضیا میگن آب رو اُم‌ُّالفضل معلونه گرفت از اون کنیز همون جا رو زمین ریخت گفت:« برای کی میخوای آب ببری»؟! -گفت:« مگه نمی‌شنوی آقام داره میگه جگرم می‌سوزه » آخه این که داره میمیره بزار یکم آب بهش بدیم... کربلا هم همین جور شد همچین که آقام داشت توو گودال دست و پا میزد با خدا مناجات می‌کرد هی میگفت:« يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ» بعضیا میگن اون نامرد آب و برد جلوی گودال آبا رو هی زمین می‌رخت میگفت:« حسین ببین آب هست بهت نمیدیم! نمیذاریم یه قطره‌شم بهت برسه». آقا توجه نمی کرد هی « يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ» همینجور هی اینا رو زمزمه میکرد. اینا رو اعصابشون بهم ریخته... دید آقا هی داره میگه:« يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ» -گفت: حالا آبت میدم؛ نیزه رو برداشت... .