eitaa logo
ذاکرین آل الله
278 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
چه دشمنی است که با ذوالفقار هم بوده برای یاری دین جان نثار هم بوده کنار ذکر و مناجات و خواندن قرآن برای گریه شدن بی قرار هم بوده مگر غریب تر از این ؟! که دشمن حیدر کنار او وسط کارزار هم بوده کدام درد ، از این بیشتر که قاتل او به وقت ضربه زدن روزه دار هم بوده همیشه شیعه ی حیدر میان معرکه است به نخل بسته شده سر به دار هم بوده خدا کند که بگویند بعد رفتنمان شهید ، شیعه ی چشم انتظار هم بوده 🔸شاعر: ________________________
امشب افتاد شکاف و خللی در محراب رفت از حال، امام ِ ازلی در محراب نائبِ ناخلفِ آن خُلفای باطل- -إبن ملجم(لع) شد و آمد أجلی در محراب مُهر و پیشانی را تیغ ستم دوخت به هم وای! رخ داد چه شرّالعملی در محراب غرق در سجده و با فرقِ به خون آغشته با خدا داشت ملاقات علی(ع) در محراب عاقبت جاری شد پاسخ ایام ِ «ألَست» عاقبت با سرِ خود گفت: «بلی» در محراب قلبش آرام شد و «فزتُ و رب» را میخواند مرد و مردانه و با صوت جلی در محراب از غمش ضجه زنان قلعهٔ خیبر میگفت خورده بد ضربهٔ شمشیر؛ یلی در محراب در خم کوچه علی(ع) ضربتِ اصلی را خورد ثبت شد در دل تاریخ ولی در محراب! 🔸شاعر: ________________________
رازقِ من..بعدِ اللهِ تعالے حیدر است بهترین خلقِ خدا قطعا که مولا حیدر است کیست جز مولاے ما عابدترین زاهدترین؟ الگوی صدهاهزاران مثلِ عیسا حیدر است از مقاماتش چه مے دانیم الحق جاهلیم.. فوقِ. ادراڪِ خلایق اصل معنا حیدر است در شبِ معراج پیغمبر نظاره کرد و دید.. هرطرف تصویرےاز عالیِ اعلا حیدر است مات و مبهوتم دراین عرصه..خداامدادکن باعثِ حیرانے ام تنها و تنها حیدر است نه فلڪ مانندِ یڪ قطره ست در پیشِ علی مطمئن باشید واسعِ تر ز دریا حیدر است بعدِ ختم المرسلین..دل رانده. بردیگران چونڪه تنها جانشینِ شخصِ طاها حیدر است افتخاراتِ عجیبے داده شد بر مرتضا.. همسرِبانوےما، هم شانِ زهرا حیدر است فاش مے گویم امینُ اللهِ في ارضه..علیست حضرت عالیجنابِ ارضِ دلها حیدر است بے امیرالمؤمنین اصلا ندارم رنگ و بو.. رنگ وبوے شیعیان با نغمه ے یا حیدر است 🔸شاعر: ________________________
شبِ قدر است و دلم کرببلا می خواهد کربلا هم که دلِ غرقِ صفا می خواهد یا حسین اِبنِ علی(ع) نوکرِ خود را دریاب دلِ آلوده ی من از تو جلا می خواهد روضه ی آب و عطش گر چه ملول است ولی دلِ بشکسته ی پُر شور و نوا می خواهد شبِ قدر و به سرم شورِ حرم افتاده است وا که این صحنه عجب حال و هوا می خواهد آخر این غرقِ گنه را چه به این حال و هوا جانِ من جرعه ای از آبِ شفا می خواهد عاشقم در سرِ خود شوقِ زیارت دارم زیرِ پرونده ام امضای شما می خواهد باز پروانه ی دل طالبِ شمعِ رُخ توست این تبِ عشق مگر چون و چرا می خواهد کی شود قسمتِ من هم بشود کرببلا دلم عطرِ حرمِ شاهِ ولا می خواهد! 🔸شاعر: ___________________________
التماس دعا 🙏 باورم نیست که خیبر شکن از پا افتاد حضرت واژه‌ی برخاستن از پا افتاد 💠
گریه کن لؤلؤ و مرجان، که هوا دم کرده چاهِ کوفه عطشِ چشمۀ زمزم کرده ذوالفقاری‌ست که سر خم نکند پیشِ کسی پشتِ ابروی تو را خونِ جگر خم کرده شانه‌ای محرمِ غم نیست که این ابرِ حزین رو به چاه آورده، پشت به عالم کرده: «آه! ای چاه، به این قومِ وفادار بگو که علی خوبی در حقّ شما کم کرده؟» صبر کن صبر، علی! کرب‌وبلا نزدیک است مزدِ احسانِ تو را کوفه فراهم کرده مصحف این‌بار به شمشیر ورق خورد و علی ختمِ قرآنش را نذرِ محرّم کرده 🔸شاعر: ________________________
امام رو به رهایی عمامه روی زمین قیامتی شد ـ بعد از اقامه ـ روی زمین خطوط آخر نهج البلاغه ریخت به خاک چکید خون خدا در ادامه روی زمین خودت بگو به که دل خوش کنند بعد از تو گرسنگان «حجاز» و «یمامه» روی زمین زمان به خواب ببیند که باز امیرانی رقم زنند به رسم تو نامه روی زمین: «مرا بس است همین یک دو قرص نان ز جهان مرا بس است همین یک دو جامه روی زمین».. 🔸شاعر: ________________________
تو پادشاهی و من مستمند دربارم مگر تو رحم کنی بر دو چشم خون‌بارم ‌ مرا اگر به جهنم بیفکنی ای دوست هنوز نعره برآرم که دوستت دارم... ‌ ردای عفو، برازندۀ بزرگی توست وگرنه من به عذاب تو هم سزاوارم ‌ امید من به خطاپوشی تو آنقدر است که در شمار نیاید گناه بسیارم ‌ تو را به فضل تو می‌خوانم و امیدم هست اگر به قدر تمام جهان خطاکارم ... 🔸شاعر: ________________________
شنیدم آفتابی گریه می کرده است در چاهی عجب افسوس جانسوزی، عجب اندوه جانکاهی سکوتِ اهل غم را ترجمانی نیست غیر از اشک معانی هم نمی گنجند در ظرف بیان گاهی خدا می خواست خود را بنگرد در چشم او انگار که خورشیدی تجلی کرد در آیینه‌ی ماهی عبادت نیست شرک آلود سر بر خاک ساییدن ندارد مقصد توحید جز حب علی راهی‌ کریمان آنچه را خود نیز می خواهند‌ می بخشند ز‌ مسکین چشم پوشیدن محال است از چنین شاهی ز درگاهش کسی با دست خالی بر نمی گردد از این دریای بخشایش طلب کن هرچه می‌خواهی 🔸شاعر: ________________________
چندی‌ست تا با چاه خلوت می‌کند مولا از دردهای خویش صحبت می‌کند مولا چندی‌ست مولا مانده است و کوه غم‌هایش شب‌های نخلستان و آهنگ قدم‌هایش چندی‌ست مولا همزبانی را نمی‌یابد او شانه‌های مهربانی را نمی‌یابد دیگر چرا بانگ سلام از در نمی‌آید دیگر به یاری «مالک اشتر» نمی‌آید... پیمان‌شکن‌ها فاتحان روز میدان‌اند آوردگاه است و فقط منزل‌نشینان‌اند جایی که ایمان در صف اَلحُکمُ‌للهی‌ست نقل حدیث بیشتر معیار آگاهی‌ست... هر صبح در چشمانشان رنگ دغل دارند هر شام یک‌بار دگر عزم جمل دارند یک روز روی نیزه‌ها قرآن می‌آویزند یک روز بر پیراهن عثمان می‌آویزند هربار با یک شیوه او را خون به دل کردند آبی که آمد از حرا در کوفه گل کردند در کوفه چیزی از غدیر خم نمی‌دانند در کوفه تنها مرهم مولا یتیمانند مولا شب آخر به پا می‌خیزد از بستر داد از شب آخر، شب آخر، شب آخر مولا به راه افتاده، نان آورده، برخیزید قصد وداع با یتیمان کرده، برخیزید این آخرین شبگرد بیدار است می‌آید نان‌آور امشب آخرین بار است می‌آید... این کوچه‌ها مهتاب‌باران‌اند با مولا آرامش ماقبل توفان‌اند با مولا از حمد تا والنّاس را مرغان شب‌خوان هم در چارده تحریر می‌خوانند با مولا انا الیه راجعون می‌جوشد از هر سو آیات رحمت رو به پایان‌اند با مولا این قوم خواب‌آلوده غیر از نارفیقی‌ها رفتار و کرداری نمی‌دانند با مولا... حالا که دارد می‌رود مسجد، ملائک هم «فزت و رب الکعبه» می‌خوانند با مولا مولا شب آخر به پا می‌خیزد از بستر داد از شب آخر، شب آخر، شب آخر فرمود تا بر سفره ظرف شیر نگذارند مولا سحر مهمانی رنگین‌تری دارند... از او در و دیوار خواهش کرد، اما رفت در جامه‌اش «در» چنگ زد برگرد، اما رفت تو می‌روی و برنمی‌گردی خدا یارت! اشک ملائک را درآوردی خدا یارت از روزهای عید زیباتر سراپایش از لحظه‌های جنگ محکم‌تر قدم‌هایش دارد در و دیوار می‌گرید برای او در صحن مسجد بانگ می‌گیرد صدای او برخیز اعرابی نمک‌گیر توام امروز بیدار شو مشتاق شمشیر توام امروز لرزید ارکان زمین تکبیرة‌ الاحرام الله‌اکبر، آخرین تکبیرة الاحرام... 🔸شاعر: ________________________
در همان عصری که فرمان برد خورشید از علی چشمه چشمه، اشک غربت خیز جوشید از علی خطبه ی بی نقطه را کوفه شنید اما دریغ خطبه ی با آه را جز چاه، نشنید از علی مو به مو آگاه بود از سرّ عالم، حیف حیف... دشمن از تعداد موی ریش پرسید از علی!! شان او را روزگار آورد پایین...روزگار آنچه که باید بفهمد را نفهمید از علی عدل بود و داد، داد از قوم اشباه الرجال عدل را این طایفه کِی می‌پسندید از علی تا قیامت هم عقیل اصرار اگر میکرد...باز غیر از این برخورد، برخوردی نمی‌دید از علی آی حاجی های بیعت کرده! از سمت غدیر خانه برگردید...اما برنگردید از علی دوخت چندین وصله ی نو بر عبای غربتش بد به دنیایی که آخر چشم پوشید از علی 🔸شاعر: ________________________
. دیگر رسید لحظه ی فردای بی علی پوچیم و هیچ ما پس از این ، (ما)ی بی علی ای کاسه های شیرِ به صف ننگ بر شما گَر از علی کنید تمنای بی علی مُرغ از قفس پرید ندا داد جبرئیل اینک شما و وحشتِ دنیای بی علی قرآنِ بی علی ثمرَش ابنِ ملجم است دارد خطر تلاوتِ هر آیه بی علی بوی شکافِ کعبه گرفته طوافِ ما باید گریخت وَرنَه ز هَر جای بی علی جز یاعلی مگو و مَدد از جهان مجو شیطان نشسته در پَسِ هر (یا) ی بی علی با یاعلیست گَر دَمِ او زنده می کُند بی معجزه ست هر دمِ عیسای بی علی رَمزِ شکافِ کعبه و دریا علیست ، پس غرق است بینِ حادثه موسای بی علی در (عین) و (لام) و (یا) همه ی درس ها گُمند بیهودگیست مَشقِ الفبای بی علی یک عده پای غیرِ علی پا گرفته اند اسلامشان شده ست چه بی پایه بی علی شیری که خورده اند از آن رو که نیست پاک ازآنشان شده ست اذان های بی علی ((ما را خدا ز زُهدِ ریا بی نیاز کرد))* دلخوش بمان تو شیخْ به تقوای بی علی... 🔸شاعر: ________________________
مگر مولا بپرسد از کرم حال موالی را که غیر از او نمی گیرد کسی دستان خالی را کسی جز او نمی گیرد سراغ دردمندان را کسی جز او نمی فهمد چنین افسرده حالی را اگر دست کرم را وا کند انگشتر لطفش گشاید برخلایق باب فضل لا یزالی را نگاه مهر او بارانی از جود و کرم دارد ببارد گر به ما پایان دهد این خشکسالی را نمی گنجد مضامینش به شعر شاعران آری صفاتش برده بیرون از تصورها تعالی را علی علم است یا حلم است یا فضل است یا عدل است چه تمثیلی سزاوار آید این حد بی مثالی را ولی و والی و والا ،علی و عالی واعلا که دارد غیر مولا اینچنین اوصاف عالی را شراب نام او بخشیده ارزش جان عاشق را وگرنه بر نمی دارد کسی جام سفالی را علی حق است حقی آنچنان واضح که خورشیدش فروزان کرده مثل روز روشن این حوالی را میان صحن رو در روی ایوان از علی گفتن خدا از ما نگیرد لطف این نازک خیالی را به وقت مرگ‌ چون می آید او خوش باد جان دادن بیا ای مرگ و از ما بر نگیر این نیک فالی را 🔸شاعر: ________________________
تمام دلخوشی زندگی من این است که وقت مرگ می آئی و مرگ شیرین است مگر نگفتی علی جان؛ فَمَن یَمُت یَرَنی بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش سبک شدم چو پَر کاه و سینه سنگین است شهادتین مرا فاطمه تقبُّل کرد بیا همه کس و کارم! زمان تلقین است سلام وادی من؛ وادی السلام علی! کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان مرا دو بوسه به روی ضریح، تسکین است کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش نجف چه جای قشنگی برای تدفین است فراق و وصل مرا می کُشند یک میزان سرم به دامن حیدر، به روی بالین است سرم مقابل ایوان طلای شاه نجف… سرم مقابل زهرا همیشه پائین است علی که ابروی او قابِ قوس اَو اَدناست اگر مرا نرساند به عرش، غمگین است بخواه روزی از این پادشاه، بنده خدا! گدای خانه او هر که هست تضمین است ممات، عین حیات است و نار، عین بهشت کسی که دل به علی بسته است خوش بین است 🔸شاعر: ________________________
مرهم نزن دوباره، خون روی سرم را زینب بیا و بردار، با گریه بسترم را گیرم طبیب امشب زخم مرا دوا کرد پیش تو می شکافم صد زخم دیگرم را حال بد یتیمان حال مرا عوض کرد نگذاشتم ببینند این دیدهء ترم را گوشم پُر از صدای دشنام پیرزن بود خانه به خانه بردم، این بار محترم را یک عمر چاه کوفه، هم نالهء علی بود با فاطمه گرفتم، احیای آخرم را سی سال پهلوی من حرمت فقط شکستند آنها که بد شکستند، پهلوی همسرم را زهرا میان بستر، رویش کبود بوده بگذار پای آن غم، زردی پیکرم را او را که غسل دادم، سر را زدم به دیوار چه خوب شد ندیدی بازوی پر ورم را زهرا غم حسن را، در کوچه دید و جان داد رویش نشد بگوید بردار زیورم را طبق روال مادر، روضه فقط حسین است رفتم به کربلایت، پایان منبرم را از صبح تا غروبی صدبار گریه کردم گودال را بگویم یا غارت حرم را اصلا ً بیا ابالفضل؛ جان تو، جان زینب در بین کوفه تنها نگذار دخترم را حق می دهم اگر که از نی سرت بیفتد زینب اگر بگوید، بردند معجرم را 🔸شاعر: ________________________
نگاه مهربان شاه چرخید و به سائل خورد همین که روی دیوار اتاق من شمایل خورد نباید غافل از ذکر علی مولا مدد باشیم که آدم سیب را وقتی شد از این ذکر غافل خورد علی بی دغدغه از مرز های عرش رد می شد !!! همان مرزی که جبرائیل هم حتی به مشکل خورد به شأن خطبه ی بی نقطه اش قرآن ثنا گو بود که اطراف ضریحش آیه ی پنج مُزَمِل خورد برای عُروه و کافی دو جامی الغدیرش ریخت و جامی هم ز مدح مرتضی شرح «وَسائل» خورد برای ما که مخموریم سلمان جرعه ای آورد خوشامستی که درپای ضریحش جام کامل خورد علی عادل ترین مولا ی عالم بود و آخر هم به اویک ضربه قاتل زد،از اویک ضربه قاتل خورد غریبی ارث اولاد علی بود و یقین دارم حسن در فکر مادر بود وقتی که هلاهل خورد... 🔸شاعر: ________________________
هر چه گشتم در جهان مانند تو پیدا نشد حضرت کهف الامان مانند تو پیدا نشد یا ابوالایتام..... مانند یتیمان آمدیم... تکیه گاهی مهربان مانند تو پیدا نشد نام زیبایت شده شهد عسل در کام من با حلاوت بر زبان مانند تو پیدا نشد تا که با نهج البلاغه انس و الفت یافتم در دلم.. شیرین بیان مانند تو پیدا نشد باز هم فرمانروایی می کنی در سینه ها پادشاه انس و جان مانند تو پیدا نشد بعد ختم الانبیا گشتم به دنبال وصی.. یا امیر مؤمنان.. مانند تو پیدا نشد.. هرچه گشتم تا شبیهی را بیایم یا علی در زمین و آسمان مانند تو پیدا نشد 🔸شاعر: ________________________
«نگویی هر ستمگر یاعلی گفت!!» . چوشیرم داد مادر یا علی گفت زبان و دل مکرر ياعلي گفت . سفر با نام او پرواز عشق است به معراجش پیمبر یا علی گفت . به ایران انقلابی رخ نمی داد اگر رخ داد رهبر یا علی گفت . بسیجی دردفاع هشت ساله گذشت از جان به سنگر یا علی گفت . شب حمله به قلب جبهه دیدم برادر با برادر یا علی گفت . نوشتند ابن ملجم نیز چون زد علی را ضربه بر سر ياعلي گفت! . غلّو است این عبارت، کی توان گفت علی را کشت وکافر یا علی گفت؟ . اگر او ياعلي گفت ای مسلمان برای نفیِ حیدر ياعلي گفت . شعار قهرمانان است این ذکر به میدان مالک اشتر ياعلي گفت . علم چون زد کنار نهر علقم ابوالفضل دلاور ياعلي گفت . ملاحت دارد اشعار (کلامی) چو در آغاز دفتر یا علی گفت 🔸شاعر: ________________________
از دست‌های بی‌رمقم دست برندار ای عشق،ای عزیزترین خلقِ روزگار از من بگیر این دلِ بی اعتبار را دلدار جان! دلی که به کار آیدم بیار در اوجِ درد و دلهره آرامِ جان شدی ای قلب‌های خسته و آشفته را قرار ای آسمان به حال بیابان ترحّمی! بارانِ من بیا و بر این سرزمین ببار با اینکه شرمسارِ توام دوست دارمت از بندِ عشقِ نابِ تو لا یُمکن الفِرار یٰا سَیّدی أغِثْ و تَصَدَّقْ عَلَی الفَقیر یٰا أیّها ألّذی بیَدِهْ سَیفُ ذوالفَقار 🔸شاعر: ________________________
باز هم خانه و یک بستر خون آلوده زنده شد خاطره ی‌ مادر خون آلوده شیرمرد اُحُد افتاده کجایی زهرا تا ببندی سر این حیدر خون آلوده این سر و صورت خونین شده هم ارثی شد بعد از آن کوچه و نیلوفر خون آلوده ریشه ی هرچه بلا آن در و دیوار شده سینه ی مادر و میخ درِ خون آلوده مثل پهلو سرِ پاشیده زِ هم خوب نشد چه کند زینب و این پیکر خون آلوده دور زینب همه هستند همه مَحرم ها وای از کرببلا و پَرِ خون آلوده با لبانی که ترک خورده به گودال آمد بوسه زد با قد خم حنجر خون آلوده درسرازیریِ تل رو به روی شمر رسید چشمش افتاد به موی سرخون آلوده خوب شد خورد به تاریکی شب غارت ها جمع شد قافله ای دختر خون آلوده می فروشند در این کوفه، سرِ بازارش گوشوار و سپر و معجر خون آلوده 🔸شاعر: ________________________
در برج ولا مهر جهان تاب علیست در شهر علوم نبوی ، باب علیست از اول خلقت بشر تا امروز مظلوم ترین شهید محراب علیست 🔹https://eitaa.com/Arbabhosyn🔹
هر کس دعایی میکند شب های احیا من هم فقط یک حرف دارم ؛ بارالها این اربعین با ذکر زینب دم بگیرم پای پیاده از نجف تا کربلا را 🔹https://eitaa.com/Arbabhosyn🔹
کوفه سراسر پُر شد از بانگِ عزا امشب گرد و غبار غم گرفته کوچه ها امشب پشت و پناه این یتیمان بودی ای مولا ای مهربان مردِ خدا رفتی کجا امشب؟ هرچند جایت تا همیشه بر زمین خالیست چشم انتظار توست عرشِ کبریا امشب شکر خدا دلهایمان از نور سرشار است در لحظه های سبز گلبانگ دعا امشب از محضر مولا علی جویم مدد امشب مُهر اجابت می زند پایش خدا امشب 🔸 شاعر: ____________________
بخواه تا که شوم خوب ، ناخوش احوالم نگاه لطف بفرما به من ، به اعمالم خلاف ذات خودم تا به حال کج رفتم نبوده سمت شما تا به حال ، امیالم سیاه آمده ام تا که نور برگردم من آن نوشتهٔ بد خط پر زِ اشکالم الا خدای زمان ، باز مهلتی ، صبری برای کارِ پر از خیرد ، قدرِ مثقالم هنر از آن تو بوده است ، باز آمده ام هوای توبه ، فرستاده ایی به دنبالم دوباره اشکِ ندامت مرا عوض کرده دوباره پاک شدم باز هم سبکبالم گناه کرده ام اما ثواب هم دارم به وقت شادی و غم با محمّد و آلم رسیده باز شب قدر و لحظهٔ تقسیم حواله کن حرمش ، اربعینِ هر سالم 🔸شاعر: _____________________
غیر حیدر چه کسی شافع محشر بشود جز علی کیست که بر فاطمه همسر بشود عشق مولا نشود قسمت هر بی سر و پا تا ملک سجده کنان سائل این در بشود تا سحر شیعه فقط ذکر علی میگیرد تا که مشمول دعای شب مادر بشود در زمین گشتم و در اوج فلک هم حتی هیچکس نیست که هم پایه ی حیدر بشود تیغ ابروش کند معرکه در میدانها لشکری در پی یک حادثه بی سر بشود جز علی هیچکسی لایق این منسب نیست تا که بر خلق جهان سید و رهبر بشود حق علی، قبله علی ، اصل عبادات علی منکرش گفته نبی بزدل و کافر بشود ما به محشر همگی رقص کنان می آییم ساقی ار روز جزا ساقی کوثر بشود 🔸شاعر: ______________________________
تشنه منم حضرت دریا علی پست منم عالی و اعلا علی مست منم ساقی دلها علی ذکر هر آنکس که بود با علی لعن علی عدوک یا علی سینه ما وسعت دریا شده عشق تو در گوشه دل جا شد هرنفسم ذکر تو مولا شده دم علی و بازدمم با علی لعن علی عدوک یا علی هر که نشد باعلی آدم نشد حاتم بی لطف تو حاتم نشد جز تو کسی وصی خاتم نشد سرمگو از لب طاها علی لعن علی عدوک یا علی بردل ما عشق تو پر شور باد چشم بد از مجلس تو دور باد دیده ی منکران تو کور باد کار غلامی تو با ما علی لعن علی عدوک یا علی لعن به دشمنان اوواجب است آنچه به دشمنان او غالب اسنت عشق علی بن ابیطالب است دربه در عشقم و لیلا علی لعن علی عدوک یا علی هرکه محبت تو درسینه کاشت بر سخن م نقطه صحت گذاشت نطفه دشمنانت ایراد داشت دشمن انم که نشد با علی لعن علی عدوک یا علی صحن تو در دیده ماجنت است سایه تو بر سر ما رحمت است لعنت بر دشمن تو نعمت است ذکر لبم همیشه هرجا علی لعن علی عدوک یا علی 🔸شاعر: ______________________________
داغ مادر ، داغ بابا ، کربلا هم پیش رو روزهای سخت زینب بعد از این آغاز شد ... https://eitaa.com/Arbabhosyn
امام_علی باز داغِ سینه بی اندازه شد بارِ دیگر کُهنه زخمی تازه شد شب رسید و بامِ كوفه تار شد باز دردی آشنا تكرار شد گرچه شب بود و فلک در خواب بود سینه‌هایی تا سحر بی تاب بود آه فصلِ زخم‌ها آغاز گشت نیمه‌شب آرام دَربی باز گشت میچکد خون از دلی افروخته باز شد در مثلِ دربِ سوخته رختِ مشكی را به تن پوشید و رفت سنگِ غُسلی را حسن بوسید و رفت گریه‌ای بر سینه خنجر میزند باز هم عباس بر سر میزند چشمِ زینب در قَفا مبهوت بود بر سرِ دوشِ دو تَن تابوت بود می‌كِشد آه از جگر از بی كسی می‌رود تابوتی از دِلواپسی روضه‌هایش مانده اما در گلو می‌رود بابایِ زینب پیشِ رو بسكه زد خود را ، نوایَش زخم شد چشم‌ها و گونه‌هایش زخم شد با دلی پُر خون و زار و آتشین ناله زد بر شانه‌ی ام‌البنین دردِ تشییعِ جنازه دیدنیست رویِ سنگی خونِ تازه دیدنیست 🔸شاعر: _______________________
امام_علی تنها دلت نبود كه شوق شفا نداشت حتي طبيب هم به شفايت رضا نداشت حق ميدهم كه ديده بدوزي به راه مرگ دنياي بعد فاطمه ديگر صفا نداشت باباي مهربان تمام يتيم ها بعد از تو سفره هاي يتيمان غذا نداشت زخم سرت اگر كه دوا داشت باز هم زخم عميق قلب تو هرگز دوا نداشت طوري فراق فاطمه قد تو را شكست سي سال خونجگر شدنت هم صدا نداشت همراه تو فقط حسنينند اي غريب بي شك مدينه غربت دفن تو را نداشت كوفه پس از تو باز هم اهل وفا نشد هرچند اين ديار از اول وفا نداشت با بغض بر حسين تو شمشير مي زدند حتي براي بوسه اي آن جسم جا نداشت 🔸شاعر: ____________________
شبِ پایان و دلم پیش تو ای حضرت یار من کجا لایق آنم ، شوَم هم صحبت یار جز به درگاه تو جانا ، به کجا روی کنم؟ همه اُمّیدِ جهانست ، فقط رحمت یار دَر و دیوار ثناگوی خدا گشته ، اگر بشوی لایق هم صحبتی خلوت یار دل دیوانه ی من گم نکند راهِ خودش چو بداند شب آخر شده از فرصت یار گَر ، به امضا نرسد حُکم قضایم چه کنم؟ چو به پایان برسد تا به سحر ، مهلت یار گُنهم ٬ کـــوه بزرگی شده اندر نظرم چه کنم هیچ ندارم به جز از همّت یار همه اُمّیدِ منی ، یــوســفِ زهرا مددی زنده باشم نظرم اُفتد و بر دولت یار شده « تنها» چو کلافِ گره اندر گرهی چو نبیند سرِ آن را به یدِ حکمت یار 🔸شاعر: ______________________