eitaa logo
ذاکرین آل الله
272 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
296 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
Moghadam-Shab19Ramazan1399[08].mp3
2.12M
با یاد تو من چه حال خوبی دارم با نام تو بذر عاشقی میکارم دنبال خودش به هر کجا خواست بَرَد چون دست رقیه است این افسارم
‍ .   سر اومد انتظارم ، دگر غمی ندارم راه من و نبندید ، که میرسم به یارم علی علی علی جان عمریه زاری کردم ، دل بیقراری کردم برای امشب خود ، لحظه شماری کردم علی علی علی جان شب حضور علی ، شب سرور علی با اشکاتون نبندید ، راه عبور علی علی علی علی جان علیِ دل شکسته ، بار سفر رو بسته از غمها راحت میشه ، این پیرمرد خسته علی علی علی جان نباشدم واهمه ، غمم شود خاتمه بیشتر از این نخواهید ، علی رو بی فاطمه علی علی علی جان ** آروم میشه دل من ، حل میشه مشکل من خدا کنه که امشب ، نخوابه قاتل من علی علی علی جان
مناجات وتوسل به امام زمان روحی له الفدا ویژۀ شبهای قدر ماه مبارک رمضان به نفس حاج مهدی رسولی بی عَطرِ یاس، کوچه معطر نمی شود بی کیمیای او مِس ما زَر نمی شود بیهوده فیض اشک به هرکس نمی دهند بی اِذن دوست، دیده ی ما تر نمی شود *در روایته فرمود: که خدا به جبرائیل میگه امشب ناله کن ها رو ویژه نگاه کن، نگفت: ذکرگوها یا تسبیح گوها، گفت اونایی که گریه میکنن، اونهایی که ناله میزنن، جبرئیل میاد دستاش رو دور گردنشون میندازه... من با این گناهام چه بلایی سر خودم آوردم هی بهم گفتن با این چشم گناه نکن بدبخت میشی، بدبخت شدم.... * شبهای قدر اگر چه که تقدیر سالِ ماست بی گوشه چشم یار مقدر نمیشود باید شبیه موج در این راه بشکنی نابرده رنج، گنج میسر نمی شود یا أَیُها العَزیز! خدا را عنایتی بی ذکر نام تو شبِ ما سحر نمی شود دنیا اسیر درد و مصیبت شده، بیا! حالِ جهان بدون تو بهتر نمی شود امشب بیا به حرمتِ فرقِ شکافته ما را بخر به خاطر حیدر، نمی شود؟ *امام زمان! ما امشب فکر میکنیم تو خیمه ی توایم، "فَأْذَنْ لی یا مَوْلایَ،اجازه هست؟ فِی الدُّخُولِ‏ أَفْضَلَ ما أَذِنْتَ لِأَحَدٍ مِنْ أَوْلِیآئِکَ"من قابل نیستم ولی تو من رو از اون مهمونای خوبت، امشب حساب کن...*
14010131eheyat-rasuoli-monajat.mp3
1.22M
معنی جمله زیر در ماه رمضان کامل معنا می‌شود.. ساحل دلت را به خدا بسپار، خودش قشنگ‌ترین قایق را برایت می‌فرستد… .
زمزمه وتوسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر ماه مبارک رمضان به نفس حاج میثم‌ مطیعی *شب نوزدهم ماه مبارک رمضانِ، کوفه چه خبره امشب؟...* پیچیده صدای قدم‌های حیدر دوباره توی کوچه‌هایی که غمگین و تاره علی قصدِ موندن تو کوفه نداره *امیرالمؤمنین آمد کنارِ دَرِ خانه، مرغابی ها اومدن جلوش پر و بال زدن، همه میگفتن: علی نرو، علی مسجد نرو، صدازد: رهاشون کنید کاری با این پرنده ها نداشته باشید دارن نوحه سرایی میکنن... همچین‌ که اومد در خونه رو باز کنه کمربند علی به قلاب در اصابت کرد، کمربند علی بازشد صدازد "أَشدُد حيازَيمكَ لِلمَوتِ، فَإِنَّ المَوتَ لاقيكا"علی کمربندت رو برای مرگ محکم‌ببند... امیرالمؤمنین وارد کوچه شد، آرام آرام قدم برمیداشت اومد بالای مأذنه‌ ی مسجد کوفه اذان گفت، یه نگاهی به افق کرد صدازد: ای افق کوفه! نشد تو طلوع کنی چَشم‌ علی درخواب باشد، علی همیشه زودتر از تو بیدار بود... * ای کوفه چه زخم زبون‌ها زدی مرتضی رو به سُخره گرفتی چقدر اون صدا رو نخواهی شنید اون طنین دعا رو دیگه می‌شه راحت علی از زمونه تو دنیای نامرد نمی‌خواد بمونه یکی هست هنوزم که چشم انتظاره که پهلوش شکسته نگاش زخم و تاره تو رو جان زهرا، بمون ای علی جان..
14010131eheyat-motiee-zemzemh2.mp3
1.78M
زمزمه و توسل به امیرالمؤ‌منین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر مبارک رمضان به نفس حاج میثم‌مطیعی شب قدر، گاهِ رويش جوانه‌هاي الغوث الغوث بر عرصه لب‌هاي تائب است
|⇦•تو‌روضه ها دل خونه ی.... و توسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی سلحشور • تو روضه ها دل خونه ی رحمتُ لِلعالمینِ، الحَمدُالِلّه تو هر نفس ذِکرم فقط یا امیرالمومنینِ، اَلحَمدُالِلّه با یادِ مولا روز و شب در عبادتم با یادِ مولا همیشه توی جَنَّتم «فَانْظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّه» یا مولا، یا مولا، یا امیرالمؤمنین... ای دل ببین روشن شده عالمی به نورِ مولا اَلحَمدُالِلّه شد خونه ی مولای ما روشن از نگاهِ زهرا اَلحَمدُالِلّه این خانواده همه نور هدایتند این خانواده آبروی قیامتند «فَانْظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّه» یا مولا، یا مولا، یا امیرالمؤمنین... خوب میدونم‌ هر چی دارم صدقه سرِ حسینِ اَلحَمدُالِلّه این‌ خونه و این زندگی نذرِ خواهرِ حسینِ اَلحَمدُالِلّه با اشک‌ِ روضه تو‌ دلم‌ کربلا بپاست این اشک‌ِ جاری، چشمه ی رحمتِ خداست «فَانْظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ»
چون خضاب خون کشیدند آن گل گلزار را جلوه همرنگ خزان دادند آن رخسار را تیغ عصیان شد عمود و بر سر حیدر نشست برد تا پیش خدا آن حجت دادار را در میان درد و زخمِ تیغ با خود یاد کرد همسری پهلو شکسته ، زخمی مسمار را گفت زهرا جان سپردم در همان روزی که من دید چشمم خون رنگین تو بر دیوار را میشود هر درد را از یاد و خاطر پاک کرد جز به درد جانگداز هجر روی یار را فاطمه شمشیر ها بر پیکرم کاری نبود داغ تو از پای افکند حیدر کرار را هر بلا با جان خریدم از ازل یا فاطمه تا بلا هرگز نگیرد دامن ابرار را کاش میشد درد عالم را به جان گیرم ولی دیده ی زینب نبیند کوچه و بازار را
ای تیغ علاج رنج و دردم بودی پایان زمان غصه و غم بودی هر چند شکافتی سرم را امشب بر درد فراق یار مرهم بودی
روضه‌وتوسل به امیرالمؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر ماه مبارک رمضان سال به نفس حاج میثم مطیعی •✾• *دو صدا شنیده شد، اول صدای علی بود، صدا زد: "فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبَه..."صدای جبرئیل ازآسمان بلند شد: "تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى وَ انْفَصَمَتْ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى، قُتِلَ عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى، قُتِلَ الوَصِیُّ الْمُصْطَفَی..." علی رو کشتند. این ندا در گوش زینب موند. یه جای دیگه صدای منادی رو از آسمان شنید وقتی عصر عاشورا آسمان تیره و تار شد منادی صدا زد:"اَلا یا أهلَ الْعَالَم! قُتِلَ الحُسَین بِکربلاءعَطْشانا" امام باقر فرمود:"وَ قَد قُتِلَ باللسَّیفِ والسَّنانِ والحَجارَةِ وَالعَصا..." پسر امیرالمؤمنین، حسين رو کشتند‌‌‌... یکی نیزه می زد، یکی شمشیر می زد، یکی سنگ میزد، پیرمردهاي ناتوان هم حتی با عصا می زدند...* *دلم میخواد بیام نجف، آماده بشم برا پیاده روی بعد از زیارت پدرت..* پشت سر مرقد مولا روبه رو جاده و صحرا بدرقه با خودِ حیدر پیشِ رو حضرت زهرا *یا زهرا! به حق دو لحظه امشب برای ما دست به آسمون بلند کن. بحق اون لحظه ای که پسرِ اُم البنین بالای اسب، به چپ و راست متمایل میشد...دست در بدن نداشت...یک وقت با عمود آهن به سرش زدند... و بحق اون لحظه ای که صدای مبارکت از کنارِ گودی قتلگاه شنیده شد:"بُنیَّ قَتَلوکَ ذَبَحوکَ وَ مَنَ المَاءِ مَنَعوک‌َ..."* بگو، یاحسین، یا حسین گوی بلند لال نمیره....شب اول قبر زبانش باز باشه... شهادت بده..." اللّه رَبّی و مُحمد نَبیی والِاسلامُ دینی و القُرآنُ کِتابی و الکَعبةُ قَبلَتی و علیًّ المُرتضی امامی و الحَسن امامی والحُسین امامی...." .
14010131eheyat-motiee-roze.mp3
4.65M
من عاشقۍ را از خُدا ياد گرفتم همان لحظہ‌ڪہ گفت: صدباراگر توبہ شڪستۍ بازآ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
زمزمه وتوسل به امیرالمؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر ماه مبارک رمضان سال به نفس حاج میثم‌مطیعی •✾• چشماشو تو آسمون می‌گردونه امشب دیگه دل تو دل مولا نیست از نوحه این پرنده‌ها راهی تا صیحه ی بچه‌های زهرا نیست این ناله‌های در و دیواره دستم به دامان تو یا مولا اما علی راهی مسجد شد قدر علی رو ندونست دنیا دنیا، با اذون تو، ناگهان میشه، غرق خونِ تو مولا، بی تو این عالم، چی داره جز غم، نوحه و ماتم «آه از، غصهٔ امشب گریهٔ زینب، نالهٔ یارب» با یه‌ کاسه شیر میایم درِ خونه‌ت ما بچه‌ یتیمای توأیم...بابا! تنهامون نذار علی! ابوالاَیتام! آخه چه بدی مگه دیدی از ما؟ خیلی دلتِ پر بوده از این شهر کم بی وفایی ندیدی آقا تو مستجابه دعاهات اما شاید به جایی رسید آهِ ما یا رب، تو به داد ما، میرسی آیا؟، خوب میشه مولا؟ دستش، رو سرِ ما بود، خیلی آقا بود، با یتیما بود «آه از، غصهٔ امشب گریهٔ زینب، نالهٔ یارب» اَللَیلةُ فاطمه، شب قدره اَللَیلةُ فاطمه... علی بی تاب اَللَیلةُ فاطمه...شبِ دیدار دلتنگی مرتضی رو تو دریاب شَق‌ُالقَمر شد، سحر خونین شد فُزتُ و رَبِّ علی زیبا بود شمس و قمر رو به روی هم، آه هنگامهٔ دیدنِ زهرا بود مثلِ، پهلوی زهرا، غرقِ خون میشد، فرق مولا هم مثل ، دیدهٔ اَیتام، غرق خون میشد، دیدهٔ ما هم آه از، غصهٔ امشب گریهٔ زینب، نالهٔ یارب» : محمدمهدی سیار
14010131eheyat-motiee-zemzemh.mp3
2.34M
شب قدر شبی است که باید شکواییه هجران را درنوردید و به امید وصل و دیدار، بیدار نشست و از جام طهور «سلام» تا مطلع «فجر» سرمست بود. .
سینه زنی وتوسل به امیرالمؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر ماه رمضان با چاه بگو، با چاه بگو مَحرم رازت منم یا ولیُ الله بگو خون رو دل خون دل رو خون دل رو خون دل قطره قطره با زبونِ گریه کوتاه بگو گریه کن مولا گریه کن شاید کمی موجِ غمت آروم بشه گریه کن مولا گریه کن که آخرِ این گریه ها آرامشه گریه کن مولا گریه کن تا من کنارِ گریه هات مهمون بشم گریه کن مولا گریه کن تو آسمونِ ناله هات بارون بشم گریه کن، من هم برات گریه کنم گریه کن، با روضه هات گریه کنم با چاه بگو، با چاه بگو از رفیقِ نیمه راه و سختی راه بگو از غریبی از غریبی از غریبی از غریبی یا علی ذره ذره با زبونِ غصّه و آه بگو گریه کن مولا گریه کن دردِ جهانت به خدا کم دردی نیست گریه کن مولا گریه کن با گریه هات حرفِ دلت رو بنویس گریه کن مولا گریه کن تو شعله های بی بصیرتی بسوز گریه کن مولا گریه کن که ذوالفقارِ تو غلاف مونده هنوز گریه کن، من هم برات گریه کنم گریه کن، با روضه هات گریه کنم با چاه بگو، با چاه بگو شب به شب مرثیه ای از داغِ جانکاه بگو از فراق و از فراق و از فراق واز فراق از همون شب که به زیرِ خاک رفته ماه بگو گریه کن مولا گریه کن معلومه حرفای نگفته داری و گریه کن مولا گریه کن معلومه که داغ نهفته داری و گریه کن مولا گریه کن دنیای بی فاطمه دنیای غمه گریه کن مولا گریه کن حالا که هر روز و شب تو ماتمه گریه کن، من هم برات گریه کنم گریه کن، با روضه هات گریه کنم .
14010131eheyat-narimani-zamine.mp3
2.32M
سینه زنی و توسل به امیرالمؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر مبارک رمضان به نفس کربلایی سید رضا نریمانی ﻣﺤﺮﺍﺏ! ﻧﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺩﻝ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ! ﺩﻋﺎﯼ ﻋﻠﯽ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﺷﺪ ﻣﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺳﻔﯿﺪ ﺯﻫﺠﺮﺍﻥ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺟﺮﻣﺶ ﻣﮕﺮ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﻥ ﺧﻀﺎﺏ ﺷﺪ؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ می میرم می بینم می کشی از سینه تو اه نمونده انگاری برای موندن تو راه بزن حرفی اخه با دختر دل پریشون تورو خدا تو از خدا دیگه مرگ و نخواه میری و داغه تو می مونه تو دل همیشه میری و داغ مادر دوباره تازه میشه بابا جون دوست دارم بازم بابا صدات کنم من به جای تو بمیرم جونم و فدات کنم حرف رفتن نزن وااااا میمیرم بی تو من واا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ برای من دیگه زندگی معنا نداره شبیه تو پرستارت دیگه نا نداره بعد تو دیگه زندگی بابا جهنمه بعد تو دیگه این شهر واسه من جا نداره می گفتی می مونم من با غم و درد محن می مونم با غما وغربت داداش حسن می بینم سر حسینم و به روی نیزه ها می بینم تنش و که افتاده زیر دست و پا می رم بین انظار وااا می رم کوچه بازار واااا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ توام شبیه مادرم وصیت می کنی تنها صحبته از غروب و غارت می کنی توام می گی یه روزی می بینم بزم شراب صحبته دست بسته و اسارت می کنی میگی از چوب خیزران و از تشت طلا میگی از ظلم اون یهودیا و شامیا میگی از اون همه دشنام و تازیونه ها میگی از سنگایی که می ریزن رو سر ما می گفتی از بازار وااای از تلخیه آزار وااای ‌ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بیا نور دو دیده ام کنار بسترم بیا پهلوونم عباس من ای پسرم‌ بگم رازی برات از کربلاو غربتت بگم از غربتت این لحظه های آخرم اباالفضل (ع) ای کاشف الکرب عن وجه الحسین(ع) بمیرم میشی توکربلا مقطوع الیدین بمیرم/دوتا دستات ازتنت جدامیشه بمیرم/جون تو تو علقمه فدا میشه جاری میشه اشکت وااای پاره میشه مشکت وااای ✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنام خدا دعای روز هیجدهم ماه مبارک رمضان با زبان شعربا الهام از دعای خاص امروز "" "" "" خدا برمن بکن لطف وعنایت/مرا بنما خداوندا هدایت خدایا بنده را اهل یقین کن/مرا با نیک نامان همنشین کن الهی خود مرا خوشخو بگردان/مرا با صالحان همسو بگردان هزاران آرزو دارم الهی/ندارم جز شما پشت و پناهی بجز این خواهشی یارب ندارم/مکن بر کشتی غفلت سوارم تو یارب آگه از هر رمز و رازی/تو بی شک بی نیاز از هر نیازی الهی محرم الاسرار مائی/انیس و مونس و غمخوار مائی نیازی نیست بر گفتار فاحش/کنیم از تو تمنا یا که خواهش تو یارب واقفی بر راز عالم/تو هستی همدم و همراز عالم خدایا فاخر آشفته حالم/الهی تا به کی باید بنالم توئی یارب طبیب دردمندان/بکن درد مرا الساعه درمان
. گناه آورده ام بسیار یا غفار ارحم بپوشان هر چه را می‌بینی ای ستار ارحم کنار این همه گل آمدم چون خار ارحم تمنا میکنم همواره پُر تکرار ارحم نبخشی میروم سر به بیابان می‌گذارم طلب کن هر چه خواهی تو بگو جان می‌گذارم شب قدر آمد و من همچنان پشت درم وای شکسته از گناه و معصیت بال و پرم وای به دست غم چه خاکی پس بریزم بر سرم وای اگر با دست لطف خود نگیری در برم وای حسابم را نده دست کسی غیر از امیرم اگر چه از خجالت پیش مولایم بمیرم من از دست امام مهربانم مطمئنم که از همدردی صاحب زمانم مطمئنم خودش یک عمر داده آب و نانم مطمئنم نمیاندازد آتش را به جانم مطمئنم میان سینه طرح آه میاندازد امشب دعایش کار ما را راه میاندازد امشب ✍ آسمان و قمر پریشان است چقدر این سحر پریشان است صحن این خانه مثل هر شب نیست مثل دیوار و در پریشان است در نگاه پدر چنین دیدیم مژه چشم تر پریشان است منتظر بوده سالها انگار غصه دارد اگر پریشان است دست بر دامنش اگر زد میخ از همه بیشتر پریشان است محکم از خانه رفت تا مسجد مرد و مردانه رفت تا مسجد ماذنه خاک بوس مولا شد بعد از آن روز قامتش تا شد داشت محراب بر سرش میزد آتش از جان به منبرش میزد ناگهان اشقی الاشقیا برخواست قاتل نفس مصطفی برخواست آبرو از تمام دنیا برد تیغ را با دو دست بالا برد آنچنان ضربه زد که سر وا شد در جنان قد فاطمه تا شد قامت دین به خاک افتاده حیدر است این به خاک افتاده مثل دستار خونی بابا چشم های پسر پریشان است چشم های حسین کاسه خون چشمهای قمر پریشان است از دل کوچه بوی خون آمد زینب از این خبر پریشان است ام کلثوم می‌زند بر سر بر روی شانه سر پریشان است
. در فراق دوست‌ ز هجران تو دارم چشم بارانی در این شب ها تو را می جویمت ای ماه نورانی در این شب ها به شوق وصل می مانم فقط آقا بیا بنگر روم از هجر رویت رو به ویرانی در این شب ها زدم لاف محبت لیک چون دارم خطا مولا خودم را کرده ام در خویش زندانی در این شب ها تو می آیی به دلجویی ز یارانت ، بدین خاطر نشستم من به نجواهای طولانی در این شب پریشانی فتاده در میان دوستدارانت رها کن دوستان را از پریشانی در این شب ها اگرچه نیستم لایق ، کرامت کن ولی مولا به پابوست رسم یک شب به مهمانی در این شب ها به سمت عاشقانت یک نفس جاری کن ای مولا مناجات جگر سوزی که می خوانی در این شب ها تو با یاد شهید کربلا می سوزی و ای کاش مرا هم با نفس هایت بسوزانی در این شب ها به دامان غم انگیزی که گلگون می شود از خون مرا چون گوهر اشکت به غلتانی در این شب ها گذشت آب از سر «یاسر» درین دریا، مکن غیبش که دارد دیده ای از اشک توفانی در این شب ها ** حاج محمود تاری «یاسر»✍
‍ . مانده ام بی کَس و بی یار، مرا یاری کن باز هم از منِ درمانده طرفداری کن بار من روی زمین مانده..، خدایا چه کُنم بار من مانده خدایا..، تو خریداری کن معصیت در دل مُردابْ فرو بُرد مرا تا که آب از سر من رد نشده..، کاری کن بنده‌ی نفْس شدم، بندگی‌ام یادم رفت بنده را راحت از این بندِ گرفتاری کن اختیاراً ز درِ خانه‌ی تو دور شدم پس گداییِ مرا لطف کن، اجباری کن وای بر حال کسی که رمضان گریه نکرد سفره تا جمع نشد..، اشک مرا جاری کن در سحر اهل مناجات تو سیراب شوند منِ غفلت‌زده را تشنه‌ی بیداری کن روی قلبم بنویسید: گرفتارِ رضا... سنگ را در حرمش لایقِ حَجّاری کن بی پناهیم، پناهِ همه ی ما..، زهراست زیر بال و پرش از شیعه نگهداری کن بَرده‌ام..، برده‌ی بی قیمتِ بازار نجف حلقه در گوش همین بَرده‌ی بازاری کن دوست دارم که غلامِ درِ حیدر باشم پس مرا تا به ابد نوکرِ درباری کن جان آقای غریبی که ندارد حرمی دل ویران مرا یک شبه مِعماری کن گریه بر داغِ حسن ارثیه‌ی اجدادی‌ست ایل و اولاد مرا اهل عزاداری کن روزه با روضه اگر باز شود..، می‌چسبد گریه‌کُن! با نمِ اشک خودت افطاری کن ▪️ پیش چشمان پسر، مادر او سیلی خورد آی ناموس‌پرست! از غم او، زاری کن جگرش سوخت ولی قاتل او زهر نبود... قدر یک لحظه فقط فکر به مسماری کن! میخِ در با همه‌ هستیِ حسن بد تا کرد پای خود را به حریم پَرِ زهرا وا کرد ✍