روزپنجم محرم
عبدالله بن حسن علیه السلام
دیدم بریده شد نفسِ ربنایِ تو
در زیر دست و پاست عمو دست و پای تو😭
می آمد از اَواخرِ مقتل صدای تو
از خیمه آمدم که بمیرم برای تو
خوردم قسم به فاطمه، تا زنده ام عمو
با سنّ کم برای تو رزمنده ام عمو
رضاباقریان
السلام علیک یا اباعبدالله (علیه السلام)
آجرک الله یا صاحب الزمان (عج)
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
از چشم گریه مانَد و از گریه عزتش
از جام باده مانَد و از باده لذتش
فرمود امام صادق ما روضه جنت است
دنیا جهنم است برو سمت جنتش
ما را حسین، بهر خودش انتخاب کرد
اینجا کسی نیامده الا به دعوتش
عرفان ناب چیست؟همین گریه بر حسین
صدسال فیض ریخته در نیم ساعتش!
تا زنده ای به هرنفسی یا حسین بگو
فردا میان قبر تو هستی و حسرتش
یک روز هم شبیه به حر میخرد مرا
بخشیده میشویم همه در نهایتش
آنکس که کار کرد برای عزای او
حتی عبادت است دم استراحتش
صدبار قهر کردم و دنبالم آمده
ماندم دگر چکار کنم از خجالت
خون حسین قاطی کرببلا شده
صد مرده زنده میشود از بوی تربتش
جان داشت و به خیمه او حمله ور شدند
فابک علی الحسین! شکستند حرمتش
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
AUD-20210718-WA0258.mp3
2.36M
❣﷽❣
▪️#زمزمه_حضرت_علی_اصغر_ع
🔳 #سینه_زنی_حضرت_علی_اصغر_ع
▪️#سنگین
🔳#آقای_میرداماد
لالا لالا بخواب آروم قهر نکن من طاقت ندارم
لالا لالا گل تشنه از کجا مادر آب بیارم
لالا لالا بخواب آروم تا نگیره دشمن سراغ تو
لالا لالا گل تشنه میسوزم از لبهای داغ تو
لالا لالا علی لای لای علی لای لای
لالا لالا بخواب آروم مشک ساقی شد پاره پاره
لالا لالا گل تشنه آسمون هم ابری نداره
لالا لالا علی لای لای علی لای لای
🔳▪️🔳▪️🔳▪️
از گریه های اصغر دلم داره میگیره
یه قطره آب بیارید بچم داره میمیره
ای اهل کوفه یه رحمی این طفل جان ندارد
خواهد که آب گوید اما زبان ندارد
دیشب به گاهواره تا صبح ناله میزد
امروز روی دستم بنگر توان ندارد
هنگام گریه کور شد تا اشک خود بنوشد
اشکی تر کند لب دور دهان ندارد
ای حرمله مکش تیر یک سوفه کرد کمان را
یک برگه گل کتاب، تیر و کمان ندارد
حسین غریب حسین غریب ثارالله حسین غریب حسین غریب ثارالله
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
التماس دعای فرج وعاقبت بخیری
4_5922742437846976693.mp3
6.06M
❣﷽❣
🍁#سینه_زنی_حضرت_علی_اصغر_ع
🍁#آقای_میرداماد
از گریه های اصغر
دلم داره میمیره
یه قطره آب بیاریین
بچم داره میمیره
🍁حسین غریب 2 ثارالله
ای اهل کوفه رحمی
این طفل جان ندارد
خواهد که آب گوید
اما زبان ندارد
دیشب به گهواره
تا صبح ناله میزد
امروز به روی دستم
دیگر توان ندارد
هنگام گریه کو شد
تا اشک خود بنوشد
اشکی که تر کند لب
دور دهان ندارد
ای حرمله مکش تیر
یک سو فکن کمان را
یک برگ گل که تاب
تیرو کمان ندارد
🍁حسین غریب 2 ثارالله
ای حرمله مکش تیر
یک سو فکن کمان را
یک برگ گل که تاب
تیرو کمان ندارد
شمشیر اوست آهش
فریاد او تلظی
جانش به لب رسیده
تاب بیان ندارد
منت به من گذارید
یک قطره آب آرید
بر کودکی در تن
جز نیمه جان ندارد
با من اگر بجنگید
تا کشتنم بجنگید
این شیرخواره برکف
تیرو سنان ندارد
مادر نشسته تنها
در بین خیمه زنها
جز اشک خجلت خود
آب روان ندارد
از گریه های اصغر...
نشر⬅️🍁هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیه (صلوات)🍁
التماس دعای فرج وعاقبت بخیری
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مصیبت ششم محرّم حضرت قاسم علیه السلام
ثواب دارد عموجان یتیم راضی کن
بیا و مثلِ علی شو حماسهسازی کن
رضایتِ پدرم گریهدار نیست بیا
بگیر حکم و بده اِذن و چارهسازی کن
کلاهخووُد ندارم بِبند دستاری
عبا به جایِ زرهپوش سایهسازی کن
بپوش رویم از این چشمهایِ شور عمو
برای روحیه دادن ترانهسازی کن
مدینه تیروُکمان بود کربلا هم هست
به آن سَنان و سُم و سنگ اضافهسازی کن
بیا که قاسمت از اَسب رویِ خاک افتاد
تنم شده عسلی خود شبیهسازی کن
نمانده در بدنم استخوانِ سالم عمو
کمی حصیر بِیار و نمایهسازی کن
برای آنکه بگیری جنازهام بر دست
تنم گلوله و با نیزه پایهسازی کن
هزار شکر که پیشِ پدر سرافرازم
برای منتظرانم بهانهسازی کن
#محرم #ششم_محرم #مدینه
ــــــــــــــــــ
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
______________
#قاسم_بن_الحسن
من برایت پدرم پس تو برایم پسری
چه مبارک پسری و چه مبارک پدری
یاد شب های مناجات حسن می افتم
می وزد از سر زلف تو نسیم سحری
همه گشتیم ولی نیست به اندازه ی تو
نه کلاه خوودی و نه یک زره ای نه سپری
من از آنجا که به موسایی ات ایمان دارم
می فرستم به سوی قوم تو را یک نفری
بی سبب نیست حرم پشت سرت راه افتاد
نیست ممکن بروی و دل ما را نبری
قاسمم را به روی زین بگذار عبّاسم
قمری را به روی دست گرفته قمری
نوعروست که نشد موی تو را شانه کند
عاقبت گیسویت افتاد به دست دگری
تو خودت قاسمی و سر زده تقسیم شدی
دو هجا بودی و حالا دو هجا بیشتری
بند بند تو که پاشید خودم فهمیدم
از روی قامت تو رد شده هر رهگذری
جا به جا می شود این دنده تکانت بدهم
وای عجب درد سری وای عجب درد سری
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
ــــــــــــــــــ
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
__________
#قاسم_بن_الحسن
او بود و یک لشکر، ولی لشگر، چه کردند
با یاس سرخ باغ پیغمبر، چه کردند
گرگان کوفه، جسم او در بر گرفتند
با هم گلاب از آن گل پرپر گرفتند
با سوز دل زخم تنش را تاب دادند
آن تشنهْلب، را از دمِ تیغ آب دادند
جسمش ز نوک نیزه با جوشن یکی شد
پیراهن خونین او، با تن یکی شد
"بنسعد ازدی" بر تنش زد نیزه از پشت
هر سنگدل، یکبار آن شهزاده را کشت
افتاد، روی خاک و عمو را صدا زد
مانند مرغ سر بریده دست و پا زد
فرزند زهرا همچنان باز شکاری
آمد به بالای سرش با آه و زاری
در دست گلچین، دید یاس پرپرش را
میخواست، کز پیکر جدا سازد سرش را
با تیغ بر او حمله، چون شیر خدا کرد
دست پلید آن ستمگر را جدا کرد
لشکر، برای یاری او حمله کردند
آوخ! که با آن پیکر خونین چه کردند
از میهمان خویش استقبال کردند
قرآن ثارالله را پامال کردند
با آنکه بر هر داغ، داغ دیگرش بود
این داغ دل، تکرار داغ اکبرش بود
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
ــــــــــــــــــ
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
______________
#قاسم_بن_الحسن
چون حسین نامۀ حسن برداشت
خط او دید و روی دیده گذاشت
قاسم بن الحسن تمنا کرد
اذن میدان گرفت و پر وا کرد
کفنی بر تنش عمو پوشاند
و نقابی به روی او پوشاند
پاره ماه سوی میدان شد
لرزه ای در سپاه عدوان شد
ای عجب هیئتی عجب کفنی
هیبتش هاشمی قَدَش حسنی
و انا بن الحسن که افشا شد
لشگر کوفه در تماشا شد
نوجوان و به لشگر افتادن
با یلان عرب در افتادن
هرکه از هر طرف تهاجم کرد
لاجرم دست و پای خود گم کرد
به دَرَک رفت خصم رسوایش
اَزرَقِ شامی و پسرهایش
رزم جانانه اش که غوغا کرد
کینه های مدینه سر وا کرد
دور تا دور او گره افتاد
در میان محاصره افتاد
نیزه ها بود و ماجرای حسن
تیر باران تازه ای به کفن
دشمن از هر طرف که راهش بست
زیر نعل ستور سینه شکست
نالۀ او بلند شد: عمّاه
به حرم می رسید وا اُماه
🔸شاعر :
#محمود_ژولیده
ــــــــــــــــــ
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
____________________
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#مناجات_اول_مجلس
درد داریم از ازل،دنبالِ تسکینیم ما
شب به شب در کوچه می گردیم،مسکینیم ما
مثل پروانه در آتش هم مطیع کامِلیم
شمع می داند که خیلی اهل تمکینیم ما
سوختن را لابهلای گریه معنا کرده ایم
در میان آب می سوزیم ما..،اینیم ما
عالم ذَر پیرُهَن مشکی تن ما کرده اند
قرن ها قومی عزاداریم،غمگینیم ما
خاک ما را با گِل فرهاد توام کرده اند
بی قراران دو قطره اشکِ شیرینیم ما
ظاهراً تعبیر خواب هر شبِ ما کربلاست...
پس نیازی نیست،یک پا اِبن سیرینیم ما
فرشِ روضهخانه ها را روز جارو می زنیم
با کتیبه نیمه شب سرگرم تزئینیم ما
دستگرمی است این شبگریه های هفتگی...
تا محرم ماهها مشغول تمرینیم ما
روضه خوان لب وا کند،ما گریه را سر می دهیم
آنقَدَر شبهای عاشورا دهن بینیم ما!
سال ها در عمق آن گودال گیر افتاده ایم
سال ها گریه کن آن جسم خونینیم ما
بیشتر از شمر،خولی را خدا لعنت کند...
باخبر از ماجرای راس و خُرجینیم ما
داغدار روضه ی بزم شراب و خیزران
داغدار روضه ی آن تشت زرّینیم ما
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
ــــــــــــــــــ
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
________________
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#مناجات_اول_مجلس
دشمن شناس بود و سربازِ بی بدل بود
فرزندِ بی مثالِ جنگاور جمل بود
شمشیر میکشید و «سر» روی خاک میریخت
مثل علیِ اکبر(ع) در رزم، بی مثل بود
ارثیۂ پدر بود عشقِ عمو حسینش(ع)
در کربلا شد اثبات، عشقی که بی خلل بود
ترسیده بود «أزرق»! چون در کشاکش ِ جنگ
همواره کارِ قاسم(ع)، آوردنِ اجل بود
هر کس که در جدالِ با چشم هایش افتاد
مستأصل و پریشان، دنبال راهِ حل بود
تاریخ غبطه خورده، «إن تَنکُروني» اش را
اینکه همیشه حرفش، همراه با عمل بود
¤
یک عمر مثلِ قاسم(ع)؛ در نزد «حاج قاسم»-
-طعم خوش ِ شهادت، «أحلی مِن العسل» بود!
🔸شاعر :
#مرضیه_عاطفی
ــــــــــــــــــ