eitaa logo
شیخ غلامعلي بدرلو
1.2هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
295 فایل
یاهو زَكَاةُ الْعِلْمِ بَذْلُهُ لِمُسْتَحِقِّهِ وَ إِجْهَادُ النَّفْسِ فِي الْعَمَلِ بِهِ تصنیف غررالحکم، حدیث ۱۳۲ http://eitaa.com/Arshiv_Gholam ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Sheikh_Gholamali
مشاهده در ایتا
دانلود
شیخ غلامعلي بدرلو
نوجوانان حسینی جوانان_بنی_هاشم_بیایید
🎥بیان معارف هیئت یارقیّه (سلام اللّه علیها)🎥 ⏳چهارشنبه شب ها 💎 قم المقدّسه ♦️گلزار شهدای علیّ بن جعفر (علیه السّلام) @Arshiv_Gholam
عشق را در سحر نگاه کنید ذکر خود را إله إله کنید گاه تصویر ماه در چاه است دل ما را محیط ماه کنید عاشقان را بنا نبود أصلاً این همه سال زا به راه کنید سر عاشق شدن فلک شده ام نکند مثل من گناه کنید اگر عاشق شدی یک روزی بنشینید و آه آه کنید عاشقان را بعید می دانم بتوانید سر به راه کنید هیچ دنبال عاشقی نروید حال روز مرا نگاه کنید بَرده آورده اند تا بخرد سر و روی مرا سیاه کنید اشتباهاً مرا پذیرفتن پس شما هم اشتباه کنید بنویسید خویش را نوکر بعد از آن کار پادشاه کنید بدنم را شبی که من مُردم لحظه ای رو به قتلگاه کنید کفنم را درآورید و سپس گریه بر بوریای شاه کنید در دهانم همین که تربت رفت بنشینید و آه آه کنید شب بی گریه من نمی خواهم بعد مردن کفن نمی خواهم "علی اکبر لطیفیان" 🔴 با کمی تغییر @Arshiv_Gholam
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاسَانِيِّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ عَنْ مَعْمَرٍ عَنِ الزُّهْرِيِّ قَالَ: 🔹سُئِلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (علیه السّلام) عَنِ الْعَصَبِيَّةِ؟ فَقَالَ الْعَصَبِيَّةُ الَّتِي يَأْثَمُ عَلَيْهَا صَاحِبُهَا أَنْ يَرَى الرَّجُلُ شِرَارَ قَوْمِهِ خَيْراً مِنْ خِيَارِ قَوْمٍ آخَرِينَ، وَ لَيْسَ مِنَ الْعَصَبِيَّةِ أَنْ يُحِبُّ الرَّجُلُ قَوْمَهُ وَ لَكِنْ مِنَ الْعَصَبِيَّةِ أَنْ يُعِينَ قَوْمَهُ عَلَى الظُّلْمِ. 🔸از علىّ بن الحسين (عليهما السّلام) راجع به عصبيّت پرسيدند؟ فرمود عصبيتى كه صاحبش به سبب آن گنه كار است اين است كه كسى به خاطر آن قوم خود را از نيكان قوم ديگر بهتر داند، ولى اینکه کسی قوم خود را دوست بدارد عصبيت نيست، بلكه كمك كردن قوم خويش بر ستم از جمله عصبيت است. 📜الكافي، ج‏2، ص 309 @Arshiv_Gholam
سیاهیِ غمت از این دل سیاه نرفت به خاطر غم تو از گلویم آه نرفت به جرم عشق مرا پیش یار دار زدند سر کسی به روی دار بی گناه نرفت میان راه وصالش روَد به بی راهه هر آنکه در دل شب زیر نور ماه نرفت خودت دو قطره ز چشمان من بکش بیرون که سطل گریه ی چشمم درون چاه نرفت به زائران شما غبطه می خورد فردا به سمت کرب و بلا هر کسی که راه نرفت پیاده رفتم و پای پیاده برگشتم در اربعین حسینی سرم کلاه نرفت فقیر آمدم و پادشاه برگشتم کسی بدون عنایت ز بارگاه نرفت دروغ روضه بخوانید، مادرش غش کرد به روی پیکر عریان او سپاه نرفت به فاطمه برسانید که خیالش جمع خدا نکرده سنان در دهان شاه نرفت عزیز کرده اش از آب علقمه نوشید و شمر لعنتی آخر به قتلگاه نرفت "رضا قربانی" @Arshiv_Gholam
در اصطلاح به بخشی از عالم که از دسترس حواسّ ظاهری ما خارج است و فقط با عقل و تفکّر یا با شهود می توانیم بدان راه بیابیم، عالم غیب می گوییم و آن بخش را که مورد مشاهده و ادراک ماست عالم شهادت می نامیم...غیب و شهادت دو مفهوم نسبی اند. برای خداوند هیچ چیز در عالم، غیب نیست و همه چیز شهادت است. شیخ محمد حسن وکیلی بی نهایت، ج1، ص 131 تا 133 @Arshiv_Gholam
حفظ اسلام يك فريضه الهى است، بالاتر از تمام فرايض؛ يعنى، هيچ فريضه ‏اى در اسلام بالاتر از حفظ خود اسلام نيست. اگر حفظ اسلام جزء فريضه ‏هاى بزرگ است و بزرگترين فريضه است، بر همه ما و شما و همه ملّت و همه روحانيون حفظ اين جمهورى اسلامى از أعظم فرايض است‏. امام خمینی (رحمه اللّه) صحيفه امام، ج‏15، ص 329 @Arshiv_Gholam
AUD-20220311-WA0002.mp3
1.05M
🎙أشهد أنّ علیّاً ولیّ اللّه🎙 "هیئت خیمه أصحاب الحسین (علیه السّلام)" @Arshiv_Gholam
📿یک ماه مناجات با خدا و توسّل به محضر حضرات آل اللّه (علیهم السّلام)📿 🕯از شنبه ۱۳ فروردین (شب اوّل ماه مبارک رمضان) تا شب عید فطر ۱۴۰۱🕯 1⃣ قرائت قرآن 2⃣ حدیث خوانی 3⃣ مناجات و توسّل ⏳ زمان: به مدّت ۵ شب (از شنبه ۱۳ فروردین تا چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۱) ساعت ۲۲ 🌐 مکان: قم، میدان آزادگان، بلوار شهید عابدی، خیابان أنصارالحسین (علیه السّلام)، انتهای خیابان أنصارالحسین (علیه السّلام)، بلوار شهید شیرازی، خیابان شهید جهان آرا، کوچه ۳، پلاک ۱۱، منزل آقای بدرلو "خانوادگی" @Arshiv_Gholam
برای اینکه بتوانیم به غیب دسترسی پیدا کنیم سه راه وجود دارد: 1. راه اوّل همان تفکّر است که در مباحث معرفت شناسی با آن آشنا شدیم... 2. راه دوّم آن است که ما در ابزار های شناختی و به تعبیری در گیرنده های خود تغییر ایجاد نموده و بتوانیم با آن غیب را دریافت نماییم... 3. می توانیم از گزارش های کسانی که گیرنده های خود را فعّال نموده اند و از غیب خبر می دهند استفاده کنیم. شیخ محمد حسن وکیلی بی نهایت، ج1، ص 139 و 140 @Arshiv_Gholam
آنان که عابدند به وقت اذان خوشند آنان که زاهدند به یک تکّه نان خوشند از هر دو تا نگار یکی ناز می‌کند عشّاق روزگار یکی در میان خوشند نانی که می‌پزند به همسایه می‌رسد این خانواده با خوشی دیگران خوشند این سفره دارها که شدم میهمان شان بعد از بیا، برو ست، ولی با بمان خوشند ما می‌خوریم و اهل کرم شکر می کنند با این حساب بیشتر از میهمان خوشند جانی بگیر و در عوضش هیچ هم نده عشّاق با معامله‌های گران خوشند با اخم خویش راه فرار مرا ببند صیّاد اگر علی ست همه با کمان خوشند در نقطه نقطه دل شیعه حرم زدند بر بام خانه مشعل دارالکرم زدند وقتی دخیل‌ها گره این درند و بس این خانواده نیز گدا پرورند و بس اینان که سنگ را به نظر فضّه می کنند از کودکی قبیله‌ی شان زرگرند و بس در آستان شمع که طور مقدّس ست پروانه‌ها همیشه مقرّب ترند و بس دل دادن و ندادن ما دست ما نبود اینان به شیوه‌ی خودشان دل برند و بس بگذار بشکنند دلم را یکی یکی اینجا فقط شکسته دلی می خرند و بس ارباب زاده‌ها همه ارباب می شوند چون بنده زاده‌ها که همه نوکرند و بس این خانواده ای که مرا صید کرده اند حالا اسیر زلف علی اکبرند و بس وقتی میان کوچه ما راه می‌رود یک شهر در زیارت پیغمبرند و بس ای بهترین؛ یگانه‌ترین آفریده ها پیغمبر تمام پیمبر ندیده ها بیدار بود از سر شب تا سحر، پدر می زد صدات با همه جای جگر، پدر آهویی و به دام تو افتاده است شیر عمّه اسیر توست، ولی بیشتر، پدر لیلا زیاد محضر آن دو نمی‌رسید تا خوب ارتزاق کند از پسر، پدر خیلی نیاز داشت زبان واکنی علی خیلی نیاز داشت بگویی پدر، پدر تو یوسفی و دور مشو از مقابلش وابسته است بر روی تو آنقدر پدر پیش پدر رسیدی اگر قد بلند کن در آرزوی سرو رشید است هر پدر ای مظهر صفات نبی؛ هیچ کس به تو این قدر احترام نکرده مگر پدر به به، به این مقام که پایین پا پسر به به، به این مقام که بالای سر پدر از بس نشسته موی تو را شانه کرده است حالا دلش به گیسوی تو خانه کرده است حاضر شدم برای اویس قرن شدن شهر مدینه رفتن و دور از وطن شدن حاضر شدم برای تو از خویش بگذرم دیگر مرا بس ست گرفتار من شدن ما را که نیست جرات پیشت نشستن و با ابروی کشیده‌ی تو تن به تن شدن لب‌های تو همین که به خود آب می زند نزدیک می‌شود به عقیق یمن شدن میل رسول دیدن تو چاره ش آینه ست پس واجب است محو درین خویشتن شدن تنها تو می‌توانی ازین کارها کنی ابن الحسین بودن و ابن الحسن شدن ما هر دوتا برای دو تا کار آمدیم من عبد تو شدن، و تو هم ربّ من شدن دل آن زمان که خانه مهر تو می‌شود اقرار می‌کند به بهشت عدن شدن ای خاک پای مرکب تو کیمیای من جنّت برای مردم و خاکت برای من وقتی که نیست خاک رهت، سر برای چه؟ وقتی که نیست در حرمت، پر برای چه؟ اهل کرم مقابل در ایستاده اند با این وجود پس، زدن در برای چه؟ وقتی تو سفره حسنی پهن کرده ای پس سر زدن به سفره دیگر برای چه؟ گر تو ادامه علی کوفه نیستی پس آمده ست این همه لشگر برای چه؟ ای خاک بر سر همه، تاج سرم شکست افتاده زیر پا علی اکبر برای چه؟ مغرب نیامده ست هنوز ای مؤذّنم بالای نیزه رفته ای آخر برای چه؟ ما سعی می‌کنیم ولی یک عبا کم ست أصلاً شدی تو چند برابر برای چه؟ عمّه اگر برای من و تو نیامده ست پس دست برده است به معجر برای چه؟ ای سایه تو بر سر عمّه، بلند شو به احترام معجر عمّه بلند شو "علی اکبر لطیفیان" @Arshiv_Gholam