کربلایی نریمان پناهیnariman 1.mp3
زمان:
حجم:
1.26M
🎙بر در خیمهی تو قبله زانو میزنه🎙
🔰 کربلایی نریمان پناهی
🗓 صوت های قدیمی
#صوت
#سینه_زنی
#نریمان_پناهی
@Arshiv_Gholam
کربلایی علی کرمی4_6035089195943332872.mp3
زمان:
حجم:
3.58M
🎙نه اینکه حرف تو باشد نه اینکه حرف من است🎙
🔰 کربلایی علی کرمی
#صوت
#سینه_زنی
#علی_کرمی
@Arshiv_Gholam
دارد این ضربالمثل را کُلِّ دنیا می زند
قلب دختر ها فقط با عشق بابا می زند
گرچه کم وزن است أمّا جان ندارد دست من
پرده ی روی طبق را عمّه بالا می زند
چهرهی برگشته را تشخیص دادن مشکل است
این سرِ سرنیزه خورده به پدرها می زند
ارث خود را زود از مادربزرگم بُرده ام
این چنین خَمراهرفتنها به زهرا می زند
حسرت یک استراحت در دل من مانده است
می روم قدری بخوابم، شمر با پا می زند
بانی سرگرمی هر روزهی زجرم، پدر
بی حیا یا می کِشد موی مرا یا می زند
این اواخر دخترت دارد طبابت می کند
بازوی دررفتهی خود را خودش جا می زند
شرط بندی کردن این نیزه داران را ببین
می بَرَد آن کس که با سنگش علی را می زند
هدیه دارد میبرد آنرا برای دخترش
روسری دخترت را یک نفر تا می زند
گوشوارم را که غارت رفته پس خواهم گرفت
دختر تو عاقبت دل را به دریا می زند
بی اراده یاد چوبِ خیزران افتاده ام
هر زمان هرکس که حرفی از معمّا می زند
آنقَدَر شکل کبودی تنم رعبآور است
آن زن غسّاله وقت غسل من جا می زند
«بردیا محمدی»
#شعر
#روضه
#حضرت_رقیه
@Arshiv_Gholam
داره دل جوون تو یه دنیا آرزو
درد و دلاتو این دم آخر به من بگو
حتّی رمق نداری که از من بگیری رو
از این شکستنت جونم بدم کمه
زخم تو مرهمی نداشت ای مرهم همه
ای زخمی غلاف کارم کشید به آه
بده بگن که زهرا رو زد یه غلام سیاه
بازوی یک حوریّه مگه چقدر تاب داره؟
یکی نگفت به قنفذ زدن هم آداب داره
یازهرا (۳)
شرمنده چشات شده این صورت کبود
اگه تو بستر افتادم تقصیر من نبود
شرمنده ام دل میکَنم از خونهی تو زود
گریه نکن علی دیگه بیا بخند
من سر به زیر شدم که تو سرت بشه بلند
اشکای چشم تو شبیه آتیشه
بالاسر غسل تنم موهات سفید میشه
میگم به پیغمبر که تو کوچه تنها بودی
با دستای بستت هم پناه زهرا بودی
#شعر
#روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
ز بس که هست به جسمم جراحتی تازه
ز لاله ساخته ام باغ جنّتی تازه
به دست لاغر من لقمه نیز سنگین است
کشیدم از علی امشب خجالتی تازه
زنی به نیّت خنده عیادتم آمد
خدا کند که نباشد عیادتی تازه
مگر که گریه ی یک زن چه اذیتی دارد؟!
رسیده باز به حیدر شکایتی تازه
علی به حجره ی من هر زمان که سر بزند
به غیر گریه نداریم صحبتی تازه
نفس کشیدن پهلو شکسته آسان نیست
مصیبتی است وَ پشتش مصیبتی تازه
دو ماه پیش چنان سیلی بدی خوردم
که هست بر رخم انگار ضربتی تازه
لباس های قدیمی بزرگ شد به تنم
بیار جامه ی نو بهر قامتی تازه
سه چهار مرتبه مُردم ولی به عشق علی
خدا به فاطمه اش داد فرصتی تازه!
«سید پوریا هاشمی»
#شعر
#روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
در حدیث سوختن دل را بگو پر را نگو
شعله ی در را بگو احوال مادر را نگو
بی ادب ها پشت در فریاد مستی میزدند
حرفهای تندشان در پیش کوثر را نگو
گرمی آتش اذیّت میکند حوریّه را
این وسط آن شعلهی خورده به معجر را نگو
پای نامحرم اگر بر چادر ناموس خورد
گریه کن بر حالش أمّا حال شوهر را نگو
میخ نامرد آنقدر کج رفت پهلو پاره شد
لال باش ای طبع شرح سقط گوهر را نگو
آبرو داری اگر افتاد زیر دست و پا
شرح لبخند اراذل بین معبر را نگو
راز دست بسته مولا قلاف قنفذ است
دست شوهر را بگو و دست همسر را نگو
کوچه زهرا در آخر کربلای زینب است
پیش مادر روضهی جانسوز دختر را نگو
روضه گودال و خنجر را بگو سر را بگو
روضه اوضاع زینب بین لشگر را نگو
«سید پوریا هاشمی»
#شعر
#روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
khayrelamal.MP3
زمان:
حجم:
5.64M
🎙حیّ علی خیر العمل🎙
🔰 کربلایی نریمان پناهی
🗓 صوت های قدیمی
#صوت
#سینه_زنی
#نریمان_پناهی
@Arshiv_Gholam
abad vallah.MP3
زمان:
حجم:
6.33M
🎙أبد واللّه ما ننسی حسینا🎙
🔰 کربلایی نریمان پناهی
🗓 صوت های قدیمی
#صوت
#سینه_زنی
#نریمان_پناهی
@Arshiv_Gholam
این رنگ و رو یعنی که درد انگار داری
با خنده اما سعی بر انکار داری
با اینکه از همسایه ها خیری ندیدی
روی لبت «الجار ثمّ الدّار» داری
روی خوشت را بانوان شهر دیدند
أمّا کبودی را به این رخسار داری
مشغول کارِ خانه ای، خاموش و ساکت
با من چرا اینقدر کم گفتار داری؟
من که نمردم خانمم، هر روز از چه
عجًل وفاتی را به لب تکرار داری؟
گفتی «علی جان دست و پا گیرت شدم من
دیگر چرا به ماندنم اصرار داری؟
میخواستم زحمت نباشم که شدم حیف
مولای این عالم چه به بیمار داری؟»
با حرفهایت سوختم زهرا، که بودی
دلخوش به این که حیدر کرّار داری
هنگام دقّ الباب، دق کردم از این غم
این غم که تو یک پا به ماهی، بارداری
خیلی شکایت از در و مسمار دارم
خیلی شکایت از در و دیوار داری
مشغول دردت نیستی و فکر مایی
گفتی به زینب بعدِ مادر کار داری
در پیش رویت غم کند ناسازگاری
در پیش رویت راه ناهموار داری
وقتی به میدان میرود او را ببوسش
آن فرصت دیدار را یکبار داری
فورا بگو که دست از آن جسم بردار
ای ابن سعدی که سگان هار داری
خو میکنی با جامه ای خونین در آخر
وقتی از آن پیکر همین مقدار داری
«حسن معارف وند»
#شعر
#روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
@HassanMaarefvand