eitaa logo
شیخ غلامعلي بدرلو
1.1هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
300 فایل
یاهو زَكَاةُ الْعِلْمِ بَذْلُهُ لِمُسْتَحِقِّهِ وَ إِجْهَادُ النَّفْسِ فِي الْعَمَلِ بِهِ تصنیف غررالحکم، حدیث ۱۳۲ http://eitaa.com/Arshiv_Gholam ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Sheikh_Gholamali
مشاهده در ایتا
دانلود
داره دل جوون تو یه دنیا آرزو درد و دلاتو این دم آخر به من بگو حتّی رمق نداری که از من بگیری رو از این شکستنت جونم بدم کمه زخم تو مرهمی نداشت ای مرهم همه ای زخمی غلاف کارم کشید به آه بده بگن که زهرا رو زد یه غلام سیاه بازوی یک حوریّه مگه چقدر تاب داره؟ یکی نگفت به قنفذ زدن هم آداب داره یازهرا (۳) شرمنده چشات شده این صورت کبود اگه تو بستر افتادم تقصیر من نبود شرمنده ام دل میکَنم از خونه‌ی تو زود گریه نکن علی دیگه بیا بخند من سر به زیر شدم که تو سرت بشه بلند اشکای چشم تو شبیه آتیشه بالاسر غسل تنم موهات سفید میشه میگم به پیغمبر که تو کوچه تنها بودی با دستای بستت هم پناه زهرا بودی @Arshiv_Gholam
ز بس که هست به جسمم جراحتی تازه ز لاله ساخته ام باغ جن‍ّتی تازه  به دست لاغر من لقمه نیز سنگین است کشیدم از علی امشب خجالتی تازه زنی به نیّت خنده عیادتم آمد خدا کند که نباشد عیادتی تازه مگر که گریه ی یک زن چه اذیتی دارد؟! رسیده باز به حیدر شکایتی تازه علی به حجره ی من هر زمان که سر بزند به غیر گریه نداریم صحبتی تازه نفس کشیدن پهلو شکسته آسان نیست مصیبتی است وَ پشتش مصیبتی تازه دو ماه پیش چنان سیلی بدی خوردم که هست بر رخم انگار ضربتی تازه لباس های قدیمی بزرگ‌ شد به تنم بیار جامه ی نو بهر قامتی تازه سه چهار مرتبه مُردم ولی به عشق علی خدا به فاطمه اش داد فرصتی تازه! «سید پوریا هاشمی» @Arshiv_Gholam
در حدیث سوختن دل را بگو پر را نگو شعله ی در را بگو احوال مادر را نگو بی ادب ها پشت در فریاد مستی می‌زدند حرف‌های تندشان در پیش کوثر را نگو گرمی آتش اذیّت می‌کند حوریّه را این وسط آن شعله‌ی خورده به معجر را نگو پای نامحرم‌ اگر بر چادر ناموس خورد گریه کن بر حالش أمّا حال شوهر را نگو میخ نامرد آنقدر کج رفت پهلو پاره شد لال باش ای طبع شرح سقط گوهر را نگو آبرو داری اگر افتاد زیر دست و پا شرح لبخند اراذل بین معبر را نگو راز دست بسته مولا قلاف قنفذ است دست شوهر را بگو و دست همسر را نگو کوچه زهرا در آخر کربلای زینب است پیش مادر روضه‌ی جانسوز دختر را نگو روضه گودال و خنجر را بگو سر را بگو روضه اوضاع زینب بین لشگر را نگو «سید پوریا هاشمی» @Arshiv_Gholam
khayrelamal.MP3
زمان: حجم: 5.64M
🎙حیّ علی خیر العمل🎙 🔰 کربلایی نریمان پناهی 🗓 صوت های قدیمی @Arshiv_Gholam
abad vallah.MP3
زمان: حجم: 6.33M
🎙أبد واللّه ما ننسی حسینا🎙 🔰 کربلایی نریمان پناهی 🗓 صوت های قدیمی @Arshiv_Gholam
این رنگ و رو یعنی که درد انگار داری با خنده اما سعی بر انکار داری با اینکه از همسایه ها خیری ندیدی روی لبت «الجار ثمّ الدّار» داری روی خوشت را بانوان شهر دیدند أمّا کبودی را به این رخسار داری مشغول کارِ خانه ای، خاموش و ساکت با من چرا اینقدر کم گفتار داری؟ من که نمردم خانمم، هر روز از چه عجًل وفاتی را به لب تکرار داری؟ گفتی «علی جان دست و پا گیرت شدم من دیگر چرا به ماندنم اصرار داری؟ میخواستم زحمت نباشم که شدم حیف مولای این عالم چه به بیمار داری؟» با حرف‌هایت سوختم زهرا، که بودی دلخوش به این که حیدر کرّار داری هنگام دقّ الباب، دق کردم از این غم این غم که تو یک پا به ماهی، بارداری خیلی شکایت از در و مسمار دارم خیلی شکایت از در و دیوار داری مشغول دردت نیستی و فکر مایی گفتی به زینب بعدِ مادر کار داری در پیش رویت غم کند ناسازگاری در پیش رویت راه ناهموار داری وقتی به میدان می‌رود او را ببوسش آن فرصت دیدار را یکبار داری فورا بگو که دست از آن جسم بردار ای ابن سعدی که سگان هار داری خو میکنی با جامه ای خونین در آخر وقتی از آن پیکر همین مقدار داری «حسن معارف وند» @Arshiv_Gholam @HassanMaarefvand
کربلایی علی کرمی4_6003741286211783477.mp3
زمان: حجم: 9.72M
🎙روز پنجم محرّم ۱۴۰۱🎙 🔰 کربلایی علی کرمی 🗓 حسینیه هدایت @Arshiv_Gholam
NAR-VA-03-10-007_(2).MP3
زمان: حجم: 1.71M
🎙کاروان وارد شد از کعبه سوی کربلا🎙 🔰 کربلایی نریمان پناهی 🗓 صوت های قدیمی @Arshiv_Gholam
دود بود و دود بود و دود بود گل میان آتش نمرود بود شعله می پیچید بر گرد بهار خون دل می خورد تیغ ذوالفقار یک طرف گلبرگ أمّا بی سپر یک طرف دیوار بود و میخ در میخ یاد صحبت جبریل بود شاهد هر رخصت جبریل بود قلب آهن را محبّت نرم کرد میخ از چشمان زینب شرم کرد شعله تا از داغ غربت سرخ شد میخ کم کم از خجالت سرخ شد گفت با در رحم کن سویش مرو غنچه دارد، سوی پهلویش مرو حمله طوفان سوی دود شمع کرد هرچه قوّت داشت دشمن جمع کرد روز، رنگ تیره ی شب را گرفت مجتبی چشمان زینب را گرفت پای لیلی چشم مجنون می گریست میخ بر سر می زد و خون می گریست جوی خون نه تا به مسجد رود بود دود بود ودود بود و دود بود «حسن لطفی» @Arshiv_Gholam
ساکن روزهای بی نورم گم شده آیه‌های مستورم زرد بودم سیاه و سرخ شدم رنگ رنگم شبیه منشورم صورتم را گرفته‌ام‌ با دست چون که روبنده نیست مجبورم جور شد دیدنِ تو أمّا حیف شرمسارم ز وضع ناجورم ردّ شلّاق‌ها کنار هم است گاهی از دور مثل هاشورم سن‌ّ و سالی ندارم أمّا من بین زن‌ها به پیر مشهورم بس که لاغر شدم مشخّص نیست شبحم، آدمم و یا حورم‌ با تمسخر نگاه می‌کردند خسته از دختران مغرورم در بساطم که نیست نقل و نبات نوش جان کن ز گریه‌ی شورم می‌شود روی سینه‌ام باشی؟! کمکم کن نمی‌رسد زورم گفتی از حرف آن سفیر بگو ولی از من مخواه معذورم «سید پوریا هاشمی» @Arshiv_Gholam
شیخ مهدی طبّاخیانpadkast.mp3
زمان: حجم: 4.65M
🎙فاطمیّه نتیجه کار رسانه‌ها🎙 🔰 شیخ مهدی طبّاخیان @Arshiv_Gholam
کربلایی نریمان پناهیnp50t1 (2) (1).mp3
زمان: حجم: 6.05M
🎙ای امیر همه‌ی لشگر من🎙 🔰 کربلایی نریمان پناهی 🗓 صوت های قدیمی @Arshiv_Gholam